پنجشنبه, ۲۶ شوال ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۴/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

به جواب امیر تورمن

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

از صمیم قلب درود بر شما شیخ و امیر بزرگوار ما! گفته می‌شود وقتی انسان وفات یافت عمل‌اش قطع می‌شود، مگر سه چیز؛ صدقۀ جاریه، علم نافع یا فرزند صالح که برای وی دعا کند. حالا سوال این است که آیا شرط است تا صدقۀ جاریه را متوفی قبل از فوت از مالش به عنوان وصیت بیرون کرده باشد و یا این‌که فرزندانش به حساب آن صدقه بدهد نیز در تحت این حدیث شامل می‌شود؟ الله سبحانه و تعالی گام‌های شما را محکم گردانیده و برای ايجاد آن‌چه باعث عزت امت می‌شود قوت بخشد.

پاسخ :

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

حدیث وجود دارد که با پدیدۀ مرگ اعمال میت قطع می‌شود به جز سه چیز، که این سه چیز عبارت اند از صدقۀ جاریه، علم نافع و فرزند صالح که در حق پدرش دعا می‌کند؛ اما این‌که ثواب عمل غیر برای میت می‌رسد و یا خیر باید گفت که ثواب بعضی از اعمال  برای میت می‌رسد که از جملۀ این اعمال صدقه فرزند میت می‌باشد، اگر فرزند نیت ثواب را برای متوفی بنماید.

1-    شوکانی در نیل الاوطار گفته است:

۱۴۸۸ و از ابوهریره روایت شده است:

«أَنَّ رَجُلاً قَالَ لِلنَّبِيِّ ﷺ: إنَّ أَبِي مَاتَ وَلَمْ يُوصِ، أَفَيَنْفَعُهُ أَنْ أَتَصَدَّقَ عَنْهُ؟ قَالَ: نَعَمْ»

ترجمه: مردی برای رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت، پدرم وفات شده و وصیت نکرده است، اگر من از جانب آن صدقه بدهم آیا برایش کدام نفع می‌رساند؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود بلی. (این حدیث را احمد، مسلم، نسائی و ابن ماجه روایت کرده است)

۱۴۸۹ از عائشه رضی الله عنها روایت شده است:

«أَنَّ رَجُلاً قَالَ لِلنَّبیﷺ: إنَّ أُمِّي اُفْتُلِتَتْ نَفْسُهَا، وَأُرَاهَا لَوْ تَكَلَّمَتْ تَصَدَّقَتْ، فَهَلْ لَهَا أَجْرٌ إنْ تَصَدَّقْتُ عَنْهَا؟ قَالَ نَعَمْ»

ترجمه: مردی برای رسول الله صلی الله علیه و سلم گفت مادرم به صورت ناگهانی فوت شده است، گمان می‌کنم که اگر صحبت می‌کرد، وصیت به صدقه می‌نمود، پس اگر من از جانب آن صدقه بدهم آیا مزد آن برایش می‌رسد؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود بلی.

۱۴۹۱ از حسن روایت شده است:

«عَنْ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ أَنَّ أُمَّهُ مَاتَتْ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إنَّ أُمِّي مَاتَتْ أَفَأَتَصَدَّقُ عَنْهَا؟ قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: فَأَيُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: سَقْيُ الْمَاءِ»

ترجمه:  از سعد ابن عباده روایت شده که مادرش وفات یافت و گفت یا رسول الله مادرم وفات شده است آیا می‌توانم از جانب آن صدقه بدهم؟ گفت بلی گفتم کدام صدقه بهتر است؟ گفت آب دادن.

حسن گفته است آن همان آب دادن اولاد سعید در مدینه بوده است. این حدیث را احمد و نسائی روایت نموده اند.

باب رسیدن ثواب نوافل بخشیده شده به مردگان: و این قول (ونفعه ذالک) در این گفته دلیل بر این است آنچه که اولاد برای پدرش انجام می‌دهد، از قبیل روزه و صدقه، ثواب آن به پدر متوفی می‌رسد و این گفته‌اش افتلتت به ضم تاء مثنی بعد از فاء ساکنه که مابعد آن مکسور است به صیغه مجهول به معنی ماتت فجأة یعنی ناگهان مرده است؛ چنانچه به این معنی در قاموس ذکر شده است و این گفته‌اش که (نفس) به ضم سین گفته بنابر معنی مشهور قایم مقام فاعل است (و اراها) به ضم همزه به معنی گمان می‌کنم و این گفته‌اش (و سقی المآء) در این گفته دلیل بر این است که آب دادن بهترین صدقه است. و لفظ ابوداود: "فَأَيُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: الْمَاءُ، فَحَفَرَ بِئْراً وَقَالَ: هَذِهِ لِأُمِّ سَعْدٍ" یعنی کدام صدقه بهتر است، گفت آب سپس چاه حفر کرد و گفت این برای ام سعد است. این حدیث را دار قطنی در غرائب مالک تخریج نموده و موطا از حدیث سعید ابن سعد ابن عباده روایت کرده است:

«خَرَجَ سَعْدٌ مَعَ النَّبِيِّ ﷺ فِي بَعْضِ مَغَازِيهِ وَحَضَرَتْ أُمَّهُ الْوَفَاةُ بِالْمَدِينَةِ، فَقَالَ لَهَا: أَوْصِي، فَقَالَتْ: فِيمَ أُوصِي وَالْمَالُ مَالُ سَعْدٍ؟ فَتُوُفِّيَتْ قَبْلَ أَنْ يَقْدَمَ سَعْدٌ»

ترجمه:  سعد همرای رسول الله صلی الله علیه و سلم در بعضی از غزوات‌اش بیرون شد و مادرش در مدینه نزدیک به مرگ شد پس او برایش گفت وصیت کن، مادرش گفت من در چی وصیت کنم، در حالی‌که مال، مال سعد است و به همان حالت وفات یافت قبل از آن‌که سعد بیاید.

و این حدیث را ذکر کرده است و گفته شده مردی‌که در حدیث عائشه رضی الله عنها و حدیث ابن عباس مبهم ذکر شده سعد ابن عباده است و این‌که بخاری بعد از ذکر حدیث عائشه حدیث ابن عباس را به همان لفظ ذکر کرده نیز دلالت بر این دارد چنانچه وی به این لفظ ذکر کرده است:

«إنَّ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ قَالَ: إنَّ أُمِّيَ مَاتَتْ وَعَلَيْهَا نَذْرٌ»

ترجمه:  سعد ابن عباده گفته است مادرم وفات یافت در حالی‌که بر ذمۀ وی نذر بود.

گویا که این اشاره بر این است که شخص مبهم در حدیث عائشه سعد است و احادیث این باب بر این دلالت دارد که ثواب صدقه فرزند به والدین بعد از مرگ شان بدون این‌که وصیت کرده باشند، می‌رسد؛ پس این احادیث عمومیت این قول الله سبحانه و تعالی را

﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلإِنْسَانِ إِلا مَا سَعَى﴾

[نجم: 39]

ترجمه: و این‌که برای انسان جز تلاش او نخواهد بود.

خاص می‌سازد؛ اما در احادیث این باب این ثابت شده که ثواب صدقۀ فرزند به والدین می‌رسد و ثابت شده که فرزند انسان در حقیقت سعی آن است پس نیازی بر توجیه تخصیص نیست.

2-    در شرح نووی مسلم جلد ۳ صفحه ۴۴۴ آمده است:

{۱۶۷۲} محمد بن عبدالله بن نمیر برای ما حدیث گفت که محمدبن بشر برای ما حدیث گفت که هشام از پدرش از عائشه رضی الله عنها حدیث گفته که مردی در نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و گفت:

«يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ أُمِّيَ افْتُلِتَتْ نَفْسَهَا وَلَمْ تُوصِ وَأَظُنُّهَا لَوْ تَكَلَّمَتْ تَصَدَّقَتْ أَفَلَهَا أَجْرٌ إِنْ تَصَدَّقْتُ عَنْهَا؟ قَالَ: نَعَمْ»

ترجمه: یا رسول الله مادرم وفات یافت و وصیت نکرد و گمان کردم که اگر حرف می‌زد وصیت به صدقه می‌نمود، اگر من از جانب آن صدقه بدهم آیا مزد آن برایش می‌رسد؟ گفت بلی.

و زهیر بن حرب برایم همین سخن را گفت که یحی بن سعید برای ما گفت و ابوکریب برای ما گفت که ابو اسامه برای ما گفت که علی ابن حجر برای ما گفت که علی ابن مسهر برای ما خبر داد که حکم ابن موسی برای ما گفت شعیب بن اسحاق برای ما گفت و تمام ایشان از هشام به همین اسناد روایت کرده و در حدیث ابواسامه آمده است که وصیت نکرده است، چنان‌چه ابن بشر گفته است و دیگران این را نگفته اند.

-          ۱۶۷۲ این گفته‌اش: (يَا رَسُول اللَّه إِنَّ أُمِّي اِفْتَلَتَتْ نَفْسهَا) یا رسول الله مادرم نفس آن فوت شده است، به نصب سین و رفع سین مفعول مالم یسم فاعله است و یا مفعول دوم است، قاضی گفته است اکثر روایات به نصب آمده و این قول‌اش (اِفْتَلَتَتْ) به فاء درست است که اهل حدیث و غیر شان آن‌را روایت کرده است، و ابن قتیبه (اِقْتَتَلَتْ نَفْسهَا) به قاف روایت کرده و گفته است، این کلمه به کسی گفته می‌شود که به صورت ناگهانی فوت شده باشد و هم‌چنان این کلمه برای کسی اطلاق می‌شود که توسط جنیات و یا عشق به قتل برسد و درست به فاء است؛ گفتند معنی آن به این معنی است که به صورت ناگهانی مرده باشد و هر آن‌چیزی‌که بدون درنگ انجام شود، افتلت به آن اطلاق می‌شود گفته می‌شود (اُفْتُلِتَ الْكَلَام وَاقْتَرَحَهُ وَاقْتَضَبَهُ إِذَا اِرْتَجَلَهُ)؛ یعنی کلام به وجود آمد و کلام را پیشنهاد کرد و سخن را بدون سنجش گفت.

و این گفته‌اش: «اگر از جانب آن صدقه بدهم آیا برایش مزدی می‌رسد؟» گفت بلی و (إِنَّ تَصَدَّقَتْ) که گفته به کسر همزه هیچ اختلافی در آن نیست قاضی گفته است چنین روایتی در آن آمده است گفته است غیر از این به شکل دیگری درست نیست، زیرا او از چیزی سوال کرده که بعدا آن‌را انجام نداده است.

و در این حدیث که صدقه توسط فرزند از جانب میت به میت نفع می‌رساند و ثواب آن برایش می‌رسد به این مسئله اجماع علماء است و هم‌چنان در خصوص رسیدن دعاء و پرداخت دین نیز اجماع کردند، به دلیل نصوص که در این زمینه وارد شده و هم‌چنان حج از جانب میت درست است وقتی‌که حج اسلام باشد و هم‌چنان وقتی به نفلی وصیت کرده باشد. بنابر دیدگاه صحیح‌تر در نزد ما؛ اما علماء در خصوص روزه اختلاف کردند قول راجح بر این است که روزه نیز جواز دارد، به دلیل احادیث صحیحی‌که در این خصوص وارد شده است، مشهور در مذهب ما این است که ثواب قرائت قرآن برای میت نمی‌رسد و جماعتی از اصحاب ما گفته است که ثواب قرائت قرآن نیز می‌رسد و احمد بن حنبل نیز همین نظر را گفته است؛ اما نماز و سایر طاعات در نزد ما و جمهور علماء ثواب آن به میت نمی رسد، ولی احمد گفته است که ثواب تمام طاعات مانند حج برایش می‌رسد.

به این ترتیب صدقه از جانب پدرت که نیت ثواب آن‌را برای آن داشته باشی، انشاء الله می‌رسد و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام  

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

به تاریخ 7 اپریل 2022م شورای رهبری یمنی در سعودی تشکیل گردید که قرار است به عوض هادی فعالیت نماید، چنان‌چه وی تمام صلاحیت‌های خویش را به شورای مذکور واگذار نمود. پیش از آن به تاریخ 2 اپریل 2022م طرف‌های درگیر در مورد آتش‌بس دوماهه به توافق رسیده بودند. پرسش این است که آیا آتش‌بس مذکور مقدمۀ تشکیل شورای یاد شده بوده و این‌که هدف از آن چیست؟ پرسش دیگر این که چرا حوثی‌ها با وجودی‌که در خصوص آتش‌بس توافق نمودند و ایران نیز با آن موافقت نشان داد اینک از تأیید شورای رهبری سر باز می‌زنند؟

پاسخ:

برای روشن‌شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده مسائل زیر را بررسی می‌نمائیم:

اول: آتش‌بس و تشکیل شورای رهبری و صلاحیت‌های آن از این قرار است:

  1. «هانس گروندیرگ نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل به یمن اعلان نمود آتش‌بسی برای مدت دوماه که قابلیت تمدید را دارد از شام روز شنبه 2 اپریل 2022م مصادف با اول ماه رمضان در یمن عملاً اجرایی گردید. سازمان ملل و ایالات متحده از این آتش‌بس استقبال نموده وخواستار تمدید آن شدند. گروندیرگ از حوثی‌ها و حکومت به رسمیت‌شناخته شده توسط کشورهای جهان به خاطر حسن نیتی که نشان دادند و کوتاه آمدن از برخی خواسته‌های شان تا دستیابی به این توافق" ابراز سپاس نمود. وی این آتش‌بس را نخستین گامی خواند که اینک پس از تأخیر طولانی زمان بر داشتن آن رسیده. گروندیرگ تأکید نمود که وی تلاش‌هایش به منظور دستیابی به آتش‌بس دائمی را در جریان دو ماه آینده هم‌چنان ادامه خواهد داد. جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا نیز به نوبۀ خود از آتش‌بس در یمن استقبال نمود و آن را فرصتی برای آرام گرفتن خواند که مدتهاست مردم یمن در انتظار آن بودند. اما وی این آتش‌بس را ناکافی خواند. بوریس جانسون نخست‌وزیر انگلیس نیز روز جمعه از آتش‌بس استقبال نمود و طرف‌ها را برای رسیدن به راه‌حل سیاسی دائمی تشویق نمود. وی در صفحۀ تویتراش نوشت: سر انجام فرصتی میسر شده تا در جهت تأمین صلح تلاش نمائیم و به رنج و درد مردم پایان دهیم» . (منبع: فرانس 24 أ ف ب 2 اپریل 2022م)
  2. همزمان با جریان گفتگوهای صلح، کنفرانسی به تاریخ 30 مارچ 2022م در ریاض تشکیل گردید و دو هفته ادامه داشت. در این کنفرانس در حدود 800 تن از شخصیت‌های یمنی به حمایت خلیج و نماینده‌گان بیگانه‌ای از سازمان ملل، امریکا، انگلیس و غیره شرکت داشتند. در اخیر کنفرانس عبد ربه منصور رئیس‌جمهور یمن که در ریاض به سر می‌برد به تاریخ 7 اپریل 2022م از تشکیل شورای رهبری ریاستی خبر داد و تمام صلاحیت‌های مربوط به خود را به آن واگذار نمود و هم‌چنین معاون خویش علی محسن احمر را نیز از سمت‌اش برکنار نمود. تلویزیون یمن این اعلامیۀ هادی را منتشر نمود که در آن می‌گفت: «بر مبنای این اعلامیه شورای رهبری ریاستی تشکیل خواهد شد تا مسئولیت‌های اجرائی مرحلۀ انتقالی را کامل نماید. من در این اعلامیه بر مبنای قانون اساسی و بر اساس پیشگامی کشورهای خلیج تمام صلاحیت‌های خویش را به گونۀ غیر قابل برگشت به شورای مذکور واگذار می‌شوم. وی هم‌چنین شورای مذکور را موظف نمود برای دست‌یابی به آتش‌بس دائمی در سراسر جمهوریت یمن با حوثی‌ها مذاکره نموده و جهت رسیدن به یک راه‌حل سیاسی نهائی و فراگیر با حوثی‌ها روی میز مذاکره بنشینند، راه حلی‌که شامل مرحلۀ انتقالی بوده و یمن را از وضعیت جنگی به وضعیت صلح و ثبات گذر دهد.» پس شورای مذکور مکلف است برای ایجاد راه‌حل نهائی با حوثی‌ها گفتگو نماید.
  3. صلاحیت‌های شورای ریاستی شامل این موارد می‌شود: «اداره نمودن سیاسی، نظامی و امنیتی دولت در جریان مرحلۀ انتقالی و تکیه نمودن به سیاست خارجی متوازنی که سیاست دولت و مرزهای آن را حفظ نماید». صلاحیت‌های رشاد علیمی رئیس شورای مذکور این است که «نیروهای مسلح را به گونۀ عام رهبری نموده و در داخل و خارج از جمهوری یمن نمایندگی نماید، والیان ولایت‌ها، مسؤولین امینیتی، قاضیان محاکم عالی، مسؤول بانک مرکزی را تعیین کند و نماینده گان دپلوماتیک را مشخص کرده و حالت اضطراری را اعلان کند.» (منبع: العین خبری 11 اپریل 2022م) این شورا هشت عضو دارد به شمول رشاد علیمی که رئیس آن می‌باشد، وزیر داخلۀ سابق و مشاور رئیس‌جمهور یمن، عیدروس زبیدی رئیس شورای انتقالی جنوب که به امارات نزدیک است، طارق صالح برادر عبدالله صالح رئیس‌جمهور پیشین یمن که رهبری محافظان ویژۀ رئیس‌جمهور را در زمان حاکمیت علی صالح به دوش داشت، سلطان علی عراده والی ولایت مأرب از وابسته گان حزب تجمع یمن برای اصلاح، عبدالله علیمی وزیر مربوط به حزب مذکور و رئیس دفتر هادی، عبدالرحمن ابو زرعة الحرمی فرمانده کل لواها، فرج بحسنی والی ولایت حضرموت، عثمان مجلی نمایندۀ ولایت صعدۀ و وزیر در حکومت فعلی به سمت معاون. به نظر می‌رسد تمام اعضای شورای رهبری ریاستی کسانی هستند که از پشتیبانی امارات برخوردار بوده و وابسته به هادی رئیس‌جمهور یمن می‌باشند و این بدان معناست که پلۀ انگلیس در این شورا سنگین است. شورای یاد شده نماینده‌گان جنوب را جمع نموده تا در روند مذاکرات و امضاء نمودن هرگونه توافقی‌که با حوثی‌ها صورت خواهد گرفت دخیل باشند و به این ترتیب هیچ کسی باقی نماند که در آینده صدای اعتراض بلند کند. هم‌چنین اعلان صورت گرفت که کار پارلمان ادامه داشته و با حکومت تجدید پیمان صورت خواهد گرفت. به نظر می‌رسد هدف این است که تمام طرف‌ها روی توافق پیش رو امضاء نمایند و به این ترتیب گروه حوثی مشروعیت پیدا نموده و بخشی از ساختار سیاسی و امنیتی یمن قرار گیرند.

دوم: واکنش‌های جهانی و منطقه‌ای:

  1. عربستان سعودی از این تصمیم استقبال نمود و وعدۀ کمک‌های اقتصادی به مبلغ 3 ملیارد دالر را داد که شامل دو ملیارد دالری می‌شود که نیم آن را سعودی و نیم دیگر آن را امارات به بانک مرکزی یمن کمک خواهند نمود. محمد بن سلمان ولی‌عهد سعودی در پی این وعده به تاریخ 7 اپریل 2022م «از رشاد علیمی رئیس شورای رهبری ریاستی و شماری از اعضای شورا استقبال نموده و وعده داد که از این شورا حمایت خواهد نمود و ابراز امید نمود که این شورا بتواند صفحۀ جدیدی را در یمن باز کند که این کشور را از جنگ به سوی صلح و توسعه سوق دهد.» (منبع: العربیه 7 اپریل 2022م) خالد بن سلمان معاون وزیر دفاع سعودی به تاریخ 9 اپریل 2022م در صفحۀ تویتر خویش نوشت: «اقدام شجاعانه و تاریخی را که عبد ربه منصور هادی رئیس‌جمهور یمن در انتقال قدرت برای شورای رهبری ریاستی‌که توسط آگاهان، جریان‌های سیاسی و اجتماعی یمن آن را تأیید نموده اند و جامعۀ جهانی در حمایت از آن اتفاق نظر دارند، می‌تواند زیربنای مرحلۀ مهم و قاطعی برای تحقق صلح و ثبات و استقرار در یمن و منطقه قرار گیرد. وی گفت: با حمایت همه جانبۀ خویش به شمول حمایت نظامی تا دستیابی به راه‌حل سیاسیی که به بحران پایان دهد، روی تداوم ائتلاف حمایت از قانون در یمن تأکید داریم.» سعودی می‌خواهد خود را از پیامدهای جنگی که هزینه‌های زیادی روی دست آن گذاشته برهاند، جنگی ضعف و عجز آن را در براورده شدن اهدافش برملا نمود. گرچه این شورایی را که هادی تشکیل داده از وابسته‌گان انگلیس است، اما هدف از تأسیس آن، گفتگو با حوثی‌ها و امتیاز دادن به خاطر موفقیت این گفتگوهاست.
  2. موقف امارات؛ «امارات متحد عربی از تصمیم عبد ربه منصور هادی رئیس‌جمهور سابق یمن مبنی بر تشکیل شورای رهبری ریاستی به هدف اجرای مسئولیت‌های مرحلۀ انتقالی استقبال نموده ابراز امیدواری نمود، این گام بتواند در دست‌یابی راه‌حل سیاسی فراگیر میان طرف‌های درگیر در یمن کمک کند و زمینۀ صلح و ثبات، توسعه و شکوفایی یمن و مردم برادر آن فراهم گردد. امارات از پیشنهاد کشور برادر عربستان سعودی برای شورای رهبری ریاستی جهت آغاز گفتگوها با حوثی‌ها زیر نظر سازمان ملل و برای رسیدن به راه‌حل سیاسی نهائی و فراگیر که شامل مرحلۀ انتقالی باشد استقبال نموده روی نقش محوری عربستان در تحقق استقرار و ثبات در یمن تأکید نمود» (منبع: 8 اپریل 2022م)
  3. گروه حوثی موقف دو پهلو از خود نشان داد؛ از یک طرف با پیشنهاد آتش‌بس که یکی از عناصر مهم آن بود موافقت نمود و از هانس گروندبرگ نمایندۀ جهانی برای یمن در صنعاء استقبال به عمل آورد. وی در سفر سه روزه‌ای که به صنعاء داشت با رهبری شورای سیاسی گروه حوثی‌ها موسوم به انصار الله دیدار نموده و چگونگی اجراء و ثبات آتش‌بس را به بحث گرفت. اما موقف این گروه در برابر شورای جدید رهبری یمن متفاوت بود؛ طوری‌که گروه اعلان نمود که با تصامیم اخیر هادی موافق نمی باشد. محمد عبدالسلام سخنگوی حوثی‌ها در صفحۀ تلگرام خویش نوشت: «این اقداماتی را که ائتلاف متجاوز روی دست گرفته هیچ ربطی به یمن و مصالحه نداشته و منجر به هیچ‌گونه صلحی نمی‌گردد، بلکه با منسجم نمودن ملیشه‌های متفرق و درگیر زیر یک چتر که در خدمت منافع بیرونی و کشورهای متجاوز قرار خواهند داشت، به تنش‌ها در یمن بیش‌تر دامن خواهد زد.» از گروه حوثی دعوت صورت گرفت تا در کنفرانس شرکت نماید، اما به دلیل برگزاری آن در سعودی از مشارکت سرباز زد و خواستار برگزاری آن در یک کشور بی‌طرف شد. این بدان معناست که هرچند این گروه در حال حاضر با تصمیم مربوط به تشکیل شورا و اعضای آن مخالفت نشان می‌دهد، اما در کنفرانس‌های آینده شرکت خواهد نمود و با شورا وارد مذاکره خواهد شد. هدف حوثی‌ها از تظاهر به مخالفت، استحکام بخشیدن به موقف‌اش در گفتگوهای آینده است. این گروه مستقیماً با ایران در ارتباط است، ایرانی که در مدار امریکا می‌چرخد. گروه حوثی در آغاز ماه رمضان با آتش‌بس دو ماهه و قابل تمدید موافقت نموده بود و آن آتش‌بس به عنوان مقدمه‌ای برای شورای مذکور و گفتگوها مطرح گردید.
  4. موقف ایران: «تهران از آتش‌بس و اهمیت اجرای گفتگو میان یمن‌یان که به دور از مداخلات بیرونی باشد استقبال نمود. حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجۀ ایران گفت که کشوراش از آتش‌بس در یمن استقبال نموده و تأکید دارد که محاصرۀ مردم یمن باید بر طرف شده و گفتگوها میان طرف‌های یمنی و به دور از مداخلات بیرونی راه‌اندازی گردد. وزیر خارجۀ ایران در کنفرانس مطبوعاتی که با فؤاد حسین همتای عراقی‌اش داشت گفت که کشوراش روی اهمیت راه‌اندازی گفتگوی منطقه‌ای با مشارکت کشورهای منطقه تأکید دارد.» (منبع: الجزیره 14 اپریل 2022م) حوثی‌ها همین موقف را پس از ایران ابراز نمودند.
  5. موقف امریکا: ایالات متحدۀ امریکا از اعلان تشکیل شورای رهبری ریاستی در یمن استقبال نمود:

أ‌.        «در بیانیۀ مربوط به انتونی بلینکن وزیر خارجۀ امریکا گفته شده: ایالات متحده از تلاش‌های مردم یمن در جهت برپائی حکومتی فعال و دموکرات و شفاف که طرف‌های مختلف سیاسی و جامعۀ مدنی را در بر داشته باشد پشتیبانی می‌کند. وی افزود: مهم‌ترین مسأله این است که مردم یمن مستحق حکومتی استند که از حقوق و آزادی آنان دفاع نماید و عدالت و مصالحه را استحکام بخشد». (منبع: https://sabq.org 8 اپریل 2022م)

ب‌.    نیدپرایس سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا به تاریخ 8 اپریل 2022م در بیانیه‌ای که در تویتر منتشر نمود، نوشت: «ایالات متحدۀ امریکا از اعلان تشکیل شورای رهبری ریاستی در یمن استقبال می‌کند.»

ت‌.    تیم لیندرکینگ نمایندۀ امریکا برای یمن در سخنان افتتاحیه‌ای که در کنفرانس ریاض در مورد یمن داشت گفت: «ایالات متحده دست‌یابی طرف‌های درگیر یمن به راه‌حل مسالمت‌آمیز و فراگیر را پشتیبانی می‌کند. مشاوره‌های یمن بیان‌گر پایبندی جهانی به استقرار بیش‌تر اوضاع در یمن است.» (منبع: د ب أ 30 مارچ 2022م) نمایندۀ امریکا در پایان کنفرانس گفت: «ایالات متحده منتظر است ببیند ایران نقش مثبتی بازی نموده و اسلوب خویش در یمن را تغییر دهد.» وی افزود: «شاید این لحظۀ حساسی‌که به آن دست‌یافته ایم همان نقطه‌ای باشد که ایران می‌تواند با استفاده از آن چهرۀ بهتری از خود برای جهانیان نشان دهد.» (منبع: سی ان ان امریکایی 6 اپریل 2022م)

به این ترتیب، امریکا اقدام هادی برای واگذاری صلاحیت‌هایش برای شورای مذکور را تأیید نمود و اصرار دارد ایران نقش مؤثری در یمن بازی نماید و به این ترتیب حوثی‌ها را در حکومت مشارکت دهد، زیرا حوثی‌ها نمی‌توانند بدون پشتیبانی ایران دوام آورند.

  1. موقف انگلیس: «لیر تروس وزیر خارجۀ انگلیس روز جمعه از اعلان تشکیل شورای رهبری ریاستی توسط عبدربه منصور هادی رئیس‌جمهور یمن استقبال نمود، شورایی‌که شامل نماینده‌گانی از جهت‌های اجتماعی و سیاسی می‌گردد. به گفتۀ تلویزیون ماهواره‌ای یمن، تروس از اعلان کمک‌های مالی سعودی و امارات به ارزش 3 ملیارد دالر به هدف تقویت اقتصاد یمن استقبال نمود.» (منبع: https://alwafd.news  8 اپریل 2022م) «ریچارد اوبنهایم سفیر انگلیس در یمن در گفتگوی ویژه با روزنامۀ "شرق اوسط" لندن که روز پنج‌شنبه منتشر گردید، گفت: از نتایج مشاوره‌های طرف‌های یمنی را که امروز در مقر شورای همکاری‌های خلیج در ریاض پایان می‌یابد، می‌توان در گفتگوهای آینده زیر اشراف نمایندۀ ویژۀ جهانی استفاده نمود. وی در عین حال اشاره نمود به این که موفقیت‌آمیز بودن آتش‌بس در دست طرف‌های درگیر است و نه کسانی‌که اوضاع را مراقبت می‌کنند. اوبنهایم تأکید نمود که کشورش هرگونه گفتگویی را که منجر به حل بحران یمن شود تشویق می‌کند و اشاره نمود که هرگونه توافق میان سعودی و حوثی‌ها اساس راه‌حل نهائی سیاسی خواهد بود.» (منبع: https: //www.dw.com    7 اپریل 2022م)

سوم: با دقت نمودن در آن‌چه گذشت موارد زیر واضح می‌شود:

  1. هدف از مداخلۀ نظامی سعودی که در سال 2015م آغاز شد این بود که بر اساس طرح امریکا، حوثی‌ها باید متمرکز می‌شدند و نه حذف و نابودی آنان. هم‌چنین کنفرانسی‌که به اشارۀ امریکا در سال 2018م در استاکهلم برگزار گردید، مانع تسلط امارات و قدرت‌های حامی آن بالای شهر حدیده گردید و آنان را از پیش‌روی به جانب صنعاء و تخلیۀ آن از وجود حوثی‌ها بازداشت چنان‌که انگلیس برنامه‌ریزی نموده بود. به این ترتیب؛ انگلیس شروع به اندیشیدن در برای راه‌حل "موقتی" با امریکا کرد و سر انجام مزدورش، هادی را دستور داد این کار را روی دست گیرد. این موضوع از سخنان ریچارد اوپنهایم سفیر انگلیس در یمن که در فعالیت‌های کنفرانس شرکت نموده بود واضح می‌گردد، آنجا که گفت: «حوثی‌ها اجازه دارند زیر نظر شورای همکاری در این مناقشه‌ها و مشاوره‌ها شرکت کنند و بهتر است از این فرصت استفاده کنند و در آینده فرصت‌های بیشتری زیر نظر شورای همکاری در جای دیگری از منطقه فراهم خواهد شد و هم‌چنین زیر نظر نمایندۀ جهانی. حوثی‌ها باید بخشی از مذاکرات باشند، زیرا آنان بخش مهمی از ساختار سیاسی یمن را تشکیل می‌دهند.» (منبع: شرق اوسط 7 اپریل 2022م) به این ترتیب دیده می‌شود که سفیر انگلیس که نمایندۀ کشورش است، در کنفرانسی‌که در ریاض برگزار گردیده از تغییراتی خبر می‌دهد که از سال 2016م به بعد در موقف انگلیس رونما گردیده است. روشن شد که انگلیس با مشارکت حوثی‌ها موافقت نموده، زیرا نتوانست آنان را کاملاً سرکوب کند و یا توسط مزدوران اماراتی و نیروهای یمنی که تمویل می‌نمود از صنعاء دور نماید.
  2. هانس گروندبرگ نمایندۀ سازمان ملل به تاریخ 11 اپریل 2022م برای نخستین بار پس از تسلیم شدن مسئولیت خویش در 8 ماه پیش وارد صنعاء شد و با شماری از مسئولین گروه حوثی‌ها دیدار و گفتگو نمود. در بیانیه‌ای که از دفتر وی منتشر گردیده گفته شد: «طیاره/هواپیمای گروندبرگ به این هدف در صنعاء نشست نموده تا وی رهبران حوثی‌ها را تشویق نماید آتش‌بس 60 روزۀ این دولت جنگ زده را حمایت و تقویت نمایند.» (منبع: أب 11 اپریل 2022م) وی در پایان سفراش به صنعاء گفت: «وی پیش‌رفتهای اجرای آتش‌بس را به شمول تمام عناصر و زیرساخت‌های آن را به عنوان گامی به سوی راه‌حل سیاسی فراگیر بحران با شماری از رهبران سیاسی حوثی‌ها در صنعاء بحث و بررسی نموده است.» (منبع: اناضول 13 اپریل 2022م) پس نمایندۀ سازمان ملل تصامیم اتخاذ شده در کنفرانس اخیر را برای حوثی‌ها انتقال داده تا آنان را برای مذاکرات پس از سلب صلاحیت‌ها از هادی و انتقال آن به شورای ریاستی آماده نماید. «شورای امنیت سازمان ملل در بیانیه‌ای که به اتفاق 15 دولت منتشر نمود ابراز امیدواری کرده است که تشکیل این شورا بتواند گام مهمی به سوی ثبات و حل سیاسی فراگیر زیر رهبری خود یمنی‌ها و زیر اشراف سازمان ملل باشد. این شورا از گروه حوثی‌ها خواسته با نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل متحد "هانس گروندبرگ" همکار بوده و وی را در تلاش برای تحقق آتش‌بس فراگیر و مذاکره برای ایجاد راه‌حل سیاسی فراگیر کمک نمایند.» (منبع: aa.com.tr)
  3. تمام اعضای شورای ریاستی وابسته به انگلیس بوده و کنفرانس تأیید این شورا به حمایت سعودی، که وابسته به امریکا می‌باشد، در ریاض ترتیب داده شد، هرچند حوثی‌ها در این کنفرانس شرکت نکردند، اما ایران و حوثی‌ها که در رکاب ایران در حرکت استند با این آتش‌بس که مقدمۀ ایجاد شورای ریاستی بود موافقت نمودند. از جانب دیگر؛ امریکا و انگلیس هر دو با آتش‌بس و تشکیل شورای مذکور موافقت نمودند با آن که هر کدام به نوبۀ خود جنگ‌هایی را به هدف یکه‌تازی در امور یمن اداره می‌کردند، اما اینک هردو و هم‌چنین مزدوران منطقه‌ای و داخلی شان با آتش‌بس و تشکیل شورای ریاستی موافقت نشان می‌دهند! تمام این تغییرات پیش‌آمده در موقف دو طرف بیانگر این است که اسباب مهمی در اوضاع رونما گردیده که هر یک از امریکا و انگلیس را قناعت داده تا دست از یکه‌تازی در یمن بردارد و در مرحلۀ کنونی به جانب راه‌حل توافقی هر چند "موقتی" روی آورند. این که چه اسباب و دلایلی آنان را به این نتیجه رسانیده، می‌توان از تحولاتی‌که در هفته‌ها و ماه‌های اخیر رخ داده بر داشت نمود و آن را این چنین خلاصه کرد:

أ‌.        جنگ اوکراین و پیامدهای آن بالای امریکا و دولت‌های اروپا به ویژه انگلیس؛ چنان‌چه این کشورها بیش‌ترین توجه خود را روی این جنگ متمرکز نموده اند.

ب‌.    هدف قرار دادن زیرساخت‌های صنعت نفت سعودی با موشک‌های دوربرد توسط نیروهای مستقر در صنعاء و پیامد آن بر آیندۀ تأمین نفت جهانی، به ویژه با توجه به این که امریکا پس از شروع جنگ اوکراین به دولت‌های اروپا وعده داده که نیاز شان به منابع سوخت بدیل از منابع روسیه را تأمین خواهد نمود و از آن جایی‌که سعودی می‌تواند حجم بزرگی از نفت را تولید نماید، امکان این را دارد که بخش زیادی از نیاز اروپا به نفت را به عوض نفت روسیه تأمین نماید و از جانب دیگر که اهمیت آن از موضوع فوق کمتر نیست؛ افزایش تولید نفت سعودی باعث مهار قیمت آن در بازار خواهد شد که این خود چانس برنده شدن حزب دموکرات امریکا در دور جدید انتخابات کانگرس در نومبر 2022م را افزایش می‌دهد؛ «یک منبع مسئول در وزارت خارجه گفت که ریاض " زیر سایۀ حملاتی‌که به آن صورت گرفته هرگز مسئولیت کمبود پترول در بازارهای جهانی را به دوش نخواهد گرفت.» (منبع: فرانس 24 / 25 مارچ 2022م) تمام این موارد امریکا را وادار نموده تنش‌ها میان حوثی‌ها و سعودی را کاهش دهد.

ت‌.    مشغول شدن ایالات متحده به کشمکش با چین در شرق دور و بحر شرق چین.

ث‌.    ناکام ماندن هادی در اعمال قدرت بالای یمن که پیوسته دست‌خوش بحران‌های متوالی است، وی از زمان انتخاب‌اش در سال 2012م تا کنون موفق به اعمال قدرت نشده.

ج‌.      تداوم جنگ یمن در حدود هفت سال بدون این‌که هیچ یک از طرفین درگیر به رهبری امریکا و انگلیس بتوانند اهداف خود را براورده نمایند.

ح‌.      سرانجام، شرایط کنونی هر یک از امریکا و انگلیس آنان را وادار به این توافق نموده است:

-          امریکا قدرت نفوذ انگلیس در میان سیاسیون یمن را درک می‌کند و می‌داند که انگلیس در میان قبایل شرق که متحدانه و با جدیت و قاطعیت تمام برعلیه حوثی‌ها در مأرب می‌جنگند نفوذ زیادی دارد و در نتیجه از استحکام قدرت حوثی‌ها در شمال یمن جلوگیری می‌نمایند و این که ملیشه‌هایی را که امارات تمویل می‌کند موفق شده اند تقریباً بالای جنوب مسلط شوند. این بدان معناست که امریکا به این نتیجه رسیده که حوثی‌ها توان تسلط بر تمام یمن را ندارند و این خود باعث شده امریکا پذیرفته نفوذ در یمن را با انگلیس تقسیم نماید، در حالی‌که پیش از سال 2014م هیچ نفوذ قابل توجهی در این سرزمین نداشت.

-          اما انگلیس که نفوذاش در سعودی را با آمدن سلمان و پسراش به قدرت در سال 2015م از دست داد و سعودی پس از آن به نفع امریکا فعال گردید و به این ترتیب ابزار منطقه‌ای انگلیس ضعیف گردید، این واقعیت جدید به ویژه اگر گسترش نقش ایران در منطقه توسط امریکا را به آن علاوه کنیم، باعث شده انگلیس در برابر تغییرات بزرگ منطقه نتواند اوضاع یمن را زیر سلطۀ خود بر گرداند در نتیجه آن نیز به نوبۀ خود حاضر شده نفوذ در یمن را با امریکا تقسیم نماید. این قناعت دو طرف "امریکا و انگلیسی" فضای مناسب راه‌حل سیاسی را در یمن فراهم نموده است.

  1. به این ترتیب؛ آتش‌بس، تصمیم اخیر و تشکیل شورای ریاستی همه با موافقت امریکا و انگلیس صورت گرفته و مزدوران دو طرف و کسانی‌که در مدار آنان در گردش اند در قدم دوم از این توافق حمایت می‌کنند. اما در عین حال یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن این که دولت‌های استعمارگر معمولاً هر کدام حرص دارند نفوذ در سرزمین‌های استعمار شده تنها از آن خود شان باشد و به راه‌حل‌های توافقی روی نمی‌آورند، مگر در صورتی‌که وادار شوند و چنین توافقی، توافق موقتی بوده سپس هرکدام به نوبۀ خود و با استفاده از وسایل خبیثانه تلاش می‌کنند فرش را از زیر پای طرف مقابل بیرون بکشند. بنابر این تداوم توافق به دست آمده در یمن منوط به اسباب و دلایلی است که در فوق تذکر داده شد. در کل توافق مذکور میان امریکا و انگلیس دائمی نخواهد بود، بلکه کشمکش‌ها میان دو طرف، هرچند با اسالیب مخفی، ادامه خواهد یافت تا آن که شرایطی‌که زمینۀ این توافق را به وجود آورده است تغییر کند و آنگاه است که صدای کشمکش‌ها مجدداً بالا خواهد گرفت، زیرا خط پهنی‌که دولت‌های استعمارگر دنبال می‌کنند این است که بازی زمان را به پیش می‌برند، طوری‌که اگر نتوانند اهداف خود در یکه‌تازی و انحصار نفوذ را در حال حاضر براورده نمایند، موضوع را به زمان دیگری موکول می‌کنند تا تلاش‌های لازم برای تحقق اهداف خود را انجام دهند.
  2. شکی نیست که یمن میدان کشمکش جهانی میان امریکا و انگلیس و ابزارشان اعم از قدرت‌های منطقه‌ای و داخلی قرار گرفته. کسی‌که در این میان ضررهای ناشی از این کشمکش را متحمل می‌شود همانا مردم بی دفاع یمن استند که چوب سوخت این کشمکش‌ها و قربانی آن قرار گرفته اند، چنان‌چه سال‌هاست که در آتش گرسنگی و فقر می‌سوزند. باید دانست که هیچ راه نجات و گریزی برای مردم یمن وجود ندارد، مگر برگشتن به الله و اعتماد کردن به او تعالی و پشت پا زدن به تمام این ابزارها و بادارهای‌شان و سعی و تلاش بی‌وقفه در کنار مخلصینی‌که در راستای برپائی حاکمیت دین الله در قالب خلافت راشده بر منهج نبوت کار و پیکار می‌کنند.

﴿وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا(2) وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾

[طلاق: 2-3]

ترجمه: و هرکس تقوای الهی پیشه کند، الله راه نجاتی برای او فراهم می‌کند. و او را از جایی‌که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر الله توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ الله فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و الله برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

به جواب قتیبه جیتاوی

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

آیا نماز مقتدی در خانه، بالای خانه و ساحه خانه و یا جاهای دیگر‌ با امامی‌که به تمام معنی از مسجد منفصل و جدا باشد، جائز است، به گونه‌ای‌که دیدن امام و کسانی‌که با امام است و یا شنیدن صدای شان برای شان ممکن نباشد؛ مگر این‌که از طریق وسایل صوتی و یا صفحات تلویزیونی که صدا و یا عکس را از طریق وسایل الکترونیکی جدید مانند وسایل برقی و یا انترنت انتقال نماید، دیگر ممکن شود، آیا چنین نماز صحیح است؟

موضوع را برای ما رهنمایی نمائید، زیرا این موضوع در حال گسترش و شایع شدن است. الله سبحانه و تعالی جزای خیر نصیب کند!

پاسخ

وعلیکم و السلام و رحمت الله وبرکاته!

برادرم مسئله نماز جمعه را فقهاء مورد نظر قرار دادند که در این خصوص نظریات دارند و من شنیدم که بعضی صفحات تصویری استفاده می‌شود. من نمی‌گویم که همه نظریات این فقهاء باطل است، اما چیزی‌که من ترجیح می‌دهم به گونه ذیل است:

بعض نصوص مرتبط به این موضوع:

1-  بخاری از عرج از ابوهریره روایت نموده است که گفت رسول الله صلی الله علیه  و سلم فرموده است:

«إِنَّمَا جُعِلَ الْإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ؛ فَإِذَا كَبَّرَ فَكَبِّرُوا، وَإِذَا رَكَعَ فَارْكَعُوا، وَإِذَا قَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ فَقُولُوا رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ، وَإِذَا سَجَدَ فَاسْجُدُوا، وَإِذَا صَلَّى جَالِساً فَصَلُّوا جُلُوساً أَجْمَعُونَ»

ترجمه: امام تعیین شده تا به وی اقتداء صورت گیرد، پس وقتی امام تکبیر گفت، شما نیز تکبیر بگوئید و وقتی رکوع کرد، شما نیز رکوع کنید و وقتی سمع الله لمن حمده گفت، شما ربنا و لک الحمد بگوئید و وقتی سجده کرد، شما نیز سجده کنید و وقت امام نشست، شما نیز همه تان بنشینید.

2-  مسلم از اعوج از ابوهریره روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«اِنَّمَا الْإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ فَلَا تَخْتَلِفُوا عَلَيْهِ، فَإِذَا كَبَّرَ فَكَبِّرُوا، وَإِذَا رَكَعَ فَارْكَعُوا، وَإِذَا قَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ فَقُولُوا اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ، وَإِذَا سَجَدَ فَاسْجُدُوا، وَإِذَا صَلَّى جَالِساً فَصَلُّوا جُلُوساً أَجْمَعُونَ»

ترجمه: امام تعیین شده تا به وی اقتداء صورت گیرد، پس شما در مورد آن اختلاف نکنید. وقتی امام تکبیر گفت، شما نیز تکبیر بگوئید و وقتی رکوع کرد، شما نیز رکوع کنید و وقتی سمع الله لمن حمده گفت، شما بگوئید الله ربنا و لک الحمد و وقتی سجده کرد، شما نیز سجده کنید و وقت امام نشست، شما نیز همه تان بنشینید.

3-  ابوداود تخریج نموده که احمد بن ابراهیم برای ما گفت، حجاج از بن جریح حدیث گفت که ابوخالد از عدی بن ثابت الانصاری برایم خبر داد که مردی با عمار بن یاسر به مدائن بود و نماز اقامه شد که عمار پیش نماز شد و بر دوکانی استاده شد، در حالی‌که مردم پائین بودند، پس حذیفه پیش شد و دست آن‌را گرفت و عمار آن‌را متابعت کرد تا این‌که حذیفه آن‌را پائین آورد وقتی عمار از نماز اش فارغ شد حذیفه برایش گفت آیا نشنیدی که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«إِذَا أَمَّ الرَّجُلُ الْقَوْمَ فَلَا يَقُمْ فِي مَكَانٍ أَرْفَعَ مِنْ مَقَامِهِمْ أَوْ نَحْوَ ذَلِكَ»؟

ترجمه: وقتی مردی برای قوم امامت می‌داد، نباید به مکان بلندتر از مقام مردم استاده شود و یا هم‌مانند آن؟

عمار گفت، به همین دلیل وقتی تو دست مرا گرفتی، من از تو پیروی کردم. در بنایه شرح هدایه نوشته ابو محمد غیتابی حنفی بدرالدین عینی در شرح این حدیث گفته است:

احمد ابن ابراهیم ابن کثیر بن ذیل بن افلح بن منصور بن مزاحم عبدی ابوعبدالله مشهور به دورقی گفته است که وی شنیده که برادرش یعقوب و ابن مهدی و حجاج و اباداود طیالسی و غیر از ایشان شنیده اند که از وی مسلم، ابوداود، ترمذی، ابن ماجه و غیرشان روایت کرده که گفته ابوحاتم گفته است که او یک شخص راستگوی بوده که در بین لشکر در روز شنبه هفت روز باقی مانده به شعبان سال دوصد و شصت وچهار و فات یافته است و حجاج ابن محمد اعور و عبالملک، ابن جریح، ابو خالد از عدی بن ثابت روایت نموده و از وی ابن جریح روایت کرده است و از ابن جریح ابوداود روایت کرده است و کلمه اسفل بنا بر ظرفیت منصوب است.

گفتۀ آن لذالک یعنی به خاطر این گفته رسول الله صلی الله علیه و سلم است، و در اسناد این حدیث مرد مجهول است با آن‌هم در کتاب بنایه شرح هدایه به این حدیث استدلال شده است؛ چنانچه در فوق آن‌را ذکر نمودیم که ابو محمد محمود بن احمد بن موسی بن احمد بن حسین غیتابی حنفی بدرالدین عینی متوفی ۸۵۵ هـ در کتاب‌اش آمده است: «گفتم ابوداود در سنن خود روایت نموده است از حدیث همام که حذیفه در مدائین در حالی‌که بالای دوکانی بود، به مردم امامت می‌داد؛ سپس ابومسعود پیراهن آن‌را گرفت و کش کرد، وقتی از نماز‌ش فارغ شد، گفت آیا نمی‌دانی‌که ایشان از این کار منع شدند؟ گفت چرا وقتی تو مرا کش کردی به یادم آمد، هم‌چنان روایت نموده است، از حدیث عدی بن ثابت انصاری که مردی برایم حدیث گفت که او با عمار بن یاسر رضی الله عنهما در مدائن بود و نماز بر پا شد، سپس عمار بن یاسر پیش شد و بردوکانی استاده شد و مردم از آن پائین‌تر بود، حذیفه برایش گفت: آیا نشنیدی که رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌گفت: "إذا أم الرجل القوم فلا يقم في مكان أرفع من مقامهم" یعنی: وقتی مردی به قوم امامت می‌داد، نباید در مکان بلندتری از جای شان استاده شود.» پایان.

با وصف این‌که اکثر فقهاء بلند بودن امام بر مقتدی را مکروه می‌پندارند؛ مگر بلند بودن اندک را استثناء کردند... در کتاب البیان در مذهب امام شافعی جلد ۲ صحفه ۴۲۷ آمده است: «مکروه است که امام در جای بلندتر از مقتدی قرار گیرد، شیخ ابو حامد گفته است، وقتی بلندی زیاد باشد مکروه است؛ اما وقتی بلندی کم باشد مکروه نیست.»

4-  بیهقی در سنن کبری تخریج نموده است:

«باب مقتدی‌که خارج از مسجد با امام نماز می‌خواند؛ در حالی‌که بین شان حائل است، ابوسعید از ابن ابوعمرو برای ما خبر داد که ابوالعباس محمدبن یعقوب برای ما سخن گفت که ربیع خبر داد که گفت شافعی گفته است، تعدادی از زن‌ها با عائشه همسر رسول الله صلی الله علیه و سلم در حجره شان نماز خواندند، پس عائشه گفت، شما با نماز امام نماز نخوانید، زیرا شما با حجاب تان پائین‌تر از امام هستید، شافعی رحم الله گفته است و چنانچه عائشه رضی الله عنها گفته است، ما هم‌می‌گوئیم.

هم‌چنان ابو احمد مهرجانی برای ما خبر داد که ابوبکر بن جعفر برای ما سخن گفت که محمد ابن ابراهیم برای ما سخن گفت که ابن ابوبکر از مالک از شخصی‌که درنزدش ثقه بود، گفت که مردم بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم در داخل حجره‌های داخل می‌شدند و جمعه در داخل آن می‌خواندند، گفت مسجد بر اهل آن تنگ می‌آمد و توسط حجره‌های ازواج رسول الله صلی الله علیه و سلم جاه را فراخ می‌کردند، در حالی‌که حجره‌های ازواج رسول الله صلی الله علیه و سلم از جمله مسجد نبود؛ اما دروازه‌های شان از داخل مسجد باز می‌شد، مالک گفته است، پس کسی‌که در گوشه‌ای از بناء مساجد که به مسجد وصل بود، نماز خواند و یا در کنار آن که نزدیک آن باشد، در این صورت جایز است و هیچ کسی از فقهاء بر این امر عیب نگرفته است. مالک گفته است، حویلی‌که دروازۀ آن بسته باشد که بدون اجازه کسی داخل شده نتواند، مناسب نیست که کسی در آن نماز جمعه را با امام با وی بخواند، هرچند که نزدیک باشد؛ زیرا او از جمله مسجد نیست.

5-  بیهقی در معرفت السنن و آثار تخریج نموده است که ربیع برای ما خبر داده است که گفت، شافعی گفته است کسی‌که در حویلی نزیک مسجد و یا دور از آن باشد، جایز نیست که در آن نماز بخواند؛ مگر این‌که صف‌ها با هم وصل باشد، او در پائین حویلی باشد و هیچ حایلی بین شخص و صف‌ها نباشد؛ سپس سخن به آن طرف رفت که گفت اگر گفته شود در این خصوص چیزی روایت شده است؟ گفته شود که زنانی با عائشه رضی الله عنها در حجرۀ آن نماز خواند، پس گفت:

«لا تصلين بصلاة الإمام؛ فإنكن دونه في حجاب»

ترجمه: شما با نماز امام نماز نخوانید؛ زیرا شما در حجاب هستید. گفته است و چنان‌چه عائشه رضی الله عنها گفته است، ما هم می‌گوئیم اسناد این روایت از قدیم ذکر شده، ولی جدیدا ذکر نشده است.

در روایت دیگری بیهقی از محمد بن اسحاق و مومل تخریج نموده که گفتند: زعفرانی از شافعی برای ما حدیث گفته که گفته است ابراهیم بن محمد از لیث از عطاء از عائشه خبر داده است:

«أن نسوة صلين في حجرتها، فقالت: لا تصلين بصلاة الإمام؛ فإنكن في حجاب»

ترجمه: زنانی در حجرۀ عائشه رضی الله عنه نماز می‌خواندند، پس عائشه رضی الله عنه گفته است شما با امام نماز نخوانید، زیرا شما در حجاب هستید.

 منظور از حجاب پرده مانع و چیزی است که بین امام و مقتدی پوشیده‌گی به وجود می‌آورد.

دوم: معنی قدوه، اقتداء در لغت از لسان العرب چنین است:

گفته می‌شود قدوة و قدوة به آنچه اقتداء می‌شود، قدوة و قدوة آنچیزی است که به آن سنت کرده باشد. قدة مانند قدوة است، گفته می‌شود من را بر تو قدوه است و مانند آن حظی فلان حظوة و حظوة و حظة، و بر آن اقتداء کرده است، قدوة و قدوة به معنی الگو است، گفته می‌شود فلانی الگو است که بر آن اقتداء می‌شود.

فقهاء این لغت را به همین معنی لغوی استعمال کردند و در باب نماز اقتداء را چنین تعریف کردند: «اقتداء پیروی مقتدی از امام در افعال نماز می‌باشد.»

سوم: بنا به آنچه گذشت، آنچه من در این معانی ترجیح می‌دهم، این است که مقتدی به مسائل ذیل پایبند باشد:

1-  مکانی‌که مقتدی در آن‌جا نماز می‌خواند، شامل مکانی باشد که امام در آن مکان نماز می‌خواند یعنی باید مکان مقتدی مربوط به بنای مسجد و یا ساحه‌ای مسجد باشد... و هیچ نوع فاصل طبعی بین آن ساحه و مسجد نباشد مثلاً کانال آب جاری و یا شاهراه موترها نباشد، یعنی فاصل باالفعل بین مسجد و ساحه‌ای آن وجود نداشته باشد.

2-  مقتدی در جای نماز بخواند که امام خود را ببیند و یا در مکان باز نماز خواند که سایر مقتدیان را ببیند... پس نباید در اطاق نماز خواند که دروازۀ‌ آن غلف و شخص داخل آن بیرون را نبیند؛ البته قابل ذکر است که رویت تصویر امام به منزله رویت خود امام نیست؛ زیرا احکام تصویر از احکام جسم واقعی فرق می‌کند؛ مثلاً اگر تو عکس را توسط کارد زخمی بسازی، به معنی این نیست که خود امام را زخمی ساخته‌ای؛ بلکه رویت عکس ارتباط به اقتداء ندارد؛ مثلاً تو عکس را در صفحه تلویزیون از مکان دور از مسجد جامع و ساحه‌ای آن و حتی از شهر و سرزمین دیگری می‌بینی، این رویت به امام و اقتداء آن ارتباط ندارد. بناءً این رویت به منزل رویت در اقتداء نیست.

3-  این‌که مقتدی تکبیرات امام را بشنود، خواه این شنیدن مستقیم باشد و یا توسط مکبرین صوت باشد، جایز است؛ زیرا تسمیع صوت امام جواز دارد، خواه توسط شخص مکبر باشد و یا به بزرگ‌سازی صوت توسط آله‌ای باشد؛ به همین دلیل مقتدی تکبیرات امام را می‌شنود و به آن اقتداء می‌کند.

در حاشیه دسوقی مالکی برشرح کبیر نوشته شیخ دردیر آمده است:

بزرگ‌سازی صوت جواز دارد، یعنی گرفتن و نصب آله‌ای که توسط آن تسمیع صورت گیرد جواز دارد تا با بلند کردن صوت، تکبیر را برای مقتدیان شنواند؛ پس مقتدیان با شنیدن صدا عمل امام را می‌دانند و اقتداء مقتدی به سبب شنیدن صدای امام جواز دارد، ولی افضل این است که امام صدای خود را بلند کند که نیاز به آلۀ تسمیع نباشد.

4-  امام در مکان بلندتر از مقتدیان نباشد، مثل این‌که امام در طبقۀ بلند مسجد باشد و همۀ مقتدیان در طبقۀ پائین.

وقتی این امور تحقق پیدا کرد، در این صورت است که اقتداء امام به وجود آمده و با این امور شروط جماعت در پشت سر امام در نماز جمعه تحقق پیدا می‌کند؛ اما طوری‌که در ابتداء تذکر دادم، من نمی‌گویم که همۀ اقوالی‌که خلاف این نظر باشد، باطل است؛ بلکه این چیزی است که من آن‌را در این مسأله ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش

تانزانیا از نظر سیاسی از جملۀ با ثبات‌ترین کشورهای افریقایی به شمار می‌رود و در سازمان "سادک" نقش دارد. با انگلیس مستعمر پیشین‌اش روابط گرم دارد، اما تحرکاتی از طرف چین و امریکا در آن مشاهده می‌شود. پرسش این است که میزان تأثیرگذاری امریکا و چین در این کشور در چه حد است؟ و آیا در این کشور کشمکش بین‌المللی وجود دارد؟ و دلیل تأسیس سازمان "سادک" چیست؟

پاسخ

برای روشن شدن پاسخ پرسش‌های فوق، امور زیر را به بررسی می‌گیریم:

اول: تانزانیا بخشی از سرزمین‌های اسلامی به شمار می‌رود، چنان‌چه شمار ساکنان مسلمان آن بیش‌تر از 60% بوده و اسلام در اواخر قرن نخست هجری وارد این سرزمین شد. اما در طول تاریخ‌اش بارها مورد تهاجم استعمارگران و دشمنان اسلام قرار گرفت که با استعمار پرتقال شروع سپس آلمان، انگلیس و اینک امریکا سعی دارد در آن دخالت کند. موقعیت استراتژیکی که این سرزمین دارد برای دولت‌های استعمارگر دارای اهمیت فراوان می‌باشد؛ چنان‌که از جانب شرق خویش در سواحل بحر هند موقعیت داشته و بخشی از منطقۀ بحیره‌های بزرگ افریقا به شمار می‌رود. بناءً همواره یکی از دروازه‌های ورود استعمارگران به عمق افریقا و استعمار آن بوده است. تانزانیا استقلال نمادین خود را در آخر سال 1961م به دست آورد؛ اما نفوذ انگلیس پیوسته بالای آن سایه می‌افگند.

دوم: انگلیس جولیوس نیریری را به صفت رئیس تنجانیقا تعیین نمود، کسی‌که طوری وانمود می‌کرد که انگار روند آزادی‌خواهی بر ضد استعمار را رهبری می‌کند. او قبلاً در حکومت انگلیس به صفت وزیر تعیین شده بود، حکومتی‌که منطقه را پیش از استقلال مدیریت می‌نمود. او زنجبار را در سال 1964 به تنجانیقا ملحق نمود تا به این ترتیب تانزانیا را بر اساس نقشه‌ای که انگلیس برای قرار گرفتن در برابر امریکا ترسیم نموده بود متحد نماید؛ زیرا امریکا فعالیت‌هایش برای حذف استعمار کهن افریقا و استعمار جدید آن توسط خوداش را عملاً آغاز نموده بود. نیریری با استفاده از قهر و خشونت تا سال 1985 در تانزانیا حکومت نمود و تلاش کرد نفوذ انگلیس را در این سرزمین استحکام بخشد و با اسلام بجنگد. او واقعیت خود را زیر شعارهای انقلابی و اشتراکی پنهان نموده بود؛ در حالی‌که این نظام سرمایه‌داری بود که توسط وی در آن سرزمین تطبیق می‌گردد درست مانند بسیاری دیگر از حکام مزدور غرب در سرزمین‌های اسلامی.

سوم: از آن‌جایی‌که مسلمانان اکثریت نفوس تانزانیا را تشکیل می‌دهد، "بیش‌تر از 60%" برای این که در صورت برگزاری انتخابات رئیس‌جمهور از مسلمانان انتخاب نشود، قانون اساسیی را طراحی نمودند که در فقرۀ سوم مادۀ 47 آن چنین گفته شده بود: «لازم است کاندیدای ریاست جمهوری از بخش معینی از اتحاد باشد "تنجانیقا یا زنجبار" و در عین حال معاون وی باید از جانب مقابل باشد". بدون این‌که در قانون اساسی تذکر داده شده باشد، در میان خود به تفاهم رسیده بودند که رؤسای جمهور به گونۀ نوبتی از میان مسیحیان و مسلمانان انتخاب گردد. چنان‌چه پس از مرگ جولیوس نیریری رئیس‌جمهور مسیحی که برای مدت طولانی از اواخر سال 1961م تا 1985م حکومت نمود، حسن موینی که اصالت اسلامی داشت، در میان سال‌های "1985 – 1995" حکومت را در دست گرفت. پس از وی بنجامین ولیام مسیحی در میان سال‌های "1995 – 2005" حاکمیت نمود؛ سپس مریشو کیکویتی با اصالت اسلامی در میان سال‌های "2005 – 2015" قدرت را در دست داشت و پس از او یک مسیحی دیگر به نام جون ماغوفولی قدرت را در اختیار گرفت تا آن که سال گذشته وفات نمود که پس از وی سامیه حسن که معاون وی بود با اصالت اسلامی ریاست جمهوری را از تاریخ 19 مارچ 2021م در اختیار گرفت و وی در حکومت زنجبار در قالب اتحادیۀ فوق الذکر به صفت وزیر فعالیت داشت. در سال 2014م به صفت وزیر امور اتحادیه تعیین گردید و در سال 2015م جون ماغوفولی او را به صفت معاون رئیس‌جمهور برگزید. وی با این انتخاب خویش بسیاری از اعضای حزب "سی سی ام" را نادیده گرفت، حزب نیریری که بر این کشور حاکم بوده و قدرت را به گونۀ انفرادی در اختیار دارد و همواره با فیصدی زیادی پیروز می‌گردد. حزب نیریری در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر که در سال 2020م راه اندازی گردید، 84.39% آراء را به دست آورد و در نتیجه، کاندیدای آن ماغوفولی و معاون وی سامیه حسن برای بار دوم قدرت را در اختیار گرفتند. این بدان معناست که حکام تانزانیا هنوز از انگلیس پیروی می‌کنند، زیرا حزبی‌که به آن مربوط است، یک حزب نیریری بوده و هنوز بالای دولت تسلط دارد. برای این‌که روند معمول سیاسی که در خصوص نوبتی بودن قدرت رعایت شده باشد، سامیه حسن، فیلیب مبانغو معاون امور اقتصادی رئیس‌جمهور قبلی را که یک مسیحی است، به صفت معاون خویش برگزیده است. برای معلومات باید گفت که سامیه حسن رئیس‌جمهور فعلی در ماه جنوری سال 1960م در زنجبار که حاکمیت شبه مستقل دارد، متولد گردید و شمار مسلمانان در آن به 99% می‌رسد. او بعدها دروس‌اش در ادارۀ عامه را اول در تانزانیا و سپس در پوهنتون/دانشگاه مانچستر انگلیس ادامه داد. او در حالی‌که حجاب بر سر و قرآن در دست داشت، مراسم تحلیف را به جا آورد و به این ترتیب، شهرت نیکی را در میان مسلمانان کشوراش به دست آورد، به ویژه با توجه به این‌که وی با اپوزوسیون تعامل ساده داشت.

چهارم: انگلیس از نظر سیاسی و اقتصادی به تانزانیا اهمیت زیاد می‌دهد:

از نظر سیاسی؛ موقعیت جغرافیایی تانزانیا اهمیت فراوان دارد، زیرا برای استعمارگران دروازۀ ورود به عمق افریقا و استعمار آن به شمار می‌رود. انگلیس در برابر گسترش اسلام در این سرزمین قرار گرفته و با مردم استعمار ستیز آن جنگیده است. اگر انگلیس تانزانیا را از دست بدهد، برخی از دولت‌های هموار آن را نیز در پیوند به آن از دست خواهد داد؛ دولت‌هایی‌که انگلیس هنوز در آن نفوذ دارد، مانند کینیا، ملاوی، زامبی و سایر دولت‌های منطقه.

اما از نظر اقتصادی؛ انگلیس بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار بیرونی و مستقیم در تانزانیا می‌باشد که در عرصه‌هایی مانند معادن، صنعت و تولیدات زراعتی سرمایه‌گذاری نموده و بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار در چای تانزانیا می‌باشد و صادرات انگلیس بازار تانزانیا را در اختیار دارد، به ویژه موتر و قطعات الکترونیکی.

پنجم: امریکا نیز به تانزانیا اهمیت فراوان می‌دهد و سعی دارد با استفاده از هر وسیلۀ ممکن در آن نفوذ نموده و خود را جایگزین استعمار قدیم نماید، چنان‌چه تانزانیا از جمله دولت‌های اندک افریقایی است که رؤسای جمهور امریکا به آن سفر نموده اند که هدف از این سفرها اظهار توجه و تلاش برای جلب و جذب آن به جانب امریکا بوده است. بوش پسر به تاریخ 17 فبروری 2008م از تانزانیا دیدار نمود و اوباما به تاریخ 1 جولای 2013م به آن سفر نمود و سنگ تهداب بنای یادگاری را در مقابل سفارت کشورش در آنجا گذاشت تا اکرامی باشد به یازده تن از اتباع امریکایی که در انفجار سفارت امریکا در سال 1998م در دارالسلام به قتل رسیدند.

ششم: به این ترتیب می‌توان گفت که کشمکش سیاسی در تانزانیا میان انگلیس به صفت استعمارگر قدیم و امریکایی که سعی دارد خود را جایگزین انگلیس نماید، جریان دارد و هردو طرف برای براوردن اهداف خود از هرگونه وسیله و ابزار خبیثانۀ استعمارگرانه استفاده می‌کنند، چنان‌چه:

  1. امریکا به نتیجۀ انتخابات سال 2020م اعتراض نمود؛ مورگان اورتاگوس سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا به تاریخ 30 اوکتوبر 2020م پس از اعلان پیروزی ماغوفولی به صفت رئیس‌جمهور در صفحۀ تویتر خویش نوشت: «ما در مورد گزارش‌هایی موثقی که بیان‌گر تخلفات انتخاباتی و استفاده از زور علیه شهروندان بی‌پناه می‌باشد، سخت نگرانیم. کسانی را که در این تخلفات دخیل بوده اند، محاسبه خواهیم نمود.» هم‌چنین امریکا از خواسته‌های جریان‌های مخالف دولت به ویژه حزب تشادیما حمایت نمود تا زمینۀ مختل شدن اوضاع سیاسی فراهم گردد و به این ترتیب تسلط حزب حاکم که توسط انگلیس حمایت می‌شود، در هم شکند. باید گفت که جریان‌های مخالف هنوز ضعیف اند، چنان‌چه حتی کاندیدای حزب دموکراسی و پیش‌رفت "تشادیما" که بزرگ‌ترین جریان مخالف می‌باشد، نتوانست فیصدی بالایی را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020م به دست آورد. توندو لیسو که کاندید این حزب بود تنها 13.03% آراء را به دست آورد که پس از اعلان نتایج انتخابات اعتراض نموده گفت: «در این انتخابات تخلفاتی صورت گرفت که تاریخ ما هرگز شبیه آن را شاهد نبوده». امریکا هم‌چنین شعارهای جدائی‌طلبانه را نیز به عنوان یک فرصت به کار می‌گیرد، مخصوصاً فراخوان‌ها برای جدایی اقلیم زنجبار از تنجانیقا. از جانب دیگر؛ امریکا از صندوق بین‌المللی پول نیز برای تأثیرگذاری روی حاکمیت تانیانیا استفاده می‌کند.
  2. اما انگلیس با استفاده از طریقۀ خبیثانۀ سیاسی‌اش می‌کوشد دروازه‌هایی را که امریکا سعی دارد با استفاده از آن وارد تانزانیا شود ببندد، طوری‌که از یک طرف طوری وانمود می‌کند که انگار با امریکا موافق است و از جانب دیگر سیاست مخالف و متفاوتی را به کار می‌گیرد:

أ‌.         در خصوص انتخابات انگلیس اظهاراتی را مطرح نمود که می‌تواند تعبیرهای گوناگون شود، چنان‌چه جیمس دودریدج وزیر انگلیس در امور افریقا به تاریخ 30 اوکتوبر 2020م در صفحۀ تویتر خویش چنین نوشت: «انگلستان در خصوص معلوماتی‌که از تخلفات انتخاباتی منتشر گردیده نگران است.» و خواستار تحقیقات شفاف در زمینه شد. وی طرف‌های سیاسی را به ایجاد راه حل مسالمت‌آمیز تشویق نمود.» با این اظهارات، انگلیس امریکا را راضی نگهداشت بدون این‌که به نتایج انتخابات اعتراض نموده باشد، چنان‌چه اظهاراتی مانند امریکا مطرح ننمود مبنی بر این که «گزارشهای موثقی از تخلفات انتخاباتی وجود دارد» یا این که خواستار «محاسبۀ مسؤولین» شده باشد.

ب‌.     در خصوص جریان‌های مخالف دولت، رهبران یکی از گروه‌های اسلامی که خواستار استقلال منطقۀ زنجبار شبه مستقل شده بودند از اتهام به صفت تروریست تبرئه شدند، «دو تن از سران برجستۀ گروه جامعۀ مدنی که همانا جمعیت دعوت اسلامی یا UAMSHO می‌باشند پس از هشت سال بازداشت سرانجام آزاد شدند، فرید هادی و مسلّم علی مسلّم سه شنبه شب آزاد شدند. سیلفستر مواکیتالو مسؤول نیابت عام به خبرنگاران گفت که تمام اتهاماتی که متوجه این دو تن بوده از آنان ساقط شده است» (منبع: https://apnews.com  16 جون 2021م). هم‌چنین، در هفته‌های اخیر به برخی از روزنامه‌هایی‌که فعالیت‌شان متوقف شده بود، مجدداً اجازۀ فعالیت داده شد. سامیه صلوح حسن رئیس‌جمهور تانزانیا بسیاری از زندانیان سیاسی به شمول برخی از اعضای گروه تشادیما را عفو نمود.

ت‌.     موضوع صندوق بین‌المللی پول طوری است که هرچند قبلاً این صندوق قبلاً در زمان حکومت حسن موینی از تانزانیا بیرون رانده شده بود، زیرا قصد داشت شروطی مانند کاهش ارزش واحدپولی و افزایش قیمت‌ها و متوقف شدن حقوق را اعمال نماید که این کار باعث افزایش مشکلات و رنج مردم می‌شود و صندوق مذکور آن را در هر کشوری‌که خواستار قرضه از آن می‌شود به بار می‌آورد، اما صندوق یاد شده از پیامدهای ویروس کرونا استفاده نموده و قرضه‌ای به ارزش 567 ملیون دالر را به پیشنهاد نمود و ادعا کرد که «گسترش کرونا سکتور توریسم را از هم پاشیده و نیاز به تمویل بزرگ به اوج خود رسیده» (منبع: بلومبرگ 8 سپتمبر 2021م). حکومت تانزانیا با گرفتن این قرضه موافقت نمود. لازم به ذکر است که تانزانیا انتشار ویروس کرونا را نپذیرفت و هیچ‌گونه اقدامات وقایه‌وی را اعمال نکرد، اما با بهبود روابط با صندوق بین‌المللی پول و عدم در افتادن با امریکا موافق نشان‌داد و این راه‌کار معمول انگلیس است.

ث‌.     مهم‌ترین مسئله، ساختن گروه رشد افریقای جنوبی یا "سادک" است، که به تاریخ 17 آگست 1992م به عوض کنفرانس هماهنگی رشد افریقای جنوبی ساخته شد. کنفرانس هماهنگی رشد افریقای جنوبی به تاریخ 1 اپریل 1980م در بوتسوانا با عضویت نه کشور ساخته شده بود که عبارت اند از «انگولا، بوتسوانا، لیسوتو، مالاویف موزمبیق، اسواتینی، تانزانیا، زامبیا و زیمبابوی»، اینک پس از پیوستن «جنوب افریقا، نامبیا، موریشیوس، الکونگو دیموکراسی، مدغشقر و سیشل» شمار اعضای آن به 15 رسیده. انگلیس آن کنفرانس را به هدف حفظ نفوذ خود در منطقه طراحی نموده بود تا مانع نفوذ امریکا به دولت‌های این مجموعه قرار گیرد. به گونۀ مثال؛ شرکت نفت امریکایی Anadarko در سال 2010م ذخایر بزرگ گازی را در منطقۀ روفوما در سواحل کابودیلجادو در شمال موزمبیق، که مسلمانان در آن سکونت دارند، کشف نمود، سپس وجود این ذخایر در سال 2017م با انتشار مقاله‌ای در فایننشل تایمز تأیید گردید؛ «این ذخایر گازی در دو منطقۀ همجوار کشف گردیده و در هر کدام آن ذخایر تأیید شده‌ای وجود دارد که به حدود 75 تریلیون مترک مکعب می‌رسد و بنا به گفتۀ دانشمندان ذخایر مذکور می‌تواند گاز مورد نیاز کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیا را برای 20 سال فراهم نماید». وقتی این ذخایر کشف شد و در سال 2017م مورد تأیید قرار گرفت، انگلیس به توجه امریکا به مداخله در موزمبیق پی برد، به ویژه آن که کشف یاد شده همزمان بود با تحرکات "تمردآمیز" در این کشور که پیوسته در حال افزایش بود و توسط یک گروه داخلی موسوم به انصار اهل سنت و جماعت رهبری می‌گردید. سپس رواندا که وابسته به امریکاست پیشنهاد نمود که برای سرکوب این تحرکات با موزمبیق کمک می‌کند و سعی نمود آن به این هدف تحریک نماید و در نتیجه موزمبیق با آن پیشنهاد موافقت نمود. به تاریخ 9 جولای 2021م، رواندا بنا به درخواست کمک از جانب موزمبیق برای سرکوب تحرکات مستمر اسلامی که مدت‌ها پیش در منطقۀ شمالی کابو دیلجادو شروع شده، 1000 سرباز به موزمبیق فرستاد. هرچند رواندا وابسته به امریکاست، بازهم موزمبیق ترجیح داد از آن درخواست کمک نماید.

هفتم: زمانی که انگلیس به این مسأله پی برد، گروه "سادک" را تحریک نمود تا اوضاع موزمبیق که یکی از اعضای آن می‌باشد را سر و سامان دهد:

  1. «رهبران گروه توسعۀ جنوب افریقا در جریان این نشست دولت‌های عضو را به خاطر التزام شان به اعزام نیروهای احتیاطی و تقدیم کمک‌های مالی در کابو دیلغادو شمال موزمبیق برای انتشارآن در این کشور». (منبع: https://africa.sis.gov.eg 21 آگست 2021م).
  2. زمانی‌که رواندای وابسته به امریکا یک هزار سرباز به شمال موزمبیق فرستاد، در حالی‌که عضو سادک هم نیست، شماری از اعضای گروه سادک اعتراض نمودند: «اعزام نیروهای رواندایی خشم شماری از اعضای سادک را بر انگیخت، زیرا مشارکت رواندا زیر فرمان سادک صورت نگرفته. آنان گفته اند که توجیه کمک رواندا به موزمبیق، در حالی‌که عضو سادک نیست، در حقیقت توجیه یک نوع فاجعه است». (منبع: https://www.defense-network.com 22 جولای 2021). به ترتیب زمانی‌که انگلیس به تلاش‌های امریکا برای مداخله از طریق کمک رواندا به موزمبیق پی برد، فوراً دست به کار شده و کمک‌های نظامی را از طریق سازمان سادک به موزمبیق فرستاد تا رواندا در آنجا تنها نماند.
  3. به گزارش سایت بلومبرگ «وزیر خارجۀ جنوب افریقا در گردهمایی گروه هفت دولت‌ بزرگ صنعتی گفت: «من فرصت یافتم با فرانسه، اتحادیۀ اروپا و وزیر خارجۀ ایالات متحده ملاقات نمایم و برای شان توضیح دادم که دیدگاه ما این است که گروه توسعۀ جنوب افریقا موظف است این حالت را رهبری نماید». (منبع: https://www.bloomberg.com/news/newsletters 13 آگست 2021م).
  4. گروه مذکور پس از آن کنفرانسی را به تاریخ 18 جنوری 2022م در ملاوی به هدف کمک به بازسازی اقتصادی و اجتماعی کابو دلغادوی برگزار نمود. این در حالی است که کابو دلغادو سرمایۀ هنگفتی از گازطبیعی در موزمبیق دارد، جایی‌که شمار ساکنان آن به 30 ملیون تن می‌رسد و مسلمانان حدود 20% نفوس آن را تشکیل می‌دهند. کمیت گاز موجود در این منطقه به 75 تریلیون متر مکعب پیش‌بینی شده. کنفرانس مذکور متعهد شد به موزمبیق کمک نموده و اقداماتی را جهت استحکام صلح، امنیت و توسعۀ اجتماعی و اقتصادی را در آن روی دست گیرد، جایی‌که جریان‌های مسلح در آن فعال می‌باشند. هم‌چنین اعضا متعهد شدند جنگ علیه تروریزم و تندروان را در موزمبیق ادامه دهند. مالاوی لازاروس که ریاست گروه سادک را برعهده دارد در اظهارت‌اش گفت: «اعضای گروه متعهد شده اند اقلیم کابودیلجادو در موزمبیق باید در صلح و ثبات به سر برد و در این نشست به نیروهای اعزامی سادک به موزمبیق جهت مبارزه با ترورزم فرصت مجدد داده شد.» (منبع: واس 18 جنوری 2022م).

هشتم: اما تلاش‌های چین طوری است که تا اکنون بیش‌تر جنبۀ اقتصادی دارد تا جنبۀ سیاسی و نزدیک شدن اقتصادی چین به هدف مزاحمت به امریکاست. با بررسی این موضوع واضح خواهد شد که تانزانیا دارد روابط اقتصادی‌اش را با چین استحکام می‌بخشد تا از شدت مشکلات اقتصادی خود کاسته و در عین حال از تسلط صندوق بین‌المللی پول بالای خود بکاهد، یعنی تسلط امریکا و تمام این اقدامات به رهنمایی انگلیس انجام می‌یابد. به همین دلیل است که تانزانیا توافق‌نامه‌های همکاری اقتصادی و فنی را جهت تمویل پروژه‌های چین در تانزانیا با چین امضاء نمود و گفته می‌شود قرار است پروژه‌هایی به ارزش ده‌ها ملیارد دالر راه‌اندازی گردد که به هدف ساخت بندرآبی به ارزش 10 ملیارد دالر و یا ساخت ایستگاه گاز مایع طبیعی به ارزش 30 ملیارد دالر و پروژۀ معدن آهن و ذغال سنگ به ارزش 3 ملیاد دالر به مصرف خواهد رسید. در تماس تلفونی که میان شی جینگ و سامیه حسن به تاریخ 22 جون 2021م صورت گرفت، شی گفت: «چین آماده است نشست پکن برای همکاری‌های دوجانبۀ چین و افریقا را در هماهنگی با استراتژی‌های توسعۀ تانزانیا و گسترش همکاری‌ها در عرصه‌هایی مانند زراعت، حمل و نقل، مخابرات، جهان‌گردی و انرژی راه اندازی نماید» از آن طرف، سامیه حسن گفت: «تانزانیا آماده است برای ساخت مشترک راه و کمربند آن به گونۀ فعال همکاری نماید و نتایج برامده از نشست پکن برای همکاری دوجانبۀ چین و افریقا  با جدیت عملی خواهد شد و توسعۀ جدید روابط چین و افریقا استحکام بخشیده خواهد شد». (منبع: صفحۀ انترنتی سی جی تی چین 22 جون 2021م).

نهم: از آن‌چه گفته شد فهمیده می‌شود که انگلیس هنوز بالای گروه سادک "SADC" تسلط دارد، چنان‌چه تصامیمی که توسط سازمان‌های وابستۀ آن اتخاذ می‌شود، نفوذ انگلیس را تقویت می‌کند. در نتیجه می‌توان گفت که این انگلیس است که بالای تانزانیا مسلط است و هم‌چنین بالای گروه "سادک" و این که تلاش‌های امریکا برای نفوذ به موزمبیق میان پیروزی و شکست در نوسان است و در حال حاضر استقرار ندارد.

با توجه به عوامل فوق باید گفت که تانزانیا و موزمبیق در معرض بروز کشمکش بین‌المللی قرار دارند، یعنی میان انگلیس، که بالای گروه "سادک" و اعضای آن تسلط دارد و امریکا، که هدف گسترش نفوذ خویش به جای نفوذ انگلیس را در سر می‌پروراند، به ویژه در موزمبیق. باید گفت که هیچ‌چیزی این سرزمین‌های افریقایی را از شر بحران‌های موجود در آن و چنگ و دندان استعمارگران نجات نخواهد داد؛ مگر حاکمیت اسلام که رحمتی است برای جهانیان.

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إلا رحمة للعالمین﴾ [انبیاء: 107]

ترجمه: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.

اول رمضان 1443هـ.ق

2 اپریل 2022م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

به جواب ابوالعاصم الشامی

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

امیرگران‌قدر ما سلام و رحمت از جانب الله بر شما باد! از مدت زمانی است که در ذهنم این سوال دور میزند به امید توضیح شما و از الله سبحانه و تعالی می‌خواهم که صحت و سلامتی را بر شما ارزانی فرموده و فتح بزرگ را نصیب شما گرداند.

چرا برای شناخت نمازهای پنج‌گانه به اساس سنجش‌های نجومی در طول سال می‌گیریم؛ اما برای شروع روزه و عید از معیارهای نجومی نمی‌گیریم؟

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

قبلا به تاریخ ۲۵ نوامبر ۲۰۰۳ م جواب را در خصوص سوالی مشابه این سوال داده بودیم که در آن جواب چنین آمده بود:

«... الله سبحانه و تعالی از ما خواسته است که با دیدن هلال یعنی ماه روزه بگیریم و افطار کنیم و الله سبحانه و تعالی همین دیدن هلال را سبب روزه و فطر قرار داده است:

«صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ»

ترجمه: به دیدن آن روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید.

 بناءً اگر ما هلال رمضان را ببینیم روزه می‌گیریم و اگر هلال شوال را ببینیم افطار می‌کنیم.

شخصی‌که نصوص وارده در خصوص رمضان را تعمق کند، می‌بیند که نصوص وارده در این خصوص از نصوص وارده در خصوص نماز متفاوت است و معلوم می‌شود که روزه و فطر با دیدن هلال ارتباط دارد :

«صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ»

ترجمه: با دیدن آن روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید.

﴿فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ﴾ (البقره:185)

ترجمه: کسی‌که این ماه را دریافت پس باید روزه بگیرد.

 پس دیدن هلال حکم است اما نصوص در خصوص نماز به وقت ارتباط دارد:

﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ﴾(الاسراء:78)

ترجمه: و نماز را از هنگام زوال خورشید بپادار.

«إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَصَلَّوْا»

ترجمه:  وقتی آفتاب زوال کرد نماز بخوانید.

 پس نماز متوقف بر وقت است به هر شکلی‌که وقت تحقق پیدا کرد نماز خوانده شود، مثلاً: وقتی به سوی آفتاب نگاه کردی تا وقت زوال را ببینی و یا این‌که به سایه‌ای نگاه کردی تا سایه‌ای هرچیز را ببینی که به اندازۀ آن و یا دو چند شده است و یا خیر؟ چنان‌چه در احادیث وارده در خصوص اوقات نماز آمده است، اگر این کار را انجام دادی و وقت ثابت شد نماز صحت دارد و اگر این کار را انجام ندادی؛ بلکه سنجش نجومی کردی و دانستی که وقت زوال در همین ساعت است و ساعت خود را نگاه کردی بدون این‌که بیرون شوی تا آفتاب و سایه را ببینی باز هم نماز صحت دارد؛ یعنی اگر وقت به وسیلۀ چیزی ثابت شد نماز صحت دارد چرا؟ زیرا الله سبحانه و تعالی نماز را با داخل شدن وقت طلب نموده و کیفیت ثابت شدن دخول وقت را برای خود شخص متروک گذاشته است؛ اما در خصوص روزه با دیدن هلال روزه طلب شده و سبب را معیین نموده است و حتی بالاتر از آن این است که گفته وقتی دیدن هلال در زیر ابر پنهان شد و وهلال را ندیدی پس در این صورت روزه نگیرید، اگرچه هلال در پشت ابر موجود باشد و شخص به اساس معیارهای نجومی بر این مسأله متیقن باشد.

«حَدَّثَنَا آدَمُ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَقُولُ: قَالَ النَّبِيُّ ﷺ أَوْ قَالَ قَالَ أَبُو الْقَاسِمِ ﷺ صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ فَإِنْ غُبِّيَ عَلَيْكُمْ فَأَكْمِلُوا عِدَّةَ شَعْبَانَ ثَلَاثِينَ»

ترجمه: آدم برای ما حدیث گفت که شعبه حدیث گفت که محمد ابن زیاد حدیث گفت که گفته است شنیدم که ابوهریره رضی الله عنه می‌گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است و یا این‌که گفت ابوالقاسم فرموده است با دیدن آن روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید اگر بر شما پوشیده ماند پس بر شما لازم است که تعداد روزهای شعبان را به سی روز تکمیل کنید. (این حدیث را بخاری روایت کرده است.)

بدون شک که الله سبحانه و تعالی خالق همۀ اشیاء است و او سبحانه و تعالی انسان را چیزهای آموخته که نمی‌دانسته؛ پس علم به اساس حرکات نجومی و ظرافت‌های آن از فضل پرورگار بر مردم است؛ اما الله سبحانه و تعالی از ما طلب نکرده که برای روزه بر حساب نجومی اتکاء کنیم؛ بلکه از ما طلب کرده تا با دیدن هلال آن‌را عبادت کنیم چنان‌چه از ما طلب کرده است که به آن‌چه او طلب کرده آن‌را عبادت نکنیم.

به این ترتیب دیدن هلال یگانه حکم در روزه و فطر است نه حساب نجومی بنا بر این می‌گوییم که حساب نجومی در روزه و فطر جواز ندارد، بلکه تنها دیدن هلال است و بس؛ چون همین دیدن هلال در نصوص وارده شده است.»

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش

 السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

می‌خواهم در خصوص حکم معامله‌ای سوال کنم که در منطقۀ ما یعنی در تونس موجود و در تمام این سرزمین عرف و قانونی شده است.

موضوع به این قسم است که شخص دوکان و یا محل تجارتی را برای تجارت به اجاره می‌گیرد و بعد از چند سال مالک دوکان نمی‌تواند این دوکان و محل تجارتی را بدون عوض مادی از مستأجر پس بگیرد و بعضی اوقات این عوض را که شخص مستأجر می‌گیرد، پول بسیار زیادی است؛ هم‌چنان مستأجر می‌تواند که این امتیاز را که ما آن‌را به عنوان "قاعده و یا اصل تجاری" تعبیر می‌کنیم، برای مستأجر دیگری به اجاره بدهد و مالک دوکان و یا همان محل تجارتی نمی‌تواند که آن مستأجر را از این تصرف‌اش مانع گردد؛ مگر این‌که عوض همان قاعده و یا اصل تجارتی را برای مستأجر پرداخت کند؛ با این‌که فهمیده می‌شود که اگر مالک ملک آن مستأجر را از ملک خود بیرون کند، شاید به آن ضرر برسد. الله سبحانه و تعالی برای شما برکت داده و قیام خلافت راشده بر منهج نبوت را بر ما به زودی نصیب کند.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

در نخست برای جواب سوال شما ضروری است که مسایل ذیل را بیان کنیم:

  • اجاره عقدی است که بر منفعت در بدل عوض جاری می‌شود و این نسبت به اجارۀ اشیاء عینی است، مانند خانه برای سکونت، محلات تجارتی و مانند این‌ها که این از نوع اجاره بر منفعت سکونت و استفاده محل تجارتی است... و این استفاده از منفعت شیء در مقابل عوض است که مستأجر برای اجاره دهنده پرداخت می‌نماید و وقتی عقد اجاره طبق احکام شریعت تکمیل شد، منفعت عین مأجور در میعاد عقد اجاره تحت ملکیت مستأجر قرار می‌گیرد و مستأجر حق دارد که بر آن هر نوع تصرف شرعی را انجام دهد.
  • عقد اجاره عقد لازمی است که یکی از طرفین(اجاره دهنده و اجاره گیرنده) به تنهایی خود نمی‌تواند بدون موافقت طرف دیگر، این عقد را فسخ و یا لغو نماید؛ پس برای اجاره دهنده و اجاره گیرنده جایز نیست که قبل از انقضاء مدت عقد اجاره آن‌را لغو و یا فسخ بسازد.
  • عقد اجاره عقد مؤقت و تعیین شده به وقت مشخص است؛ پس محدود ساختن مدت اجاره به یک روز، یک ماه و یا یک سال و یا بیشتر لازم بوده و جایز نیست که اجاره مطلق، بدون تعیین مدت معلوم و مشخص باشد.
  • وقتی عقد اجاره به پایان رسید و تجدیدی بین اجاره دهنده و اجاره گیرنده صورت نگرفت، پس در این صورت بر مستأجر لازم است که عین مأجوره را به مالک آن یعنی به اجاره دهنده مسترد نماید؛ زیرا عقد اجاره عین مأجوره را از ملکیت اجاره دهنده خارج نساخته؛ بلکه این عقد تنها منفعت عین مأجوره را از ملکیت اجاره دهنده بیرون و در طی مدت عقد برای مستأجر قرار می‌دهد و وقتی عقد اجاره به پایان رسید، بر مستأجر لازم است که عین مأجوره را پس بر مالک‌اش برگرداند.

دوم: بنا بر موارد ذکر شده در بند فوق جواب سوال شما به گونه ذیل است:

  • وقتی مدت عقد اجاره به پایان نرسیده بود و مستأجر می‌خواست که عین مأجوره را که محل تجارتی مطروحۀ سوال شما است، به اجاره مستأجر دیگری در آورد، او می‌تواند که این تصرف را بدون اجازۀ به اجاره دهنده اصلی انجام دهد و این تصرف حق آن است؛ زیرا منفعت عین مأجوره از مستأجر است؛ پس او حق دارد که این منفعت را شخصاً خودش به وسیله خودش و یا توسط شخص دیگری به دست آورد، خواه عوضی‌که از مستأجر دوم می‌گیرد، به اندازه‌ای باشد که به اجاره دهنده اول می‌پردازد و یاهم کم‌تر و بیش‌تر باشد؛ زیرا منفعت عین مأجوره برای مستأجر اول است. پس حق مستأجر است که هرقسمی می‌خواهد بر آن عین مأجوره تصرفات شرعی و مطابق به حال خود انجام دهد.

در باب ـ استئجار الاعیان- جزء دوم کتاب شخصیه اسلامی به گونه ذیل آمده است: «وقتی عقد بر منافع اعیان انعقاد یافت مثلاً: به اجاره گرفتن خانه، چهارپا، موتر و آن‌چه مشابه این‌ها است، در این صورت معقود علیه منفعت عین است و اندازه کردن اجر مثل حتماً باید به اساس منفعت چیزی صورت گیرد که با شی مأجوره برابری کند و وقتی به اجاره گرفتن عین ختم شد، مستأجر می‌تواند منفعت عین شی را که به اجاره گرفته حصول کند، مثلاً: وقتی مستأجر خانه‌ای را به اجاره گرفت، او حق دارد که در آن سکونت کند و وقتی چهارپا و یا موتری را به اجاره گرفت، حق دارد که سواری کند و هم‌چنان مستأجر حق دارد که عین مأجوره را بعد از قبض‌اش به اجرت بیش‌تر و یا کم‌تری به اجاره دهد؛ زیرا قبض عین مال مأجوره در جایگاه قبض منافع آن قرار می‌گیرد، به دلیل این‌که تصرف آن برایش جایز است؛ پس عقد اجاره نیز بر آن جایز است و به دلیل‌ این‌که عقد بر رأس‌المال جایز است؛ پس عقد به زیادت و نقصان نیز جایز می‌باشد؛ مگر وقتی عین را برای منفعت به اجاره داد. پس برای مستأجر جایز است که مثلاً: منفعت و یا کم‌تر از آن‌را حاصل کند؛ اما برایش جایز نیست که بیش‌تر از آن‌را حاصل نماید؛ زیرا برای مستأجر جایز نیست که بیش‌تر از حق خود استفاده کند و یا چیزی‌که حق آن نیست استفاده کند؛ مثلاً: اگر شخص چهارپایی را به کرایه گرفت تا سوار شود، حق ندارد که آن‌را بار کند؛ زیرا سواری سبک‌تر از بار است و اگر موتری برای مسافت مشخص به کرایه گرفت حق ندارد که آن موتر را بیش‌تر از آن مسافت مشخص سواری کند و اگر خانه‌ای را به اجاره گرفت تا در آن سکونت کند، حق ندارد تا آن‌را ذخیره‌گاه چوب، آهن و یا چیزهای‌که مشابه این‌ها است قرار دهد. چیزهای‌که نسبت به سکونت ضرر بیش‌تری را بر خانه وارد می‌کند، حاصل این‌که وقتی عقد بر عین شی جاری شد، آن عقد بیع می‌شود و وقتی عقد بر منفعت عین با عوض صورت گیرد، عقد اجاره می‌شود. بناءً گاهی عقد تنها بر عین صورت می‌گیرد؛ مانند بیع درختی‌که ثمر دارد بدون این‌که ثمر و میوۀ آن‌را به فروش برساند و بعضی اوقات عقد بر عین شی با منفعت آن صورت می‌گیرد؛ مانند بیع حویلی و گاهی هم تنها عقد به ثمر و میوۀ شیء صورت می‌گیرد مانند میوۀ که قابل استفاه می‌باشد و گاهی هم بر منفعت صورت می‌گیرد، بدون خود ذات شیء مانند حویلی؛ پس وقتی عقد بر منفعت صورت گرفت که عین گفته نمی‌شد، این عقده اجاره است و مثلی‌که مشتری عین می‌تواند سایر تصرفات را بر عین انجام دهد، هم‌چنان مستأجر منفعت می‌تواند که سایر تصرفات را انجام دهد و مثلی‌که مشتری میوۀ درخت می‌تواند میوۀ درخت را به فروش برساند، هم‌چنان مستأجر عین می‌تواند که عین را به اجاره بدهد؛ زیرا او منفعت عین را مالک بوده مثلی‌که مشتری میوه، مالک میوۀ می‌باشد که آن‌را خریده است.

بناءً بر مستأجر جایز است که عین مأجوره را بعد از قبض خود به اجاره بدهد، زیرا قبض عین در وقت اجاره قایم مقام قبض منافع است به دلیل این‌که تصرف در آن برایش جایز می‌باشد، پس عقد بر آن نیز جایز است مانند بیع میوه بر درخت. وقتی اجاره عین تکمیل شد و منفعت را قبض کرد، مستأجر می‌تواند تمام تصرفات شرعی را در منفعت عین شی مأجوره انجام دهد؛ زیرا او ملک مستأجر است. پس برای او جائز است که آن شی را به هر مبلغی که بخواهد به اجاره بدهد، اگر آن را به پنجاه به اجاره گرفته بود می‌تواند به پنجصد به اجاره بدهد، زیرا وقتی مستأجر مالک منفعت شیء مأجوره بود،؛ پس مالک به اجاره دادن آن نیز می‌باشد به هر اندازه که خواسته باشد، لازم نیست که حتماً باید به اندازۀ که به اجاره گرفته به اجاره بدهد. بنابر این؛ آنچه به اصطلاح خالی کردن فروشگا‌ه‌ها و یا خانه‌ها و غیره یاد می‌شود که این یک اصطلاح است و این اصطلاح به پرداخت مبلغ معین از مال اضافه بر اجرت تعیین شده برای خانه و یا فروشگاه برای مستأجر اولی جایز بوده هیچ مشکلی ندارد؛ زیرا مستأجر خانه را به اجاره می‌دهد و یا فروش‌گاه را به اجاره می‌دهد که خودش اجاره کرده است؛ اما با مبلغ اضافه‌تری و این اجاره دادن چیزی است که آن‌را به اجاره گرفته اما با اضافه‌تر از آنچه که به اجاره گرفته است و این یک عمل جایز است؛ زیرا برای مستأجر جایز است که آن‌چه را به اجاره گرفته به مبلغ کم‌تر و یا بیش‌تر از آن‌چه به اجاره گرفته به اجاره بدهد؛ زیرا این عقدی است که بر رأس المال صورت گرفته پس با زیادت نیز جایز است، مانند بیع مبیعه بعد از قبض‌اش به اضافه‌تر از آن‌چه خریده است.» نقل از کتاب شخصیه اسلامی ختم شد.

  • هم‌چنان وقتی اجاره دهنده عین مأجوره را قبل از ختم میعاد اجاره طلب کرد، مستأجر می‌تواند در بدل منفعت که نمی‌تواند الی ختم میعاد قرار داد با این عمل‌کرد اجاره دهنده حاصل کند، عوض بگیرد. او می‌تواند به مقدار آن‌چه برای اجاره پرداخت نموده و یا کم‌تر و یا بیش‌تر از آن‌را طلب کند؛ اگر اجاره دهنده قبول نکرد و عوض باقی منفعت اجاره را پرداخت ننمود، مستأجر می‌تواند که عین مأجوره را الی ختم مدت عقد اجاره برای حصول منفعت آن نگهدارد و هم‌چنان او می تواند که عین مأجوره را برای شخص دیگری نیز به اجاره بدهد.
  • اما وقتی عقد اجاره با ختم میعادش به پایان رسید و اجاره دهنده می‌خواست که عین مأجوره را برایش مسترد نماید، در این صورت بر مستأجر لازم است که عین مأجوره را به مالک آن مسترد نماید؛ زیرا عین مأجوره ملک اجاره دهنده است و برای مستأجر جایز نیست که از استرداد آن خودداری و پرداخت مبلغ و عوض را شرط بگذارد؛ چنان‌چه در متن اقتباس شده جزء دوم کتاب شخصیه بیان کردیم.

سوم: قبلاً ما جواب را در خصوص بخش‌های از این سوال به تاریخ ۲۰ جنوری ۲۰۱۴م بیان کرده بودیم که در آن چنین آمده بود:

  • «به اجاره دادن مستأجر عین مأجوره را برای مستأجر دیگری...

برای مستأجر خانه جایز است که خانۀ مأجوره را در جریان مدت اجاره تعیین شده در عقد به بیش‌تر و یا کم‌تر به اجاره بدهد؛ زیرا عقد اجاره عقد بر منفعت در بدل است، یعنی مستأجر بر منفعت مال مأجوره را متصرف است؛ اما در مدت میعاد عقد اجاره، اگر مستأجر مال مأجوره را برای سکونت به اجاره گرفته بود، برایش جایز است که در آن سکونت کند و یا برای شخص دیگری به سکونت بدهد، خواه سکونت مستأجر دوم هبه و بلاعوض باشد و خواه به اجاره باشد... و خواه این عقده اجاره به همان اندازه و مبلغ صورت گیرد که در عقد اول صورت گرفته است، ولی برای مستأجر جایز نیست که مال مأجوره را برای منفعت دیگری به اجاره بدهد مثلاً: برایش جایز نیست که این خانه را در حالی‌که برای سکونت گرفته برای دفتر تجارتی به اجاره بدهد. هم‌چنان لازم است که این اجاره در مدت عقد اجاره باشد، پس مستأجر نمی‌تواند که مال مأجوره را زیاد از وقت عقده اجاره اولی به اجاره بدهد.

این حکم است که جمهور فقهاء (حنفیه، مالکیه و شافعیه و حتی به روایت صحیح‌تر حنابله) به همین نظر اند؛ البته تا وقتی‌که عین مال مأجوره به اختلاف و تفاوت استعمال ضرر نبیند و این مسئله‌ای است که بسیاری از فقهاء سلف نیز به همین نظر بودند، خواه به مقدار اجرت اول باشد و یا زیاد‌تر از آن؛ اما علماء در خصوص این اختلاف دارند که آیا مستأجر می‌تواند که مال مأجوره را برای خود مالک ملک به اجاره بدهد؟ مثلاً: مالک خانۀ خود را به مدت یک سال به اجاره می‌دهد، بعد از سه ماه به این خانه احتیاج می‌شود، پس او می‌خواهد که این خانه را در میعاد نه ماه باقی مانده از نزد مستأجر به اجاره بگیرد و مستأجر از آن بیرون شود، این مسئله‌ی است که در خصوص آن اختلاف وجود دارد که در این خصوص علماء نظریات مختلفی دارند...» ختم .

چهارم: یک مسئله باقی مانده است و او این است که آن‌چه به آن (اصل تجارتی) اطلاق می‌شود و این‌که با آن باید چگونه تعامل صورت گیرد؟

  • قاعده و اصل تجارتی در نزد بعضی این است «که قاعدۀ تجارتی مال منقول معنوی است که شامل تمام اموال منقول مخصوص فعالیت‌های تجارتی است و یا عبارت از عدۀ از فعالیت‌های تجارتی است و گفتند اصل تجارتی باید مشتمل بر مشتریان، شهرت تجاری و هم‌چنین شامل سایر وجوه لازم برای بهره‌برداری از اصل تجاری مانند نام تجارتی، آرم، حق اجاره، اثاث تجارتی، کالاها، تجهیزات، ابزار، حق ثبت اختراع، مجوزها، علایم تجارتی، تجارت و خدمات، طرح ها و مدل‌های صنعتی و به‌طور کلی کلیه حقوق مالکیت صنعتی، ادبی یا هنری که به موضوع اصلی پیوند دارد.» طبق این تعریف برای قاعده و اصل تجارتی واضح می‌شود که این قاعدۀ تجارتی دو نوع از اموال را شامل می‌شود:

الف- عناصر مادی مانند اثاث و تجهیزات و ابزار... که این اموال دارای قیمت است.

ب- عناصر غیر مادی مانند نام تجارتی حق الثبت اختراع و حقوق مالکیت صنعتی... که این‌ها عناصر دارای قیمت معنوی است...

  • با بررسی این‌که آن‌چه اصل و قاعده تجاری یاد می‌شود، واضح می‌شود که این پدیده از منفعت عین مأجوره که همان منفعت عقار باشد تفاوت دارد؛ زیرا منفعت عقار همانا استعمال عقار برای فعالیت تجارتی است و آن‌چه اصل و قاعده تجاری می‌نامند، در داخل این منفعت تجارتی نمی‌آید؛ مثلاً: اصل تجارتی با هردو بخش خود یعنی عناصر مادی و عناصر معنوی چیزی زیادی بر منفعت عین مأجوره است و این اصل و یا قاعده تجارتی عمل مستأجر را لازم دارد، زمانی‌که مستأجر بخواهد وسایل و ابزار محل تجارتی را مناسب به تجارت مورد علاقه‌اش کسب کند و در آن محل تجاری وسایل، ابزار لازم را بگذارد و برای محل تجارتی نام تجارتی مشتری و فعالیت‌های تجارتی پیدا شود...
  • در اصل تجارتی عناصر مادی نیز ایجاد می‌شود که از لحاظ شرعی مباح است، مانند وسایل، ابزار و لوازم و مانند آن وقتی‌که مطابق احکام شریعت باشد و گاهی اوقات در آن مواد حرام پیدا می‌شود، مانند مجسمه‌ها... و هم‌چنان در اصل تجارتی عناصر غیر مادی مباح نیز پیدا می‌شود مانند نام، آرم و علایم تجارتی و مانند‌اش... و گاهی عناصر معنوی غیر جایز پیدا می‌شود مثل بعضی حقوق معنوی متعلق به ملکیت فکری مانند حقوق چاپ و حق الثبت اختراع و مانند آن.
  • وقتی منظور از فروش، انتقال، به اجاره دادن اصل تجارتی و یا قاعده تجاری باشد که شامل عناصر مادی و یا معنوی حرام باشد، پس جایز نیست که بر این اصل تجارتی تصرف و در بدل آن عوض گرفته شود؛ بلکه در ابتداء لازم است که از عناصر حرام آن خلاص شود؛ اما وقتی شامل عناصر مادی و یا معنوی حرام نباشد یعنی مباح باشد در این صورت تبادله با اخذ عوض طبق آنچه در فوقً تشریح شد جایز است.
  • وقتی عقد اجاره به پایان نرسیده باشد، پس برای مستأجر جایز است که محل تجارتی را به اجاره بدهد و اصل تجارتی را در بدل عوض به مستأجر دیگری به اجاره بدهد و لازم نیست که اجازۀ مالک اصلی را اخذ کند و این مدت باقی مانده برای عقد اجاره برای محل تجارتی است و هم‌چنان او حق دارد که عقار یعنی همان محل تجارتی را به مالک‌اش در عوض منفعت و اصل تجارتی برگرداند و تمام این صورت‌ها زمانی است که اصل تجارتی در تحت مباح بیاید... و در میعاد اجاره باشد.
  • وقتی عقد اجاره در خصوص عقار و محل تجارتی پایان یافت، پس در این صورت آن‌چه بنام اصل تجارتی یاد می‌شود، در خصوص آن نظریاتی است و چیزی‌که من در این خصوص آن‌را ترجیح می‌دهم قرار ذیل است:

بر مستأجر لازم است که محل تجارتی را به مالک‌اش برگرداند، اما نسبت به اصل تجاری آن‌چه که مادی است برای مستأجر حق است که آن‌را بگیرد و یا بفروشد، چون او ملک آن است مانند وسایل و مانند آن. اما شهرت محل و نام تجارتی با ختم شدن میعاد عقد اجاره، منفعت مستأجر نیز به پایان می‌رسد و بعد از آن مستأجر مالک آن نمی‌باشد تا بتواند آن‌را بفروشد و یا در عوض آن چیزی بگیرد، پس این اصل تجارتی معنوی منفعت نیست که مستأجر بعد از ختم عقد اجاره مالک آن گردد تا بتواند آن‌را به عنوان حق خود به فروش برساند؛ بلکه با ختم عقد اجاره ملکیت مستأجر بر این منفعت معنوی نیز به پایان می‌رسد ملکیت معنوی‌که در میعاد مدت اجاره مستأجر مالک آن بوده است.

  • اما بعضی معاصرینی‌که این منفعت معنوی را مثل حق شفع و حق تقسیم زن با هم‌باغ‌اش می‌دانند و بعضی از فقهاء گرفتن بدل را در برابر این حق جواز می‌دهند و در حالی‌که مقایسه بین این حقوق و حق شهرت تجارتی موضوع کاملاً متفاوت غیر صحیح است که دلایل آن به قرار ذیل است:

الف- در کتاب موسوعة الفقهی کویتی در موضوع منافع آمده است: «حق مطلق... اما عوض گرفتن از حقوق در نزد فقهاء قاعده بر این است که بعضی فقهاء حنفی به این نظر اند که وقتی حق مجرد از ملک باشد، عوض گرفتن در برابر آن جایز نیست، مانند حق شفعه. اگر شخص در عوض حق شفعه‌اش مصالحه کرد، حق شفعۀ آن باطل می‌شود... اما غیر احناف به کدام قاعدۀ اشاره نکردند که در مورد معرفت این مسئله استناد به آن ممکن باشد. بعد از ریشه‌یابی بعض مسایل به صورت کلی امکان دارد که چنین گفته شود: شافعیه و حنابله به این باورند آن حقی‌که به مال بر نگردد و یا عین و منفعت نباشد، مانند حق شفعه و حق خیار شرط و بخشش زن نوبت خود را برای هم‌باغ‌اش، پس در این صورت عوض گرفتن جایز نیست، اما وقتی حق به مال بر می‌گشت، مثل حق قصاص و رد مال به عیب در این صورت عوض گرفتن به آن جایز است.

ب- فقهاء که به این قول اند که اخذ عوض در حق شفعه و یا حق روز برای زن از هم‌باغ‌اش جایز است، پس در این صورت گرفتن عوض در برابر این حق تا وقتی حق ثابت باشد جایز است؛ اما بعد از زوال آن جایز نیست و نسبت به حق شفعه وقتی است که شخص همسایۀ شخص باشد اما وقتی از هسایه‌گی آن کوچ کرد و دور شد، پس حق شفع را از دست داده است و هم‌چنان نسبت به حق زن تا وقتی زن شخص باشد، این حق را دارد اما آن وقتی‌که طلاق داد، این حق آن نیست. هم‌چنان حق انتفاع به نام شی و شهرت آن در خلال اجاره است و وقتی عقد اجاره تمام شد، حق آن در این نام به پایان می‌رسد و دیگر حقی برای آن باقی نمی‌ماند که آن‌را به فروشد و یا در برابر آن عوض بگیرد، بلکه باید مال مأجوره را خالی نماید؛ مگر این‌که بر تمدید عقد اجاره توافق نماید.

اما آن‌چه در قوانین وضعی ذکر شده و این اصل تجاری معنوی را در خلال مدت اجاره و بعد از آن حق برای مستأجر قرار داده که بیعا و شراء بتواند بر آن تصرف نماید و در وقت ختم میعاد عقد اجاره مال مأجوره را بدون پرداخت ثمن در برابر اصل تجارتی معنوی تخلیه نکند، چنین موضوع از لحاظ احکام شرعی جایز نبوده و این قوانین وضعی هیچ ارزش و اعتبار ندارد.

این چیزی بود که من آن‌را در این مسئله ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله و برکاته!

الله سبحانه و تعالی همه را به انجام آن‌چیزی‌که برای اسلام و مسلمین خیر است توفیق دهد!

پرسش‌ام این است که  الله سبحانه و تعالی می‌فرماید: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ (سوره محمد:7)  آیا خطاب تنها متوجه امت است؟ یعنی وقتی اسلام در بین امت تطبیق شود، در آن زمان الله سبحانه و تعالی ایشان را نصرت می‌دهد؟ به عبارت دیگر، وقتی نصرت برای کتله‌ای که زندگی اسلامی را از سر بگیرد، داده شد و خلیفه به تطبیق اسلام شروع کرد، در آن زمان نصرت الله سبحانه و تعالی آغاز می‌شود؟ یا این‌که خطاب آیۀ کریمه هم‌چنان بر کتله‌ای که برای از سرگیری اسلامی کار می‌کند و الله سبحانه و تعالی در مسیر کار برای از سرگیری زندگی اسلامی با استجابت اهل نصرت برای شان نصرت می‌دهد، باقی می‌ماند؟ چنان‌چه در سیرت ذکر شده که الله سبحانه و تعالی وقتی اراد کرد، بندۀ خود محمد صلی الله علیه و سلم را نصرت داد و گروهی از اوس و خزرج را به سوی آن جهت داد.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

آیۀ مبارکه:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (7) وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ (8) ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ﴾ ( سوره محمد: ۷-9) ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، اگر الله (سبحانه و تعالی) را یاری کنید الله سبحانه و تعالی نیز شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را استوار می‌گرداند.

در این آیه مبارکه خطاب عام و متوجه مؤمنین بوده نه تنها متوجه اهل قتال، یعنی این آیه شامل اهل قتال و غیر قتال بوده، شامل لشکری‌که در جنگ و یا کسانی‌که در حزب حامل دعوت هستند، مصداق دارد. پس این خطاب صراحت به قتال ندارد، مثل آیات:

﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾ (سوره بقره آیه193) ترجمه: با آنان پیکار کنید تا فتنه‌ای نباشد و دین برای الله (سبحانه و تعالی) باشد پس اگر باز ایستادند، هیچ تجاوزی جز بر ستم‌گران نیست.

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ﴾ (سوره توبه آیه14)

ترجمه: با آن‌ها پیکار کنید تا الله سبحانه و تعالی به دست شما کیفرشان دهد و خوارشان گرداند و شما را بر ایشان پیروز و سینه‌های مردمی مومن را شفا بخشد.

پس خطاب در این آیۀ کریمه در جایگاه سوال بوده که صراحت در قتال ندارد تا غیرش را شامل نشود بلکه این خطاب این قول الله سبحانه و تعالی است: 

﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾ (سوره غافر آیه51) ترجمه: ما مسلما فرستاده گان مان و کسانی‌ را که ایمان آورده اند در زند گی دنیا و روزی‌که به پاخیزند یاری می‌کنیم.

 پس الله سبحانه و تعالی تنها پیامبرانش را نصرت نمی‌دهد؛ بلکه آنانی‌که ایمان دارند نیز نصرت می‌دهد و نصرت تنها برای روز آخرت و رضایت الله سبحانه و تعالی و جنت فردوس نبوده؛ بلکه برای حیات دنیا یعنی عزت و تمکین نیز می‌باشد...

گاهی گفته می‌شود که کلمۀ نصرت و تثبیت اقدام، کامیابی در جنگ را افاده می‌کند و این صحیح است، ولی این معنی کامیابی حامل دعوت را برای رسیدن به هدفش نفی نکرده، یعنی کامیابی در دنیا و آخرت را نیز معنی می‌دهد؛ چنان‌چه در فوق ذکر نمودیم؛ چون این خطاب عام است؛ پس همه موارد فوق  نصرت و کامیابی گفته می‌شود؛ چنان‌چه که تثبیت اقدام امکان دارد که تثبیت بر قول حق باشد.

﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ﴾ (سوره ابراهیم آیه ۲۷) ترجمه: الله کسانی‌‌را که ایمان آوردند با گفتار ثابت در زنده‌گی دنیا و آخرت استوار می‌سازد.

در تفسیر ابن کثیر در خصوص این آیه کریمه آمده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (7) وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ (8) ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ﴾؛ ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید اگر الله (سبحانه و تعالی) را یاری کنید الله (سبحانه و تعالی) نیز شما را یاری می‌کند و گام‌های تان را استوار می‌گرداند. و کسانی‌که حق ستیزی کردند، نصیب آن‌ها نگونساری است و الله (سبحانه و تعالی) اعمال شان را تباه خواهد کرد. این به این دلیل ایت که آن‌ها از آنچه الله (سبحانه و تعالی) نازل کرده کراهت داشتند، پس الله (سبحانه و تعالی) نیز اعمال شان را به باد داده است.

الله سبحانه و تعالی گفته است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴾ ( سوره محمد آیه7) ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، اگر الله (سبحانه و تعالی) را یاری کنید الله (سبحانه و تعالی) نیز شما را یاری می‌کند و گام‌های تان را استوار می‌گرداند.

﴿وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ﴾ (سوره حج آیه40) ترجمه: و حتما الله (سبحانه و تعالی) کسی را که نصرت‌اش کند، یاری می‌رساند.

جزا از جنس عمل است، به همین دلیل گفته است ﴿وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ چنان‌چه در حدیث آمده است: «مَنْ بَلَّغَ ذَا سُلْطَانٍ حَاجَةَ مَنْ لَا يَسْتَطِيعُ إِبْلَاغَهَا، ثَبَّتَ اللَّهُ قَدَمَهُ عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» ترجمه:کسی‌که حاجت کسی‌ را که توان رساندن آنرا ندارد به سلطان ندارد برساند الله سبحانه و تعالی گام‌هایش را در روز قیامت بر صراط المستقیم ثابت نگ‌می‌دارد. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ﴾ یعنی دین الله (سبحانه و تعالی) و رسول اش را نصرت دهید شما را نصرت می‌دهد و فتح و پیروزی را نصیب شما می‌کند و در مواقع جنگ و استدلال اسلام شما را ثابت قدم نگه ‌می‌دارد؛ پس ثابت قدم بودن در جنگ است، ولی و در میدان دعوت به سوی اسلام نیز مصداق دارد.

در تفسیر قرطبی در تفسیر آیه کریمه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ﴾ آمده است؛ یعنی اگر شما دین الله سبحانه و تعالی را نصرت دهید، شما را علیه کافران نصرت می‌دهد؛ مانند آن این قول است: ﴿وَلَيَنْصُرَنَّ اللهُ مَنْ يَنْصُرُهُ﴾

قطرب گفته است: اگر شما نبی الله سبحانه و تعالی را نصرت دهید، شما را الله سبحانه و تعالی نصرت می‌دهد که هر دو معنی یک چیز است و شما را در قتال ثابت قدم نگه ‌می‌دارد و گفته شده است، بر اسلام شما را ثابت قدم نگه ‌می‌دارد؛ هم‌چنان گفته شده که بر صراط شما را ثابت قدم نگه ‌می‌دارد؛ منظور از ثابت قدم بودن نگه ‌داشتن قلوب به امنیت است.

ثابت نگهداشتن اقدام: مثالی است برای یقین و عدم وهن و سستی. در حقیقت از این جمله است قدم خود را در زمین طوری محکم کرد که کنار نرفته است و خطاهای سستی است که صاحب خود را بر زمین می‌زند؛ به همین دلیل مثال شکست، ناامیدی و خطاء به وسیله لغزش است؛ الله سبحانه و تعالی فرموده است:

﴿فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا﴾ (سوره النحل آیه 94) ترجمه:یعنی موجب لغزیدن گامی پس از استوار شدنش می‌گردد.

خلاصه این‌که این آیۀ کریمه اگرچه نصرت در جنگ و ثابت قدم بودن اقدام را در جنگ افاده می‌کند؛ مگر نصرت در دین الله سبحانه و تعالی در حمل دعوت را نیز نفی نمی‌کند و ثابت قدم بودن در حق همیشه بوده و است. به همین دلیل حامل دعوت در راه الله سبحانه و تعالی از ملامت‌گر هیچ ملامت کنندۀ نمی‌هراسد.

امیدوارم در همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به پاسخ محمد مصلح

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

تاریخ گفت‌وگویی را که بین ربعی بن عامر و رستم، فرمانده فارس رد و بدل شده از افکار عام اسلام و جهاد گفته است. سوالم این است که چی چیزهای در این گفت‌گو ذکر شده است؟ زمانی‌که مسلمانان فارس را فتح کردند، رستم، فرمانده فارس نماینده‌ای را فرستاد که هیأتی را برای گفت‌وگو طلب کرد و  در خواست این مذاکره به دلیل رغبت شدیدی‌که رستم به صلح داشت، بود و یا به هر شکل ممکن دیگری‌که لشکر مسلمانان با آن از راه جنگ وارد نشود؛ پس ربعی بن عامر رفت تا با رستم مقابل شود؛ اما ربعی از جمله فرماندهان لشکرهای اسلامی نبود؛ بلکه سردار قوم خود بود.

توجه شما را به این گفت‌وگوی می‌خواهم:

رستم: برایش اجازه دهید که وارد شود.

سپس ربعی با اسپ‌ خود بر فرش‌های هموارشده پیش روی رستم داخل و وقتی وارد شد، دید که بالشت‌های آن‌جا طلاکاری شده است؛ پس یکی از این بالشت‌ها را پاره نموده و لگام اسپ خود را کش کرد و توسط آن اسپ خود را بسته کرد؛ سپس نیزه‌اش را گرفت و رو به‌سوی رستم کرد؛ در حالی‌که او بر آن تکیه زده بود، نیزه در فرش داخل شد و فرش را پاره و سوراخ کرد، مردم فارس و رستم به سکوت فرو رفتند؛ در حالی‌که آن‌ها در مورد نشست آن فکر می‌کردند، او نشست و نیزه‌اش را در پیش رویش گذاشت و بر آن تکیه زد؛ سپس رستم سخن را شروع کرد.

رستم: چی چیز شما را به این‌جا کشانده؟

ربعی: الله سبحانه و تعالی ما را فرستاده تا بندگان را از بندگی بندگان بیرون و به بندگی پروردگار بندگان بکشانیم! فرستاده شدیم تا بندگان را از ظلم ادیان باطله به سوی عدل اسلام فراخوانده و از تنگی دنیا به سوی فراخی و وسعت دنیا و آخرت سوق دهیم، هرکسی این را از ما پذیرفت، ما هم از آن می‌پذیریم و اگر نپذیرفت، از آن جزیه می‌گیریم و اگر جزیه را رد کرد، در برابر آن می‌جنگیم تا با نصرت الله سبحانه و تعالی بر آن پیروز شویم.

رستم: اگر شما قبل از پیروزی مردید.

ربعی: الله سبحانه و تعالی برای کسانی‌که از ما مرده جنت را وعده داده و پیروزی برای کسانی است که باقی می‌ماند.

رستم: سخنت را شنیدم و مقصد ترا فهمیدم، آیا می‌شود که ما را مهلت دهی تا نظر رهبران و مردم خود را بگیریم؟ سپس رستم مهلتی از ربعی ‌خواست تا فکر کند.

ربعی: بلی، چی‌قدر می‌خواهی که ترا وقت دهم، یک روز و یا دو روز؟

رستم: نه، بیشتر برایم وقت بده تا من با قوم خود در مدائِن مشوره ‌کنم.

ربعی: رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ما آموخته است که گوش‌های مان را از دشمن دور نساخته و در وقت مقابله برای شان بیشتر از سه روز وقت ندهیم؛ یعنی تنها سه روز برای‌شان وقت دهیم تا نتوانند که کار خود را سامان دهند؛ من از این پس سه روز ترا وقت می‌دهم، اسلام را اختیار کن، پس بر می‌گردم و ترا رها می‌کنیم و یا جزیه بده و اگر نیاز به کمک داشتی، برایت کمک می‌کنیم و اگر نیاز به کمک ما نداشتی باز می‌گردیم و رد پیشنهاد شما در روز چهارم است! من کفیل و نماینده قوم خود هستم و اطمینان می‌دهم که به جنگ شروع نکنیم، مگر در روز چهارم یا این‌که تو شروع کنی؛ یعنی من ضمانت می کنم که مسلمانان تا روز سوم علیه تو نجنگند؛ مگر در روز چهارم.

رستم: آیا تو سردار ایشان هستی؟ یعنی تو سردار قوم خود هستی که تضمین عدم جنگ را می‌دهی؟

ربعی: نخیر، من یک فردی از لشکر هستم، اما کوچک‌ترین ما بر بزرگ‌ترین ما حق اجازه دادن را دارد؛ یعنی کوچک‌ترین مرد ما چیزی را که بگوید و یا عده‌ای را وعده کند، بزرگ ما ناچار است که انجام دهد.

سپس رستم بازگشت و سخن گفت که یک قسمت سخن‌اش بار دوم چنین است:

رستم: آیا منطق آن‌را دیدید؟ آیا قوت آن‌را دیدید؟ آیا اطیمنان آن‌را دیدید؟ قوم خود را چنین مورد خطاب قرار می‌داد تا ایشان را به عقد صلح با مسلمانان قناعت دهد و به این شکل از جنگ با ایشان خود داری کند؛ اما قوم‌اش پیشنهاداش را ترک و لجاجت کردند؛ سپس جنگ شد و مسلمانان پیروز و دولت فارس از بین رفت.

برادرم آیا این گفت‌وگوی صحیح است و یا ساخته شده؟ و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

پاسخ

 و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

ای برادرم، این عزت، هیبت و عدم ترس اسلام است که به جز از الله قوی و شکست‌ناپذیر ترس ندارد...! این قصه با تفاوت بعضی الفاظ در منابع متعددی ذکر شده که در معنی تفاوت ندارد و از جمله مصادری‌که این روایت را نقل کرده، تاريخ طبري (3/ 33-40)البداية والنهاية ابن كثير (7/ 46+47) تاريخ ابن خلدون (2/94+95) است.

آری، چنان‌چه در منابع آمده است: «... ترجمان برایش گفت: چی چیز شما را به این‌جا کشانده؟ او گفت: الله سبحانه و تعالی ما را فرستاده تا بندگان را از تنگی دنیا به فراخی دنیا و از ظلم ادیان به عدالت اسلام بکشانیم! ما با دین الله سبحانه و تعالی به سوی مخلوقات‌اش فرستاده شدیم؛ پس کسی‌که از ما پذیرفت، ما آن‌را پذیرفته خودش و سرزمین‌اش را می‌گذاریم و کسی‌که ابا ورزید، با او می‌جنگیم تا به سوی جنت برویم و یا به سوی پیروزی! رستم گفت: "آیا می‌توانی که این مسئله را به تعویق بیندازی تا در آن نظری بیندازم؟" او گفت: بلی، چی‌قدر خوب است یک روز و یا دو روز؟ رستم گفت: "نخیر تا ما با اهل رأی و رؤسای قوم خود گفت‌وگوی کنیم." پس ربعی گفت: چیزی‌که رسول الله صلی الله علیه و سلم برای ما سنت گذاشته این است که دشمن را بیش‌تر از سه روز وقت ندهیم؛ پس در مورد خود و ایشان فکر کن و اختیار کن، اگر اسلام را اختیار نمودی تو و سرزمین‌ات را به حال آن می‌گذاریم و یا این‌که جزیه بده جزیه ترا می‌پذیریم و از جنگ خودداری می‌کنیم و اگر نیاز پیدا کردی ترا یاری می‌رسانیم و یا این‌که در روز چهارم پیشنهادت را رد می‌کنیم؛ اگر می‌خواهی توهم پیشنهاد ما را رد کن! من نماینده و کفیل هدایت از جانب اصحابم هستم. رستم گفت: آیا سردارشان تو هستی؟ گفت: نه؛ مسلمانان مانند یک جسد اند، بعضی در عوض بعض دیگری اجازه می‌دهد مادون شان بر ما فوق شان...» بلی، این عزت اسلام و کامیابی در دنیا و آخرت است!

﴿يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾.( سورۀ صف آیه ۱۲ و ۱۳)

ترجمه: آثار گناهان‌تان را می‌زداید و شما را به بهشت‌هایی‌که نهرها از زیر آن جاری است، مساکن مطلوبی در بهشت‌های جاوید در می‌آورد! این است آن پیروزی عظیم؛ دیگری‌که شما دوست دارید، یاری الله و پیروزی نزدیک و مؤمنین را بشارت ده!

برادرتان عطاء ابن خلیل ابو الرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

تمام نشانه‌ها بیان‌گر این است که بحران کنونی اوکراین در حقیقت بحران روسیه با غرب است و نه فقط اختلافات میان روسیه و اوکراین. برخی این بحران را به اشغال قدم به قدم چکسلواکیا در سال 1939م توسط آلمان نازی تشبیه می‌کنند؛ سپس اشغال پولند تا این‌که جنگ دوم جهانی آغاز شد. پرسش این است که آیا ممکن است تهاجم روسیه به تاریخ 24 فبروری 2022م به اوکراین و تداوم آن تا امروز منجر به جنگ جهانی شود؟ و این‌که آیا عکس‌العمل‌های امریکا و اروپا که به تحریم‌های اقتصادی خلاصه شده و خبری از مداخلۀ نظامی نیست، مناسب این تهاجم است و یا این‌که تحریم‌ها در حقیقت اقدامی به هدف کشانیدن گام به گام روسیه تا غرق شدن در مرداب اوکراین است؟ اگر چنین است، پس هدف از این کار چیست؟ با ابراز سپاس.

پاسخ:

برای روشن شدن موضوع مربوط به پرسش‌های مطرح شده موارد زیر را به بررسی می‌گیریم:

اول: آن‌چه در چند روز اخیر اتفاق افتاد، دلیل واضح و بدون شک و شبهه‌ای است بر این‌که رئیس‌جمهور روسیه به شدت از بیماری جنون قدرت و برتری‌جویی رنج می‌برد و گمان می‌کند که روسیه در شرایط بین‌المللی موجود امکان این را دارد که جایگاه جهانی خودش را به صفت دولتی بزرگ در کنار امریکا به دست آورد؛ چنان‌چه وی از چگونگی تعامل تلخ و نامناسب غرب با روسیه، از به هاشیه رانده شدن روسیه در مسائل بین‌المللی و از پیش‌روی‌های ناتو به طرف شرق انتقاد می‌کند و خواستار برچیده شدن پایگاه‌های نظامی امریکا از دولت‌هایی می‌شود که پس از سال 1997م به ناتو ملحق شده اند؛ یعنی پولند، رومانی و سایر دولت‌های اروپای شرقی، که این‌ انتقادها خود نشانۀ واضح و روشن ابتلا به بیماری جنون قدرت و برتری‌جویی است که به آن اشاره شد:

1- پوتین از رهبران فرانسه، آلمان و ایران به گونۀ نامناسب با عرف دیپلوماتیک استقبال نمود؛ همان‌گونه از رئیس‌جمهور ترکیه که اندکی پیش از آنان به روسیه سفر نمود؛ چنان‌چه برخی از این رهبران وادار شدند، مدتی را در اماکنی به انتظار دیدار با پوتین بنشینند که در و دیوار آن مملو از نشانه‌های پیروزی‌های روسیه بود. زمانی‌که ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه به میدان هوایی/فرودگاه رسید، نیروهای امنیتی روسیه از وی خواستند، آزمایش کرونا بدهد. در جریان دیدار با رهبران یادشده با فاصلۀ شش متر از آنان نشست؛ کاری‌که در دیدار با رؤسای قزاقستان و بلاروس که در همین زمان به روسیه رفته بودند نکرد و در حالی‌که با نخست‌وزیر آلمان از محل کنفرانس مطبوعاتی بیرون می‌رفت، به نخست وزیر آلمان اشاره کرد که پس از وی حرکت کند.

2- نظر صریح و بدون پردۀ پوتین به این‌که اوکراین یک دولت نیست و این‌که روسیه بخشی از خاک خود را به آن داده تا دولتی تشکیل دهد و در جریان چند دهه مبلغ 150 ملیارد دالر به آن کمک نموده و حکام آن را اشغال‌گران حکومت در کییف خواند. تمام این موارد نشان می‌دهد که وی در منطقۀ اوراسیا "نقطۀ وصل اروپا و آسیا" بجز روسیه چیز دیگری نمی‌بیند. همین دیدگاه وی به منطقۀ اوراسیا و مرکزیت روسیه در آن است که وی را تحریک نمود نیروهایی متشکل از دولت‌های پیمان امنیت جمعی را در جریان قیامی‌که در آغاز سال 2022 در قزاقستان رخ داد، وارد این کشور نماید تا اوضاع را در دست گیرند.

3- پوتین قبلاً از امریکا خواسته بود در اروپا برای روسیه ضمانت‌های امنیتی بدهد. این درخواست وی اهانتی برای اروپا بود؛ اما پوتین هیچ توجهی به این اهانت نکرد؛ هرچند در ابتداء فرانسه و برخی دیگر از دولت‌ها صدای‌شان را بلند نموده و گفتند که امنیت اروپا در گام نخست در دست خود اروپائیان است. پوتین به این دلیل چنین درخواستی را مطرح نمود که خود را دشمن امریکا می‌داند و نه دولت‌های اروپائی و زمانی‌که ماکرون در جریان سفرش به روسیه خواهان وساطت شد، پوتین در پاسخ گفت که فرانسه ناتو را رهبری نمی‌کند.

دوم: قصر کرملین طی یک بیانیه اعلان نمود که پوتین به تاریخ 28 فبروری 20200م در یک تماس تلفنی با ماکرون، همتای فرانسوی‌اش، شرط‌های روسیه برای متوقف شدن جنگ را به وی ابلاغ نموده که عبارت از: «به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر جزیرۀ کریمیه، خلع سلاح نمودن دولت اوکراین، دست برداشتن از نازی‌سازی اوکراین و تضمین وضعیت بی‌طرفی آن» است. (منبع: فرانس‌پرس 28 فبروری 2022م). در بخشی از پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 22 دسمبر 2021م منتشر نمودیم، گفته شد: «به این ترتیب بحران کنونی نشان می‌دهد که روسیه در قدم نخست می‌خواهد هیچ‌کسی در بقای جزیرۀ کریمیه به صفت بخشی از خاک روسیه شک نکند، بلکه می‌خواهد این را یک موضوع عملی و به رسمیت شناخته شده توسط امریکا و اروپا مطرح نماید. هدف دوم این است که شرق اوکراین بیرون از تسلط اوکراین و به صفت بخشی از روسیه قرار گیرد و هدف سوم، که بیشترین تأثیر را دارد، اینست که از پیوستن اوکراین به ناتو جلوگیری نماید و برای این کار نیاز به ضمانت‌هایی دارد.» (نقل قول از پاسخ به پرسش قبلی تمام شد.) سیرگی لاوروف در تأکید به این مسأله گفت: «نیروهای مسلح کشورش عملیات نظامی ویژه در اوکراین را تا براورده شدن اهداف خود ادامه خواهند داد. دولت‌های غربی باید روند ساختن پایگاه‌های نظامی در دولت‌های اتحادیۀ جماهیر شوروی سابق را که عضو ناتو نیستند، متوقف کند. جهان غرب در جنگ علیه روسیه از مردم اوکراین استفاده می‌کند. آن‌چه مهم است اینست که روسیه از تهدید نظامی دولت‌های غربی محفوظ بماند». (منبع: اناضول 1 مارچ 2022م) 

با توجه به موارد فوق‌الذکر، بحران کنونی اوکراین یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های جهانی به شمار می‌رود که جدیداً راه افتاده و به زودی کشمکش تلخی را میان روسیه و غرب به بار خواهد آورد. بنابر این، بعید به نظر می‌رسد که روسیه تا براورده شدن اهدافش دست از آن بردارد، در غیر آن خسارت‌هایی را که متحمل خواهد شد، وحشت‌ناک خواهد بود. از جانب دیگر، این نیز بعید به نظر می‌رسد که غرب شروط روسیه را بپذیرد. به این ترتیب، شرایط پیش آمده این بحران را به شدت حساس نموده در حدی‌که هشدار به استفاده از سلاح هسته‌ای نیز مطرح گردید؛ چنان‌چه بیسکوف، سخن‌گوی ریاست‌جمهوری روسیه اعلان نمود: «ولادیمیر، پوتین رئیس‌جمهور روسیه دستور داده نیروهای بازدارندۀ استراتژیک در حالت آماده‌باش جنگی واضح و صریح قرار داشته باشند.» (منبع: خبرگزاری تاس 28 فبروری 2022م). این نیروها شامل سلاح هسته‌ای دفاعی و نه هجومی می‌شود. نیروهای بازدارندۀ استراتژیک به نیروهای استراتژیک هجومی و نیروهای استراتیژیک دفاعی تقسیم می‌شود. وزارت دفاع روسیه نیز اعلان نمود: «نیروهای استراتژیک موشکی و ناوگان‌های شمال و بحر آرام و نیروهای استراتژیک هوایی را به حالت آماده‌باش در آورده.» (منبع: نوستی روسیه 28 فبروری 2022م). روسیه خواسته‌هایش را از زبان سرگی لاوروف، وزیر خارجه‌اش چنین اعلان نمود: «براروده شدن ضمانت‌های امنیتی لازم قانونی توسط دولت‌های ناتو برای روسیه اهمیت اساسی دارد.» (منبع: خبرگزاری تاس 1 مارچ 2022م) بنابر این، در حال حاضر از جانب روسیه هیچ‌گونه برگشتی از اهدافش به چشم نمی‌خورد؛ مگر این‌که اوکراینی‌ها مقاومت شدیدی از خود نشان دهند و مانند مجاهدین افغانستان که در دهۀ هشتاد قرن گذشته در برابر اتحاد جماهیر شوروی مقاومت نمودند، آنان نیز به مقاومت خویش ادامه دهند.

سوم: موقف امریکا: بسیار واضح است که امریکا با تمام توان سعی نمود با نیرنگ و تحریک، روسیه را قدم به قدم وارد مرداب اوکراین نماید:

1- امریکا به خواسته‌های روسیه مبنی بر دادن ضمانت‌های امنیتی پاسخ نداد و برای درگیر نمودن آن در اوکراین کار نمود؛ چنان‌چه حکومت اوکراین را وادار نمود با راه‌اندازی حملاتی در شرق اوکراین در منطقه دونباس روسیه را تحریک نماید. اظهارات امریکا نیز روسیه را بیش‌تر تحریک نمود؛ از جمله گفته‌های بایدن در جریان کنفرانس مطبوعاتی در 19 جنوری 2022م، که گفت: «گمان من اینست که وی، "پوتین" به زودی دست به کار خواهد شد، او باید کاری انجام دهد. اگر روسیه اقدام به جنگ کند، مورد بازپرس قرار خواهد گرفت. واکنش اینجا وابسته به اقدام روسیه است؛ اگر دخالت روسیه در اوکراین سطحی و ساده باشد، مسئله متفاوت خواهد بود و ممکن است بهای آن سنگین نباشد؛ برخلاف این‌که اقدام به جنگی فراگیر صورت گیرد.» (منبع: سی ان ان 20 جنوری 2022م) یکی از مسئولین اوکراین، که نخواست نامش فاش شود، پس از این اظهارات بایدن در شبکۀ سی ان ان امریکا گفت: «بایدن برای ورود به اوکراین به پوتین رئیس‌جمهور روسیه چراغ سبز نشان داد، کی یف از این اظهارات شگفت‌زده است.»

2- زمانی‌که عملیات نظامی روسیه علیه اوکراین شروع شد، بایدن، رئیس‌جمهور امریکا اعلان نمود: «امریکا در صورت مداخلۀ روسیه به اوکراین، مداخله نخواهد نمود، اما در صورتی‌که به دولت‌های عضو ناتو مداخله کند، دخالت خواهد نمود.» وی هم‌چنین اعلان نمود که: «حدود هفت هزار سرباز امریکایی را به آلمان فرستاده.» امریکا قبلاً پنج هزار سرباز امریکایی را به آلمان، پولند و رومانی مستقر نموده بود. او هم‌چنین از بستۀ تحریم‌ها علیه روسیه خبر داد. وی گفت: «نیروهای ما به هدف جنگ در اوکراین به روسیه نرفته، بلکه برای دفاع از هم‌پیمانان ما در پیمان ناتو و اطمئنان دادن به هم‌پیمانان مان در شرق به آنجا رفته اند.» (منبع: الجزیره 24 فبروری 2022م) بایدن در خطاب به اتحادیۀ اروپا گفت: «نیروهای کشورش وارد هیچ‌گونه جنگی علیه روسیه نخواهد شد؛ اما از پیش‌روی نیروهای روسیه به جانب غرب به سوی سایر دولت‌های اروپائی جلوگیری خواهد نمود. امریکا از هر وجب از خاک هریک از دولت‌های عضو ناتو دفاع خواهد نمود.» (منبع: الجزیره 2 مارچ 2022م) وی از مسدود شدن آسمان دولت‌های عضو ناتو در برابر طیاره/هواپیماهای روسیه خبر داد، کاری‌که دولت‌های اروپائی و کانادا نیز انجام دادند. پس این اظهارات رئیس‌جمهور امریکا بود که روسیه را مغرور نمود و آن را جرئت داد تا اقدام به عملیات نظامی در اوکراین نموده و آن را ادامه دهد. پس از وی اظهاراتی از ناتو نیز در وابسته‌گی به امریکا مطرح گردید، چنان‌چه ینس استولتبرگ، دبیر کل ناتو در جریان کنفرانسی مطبوعاتی مشترک با رئیس‌جمهور پولند در وارسو پایتخت این کشور به تاریخ 1 مارچ 2022م گفت: «ناتو در این بحران طرف نخواهد بود، اما هرنوع کمک نظامی را به اوکراین خواهد نمود؛ بدون این‌که هیچ سربازی را به آنجا بفرستد. پیمان ما دفاعی است و تلاش نخواهد کرد با روسیه درگیر شود. در حد توان به اوکراین کمک خواهیم نمود و هم‌پیمانان ناتو بهای سنگینی را روی دوش روسیه گذاشته اند.» (منبع: اناضول 1 مارچ 2022م) وی دقیقاً دیدگاه امریکا را مطرح نمود.

3- امریکا به گونۀ تحریک‌آمیز باروسیه تعامل می‌نمود و روسیه منتظر دیدار لاوروف، وزیر خارجه‌اش با بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا به تاریخ 21 جنوری 2022م در ژنو بود؛ اما بلنکن سفرش را لغو نمود: «انتونی بلنکن وزیرخارجۀ امریکا دیروز سه شنبه اعلان نمود که وی پس از آن که مسکو دو منطقۀ جدائی‌طلب شرق اوکراین را به رسمیت شناخت و نیروهایش را به آنجا فرستاد، سفر از پیش تعیین شدۀ خویش را برای دیدار با سرگیلاوروف همتای روس‌اش لغو نموده است. بلنکن در جریان کنفرانس مطبوعاتی مشترکی که با دیمیتری کولیبا، همتای اوکراینی‌اش در واشنتن داشت گفت: دیده می‌شود که جنگ عملاً آغاز گردیده و این‌که روسیه هرنوع گزینۀ دپلوماتیک را با صراحت رد نموده، پس ملاقات ما با آنان در حال حاضر کاملاً بی معناست.» (منبع: البیان 23 فبروری 2022م) این امر دیدار دو طرف را پیشاپیش محکوم به شکست نمود و پس از آن بود که روسیه تحریک شد. سپس هشدارهای تحریک‌آمیز امریکا در مورد جنگ روسیه با اوکراین پی‌هم ادامه یافت، در حالی‌که روسیه اعلان می‌نمود که قصد جنگ با اوکراین را ندارد. هر آن‌چه از واشنتن منتشر می‌شد، برای روسیه تحریک‌آمیز بود، انگار امریکا داشت روسیه را برای جنگ با اوکراین به پیش می‌راند. یکی از مواردی‌که امریکا به وسیلۀ آن روسیه را به جانب جنگ تحریک و تشویق بیش‌تر می‌نمود، این بود که بارها اعلان نمود امریکا هرگز در اوکراین وارد جنگ نخواهد شد؛ زیرا اوکراین عضو ناتو نیست. اما در عین حال امریکا همه روزه تسلیحات جدیدی را در کنار موشک‌های "استینگر" امریکایی و سلاح‌های ضد زره، توسط طیاره‌ها/هواپیماهایش به اوکراین می‌فرستاد.

4- سپس امریکا روند اعلان نزدیک شدن جنگ روسیه را افزایش داد و ادعا می‌کرد که این اعلان مبتنی بر معلومات استخباراتی است و این کار احساس جهانیان را به خطر افزایش می‌داد؛ طوری‌که همه به دلیل اظهارات بایدن، وزیر خارجه‌ و وزیر دفاع‌اش و سخن‌گویان وی و بلکه رسانه‌های امریکا، لحظه به لحظه منتظر آغاز جنگ بودند. هم‌چنین امریکا احتمال وقوع جنگ در اوکراین را با تصمیم بیرون کردن کارمندانش که در قالب هیأت بررسی خط مقدم در منطقۀ متنازع علیه دونباس میان اوکراین و جدائی‌طلبان به آنجا رفته بودند، شدت بخشید؛ در حالی‌که کارمندان امریکایی بخشی از هیأت حفظ صلح اروپا در آنجا به سر می‌بردند و روسیه از خروج آنان از اوکراین احساس خطر نمود؛ چنان‌چه زاخاروفا سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه گفت: برخی از دولت‌ها تصمیم گرفته اند شهروندانِ کارمند خویش را که در چهارچوب هیأت ویژۀ سازمان به اوکراین رفته اند، بیرون کنند و ادعا دارند که شرایط امنیتی بغرنج گردیده. زاخاروفا علاوه نمود که این گونه تصامیم مسکو را سخت نگران می‌کند. وی هشدار داد که نباید هیأت مذکور را به گونۀ عمدی به هستیریای نظامی کشاند؛ جایی‌که واشنتن سعی دارد آن را برجسته نموده و از آن به عنوان ابزاری برای تحریک احتمالی استفاده کند.» (منبع: صدی البلد 13 فبروری 2022م) این بدان معناست که احتمالاً روسیه متوجه شده بود که امریکا قصد دارد کشمکش به شدت حساس دونباس را برجسته کند؛ کشمکشی‌که از سال 2015م تا کنون سرد نگهداشته شده بود.

5- افزایش اقدامات تحریک‌آمیز امریکا برای روسیه همزمان با خبر دادن امریکا از این شد ‌که این کشور گاز مورد نیاز قارۀ اروپا را به عوض گاز طبیعی روسیه تقریباً تأمین نموده، زیرا احتمالاً روسیه گازخود را قطع نماید و یا لوله‌های آن در اوکراین توسط جنگ آسیب ببیند، یعنی محروم نمودن روسیه از بازار اروپا و ساختن بدیل‌هایی از گاز امریکا و قطر و از واردکننده‌گان آسیایی، مخصوصاً جاپان که معاملات گاز فوری را دارند. این در حالی مطرح می‌گردد که شدت فصل زمستان در حال کاهش بوده و فصل بهار نزدیک می‌شود و به این ترتیب، نیاز به گاز طبیعی رو به کم شدن است. سپس حوادث بسیار خطرناکی در مناطق دور در شرق روسیه اتفاق افتاد؛ چنان‌چه اردوی روسیه اعلان نمود که یک زیردریایی هسته‌ای امریکا وارد آب‎های اقلیمی روسیه در جزایر کوریل شده و به هشدارهای روسیه توجه نکرده و کشتی‌های روسیه را برای وادار نمودن آن به برگشت راه های خشونت‎‌آمیزی به کار گرفته اند و عملیات برگشت دادن آن به بیرون از آب‌های اقلیمی روسیه 3 ساعت را در بر گرفت. جزایر کوریل یاد شده جزایر مربوط به جاپان می‌باشد که روسیه در جریان جنگ دوم جهانی آن را اشغال نمود و جاپان هنوز خواستار آن می‌باشد و به دلیل عدم موافقت روسیه به خواسته‌های جاچان، توکیو از سال 1945م تا کنون هیچ موافقت‌نامۀ آتش‌بسی با روسیه امضاء نکرده، یعنی جاپان از سال 1945م هنوز رسماً با روسیه در حال جنگ است. این بدان معنا بود که ترس روسیه از امریکا با این اقدام بالا گرفت که آیا امریکا دارد جاپان را تشویق می‌کند تا جزایر کوریل را به اشغال خود در آورد؟

6- به این ترتیب اوضاع هم‌چنان گام به گام در جهت تحریک نمودن و بالابردن تنش ادامه یافت تا رفته رفته روسیه به گونۀ کامل در مرداب اوکراین غرق شود. اقدامات تحریک‌آمیز امریکا و در کنار آن اقدامات تحریک آمیز انگلیس و هم‌چنین اقدامات تحریک‌آمیز اروپا، مانند متوقف نمودن "نورد استریم" ادامه یافت و روند مغرور نمودن روسیه توسط امریکا برای جنگ در اوکراین ادامه یافت؛ چنان‌چه امریکا روسیه را به گونۀ فعال و جدی تهدید نکرد، بلکه به اظهار تصمیم برای تحریم اکتفاء نمود و بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا آماده‌گی‌های نظامی روسیه را زمینه‌سازی برای جنگی "موفق" در اوکراین توصیف نمود! این از یک جهت و از جهت دوم؛ خواسته‌های اوکراین مبنی بر پیوستن به ناتو و خواسته‌های آن از غرب برای ارسال تسلیحات پیوسته افزایش یافت و این امر احساس خطر را برای روسیه افزایش و سرعت بخشید. وضعیت در چنین حالتی ادامه یافت تا آن که روسیه یگانه دروازۀ بازی‌که برای دفع خطرهای امنیتی متوجه خود در ماحول اوکراین دید، این بود که وارد جنگ شده و غرق مرداب شود. امریکا قصد دارد اوکراین را دامی برای روسیه قرار دهد و به نظر می‌رسد روسیه اینک پس از آن که در دام نقشۀ احمقانۀ خود گیر مانده دیگر توان متوقف کردن اوضاع جاری را ندارد!

چهارم: موقف اروپا: جوزیف بوریل نمایندۀ عالی اتحادیۀ اروپا به تاریخ 22 فبروری 2022م در اظهاراتی گفت که امروز برای اروپا روز تاریکی است؛ روزی‌که روسیه دو جمهوریت دونیتسک و لوگانسک را به رسمیت شناخت. جانسون، نخست‌وزیر انگلیس نیز چند روز پیش گفته بود که ما وارد رقابت استراتژیک جدیدی با روسیه شده‌ایم که ممکن است یک نسل کامل را در برگیرد. این‌ها دروازه را در برابر هرگونه احتمالی باز نگه می‌دارد، به شمول تهدیدهای هسته‌ای.

با وجود آن هم اروپا سعی نمود اوضاع را آرام کند و با روسیه به توافقی برسد. رهبران اروپا در فرانسه و آلمان با روسیه در تماس بودند؛ چنان‌چه ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه به مسکو سفر نمود و چندین بار با پوتین تماس تلفنی برقرار نمود که آخرین بار پس از آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین بود. قصر الیزه اعلان نمود که ماکرون «در گفتگوهایش بارها از جامعۀ جهانی خواست تهاجم روسیه بالای اوکراین را متوقف کنند و مجدداً تأکید نمود که باید فوراً آتش‌بس اعمال شود، حمله به غیر نظامیان و اماکن بودوباش‌شان متوقف شده و تمام زیربناهای غیرنظامی و راه‌های مواصلاتی به خصوص مسیر جنوب کییف باید محفوظ بماند.» (منبع: فرانس پرس 28 فبروری 2022م) اولافشولتز، صدر اعظم آلمان نیز به مسکو سفر نموده و با پوتین به گفتگو نشست و از همانجا اعلان نمود: «شکی نیست که ما آلمانی‌ها، بلکه تمام اروپائی‌ها به این باوریم که امنیت را نمی‌توان بالای روسیه تحمیل نمود، بلکه تنها همراه با آن می‌توان امنیت را تأمین کرد و این چیزی است که با رئیس‌جمهور روسیه به توافق رسیدیم؛ این که فرصت برای حل و فصل بحران پیش‌آمده هنوز در اروپا ممکن و میسر است.» (منبع: روسیه امروز 15 فبروری 2022م) با وجود آن هم اروپا عملاً در بحران اوکراین دخیل و سهیم شد و این چیزی بود که امریکا می‌خواست، چنان‌چه وادار شد اعلان کند که تمام‌قد در کنار اوکراین خواهد ایستاد و با تجهیزات نظامی و سلاح‌های پیش‌رفته به اوکراین کمک نموده و در عرصه‌های گوناگون تحریم‌هایی را بالای روسیه اعمال نمود؛ طوری‌که موقف‌گیری‌های اروپا را می‌توان راه‌اندازی جنگ فراگیر بدون فرستادن سرباز خواند. اولاف شولتز، صدراعظم آلمان به تاریخ 26 فبروری 2022م در صفحۀ تویترش نوشت: «تجاوز روسیه به اوکراین نقطۀ تحولی را تشکیل می‌دهد و وضعیت به وجود آمده پس از جنگ دوم جهانی را تهدید می‌کند. در چنین وضعیتی ما موظفیم از جانب خود در حد توان به اوکراین کمک نمائیم؛ در برابر بازیی‌که پوتین در خصوص گاز به راه انداخته از خود دفاع نماید.» آلمان تصمیم گرفت یک هزار موشک‌افگن و 500 موشک زمین به هوا از نوع استنگر را به اوکراین بفرستد. شولتز در برابر پارلمان آلمان گفت: «اینک با جنگ اوکراین در برابر مرحلۀ جدیدی قرار گرفته ایم، آلمان از همین الآن به بعد همه ساله بیش‌تر از 2% از درامد داخلی خود را در عرصۀ دفاعی سرمایه‌گذاری خواهد نمود. در سال جاری 100 ملیارد یورو در تجهیزات نظامی سرمایه‌گذاری خواهد شد. هدف این است که به اردوی نیرومند، مدرن و پیش‌رفته دست‌یابیم که بتواند از ما حمایت کند و بتوان به آن تکیه نمود.» (منبع: فرانس پرس 27 فبروری 2022م) آلمان پس از آغاز عملیات نظامی روسیه اعلان نمود که فعالیت خط گاز "سیل شمال 2" را متوقف نموده، خطی‌که گاز روسیه را از طریق بحر بلتیک به آلمان انتقال می‌دهد. جوزیف بوریل مسئول روابط خارجی و امنیت اتحادیۀ اروپا به تاریخ 27 فبروری 2022م اعلان نمود: «اتحادیۀ اروپا تصمیم دارد کمک‌های نظامیی را به اوکراین بفرستد که شامل سلاح‌هایی به ارزش 450 ملیون یورو و تجهیزات حمایوی به قیمت 50 ملیون یورو می‌شود. این کمک‌ها از صندوق تحکیم صلح در اروپا و صندوق حکومتی جهانی تمویل خواهد شد.» (منبع: اناضول 28 فبروری 2022م) شارل میشیل رئیس‌ پارلمان اروپا در نشست اضطراری اتحادیۀ اروپا در بروکسل گفت: «تحریم‌ها بالای ما نیز تأثیر خواهد گذاشت، اما این بهایی است که باید برای دفاع از آزادی خویش بپردازیم.» جوزیف بوریل مسئول روابط خارجی اتحادیۀ اروپا نیز گفت: «شاهد متولد شدن جیوسیاست جدیدی در اروپا هستیم. فاجعه‌ای‌که اروپا امروز در برابر آن قرار گرفته بیش‌تر از هر زمان دیگری آن را وادار به وحدت و همکاری با یکدگر می‌کند.» فون دیرلاین، رئیس کمیسریای اروپا نیز گفت: «سرنوشت اروپا در جریان جنگ اوکراین در محک قرار گرفته.» (منبع: الجزیره 1 مارچ 2022م) از همین‌جاست که دیده می‌شود اروپا در جنگ پیش آمده به دردسر افتاده، زیرا این جنگ صلحی را که اروپا پس از جنگ دوم جهانی در آن به سر می‌برد، مختل نموده و آن را زیر تهدید روسیه قرار داده است. گذشته از خسارت‌های بزرگ اقتصادی که در از دست دادن منابع انرژی اعم از نفت و گاز متحمل می‌شود؛ چنان‌چه اتحادیۀ اروپا 40% گاز و 27% نفت خویش را از روسیه وارد می‌کند. امریکا می‌خواهد اروپا را وادار کند تا به گاز امریکا روی آورد؛ گازی‌که هزینۀ سنگین‌تر و کیفیت کم‌تر دارد. خط سیل شمالی 2 قرار بود یک سوم گاز وارداتی اروپا را با هزینۀ حدوداً 25% کم‌تر تأمین نماید. پوتین در کنفرانس مطبوعاتی که با شولتز صدراعظم آلمان در پایان دیدار دوطرف داشت، با منت‌گذاری بالای آلمانی‌ها گفت: «مصرف کننده‌گان آلمان اعم از مصرف‌کننده‌گان صنعتی یا خانه‌گی گاز روسیه را پنچ برابر کم‌تر از قیمت کنونی به دست می‌آورد. شهروند آلمان باید به دخل خود نگریسته، سپس بگوید که آیا توان خریداری گاز به بهایی 3 تا 5 برابر بیش‌تر را دارد؟ پس آلمانی‌ها باید از شرودر صدراعظم پیشین آلمان که پروژۀ "سیل شمالی 1" را حمایت نمود، سپاس گذاری کنند؛ پروژه‌ای که آلمان از طریق آن در حدود 55 ملیارد متر مکعب گاز را در دهه‌های آینده به دست می‌آورد.» (منبع: روسیه امروز 15 فبروری 2022م) پوتین یادآوری نمود که آلمان 60% از بازار روسیه را در اختیار دارد. پوتین این اظهارات را تنها به هدف مغرور نمودن اروپا مطرح می‌کند تا با روسیه همکاری کند و درکنار امریکا علیه آن قرار نگیرد و می‌خواهد به اروپا اطمئنان دهد، روسیه هیچ طمعی در اروپا ندارد تا به این ترتیب خود را از جانب اروپا در امن قرار دهد.

پنجم: موقف چین: در مسألۀ پیش‌آمده چین تا حدود زیادی به روسیه نزدیک شد؛ چنان‌چه چین اعلان نمود که دولت‌های غربی باید خواسته‌های امنیتی روسیه را جدی بگیرند. پوتین رئیس‌جمهور روسیه برای جلب حمایت جهانی به جانب سیاست روسیه در قضیۀ اوکراین در جریان "بازی‌های زمستانی" به پکن سفر نمود و به تاریخ 2 فبروری 2022م با رئیس‌جمهور چین دیدار کرد. چین در بیانیۀ مشترکی که رئیس‌جمهور چین و روسیه هردو بالای آن امضاء نمودند، اعلان نمود که مخالف پیوستن اوکراین به ناتو می‌باشد و دو دولت "چین و روسیه" اعلان نمودند که در رویارویی با تسلط امریکا موقف واحد دارند و خواستار چند قطبی شدن جهان شدند و گفتند که مرحلۀ جدید روابط بین‌المللی عملاً آغاز گردیده. دو طرف موافقت‌نامه‌های بزرگی را در خصوص سرمایه‌گذاری چین در سکتور گاز و نفت روسیه امضاء نمودند و سطح مبادلات تجارتی میان دو طرف را افزایش داده و به 200 ملیارد دالر در سال رسانیدند. با وجود آن هم به نظر می‌رسد چین منتظر است قضیۀ روسیه با اوکراین به کجا می‌کشد و این که آیا می‌تواند گام مشابهی را برای ملحق نمودن تایوان به خود بردارد یا خیر. سروصداها در چین در این خصوص بالا گرفته و ادعا می‌شود که "اینک بهترین فرصت برای برگرداندن تایوان است." این سخنان در نسخۀ تویتری چین منتشر گردیده است. چین با تحریم‌ها علیه روسیه مخالفت نمود تا در صورت اقدام با اعمال زور برای تسلط بالای تایوان با واکنش مشابهی مواجه نشود و از حق ویتوی خود در تصمیم تقبیح تجاوز روسیه استفاده کرد و ترجیح داد رأی ندهد تا به این ترتیب از انتقاد غرب علیه خود جلوگیری نماید. پس به نظر می‌رسد چین با استفاده نکردن از حق ویتو در تصمیم تقبیح، روسیه را تأیید نمی‌کند. به علاوۀ این‌که چین، روسیه را به خاطر حمله به اوکراین مورد انتقاد قرار نداد و امریکا را ملامت نمود؛ اما هردو اصل استقرار و وحدت خاک را مراعات نموده است. ونگ یی، وزیر خارجۀ چین در گفتگو با همتای اوکراینی‌اش گفت: «در خصوص بحران کنونی، جانب چین از اوکراین و روسیه می‌خواهد از طریق گفتگوها راه‌حلی پیدا کنند و از تمام تلاش‌های جهانی سازنده برای حل و فصل سیاسی این بحران حمایت می‌کند.» (منبع: تاس 1 مارچ 2022م) وزیر خارجۀ چین اعلان نمود که کشورش با تحریم‌ها مخالفت دارد. وی گفت: «چین نه تنها تحریم‌ها را به عنوان راه‌حل این مشکل تأیید نمی‌کند، بلکه به شدت با تحریم‌های یک‌جانبه‌ای که با قانون بین‌المللی در تضاد است، مخالف می‌باشد» (منبع: تاس 27 فبروری 2022م)

ششم: خلاصه

1- امریکا موفق شد روسیه را با اوکراین درگیر نماید؛ طوری‌که به گونۀ کامل یا شبه‌کامل به اوکراین حمله نمود. این درگیری روسیه را در برابر تنش‌های داخلی و نوسان‌های سیاسی و اقتصادی و احتمالاً نظامی قرار خواهد داد که سال‌ها را در بر خواهد گرفت، چه به اشغال شرق اوکراین بسنده کند و یا به مناطق بیش‌تری‌که شامل تمام و یا برخی از خاک اوکراین شود، تجاوز نماید و بعید نیست بالای تداوم بقای پوتین در قدرت نیز تأثیرگذار باشد.

2- اگر این نوسان تا مرز سقوط روسیه پیش نرود، قطعاً موقف جهانی آن را در برخواهد گرفت، چنان‌چه تبلیغات جهانی در پی فشارهای امریکا و سپس اروپا در برجسته نمودن این ادعا که روسیه به دولت‌های مستقل حمله می‌کند، در حال گسترش است، اما در عین حال امریکا و اروپا تهاجم خودشان را به دولت‌های مستقل زیادی در آسیا و افریقا فراموش کرده اند و یا تظاهر به فراموشی می‌کنند. تمام این دولت‌ها، اعم از روسیه، امریکا و اروپا همه از یک منبع تغذیه می‌شوند و هیچ اهمیتی به زندگی بشر قایل نیستند.

3- این‌که این تهاجم‌ها منجر به جنگ سوم جهانی شود، چنان‌که جنگ دوم جهانی پس از هجوم آلمان نازی به چکسلواکیا و اشغال گام به گام در سال 1939م رخ داد؛ چنان که در پرسش مطرح گردید؛ باید گفت که این قضیه تا حدودی با قضیۀ جنگ دوم جهانی متفاوت است؛ طوری‌که اتفاق افتادن جنگ سوم جهانی جدا از جنگ هسته‌ای نیست؛ زیرا این نوع سلاح در این دولت‌ها وجود دارد و ممکن است پیش از اقدام به چنین جنگی و استفاده از این نوع سلاح بارها و بارها در مورد آن بیندیشند، نه از این منظر که این سلاح دیگران را نابود خواهد نمود؛ زیرا هیچ اهمیتی به این مسئله قایل نیستند، بلکه به این دلیل که ممکن است آتش آن دامن خودشان را نیز بگیرد. هیچ چیزی بجز منافع خودشان برای آنان اهمیت ندارد؛ حتی اگر منجر به ضرر دیگران هم شود! شبکۀ الجزیره در گفتگویی‌که به تاریخ 2 مارچ 2022م با لاوروف، وزیرخارجۀ روسیه داشت، گفت: «لاوروف در پاسخ به پرسشی در خصوص خطر وقوع جنگ جهانی سوم گفت: رهبران پنج دولتی‌که عضویت دایمی شورای امنیت را دارند، بالای اعلامیه‌ای مشترک امضاء نمودند که بر اساس آن نباید جنگ جهانی رخ دهد؛ زیرا چنین جنگی هسته‌ای خواهد بود و هیچ برنده‌ای نخواهد داشت. وی اشاره نمود که بایدن، رئیس‌جمهور امریکا خود گفت که تحریم‌ها علیه روسیه یگانه بدیل جنگ سوم جهانی است.» همین لاوروف که این سخنان را گفته بود، مانعی نمی‌بیند که یک ایستگاه هسته‌ای را مورد حمله قرار دهد، تا زمانی‌که خسارت‌های ناشی از آن دور از او و نزدیک به دیگران باشد! الجزیره امروز در گزارشی گفت: «حادثۀ مهم امروز را ایستگاه هسته‌ای شهر زایوروجیا شاهد بود؛ چنان‌چه اوکراین از اصابت یک موشک روسیه به این ایستگاه خبر داده که باعث آتش‌سوزی گردیده که بعداً مهار گردید؛ اما این حادثه منجر به کشته شدن شماری از کارمندان ایستگاه مذکور گردید؛ ولی وزارت دفاع روسیه نیروهای اوکراینی را مسئول این آتش‌سوزی دانسته اند.» (منبع: الجزیره 4 مارچ 2022م)

4- این است واقعیت دولت‌های بزرگ امروزی جهان؛ درست مانند حیوانات وحشی و درندۀ جنگل ،که قوی ضعیف را می‌خورد و اگر فریاد کمک سر دهد، کسی به داد او نمی‌رسد. در حقیقت تاریخ در حال تکرار شدن است و کشمکش دولت‌های بزرگ امروزی دارد کشمکش فارس و روم دیروز را تکرار می‌کنند و باید دانست که این حالت بهبودی نخواهد داشت؛ مگر به وسیلۀ آن‌چه که حالت قبلی را بهبود بخشید که همانا حکم نمودن بر اساس ما أنزل الله و جهاد در راه الله است، آنگاه است که از ضعیفان حمایت صورت گرفته و داد مظلوم شنیده خواهد شد و آنگاه است؛ خلافتی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم مژدۀ آن را داده بود، برپاگردیده، آنجا که فرمود:

«ثم تکون خلافة علی منهاج النبوة»

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد آمد

زیر حاکمیت خلافت، قوی، ضعیف خواهد بود تا زمانی‌که حق ضعیف از وی گرفته شود؛ چنان‌که ابوبکر صدیق، خلیفۀ راشد فرمود؛ آنجا که کنزالعمال در سنن الأقوال و الأفعال از عبدالله بن عکیم روایت نموده که گفت: زمانی‌که با ابوبکر بیعت صورت گرفت، وی بالای منبر رفته و یک پله از جایی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌نشست، نشست. سپس حمد و ثنای الله سبحانه و تعالی را گفت و پس از آن فرمود: «...و این‌که ضعیف شما در نزد من قوی‌ترین است تا آن‌که حق‌اش را پس گیرم و این‌که قوی‌ترین شما در نزد من ضعیف است تا زمانی‌که حق را از او پس گیرم...»

چنین است که خیر در دار اسلام فراگیر می‌شود:

﴿و وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ(4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾

[روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد. به سبب یاری الله؛ و او هر کس را بخواهد یاری می‌دهد؛ و او صاحب قدرت و رحیم است!

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

 برادر دینی شما، بهاء از فلسطین هستم، از الله سبحانه و تعالی مسئلت داریم که شما صحت و عافیت باشید.

سوال من در خصوص شادباش‌گفتن اعیاد نصاری و مشارکت در اعیادشان است؛ چیزی‌که مرا وادار به این سوال ساخته جواب شیح تقی الدین رحمه الله است که این مسئله را جواز داده است؛ از شما می‌خواهم تا این موضوع را توضیح دهید؛ ضمیمه جواب سوال شیخ تقی الدین.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

 قبلاً به این ارتباط جواب داده بودیم که آن جواب را برای شما نقل می‌کنم:

برادر محترم، نسبت به سوال شما در مورد شادباش‌گفتن اعیاد اهل کتاب؛ قبل از این‌که در این خصوص برایت جواب دهم، بعضی از جوابات سابق مرتبط به این مسئله را برایت بیان می‌‌نمایم:

۱- به تاریخ ۳۰ جنوری ۱۹۷۰ چنین جوابی صادر شده بود: «حکم ملاقات نصاری و مشارکت در خوشی‌ها و اعیادشان و ملاقات از مریض‌ها و رفتن به جنازه‌ شان چی است؟ مسلمان وقتی آن‌ها را می‌بییند، باید چی کند؟ ارتباط این موضوع به حدیث شریف "لا تبادئوا اليهود والنصارى السلام ...الحديث"؛ یعنی شما سلام را با یهودیان و نصارای شروع نکنید، چیست؟

پاسخ: از رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت است که ایشان یهودی را که مریض بود ملاقات کردند و هم‌چنان ثابت است که ایشان در برابر جنازۀ یهودی ایستاد شده و هم‌چنان ثابت است که او علیه الصلاة و السلام مردم را به رعایت حقوق ذمی‌ها و حسن رفتار با آن‌ها سفارش کردند؛ پس همه این‌ مثال‌ها و امثال این دلایل، دلیل بر جواز ملاقات نصاری در خوشی‌ها و اعیادشان و دلیل بر عیادت مریض‌ها و رفتن به جنازۀ و عزاداری‌شان و آن‌چه به این اعمال مشابهت دارد، می‌باشد؛ اما حدیث (لاتبادئوهم باالسلام) خاص به سلام و حالتی دارد که در راه با یهودیان و نصاری مقابل می‌شویم و این حدیث صراحت در سلام دارد؛ پس این حدیث غیر از این حالت را شامل نمی‌شود. ۲۳ ذوالقعدۀ ۱۳۸۹ – ۳۰ جنوری ۱۹۷۰.»

۲- سپس به تاریخ ۱۷ جولای ۲۰۱۰م جوابی تحت این عنوان «دید و باز دید یهود و نصارای در خوشی‌های شان جایز است؟

پاسخ: دید و باز دید نصارای جایز است؛ زیرا این یک نوع نیکی بوده و نیکی در حق شان جایز است. ۱۷ جولای ۱۹۷۶.»

هم‌چنان به تاریخ ۱۶ جنوری ۲۰۱۰م جواب صادر شده بود: « شادباش ‌گفتن اعیاد اهل کتاب جائز است؛ اما این‌که بگوییم (و هم‌چنان برای شما) در حقیقت این یک نوع مقایسه به حالتی است که در حدیث وارد شده که درجواب‌شان گفته شده است "وعليكم" وقتی‌که آن‌ها می‌گویند السام علیکم... اما این غیر از آن مسئله است، زیرا آن‌چه که در حدیث وارد شده جواب این قول ایشان است "السلام عليكم" یعنی مرگ بر شما، پس نص حدیث بخاری و مسلم از طریق ام المومنین عائشه رضی الله عنها که گفته است:

«دَخَلَ رَهْطٌ مِنْ الْيَهُودِ عَلَى رَسُولِ اللَّه ، فَقَالُوا: السَّامُ عَلَيْكُمْ. قَالَتْ عَائِشَةُ: فَفَهِمْتُهَا فَقُلْتُ وَعَلَيْكُمْ السَّامُ وَاللَّعْنَةُ، قَالَتْ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «مَهْلاً يَا عَائِشَةُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الرِّفْقَ فِي الْأَمْرِ كُلِّهِ»، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوَلَمْ تَسْمَعْ مَا قَالُوا؟ قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ: «قَدْ قُلْتُ وَعَلَيْكُمْ»

ترجمه: گروهی از یهود بر رسول الله صلی الله علیه و سلم وارد شدند و گفتند السام علیکم، عائشه رضی الله عنها گفت: من این جملۀ شان را فهمیدم و گفتم و علیکم السام و اللعنة، عائشه گفت: رسول الله صلی الله علیه  و سلم فرمودند: ای عائشه فرصت بده، الله (سبحانه و تعالی) نرمی را در هرکاری دوست می‌دارد، پس من گفتم یا رسول الله شما نشنیدید که این‌ها چی گفتند؟ رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: من برای شان گفتم و علیکم.

و در روایت دیگری از مسلم از طریق ابن عمر رضی الله عنهما روایت است که گفت رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«إِنَّ الْيَهُودَ إِذَا سَلَّمُوا عَلَيْكُمْ يَقُولُ أَحَدُهُمْ السَّامُ عَلَيْكُمْ فَقُلْ عَلَيْكَ»

ترجمه: وقتی یهود بر شما سلام کنند، یکی از ایشان می‌گوید؛ السام علیکم پس شما هم برای شان بگوئید علیک.

به این ترتیب، می‌بینید که چنین بوده؛ زیرا آن‌ها می‌گفتند؛ "السام عليكم". اما وقتی آن‌ها کلمۀ خوبی به شادباش گویی ما گفتند، ما هم از آن‌ها می‌پذیریم؛ اگر آن‌ها گفتند، عید شما مبارک، برای شان جواب نیکو و صحیحی می‌دهیم؛ مثل این‌که برای شان بگوییم، تشکر از شادباشگویی شما و یا خوش آمدید و یا مانند این جواب‌‌ و الفاظ جواب‌هایی‌که به شریعت مخالفت نداشته باشد. ۱۶جنوری ۲۰۱۰م» ختم.

از مسایل فوق موارد زیر واضح می‌شود:

شادباش‌گفتن عید اهل ذمه به الفاظ خوبی‌که مخالف شریعت نباشد، جایز است؛ لذا ما عید یهودیان و نصاری و کفار را ستایش نمی‌کنیم؛ یعنی برای‌شان نمی‌گوئیم عید شما مبارک و یا مانند این الفاظ. اما این تنها برای کسانی است که شرایط زیر را داشته باشند:

ا- آن‌که از اهل ذمه بوده؛ کسانی‌که در بین مسلمانان و سرزمین مسلمانان زنده‌گی و عقد ذمه برای‌شان مصداق داشته باشد و به مسلمانان خیانت نکند.

ب- آنانی‌که علیه دین ما جنگ نکرده و کسی را بر اخراج از سرزمین‌های مان کمک نکرده باشند... چنان‌چه در آیۀ کریمه آمده است...

اما این‌که اهل ذمه بودن یهود و نصاری برای شادباش‌گفتن اعیاد و محافل شرط جواز است، دلیل آن در جواب اول یعنی جواب تاریخی ۳۰ جنوری ۱۹۷۰ ذکر شده و این جواب بر این مسئله صراحت دارد: «از رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت شده که او یهودی را که مریض بود ملاقات کردند و هم‌چنان ثابت است که ایشان در برابر جنازۀ یهودی ایستاده شدند و هم‌چنان ثابت است که او علیه الصلاة و السلام مردم را به رعایت حقوق ذمی‌ها و حسن رفتار با آن‌ها سفارش کردند. پس همه این‌ها و امثال این دلایل، دلیل بر جواز ملاقات نصاری در خوشی‌ها و اعیادشان و هم‌چنان دلیل بر عیادت مریضی و رفتن به جنازه و عزا داری شان و آن‌چه به این اعمال مشابهت دارد می‌باشد...»

 ترجیح داده می‌شود که مقصد از این یهودیان و نصارای اهل ذمه بودند؛ چنان‌چه ایشان در بین مسلمانان و در ذمۀ مسلمانان زنده‌گی می‌کردند و رسول الله صلی الله علیه و سلم در مورد ذمی‌ها سفارش نمودند و هم‌چنان وقتی جنازۀ یهودی از وسط‌شان می‌گذشت، سپس یهودی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن‌را در مرض‌اش ملاقات کرد، این یهودی رسول الله صلی الله علیه و سلم را خدمت می‌نمود؛ چنانچه در حدیث بخاری شمارۀ ۱۳۵۶ آمده است؛ از انس رضی الله عنه روایت شده است:

«أَنَّ غُلَاماً مِنَ اليَهُودِ كَانَ يَخدُمُ النَّبِيَّ ﷺ فَمَرِضَ، فَأَتَاهُ النَّبِيُّ ﷺ يَعُودُهُ، فَقَعَدَ عِندَ رَأسِهِ، فَقَالَ: أَسلِم. فَنَظَرَ إِلَى أَبِيهِ وَهُوَ عِندَ رَأسِهِ، فَقَالَ لَه: أَطِع أَبَا القَاسِمِ ﷺ. فَأَسلَمَ، فَخَرَجَ النَّبِيُّ ﷺ وَهُوَ يَقُولُ: الحَمدُ لِلَّهِ الذِي أَنقَذَهُ مِنَ النَّار»

ترجمه: جوانی از یهود رسول الله صلی الله علیه و سلم را خدمت می‌نمود و این جوان مریض شد، سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم به عیادت این جوان آمده و بالای سر آن نشستند، سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: اسلام بیاور، آن جوان در حالی‌که پدرش نیز بالای سر او نشسته بود به سوی پدرش نگاه کرد، و پدرش نیز برای آن جوان گفت: از ابوالقاسم اطاعت کن، پس آن جوان اسلام آورد؛ سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم در حالی از خانه بیرون شد که می‌فرمودند: حمد و سپاس الله را که آن را از آتش دوز نجات داد.

تمام این دلایل دال بر این است که آن‌چه در جواب اول ذکر شده، خاص به اهل ذمه است.

اما دلیل این‌که علیه دین ما جنگ نکرده و بر اخراج ما دیگران را کمک نکرده باشند، الی اخر؛ دلیل آن آیۀ کریمه است:

﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (8) إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ [ممتحنه: 8-9]

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) شما را از نیکی سرشار و رعایت عدالت در حق کسانی‌که در امر دین با شما نجنگیده و شما را از دیار تان آواره نساخته اند نهی نمی‌کند؛ مسلماً الله (سبحانه و تعالی) عدالت‌گران را دوست دارد، الله (سبحانه و تعالی) شما را تنها از دوستی کردن با کسانی‌که در دین با شما جنگیدند و از اخراج‌تان پشتیبانی کردند، نهی می‌کند و هرکس آن‌ها را به ولایت بگیرد چنین کسانی آنان اند ستم‌گران.

ابن کثیر در سبب نزول این آیۀ کریمه می‌گوید: «و این قول او تعالی ﴿لايَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ﴾ مفهوم آن این است که الله سبحانه و تعالی شما را از نیکی به کفاری‌که به خاطر دین شما علیه تان نجنگیده اند، منع نکرده است؛ مانند زنان و ضعفاء و جملۀ ﴿أَنْ تَبَرُّوهُمْ﴾ که گفته شده به معنی این است که با ایشان نیکی کنید و منظور از جملۀ ﴿وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ﴾ یعنی با ایشان عدل کنید؛ چون الله سبحانه و تعالی عدالت کننده‌گان را دوست دارد.

امام احمد گفته است؛ عارم برای ما گفت که عبدالله ابن مبارک برای ما گفت، مصعب ابن ثابت گفت، عامر ابن عبدالله بن زبیر گفت از پدرش شنیده که گفته است: قتیله بر دخترش اسماء بنت ابوبکر هدایای از قبیل غذای از خردل و کشمش، پنیر و مسکه داد؛ در حالی‌که قتیله زن مشرکۀ بود؛ پس اسماء از پذیرش آن هدیه و وارد شدن قتیله در خانه‌اش ابا ورزید، سپس من از عایشه رضی‌الله در این خصوص سوال کردم؛ سپس الله سبحانه و تعالی این آیه را نازل کرد: ﴿لا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ....﴾ سپس رسول الله صلی الله علیه و سلم عائشه رضی الله عنها را امر کرد تا هدیه‌های قتیله را قبول و آن‌را در خانۀ خود اجازه دهد.

و این قول الله سبحانه و تعالی: ﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ﴾ [ممتحنه:9] ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) شما را تنها از دوستی کردن با کسانی‌که در دین با شما جنگیدند و از اخراج‌تان پشتیبانی کردند نهی می‌کند و هرکس آن‌ها را به ولایت بگیرد چنین کسانی آنان اند ستم‌گران.

یعنی شما را از دوستی آنانی‌که با شما موقف دشمنانۀ گرفتند و با شما جنگیده و شما را بیرون و بر دشمنان شما بر اخراج شما کمک کردند، شما را از دوستی با آنان نهی نموده و شما را به دشمنی شان امر می‌کند؛ سپس بر دوستی شان سخت هشدار داده است:

﴿وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ [ممتحنه:9]

ترجمه: و هرکسی آن‌ها را به ولایت بگیرد چنین کسانی آنان اند ستم‌گران.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ [مائدة: ۵۱]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، یهودیان و مسیحیان را دوست نگیرید، بعضی از آن‌ها دوست بعضی دیگرند و هرکس از شما که آنان را به دوستی بگیر،د از آن‌ها محسوب می‌شود، مسلماً الله (سبحانه و تعالی) ستم‌گر را به سر انجام نمی‌رساند.

بنا به دلایل فوق، شادباش‌گفتن اعیاد اهل ذمه به سخنی‌که خلاف شریعت نباشد، جایز بوده و هم‌چنان شادباش‌گفتن غیر اهل ذمه از کفار به کلامی‌که خلاف شریعت نباشد، جایز است؛ پس شادباش‌گویی از جمله نیکوکاری بوده اما مشروط به این‌که آیۀ کریمه بر آن مطابقت پیدا کند؛ یعنی شرط شادباش‌گفتن اهل کتاب و کفار در اعیادشان این است که علیه دین ما نجگنیده و از سرزمین مان اخراج مان نکرده و دیگران را بر اخراج ما کمک نکرده باشند:

﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾  [ممتحنه: 8]

ترجمه: الله (سبحانه و تعالی) شما را از نیکی سرشار و رعایت عدالت در حق کسانی‌که در امر دین با شما نجنگیده و شما را از دیار تان آواره نساخته اند نهی نمی‌کند.

اما شکی نیست که این حالت در این زمان کم است.

امیدوارم جواب سوال شما به همین حد کفایت کند و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه