- مطابق
اسلام، چگونه جرم، جنایت و بینظمی را مهار و کنترول مینماید؟
(ترجمه)
در این روزها بحثهای داغ پیرامون قانون، عدالت و امنیت همهجا را فراگرفته است. شایع است که این موارد از جمله با ارزشترین موضوعات اخلاقی جامعۀ دموکراتیک به حساب میآید. هر دولت برای شهروندانش وعدهی یک کشور امن و عادل را سر میدهد. اما، واقعاً حقیقت همین است؟ آیا واقعاً در زمان زندگی میکنیم که عدالت و قانونگرایی منحیث سمبول موفقیت در جامعه وجود دارد و بشریت در صلح و آرامش به سر میبرند؟ و یا هم برعکس همۀ کشورهای جهان تحت سایۀ جهلونادانی قرار گرفته است و با جرموجنایت، بینظمی، بیقانونی و همچنان با عدم امنیت دستوپنجه نرم میکنند؟
هرازگاهی ما نگاهی کوتاه بر اوضاع جاری جهان بیندازیم، چهرۀ واقعی وضعیت جاری را که بشریت دامنگیر آن شده است را به خوبی درخواهیم یافت. بر اساس گزارشات "اقتصاد جهانی" حدِاوسط میزان دزدان در سال 2016م از هر 100،000 نفر به 783 دزد میرسید. بلندترین رقم را کشور دنمارک دارا بود که از هر 100،000 نفر 3949 تنِ آن را دزدان تشکیل میداد. بر اساس گزارش "نیوما" کشور "السلوادور" بلندترین میزان خودکشی را در جهان داراست. گرچه در سال 2016م میزان خودکشی در این کشور از هر 100،000 نفر به 82.2 قضیه میرسید. کشورهای هندوراس، وینزویلا، جامایکا، و بیلیز از جملۀ پنچ کشور برتر در عرصۀ خودکشی به شمار میآیند. کشور "چیلی" بلندترین میزان سرقت را در جهان داراست. در سال 2016م میزان سرقت در کشور چیلی در 100،000 نفر به 1.193.9 قضیه میرسید. کشورهای دنمارک، آستریا، سویدن و آسترالیا از جملۀ پنج کشور برتر در عرصۀ سرقت در جهان میباشند. کشور "ارجنتاین" بلندترین میزان دزدی در جهان را داراست. در سال 2016م میزان دزدی در کشور ارجنتاین در 100،000 نفر به 988.9 قضیه میرسید. کشورهای چیلی، یوروگوای، اکوادور و پاراگوای از جملۀ پنج کشور برتر در عرصۀ دزدی در جهان به شمار میآیند. کشور "سویدن" بلندترین میزان تجاوزجنسی را در جهان داراست. در سال 2015م میزان تجاوز در سویدن به 56.7 قضیه در هر 100،000 نفر میرسید. کشورهای آیسلند، گویانا، ایالات متحدۀامریکا و السلوادور از جملۀ پنج کشور برتر در عرصۀ تجاوزجنسی در جهان به حساب میآیند. کشور "لبنان" بلندترین میزان اختطاف را در جهان داراست. در سال 2016م میزان اختطاف در لبنان به 177.7 قضیه در هر 100،000 نفر میرسید. کشورهای ترکیه، کانادا، پاکستان، سینت وینسنت و گرینادا از جملۀ کشورهای برتر در عرصۀ اختطاف در جهان محسوب میشوند. کشور "گرینادا" بلندترین میزان قتل را در جهان داراست. در سال 2016م میزان قتل در گرینادا به 1،721.9 قضیه در هر 100،000 نفر میرسید. کشورهای سینت وینسنت، گرینادا، باربادوس، فرانسه و کولمبیا از جملۀ پنج کشور برتر در این عرصه میباشیند.
این تنها چند مثال محدودی است که واضح میسازد که قوانین، امنیت و عدالت در نظامهای دموکراتیک و یا هر نظامی دست ساختۀبشر خیال محض است. نظامحاکم فعلی به هیچوجه موافق با فطرتبشر نبوده و تنها هرجومرج را در جامعه هدیه میدهد. به خاطر مفکورههای؛ مانند: مادیگرایی، آزادیها، فقر بیسابقه، استفادۀ مواد الکولی و نشهآور، عدم مسوولیتپذیری، نظام فاسد، فساد گسترده، رشوه و دهها دلایلی دیگر، جرم و جنایت در هر کشور را به حداعظمی آن رسانیده است. سوال اساسی این است که چگونه اسلام جلو جرم و جنایت، بیقانونی و ناامنی را گرفته و به این مشکلات نقطۀ پایان میگذارد؟ ما میدانیم که سایۀ جهالت جامعۀ عربهای جاهلیت در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم را نیز پوشانیده بود. مهمترین ویژگی زندگی اعراب قبل از اسلام این بود که آنها هرگز به کسی تن نمیدادند به جز از سران قبیلۀ خود و آنها کدام قانون مشخصی نداشتند. تنها قانون آن سرزمین بیقانونی بود. جعفر ابن ابی طالب برای نجاشی پادشاه حبشه واضح میسازد که آنها قبل از اسلام چگونه بودند: « ما مردمِجاهلی بودیم، بتها را پرستش میکردیم، گوشت حیوانات مرده را میخوردیم، اعمال زشتی را انجام میدادیم، از اقارب خود دوری میجستیم، با نزدیکان و همسایهگان خویش بدرفتاری میکردیم و قویِ ما بر ضعیفِ ما ستم میکرد».
نزولِ اسلام، شیوۀ زندگانی عربهای جاهل را تغییر داد. اسلام برای بشریت اهمیت میدهد و برایش اساساتِ پاداش و جزا برای هر عملاش را واضح میسازد. این آگاهیکه الله سبحانهوتعالی همیشه مراقب اعمال شماست، صفت تقوا را در وجود مسلمانان زنده نگه میدارد. در نتیجه، برعکس نظام سرمایهداری، بشر قادر خواهد بود تا هواینفساش را حبس کرده و در تلههای افکار مادیگرایی و آزادی که یقیناً به فحشا و فساد جامعه میانجامد، نیفتد. بدین ملحوظ پیامبر صلیاللهعلیهوسلم ریختاندن خون انسان را به خاطر قوم و یا هم هر مقصد شخصیِ دیگر منع نموده است. همچنان دزدی و زنا را نیز حرام کرده است؛ ضمناً وی صلیاللهعلیهوسلم اقدام به هر نوع عملی که امنیت، جان، مال، عزت و وقار مردم را تهدید میکند، منع کرده است. افتراء بستن، غیبت و عواید ناعادلانۀ؛ مانند: سود، بازارسیاه و رشوه را حرام قرار داده است. به طورمثال: در جامعۀ عرب هنگامیکه یکی از افراد یک قبیله کشته میشد، قبیلۀ متضرر چندین تن از افرادی قبیلۀ دیگر را قصاص مینمود. اما اسلام کاملاً این رسم قبیلوی را رد نمود. بر اساس اسلام تنها قاتلیکه قتلاش ثابت است، قصاص میگردد؛ زیرا اسلام کشتن انسان را بدون ثبوت منع نموده است. مثال دیگری آن را بردگی تشکیل میدهد. رویه و رفتار بادار با برده کاملاً مملو از ظلم، حقارت و محض استفادۀ شخصی بود. اسلام همچنان این رفتار را تغییر داد. الله سبحانهوتعالی بهرهوری از بردهها را ممنوع قرار داد.
﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۗ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا ۖ وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ ۚ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ [النور: 33[
ترجمه: کسانی که امکانی برای ازدواج نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستارمکاتبه (قرارداد مخصوص برای آزادشدن) هستند، با آنان قرارداد ببندید؛ اگر رشد و صلاح در آنان احساس میکنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند)؛ و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید؛ و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خودفروشی نکنید؛ اگر خودشان میخواهند پاک بمانند؛ هرکس آنها را (بر این کار) اجبار کند؛ (سپس پشیمان گردد) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد!)
مثال دیگری آن را دزدی شکل میدهد. در درۀ "وادان" که مکه را با دیگر کشورهای جهان وصل میکند، قبیلهی زندگی میکرد بهنام غیفار. این قبیله به خاطر حمله بالای کاروانهای تجارتی و یورش بالای قبایل ضعیف به بدنامی مشهور بود. در واقع آنها کسانی بودند که حتی در ماههای حرام که توسط تمام عربها حرمت گذاشته میشد و قتل و کشتار را حرام کرده بودند، حرمت این ماهها را نداشتند. اساساً آنها بالای این تمرکز داشتند که چگونه از دیگران بدزدند. بعد از اینکه این قبیله اسلام را با آغوشگرم میپذیرند، آنها این عمل زشت خود را به خاطر دین ترک میکنند. در حقیقت قرآن واضح بیان میدارد که دست دزد مرد یا زن را به خاطری عملی که انجام داده است قطع شود. الله سبحانهوتعالی میفرماید:
﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ [مایده: 38[
ترجمه: دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملی که انجام دادهاند، به عنوان یک مجازات الهی، قطع کنید! و خداوند توانا و حکیم است.
حضرت محمد صلی الله علیه و سلم امر نموده است تا از طریق کمایی حلال ثروتمند شویم و از تمام طریقههای حصول مال حرام منع نموده است. وی صلی الله علیه و سلم از فریبکاری نیز روی گشتانده است؛ وقتیکه دانست گندمهاییکه در بالای جوال گذاشته بودند خشک و گندمهای پایین جوال تر بود، فرمودند:
«کسانیکه خایناند از ما نیست.» (مسلم)
الله سبحانهوتعالی رزق هرکس را قبل از تولدش تعیین نموده است و این مفهومِ دیگری اسلامی میباشد. درک این مفکوره مردم را از این مفهومغلط که با دزدی، سرقت و خیانت ثروت شخص افزون میگردد، باز میدارد. برعلاوه، نظام اقتصادی عادل اسلام برای هر شهروند شرایطی زندگانی مساویانه و مصؤن را فراهم میسازد و این امکان را که یک طبقۀ مردمِ جامعه در فقر و طبقۀ دیگر در رفاه و آسایش زندگی کنند را میزداید؛ یقیناً که این کار جامعه را به سوی فساد و نابرابریهای مالی سوق میدهد.
موضوع دیگر ایجاد شرایطی مصؤن و امن در جامعه است. اعمار اولین مسجد یکی از عناصر مهم ایجاد اخوت بود و یکی از مراحل مهم صمیمیت، محبت، هماهنگی و امنیت در میان مسلمین به شمار میرفت. در ضمن نظام سیاسیِ که در مدینه حاکم شد امنیت دو جانبۀ را میان دولت و مردم فراهم ساخت. پیامبر صلی الله علیهوسلم که رئیس دولت در مدینه بود با مسلمانان و غیر مسلمانان بر اساس عدالت و برابری که حق آنها بود، رفتار مینمود؛ که در واقع این همه در قوانین اسلامی مقدس و محترم شمرده میشد. برعلاوه، در جامعۀ اسلامی نظری همهقبول و همهجانبۀ اسلامی در ارتباط با رفتارهای اخلاقی و دوری از فساد، فحشا و اعمال زشت وجود دارد. این قوانین مردم را از ارتکاب جرم و اقدام اعمال غیراخلاقی باز میدارد. هنگامی که اسلام بر جهان سلطه یافت، تمام معیارهای زشت جامعه و فرهنگهای غیراخلاقی فوقالذکر از بینرفت. این نشان دهندۀ آن است که اسلام چگونه جهانبینی جامعۀ اعراب را با حکمرانیاش از منشأ اصلاح میکند و همچنان کشورهای دیگری که زیر سلطۀ اسلام قرار میگرفت، اعمال جاهلانۀ خویش را با معیارها، اعمال و عقیدۀ ناب اسلام عوض میکردند؛ و اعمال خود را با مسؤلیتپذیری از طرف الله سبحانهوتعالی به سر میرساندند. اسلام با تطبیق احکاماش در هر سرزمین میزان جرم، بینظمی و ناامنی را به حداعظمی آن کاهش داد. اسلام با حکمرانیاش چنان عزت و شوکت را برای ملتها و رهبریت جهان به جا گذاشت که امنیت و رفاه و آسایش را برای هر شهروندی هدیه داد. دقیقاً این همان آفتابیست که بشریت حالا بیشتر از هر زمانِ نیازمند آن است. همان شکلی که اسلام جامعۀ عرب را منور نمود و از تاریکیهای جهالت رهانید؛ به همانترتیب تنها اسلام میتواند بشریت را از جرایم، بینظمی و ناامنی در سطح جهان رهایی بخشد.
﴿قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ [یوسف: 108[
ترجمه: بگو: این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همۀ مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم. منزّه است خدا و من از مشرکان نیستم.
نویسنده: آمنه "عابد"
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزبالتحریر
مترجم: عبدالله صالحی