دوشنبه, ۰۴ شعبان ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۲/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ترس غرب صلیبی از حزب‌التحریر و خلافت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

قرار بود کنفرانس سالانۀ خلافت در تاریخ ۱۸ جنوری سال جاری در شهر میسیساگا، که در مجاورت تورنتو در کانادا قرار دارد، برگزار شود. اما دولت کانادا با همکاری امریکا قوانین و ارزش‌هایی را که همواره به آن‌ها می‌بالید -مانند حق مردم در برگزاری فعالیت‌های فکری و فرهنگی، آزادی و آزادی بیان- زیر پا گذاشت و با راه‌اندازی یک کارزار رسانه‌ای و غوغاسالاری، تلاش کرد برگزارکنندگان این کنفرانس را از برگزاری آن منصرف کند. در این راستا، مراکز و اماکنی که معمولاً چنین برنامه‌هایی را میزبانی می‌کنند، تحت فشار قرار گرفتند تا از انجام هرگونه رزرو برای برگزارکنندگان کنفرانس خودداری کنند. این کارزار همچنین شامل انتشار اعلامیه‌ای مشترک از سوی دیوید جی. مک‌گینتی، وزیر امنیت عمومی کانادا و راشل بندیان، معاون وزیر امنیت عمومی بود که در آن، برای توجیه اقدامات تحریک‌آمیزشان علیه حزب‌التحریر و جلوگیری از برگزاری کنفرانس، به مغالطه، دروغ‌پردازی و تحریف واقعیت متوسل شدند.

در بخشی از این اعلامیه آمده است:

«گزارش‌های مربوط به کنفرانس آتی حزب‌التحریر که قرار است در تاریخ ۱۸ جنوری ۲۰۲۵م در همیلتون انتاریو برگزار شود، به‌شدت نگران‌کننده است. حزب‌التحریر سابقه‌ای مستند در تحریک به خشونت، ترویج ایدئولوژی افراطی و یهودستیزی دارد. این حزب حملات علیه غیرنظامیان بی‌گناه، از جمله قربانیان ۷ اکتبر ۲۰۲۳م، را جشن گرفته و از گروه‌های تروریستی ممنوعه مانند حماس و حزب‌الله حمایت می‌کند که این کاملاً با ارزش‌های کانادایی در زمینه صلح، همگرایی و احترام به تنوع در تضاد است. ما فعالیت‌های آن‌ها و برگزاری چنین کنفرانسی را به‌طور قاطع محکوم می‌کنیم و از برگزارکنندگان می‌خواهیم که رزرو خود را لغو کنند. علاوه بر این، می‌توانیم تأیید کنیم که نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ما در حال حاضر در حال ارزیابی حزب‌التحریر برای گنجاندن آن به‌عنوان یک نهاد تروریستی تحت قوانین کانادایی هستند».

از سوی دیگر، ایلان ماسک، مالک شرکت مشهور تسلا، که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا او را برای مدیریت بخش جدیدی در دولت آینده‌اش به نام «بخش کارآمدسازی دولت - دوج» منصوب کرده است، بار دیگر توییتی را بازنشر کرد که در آن آمده است: «اسلام‌گرایان کنفرانسی را در تاریخ ۱۸ جنوری در میسیساگا، کانادا، درباره چگونگی شکست همه کشورهای غیرمسلمان و برپایی خلافت جهانی برگزار می‌کنند و سازمانی که پشت این رویداد قرار دارد (حزب التحریر) در بسیاری از کشورها به‌عنوان یک گروه تروریستی طبقه‌بندی شده است».

علاوه بر این، وب‌سایت «اسرائیل الآن» نیز چنین اظهار داشت: «کنفرانس حزب‌التحریر اسلامی از میسیساگا به همیلتون منتقل شده است و "اسرائیل " اکنون تلاش خواهد کرد این کنفرانس را که اعلام جنگ علیه تمدن غربی محسوب می‌شود، شناسایی و تعطیل کند».

غرب صلیبی دشمنی خود را با اسلام و حاملان دعوت آن آشکارا نشان می‌دهد و وحشت خود را از بازگشت اسلام به عرصه سیاست، به‌ویژه زمانی‌که این حرکت‌ها جدی و در مسیر درست و صحیح باشند، پنهان نمی‌کند؛ همان‌گونه که حزب‌التحریر از زمان تأسیس خود بدون توقف، شب و روز در این راه گام برداشته و هرگز از آن منحرف نشده است. این حزب در ماه رجب فعالیت‌های خود را در یک کارزار بزرگ و رویدادهای گسترده‌ای تشدید می‌کند تا مسلمانان را به یاد فروپاشی خلافت و خسارت‌های ناشی از آن در تمامی عرصه‌ها بیندازد و بر ضرورت تلاش برای احیای آن تأکید نماید.

در این ماه، ۱۰۴سال از نابودی خلافت در ۲۸ رجب ۱۳۴۲هـ (۳ مارس ۱۹۲۴م) می‌گذرد. حتی یکی از رهبران فعالیت‌های اسلامی در خارطوم، در مراسمی که در قاعة الشهید الزبیر محمد صالح به مناسبت ماه رجب برگزار شد، درباره عظمت فعالیت‌های حزب التحریر در مساجد، بازارها، میدان‌های عمومی و رسانه‌ها در یادآوری حوادث مهم ماه رجب، به‌ویژه سقوط خلافت، اظهار داشت: «ما تقریباً نام این ماه را "رجب حزب‌التحریر" گذاشته‌ایم!» این اقدامات و فعالیت‌ها، دل امت اسلامی را شاد و امیدوار می‌سازد، اما غرب صلیبی، رژیم یهود، دولت‌های ضرار و حکام دست‌نشانده‌شان را به وحشت می‌اندازد، چراکه دعوت حزب‌التحریر برای اتحاد مسلمانان تحت پرچم خلافت را تهدیدی برای خود و نظام‌های شان می‌دانند. ازاین‌رو، آنان جنگی بی‌امان را علیه این حزب آغاز کرده‌اند، ازجمله جلوگیری از برگزاری فعالیت‌های آن، ایجاد محدودیت‌های گسترده، تخریب وجهه‌اش با اتهامات واهی نظیر افراط‌گرایی و تحریک به خشونت، و همچنین بازداشت و شکنجه اعضای آن توسط حکام مزدور.

این جنگ صلیبی علیه امت اسلامی برای جلوگیری از وحدت و بیداری آن است. باید دانست که این جنگ، جنگی صلیبی علیه امت اسلامی است که هدف آن جلوگیری از بیداری امت و اتحاد آن بر اساس دینش می‌باشد. دولت‌های حاقد غربی نمی‌توانند شاهد موفقیت حزب‌التحریر در مسیر احیای خلافت باشند، همان خلافتی که پس از قرن‌ها توطئه شبانه‌روزی توسط آنان نابود شد.

طرح‌های غرب برای نابودی اسلام و خلافت از دیرباز در جریان بوده است.

امیر شکیب ارسلان در کتاب «حاضر العالم الإسلامی» بخشی شگفت‌انگیز را تحت عنوان «تعصب اروپایی یا تعصب اسلامی؟» آورده است که در آن، خلاصه‌ای از محتوای کتاب «صد طرح برای تجزیه ترکیه» نوشته مسیو دجوفار را ارائه می‌دهد. این کتاب، شامل صد طرح پیشنهادی از سوی اروپاییان با ملیت‌ها، مناصب و حرفه‌های گوناگون -از شاهزادگان، فرماندهان نظامی، پادشاهان و رجال کلیسا- برای تجزیه امپراتوری عثمانی است. نکته حیرت‌انگیز این است که حتی فیلسوف لایب‌نیتس نیز در سال ۱۶۷۲م، به‌عنوان نویسنده طرح چهل‌وچهارم، در این پروژه نقش داشته است. او طرحی برای محو عثمانی تدوین کرد و طی چهار سال آن را تکمیل نمود، سپس به زبان لاتینی برای لوئی چهاردهم، پادشاه فرانسه ارسال کرد. یکی از پیشنهادهای او این بود که: «اگر مصر از دست ترک‌ها گرفته شود، سرنوشت آنان به نابودی خواهد انجامید».

نکته جلب توجه این است که یکی از این طرح‌ها تصریح می‌کند که باید بخشی از سرزمین‌های دولت عثمانی به‌عنوان «پادشاهی عبری» یعنی فلسطین جدا گردد!

مسیو دجوفار، وزیر رومانیایی، خلاصه این طرح‌های استعماری را این‌گونه بیان می‌کند: «در طول شش قرن متوالی، ملت‌های مسیحی به دولت عثمانی حمله کردند و وزیران، سیاستمداران و نویسندگان برنامه‌هایی را برای تجزیه این امپراتوری تدوین کردند. این برنامه‌ها، همان‌گونه که شرح آن‌ها گذشت، بالغ بر صد مورد می‌شدند».

غرب، جنگ خود را علیه امت اسلام، جنگی تمدنی و اعتقادی می‌داند. اظهارات و نوشته‌های سیاستمداران و متفکران غربی، ماهیت این جنگ علیه امت اسلامی را تأیید می‌کند. آنان این نبرد را جنگی تمدنی و اعتقادی می‌دانند که هدف آن جلوگیری از بیداری و رستاخیز امت اسلامی است. در دهه ۱۹۵۰، یکی از مسئولان وزارت خارجه فرانسه اظهار داشت: «جهان اسلام، غولی در بند است، پس باید تمام تلاش خود را به کار بگیریم تا بیدار نشود».

در دهه ۱۹۶۰، یوجین روستو، رئیس بخش برنامه‌ریزی وزارت خارجه آمریکا و مشاور رئیس‌جمهور لیندون جانسون، چنین گفت: «هدف غرب در خاورمیانه، نابودی تمدن اسلامی است. تأسیس (اسرائیل) نیز بخشی از این طرح است و این چیزی جز ادامه جنگ‌های صلیبی نیست».

نشریه آلمانی «دیر شپیگل» در شماره هشتم سال ۱۹۹۱م، پژوهشی درباره تقابل تمدن اسلامی و غرب منتشر کرد که در آن آمده است: «در طول جنگ جهانی اول، قدرت‌های غربی دو ضربه جدید به آگاهی اسلامی وارد کردند».

این مجله در ادامه توضیح می‌دهد که ضربه اول، شکست دولت عثمانی، نابودی خلافت و استعمار سرزمین‌های عربی آن بر اساس توافقنامه سایکس-پیکو ۱۹۱۶ بود. ضربه دوم نیز اعطای وعده بالفور در سال ۱۹۱۷م به یهودیان و حمایت از ایجاد دولتی برای آن‌ها در فلسطین بود.

بلی، این‌گونه روشن می‌شود که جنگ غرب با تمامی مؤسسات، نظام‌ها و پایگاه آن در منطقه، یعنی رژیم یهود، جنگی صلیبی و سرشار از کینه است که بر پایه تخریب و تضعیف از راه‌های مختلف فکری، سیاسی، اقتصادی و نظامی بنا شده است. آنان را سخت نگران و مضطرب می‌سازد هرگونه فعالیتی که امت را بر اساس اسلامش به سوی بیداری سوق دهد، همان‌گونه که حزب‌التحریر و مخلصان امت اسلامی انجام می‌دهند.

اما ما به غرب، حکومت‌های آن و مؤسساتی که شب و روز در توطئه برای جلوگیری از طلوع سپیده‌دم خلافت می‌کوشند، می‌گوییم که خلافت راشده دوم بر منهج نبوت به‌زودی به اذن الله سبحانه وتعالی برپا خواهد شد، چرا که این وعدۀ پروردگار ما و بشارت پیامبر گرامی‌اش صلی الله علیه وسلم است.

برگرفته از شمارۀ 532 جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد عبدالله حسین (أبومحمد الفاتح)

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

ترامپ و سیاست سلطه‌جویی وی بر جهان

(ترجمه)

خبر:

در سخنرانی‌ای که ترامپ در یک کنفرانس خبری در تاریخ 7 جنوری سال جاری داشت، تهدید به استفاده از نیروی نظامی برای الحاق کانال پاناما، گرینلند، تغییر نام خلیج مکزیک، استفاده از قدرت اقتصادی علیه کانادا و تبدیل خاورمیانه به جهنم کرد. خبرنگار بریتانیایی به نام جدعوت راکمن به تاریخ 14 جنوری 2025 در روزنامه‌ای رویترز از جاه‌طلبی‌های ترامپ انتقاد کرده و هشدار داد که او با این اقدامات، خطر تبدیل آمریکا به یک کشور سرکش را به جان می‌خرد.

همچنین یک مقاله‌ در روزنامه‌ی گاردین اشاره کرد که «محور ترامپ و ماسک تهدید جدیدی برای دموکرات‌ها و اتحادهای غربی است». ترامپ پیشتر در دوران نامزدی‌اش برای ریاست‌جمهوری اعلام کرده بود که به طور جدی در نظر دارد تعدادی از مساجد را تعطیل کرده و تعدادی دیگر را تحت نظارت قرار دهد. همچنین او گفته بود که از عربستان سعودی خواهد خواست سه چهارم ثروت خود را به عنوان جبران هزینه‌های دفاعی بپردازد و اشاره کرده بود که کویت تنها 16 میلیارد دلار پرداخته است که کمتر از آنچه که باید می‌پرداخت است.

تبصره:

با وجود این‌که این اظهارات بازتابی از خصوصیات شخصی ترامپ است، اما در عین حال نمایانگر نظر وی در مورد ثبات سلطه در روابط بین‌الملل است؛ نظریه‌ای که ریشه در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و تاریخی دارد.

نظریه‌‌ی سلطه‌جویی بر این باور استوار است که نظام جهانی زمانی پایدار است که یک دولت خاص به عنوان ابر قدرت جهان شناخته شود. چارلز بی‌هو نخستین بار این نظریه را در کتاب خود که با عنوان "جهان در رکود" طی سال‌های (1929-1939) مطرح کرد. در سال 2004، دو کارشناس برجسته علوم سیاسی، جیمز فیروون و دیوید لیتین نوشتند: «آمریکا اکنون به سمت نوعی حکومت جهانی پیش می‌رود.» و به این نتیجه رسیدند که باید توافقات قبلی که نادیده گرفته شده‌اند بازنگری شوند و به سمت پذیرش نوعی سرپرستی جدید حرکت کرد. در همان سال، استفن کرازنر نوشت: «اگر اجازه دهیم کشورهای شکست‌خورده با حکومت‌های ضعیف به حال خود رها شوند، نمی‌توانند خود را اصلاح کنند زیرا توان مدیریتی محدودی دارند.»

در عرصه سیاسی، سیاست سلطه‌جویی توسط بوش اول پس از جنگ با عراق و آزادسازی کویت آغاز شد. بوش در آن زمان آمریکا را قدرت اول دانسته و در سخنرانی معروف خود در کنگره از "نظام جهانی جدید" صحبت کرد که نشان‌دهنده تسلط آمریکا بر دنیا بود. برخی نیز شروع سیاست سلطه‌جویی را با اعلام طرح "دفاع استراتژیک" که به "جنگ ستارگان" معروف است، می‌دانند. این طرح توسط ریگان، رئیس‌جمهور وقت آمریکا مطرح شد. با پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم دولت بوش دوم از چندین توافق بین‌المللی مهم مانند توافق کیوتو، دادگاه بین‌المللی جنایی و توافق سالت (برای کاهش و محدودسازی سلاح‌های بالستیک) خارج شد. پس از حملات 11 سپتامبر 2001 بوش دوم به‌وضوح با جمله معروف خود «اگر با ما نباشید، علیه ما هستید» سیاست سلطه‌جویی آمریکا را اعلام کرد.

سیاست سلطه‌جویی که حزب جمهوری‌خواه آن را انتخاب کرده و بر اساس آن سیاست خود را به پیش می‌برد، تنها یک برداشت شخصی یا گرایش فردی نیست؛ بلکه بخشی از یک پروژه استعمار نوین است که مشابه آن در دوره‌های تاریخی گذشته بر ملت‌های گذشته رخ داده بود.

اما سوال اساسی این‌جاست که چگونه خاورمیانه، که بزرگ‌ترین تجمع مسلمانان به هم پیوسته را تشکیل می‌دهد، می‌تواند از تهدیدات ترامپ و سیاست سلطه‌جویی وی، جلوگیری کند؟

پاسخ آن واضح و روشن در حدیثی که مسلم از ابوهريره رضی‌الله عنه نقل کرده آمده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ، يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ، وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: امام به سان سپری است که مسلمانان از پس آن می‌جنگند و به آن پناه می‌برند.

بنابراین، تنها راه مقابله با تهدیدات و چالش‌ها، بیعت با امام یا خلیفه‌ای است که رهبریت تمام امت را به عهده بگیرد و امت را از تهدیدات محافظت نماید.

نویسنده: مهندس حسیب الله النور

مترجم: حسن سلحشور

۲۱ رجب ۱۴۴۶ه.ق

۲۲جنوری ۲۰۲۵م.

ادامه مطلب...

به مناسبت سالگرد فروپاشی خلافت و در آستانه بازگشت آن، امت اسلامی را برای تسریع برپائی خلافت فرا می‌خوانیم! Featured

(ترجمه)

از زمان فروپاشی خلافت در 28 رجب سال 1342 هجری برابر با 3 مارچ 1924 میلادی، امت اسلامی در گرداب مصیبت‌های متلاطم و شکست‌های پی در پی زندگی می‌کند؛ از تقسیم سرزمین‌هایش گرفته تا چپاول ثروت‌ها، کشتار فرزندان و حتی تمسخر مقدسات  و هجوم بر شریعتش را تجربه می‌کند.

اما امروز خلافت نزدیک‌تر از هر وقت دیگری است تا پرچمش بار دیگر بر فراز سرزمین‌های اسلامی برافراشته شود. ما عملاً در لحظه‌ای به سر می‌بریم که شباهت بسیاری به شب تصمیم‌گیری اهل مدینه برای بیعت با رسول الله ﷺ به‌عنوان رهبر سیاسی و رئیس دولت‌شان دارد.

از صحابی بزرگوار، جابر بن عبدالله رضی الله عنه حدیثی روایت شده که احمد و بیهقی در کتاب السنن آن را نقل کرده‌اند. این حدیث وضعیت مسلمانان مدینه را در شبی توصیف می‌کند که تصمیمی بزرگ و سرنوشت‌ساز گرفتند؛ تصمیمی‌که آنان را وارد صفحات زرین تاریخ اسلام کرد، او می‌فرماید:

«حتى لم يبق دار من دور الأنصار إلا وفيها رهط من المسلمين، يظهرون الإِسلام، ثم ائتمروا جميعاً... فقلنا: حتى متى نترك رسول الله ﷺ يطرد في جبال مكة ويخاف...»

ترجمه: تا آنجا که هیچ خانه‌ای از خانه‌های انصار باقی نماند؛ مگر اینکه گروهی از مسلمانان در آن بودند که اسلام خود را آشکار کرده بودند؛ سپس همگی گرد هم آمدند و مشورت کردند... و گفتیم تا چه زمانی رسول الله ﷺ را در کوه‌های مکه تنها رها کنیم؛ در حالی‌که او از امنیت محروم بوده و در حالت خوف به سر می‌برد؟

سپس او توضیح داد که چگونه انصار، در حالی‌که شامل هفتاد و سه مرد و دو زن بودند، برای بیعت با رسول الله ﷺ به عقبه آمدند و با ایشان بیعت جنگ بستند. سپس به ماجرایی اشاره کرد که یکی از انصار، نگرانی‌هایی را که امروز نیز امت با آن دست به گریبان است، به روشنی بیان کرد. او گفت: «اسعد بن زراره، که کوچک‌ترین آن‌ها بود، دست رسول الله ﷺ را گرفت و گفت: آهسته‌تر، ای اهل یثرب! ما شتران خود را بی‌هدف به اینجا نراندیم؛ بلکه با آگاهی کامل آمدیم که او رسول الله است، اما بدانید که امروز پذیرفتن او به معنای جدا شدن از تمام قبایل عرب، کشته شدن برگزیدگان‌تان و گزیده شدن شما با شمشیرهاست. حال، اگر مردمی هستید که بر این سختی‌ها صبر می‌کنید، پاداش‌تان با الله سبحانه وتعالی خواهد بود و اگر از دل خود بیم دارید، این را آشکار کنید که نزد الله سبحانه وتعالی معذور باشید.» آن‌ها پاسخ دادند: «ای اسعد! دست از ما بردار، به الله سوگند، هرگز این بیعت را ترک نخواهیم کرد و هرگز از آن روی نخواهیم گرداند.» سپس با رسول الله ﷺ بیعت کردند، او از آن‌ها تعهد گرفت و شرط گذاشت و در مقابل وعده جنت را به آن‌ها داد.»

همچنین در سیرۀ ابن هشام حدیث دیگری نقل شده است که ابن اسحاق آن را این‌گونه روایت می‌کند: عاصم بن عمر بن قتاده برایم حکایت کرد که: وقتی گروه انصار برای بیعت با رسول الله ﷺ گرد هم آمدند، عباس بن عباده بن نضله انصاری، از بنی سالم بن عوف، خطاب به آنان گفت: «ای جماعت خزرج! آیا می‌دانید که با این مرد بر چه چیزی بیعت می‌کنید؟» پاسخ دادند: «آری، می‌دانیم.» او گفت: «شما با او بر جنگ با سرخ‌پوستان و سیاه‌پوستان (تمام مردم) بیعت می‌کنید، اگر می‌پندارید که وقتی اموال‌تان در این مسیر آسیب دید و بزرگان شما کشته شدند، او را رها خواهید کرد، از همین حالا بگویید؛ زیرا به الله سبحانه وتعالی سوگند، اگر چنین کنید، این خیانت در دنیا و آخرت شما را رسوا خواهد کرد؛ اما اگر بر این باورید که به عهد خود وفا خواهید کرد و بر سختی اموال و کشته شدن بزرگان پایدار می‌مانید، پس دست او را بگیرید؛ زیرا به الله سبحانه وتعالی سوگند، این بهترین دنیا و آخرت است.» آنان گفتند: «ما او را می‌پذیریم؛ حتی اگر اموال‌مان آسیب ببیند و بزرگانمان کشته شوند. ای رسول الله، اگر ما به این عهد وفادار بمانیم، پاداش‌مان چیست؟« رسول الله ﷺ فرمودند: «بهشت.» پس گفتند: «دستت را بگشا.» آن حضرت دست‌شان را گشود و آنان با او بیعت کردند.

و این همان لحظه‌ای است که امروز امت اسلامی آن را تجربه می‌کند؛ لحظه‌ای که در حال تفکر و سنجش است، به خود می‌نگرد و توانایی‌هایش را ارزیابی می‌کند، سپس به جهان می‌نگرد و امکانات آن را می‌سنجد، او هم امید دارد و هم نگرانی و از خود می‌پرسد: آیا می‌تواند اسلام را به‌عنوان یک پروژه سیاسی اعلام کند، یا باید با غرب و اجیرانش همراهی کند؟

غرب و اجیرانش این امت را از فقر، محاصره و قتل می‌ترسانند! اما توده‌های امت به سرعت در میدان‌ها فریاد بازگشت اسلام را سر می‌دهند، آنان خواهان زندگی اسلامی هستند؛ اما در تصمیم‌گیری نهایی دچار تردید می‌شوند. این موضوع به‌وضوح در شام نمایان شد؛ پس از سقوط نظام جنایتکار بشار و فرار او از دمشق، دیدیم که غرب، از همان لحظۀ اول با نگرانی از مردم شام پرسید و این سؤال را مکرر تکرار کرد: «آیا شریعت اسلامی را اجرا خواهید کرد؟ آیا خلافت را برپا خواهید کرد؟»

و مهم‌ترین نکته در این ماجرا این است که این موضوع تنها به اهل شام محدود نمی‌شود؛ بلکه امت اسلامی به‌طور کامل به اهل شام نگاه می‌کند، با آن‌ها هم‌فکری کرده و این مسائل را با آنان به بحث می‌گذارد، به‌طوری که فضای شبکات ارتباط جمعی به صورت زنده از بحث‌ها و گفتگوهای فرزندان امت در سراسر جهان پر شده است، در حالی‌که آن‌ها به دنبال پاسخ این پرسش‌های سرنوشت‌ساز هستند.

آیا امت، نه فقط اهل شام، تصمیم خواهد گرفت که اسلام را یاری و آن را اقامه کند، حتی با وجود "تحمل سختی‌های مالی و کشته شدن بزرگان؟" یا این مأموریت را به دور دیگری موکول خواهد کرد؟

از زمان بهار عربی، سپس عملیات طوفان الاقصی و سقوط ماشین کشتاری که بر اهل شام تحمیل شده بود، سختی‌ها یکی پس از دیگری در مسیر بازگشت خلافت برطرف شده است، پروژه‌های ملی‌گرایانه در دید امت از اعتبار افتاده‌ و اینک اهل شام، پس از 60 سال حاکمیت سکولاریسم، از بازگشت اسلام به برنامه‌های درسی استقبال می‌کنند، با هر رخداد جدید، امت از افکار غرب فاصله گرفته و تلاش می‌کند تا هویت خود را از طریق اندیشه‌های اسلامی بازیابد. هم‌چنین، در هر حادثه بزرگی که امت را تحت تأثیر قرار می‌دهد، مرزهای سایکس-پیکو متزلزل می‌شوند و ایده حذف مرزها برجسته می‌شود؛ موضوعی که به‌روشنی در جنگ غزه جشن‌های سقوط طاغوت شام و جشن‌های توقف تجاوز بر غزه نمایان شد.

دیگر از دشواری‌ها در مسیر بازگشت خلافت چیزی جز موانع کوچک باقی نمانده است. آگاهان از جوامع می‌دانند که میان ما و برپایی خلافت چیزی جز یک تصمیم فاصله نیست؛ تصمیمی که در یک لحظه گرفته می‌شود، شبیه به تصمیم انصار رضوان الله علیهم، هنگامی‌که پذیرفتند زندگی برای رضای الله باشد و مرگ برای دستیابی به جنت او، الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (۱۶۲) لَا شَرِيكَ لهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ﴾ [انعام: 162-163] ترجمه: بگو: بی‌گمان نمازم، عباداتم، زندگی‌ام و مرگم برای الله، پروردگار جهانیان است و به این امر شدم و من نخستین مسلمانم.

حزب‌التحریر دست یاری به سوی امت و تمام ارتش‌های آن دراز می‌کند تا با او برای برپایی خلافت راشده دوم بر اساس منهج نبوت همکاری کنند، چراکه تمام مقدمات لازم را برای آن فراهم کرده است؛ پس با ما همکاری کنید تا این سال آخرین سالی باشد که سالگرد فروپاشی خلافت را گرامی می‌داریم و از سال آینده، ان‌شاءالله هر سال سالگرد بازگشت آن را جشن بگیریم.

نویسند: مهندس صلاح الدین عضاضه رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

28 رجب 1446هـ.ق.

28 جنوری 2025م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

رجب؛ ماه پیروزی‌ها و افتخارات امت!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

نشانه‌های امیدبخش فراوان‌اند و امید به الله سبحانه وتعالی پیوسته و گسست‌ناپذیر است. ما یقین داریم که روزگار دست به دست خواهد شد و وعدۀ الله سبحانه وتعالی نزدیک است. پیروزی امت، سپیده‌دم آن فرا رسیده و ما در انتظار ندای آن هستیم.

همان‌طور که رجب شاهد فروپاشی دولت اسلام بود، در آن روزهایی از عزت نیز وجود دارد که به ما بشارت‌های فراوان می‌دهد و امید می‌بخشد که فردا از آن این امت است. در ماه رجب، نبرد موته رخ داد؛ نخستین نبرد بزرگ میان مسلمانان و روم؛ نبردی با بزرگ‌ترین نیروی کفر آن زمان و نخستین دولت جهان در وقتش. در این نبرد، خالد بن ولید، شمشیر الله، با ۳ هزار جنگجو در برابر ارتشی از روم که شمارشان نزدیک به دو صد هزارتن بود، پیروزمندانه عقب‌نشینی کرد. با وجود این تفاوت، مسلمانان شکست نخوردند و روم نیز پیروز نشد.

همچنین در ماه رجب، فتح بیت‌المقدس به دست صلاح‌الدین ایوبی، فاتح صلیبیان، رخ داد؛ کسی که مسجدالاقصی را پس از دهه‌ها اشغال صلیبی به آغوش اسلام بازگشتاند. امروز چه کسی مسجدالاقصی را آزاد می‌کند و از ناپاکی رژیم یهود تطهیرش می‌کند؟ چه کسی برای آزادی سرزمین امت و یاری مستضعفانش، که تمام غرب با تمام توان علیه آن‌ها هم‌دست شده‌اند، قیام خواهد کرد؟

در ماه رجب، نبرد عین جالوت نیز رخ داد که مسلمانان در آن، تاتارها را شکست دادند و پیشروی ویران‌گر آنان به سوی سرزمین‌های اسلامی را متوقف کردند. امروز چه کسی با تاتارهای زمان مقابله خواهد کرد و از امت مظلوم و مغلوب دفاع خواهد کرد؟ پیروزی امت، با بازپس‌گیری قدرت و سلطه‌اش در سایۀ اسلام و دولت آن محقق می‌شود؛ دولتی‌که اولویت‌ها را تنظیم، سرزمین‌ها را آزاد، مستضعفان را یاری و مقدسات را تطهیر می‌کند و غرب کافر را به خانه‌های شان شکست‌خورده و ناامیدانه باز می‌گرداند؛ اگر خانه‌ای برای شان باقی بماند!

در همین ماه بود که فتح عموریه در عهد معتصم رخ داد؛ زمانی‌که او به ندای زن مسلمانی که فریاد «وا معتصما!» سر داده بود، پاسخ داد. او در رأس سپاه عظیم به راه افتاد و پیروزی باشکوهی را رقم زد. امروز چه کسی برای هزاران زنی‌که فریاد می‌زنند و کمک می‌خواهند، قیام می‌کند؟ چه کسی به یاری زنان شام می‌آید که رژیم بشار اسد، مزدور آمریکا، آنان را به زانو درآورده بود؟ چه کسی زنان عراق، چچن، ترکستان، مصر و سرزمین مبارک فلسطین را یاری می‌دهد؟ چه کسی به‌جز معتصم جدید می‌تواند در برابر ظالمان غرش کند و آرام نگیرد تا مظلومان را یاری دهد؟!

این دستاوردها تنها رویدادهای تاریخی گذرا نیستند؛ بلکه گواهی بر توانایی امت اسلامی در برخاستن از شکست‌ها و لغزش‌های خود هستند، مشروط بر آنکه به دین خود پایبند باشند و پشت سر رهبری مخلص خود متحد شوند.

امت اسلامی نمی‌تواند عزت خود را باز یابد مگر زمانی‌که آگاهی حقیقی نسبت به جایگاه و رسالت خود پیدا کند. باید دریابیم که اسلام تنها به عبادات فردی محدود نمی‌شود؛ بلکه نظامی جامع و فراگیر برای زندگی است. این نظام شامل احکام شرعی واجبی است که باید برای کسب رضایت الله سبحانه وتعالی به اجرا درآید. اسلام، سیاست، اقتصاد و جامعه را به گونه‌ای هدایت می‌کند که تحت سایه آن و دولتش، رفاه، امنیت و آرامش برای مردم فراهم شود.

خلافت همان نظامی است که دلایل شرعی بر وجوب آن تأکید دارند. خلافت، ریاست عمومی برای همه مسلمانان در امور دین و دنیاست و برپایی آن یک مکلفیت و امر شرعی است. این نظام، وحدت امت را حفظ کرده و اسلام را در تمام جوانب تطبیق می‌کند. بدون خلافت امت اسلامی همچنان تقسیم‌شده و ضعیف باقی می‌ماند. تلاش برای برپایی خلافت، نه یک رؤیا یا امید دور از دسترس، بلکه یک مکلفیت شرعی است که همه مسلمانان باید برای تحقق آن متحد شوند. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: امام سپری است که پشت سر او جنگیده میشود و به واسطه او (رعیتش) از آسیب در امان میمانند.

ماه رجب که ما را به یاد دولت اسلام و غیاب آن و همچنین پیروزی‌های امت می‌اندازد، دعوتی برای تلاش به منظور برانگیختن امت و بازگرداندن جایگاه آن است. این امر از طریق تشکیل یک کتله و یا گروهی آغاز می‌شود که اسلام را در خود متجلی سازد، مسائل امت را درک کند و اسلام را به قلب زندگی بازگرداند. این تجلی اسلام، سیاست‌مداران و دولت‌مردان واقعی را تربیت خواهد کرد؛ کسانی‌که اسلام را حمل کنند، از آن الهام بگیرند و نیروی محرکی برای تغییر واقعیت باشند، آن‌هم با آگاهی بر اسلام، احکام و چگونگی تحقق قدرت و اجرای آن.

دشمنان اسلام به خوبی دریافته‌اند که قدرت امت اسلامی در وحدت و عقیدۀ اسلام به‌عنوان اساس تفکر و پیوند میان مسلمانان نهفته است. بنابراین، برای تجزیه امت و تبدیل آن به یک تابع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تلاش کرده‌اند. آن‌ها کوشیده‌اند امت را از دین و احکام آن جدا کنند تا بتوانند آن را تحت کنترل خود درآورند. آزادی امت از این وابستگی، تنها با بازگشت به عقیدۀ اسلامی به‌عنوان یک پیوند حقیقی و اصولی ممکن است و این عقیده باید اساس تفکر و دولت اسلامی باشد!

پیروزی مورد انتظار و تغییر مطلوب، بدون یاری صادقانه فرزندان مخلص امت در ارتش‌ها -که نیروی نظامی و سپر امت هستند- امکان‌پذیر نخواهد بود. این ارتش‌ها، فرزندان و برادران ما هستند و بخشی از امت محسوب می‌شوند. باید آنان را دعوت کنیم تا به صف امت خود بپیوندند و برای یاری آن تلاش کنند.

ای سپاهیان اسلام، ای نوادگان صلاح‌الدین و فاتحان تاتار! شما در برابر الله سبحانه وتعالی مسئول هستید که دین و امت خود را یاری کنید. خلافت، شما را به یاری فرا می‌خواند و منتظر حمایت شماست. این خلافت، فریضه‌ای بزرگ، مقامی والا و افتخاری عظیم است برای کسی‌که آن را محقق سازد. آیا دوست ندارید که مانند انصار در مدینه، یاران دین الله سبحانه وتعالی باشید؟ آیا نمی‌خواهید نام شما در نزد الله سبحانه وتعالی به‌عنوان فاتحان و نجات‌دهندگان امت اسلامی ثبت شود؟

حزب‌التحریر شما را به یاری فرا می‌خواند تا خلافت راشده بر منهج نبوت را برپا کنید؛ زیرا تنها خلافت است که می‌تواند مجد و عزت را به امت اسلامی بازگرداند.

برگرفته از شمارۀ 531 جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد محمود اللیثی

مترجم: محمد مزمل

 22 رجب سال 1446 ه.ق.

 22 جنوری سال 2025 میلادی

ادامه مطلب...

فداکاری‌های ما، ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی آن‌ها!

(ترجمه)

خبر:

ترامپ اعلام کرد که از نتایج بحران غزه برای گسترش روابط منطقه‌ای با رژیم صهیونیستی استفاده خواهد کرد. (منبع: خبرگزاری رویترز)

تبصره:

توافقی برای آتش‌بس تدریجی به‌منظور پایان دادن به نسل‌کشی ۱۵ ماهه در غزه به دست آمده که هدف اصلی آن بازگرداندن گروگان‌ها و تثبیت وضعیت سیاسی موجود است. ترامپ خواستار بازگشت تمامی گروگان‌ها شد و وعده داد که با اسرائیل(رژیم یهود) و متحدانش همکاری کند تا غزه کاملاً تحت کنترل اشغالگران باقی بماند. او هم‌چنین بر گسترش توافقات ابراهیم تأکید کرد؛ توافقاتی‌که روابط رژیم یهود با سرزمین‌های عربی را عادی‌سازی کرده‌اند. این اظهارات نشان‌دهندۀ خیانت مداوم حکام مسلمان است که در حفظ اشغال فلسطین نقش دارند.

نسل‌کشی غزه ورشکستگی اخلاقی آمریکا و قدرت‌های جهانی و عطش بی‌پایان آن‌ها به خونریزی را افشا کرد؛ قدرت‌هایی‌که با حمایت مالی و پشتیبانی نظامی خود از یهود، زمینه این جنایت‌ها را فراهم کردند. این خونریزی‌ها بدون هیچ بازدارنده‌ای ادامه یافت تا این‌که در آمریکا تحولی سیاسی رخ داد و این موضوع آشکار ساخت که مخالفت مردم با این نسل‌کشی هیچ تأثیری در جلوگیری از آن نداشته است.

هم‌چنین آتش‌بس نشان داد که رژیم صهیونیستی تا چه اندازه شکننده است و همدستی حکومت‌های کشورهای مسلمان همسایه در جنایات مداوم علیه غزه را آشکار ساخت. علاوه بر آن با این آتش‌بس واضح شد که آمریکا می‌توانست خیلی زودتر برای جلوگیری نسل‌کشی اقدام کند؛ اما این کار را نکرد. همۀ طرف‌های درگیر در این ماجرا، در ریختن خون بی‌گناهان و رنج‌هایی که به دنبال آن پدید آمد، مسئولیت دارند. در نهایت، آمریکا به‌عنوان عامل اصلی این وضعیت شناخته می‌شود؛ در حالی‌که رژیم یهود و حکومت‌های هم‌دست در سرزمین مسلمان فقط ابزاری برای پیشبرد اهداف خصمانۀ آن هستند.

اکنون زمان آن فرا رسیده که اجازه ندهیم خون‌ها و فداکاری‌های‌مان در جهت تحقق اهداف دیگران مورد سوءاستفاده قرار گیرد. ما باید از چرخه استثمار خارج شویم و برای دین و آزادی خود دست به فداکاری بزنیم. رسیدن به رضایت الهی و موفقیت در عرصه سیاسی نیازمند بازگشت به سبک زندگی اسلامی و پایان دادن به اشغال سرزمین‌های‌مان است.

تنها راهی‌که امت اسلامی می‌تواند به صورت واقعی به این ظلم‌ها پایان دهد و آیندۀ ما را تضمین کند، بازیابی استقلال از طریق برپایی نظام خلافت است؛ نظامی‌که می‌تواند وحدت، قدرت و اراده لازم را برای دفاع از سرزمین‌ها و مردم ما فراهم کند. همان‌طور که پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: 

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: امام سپری است که پشت سر او جنگیده می‌شود و با او محافظت می‌گردد.

نویسنده: هیثم بن ثبیت

21 جنوری 2025م

مترجم: طه خالدی

ادامه مطلب...

در نبود خلافت مسلمانان یکدیگر خود را می‌کُشند!

(ترجمه)

خبر:

جنرال عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان اعلام کرد که تنها اختلاف میان پاکستان و افغانستان به حضور گروه ممنوعه طالبان پاکستان در خاک افغانستان و حملات مرزی آنان مربوط می‌باشد. این اظهارات از سوی شبکه تلویزیونی دولتی PTV News منتشر شده و گفته شده که وی این سخنان را در نشست با سیاستمداران ایالت خیبر پختونخوا در پیشاور، روز سه‌شنبه ۱۴ ژانویه ۲۰۲۵ بیان کرده است.

تبصره:

روابط پاکستان و افغانستان همواره پرتنش بوده است. پاکستان، افغانستان را به بی‌توجهی در مقابله با گروه طالبان پاکستان متهم می‌کند؛ گروهی‌که حملات متعددی را علیه نیروهای امنیتی پاکستان در مرزهای مشترک انجام داده است. چنانچه پاکستان نیز چندین بار حملات هوایی علیه مخفیگاه‌های ادعایی این گروه در داخل افغانستان انجام داده است. این حملات باعث کشته شدن غیرنظامیان، از جمله زنان و کودکان شده و خشم مردم افغانستان را برانگیخته است. دشمنی میان مسلمانان افغانستان و پاکستان هم‌چنان شدت دارد. 

ارتش پاکستان در 27 دسامبر 2024 اعلام کرد که نزدیک به ۴۰۰ نظامی پاکستانی و بیش از ۹۰۰ جنگجوی قبیله‌ای در عملیات‌های ضدتروریستی در سال 2024 کشته شده‌اند. 

پس از خروج نیروهای آمریکایی در اگست ۲۰۲۱ و تسلط طالبان بر افغانستان، امیدواری‌ها برای بهبود روابط میان افغانستان و پاکستان ایجاد شد. اما منافع قدرت‌های جهانی، از جمله آمریکا در اینست که میان مسلمانان اختلاف و درگیری وجود داشته باشد. آمریکا می‌خواهد مسلمانان با یکدیگر بجنگند تا هند در مقابله با چین و تسلط بر مسلمانان آزادی عمل داشته باشد. 

آمریکا یک نظام بین‌المللی مبتنی بر دولت‌های ملی ایجاد کرده‌ که بر حفظ مرزهای ملی تأکید دارد و اتحاد جهان اسلام را غیرممکن می‌سازد. از زمان سقوط خلافت عثمانی در ۲۸ رجب ۱۳۴۲هـ.ق برابر با ۳ مارچ ۱۹۲۴م مسلمانان بارها با یکدیگر درگیر شده‌اند؛ در حالی‌که حکام آنان از آزادسازی سرزمین‌های اشغال‌شده مانند کشمیر و فلسطین خودداری کرده‌اند.

وضعیت ناگوار امروزی جهان اسلام یادآور وضعیت اوس و خزرج در دوران تعصبات قبیله‌ای و نبود حاکمیت اسلام است. دورانی‌که در آن جنگ‌های قبیله‌ای پایان نداشت و قدرت‌های بزرگ روم و فارس بر جهان سیطره داشتند. اما زمانی‌که اوس و خزرج از تعصب قبیله‌ای دست کشیدند و به حکومت اسلامی را نصرت دادند، به نیرویی یکپارچه در برابر کفر تبدیل شدند. در دوران خلافت راشده مسلمانان قدرت‌های بزرگ روم و فارس را شکست دادند و به یک قدرت پیشرو جهانی تبدیل شدند. این آینده هم‌چنان برای مسلمانان ممکن است؛ اگر از تعصبات قومی و قبیله‌ای دست بردارند و یک خلیفه راشدی برای تمام مسلمانان از اندونزی تا مغرب (مراکش) انتخاب کنند. 

مسلمانان پاکستان و افغانستان باید خطبۀ تاریخی ابوبکر صدیق رضی الله عنه را به یاد آورند که فرمود: 

«وَإِنَّهُ لَا يَحِلُّ أَنْ يَكُونَ لِلْمُسْلِمِينَ أَمِيرَانِ، فَإِنَّهُ مَهْمَا يَكُنْ ذَلِكَ يَخْتَلِفْ أَمَرُهُمْ وَأَحْكَامُهُمْ، وَتَتَفَرَّقُ جَمَاعَتُهُمْ، وَيَتَنَازَعُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ، هُنَالِكَ تُتْرَكُ السُّنَّةُ، وَتَظْهَرُ الْبِدْعَةُ، وَتَعْظُمُ الْفِتْنَةُ، وَلَيْسَ لِأَحَدٍ عَلَى ذَلِكَ صَلَاحٌ»

ترجمه: برای مسلمانان داشتن دو امیر جایز نیست؛ زیرا اگر چنین شود، امور و احکام‌شان دچار اختلاف می‌شود، جماعت‌شان از هم می‌پاشد و در میان‌شان نزاع به وجود می‌آید. در این شرایط سنت ترک شده و بدعت ظهور می‌کند، فتنه‌ها شدت می‌گیرد و هیچ کسی بر چنین اوضاعی تسلط نخواهد داشت.

نویسنده: شاهزاد شیخ_ولایۀ پاکستان

20 جنوری 2025م

مترجم: طه خالدی

 

ادامه مطلب...

تغییرات سیاسی به سرعت طوفان‌های آتشین

(ترجمه)

خبر:

در دیدار روز جمعه، ولادیمیر پوتین و مسعود پزشکیان بر ادامۀ همکاری در پروژه‌های مشترک، از جمله در زمینه انرژی هسته‌ای تأکید کردند. این گفتگوها در مسکو برگزار شد و به‌ منظور آماده‌سازی برای امضای توافقنامۀ شراکت استراتژیک میان دو کشور بود. این توافقنامه شامل همکاری‌های دفاعی نیز می‌شود، با این تاکید که این همکاری‌ها یک تعهد نظامی یا هدفی برای تهدید کشورهای دیگر نبوده، بلکه با هدف تقویت امنیت مشترک و حفاظت از ارزش‌های انسانی طراحی شده است. (منبع: الجزیره نت 17/01/2025)

تبصره:

امضای توافقنامۀ مشارکت استراتژیک بین روسیه و ایران در 17 جنوری 2025 پس از کوتاه شدن دست این دو کشور از درگیری‌هایی که در سوریه به راه انداخته بودند و فقط سه روز قبل از به‌دست گرفتن قدرت توسط ترامپ انجام شد.

با این‌که روسیه و ایران تاریخ پیچیده‌ و پر از درگیری‌ دارند، در حال حاضر روابط همکاری آن‌ها تحت تأثیر یک خط باریک از عدم اعتماد و همکاری است که  هر لحظه ممکن است فرو بپاشد یا ادامه یابد. به ویژه در شرایطی که جنگ روسیه و اوکراین هم‌چنان ادامه دارد. روسیه در سال 2022 با استفاده از پهپادهای ایرانی بنام شاهین پیشروی‌هایی در اوکراین داشت و حالا روسیه در حال تولید این پهپادها در خاک خود است. علاوه بر این، برنامه موشک‌های بالستیکی ایران نیز نقش مهمی در این روند ایفا می‌کند. این شرایط به وضوح نشان می‌دهد که ممکن است روسیه حمله‌ای گسترده‌تری به اوکراین آغاز کند.

از سوی دیگر، روسیه از این توافق بهره‌ می‌برد، به‌ویژه پس از آنکه ایران به دلیل روابط بد خود با آمریکا و محدودیت‌های تحمیل‌شده، مجبور شده تا برای بهبود موقعیت بین‌المللی خود به‌عنوان یک قدرت بزرگ تلاش کند. ایران هم‌چنین به‌عنوان یک شریک منطقه‌ای معتبر برای روسیه محسوب می‌شود. اما از جانب ایران، این توافق نمایانگر نگرانی‌ آن از بازگشت ترامپ و تهدیدات رژیم صهیونیستی است؛ به‌ویژه پس از خروج بشار اسد، حزب‌الله و شبه‌نظامیان وابسته به ایران از منطقه. از سوی دیگر، این توافق روسی-ایرانی برای اروپا به‌معنای از دست دادن منابع انرژی است که ایران را به‌عنوان یک منبع احتمالی برای تأمین انرژی مورد نظر خود می‌بیند. به همین دلیل، اروپا این توافق را گامی در جهت مقابله با نفوذ روسیه و ایران در منطقه خاورمیانه و آسیای میانه می‌داند. این توافق می‌تواند به کاهش یا پایان تحریم‌های بین‌المللی علیه دو کشور منجر شود و نقش آن‌ها را تقویت کند. این توافق‌نامه به روسیه اجازه می‌دهد که از طریق ایران به آب‌های گرم خلیج فارس و دریای عمان دست یابد و مسیرهای غیرغربی را برای صادرات انرژی ایجاد کند؛ در حالی‌که ایران نیز به بازارهای اوراسیا دسترسی پیدا می‌کند. این موضوع ممکن است تهدیدی برای نظم اقتصادی و ژئوپلیتیکی آینده در منطقه باشد.

سلطۀ آمریکا بر جهان به وضوح در حال کاهش است، مخصوصاً به دلیل سیاست‌های گیج‌کننده‌اش و بحران‌هایی که با آن‌ها روبروست، همراه با حجم زیاد مسائل حل‌نشده‌ای که به آن‌ها پرداخته می‌شود. علاوه بر این، آمریکا در تلاش است اروپا را تهدید کرده و چین را تضعیف کند و فشارهای زیادی بر آن وارد آورد. به همین دلیل، این کشور از ابزارهایی استفاده می‌کند که ممکن است به زوال قدرتش منجر شود. علاوه بر این، آمریکا با مشکلات داخلی جدی مواجه است، به‌ویژه پس از آتش‌سوزی‌ها و مشکلاتی که مربوط به جبران خسارات بیمه‌ای پس از این حوادث اتفاق می‌افتد. هم‌چنین، این کشور در آستانه یک بحران مالی جهانی قرار دارد که تهدید جدی به اقتصاد و ارزش ارز آن به شمار می‌رود. زمان فروپاشی این مبدأ حریص و پر طمع، نزدیک است و برای رهایی از آن به طور کامل، باید مبدأ جایگزینی ظهور کند. میدان‌ها آماده‌اند تا بیداری قدرت عظیم اسلام را شاهد باشند و بازگشت عظمت آن در عرصه‌های جهانی را مشاهده کنند.

ای مسلمانانی‌که در تمامی نقاط زمین هستید! شرایط برای بازگشت مبدأ اسلام فراهم می‌شود؛ پس با کسانی‌که در تلاش برای برپایی شریعت الله سبحانه وتعالی و احیای زندگی اسلامی هستند همراه شوید! الله متعال نور خود را کامل خواهد کرد؛ اما انتخاب با ماست که در زمره کسانی باشیم که جایشان را بقیه می‌گیرند یا در میان کسانی باشیم که خلافت را دوباره برپا می‌کنند. امروزه شباهت زیادی به روزهای ظهور دولت اسلامی اول (دولت رسول الله صلی الله علیه وسلم) دارد؛ پس آستین‌ها را بالا بزنید و از کسانی که قدرت دارند، طلب نصرت کنید تا قیام خلافت را هرچه سریع‌تر محقق کنیم و عزتی برای خود به ارمغان بیاوریم و به این قول او سبحانه وتعالی را تحقق بخشیم:

﴿...وَكَانَ حَقاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [روم: ۴۷]

ترجمه: ...و یاری مؤمنان، حقی برعهده ماست.

نویسنده: نبیل عبد الکریم

مترجم: حسن سلحشور

20 جنوری 2025

ادامه مطلب...

تشکیلات خودگردان فلسطین، جسمی بیگانه در سرزمین فلسطین!

(ترجمه)

خبر:

«باید سریعاً به سمت امدادرسانی، بازیابی، بازسازی و برقراری صلح حرکت کنیم. ما دولت فلسطین، آماده‌ایم مسئولیت‌های خود را در نوار غزه بر عهده بگیریم؛ همان‌گونه که قبلاً نیز این کار را کرده‌ایم.»

این سخنان را محمد مصطفی، نخست‌وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین در تاریخ ۱۵ جنوری ۲۰۲۵ در نروژ بیان نمود.

تبصره:

این آمادگی برای بر عهده گرفتن مسئولیت، همزمان با اعلام توافق آتش‌بس بین حماس و رژیم یهود صورت گرفت؛ رژیمی‌که ده‌ها هزار اهل غزه را به قتل رسانده است. این بیانیه با تمسخر و تحقیر بسیاری از فلسطینیان مواجه شد. آنان از بی‌تفاوتی تشکیلات خودگردان فلسطین نسبت به رنج‌های غزه و فقدان کامل هرگونه مقاومت در برابر حملات مداوم شهرک‌نشینان علیه فلسطینیان و اموال‌شان در کرانه باختری به شدت ناراحت و خشمگین هستند.

بدتر از همه، تشکیلات خودگردان فلسطین به‌طور علنی با اشغال‌گران علیه جنبش‌های مقاومت همکاری کرده است. این همکاری باعث شد اردوگاه جنین به غزه‌ای دیگر تبدیل شود. این تشکیلات اردوگاه را محاصره کرد، خدمات اساسی را قطع نمود و حملاتی مرگبار علیه مبارزان مقاومت انجام داد. این مبارزان که از سوی این تشکیلات "غیر قانونی" نامیده می‌شوند، تحت شدیدترین سرکوب‌ها قرار گرفته‌اند و اقدامات تشکیلات در این زمینه حتی بدتر از پیش‌بینی‌ها بوده است.

بسیاری از مسائل مربوط به آینده حکمرانی غزه پس از توافق اولیه آتش‌بس و تبادل اسرا، هم‌چنان حل‌نشده باقی مانده است. با این حال، در ماه جولای گذشته گمان می‌رفت توافق مشابهی در حال نهایی شدن باشد. در آن زمان، هم رژیم یهود و هم حماس نشان دادند که طرح حکمرانی موقت را پذیرفته‌اند؛ طرحی‌که قرار است وارد مرحله دوم خود شود. طبق این طرح، نه حماس و نه رژیم یهود بر غزه حکمرانی خواهند کرد. امنیت منطقه توسط نیرویی که آمریکا آن را آموزش داده و متحدان عرب از آن حمایت می‌کنند، تأمین خواهد شد. این مسئله را روزنامه واشنگتن‌پست گزارش داد.

با توجه به این شرایط، سخنان نخست‌وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین بهتر قابل درک است. اما باید تأکید نمود که پذیرش حاکمیت هیچ نهاد دیگری بر نوار غزه، غیر از رهبری مشروع فلسطینی و دولت فلسطین، قابل قبول نخواهد بود. با این حال، مشکل بزرگی در این دیدگاه وجود دارد که موضع تشکیلات خودگردان فلسطین به‌عنوان رد صادقانه‌ای از دخالت خارجی در امور فلسطینیان تلقی شود؛ زیرا خود این تشکیلات، بدن بیگانه است! تمام اقداماتی‌که انجام می‌دهد، حتی به نام امت و مردم فلسطین، برای جلب رضایت آمریکا و رژیم یهود است. این تشکیلات مشروعیت و تأیید را نه از مردم خودش که اکنون در جنین آنان را مورد حمله و کشتار قرار می‌دهد، بلکه از اربابان غربی خود می‌جوید؛ اربابانی‌که مأموریتی فراتر از توانش به آن سپرده‌اند.

بنابراین، این تشکیلات هیچ تفاوتی با "هیئت موقت" مورد حمایت غرب ندارد. تنها تفاوت ممکن اینست که چه کسی بتواند سهمی از میلیاردها دالر قراردادهای سودآور بازسازی غزه را بگیرد؛ قراردادهایی که باید از طریق کسانی عبور کند که اجازه یافته‌اند مسئولیت این امر را بر عهده بگیرند.

نویسنده: دکتر عبدالله روبین

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

20 جنوری 2025

ادامه مطلب...

اکنون دنبال نظارت و پیگیری هستند؛ اما در طول ۱۵ ماه گذشته نه صدایی از آ‌ن‌ها بود و نه خبری!

(ترجمه)

خبر:

هاکان فیدان، وزیر امور خارجۀ ترکیه روز شنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای آذربایجانی خود، جیحون بایراموف در شهر باکو اظهار داشت: «از این پس ما اجرای تمامی مراحل توافق را پیگیری خواهیم کرد، آتش‌بس را دائمی خواهیم کرد و کمک‌های بشردوستانه را به غزه خواهیم رساند. ما از آتش‌بس خوشحالیم و برای دائمی کردن آن و رساندن کمک‌های بشردوستانه به غزه تلاش خواهیم کرد». وی افزود: «امیدوارم از این پس بتوانیم راه‌حل دو دولتی را اجرا کرده و عادی‌سازی در منطقه را تضمین کنیم؛ زیرا راه‌حل دو دولتی گامِ دشوار و طولانی است که برخی آن‌را نمی‌خواهند؛ اما برای همه روشن است که بدون آن منطقه امن و باثبات نخواهد بود».

تبصره:

همان‌طور که انتظار می‌رفت اردوغان نقش خود را به‌عنوان مجری اهداف آمریکا در منطقه ایفا کرد، او و دولتش بیش از ۴۶۵ روز نظاره‌گر کشتار مردم غزه بودند؛ کشتاری‌که توسط کیان یهود با حمایت آمریکا، آلمان، بریتانیا و دیگر کشورهای غربی انجام شد. در این مدت غزه به ویرانه تبدیل شد و مرگ همه جا را فرا گرفت. با این حال اردوغان و دولت‌مردان ترکیه تمام این فجایع را به چشم سر دیدند؛ اما هیچ اقدامی نکردند و حتی سخنرانی‌های آتشین و شعار‌های تند خود را نیز کنار گذاشت؛ سخنانی‌که هیچ‌گاه دردی را دوا نکرد و فقط برای فریب بود. او نه‌تنها غزه و مردم آن ‌را تنها گذاشت؛ بلکه فلسطین، مسلمانان و تمام کسانی را که به او امید داشتند، نیز ناامید کرد. این ۱۵ ماه پرده از چهرۀ واقعی او و نظامش برداشت و حقیقت را برای همگان آشکار کرد.

حالا که کشتار متوقف شده و نوبت به اجرای نقشه‌ها، دسیسه‌ها و فریب‌ها رسیده اردوغان دوباره وارد صحنه شده است. او بدون هیچ شرمی، از تمایلش برای اجرای طرح خیانت‌آمیز "راه‌حل دو دولتی" و عادی‌سازی روابط با کیان یهود سخن می‌گوید و با گستاخی و بی‌پروایی نقشه‌های آمریکا و دسیسه‌هایش را تبلیغ می‌کند، بدون آن‌که ذره‌ای شرم نماید.

بلی، این دقیقاً همان چیزی است که از حکومت ترکیه و تمام حکومت‌های موجودِ سرزمین‌های اسلامی انتظار می‌رود؛ زیرا آن‌ها ابزارهای استعمار و مزدورانش هستند؛ همان‌طور که در طول ۱۵ ماه گذشته تمام تلاش خود را کردند تا اوضاع از کنترل خارج نشود و امت و ارتش‌های اسلامی را از کمک به غزه بازداشتند! حالا نیز تحت رهبری ترامپ برای پیش‌بردن توطئه‌ها، تبلیغ خیانت‌ها و اجرای راه‌حل‌های تسلیم‌طلبانه و تحقیرآمیز تلاش خواهند کرد. از این به بعد شاهد فعالیت گستردۀ آن‌ها خواهیم بود؛ دائم در صحنه حاضر می‌شوند، رفت و آمد می‌کنند و رسانه‌ها را پر می‌کنند تا این توطئه‌ها را در ظاهر زیبا و مفید به مردم جلوه دهند.

الله سبحانه وتعالی این حاکمان جنایت‌کار را نابود کند؛ حکامی‌که نه معنی کرامت را می‌فهمند و نه آبرو و عزتی دارند.

نویسنده: مهندس باهر صالح_عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...

ایران در آستانۀ ترک نمودن شبه‌نظامیانش

(ترجمه)

خبر:

منابع سیاسی آگاه روز پنجشنبه، ۹ ژانویه ۲۰۲۵ دربارۀ دیدار محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق با علی خامنه‌ای، رهبر ایران در جریان سفر او به تهران در روز چهارشنبه ۸ ژانویه ۲۰۲۵ جزئیات تازه‌ای را فاش کردند. این منابع به شفق‌نیوز گفتند: «گفت‌وگوها حول موضوع حشد الشعبی (شبه نظامیان عراق علیه داعش) و آیندۀ آن متمرکز بود، دو طرف توافق کردند که این نیرو تحت هیچ فشار یا بهانه‌ای منحل نشود و بر لزوم استفاده از سازوکارهای رسمی برای محدود کردن سلاح توسط دولت تأکید کردند تا بدین وسیله اقتدار قانون تقویت و ثبات داخلی تضمین شود.»

هم‌چنین مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران روز چهارشنبه، ۸ ژانویه در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با السودانی از نگرانی‌های مشترک ایران و عراق دربارۀ تحولات سریع در سوریه پرده برداشت او تأکید کرد که احتمال فعال شدن دوبارۀ گروه‌های تروریستی یک دغدغۀ جدی برای تهران و بغداد است. در همین حال، خامنه‌ای در دیدار خود با السودانی بر ضرورت حفظ و تقویت حشد الشعبی عراق تأکید کرد و حضور نیروهای آمریکایی در عراق را «غیرقانونی و در تضاد با منافع مردم و دولت عراق» توصیف کرد. (منبع: شفق‌نیوز با ویرایش).

تبصره:

به نظر می‌رسد نظام ایران در این روزها با آشفتگی و سردرگمی قابل‌توجهی روبه‌رو است؛ از زمانی که آمریکا تصمیم گرفت نقش این نظام را محدود کند و نفوذ آن را از طریق نیروهای نیابتی‌اش در منطقه کاهش دهد، در این میان رژیم صهیونیستی نقش کلیدی ایفا کرد؛ به‌ویژه با هدف قرار دادن یکی از مهم‌ترین بازوهای ایران؛ یعنی حزب الله لبنان؛ اما واکنش ایران که چیزی جز سکوت نبود، این پیام را به همگان رساند که این حزب را رها نموده و سرنوشتش را به حال خودش واگذار کرده است.

پس از آن، ضربۀ دوم به نیروهای نیابتی ایران در سوریه وارد شد و ایران تلاش کرد عراق را به حمایت از نظام دیکتاتوری دمشق وادار کند؛ اما تحولات به‌سرعت پیش رفت و نظام دیکتاتوری سوریه سقوط کرد و در برابر این اتفاق نیز ایران واکنشی نشان نداد و هم‌چنان سکوت اختیار کرد. امروز به وضوح می‌توان دید که نظام ایران در مدیریت نیروهای نیابتی خود در عراق دچار سردرگمی است؛ چون این نیروها در بدترین شرایط خود قرار دارند و احساس می‌کنند که پایان‌شان نزدیک است.

اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس روز یکشنبه پنجم ماه جاری در سفری محرمانه وارد بغداد شد. به گفتۀ یک منبع آگاه به خبرگزاری شفق‌نیوز، هدف اصلی این سفر بررسی موضوعات حساس با مقامات عراقی بوده است، از جمله مهم‌ترین این موضوعات، تلاش برای بازسازی و سازماندهی دوبارۀ گروه‌های مسلح، محدود کردن سلاح آن‌ها در چارچوب قوانین و کاهش وابستگی برخی از این گروه‌ها به منابع خارجی است. هم‌چنین گفته می‌شود که ممکن است برنامه‌هایی برای تبدیل این گروه‌ها به احزاب یا جریان‌های سیاسی نیز مطرح شود.

یک روز پیش از سفر اسماعیل قاآنی به بغداد، یک منبع سیاسی آگاه به خبرگزاری شفق‌نیوز اطلاع داد که نخست‌وزیر عراق پیامی از رئیس‌جمهور منتخب آمریکا دونالد ترامپ از طریق یک فرستادۀ ویژه در سفر پنهانی دریافت کرده است. به گفتۀ این منبع این پیام شامل چند محور مهم بوده است، از جمله مهم‌ترین این محورها، ضرورت مهار و کنترل سلاح‌های خارج از چارچوب دولت، توقف فعالیت گروه‌های وابسته به ایران، خودداری عراق از دخالت در پروندۀ سوریه و حمایت از تشکیل دولت جدید سوریه بوده است.

واقعیت اینست که این تناقض‌ها و سردرگمی‌ها تغییری در موضع ایران ایجاد نمی‌کند؛ یعنی ایران نیروهای نیابتی خود را رها کرده است. این همان چیزی است که خامنه‌ای در سخنانی که توسط شبکۀ العربیه نقل شده، به آن اشاره کرده است. او گفته: «ایران در منطقه نیروی نیابتی ندارد.» وی همچنین افزود که «عقیده، قدرت ایمان و جهاد اسلامی» است که گروه‌هایی مانند حوثی‌های یمن، حزب‌الله، و حماس را به میدان مقاومت کشانده است.

چه ایران تصمیم به بازسازی ساختار این گروه‌ها بگیرد و چه به بقای آن‌ها رضایت دهد، نتیجه یکی است که همان رها کردن آن‌هاست تا سرنوشت خود را به تنهایی رقم بزنند؛ پس این امر روشن است چرا که ایران حتی از مهم‌ترین نیروی نیابتی خود، یعنی حزب‌الله لبنان نیز چشم‌پوشی کرده است.

ای مردم عراق! اینست حقیقت رفتار رهبران با پیروان‌شان؛ حقیقتی که الله سبحانه وتعالی آن را این‌گونه وصف کرده است:

﴿إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ﴾ [بقره: ۱۶۶]

ترجمه: آنگاه که پیشوایان از پیروان خود بیزاری می‌جویند و عذاب را می‌بینند و همه پیوندها از میان می‌رود.

این رهبران و پیروان‌شان همانند مثالی هستند که الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ﴾ [حشر: ۱۶]

ترجمه: مانند شيطان چون به انسان گفت: كفر بورز، پس چون كفر ورزيد، گفت: بى‌گمان من از تو بيزارم و از الله (سبحانه وتعالی) که پروردگار جهانیان است، می‌ترسم.

وضع این حکومت‌های دست‌نشانده نیز بهتر از پیروان‌شان نیست؛ چراکه آن‌ها نیز به محض این‌که کارایی خود را از دست بدهند و نقش‌شان تمام شود، به‌سرعت توسط اربابان‌شان رها می‌شوند؛ همان‌گونه که آمریکا حسنی مبارک (رئیس جمهور پیشین مصر) و بشار اسد را به حال خود گذاشت تا با سرنوشت شوم‌شان روبه‌رو شوند، بدون توجه به تمامی خدماتی که به آن ارائه کرده بودند و توطئه‌هایی که علیه مردم‌شان به راه انداخته بودند.

بنابراین، تنها راه نجات ما بازگشت به سوی الله سبحانه وتعالی، پیروی از راه او سبحانه وتعالی و دستوراتش، کفر ورزیدن به طاغوت در تمام شکل‌هایش و تنها ایمان آوردن به الله سبحانه وتعالی است. چنانچه اوتعالی می‌فرماید:

﴿فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾ [بقره: ۲۵۶]

ترجمه: پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به الله (سبحانه وتعالی) ايمان آورد، (بداند) كه به دستاويزى (بس) محكم چنگ زده است (كه) آن گسستنى ندارد و الله شنواى داناست.

نویسنده: احمد الطائی _ ولایۀ عراق

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه