پنجشنبه, ۰۴ ذیقعده ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۵/۰۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

با پای‌بندی به توافق‌نامه‌ی دوحه اگر افغانستان هم‌مرز فلسطین هم بود کاری ازش ساخته نبود! Featured

به گزارش خبرگزاری ایسنا، معاون سیاسی رئیس‌الوزرای حکومت افغانستان که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدید ایران به تهران سفر کرده بود،  در مورد قضیه فلسطین اظهار داشت: «افغانستان همراه با جمهوری اسلامی ایران از مردم مظلوم غزه حمایت می‌کند و چه بسا اگر با رژیم اشغال‌گر مرز مشترک داشتیم، در دفاع از مردم مظلوم غزه وارد جنگ با صهیونیست‌ها می‌شدیم».

معاون سیاسی رئیس‌الوزرا این حرف‌ها را زمانی بیان می‌کند که توافق‌نامه‌ی دوحه و موجودیت برخی افکار سیاسی غیرشرعی چنان دست‌های حکومت افغانستان را از عقب بسته است که حتی اگر افغانستان به جای فلسطین نیز می‌بود، نمی‌توانست اقدامی علیه دولت یهود انجام دهد. امریکا در پیمان دوحه از حاکمان فعلی افغانستان تعهد گرفته که « به هیچ یک از اعضایش، سایر افراد و گروه‌ها از جمله القاعده اجازه نخواهد داد که از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش استفاده کنند.» امریکا با این توافق‌نامه متحدان خود را از خطر مصئون ساخته و دولت یهود بزرگترین شریک و متحد استراتژیک امریکا در قلب سرزمین‌های اسلامی است.

بنابراین، در پای‌بندی به توافقنامه دوحه، اگر افغانستان هم مرز با فلسطین نیز بود، استدلال حاکمان آن متفاوت از حاکمان مصر و اردن نمی‌بود. این کشورها باوجود توانایی بیشتر نظامی نسبت به افغانستان، برای عدم نصرت مردم فلسطین به مصلحت‌های اقتصادی و توافق‌نامه‌های سیاسی خود استدلال می‌کنند. مصر در سال ۱۹۷۸ معاهده صلح کمپ دیوید را با اسرائیل امضا کرد و اردن در سال ۱۹۹۴ پیمان وادی عربه را به امضا رساند که بر اساس آن تعهد کردند که خطری برای اسرائیل متوجه نخواهد شد.

مورد دیگری که دست‌های حکومت افغانستان را برای تطبیق همه‌جانبه‌ی اسلام و نصرت مظلومین بسته است، سیاست خارجی «پراگماتیک و اقتصادمحور» آن است. در این سیاست ارزش‌های اسلامی تضعیف شده و منافع ملی و روابط اقتصادی ارجحیت دارد. دقیقاً اقتصادمحوری، منافع شخصی و ملی است که کشورهای هم‌مرز با فلسطین را به خیانت با مسلمانان غزه واداشته است. امریکا برای اردن و مصر برای تأمین امنیت اسرائیل کمک مالی می‌کند و لبنان و سوریه بر مبنای استدلال منافع ملی و سیاست اقتصادمحور به خیانت خود ادامه می‌دهند. این در حالی است که اسلام سیاست خارجی را مبتنی بر حمل اسلام از طریق دعوت و جهاد قرار داده است.

هیچ عذری نمی‌تواند حکام سرزمین‌های اسلامی را از نصرت مسلمانان مظلوم فلسطین بازدارد. اگر واقعاً نداشتن مرز با فلسطین عذری برای کمک نکردن با آنها باشد، باید توجه کرد که افغانستان با تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان نیز مرز دارد، جایی که بر شعائر اسلامی تحریم وضع شده و مسلمانان به خاطر اسلام در زندان‌ها انداخته و شکنجه می‌شوند. حتی زنان و دختران مسلمان تاجیک که حکومت تاجیکستان به رفع حجاب‌های‌شان حکم کرده و آنها به سوی افغانستان «وا معتصماه» گونه صدا می‌زدند! ما با ترکستان شرقی نیز مرز مشترک داریم، سرزمینی که توسط چین کمونیست اشغال شده و همچون دولت یهود بر مردمانش ظلم و تجاوز صورت می‌گیرد، اما حکومت افغانستان می‌گوید به سیاست «چین واحد» متعهد است و از هیئت‌های چینایی به گرمی استقبال می‌کند.

بنابراین، اگر حُکام افغانستان تقوا پیشه نکنند و از الفاظ دیپلوماتیک و میان‌خالی دست برندارند، بسیار زود به کاروان سایر حُکام سرزمین‌های اسلامی خواهند پیوست. از شیوه استدلال سایر حُکام - که با مردم خود مکر می‌کنند - باید حذر نمود و از مکر الله متعال باید ترسید که الله متعال بهترینِ مکرکنندگان است. باید دانست که همان‌طور که نصرت مظلومین بر اهل قدرت فرض است، تأسیس خلافت نیز بر آنها فرض می‌باشد و دولت خلافت مانند قلعه‌ای مستحکم، از خون و حریم مسلمانان دفاع خواهد کرد. بنابراین، مسئولیت شرعی اهل قدرت این است که هر میثاقی را که با میثاق الله سبحانه وتعالی در تناقض است، بشکنند و به تأسیس خلافت راشده ثانی اقدام نمایند تا الله متعال آنها را یاری کرده و گام‌های‌ شان را استوار سازد.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ [محمد: ۷]

هان ای کسانی که ایمان آوردید! اگر (دین) خدا را یاری کنید، خدا (هم) یاریتان می‌کند، و گام‌هایتان را استوار می‌دارد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

اردغان: ترکیه برای کمک به فلسطینان وارد اسرائیل خواهد شد!

(ترجمه)

طبق آن‌چه خبرگزاری رویترز نقل نموده است، اردغان، رئیس جمهور ترکیه روز یک شنبه مورخ 29 جولای 2024م گفت: ترکیه به هدف حمایت از فلسطنیان وارد اسرائیل خواهد شد؛ همان‌طورکه در گذشته وارد، لیبی و ناگورنوقره باغ شد؛ اما چگونگی ورودش را توضیح نداد. اردغان درجریان شرکت‌اش در نشست شاخه حزب عدالت و توسعه در ولایت ریزه در شمال شرق ترکیه که روز یک شنبه مورخ 29جولای2024م برگزار شده بود چنین گفت: «ما باید در حدی نیرومند باشیم که رژیم اشغال‌گر نتواند این اعمال احمقانه خود را علیه فلسطنیان انجام دهد... کاملاً مانند زمانی‌که ما وارد قره باغ و لیبی شدیم. ما حتماً با اسرائیل هم همان کاری را انجام خواهیم داد که با آن‌ها انجام دادیم.» اردغان در بیانیه‌ای که از طریق تلویزیون نشر شد، چنین افزود: «هیچ عاملی وجود ندارد که ما را از انجام چنین کاری بازدارد... لازم است که قوی بود تا این‌که چنین گام‌های را برداشت.»

این در حالی است که در سال 2020م ترکیه نیروهای ارتش را برای حمایت از حکومت وفاق ملی لیبی وارد لیبی نمود و این موضوع را که در عملیات نظامی ناگورنو قره باغ آذربایجان کدام نقشی داشته است، کاملاً رد نمود؛ لیکن در سال گذشته گفت ترکیه از هر وسیله‌ای از جمله توسعه و تمرین نظامی برای حمایت از هم‌پیمان مورد اعتمادش، کار خواهد گرفت.

این در حالی است ‌که از 7 اکتوبر سال گذشته رژیم یهود جنگ ویران کننده‌ای را علیه غزه راه‌اندازی نموده است. جنگی که بیشتر از 130هزار شهید و مجروح که بیشتر آنان کودکان و زنان بوده اند، علاوه بر بیشتر از 10 هزار مفقودی دیگر از خود بجای گذاشته است.

مسلمانان غزه در اوج حالت نابودی هولناک و گرسنگی که به زندگی ده‌ها هزار طفل پایان داده و می‌دهد، قرار دارند. در قهقرای یکی از بدترین فاجعه‌های انسانی جهانی، اردغان بیشتر از این انتظار چه چیزی را می‌کشد؟ برا ورود به اسرائیل منتظر کدام فاجعه‌ای بزرگتر از این است؟ در حالی‌که رژیم یهود رقم بالایی از مسلمانان بی‌گناه را به قتل رسانده است! و یا این‌که این رقم بزرگ از شهداء و مجروحین برای ورود به اسرائیل کفایت نمی‌کند؟ یا شاید اردغان منتظر است که رقم شهداء و مجروحین به صدهاهزار و یا به ملیون‌ها برسد؟!

اما ما یقین داریم که اردغان هرگز وارد اسرائیل نمی‌شود؛ حتی اگر رقم شهداء و مجروحین به صدهاهزار و یا به ملیون‌هاتن هم برسد؛ چون اردوغان بارها به این‌گونه اظهارات پرداخته است. تمام جهان و افکار عامه ترکیه به بیانات حماسی اردوغان عادت نموده اند. کسی‌که اراده ورود را دارد، هیچگاه به ایراد اظهارات توخالی نمی‌پردازد؛ بلکه اقدام نموده و فوراً دست به کار می‌شد.

29جولای 2024م

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

سه حادثه کشتار جمعی در جریان چند ساعت در غزه و بجای ماندن نزدیک به چهل هزار شهید!

(ترجمه)

وزارت صحت نوار غزه گفت که رژیم اشغالگر طی 24 ساعت در نوار غزه سه مورد کشتار جمعی به راه انداخته است که به تعداد 66 شهید و 241 مجروح به شفاخانه‌ها منتقل شده است. این وزارت اعلان نمود که تعداد قربانی‌ها تجاوز یهود از 7 اکتوبر سال گذشته تا کنون به 39324 شهید و 90830 مجروح می‌رسد و براین اشاره داشت که تعدا قربانیان هم‌چنان زیر انبار ویرانه‌ها و در مسیرهایی قررا دارند که امبولانس‌ها و نیروهای نجات مردمی به آن‌ها دسترسی ندارند.

نیروهای رژیم اشغالگر در نوار غزه تا روز یک شنبه مورخ 29جولای 2024م به 296 روز رسیده است. در این مدت ده‌ها حمله هوائی و موشکی این نیروها منازل مسکونی و تجمعات پناهجویان در شاهراه را هدف قرار داده  و ده‌ها هزار شهید و مجروح را به جای گذاشته است. البته همزمان با وضعیت فاجعه‌بار انسانی که نتیجۀ محاصره و جلای وطن می‌باشد، فاجعه‌ای که 95 درصد از شهروندان را در برگرفته است.

این درحالی است که رژیم یهود روزانه مرتکب سلاخی و کشتار جمعی می‌شود؛ اما حکام خائن سرزمین‌های اسلامی در رأس آنان اردغان فقط به مشاهدۀ این قتل عام بسنده می‌کنند؛ حتی اردغان در بیانیه‌ای که در پارلمان ایراد نمود، گفت این امکانات را داد که وارد اسرائیل شود. سوال ما از اردغان این است که آیا ارقام بیان شده از سلاخی روزانه رژیم یهود برای ورود به اسرائیل کافی نیست؟!

ما به حکام سرزمین‌های اسلامی می‌گوییم: شما دیدید که کانگرس امریکا برای نتنیاهوی قاتل، بسان یک قهرمان کف می‌زدند! آیا تعقل نمی‌کنید؟! آیا فریاد اطفال، زنان و سالخوردگان و مجروحین که ده‌ماه است قطع نگردیده، برای شما کافی نیست؟! در حالی‌که این فریادها دامنه آسمان را هم گرفته است؛ اگر وظیفه انسانی تو بر حسب گفته‌ات اینست که صدایت را علیه رژیم یهود بالا کنی، پس هرچه می‌خواهی بالا کن؛ اما مردم فلسطین از دروغ‌ها و مکرهایت سیرشدند و رسانه‌ها هم حقیقت تو را کشف نموده اند؛ طوری‌که حمایت‌ها و کمک‌های ترکیه با تمام گونه‌هایش از از رژیم اسرائیل قطع نگردیده است.

29جولای 2024م.

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

کشف زمان دیدار مورد انتظار بشار اسد و اردوغان در مکان غافل گیر کننده

(ترجمه)

گزارشات رسانه‌ای بر این تأکید دارند که در ماه آینده رجب طیب اردوغان با همتای سوری‌اش بشار اسد، پس از بیشتر از یک دهه قطع رابطه، دیدار خواهد کرد. اما "غافل گیری بزرگ" نهفته در مکان ملاقات است. روزنامه ترکی نزدیک به حزب حاکم،  حزب عدالت و توسعه کشف نموده که این دیدار در نزدیکی یکی از شهرهای ساحلی سوریه "کسب" در گذرگاه مرزی بین دوکشور صورت خواهد گرفت. این روزنامه  بیان داشت که دستگاه‌های مخابراتی انقره و دمشق در جریان ماه گذشته باهم سه نشست قاطع داشتند.

آن‌چه را این روزنامه مورد جلب توجه قرار داده بود، این بود که در این اواخر رئیس استخبارات  روسیه به ترکیه سفر نمووده و با رئیس استخبارات ترکیه برای برگزاری نشست بین هردو رئیس ملاقات نموده است. این روز نامه ترکی وضاحت داد که بر مکان و زمان ملاقات هردو رئیس جمهور توافق شده است؛ چیزی‌که در ابتداء در خصوص آن مناقشاتی صورت گرفت و این فکر مطرح شد که مکان دیدار در پایتخت عراق بغداد باشد و سپس پذیرفته نشد.

هفته‌های اخیر شاهد تغییرات زیادی در پروندۀ سوریه و ترکیه بوده است، چنان‌چه رئیس جمهور ترکیه بارها از همتای سوری خویش دعوت نموده  که برای ملاقات با وی به انقره سفر کند.  نظام ترکیه کفیل منافع است که همواره به ادای نقشی می‌پردازد که از طرف امریکا برایش موکول می‌شود.

کاملاً واضح است که نظام ترکیه علیه انقلاب شام دسیسه می‌کند و این انقلاب تا تسلیم نمودن آن در چنگال نظام جنایت کار بشار هدایت می‌کند. اما ابزار و عوامل آن در این راه رهبران تنظیم های مسلح انقلابی در رأس آن جولانی است. این رهبران در واقع ابزار تسلیم این سرزمین می‌باشند.

این در حالی است که دسیسه نظام ترکیه علیه انقلاب شام یک مسئله جدیدی نیست؛ بلکه ترکیه از همان ابتداء وارد این انقلاب شده بود و اینک ما را در پایان راه رسانده است یا تسلیم نظام جنایت کار بشار می‌کند و یا این‌که هم‌چنان ساکت باقی نگاه می‌دارد. ما به چشم سر شاهد این هستیم که به سوی چوبۀ دار برده شده و دست جلاد تسلیم داده و به سوی زندان، پایمال شدن حیثیت انسانی و هتک حرمت‌های مان برده می‌شویم و یا این‌که باید علیه دسایس نظام ترکیه و رهبران وابسته تنظیم‌های مسلح انقلابی موقف گرفته و ایستادگی نماییم.

29جولای 224م.

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

تظاهرات برای بدست آوردن حقوق!

(ترجمه)

خبر:

در بنگلادش پس از یک هفته درگیری‌های خشونت‌آمیز که جان نزدیک به 200 نفر را گرفت، به حالت عادی بازگشت. اکثر نقاط این کشور بدون سرویس اینترنت باقی ماندند، اما پس از کاهش هفت ساعته مقررات منع رفت و آمد، هزاران خودرو در خیابان‌های داکا، پایتخت این کشور بودند.

تبصره:

شاید به نظر برسد که درگیری‌های اخیر در بنگلادش به پایان رسیده، اما این بیماری عمیق هنوز وجود دارد و قطعاً دیر یا زود باعث شکست خواهد شد. سیستم سهمیه‌‌بندی توسط انگلیسی‌ها معرفی شد و راهی برای جذب فقرا و نیازمندان برای انجام کارهایی بود که به آن‌ها مشکوک بودند یا حتا جامعه را به سمت و سوی خاصی مانند سهمیه‌های شغلی برای زنان سوق دادند، که در جذب زنان برای بیرون آمدن از خانه و کمک به درآمدهای‌شان مؤثر بود. هند، پاکستان و بنگلادش بعدها سیستم‌های سهمیه‌بندی خود را مطابق با خواست دولت طراحی و اجرا کردند.

بنگلادش 56 درصد از کرسی ها را در سهمیه خود اختصاص داده است که 30 درصد آن برای فرزندان و نوه‌های مبارزان آزادی و استقلال بنگلادش است.

این مبارزان آزادی افرادی هستند که علیه نیروهای پاکستان غربی جنگیدند.  بنابراین می‌توان گفت که این پاداشی برای وفاداری به دولت کنونی بنگلادش است. از قضا، این آزادیخواهان افرادی بودند که علیه دولت آن زمان، پاکستان شرقی و غربی جنگیدند. حسینه، خواسته‌های دانشجویان را برای لغو سهمیه آزادی‌خواهان ضعیف ارزیابی کرد و در حین صحبت درباره خواسته‌های آنان به طعنه گفت: «سهمیه‌بندی را برای چه کسی حفظ کنیم؟»این دنباله‌روها کسانی هستند که در سال 1971 علیه مردم پاکستان شرقی جنگ کردند و این در ذات خود مصیبت و فاجعه است که ما از آن خجالت می‌کشیم.

میمون بن سیاح از انس بن مالک پرسید: ای ابوحمزه چه چیزی خون و مال مسلمان را حرام می کند؟ قال: «مَن شَهِدَ أَن لاَ إِلَهَ إَلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ استَقبَلَ قِبلَتَنَا وَصَلَّی صَلاَتَنَا وَأَکَلَ ذَبِیحَتَنَا فَهُوَ مُسلِمٌ لَهُ مَا لِلمُسلِمِینَ وَ عَلَیهِ مَا عَلَی المُسلِمِینَ.» (سنن النسائی)

ترجمه: هرکس که شهادت دهد که معبودی جز الله سبحانه وتعالی نیست و محمد صلی الله علیه وسلم فرستاده اوست، رو به قبله ما ایستاد شود، نماز ما را بخواند، و قربانی ما را ذبح کند، مسلمان است و از حقوق مسلمین برخوردار است .

حدیث فوق به صراحت بیان می‌کند که بر مسلمان حرام است و هیچکس نمی‌تواند مسلمانی را بر دیگری ترجیح دهد.

اگر الله و رسولش چیزی را بر ما حرام کرده است، چگونه حکومت‌های ما می‌توانند ما را علیه یکدیگر به کار گیرند؟

هیچ حاکم مسلمانی حق ندارد دستور کشتن جوانان خود را بدهد، جوانان دیگر را تربیت کند و در ازای آن پول به آن‌ها بپردازد. جوانان باید درک کنند که نبرد آن‌ها با نظام زشتی است که استعمارگران آن را ایجاد و به دنبال آن مزدوران آن‌ها  می‌باشد که در قدرت هستند. 75 سال از ایجاد پاکستان می‌گذرد و مسلمانان شبه‌قاره هند با دشمن نامرئی در داخل می جنگند.

ظهور کمپنی هند شرقی بود که با از بین بردن هماهنگی میان مردمان شبه‌قاره هند و جایگزینی آن با حرص، آرزو و منفعت شخصی، اتحاد مردم شبه قاره هند را از بین برد. به این ترتیب بنگال که مرکز اصلی تولید بود، طعمه شرکت هند شرقی شد. حاکمانی چون سراج الدوله بی‌باکانه با انگلیسی‌ها جنگیدند و بلآخره به شهادت رسیدند و سپس با کمک خائنانی چون میرجعفر جای خود را به حاکمانی چون حسینه دادند. مردم بنگلادش به اندازه کافی رنج کشیده اند؛ قحطی بنگال، بحران روهینگیا، جدایی خونین از پاکستان غربی و اکنون تحت سرکوب مداوم. پس از خلاصی امت از شر خائنان حاکم و برپایی خلافت که به امور امت اسلامی رسیدگی می‌کند و علف‌های هرزه حسینه را از سرزمین حاصلخیز شرق و سایر نقاط جهان از بین می برد، این وخامت برعکس خواهد شد.

سیستم سهمیه‌بندی بخش کوچکی از جرم آن‌هاست و مردم بنگال را به جاده‌ها کشانده است. دولتی‌که روزگاری با پرتو اسلام سر افراز بود دوباره شکوه خود را به دست می‌آورد و جوانان به جای مبارزه در کوچه و خیابان، با جهاد درهای جهان را به روی اسلام باز خواهند کرد.  برای رسیدن به این درجه از شکوه و عزت، جوانان مسلمان باید یکپارچه در برابر بی‌عدالتی بایستند و برای ایجاد خلافت که ناجی آن‌ها در هردو جهان خواهد بود، تلاش کنند.

﴿يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [ آل عمران: 171]

ترجمه: شاد و خوشحال اند به خاطر نعمتی که الله بدانان داده است و فضل )و کرمی که او بدیشان روا دیده است، و خوشوقت و مسرورند از این که میبینند(الله اجر و پاداش مؤمنان را ضائع نکرده و هدر نمیدهد.

نویسنده: إخلاق جهان

مترجم: پارسا امیدی

22محرم 1446ه.ق.

28 جولای 2024م.

ادامه مطلب...

قیادت، آشوب و سقوط امریکا!

(ترجمه)

خبر:

نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم یهودی به تاریخ 2024/7/24 در مقابل کانگرس امریکا سخنرانی کرد و در هر دو یا سه جمله‌ای که این جنایتکار ایراد می‌کرد، اعضای کانگرس  با تشویق گرم او را استقبال می‌کردند و گاهی اوقات کف‌زدن‌ها تا نیم دقیقه ادامه می‌یافت. در طول 53 دقیقه سخنرانی او 79 بار که از جمله 58 بار در حالت ایستاده  تشویق شد.

تبصره:

نمایندگان هر مردمی‌که در مقام رهبری می‌رسند ممثل احساسات مردم خود هستند و به عنوان یک دولت‌مرد شناخته می‌شوند که نماینده گروه، حزب یا کسانی‌که او را انتخاب کرده‌اند، احساسات مردم خود را  تمثیل می‌کنند؛ چون اهل نظر و انديشه هستند و در گفتن حقيقت شجاع می‌باشند و از سرزنش منتقد نمی‌ترسند؛ زيرا رسالت‌شان اظهار نظر است و نظرشان ارزش دارد. هم‌چنین محاسبه کردن حاکمان برای هر چیز کوچک و بزرگ، به طوری‌که آن‌ها انحرافات حاکمان را اصلاح می‌کنند، مسیر دولت خود را در مسیر خود نگه‌می‌دارند تا اطمینان حاصل کنند که از عقیده وفکرشان منحرف نشود و دست مردم را مانند امام برای حرکت به جلو بگیرند. یکی از آن مسیر باید متعادل باشد،سخنانش را با دقت گوش کند، مسائل را ارزیابی  و زمانی که نظرش را بیان می‌کند بتواند پاسخگو باشد.

بناءً اعضای کانگرس امریکا اعم از سناتورها و نمایندگان این ویژگی‌ها را ندارند و به عوام‌فریب‌هایی تبدیل شدند بدون این‌که به منافع کشور خود در کوتاه‌مدت و بلندمدت فکر کنند، برای هر جنایتکار و منفوری کف می‌زنند. این نشانه روشنی از میزان نزول امریکا تا رسیدن به ویرانی و سقوط در ورطه نابودی است.

مجالس آن‌ها شبیه مجالس کشورهای متأخر از جمله رژیم‌های سرزمین‌های اسلامی گردیده، کشورهایی‌که وظیفه اعضای مجالس در این رژیم‌ها اینست که رئیس جمهور یا شاه را تشویق کنند و به او آسیب نرسانند؛ چون او را در موقعیت مقدس قرار می‌دهند؛ زیرا او ولی الأمر و عاقل است و آنچه را که هیچ کس نمی‌داند، همانطور که ادعا می‌کنند می‌داند! در حالی‌که او مرتکب گناه می‌شود، پول‌های‌شان را غارت می‌کند، پشت‌شان را شلاق می‌زند، با دین‌شان می‌جنگد و سرزمین‌شان را به استعمارگران کافر می‌فروشد. برای آن‌ها ساکت و صبور بودن در برابر ظلم و خیانت حاکم یا کف زدن و ستایش حاکم بهتر از اینست که او را پاسخگو کنند و برای اصلاح او تلاش کنند یا به عبارت صحیح‌تر برای پاین آوردن او تلاش کنند. در غیر این صورت به ادعای آن‌ها نزاع و فساد بزرگی پیش خواهد آمد؛ درحالی‌که نمی‌دانند که در فتنه افتاده و در فساد شرکت کرده اند.

آیا سناتورها و نمایندگان امریکا این فکر را کردند که چه می‌کنند یا در حین تشویقی یک پسر کوچک حقیر حتا یک لحظه هم فکر نکردند؟ اصل ماجرا اینست که او را به عنوان کارمند خود که در خدمت برنامه‌های بدخواهانه آن‌هاست از سمت‌اش برکنار نمی‌کنند. یا با عواطف شدید و پر از عشق به یهودیان و پر از نفرت نسبت به اسلام و مسلمین بیرون رفتند و در کف زدن و رقابت ایستادند و نشسته بودند!

آن‌ها پس از عملیات طوفان  الأقصی در 7 اکتبر 2023برای نشان دادن محبت خود به یهودیان و نفرت خود از مؤمنان به رقابت پرداختند. بزرگ‌ترین آن‌ها، بایدن، در حالی‌که فقط چند متر می‌توانست راه برود، پاهایش را می‌کشید و  وزیران او و کل رهبران غرب از او پیروی کردند و از تجاوز یهودیان به غزه حمایت کردند و به آن‌ها از کشتن کودکان و زنان و بزرگان غزه تبریک گفتند. ارزش‌هایی را که از آن می گویند، مانند حقوق انسان‎ها، زنان و کودکان، زیر پا گذاشتند. آن‌ها قوانین بین‌المللی نادرست خود را که می‌گوید مردم حق مقاومت در برابر اشغالگر را دارند، نادیده گرفتند. فلسطین اشغال است، پس مردم آن حق مقاومت را دارند و همه مسلمانان و هر شخصی حق دارد به آن‌ها کمک کند تا اشغالگر را بیرون کنند، همانطوری که اشغالگران را در افغانستان بیرون کردند.

توجه داشته باشید که شریعت مسلمانان را ملزم به قیام و بیرون راندن اشغالگر از فلسطین می‌کند؛ زیرا این سرزمین تنها متعلق به مردم آن نیست؛ بلکه متعلق به همه مسلمانان است و مردم آن نیز بخشی از آن‌ها هستند!

آیا سناتورها، نمایندگان و رهبران امریکا می‌دانستند که جهان ناظر بر میزان ناتوانی کشورشان در توقف جنگ و سپس اجرای راه‌حل دو کشور است؟ و این‌که مانند دلقک‌های مسابقات ورزشی، متوجه تشویق احمقانه آن‌ها می‌شویم که این امر موقعیت و اعتبار آن را پایین می‌آورد و باعث می‌شود دولت‌ها جرٲت کنند آن را به چالش بکشند، در مقابل آن بایستند و علیه آن کار کنند. در عوض، اگر آن‌ها می‌ایستادند و پسر گمراه‌شان، نتانیاهو را پاسخگو می‌دانستند یا حداقل او را سرزنش می‌کردند و از سیاست لرزان دولت کشورشان حمایت می‌کردند، بخشی از ارزش اخلاقی خود را به واسطه موقعیت خود حفظ می‌کردند.

اما می‌دانیم که امریکا در حال نابودی است و از بایدن گرفته تا ترامپ به زوال عقل مبتلا شده اند و با تشویق بزرگان و نمایندگانش برای عضو کوچکی از رژیم یهودی مات و مبهوت شد و این‌که این رژیم پایگاه پیشرفته آن‌ها در قلب سرزمین‌های اسلامی قرار دارد، دیوانه شده است؛ زیرا کودکان، زنان و مردان بی‌گناه را می‌کشد، شکنجه می‌کند و حتی از گرسنگی می‌کشند و خانه‌ها، شفاخانه‌ها و مدارس را ویران می‌کند، آینده را در نظر نمی‌گیرد که این جنایت‌ها ثبت می‌شود و این امر باعث می‌گردد که  روزی الله سبحانه وتعالی بندگان خود را با قدرت عظیم علیه آن‌ها و یهودیان ارسال نماید.

شاید بدانند که إن‌شاء الله خلافت در راه است و آن‌ها را فرصت نمی‌دهد و هر آنچیزی را که  به خاطر سد راه حاکمیت الله سبحانه و تعالی و جلوگیری از تأسیس آن به کمک رژیم یهودی خرچ کردند، دست‌شان را نمی‌گیرد و زود است که حسرت و پیشمانی آن را ببینند و سپس شکست بخورند و در روز قیامت در جهنم حشر خواهند شد.

نویسنده: أسعد منصور

26محرم 1446ه.ق.

 1 آگست 2024م.

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

دنیا گذرگاه آخرت است!

(ترجمه)

در فتح الباری شرح صحیح البخاری با اندکی تصرف در باب "کن فی الدنیا کاَنّک غریب اَو عابر سبیل" از عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت شده است که گفت:

«أخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم بمنکبی فقال؛ "کن فی الدنیا کأنک غریب أو عابر سبیل"وکان ابن عمریقول: إذا أمسیت فلا تنتظرالصباح و إذاإصبحت فلا تنتظر المساء وخذ من صحتک لمرضک ومن حیاتک لموتک»

ترجمه: رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم شانه‌های مرا گرفت و فرمود؛ در دنیا چنان زندگی کن که گویی رهگذر و یا مسافر هستی! ابن عمر رضی الله عنه می‌فرماید: هنگامی‌که شام کردی منتظر صبح نباش و هنگامی‌که صبح کردی منتظر شام نباش، در تندرستی خود چیزی را برای ایام مریضی و در وقت زندگی چیزی را برای مرگ خود قرار ده!

این حدیث از لحاظ  فایده و ارزش از جمله بزرگ‌ترین احادیث به حساب می‌آید و پندها و اندرزهای بزرگی را در خود جای داده است، مؤمن را به سوی مسکن و جایگاه حقیقی‌ وی -که زندگی کردن در آن‌جا برایش سزاوارتر است- سوق می ‌هد؛ نه این‌که به دنیا تکیه کند، آن را وطن و مسکن خود قرار دهد و در آن آرام گیرد؛ بلکه باید برای روز مرگ و قیامت آماده شود؛ روزی‌که مال و فرزند برای انسان هیچ نفعی ندارد؛ مگر این‌که با قلب سلیم به نزد الله سبحانه وتعالی برود.

ای مسلمانان! دنیا گذرگاهی برای آخرت است. مسلمان در دنیا به گونه‌ای زندگی می‌کند که گویی مسافر و یا رهگذر است و قلبش به دنیا وابسته نیست. می‌داند که هر قدر سفرش در دنیا طولانی باشد، بازهم این گذرگاه را ترک کرده و به سوی دارالقرار رهسپار می‌شود. "بدون شک که آخرت دارالقرار است".

بنابراین، همان‌طور که ابن عمر رضی الله عنه از این سخنان رسول الله صلی الله عله وسلم آگاه شد، بر مسلمانان امروز نیز لازم است تا از آن‌چه او درک کرد آگاه شوند؛ چنانچه کار کردن برای اعزاز و تقویت دین مبین اسلام در رأس این آگاهی قرار دارد؛ خصوصاً بعد از این‌که اسلام دهه‌هاست از زندگی عملی انسان‌ها کنار رفته و مسلمانان باید با سرعت و جدیت تمام برای اقامۀ دولتی تلاش کنند که دوباره دیگر اسلام را بالای مردم تطبیق می‌کند.

پروردگارا، خلافت راشده بر منهج نبوت را زود تر نصیب مان بگردان تا به وسیلۀ آن پریشانی مسلمانان و مشکلاتی را که دامن‌گیر این امت شده از بین ببریم!

پروردگارا، زمینت را با نور وجه کریمت منور بگردان! الهم آمین!

مترجم: خبیب عرب

ادامه مطلب...

تجاوز رژیم یهود به حریم سرزمین‌های اسلامی و ترور فرزندان امت در پایتخت‌ها؛ جرم اصلی این رژیم‌های بزدل است!

(ترجمه)

رژیم صهیونیستی در یک حملۀ خائنانه و بی‌شرمانه برادر مان اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس را صبح‌گاه امروز در تهران ترور کرد. از الله سبحانه وتعالی برای ایشان رحمت و مغفرت و مقام شهدا را مسئلت داریم! إنالله و إنا الیه راجعون!

دست‌های ناپاک این رژیم غضب‌شده، فراخ گشته و فساد آن گسترش یافته است. جنایت‌های آن دیگر محدود به سرزمین‌ مبارک فلسطین نمی‌شود که مردم آن را با کشتار و شکنجه و نسل‌کشی مواجه نموده است. اکنون طیاره‌ها و هواپیماهای آن در آسمان پایتخت‌های سرزمین‌های مسلمانان و شهرهای شان گشت می‌زنند، هرگونه که بخواهند کشتار می‌کنند، تخریب و آتش‌سوزی راه می‌اندازند و هر زمان که بخواهند ترور می‌کنند. تفاوتی میان غزه و یمن، یا ضاحیه جنوبی بیروت و تهران وجود ندارد. زبان حال و مقال شان، گویای اینست که آن‌ها هیچ حرمت و احترامی برای مسلمانان قائل نیستند؛ نه در خون و جان‌شان و نه در سرزمین و آسمان شان. به نظر می‌رسد هیچ مرزی به آن‌ها وجود ندارد و هیچ خط قرمزی نمی‌تواند آن‌ها را بازدارد!

وضعیت به گونه‌ای شده است که دیگر هیچ سرزمین اسلامیّ وجود ندارد که از تعرض رژیم یهود در امان باشد. این در حالی است که حکام خیانت‌کار و دسیسه‌گر، به حدی دچار ذلت و خواری شده‌اند که دیگر به سرزمین‌هایی‌که مورد تجاوز قرار گرفته و به کرامتی‌که نقض شده یا هم به همسایگان مسلمان شان که مورد ظلم دشمن واقع شده‌اند، توجهی ندارند. آن‌ها حتی از خون ناحق ریخته‌شده چه خون مهمانانی‌که به آنان پناه آورده‌اند و چه مسلمانانی‌که از دست ظلم یهود به آنان پناه برده‌اند، به حرکت نمی‌آیند.

وضعیت تمامی حکام، چه کسانی‌که علناً به خیانت و عادی‌سازی روابط با رژیم یهود(اسرائیل) پرداخته اند و چه کسانی‌که به دروغ ادعای مقاومت و پایداری می‌کنند، هیچ تفاوتی ندارد. همه حکام در وضعیت مشابه قرار دارند؛ یا سکوت کرده و در توطئه‌ها دست دارند یا به قدری بزدل و سست اند که حتی از پاسخ به حملات دشمن عاجز اند! آن‌ها حق پاسخ‌گویی را فقط برای خود محفوظ دانسته و در عوض اقدام فوری به پاسخ‌دادن در آینده اکتفاء می‌کنند و یاهم از ترس و بزدلی خود از اقدام مؤثر بازمانده اند؛ در حالی‌که زیر سقف امریکا پناه گرفته اند و دشمن بدون هیچ محدودیتی به کشتار و تخریب ادامه می‌دهد.

آنچه که رژیم یهود امروزه انجام می‌دهد، نشان‌دهندۀ اینست که دشمنی وی به تمام امت اسلامی معطوف است؛ نه فقط به مقامات و یا دولت‌های خاص. رژیم یهود به تجاوز بر همه می‌پردازد و شر او دیگر به فلسطین و مردم آن محدود نمی‌شود و این شر تا زمانی‌که این رژیم از ریشه برچیده نشود، هم‌چنان ادامه خواهد یافت.

رژیم یهود(اسرائیل) تا زمانی‌که وجود داشته باشد، همواره به تجاوز خود ادامه خواهد داد. این حوادث بیان‌گر اینست که در شرایط کنونی، چه مسلمانان بومی و چه کسانی‌که از مناطق دیگر به سرزمین‌های اسلامی روی آورده اند، هیچ مکانی امنی برای اقامت یا پناهگاه ندارند!

تا زمانی‌که این حکام بزدل و ترسول وجود داشته باشند و بر اریکۀ قدرت نشسته باشند؛ سرزمین‌های مسلمانان هم‌چنان به تاراج خواهد رفت، ناموس و کرامت‌شان مورد تجاوز قرار خواهد گرفت، خون‌های شان ریخته خواهد شد و جان‌های‌شان مورد تهدید قرار خواهند گرفت.

قدرت و توانمندی‌های امت، تعداد و ثروت‌هایش، ارتش‌ها و نیروهایش، با وجود این‌که زیاد و بزرگ است، تا زمانی‌که این نظام‌های خیانت‌کار آن‌ها را معطل و محدود کنند، هیچ سودی نخواهند داشت. این رژیم‌های حاکم نه از امت دفاع می‌کنند و نه پشتوانه‌ای برای آن هستند!

قضیۀ و مسألۀ رهایی و نجات از این حکام بزدل که به امت خیانت کرده و به دین و خونش هتک حرمت کردند و عهد الله سبحانه وتعالی و پیامبرش را شکسته‌اند، اکنون در هر رویدادی به چشم می‌خورد و حتی این قضیه به اصل و اساس هر مصیبتی‌که در سرزمین‌های اسلامی رخ می‌دهد، تبدیل گشته است.

قضیۀ وجود یک امام و رهبر برای مسلمانان به عنوان سپر، که دین را اقامه و جهاد را زنده نگهدارد و سرزمین و مردمش را حفظ کند، به یک ضرورت مبدل گشته است. نباید فراموش کرد که وجود چنین امام و رهبری فرض بوده و با روی کار آمدنش به خواست الله سبحانه وتعالی، رژیم یهود و تجاوزاتش نابود و هیچ اثری از آن باقی نخواهد ماند! الله سبحانه وتعالی فرموده است:

‏‏﴿كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَاداً وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ [مائده: 64]

ترجمه : ‏آنان هر زمان كه آتش جنگی (عليه مؤمنان) افروخته اند، الله آن را (با شكست ايشان و پيروزی مؤمنان) خاموش ساخته است. آنان به خاطر ايجاد فساد در زمين می‌كوشند (و با نيرنگ بازی و فتنه‌گری و جنگ‌افروزی در پخش فساد می‌جوشند. آنان مفسدند) و الله مفسدان و تباهكاران را دوست نمی‌دارد.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین

25محرم 1446ه.ق

31جولای 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سؤال:

سایت الحرة به تاریخ 18جون 2024م چنین مطلبی را به نشر رساند: «اخیراً سایت‌های خبری به شکل گسترده‌ای، گزارش‌های منتشر نموده اند که حاکی از  توافق سعودی/امریکایی در سال 1974م می‌باشد؛ توافقی‌که بر اساس آن سعودی ملزم بوده که در تمام فروشات نفتی خود از دالر استفاده کند. بر حسب این گزارش‌ها، مدت این توافقنامه 50 سال بوده که اکنون به پایان رسیده است...» اما وب‌سایت "لیدر اینسایت" این گزارش‌ها را تکذیب و تاکید کرد که: «چنین توافقی وجود ندارد.» امیدوارم حقیقت و صحت این توافق، در صورت وجود آن و سپس نقش نفت در حفظ سیطرۀ دالر، برایم روشن شود و این‌که پس از آن، آیا تشکیلات بریکس می‌تواند در زمینه سیطرۀ دالر در آینده تأثیرگذار باشد؟

جواب:

 برای وضاحت بیشترِ جواب سؤالات فوق، می‌بایست موارد زیر را مورد بررسی قرار داد:

اول: این‌که با توجه به اخبار منتشر شده مبنی بر پایان مدت توافق سعودی و امریکا برای منحصر کردن فروش نفت به دالر؛ شبکه‌های اجتماعی مملو از این خبر است؛ اما هیچ یک از مقامات رسمی دو کشور در این مورد صحبت نکردند. گویا عمداً از این قضیه چشم‌پوشی نمودند! همان‌طور رسانه‌ها نیز در ابتدا از پرداختن به نشر این خبر خودداری کردند تا این‌که برخی از آن‌ها به دلیل حجم زیاد صحبت‌ها در مورد آن، در این خصوص شروع به صحبت نمودند. به عنوان مثال: وب‌سایت روسی RT  در 15 جون 2024م چنین مطلبی را به نشر رساند: «اولگا سامووالوا در وزگلیاد می‌نویسد: توافق پترودالر که بین سعودی و امریکا در سال 1974م امضا شده بود، به پایان رسیده است و این برای سعودی فرصت این را می‌دهد که نفت و تولیدات نفتی خویش را نه تنها در بدل دالر بلکه به هر ارز دیگری‌که می‌خواهد بفروشد. البته بر حسب تایید رسانه‌ها.» این یک تایید غیررسمی از یک منبع رسانه‌ای روسی است، در خصوص وجود چنین توافقی.

دوم: این‌که از طرف منابع رسانه‌های امریکایی این موضوع را تکذیب می‌کنند:

1- در سوال ذکر شده بود که در سایت الحرة به تاریخ 18 جون 2024م چنین آمده است: «...طبق این گزارشات، مدت این توافق 50 سال بوده، اکنون به پایان رسیده است که چنین چیزی نویددهنده پایان سیطرۀ ارز امریکایی است. اما وب‌سایت لیدر اینسایت این گزارش‌ها را تکذیب و تاکید کرد که: "چنین توافقی وجود ندارد».

2- روزنامه MorningStar به تاریخ 17 جون 2024م از اخبار و روایات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، مبنی بر از بین رفتن توافق پترودالر درازمدت  امریکا و سعودی خبر داده گفت: «این توافق هرگز وجود نداشته است».

3- در یک پست وبلاگی که در روز جمعه منتشر شد، پول دونوان، اقتصاددان ارشد UBS Global Wealth Management، بر این اشاره کرد که داستان جعلی "توافق پترودالر" به طرز شگفت‌آوری منتشر شده است و این‌مسئله درس دیگری در مورد خطرات جانبداری تأییدی ارائه می‌دهد. (منبع: MorningStar، مورخ 17 جون 2024م)

سوم: این‌که هیچ یک از طرفین رسماً در مورد گفتگو‌های اخیر که حاکی از انعقاد توافق پترودالر بین امریکا و سعودی در سال 1974م و پایان مدت الزامیت آن در تاریخ 6 سپتامبر2024م بود، هیچ تبصرۀ رسمی ننمودند. هیچ یک از طرفین رسماً در تکذیب یا تأیید آن اظهار نظر نکردند، بلکه تنها همان‌طور که در فوق یاد آورشدیم، تبصره‌هایی از سوی منابع رسانه‌ای و شبه رسانه‌ای دیگری صورت گرفته است! لیکن قراین دیگری نیز وجود دارد که از طریق آن‌ها احتمال موجودیت چنین توافقی در  بین امریکا و سعودی وجود دارد که از جمله این قراین می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- در گزارش دیوان عمومی محاسبات امریکا که در سال 1978م تحت عنوان «کمیته همکاری اقتصادی امریکا و سعودی» صادر گردیده، چنین آمده است: «دیوان عمومی به تقویت فعالیت کمیته همکاری‌های اقتصادی سعودی و امریکا که در جون 1974م تأسیس شده است، توصیه به همکاری‌های اقتصادی دو طرف و افتتاح دفتری برای وزارت خزانه‌داری امریکا در ریاض، برای ازسرگیری چرخۀ پترودالر نمود.»  این گزارش در مقدمه خود تأسیس این کمیته مشترک را تأیید می‌کند.

2- پس از این‌که پل دونووان در پست وبلاکی خود گفت؛ «معلوم است که داستان "توافق پترودالر" که امروز در حال دست به دست شدن است، خبر جعلی و دروغین بیش نیست.» و افزود: «شاید نزدیک‌ترین چیز به داستان توافق پترودالر، توافق مخفیانه‌ای باشد که بین امریکا و سعودی در اواخر سال 1974م به امضاء رسید و در آن وعده داده شده بود که در ازای سرمایه‌گذاری میلیاردها دالری سعودی از درآمدهای حاصل از فروش نفت در خزانه‌ای امریکا، این کشور برای سعودی کمک‌ها و تجهیزات نظامی ارائه کند.» (منبع: MorningStar، مورخ: 17 جون 2024)

3- پس از آن‌که روزنامه MorningStar در تاریخ 17 جون 2024م گفت: «توافق پترودالر دربین امریکا و سعودی توافقی است که هرگز وجود نداشته است.» در جای دیگر گفت: «بر اساس گزارشی که اداره حساب‌داری امریکا منتشر کرده است، موضوع مربوط به کمیته مشترک امریکایی و سعودی است که برای تقویت همکاری‌های اقتصادی بین دو کشور تشکیل شده بود و قرار تأسیس آن در تاریخ 6 اگست 1974م بین کیسینجر، وزیر امور خارجه امریکا و فهد بن عبدالعزیز ولیعهد سعودی در آن زمان امضا شد.»

4- روزنامه کویتی «القبس» در تاریخ 20 اکتبر2020م در ضمن نشر  اخبار برنامه "حافظه خبری" خود، خبری را منتشر کرد که در شماره تاریخی 7 جون 1974م خود منتشر کرده بود. در آن  چنین آمده بود: «رئیس جمهور نیکسون امروز با شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، معاون دوم نخست‌وزیر سعودی و وزیر داخله، در خصوص امکان دستیابی به صلح پایدار در خاورمیانه در پی توافقات بر جداسازی نیروهای جبهه مصر و سوریه، همان‌طور در خصوص راه‌های گسترش همکاری‌های اقتصادی، صنعتی و دفاعی بین سعودی و امریکا گفتگو کرد. این گفتگوها در دفتر رئیس جمهور نیکسون در کاخ سفید پیش از صرف ضیافتی  صورت گرفت که از سوی رئیس جمهور نیکسون برای گرامی‌داشت از مهمانی که در یک سفر سه روزه دیروز از راه رسیده بود تدارک دیده بود. در این گفتگوها شاهزاده فهد در تلاش افزایش کمک‌های نظامی امریکا به کشورش در ازای ادامه همکاری سعودی در تامین نفت امریکا بود.

5- وب‌سایت businesstimes.com.sg در 18 جون 2024م ذکر نمود که: «روزنامه امریکایی نیویورک تایمز در 8 جون 1974م در صفحه اول خود چنین بیان داشته است: «وزیر امور خارجه کیسینجر و شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، معاون دوم نخست وزیر سعودی و برادر ناتنی ملک فیصل، امروز صبح در "بلرهاوس" واقع جاده کاخ سفید، توافقنامه شش صفحه‌ای را امضا کردند.»

چهارم: با دقت نظر بیشتر در بند سوم که در فوق ذکر گردید، مخصوصاً استقبال نیکسون، رئیس‌جمهور امریکا از فهد بن عبدالعزیز،  نشان‌دهنده اهمیت زیاد آن دیدار و سپس تأسیس کمیته همکاری‌های اقتصادی امریکا و سعودی در 6 اگست 1974م است که منابع رسمی از جمله گزارش دیوان عمومی محاسبات امریکا به آن اشاره می‌کنند، حاکی از توافقاتی است که گویی این کمیته متولی اجرای آن بوده و همه این‌ها وجود توافقی بین امریکا و سعودی را تایید می‌کند، شاید مکتوب شده و محرمانه بوده و شاید  تفاهمات الزام‌آور و نانوشته‌ای بین یک دولت کوچک مزدور و بین دولت قدرتمندی چون امریکا بوده که معمولاً چنین تفاهماتی برای مزدوران کاملاً الزام‌آور است؛ اگرچه مکتوب شده هم نباشد.

تمام حقایق مذکور در فوق مؤید وجود توافق پترودالر است؛ چیزی‌که ما آن را ترجیح می‌دهیم؛ اگرچه این موضوع مخفی نگهداشته شده و ادارات رسمی آن را تأیید ننمودند؛ البته  آن را انکار نیز ننمودند.

پنجم: آن‌چه این را تأیید و ترجیح می‌دهد، توجه امریکا به تبدیل دالر به ارز بین‌المللی و جهانی است، چنان‌چه:

1- از زمان توافق برتون وودز در سال 1944م که قیمت هر اونس طلا را 35 دالر تعیین کرد، دالر در بالاترین سطح نظام پولی جهانی قرار گرفت؛ طوری‌که دالر و طلا از یک ارزش برخوردار شد؛ اما به دلیل پروژه‌های استعماری امریکا به ویژه جنگ ویتنام و هزینه‌های گزاف در جنگ، امریکا مجبور شده که دالرهای بیشتر از مقدار دالری چاپ کند که می‌توانست آن را با طلا مبادله کند تا جایی‌که در اواخر دهه 1960م، تعداد دالرهای در حال گردش افزایش یافته بود و دالر در جهان بیشتر از طلا شد. این امر کشورهای دیگر را تشویق کرد که در ازای دالرهای خود از امریکا طلا تقاضا کنند؛ چیزی‌که منجر به کاهش ذخایر طلای امریکا شد. چنان‌چه ذخایر طلای امریکا در پایان جنگ جهانی دوم در سال 1971م از 574 میلیون اونس به حدود 261 میلیون اونس کاهش یافت. این‌جا بود که ریچارد نیکسون، رئیس جمهور وقت امریکا، استاندارد طلا را در 15 اگست 1971م لغو کرد و این‌گونه دالر را به طور کامل از طلا جدا کرد. مسئله که به "فاجعۀ نیکسون" معروف است.

2- این جدایی دالر و طلا مشکل سیاسی و مالی برای امریکا ایجاد کرد و آن این بود که کشورهای جهان، دیگر عامل مجبورکننده برای به دست آوردن دالر نداشتند. لذا این امر باعث شد که امریکا به دنبال راه‌های دیگری باشد که کشورها را به سوی تقاضای بیشتر دالر سوق داده و در نتیجه سیطرۀ جهانی دالر محفوظ بماند تا این‌که بالاخره امریکا گم‌شده‌اش را در نیاز حتمی جهان به انرژی پیدا کرد؛ این در حالی بود که منبع اصلی انرژی در آن زمان نفت بود و سعودی هم بزرگترین تولیدکننده آن.

3- دولت نیکسون از طریق گفتگو با سعودی از سال 1972م تا 1974م در مورد ایجاد پترودالر و در نتیجه توافقی صورت گرفته که بر مبنی آن امریکا امنیت رژیم سعودی را تضمین نموده و در مقابل سعودی که بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان بوده و دارای بزرگترین ذخایر نفتی در جهان است، نفت خود را در برابر دالر بفروش برساند؛ همان‌طور که سعودی نیز موافقت کرد که میلیاردها دالر از درآمدهای نفتی خود را مجدداً در اوراق خزانه امریکا برگرداند.

4- قبل از این قرارداد، سعودی به دلیل نفوذ عوامل انگلیسی در حکومت آن زمان سعودی، نفت خود را در بدل جنیه استرلینگ بفروش می‌رساند،  زمانی‌که این قرارداد در 8 جون 1974م بین وزیر امورخارجه کیسینجر و شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، منعقد شد، این مقدمه‌ای برای معامله همرای سعودی به دالر به عنوان قیمت نفت در عوض استرلینگ بود.

پس از آن، شاهزاده فهد در سال 1975م، در زمان سلطنت برادرش، ملک خالد، به اوج شهرت رسید و ولیعهد شد. او در دوران برادرش ملک خالد از صلاحیت‌های زیادی بر خوردار بوده و بر همین منوال قرار داشت تا این‌که ملک خالد وفات کرده و در 13جون 1982م به پادشاهی رسید. وی در ولاء و وابستگی خود نسبت به امریکا معروف بود.

بنابراین، معاملات سعودی در زمینه فروش نفت از ابتدای سال 1975م منحصر به دالر شد، بر حسب بیان منابع پس از سال 1974م، فروش نفت سعودی به دالر امریکا منحصر شد و این امر شامل کشورهای عضو سازمان اوپک از کشورهای تولیدکننده نفت نیز می‌شد. بدین ترتیب لازم شد هر کشوری که نیاز به خرید نفت دارد، تا مقدار کافی از ارز دالر، تنها ارز منحصر به معاملات نفتی را داشته باشد. به این معنی که این کشورها باید وام های دالری می‌گرفتند و یا از بازارهای مالی و یا به هر وسیله دیگری برای‌شان دالر خریداری می‌نمودند. نکته‌ای قابل توجه این بود که امریکا تداوم سرازیر شدن دالر و بانک ذخایر فدرال تداوم تولید دالر را تضمین کرده بود... مخصوصاً این‌که ریال سعودی وابسته به دالر بوده و از همین جهت عاملی برای سعودی وجود دارد که جهت حفظ ثبات اقتصادی خود به دالر امریکا وابسته و متعهد باشد. چنان‌چه طی گزارش خبرگزاری اناضول بتاریخ 4 سپتامبر2019م چنین بیان داشت: «خالد الفالح وزیر انرژی سعودی تایید کرد که دالر امریکا ارز مورد اعتماد برای فروش و تجارت نفت خام کشورش در خارج از کشور باقی خواهد ماند...»

ششم: اگر پیوستن سعودی به تشکیلات بریکس به رهبری چین و روسیه که هردو از رقبای امریکا هستند، بر استمرار محدودیت سعودی در فروش نفت‌اش به دالر تأثیر بگذارد، این موضوع تحت تأثیر عوامل دیگری قرار می‌گیرد که برای روشن شدن آن موارد زیر را به  بررسی خواهیم گرفت:

1-    اصطلاح BRICS برای اشاره به اقتصادهای برازیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی به کار می‌رود. برازیل، روسیه، هند و چین در سال 2006م گروه BRIC را ایجاد نمودند تا به کشورهای در حال توسعه نقش بیشتری در امور بین المللی بدهند. در سال 2011م نام این گروه با اضافه شدن آفریقای جنوبی به BRICS تغییر یافت. در اجلاس الـ15 که در 24 اگست 2023م در ژوهانسبورگ، پایتخت آفریقای جنوبی خاتمه یافت، از پیوستن سعودی به همراه مصر، امارات، ایران، ایتوپی و ارجنتاین به گروه بریکس، در ابتدای سال 2024م خبر داده شد. یکی از اهداف این اجلاس تلاش برای رهایی از سیطرۀ دالر و صدور ارزی برای اعضای بریکس بود، چیزی‌که این کشورها در آن به توافق نرسیدند، سپس تصمیم به معامله با ارزهای محلی خود در میان شان گرفتند. به همین دلیل این گروه تلاش کرد تا سعودی، بزرگترین صادرکننده نفت را به این گروه دعوت کند.

شایان ذکر است که علی‌رغم اعلام رسمی تلویزیون سعودی در 1فبروری 2024م مبنی بر پیوستن سعودی به بریکس، مجید القصابی وزیر تجارت سعودی در میزگردی در حاشیه مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس چنین گفت: «سعودی دعوت نامه‌ای برای پیوستن به بریکس دریافت کرد، اما ما هنوز به طور رسمی به آن نپیوستیم.» (منبع: سكاي نيوز عربي 16 جنوری2024م) این بدان معناست که سعودی منتظر موافقت امریکا برای پیوستن به بریکس بود تا این‌که پیوستن به آن در مصلحت امریکا باشد.

2- ورود کشورهای وابسته به امریکا مانند سعودی به گروه بریکس این گروه را سست و شکننده می‌کند، چنان‌چه ما شاهد مخالفت‌های آفریقای جنوبی در برابر صدور ارزی برای بریکس بوده ایم. در گروه بریکس به جز روسیه و چین هیچ کشور مستقلی وجود ندارد، بقیه کشورهای عضو آن، همه مزدوران غرب به ویژه امریکا به شمار می‌روند. اما روسیه و چین می‌خواهند طوری جلوه کنند که گویی قادر به مقابله با غرب و تشکیل یک جبهه متقابل در برابر آن هستند و همیشه از دنیای چندقطبی صحبت می‌کنند. وقتی امریکا به سعودی و سایر مزدورانش اجازه ورود به بریکس را می‌دهد، برای اینست که می‌خواهد از درون بر آن تأثیرگذاری داشته باشد، همانطور که قبلاً کشورهای اروپای شرقی تابع خود را در سال 2004م تشویق کرد که وارد اتحادیه اروپا شوند تا این‌که از طریق این کشورها بتواند بر این اتحادیه تأثیرگذاری داشته باشد، از طریق این کشورها وارد اتحادیه اروپا شوند. چان‌چه به وسیلۀ پولند که وارد اتحادیه شد، توانست مانع تدوین قانون اساسی برای آن شود، قانونی که باعث تقویت قدرت سیاسی این اتحادیه شده و آن را در حد شبه دولت فدرالی نزدیک می‌نمود. اما از این طریق هم‌چنان یک اتحادیه سست و شکننده باقی ماند که همواره در معرض شکستگی و فروپاشی قرار دارد. هم‌چنین زمانی‌ که سعودی که بزرگترین تولیدکننده اوپک است و نفوذ زیادی روی اوپک دارد، موظف شد تا فعالانه برای ایجاد نوعی از اتحاد بین اوپک و روسیه، برای کنترل تولیدات روسیه در داخل مرزهای اوپک با هماهنگی سعودی و روسیه، از اسالیب لازم استفاده کند.

 3- پوتین که کشورش یکی از اعضای موسس گروه بریکس بوده و بسیار مشتاق صدور ارزی مستقل برای این گروه است، تسلیم واقعیت سیاسی کشورهای عضو این گروه شده، چنین می‌گوید: «تداوم توسعۀ بریکس، نقش این تشکیلات را در سطح بین‌المللی، فعال خواهد داشت و این‌که موضوع اتخاذ یک ارز مستقل هنوز حل نشده و نیاز به گفتگوهای بیشتری دارد...» (منبع: الجزیره مورخ: 24 اگست2023) هم‌چنان الجزیره پیش از این بتاریخ 23/اگست/2023م، چنین مطلبی را منتشر ساخت: «موضوع ایجاد ارز مستقل برای بریکس، به دلیل عدم توافق بین پنج کشور و وجود اختلافات بین آن‌ها، به طور رسمی در جریان اجلاس در اجندا گرفته نشد... اما پوتین در یک سخنرانی ویدئویی برای این گروه، درخواست نمود تا به معاملات گروه به ارزهای محلی توسعه بخشند...» بنابراین، این‌گونه روسیه موفق نشد تا ارز جایگزینی برای دالر پیدا کند، البته او هم‌چنان تحقق چنین ارزی را از اعضاء بریکس تقاضا‌ می‌کند.

هفتم: این‌که تا زمانی‌که پول کاغذ باشد، ارزش ذاتی نداشته، مشکلات اقتصادی، احتکارهای اقتصادی، اختلافات سیاسی و حتی استعمار تدوام خواهد داشت. اسلام با وحی از جانب الله سبحانه وتعالی پول را متکی بر طلا و نقره قرار داده است. یعنی ماده‌ای که خوددارای ارزش ذاتی می‌باشد و همان‌طور که در احادیث صحیحه ثابت است، رسول الله صلی الله علیه و سلم طلا و نقره را به عنوان پول تعیین نموده و آن‌ها را  تنها معیار پولی و وجه نقدی قرار داده که سنجش مال و عمل به آن‌ برمی‌گردد. اما استعمارگران با استفاده از اسالیب استعمار اقتصادی و استعمار مالی، پول کاغذی را ابزاری از ابزار استعماری شان قرار دادند. بنابراین برای پول و وجه نقدی سیستم‌های دیگری ایجاد نمودند که مبتنی بر طلا و نقره نیست و از این‌جا بود که این مشکلات پدیدار شد...

لذا این مشکلات برطرف نمی‌شود مگر این‌که دولت خلافت اقامه شده و پول را به طلا و نقره برگرداند تا این‌که یا خود طلا و نقره در گردش باشد یا پول کاغذی جایگزین طلا و نقره در گردش باشد؛ جایگزینی که امکان تبدیل آن در هر زمانی وجود داشته باشد. این همان شریعتی است که الله سبحانه وتعالی بر مبنی علم پاک و منزه‌اش نازل فرموده است. همان‌طور که چنین می‌فرماید:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملک: 14]

ترجمه: آیا کسی (همه چیز را) آفریده است نمی‌داند؟ در حالی‌که او باریک بین و بس آگاه است.

 اول محرم 1446ه.ق

مطابق به7 جولای 2024م

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

بن سلمان زمینه را برای فروش سرزمین حرمین آماده می‌کند!

(ترجمه)

خبر:

براساس گزارش رسمی خبرگزاری عربستان سعودی، محمد بن سلمان، ولی‌عهد سعودی و جیک سالیوان در دیدار خود "روابط راه‌بردی بین دو کشور و راه‌های تقویت آن در زمینه‌های مختلف را بررسی کردند. هم‌چنین درباره نسخه نیمه‌نهایی پروژه‌های توافق‌نامه‌های استراتژیک بین عربستان و آمریکا که کار روی آن‌ها تقریباً به پایان رسیده است، بحث و گفتگو صورت گرفت." (منبع: العربية نت)

تبصره:

پس از این‌که آل سعود 52 سال است نفت خود را برای خرید اسلحه از آمریکایی‌ها هزینه نموده؛ چنانچه گزارش‌ها تأیید می‌کنند که رژیم آل‌سعود در طی پنجاه سال گذشته نزدیک به سه تریلیون دالر برای خرید اسلحه هزینه نموده است. هم‌چنین پس از ۳۴ سال آموزشِ ارتش سعودی توسط نیروهای آمریکایی، درخواست حمایت از آمریکایی‌ها غیرمنطقی به نظر می‌رسد؛ آن‌هم با وجود قدرت و نیرویی‌که اکنون دولت سعودی در اختیار دارد!

بن سلمان در حال پیمودن مسیر پدربزرگ خود عبدالعزیز است که سرزمین قدس را با یک کاغذ و قلم به یهودیان تسلیم کرد و اکنون نوه‌اش دارد آماده می‌شود که سرزمین‌های حرمین شریفین و محل دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم را به صلیبیان واگذار کند!  علاوه بر این‌که با کفار دست دوستی داده و به این دستور الله سبحانه وتعالی پشت کرده که می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنْ الْحَقِّ...﴾ [متحنه: ۱]

ترجمه: ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید که از روی دوستی برایشان پیام بفرستید؛ حال آن‌که آنان به دین راستینی که برای شما آمده، کفر ورزیده اند...

بنابراین، نمی‌توانیم کسی را که دست به چنین اعمالی می‌زند و سرزمین‌های مسلمانان را به دشمنان سرسخت آنان می‌فروشد، ولی‌الامر یا حاکمی بنامیم که اطاعت از وی واجب باشد؛ زیرا رسول الله صلی‌الله علیه وسلم می‌فرمایند:

«لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ» (رواه احمد)

ترجمه: در نافرمانی خالق نبايد مخلوق را اطاعت نمود.

بلکه باید با او و امثال وی به مبارزه برخواسته و در مقابل‌شان سنگر بگیریم و نظام‌های فاسد و ساختگی را که بر سینه امت اسلام سنگینی می‌کند، ریشه‌کن کنیم، سپس نظامی را که الله سبحانه وتعالی بر ما فرض کرده است، برپا کنیم که تنها توسط آن سرزمین‌ها و آبروی مسلمانان در امان مانده  و زندگانی توأم با رضایت الله سبحانه وتعالی و پیامبر صلی الله علیه وسلم را برای‌شان تضمین می‌کند، آن‌گاه به یاری الله متعال در دنیا و آخرت کامیاب خواهند شد. این امر بعید و غیرممکن نیست، بلکه وعده الله سبحانه وتعالی و مژده رسول الله صلی‌الله علیه وسلم است که از هوای نفس سخن نمی‌گوید:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافتی بر اساس منهج نبوی شکل خواهد گرفت.

23محرم 1446ه.ق.

29جولای 2024م.

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه