- مطابق
ایمان و اعتماد بهالله سبحانه وتعالی
(ترجمه)
اعتماد به الله سبحانه وتعالی در گرو درستی ایمان به الله سبحانه وتعالی، ایمان به رسولان، کتاب و سنت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم بوده؛ تسلیمی مطلق و همچنان پایبندی مخلصانه و صادقانه بهاوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی، تطبیق شریعت اسلامی و هدایت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم را میطلبد. الله سبحانه وتعالی چنین میفرماید:
﴿لَقَدْ أَنْزَلْنَا آَيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍۚ وَيَقُولُونَ آَمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَۚ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَۚ وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ﴾
[نور: 46-49]
ترجمه: همانا آیاتی روشن نازل کردیم و الله هرکه را بخواهد بهراه راست راهنمایی میکند و میگویند: بهالله و پیامبر ایمان آوردیم و اطاعت کردیم؛ سپس گروهی از آنان پس از این روی میگردانند و اینان مؤمن نیستند؛ زمانیکه آنان را بهالله و پیامبرش میخوانند تا میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان روی گردان میشوند؛ ولی اگر داوری حق بهسود آنان باشد، مطیعانه بهسوی آن میآیند.
آیات روشن الله سبحانه وتعالی خیر و شر، خوب و بد و طریقۀ زندگی را بر معیارهای عالی بهطور کامل و دقیق، باصراحت و بدون کدام پوشیدگی و ابهامی بیان نموده است. حدود الله سبحانه وتعالی کاملاً مشخص است؛ اگر مردم اسلام را میان خود حاکم قرار دهند، بهشریعت واضح و باقاعدهای مراجعه مینمایند که هیچ صاحب حقی در آن از ضایع شدن حقاش نمیترسد؛ قوانین و مقرراتیکه حق را بهباطل خلط نکرده و حلال و حرام را از هم جدا میکند.
اما منافقان ایمان بهالله سبحانه وتعالی و رسولش صلیاللهعلیهوسلم را تنها بهزبان اظهار کرده و ادعای اطاعت میکنند؛ درحالیکه در قلبهایشان ایمان جای نداشته و در سلوک آنها معنی آن وجود ندارد. رفتارشان، نادرستی گفتارشان را برملا میسازد: ﴿وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ...﴾ [نور: 47] یعنی آنان مؤمن نیستند...؛ زیرا کردار مؤمن مطابق گفتارش میباشد. ایمان تنها کلمهیی نیست که فقط بهزبان گفته شود و بس؛ بلکه ایمان باید در قلبها حک شده و در میدان واقعیت باعث آرامش نفسانی و عمل شود.
پشت کردن بهشریعت الله سبحانه وتعالی تحت هر بهانهیی از خصلتهای منافقان میباشد؛ آنها طوری وانمود میکنند که اهل زیرکی، دانش و علم میباشند و بر مکلفیتهای فردی مسلمانان تمرکز داشته، به سوی این مکلفیتها دعوت میکنند و در برابر هر دعوتیکه بهسوی عدم حاکمیت الله سبحانه وتعالی فرامیخواند، به مخالفت و جنگ میخیزند.
﴿وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَۚ وَإِنْ يَكُنْ لَهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ﴾
[نور: 48-49]
ترجمه: و زمانیکه آنان را بهالله و پیامبرش میخوانند تا میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان روی گردان میشوند؛ ولی اگر داوری حق بهسود آنان باشد، مطیعانه بهسوی آن میآیند.
منافقان بهخوبی از این امر آگاه اند که حاکمیت الله و رسولش حق بوده و تمام مسلمانان مکلف بهفرمانبرداری از آن میباشند و باید برای دوام آن از هیچ تلاشی دریغ نورزند. منافقان اهمیت ازسرگیری زندگی اسلامی را بهخوبی میدانند؛ آنها آگاه میباشند که تنها تطبیق شریعت اسلامی زندگی مسلمانان را نظم میبخشد و بس؛ اما خواستار حق نبوده و نمیتوانند عدالت را بپذیرند؛ کسیکه ادعای ایمان میکند؛ هیچگاه چنین رفتاری نخواهد داشت. مؤمنین در رفتار و گفتار خویش همواره صریح و بدون ابهام میباشند. این منافقان اند؛ در هیچ زمان و مکانی جرئت ندارند که کفر خویش را آشکار نمایند، به اسلام تظاهر کرده و هرگز راضی نخواهند شد که شریعت الله سبحانه وتعالی در میانشان حکمرانی کند. منافقان راضی نیستند که کتاب الله و سنت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم در میانشان حاکم باشد. زمانیکه بهسوی حاکمیت الله و رسولش فراخوانده شوند، اباء ورزیده، بهانهجویی کرده و عذرتراشی میکنند. ﴿وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ...﴾ [نور: 47] یعنی آنان مؤمن نیستند... ایمان با ترک حاکمیت الله و رسولش سازگار نبوده و رضایت بهحاکمیت الله و رسولش دلیل ایمان راستین و نشانهیی از استقرار حقیقت ایمان در قلب است. کسیکه بهحاکمیت الله و رسولش پشت میکند، کسیست که نور ایمان تمام قلباش را فرا نگرفته است.
﴿وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً﴾
[کهف: ۲۸]
ترجمه: و از هوای نفساش پیروی کرده و کارش اسراف و زیاده روی است.
آیا نسبت بهحاکمیت الله سبحانه وتعالی شک و تردید نموده و ادعای ایمان میکنند؟ و یا از این میترسند که الله و رسولش بر آنها ظلم میکند؟ در حالیکه حاکمیت الله سبحانه وتعالی تنها حاکمیتیست که از گمان ظلم مبرا است؛ زیرا الله سبحانه وتعالی عادل بوده و بر کسی ظلم نمیکند. تمام مخلوقات در برابر حاکمیت الله سبحانه وتعالی یکسان میباشند و بر کسی بخاطر مصلحت دیگری ظلم نمیشود. هر حاکیمتی غیر از حاکمیت الله سبحانه وتعالی ظلم و سرکشی را در پی دارد؛ زیرا انسان خواه فرد باشد و یا جماعت، بهمصلحت خود تمایل دارد؛ چون هر انسانیکه بهوضع قوانین میپردازد، در قانونگذاری از خود حمایت کرده و مصلحت خود را در نظر میگیرد.
عدالت مطلق فقط در قانونگذاری الله سبحانه وتعالی میباشد. بنابر این، کسانیکه بهحاکمیت الله سبحانه وتعالی و رسولش صلیاللهعلیهوسلم راضی نمیباشند، نمیخواهند عدالت را از مجرای واقعی آن گرفته و عدل و انصاف را برای مردم بهارمغان بیاورند. آنان دوست ندارند که سروری از آن حق باشد. ﴿بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُون...َ﴾ [نور: 50] یعنی؛ بلکه اینان ستمکارند؛ اما اگر مؤمنین واقعی بهسوی حاکمیت الله و رسولش فراخوانده شوند، گوش داده و طاعت میکنند. الله سبحانه وتعالی چنین میفرماید:
﴿إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾
[نور: 51]
ترجمه: گفتار مؤمنان هنگامیکه آنان را بهسوی الله و پیامبرش میخوانند تا میانشان داوری کند؛ فقط این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و اینانند که رستگارند.
بلی، این گوش دادن و اطاعت کردن بدون تردید، جدال و کجروی است. گوش دادن و طاعت نمودن بهمعنی اعتماد مطلق بر این است که حاکمیت الله و رسولش حاکمیت حق مطلق و بهغیر از آن هر حاکمیت دیگری هوای نفس مطلق میباشد. ﴿وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ...﴾ [نور: 51] یعنی و اینها رستگارند. رستگاران کسانیاند که از الله سبحانه وتعالی اطاعت کرده و امور زندگی و روابطشان را بهاساس کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسولش صلیاللهعلیهوسلم بناء و در میانشان حکم میکنند. بلی، مؤمنین بهتر از کسانی اند که آنان از هوای نفس خود برای خودشان شریعت و قانون وضع میکنند. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ﴾
[نور: 52]
ترجمه: و کسانیکه از الله(سبحانه وتعالی) و پیامبرش(صلیاللهعلیهوسلم) اطاعت نموده و از الله(سبحانه وتعالی) ترسیده و تقوی نمایند؛ پس آنان همان کامیابان اند.
اطاعت از اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی با ترس و تقوای الله سبحانه وتعالی همراه میباشد. تقوی فراگیرتر از ترس بوده و درک شعوری مراقبت مطلق الله سبحانه وتعالی است. اطاعت از الله سبحانه وتعالی و رسولش صلیاللهعلیهوسلم خواستار پیمودن منهج درستیست که الله سبحانه وتعالی بهمقتضای علم و حکمتاش آنرا برای بشریت ترسیم نموده؛ راهیکه در طبیعت آن رساندن بهسرمنزل کامیابی میباشد. تقوی و ترس از الله سبحانه وتعالی ضامن استقامت بر این منهج است. الله سبحانه وتعالی چنین میفرماید:
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾
[نور: 55]
ترجمه: الله بهکسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین خلیفه میسازد. همانگونه که پیشنیان آنان را خلیفه ساختهبود و قطعاً بهدینشان، که برای آنان قدرت پسندیده بخشیده و آن را استوار و محکم نماید؛ بهیقین ترس و بیمشان را تبدیل بهامنیت کند؛ فقط برای من بندگی کنند، هیچچیزی را شریک من نگیرند و آنانیکه از این نعمتهای ویژه ناسپاسی ورزند، فاسقان اند.
الله سبحانه وتعالی برای امت حضرت محمد صلیاللهعلیهوسلم که ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند، وعده داده تا آنان را بالای زمین خلیفه گرداند. در واقع ایمانیکه وعدۀ الله سبحانه وتعالی برآن محقق میشود، عبارت از طاعت و تسلیم شدن بهاوامر الله سبحانه وتعالی در موارد بزرگ و کوچک آن میباشد. ایمان واقعی را هوی و شهوت نفسانی همراهی کرده نمیتواند. ایمان واقعی تابع چیزی میباشد که رسول الله صلیاللهعلیهوسلم با خود آورده و تمام زندگی انسان را از گهواره تا گور به طاعت و حسن بندگی به الله سبحانه وتعالی در بردارد و صاحب آن مستحق وعدۀ الله سبحانه وتعالی، استخلاف، میباشد؛ همانگونه که مؤمنین صالح گذشته این وعده را دریافته بودند. تمکین قدرت و توانایی بخشیدن بهدین، که عبارت از قدرت و توانائی بخشیدن به مسلمانان میباشد، زمانی بهوقوع می پیوندد که مسلمانان در طاعت و حسن بندگی به الله سبحانه وتعالی قرار داشته باشند:
﴿يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا...﴾
[نور: 55]
ترجمه: فقط برای من بندگی کنند و هیچچیزی را شریک من نگیرند.
همیشه امت اسلامی در راه اسلام خود را ملزم دانسته و امور زندگی خویش را محض رضای الله، بر اساس شریعت الله سبحانه وتعالی تنظیم و در تمام امور از رب خود راضی میباشند. امت اسلامی هیچگاه بر شریعت الله سبحانه وتعالی پشت نکرده؛ مگر اینکه ترس و وحشت بر آن مسلط و ظلم و استبداد بر آن حکم فرما شده، ذلیلانه فرو پاشیده و توسط دشمنانش بلعیده شده شوند.
اسلام منهج زندگی کامل است؛ تمام مراحل زندگی، روابط و ارتباطات انسان را تنظیم میکند. الله سبحانه وتعالی مهر تأیید را بر مسلمان، مرتبط به طاعت از خود و حسن بندگی برای خود گذاشته است. طاعت و حسن بندگی بهتطبیق شریعت الله سبحانه وتعالی و نشر دعوت و پیروی از اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی ممکن میباشد؛ همانگونه که تمکین و نصرت الله سبحانه وتعالی نیز در گرو پیروی از اوامر و نواهی الله سبحانه است. همچنان، زمانی اعتماد به الله سبحانه وتعالی واقعیت دارد که همراه با طاعت الله سبحانه وتعالی و تطبیق شریعت و پایبندی بهاوامر الله سبحانه وتعالی باشد. کسیکه برای ازسرگیری زندگی اسلامی و تلاش برای برپایی دولت اسلامی-تنها نهاد تطبیق کنندۀ شریعت و نافذ کنندۀ اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی- مخالف میباشد، وی در برابر حق، در صف دشمنان و در جنگ علیه اسلام و مسلمان بهپا خاسته، در تلاش گمراهسازی و دورساختن مسلمانان از طاعت الله سبحانه وتعالی و رسولش صلیاللهعلیهوسلم بوده و مسلمانان را بیشتر و بیشتر زیر لگدهای کفار میاندازد.
«ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار، وارحمنا وارحم والدينا وارحم المؤمنين والمؤمنات الأحياء منهم والأموات، وصل اللهم وسلم وبارك على سيدنا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين والحمد لله رب العالمين»
﴿وَاللهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾
[یوسف: ۲۱]
ترجمه: الله بهکارخود چیره و غالب است؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند.
برگرفته از مجلۀ الوعی
نویسنده: إبراهيم سلامه