- مطابق
ای حکام سرزمینهای اسلامی! ﴿أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ ...﴾
(ترجمه)
الله سبحانه وتعالی چنین میفرماید:
﴿أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾ [بقره: ۷۵]
ترجمه: آیا امید دارید که آنان به شما ایمان آورند، در حالیکه گروهی از ایشان سخنِ الله را میشنیدند، سپس پس از آنکه آن را درک میکردند، آگاهانه تحریفش مینمودند؟
آیا امید دارید که یهود و امریکاییان شما را باور نمایند(خیر و صلاح شما را تأمین کنند)؟! کسی که از آنان امید خیر و صلاح داشته باشد، جز گمراهی و زیان بیشتر از آنان نخواهد دید؛ زیرا آنان قومى مکار، پیمانشکن، بىدین و بىذمّهاند. واقعیت عینیِ امروز، خود گواه بر کردار سیاه و دلهای سخت آنان است.چنانکه الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا يَعۡمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمۡ لِيَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِيهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ (٤٢) مُهۡطِعِينَ مُقۡنِعِي رُءُوسِهِمۡ لَا يَرۡتَدُّ إِلَيۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفِۡٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ ٤٣﴾ [ابراهیم: ۴۲–۴۳]
ترجمه: و مپندار که الله از آنچه ستمگران میکنند غافل است؛ جز این نیست که آنان را تا روزی مهلت میدهد که در آن، دیدگان از هولِ صحنه خیره میگردد. آنان با گردنهای برافراشته و چشمان بیپلک، شتابان خواهند آمد و دلهایشان تهی است.
پس گمان مبر که الله سبحانه وتعالی ستمگران را وا میگذارد و به حسابشان نمیرسد؛ بلکه تنها به آنان مهلت میدهد تا زمانی که موعدشان فرا رسد، و نه میتوانند از محاسبه الله سبحانه و تعالی پیشی گیرند و نه پس بمانند.
این قدرت، زرقوبرق و نعمت ظاهری که بر آنان سایه افکنده است، نعمت نیست بلکه نقمت است و در آن هیچ رحمتی نیست، چراکه آنان از الله سبحانه وتعالی نافرمانی کردهاند و اربابانی غیر از الله را برای خود گرفتهاند.
مقصود از "الظالمون" در این آیات، همان یهود و امریکاییان هستند و نیز آنان از میان مسلمانان که به آنچه الله نازل کرده حکم نمیکنند و در داوری و حکومت، از قوانین و احکام وضعیِ بشری پیروی مینمایند، و بدینسان الله سبحانه و تعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم را نافرمانی میکنند.
﴿إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمۡ لِيَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِيهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ﴾ [ابراهیم: ۴۲]
ترجمه: الله آنان را تا روزی مهلت میدهد که در آن، دیدگان از هول حادثه خیره میگردد.
یعنی الله سبحانه و تعالی همگان را تا روزی به تأخیر میاندازد که چشمانشان از شدت وحشت، بیحرکت و خیره در هوا میماند و چیزی نمیبیند.
﴿مُهۡطِعِينَ مُقۡنِعِي رُءُوسِهِمۡ لَا يَرۡتَدُّ إِلَيۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفِۡٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ﴾ [ابراهیم: ۴۳]
ترجمه: در حالیکه شتابان میدوند، سرهایشان را برافراشته، چشمشان پلک نمیزند و دلهایشان تهی است.
در آن روز، پیکرهایشان مبهوت و بیاختیار است، حرکاتشان شتابزده و نامتعادل، گردنهایشان کشیده و منقبض، سرهایشان از خفت و خواری فرو افتاده، و دلهایشان تهی و بیقرار است، چشمانشان خیره و بیحرکت در هوا میماند؛ آنان نه حجتی دارند و نه برهانی که بتوانند در برابر عدالت الله سبحانه وتعالی اقامه کنند. در حالیکه الله سبحانه وتعالی چنین میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقٗا مِّنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ يَرُدُّوكُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡ كَٰفِرِينَ (١٠٠) وَكَيۡفَ تَكۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتُ ٱللَّهِ وَفِيكُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن يَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ١٠١﴾ [آلعمران: ۱۰۰-۱۰۱]
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید، شما را پس از ایمانآوردنتان به کفر خواهند بازگرداند. چگونه کافر میشوید درحالیکه آیاتِ الله بر شما خوانده میشود و در میان شما رسولِ او نیز هست؟ و هر که به الله تمسّک جوید، به راهی راست هدایت شده است.
اطاعت از اهلِ کتاب و پیروی از ایشان و پذیرش نظامها و قوانین وضعیِ آنان، خواه از سرِ تلقّی گرفتن و خواه از سرِ قبولِ بیچونوچرای برداشتهای فکریشان، یک شکستِ درونیِ فکری و روانی است که شخصیتِ اسلامی را زیر و زبر میسازد. این تسلیمِ بیقید و شرط، به مرور هویتِ اسلامی را از میان میبرد و ایمانِ جمعی را تحلیل میکند؛ زیرا وقتی تسلیمِ سازماندهی و قواعدِ غیرِاسلامی شوند، اطاعت از کفار و پیرویِ از ارزشهای آنان، ملاکِ عمل خواهد گشت و تمایزِ اعتقادی و هویتبخشِی جامعهٔ اسلامی از میان میرود.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقٗا مِّنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ يَرُدُّوكُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡ كَٰفِرِينَ ١٠٠﴾ [آلعمران: ۱۰۰]
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید، شما را پس از ایمانآوردنتان به کفر خواهند بازگرداند.
یعنی اگر شما از آنان در گرفتن نظامها و قوانینشان در حکم، قضاوت و تدبیر امور زندگی و سیاست خود پیروی کنید و بر اساس آیین آنان جامعهٔ خویش را سامان دهید، آنان شما را پس از ایمان، دوباره به وادیِ کفر و گمراهی خواهند کشاند. این همان چیزی است که در واقعیت امروز جهان اسلام آشکارا دیده میشود؛ در بسیاری از سرزمینهای مسلمانان، به شریعتِ الله سبحانه و تعالی حکم نمیشود، بلکه ستم، فساد و بیعدالتی بر آنان چیره گشته است.
وظیفهٔ مسلمانان آن است که به شریعتِ الله سبحانه و تعالی پایبند باشند و تنها به آن تمسّک جویند، چه در داوری و چه در تدبیر امور. زیرا امت اسلامی باید زندگی خود را بر اساس شریعت و منهج الهی بنا کند و سامان دهد، نه آنکه از راه و روشِ کفار در سیاست، اقتصاد و اجتماع پیروی نماید.
ایمان به اسلام اقتضا میکند که حکم، داوری، قضاوت، دادرسی، عدالت، انصاف و تنظیم تمامی شئون زندگی مردم، همگی تنها بر اساس شریعت اسلامی صورت گیرد و هیچ مرجع و قانونی جز آن پذیرفته نشود. چنانکه الله سبحانه و تعالی میفرماید:
﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾ [الحشر: ۷]
ترجمه: هر آنچه رسول الله برای شما آورد، بگیرید، و از آنچه شما را از آن بازداشت، دوری کنید، و از الله تقوا داشته باشید، که الله سختکیفر است.
پس مسألهٔ حکمکردن به آنچه الله نازل کرده، مسألهای مربوط به ایمان، صحت و شرط آن است؛ زیرا مؤمنان تنها به آنچه الله سبحانه وتعالی بر رسول خود صلی الله علیه وسلم نازل کرده است حکم میکنند و نه چیزی را از آن میکاهند، نه چیزی بر آن میافزایند و نه آن را با قانون دیگری جایگزین میسازند.
اما کافران، ظالمان و فاسقان کسانیاند که به آنچه الله تبارک و تعالی نازل کرده حکم نمیکنند! پس اگر از اهل کتاب پیروی کنید و از نظامها و قوانین آنان تبعیت نمایید، در حقیقت همانند ایشان خواهید بود، چنانکه الله سبحانه و تعالی چنین میفرماید:
﴿يَرُدُّوكُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡ كَٰفِرِينَ﴾ [آل عمران: ۱۰۰]
ترجمه: شما را پس از ایمانتان به کفر بازمیگردانند.
آری، اگر چنین کنید، با اطاعت از آنان، کافر خواهید شد. و الله سبحانه وتعالی هشدار داده است:
﴿وَكَيۡفَ تَكۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتُ ٱللَّهِ وَفِيكُمۡ رَسُولُهُۥۗ﴾ [آل عمران: ۱۰۱]
ترجمه: چگونه کافر میشوید در حالیکه آیات الله بر شما تلاوت میشود و در میان شما رسول او حضور دارد؟
بیتردید، گناهی بزرگ و مصیبتی سنگین است که مسلمان پس از ایمان آوردن، به کفر بازگردد، در حالیکه میداند الله حق است و رسول الله صلی الله علیه وسلم رسالت را ابلاغ و امانت را ادا کرده است. مسلمانان پس از رسول الله صلی الله علیه وسلم به شرق و غرب زمین دست یافتند و دعوت اسلام را تا دورترین سرزمینها رساندندد. ما نیز، همانگونه که مسلمانان نخستین مورد خطاب قرآن کریم و سنت نبوی قرار گرفتند، به همان خطاب و همان مسؤولیتها مکلفیم؛ آنان امانت را ادا کردند و پیام رسول الله صلی الله علیه وسلم را به شایستگی، رساندند. اما امروز، گویا ما بر عقب خود بازگشتهایم؛ نه آیاتِ الله سبحانه وتعالی ما را به حرکت میآورد و نه سنتِ رسول او صلی الله علیه وسلم در ما تأثیر میگذارد.
﴿وَمَن يَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾ [آل عمران: ۱۰۱]
ترجمه: و هر کس به الله چنگ زند، به راهی راست هدایت یافته است.
چنگ زدن به ریسمان الله، یعنی تمسک به دین او، توکل بر او و پناه بردن به او. هر کس به دین الله تمسک جوید، در حقیقت الله سبحانه وتعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم را اطاعت کرده است. و جایز نیست که در عقیده، منهج و تنظیم امور زندگی، از هیچ منبعی جز آنچه بر رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل شده است، هدایت گرفته شود؛ زیرا تنها آنچه از سوی الله سبحانه و تعالی نازل گردیده، معیار حق و هدایت است. از عبدالله بن ثابت چنین روایت است:
«جاء عمرُ بنُ الخطابِ إلى النبيِّ صلى الله عليه وسلم فقال: يا رسولَ الله، إنّي مررتُ بأخٍ لي من قُريظة، فكتبَ لي جَوامعَ من التوراة، ألا أعرضُها عليك؟ قال: فتغيَّر وجهُ رسولِ الله صلى الله عليه وسلم. قال عبدُ الله: فقلتُ له: ألا ترى ما بوجهِ رسولِ الله صلى الله عليه وسلم؟ فقال عمر: رضينا باللهِ ربًّا، وبالإسلامِ دينًا، وبمحمّدٍ صلى الله عليه وسلم رسولًا. قال: فسُرِّي عن النبيِّ صلى الله عليه وسلم ثم قال: «والذي نفسي بيده، لو أصبح فيكم موسى ثم اتَّبعتموه وترَكتموني لضللتم، إنَّكم حظّي من الأمم، وأنا حظُّكم من النبيّين» (رواه أحمد)
ترجمه: عمر بن خطاب رضی الله عنه نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: ای رسول الله! از کنار یکی از برادرانم از بنیقریظه گذشتم و او برای من نکاتی از تورات نوشت؛ آیا آنها را بر شما عرضه نکنم؟ چهرهٔ رسول الله صلی الله علیه وسلم دگرگون شد. عبدالله میگوید: به عمر گفتم: آیا نمیبینی که چهرهٔ رسول الله صلی الله علیه وسلم چگونه تغییر کرده است؟ عمر گفت: "رَضِينا باللهِ رَبًّا، وبالإسلامِ دينًا، وبمحمّدٍ صلى الله عليه وسلم رسولًا" ما راضی هستیم از اینکه الله پروردگار ماست، اسلام دین ماست و محمد صلی الله علیه وسلم پیامبر ماست. در این هنگام، حالت دگرگونی از رسول الله صلی الله علیه وسلم برطرف شد و فرمود: قسم به آنکه جانم در دست اوست، اگر موسی در میان شما زنده میبود و شما او را پیروی میکردید و مرا وا میگذاشتید، هرآینه گمراه میشدید. همانا شما نصیب من از میان امتها هستید و من نصیب شما از میان پیامبرانم..
این، همان منهج و روشِ رسول الله صلی الله علیه وسلم است؛ که هرگونه تلقی، اقتباس یا پیروی از اهل کتاب و دیگران را در آنچه مربوط به عقیده، شریعت و شعائر دینی است، بهطور کامل منع میفرماید.
یعنی در هر آنچه به تنظیم امور زندگی، حکومت بر مردم، ادارهٔ جامعه و تأمین مصالح آنان در تمام ابعاد زندگی مربوط میشود، مسلمان حق ندارد از غیرِ وحی الهی اخذ کند؛ زیرا لازم است که تمام نظامها، قوانین و احکام، همگی برآمده از کتاب الله سبحانه و تعالی و سنتِ رسول الله صلی الله علیه وسلم باشند و نه از هیچ منبع دیگر.
این درحالی است که اهلِ کتاب از همهٔ مردم، حریصتر بر گمراهکردنِ امت اسلامی از عقیده و ایمانِ راستینش هستند؛ زیرا عقیدهٔ اسلامی سرچشمهٔ قدرت، عزت، الهام، ایثار، شهادت و یاری مظلومان است، و از همین عقیده است که توان نشرِ اسلام، دینِ حق، عدالت و انصاف در میان مردم برمیخیزد.
پروردگارا! گناهان ما و زیادهروی ما را در کارهایمان بیامرز، گامهای ما را استوار بدار و ما را بر قومِ کافران پیروز گردان! بر ما، بر پدر و مادرانمان، و بر هر کسی که بر ما حقی دارد، و بر همهٔ مؤمنان در روزی که حساب برپا میشود، رحمت فرست.
و درود و سلام و برکت فرست بر سیدِ ما محمد صلی الله علیه وسلم، و بر خاندان و یاران او، همگی.
به راستی حمد و ستایش از آنِ الله، پروردگارِ جهانیان است.
﴿وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِۦ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ [یوسف:۲۱]
ترجمه: و الله بر فرمان و ارادهٔ خویش چیره است، ولی بیشتر مردم نمیدانند.
این آیهٔ مبارکه بیانگر آن است که ارادهٔ الله سبحانه و تعالی بر همهٔ امور غالب است؛ هیچ نیرویی نمیتواند حکم و تقدیر او را باطل سازد. هرچند مردم در ظاهر اسباب و حوادث را میبینند و گمان میبرند که تدبیرها از آنان است، اما در حقیقت، تقدیرِ الله است که همهچیز را اداره میکند و غلبهٔ مطلق تنها از آنِ اوست.
برگرفته از شماره 470 الوعی
نویسنده: ابراهیم سلامه
مترجم: محمد علی مطمئن