شنبه, ۲۱ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۷/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

بیان کلمۀ حق

  • نشر شده در سیاسی

به جواب مصطفی علی ابراهیم

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

سوالی دارم و آن این‌که: در آیۀ مبارکۀ 90 سورۀ یونس چنین آمده: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ﴾ اما در آیۀ مبارکۀ 78 سورۀ طه آمده است: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ﴾. آیا امر و عمل حاکم یک چیز به حساب می‌آید؟ اگر چنین باشد، می‌توانیم‌ بگوئیم که ایستادن در برابر امر حاکم مانند ایستادن در برابر اعمال آن است، یعنی وقتی ما کلمۀ حق را در برابر پولیس و نیروی‌ها و یا معاونین آن بیان کنیم، این به معنی گفتن کلمۀ حق در برابر خود حاکم است و در تحت مصداق این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم شامل می‌شویم: «أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ» تشکر. البته شما حق تصرف و تعدیل را در ساختار و طرح سوال دارید، الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد!

جواب:

وعلیکم السلام ورحمة الله و برکاته!

اول: نسبت به دو آیۀ مبارکه‌ای که در سوال شما وارد شده که عبارت اند از آیۀ مبارکۀ 90 سورۀ یونس: ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْياً وَعَدْواً﴾ و  آیۀ مبارکۀ 78 سورۀ طه: ﴿فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ﴾، انگار که اشارۀ شما به فرق و تفاوت معنی مستفاد از استعمال حرف "واو" و حرف "باء" در لفظ(وجنوده) و لفظ(بجنوده) است که در آیۀ اول با حرف "واو" ذکر شده و در آیۀ دوم با حرف "باء" ذکر شده است و قسمی‌که در کتب تفسیر آمده، معنی اتبعهم یعنی به آن‌ها ملحق شد و دنبال کرد، اما حسب لغت از آیۀ اولی﴿فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ﴾ فهمیده می‌شود که فرعون شامل کسانی بود که موسی علیه السلام و بنی اسرائیل را دنبال کرد؛ زیرا "واو"در لفظ(جنوده) در این‌جا دلالت بر مشارکت و اشتراک فرعون و لشکر آن در دنبال کردن بنی اسرائیل دارد.

اما آیۀ دوم﴿فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ﴾ حسب لغت امکان دارد که به معنی این باشد که فرعون با لشکر خود در دنبال کردن موسی علیه السلام و بنی اسرائیل شرکت داشته و لشکرش را همرائی کرده است و هم‌چنان حسب لغت ممکن است از آن طوری فهیمده شود که فرعون با لشکرش مشارکت نداشته و همرای لشکرش بیرون نشده است، بلکه لشکرش را در دنبال کردن هم‌کار بود؛ زیرا "باء" معنی مصاحبت و استعانت را می‌دهد، پس کلمۀ(بجنوده) در این آیۀ مبارکه ممکن است که معنی مصاحبت را حمل کند که در این صورت فرعون با لشکرش همراه بوده و ممکن است که معنی استعانت را حمل نماید که در این صورت به معنی اینست که فرعون همرای لشکرش هم‌کاری نموده ولی عملاً مشارکت نداشته است، یعنی لشکرش موسی علیه السلام و بنی اسرائیل را دنبال کرده بدون این‌که خودش در آن دخالت داشته باشد.

و تعیین یکی از دو معنی(مصاحبت و استعانت) از جمع نمودن بین این دو آیه مبارکه به گونۀ ذیل معلوم می‌شود:

آیۀ اولی مدلول آن تنها از لحاظ لغت است و آن این‌که فرعون لعنة الله علیه با لشکرش در دنبال نمودن موسی علیه السلام مشارکت و مصاحبت داشت، اما آیۀ دوم مدلول آن احتمال لغت مصاحبت در دنبال کردن موسی علیه السلام و هم‌چنان احتمال معنی استعانت را دارد. یعنی این‌که فرعون لشکرش را استعانت کرده تا موسی علیه السلام را دنبال کنند، بدون این‌که خودش همرائی کرده باشد و به دلیل این‌که مدلول هر دو آیت متناقض نیست؛ پس معنی به جمع کردن بین دو آیه به این شکل صورت می‌گیرد که فرعون در دنبال کردن موسی علیه السلام با لشکرش بوده یعنی "باء" در کلمۀ(بجنوده) معنی مصاحبت را افاده می‌کند. یعنی این‌که در دنبال نمودن موسی علیه السلام لشکرش را مصاحبت کرده است این نسبت به معنی دو آیه است.

دوم: اما حدیث شریفی‌که در سوال شما ذکر شده است؛ ترمذی در سنن خود از ابوسعید خدری روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«إِنَّ مِنْ أَعْظَمِ الْجِهَادِ كَلِمَةَ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه: از جملۀ بزرگ‌ترین جهاد، گفتن کلمۀ عدل در نزد پادشاه ظالم است.

ابوعیسی گفته است که این حدیث از این جهت حدیث حسن غریب است. در معجم الکبیر طبرانی از ابوامامه نقل شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«أَحَبُّ الْجِهَادِ إِلَى اللهِ كَلِمَةُ حَقٍّ تُقَالُ لإِمَامٍ جَائِرٍ»

ترجمه: بهترین جهاد در نزد الله سبحانه وتعالی کلمۀ حق است که به امام ظالم گفته می‌شود.

در روایت دیگری در نزد طبرانی از ابوامامه نقل شده است که مردی در در وقت زدن جمره گفت: یا رسول الله کدام جهاد افضل‌تر است؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ»

ترجمه:  بهترین جهاد کلمۀ حق در نزد سلطان ظالم است.

در کتاب عون المعبود در مورد شرح این حدیث چنین آمده است: «…از ابوسعید خدری روایت است که گفت :رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«افْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ أَوْ أَمِيرٍ جَائِرٍ»

ترجمه: بهترین جهاد بیان کلمۀ عدل در نزد سلطان ظالم و یا امیر ظالم است.

صاحب عون المعبود گفته است:

(افضل الجهاد) به معنی بهترین جهاد است، به دلیل روایت ترمذی که گفته است از جملۀ بزرگترین جهاد(کلمۀ عدل) است و در روایت دیگری از ابن ماجه کلمۀ حق نقل شده که مراد از این کلمه چیزی است که امر به معروف و یا نهی از منکر را افاده کند؛ توسط بیان باشد و یا توسط کتابت و یا مانند آن. (عند سلطان جائر) یعنی سلطان ظالم، بیان حق در نزد سلطان ظالم افضل الجهاد گفته شده. به این دلیل که شخص در برابر دشمن جهاد می‌کند متردد در بین خوف و رجاء است و نمی‌داند که پیروز می‌شود و یا شکست می‌خورد و صاحب قدرت در حقیقت نسبت به آن به خشم می‌شود، پس آن شخص وقتی حق را بیان می‌کند و سلطان ظالم را امر به معروف می‌کند جان خود را به خطر تلف شدن و در معرض از بین رفتن قرار می‌دهد. پس این به دلیل غلبۀ خوف افضل الجهاد می‌باشد، خطابی و غیره چنین گفته است. (او امیرجائز) که گفته شده، به نظر می‌رسد که راوی در خصوص این کلمه شک دارد.»

پس از این حدیث شریف فهمیده می‌شود که افضل الجهاد گفتن کلمۀ حق در نزد سلطان ظالم است، نه در نزد اتباع‌اش و منظور از سلطان ظالم امیر ظالم است، خواه رئیس جمهور باشد و یا پادشاه، نخست وزیر و یا والی. پس سلطان جائر که امر به معروف و نهی از منکر می‌شود، لازم است که صاحب صلاحیت و قدرت و یا امارت باشد تا این افضلیت در بیان حق در پیش روی آن مصداق پیدا کند.

اما این به معنی این نیست که بیان حق در پیش روی اتباع حاکم ظالم فضیلت ندارد، زیرا در بیان حق به صورت علنی همیش خیر و فضیلت است، اما افضلیت خاصی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی‌که مورد بحث ما است؛ افضلیتی است که متعلق به کسی است که خودش صاحب قدرت است؛ زیرا بیان کلمۀ حق در پیش روی صاحب قدرت اهمیت خاص دارد و به دلیل این‌که در بیان حق در نزد صاحب قدرت قبول خطر، جرئت و قوت است. چنانچه بعضی شارحین حدیث نیز چنین بیان کرده اند: «... خطابی گفته است: بیان حق در نزد سلطان جائر افضل الجهاد گفته شده؛ زیرا کسی‌که با دشمن جهاد می‌کند در بین رجاء و خوف متردد است و نمی‌داند که آیا پیروز می‌شود و یا شکست می‌خورد و صاحب قدرت در نزد آن به خشم می‌آید، پس وقتی او حق را بیان می‌کند و آن را امر به معروف می‌کند در حقیقت خود را در معرض خطر قرار داده و جان خود را به هلاکت می‌اندازد. لذا به خاطر غلبۀ خوف، افضل الجهاد خوانده شده است. المظهر گفته است: بیان حق در نزد سلطان جائر افضل است؛ زیرا ظلم سلطان بالای تمام کسانی‌که در تحت سیاست آن قرار دارند سرایت می‌کند که یک جمعیت کلان است، پس وقتی آن را از ظلم نهی می‌کند نفع و منفعت را به خلق زیادی می‌رساند، به خلاف قتل کافر که از چنین ویژگی بر خوردار نیست.»

پس تمام صحبت از خود صاحب قدرت ظالم است نه از اتباع‌، اعوان و لشکرش.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

17 رجب 1445ه.ق.

29 جنوری 2024م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

پاسخ دندان‌شکن به جنایات غرب متکبر و دفاع از خون مسلمانان بدون وحدت امت و تأسیس خلافت بر منهج نبوت امکان‌ پذیر نیست Featured

روزنامه گاردین گزارش داده که احتمال دارد رسیدگی به قضیه جنایات جنگی ارتش بریتانیا در افغانستان تا سال ۲۰۲۵ میلادی به تعویق بیافتد. نیروهای هوایی بریتانیا به کشتار حدود ۸۰ نفر از مسلمانان افغانستان در ولایت هلمند متهم شده‌اند. گفته شده این سربازان با خون‌سردی این افراد را یا در هنگام خواب و یا هم پس از دستگیری بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ کشته‌اند. یک وکیل قضیه گفته است که نیروهای خاص بریتانیا در هلمند سیاست نابود کردن «تمام مردان واجد شرایط سن جنگ» را دنبال کرده است. این در حالی است که در سال 2020، تحقیقات نظامی استرالیا نیز تایید کرده بود که نیروهای این کشور بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ دست‌کم ۳۹ غیرنظامی، از جمله کودکان و زندانیان را در افغانستان تیرباران کرده‌اند.

حوادث ذکر شده نمونه‌ کوچکی از هزاران جنایت نیروهای اشغال‌گر خارجی در افغانستان است که بخش بسیار اندک آن انعکاس یافته است. جنایات جنگی غرب علیه مسلمانان به افغانستان نیز محدود نشده بلکه 103 سال است که در نبود دولت خلافت خون مسلمانان از فلسطین تا عراق و از سوریه تا افریقا به شکل بی‌رحمانه می‌ریزد و هیچ اردو و حاکم مسلمانی وجود ندارد که از این خون باارزش دفاع کند. چنان‌چه خون مسلمانان به وسیله سرگرمی سربازان غربی مبدل شده است. حتی برخی از نظامیان امریکا و ناتو اعتراف کرده‌اند که در جریان ماموریت شان در افغانستان بخاطر شرط‌بندی و تفریح به سوی مردم ملکی شلیک کرده‌اند.

محاکمی که در غرب برای بررسی جنایات جنگی دایر می‌شوند توانایی تأمین عدالت را ندارند. چنانچه اکثر متهمین باوجود ارتکاب انواع جنایات جنگی در محکمه نظامی تبرئه شده و با لبخند معنی‌داری از محکمه خارج شده‌اند. چنانچه ترامپ در سال 2019 سه جنایت‌کار جنگی را مورد عفو قرار ‌داد که قاتلین مسلمانان بی‌گناه در افغانستان و سوریه بودند و حتی محاکم بالای شان قید طولانی مدت فیصله نموده بود.

در این هیچ جای شک نیست که تاریخ غرب مملو از جنایات علیه بشریت است و به هر سرزمینی که قدم شوم شان گذاشته شده وحشت و جنایت آفریده‌اند. چون اشغال‌گران غربی به هیچ ارزش انسانی و اخلاقی پای‌بند نیستند. جرایم غرب تنها به جرایم جنگی خلاصه نشده، بلکه از زمانی‌که دولت خلافت سقوط نموده و مفکوره‌ی فاسد دموکراسی و فرهنگ خون آشام سرمایه‌داری زمام امور نظم بین‌المللی را به دست گرفته است، تمام بشریت به خصوص امت مسلمه تحت اشغال، استعمار، ظلم و جنایت قرار گرفته‌ و حتی زمین، بحر، پرندگان و حیوانات نیز از جنایات شان بی‌بهره نمانده‌اند. 

در واقع هر مسلمانی که کشته می‌شود یک عدد نه، بلکه یک انسان بوده و هر قطره خون آن با ارزش‌تر از خانه‌ی کعبه است و جا دارد که مبدأ، ثقافت و نظم غربی برای یک قطره خون مسلمان سرنگون و از میان برداشته شود. اما آن‌چه مایه تأسف است این‌که با وجود ارتکاب جرایم جنگی غرب علیه مجاهدین و مردم مسلمان افغانستان در طول 20 سال گذشته، نظام حاکم فعلی در صدد تأمین تعامل نزدیک با این جنایت‌کاران بوده و نشست‌های سیاسی و امنیتی با دیپلومات‌ها و مقامات امنیتی امریکا و بریتانیا برگزار می‌گردد. در این نشست‌ها درخواست‌هایی مبنی بر مشروعیت سیاسی و کمک‌های اقتصادی از آنها صورت می‌گیرد. ما مخلصانه به برادران مجاهد خود تذکر شرعی می‌دهیم که موقف قوی نظامی تان در میدان جهاد منجر به شکست دشمن گردید، لازم است تا موقف قوی شرعی در میدان سیاست و دیپلوماسی نیز اتخاذ گردد تا این دشمن مکار و جنایت‌کار فرصت و جرأت نفوذ در سرزمین‌های ما را پیدا نکند. سیاست شرعی حکم می‌کند که با این جنایت‌کاران هر نوع مراوده سیاسی و اقتصادی را پایان بخشیده و برای وحدت امت تلاش صورت گیرد. چون پاسخ دندان شکن به جنایات غرب متکبر، دفاع از ارزش‌های اسلام و خون مسلمانان بدون وحدت فکری، سیاسی، نظامی و جغرافیایی امت و تاسیس خلافت بر منهج نبوت امکان‌ پذیر نیست.

« إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ فَإِنْ أَمَرَ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَعَدَلَ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ أَجْرٌ وَإِنْ يَأْمُرْ بِغَيْرِهِ كَانَ عَلَيْهِ مِنْهُ» رواه مسلم

امام (خلیفه)، سپر است؛ مردم به پیروی از او با کفار می‌جنگند و به او پناه می‌برند؛ اگر او به تقوای الهی و عدالت، دستوردهد، در قبال آن، به او اجر و پاداش می‌رسد. و اگر به ظلم و ستم، دستور دهد، بهره‌ای از گناه می‌برد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

 

 

ادامه مطلب...

جهاد بخاطر تأسیس دولت اسلامی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

کسی سوال نموده که حزب‌التحریر برای برپائی دولت خلافت تنها بر دوران مکی استناد نموده و جهاد در مرحلۀ دعوت بسوی خلافت را خلاف شرع می‌داند و می‌گوید که رسول الله صلی الله علیه وسلم به این کار اقدام نکرده است. سوال کننده می‌‌افزاید: چرا دلائل برپائی دولت اسلامی از دوران مدنی گرفته نمی‌شود تا بدین اساس جهاد بر حال خود باقی باشد؟ آیا پاسخ قناعت‌بخشی در این مسأله وجود دارد؟ الله سبحانه وتعالی شما را جزای خیر دهد.

جواب:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

 برای جواب به این سوال چند مسأله نیاز به توضیح دارد:

1. دلائل وارده در مورد یک حکم شرعی از کتاب باشد و یا از سنت، واجب است که پیروی شود و هیچ فرقی بین دلائل وارده در دوران مکی و مدنی نمی‌باشد.

2. دلائل پذیرفته شده در مورد یک مسأله، دلائلی است که در مورد خود مسأله آمده باشد؛ نه دلائلی‌که در مورد غیر آن. به گونۀ مثال:

الف) وقتی شخصی خواسته باشد که چگونگی وضوء را بداند، پس در مورد دلائل وضوع بررسی شود، فرقی نمی‌کند که این دلائل در مکه نازل شده باشد و یا در مدینه، و حکم شرعی مطابق به اصول پذیرفته شده باید استنباط شود. بناءً برای چگونگی و شناخت حکم وضوء نمی‌شود دلائل حکم روزه تحقیق و بررسی شود.

ب) وقتی شخصی خواسته باشد که احکام حج را بداند، بايد دلائل مربوط به حج تحقیق و بررسی شود، فرقی نمی‌کند که دلائل آن در مکه نازل شده باشد و یا در مدینه. حکم شرعی مطابق اصول پذیرفته شده استنباط می‌شود و ما نمی‌توانیم برای شناخت و معرفت احکام حج به دلائل نماز استناد کنیم و حکم حج را از دلائل نماز بگیریم.

ج) وقتی شخصی خواسته باشد که احکام جهاد فرض عینی و جهاد کفائی را بداند و یا شخص خواسته باشد که احکام مرتب بر جهاد را بداند، مثلاً می‌خواهد بداند که آیا جنگ شود و یا صلح، باید دلائل مربوط به جهاد تحقیق و بررسی شود، فرقی نمی‌کند که این دلائل در مکه نازل شده باشد و یا در مدینه. حکم شرعی از همین دلائل مطابق به اصول پذیرفته شده استنباط می‌شود و برای شناخت احکام جهاد ما نمی‌توانیم دلائل مربوط به زکات را به بررسی بگیریم تا احکام مربوط به جهاد را از دلائل مربوط به زکات پیدا کنیم.

د) هم‌چنان برای شناخت هر حکم در تمام مسائل، دلائلی بررسی می‌شود که مربوط به خودش باشد، فرقی نمی‌کند كه این دلائل در مکه نازل شده باشند و یا در مدینه. حکم شرعی از همان دلائل مربوط به حكم مطابق به اصول پذیرفته شده استنباط می‌گردد.

حالا به مسألۀ برپائی دولت اسلامی و دلائل آن می‌پردازیم؛ دلائلی‌که در مکه نازل شده و یا در مدینه حکم شرعی را از همان دلائل مربوط مطابق به اصول پذیرفته شده استنباط می‌کنیم.

ما هیچ دلیلی را برای برپائی دولت اسلامی جز دلائلی‌که در سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه دیده می‌شود، در زمینه نداریم. ثابت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه به صورت سری دعوت کرد تا یک کتلۀ مومن و صبور را ایجاد کند؛ بعداً موجودیت‌شان را در مکه اعلام کردند و سپس از اهل قوت و قدرت به طلب نصرت پرداختند و در این مرحله الله سبحانه وتعالی رسول الله صلی الله علیه وسلم را با نصرت خویش عزت داد و رسول الله صلی الله علیه وسلم بسوی اهل قوت هجرت کرد و به این شکل دولت اسلامی را تأسیس کردند.

این دلائل برپائی دولت اسلامی است و غیر از این دیگر دلائلی برای برپائی دولت اسلامی وجود ندارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم این دلائل سه مرحله‌ای را به صورت واضح و روشن عمل نموده و لازم است که بر این دلائل عملی پایبندی نمائیم.

پس مسأله به دوران مکی قبل از فرضیت جهاد و دوران مدنی بعد از فرضیت جهاد ارتباطی ندارد؛ بلکه مسأله در مورد دلائل چگونگی برپائی دولت اسلامی است و این دلائل را جز از دوران مکی نمی‌توان پیدا کرد تا این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم به خاطری برپائی دولت سلامی به مدینه هجرت کردند.

بر پائی دولت اسلامی یک مسأله‌ است و جهاد مسأله‌ای دیگری؛ طوری‌که قبلاً تذکر دادیم، دلائل برپائی دولت اسلامی از دلائل مربوط به خودش استنباط می‌شود، دلائل جهاد از دلائل مربوط به خودش و مسأله‌ای تأسیس دولت جدا از مسأله‌ای جهاد است و هيچ یک از این دو مسأله به مسأله‌ای دیگر توقف پیدا نمی‌کند. بناءً جهاد در نبود دولت اسلامی معطل نمی‌شود. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«وَالْجِهَادُ مَاضٍ مُنْذُ بَعَثَنِي اللهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى أَنْ يُقَاتِلَ آخِرُ أُمَّتِي الدَّجَّالَ، لَا يُبْطِلُهُ جَوْرُ جَائِرٍ وَلَا عَدْلُ عَادِلٍ»

ترجمه: از زمانی‌که الله سبحانه وتعالی مرا به رسالت فرستاده تا آخرین امت من كه دجال را به قتل برساند جهاد ادامه دارد، جهاد را ظلم ظالم و عدل عادل معطل نمی‌سازد. (بیهقی این حدیث را در سنن کبری از انس ابن مالک تخریج نموده است.)

لذا جهاد طبق احکام شرعی تا روز قیامت ادامه دارد، فرق نمی‌کند که خلافت موجود باشد و یا نباشد و هم‌چنان کار و فعالیت برای برپائی خلافت به دلیل معطل قرار دادن جهاد توسط حکام معطل قرار نمی‌گیرد. پس کار و فعالیت برای خلافت جریان دارد تا خلافت بر پا شود، زیرا عدم موجودیت بیعت برای خلیفه، حالتي است كه صاحبان قدرت مرتکب حرام می‌شوند. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«مَنْ خَلَعَ يَدًا مِنْ طَاعَةٍ، لَقِيَ اللهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا حُجَّةَ لَهُ، وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

ترجمه: کسی‌که دست بیعت و اطاعت را از خلیفه بکشد، الله سبحانه وتعالی را در روز قیامت در حالی ملاقات می‌نماید که هیچ عذر و دلیلی برایش نمی‌باشد، کسی‌که بمیرد و در گردنش بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است.

بناءً جهاد جریان دارد و کار برای خلافت نیز تا زمان برپائی خلافت جریان دارد و یکی از این دو حکم با یکی دیگری توقف پیدا نمی‌کند. این دو مسأله‌ای جداگانه اند، و برای اثبات هر یکی از این دو مسأله نیاز به دلائل شرعی مربوط به خودش را دارد و از دلائل شرعی مخصوص هرکدام دلائل آن طبق اصول پذیرفته شده، استنباط می‌شود.

بناءً حزب‌التحریر به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم پایبندی دارد؛ طریقه‌ای که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه شروع کرد و تا مدینه و الي تأسیس دولت اسلامی جریان داشت و به اعمال مادی اقدام نکرد.

مراحل دعوت بخاطر برپائی دولت خلافت ربطی به دوران مکی و مدنی ندارد؛ بلکه عدم دست زدن به اعمال مادی دلیلی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مرحلۀ دعوت به سوی دولت اسلامی الي مرحلۀ مدینه دست به اعمال مادی نزده است. در قضیه برپائی دولت خلاف هیچ دلیلی جز طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم در طی سه مرحله نمی‌باشد.

اگر موضوع و مسأله در مورد کارکردهای دولت اسلامی و ساختار آن باشد، بدون شک ما به دلائلي متمسک می‌شویم که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدینه در مورد کارکردهای دولت اسلامی و ساختار آن بیان کرده است.

خلاصه این‌که:

اول) احکام هر مسأله‌ از دلائل واردۀ مربوط به خود همان مسأله گرفته می‌شود، خواه دلائل آن در مکه نازل شده باشد و یا در مدینه. به گونۀ مثال: احکام روزه از دلائل مربوط به روزه گرفته می‌شود و احکام نماز از دلائل مربوط به نماز. به همین ترتیب احکام جهاد از دلائل مربوط به جهاد و احکام برپائی دولت اسلامی از دلائل مربوط به دولت اسلامی اخذ می‌گردد. به همین شکل همۀ احکام شرعی.

دوم) پایبندی به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکۀ مکرمه برای تأسیس دولت اسلامی به خاطری است که دیگر دلیلي غیر از دلائل مکی نمی‌باشد؛ اگر غیر از دلائل مکی و سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم در مکه نیز در مدینه برای تأسیس دولت اسلامی وجود می‌داشت، بدون شک استدلال بر آن جائز ‌بود.

از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که یاری و توفیق را برای ما نصیب فرماید تا بتوانیم دولت اسلامی، خلافت راشده را برپا نمائیم تا به وسيلۀ این دولت بزرگ، اسلام و مسلمانان عزت یافته، کفر و کفار ذلیل و خوار شوند و خیر و برکت در تمام جهان عام گردد. بدون شک ایجاد چنین حالتی بر الله سبحانه وتعالی دشوار نبوده؛ بلکه بسیار آسان است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

وقایع غزه نقاب از چهرۀ آزادی‌های امریکا برداشت

(ترجمه)

خبر:

خبرنگار الجزیره گفت که پولیس امریکا به محوطه دانشگاه کالیفرنیا یورش برده و برای متفرق کردن دانشجویان معترض که خواستار پایان دادن به جنگ غزه بودند، بمب دودزا شلیک کرد. وی افزود: پلیس با برداشتن موانع و چادرهای معترضین شروع به متفرق کردن شان نمود. سپس تعدادی از معترضین دستگیر شدند که این امر منجر به درگیری بین پلیس و دانشجویان معترض شد. (منبع: الجزیره)

تبصره:

اخبار هجوم پولیس امریکا برای متفرق کردن معترضین که در امریکا برای توقف دادن آن‌چه در فلسطین به دست رژیم یهود اتفاق می‌افتد، توقف دادن کشتار و سلاخی شدن انسان‌های بی‌گناه توسط خون آشام‌هایی‌که فقط شبیه انسان اند و توقف دادن به آن‌چه که یک فرد عادی نمی‌تواند بپذیرد، در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. این اعتراضات بایدن و دولتش را که در آستانه انتخابات می‌باشد آزار می‌دهد و باعث شد بایدن برای پایان دادن به این اعتراضات سخت تلاش کند حتی با زور.

این‌ها سردمداران آزادی‌ها هستند و این‌ها کسانی اند که شب و روز در مورد آزادی نغمه‌سرایی می‌کنند، با این حال اتفاقی‌که افتاد، نشان می‌دهد که آن‌ها از آزادی عقیده و بیانی که با آن روز و شب سرهای ما را می‌شکافند، جلوگیری می‌کنند، مگر این‌که این آزادی‌ها محدود به اعمال نادر و مختلفی باشد که ربطی به حاکم و موقعیت‌اش نداشته باشد.

در واقع جنگ غزه برای همه کسانی‌که پشت نقاب پنهان شده‌اند، رسوایی و نمایش اصل شان تمام شد.

ای مسلمانان در هر جایی‌که هستید! فریب متأثر بودن دروغین بایدن در صفحات تلویزیون و فریب آن‌چه را که اعلام می‌کند مشتاق آتش‌بس است نخورید؛ بلکه با چشم عقل به امریکا نگریسته و آن را کشوری که بر اساس یک اصل مبتنی بر مصلحت و سرمایه‌داری اداره می‌شود، ببینید! بگذارید نگاه شما به امریکا و دیگر دولت‌های بی‌ایمان، عموماً نگاه مسلمان نسبت به کفر باشد؛ نگاهی‌که ما در پشت آن سخت تلاش می‌کنیم تا خود را از شر این کافر استعمارگر و مبدأ آن خلاص کنیم. نگاهی‌که باعث می‌شود خود را پیدا کرده و برای تغییر واقعیت خود از دست این افراد فاسد تلاش کنیم و به خواست الله سبحانه وتعالی  آیندۀ بسازیم که توسط اسلام اداره شود!

نویسنده: سوزان المجرات

یک شنبه 26 شوال 1445هـ.ق. مطابق با 5 می 2024م.

مترجم: محمدیاسین سادات

ادامه مطلب...

واقعیت ابتکار جدید مصر چیست؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

بعد از این‌که رژیم یهود غزه را ویران کرد و مردم آن جان‌ها و مال‌های خود را از دست دادند، نقش معامله‌گران و خون‌فروشان به قضایای شان فرا رسید که زبان حال و مقال شان بیان‌گر اینست که هیچ بدیلی برای راه‌حل دو دولت و به رسمیت شناختن فلسطین وجود ندارد، درحالی‌که به اصل قضیه و راه‌حل اساسی تمرکز نکرده اند! این همان چیزی است که ابتکار جدید رژیم مصر بسان دیگر پیشنهادات و ابتکارات در پی آنست، که همه و همه به نفع یهود بوده و منجر به دوام و ادغام رژیم مسخ در منطقه می‌گردد.

رژیم مصر برجسته‌ترین بازی‌کن در قضایای متعلق به غزه بوده و بیشترین تأثیر را نسبت به مردم غزه و نسبت به کسانی که در مورد غزه مذاکره می‌کنند دارد. مصر تنها دروازۀ دخولی و خروجی مردم غزه به شمار می‌رود و کمک‌های واقعی، اسلحه و غیر ذالک تنها از همین طریق می‌تواند وارد غزه شود. مصر محاصره بر غزه و مردمش را به شکل کامل تشدید بخشیده است؛ به ویژه پس از آنکه سیستم تونل‌ها ویران و منطقۀ حائل و دیواری ایجاد گشت که در زیر زمین ریشه دوانده و در روی زمین سر به فلک نهاده تا دیگر تونل‌های جدیدی ساخته نشود و این سبب شده تا وی بیشترین تأثیر را بالای مذاکره کنندگان داشته باشد. مصر با مردم غزه بر سر مسألۀ محاصره و ورود غذا و کمک‌ها چانه‌زنی می‌کند، یعنی وی با مردم غزه چانه‌زنی می‌کند که یا پیشنهادات را بپذیرند و یا هم از گرسنگی بمیرند! اما ارتباط مصر با رژیم یهود هنوز پابرجا بوده و وی از رژیم یهود غاصب پاسبانی کرده و در محاصرۀ غزه با وی سهیم است و ابتکار أخیر رژیم مصر در همین چارچوب می‌چرخد.

هیئت امنیتی مصر که از رژیم یهود دیدار به عمل آورد با موافقت امریکا پیشنهاد ایجاد رژیم جدیدی که دربردارندۀ سه مرحله است را تقدیم کرد: نخستین مرحله شامل لغو تمام آمادگی‌های رژیم یهود برای پیشبرد روند نظامی در رفح است. مرحلۀ دوم شامل آزادسازی تمام اسیرها و بندی‌های رژیم یهود در مقابل آزادسازی صدها تن از بازداشت‌شدگان فلسطینی در زندان‌های یهود می‌باشد و مرحلۀ سوم شامل آتش‌بس به مدت یک‌سال بوده که منجر به روان‌شدن به سوی ایجاد دو دولت و تأسیس دولت فلسطینی سکولاری خلع شده از سلاح می‌گردد؛ دولت و قدرتی بسان دولت عباس که از مرزهای رژیم یهود پاسبانی می‌کند و مقاومت‌های باقی‌مانده را از می‌برد و عموم امت را به این تصور دچار می‌سازد که قضیۀ فلسطین حل و کار به پایان رسیده و بر ما لازم است که واقعیت را بپذیریم و با رژیم یهود به عنوان یک دولت همسایه تعامل کرده و زندگی کنیم!

این ابتکار بخشی از دسیسه‌های غرب کافر علیه امت اسلامی و ادامۀ بی‌ارزش نمودن قضایای امت اسلامی می‌باشد. لذا قضیۀ فلسطین تنها قضیۀ یک سرزمین اشغالی با قدرت اشغالگر نبوده، بلکه برای امت اسلامی یک قضیۀ محوری بوده که از چندین زاویه به آن دیده می‌شود:

اول) سرزمین فلسطین یک سرزمین اسلامی غصب‌شده بوده که باید آزاد گردد؛ تمام فلسطین یک سرزمین خراجی است که ملکیت همۀ امت اسلامی بوده و مختص به مردم فلسطین نمی‌باشد. برای مردم فلسطین و مردم سایر سرزمین‌ها جایز نیست که از فلسطین تنازل و عقب‌نشینی کنند؛ حتی به اندازه یک وجب، چه برسد به تسلیمی آن برای یهودیان و فعالیت برای تداوم وجودشان در آن.

دوم) این رژیم غاصب پایگاه بزرگ و پیشرفتۀ غرب بوده که هدف آن جلوگیری از وحدت دوبارۀ امت زیر سایۀ یک دولت می‌باشد؛ این رژیم علاوه بر این‌که سرزمین امت اسلامی را غصب کرده در پی بی‌حرمتی به مقدسات شان بوده و خنجری است در لگن خاصرۀ امت که آن را به دو قسمت تقسیم می‌کند.

سوم) فعالیت این رژیم مبنی بر برگرداندن دید مردم از غرب کافر به عنوان یک دشمن واقعی است؛ دشمنی که این رژیم را کاشت نموده و از آن حفاظت کرده و در پی رشد آن است. همین غرب است که تاکنون از آن حمایت می‌کند، گاهی به طور مستقیم و گاهی هم بوسیلۀ حکام سرزمین‌های ما که نقش گنبد آهنین واقعی را برای این رژیم تمثیل می‌کنند. همۀ این حکام مزدوران و دست‌نشاندگان غرب بوده که در پی تأمین منافع غرب و تنفیذ نقشه‌هایش می‌باشند.

سرزمین فلسطین یک سرزمین خراجی بوده که ملکیت همۀ امت به شمار رفته و آزادسازی آن بر عهدۀ همۀ امت اسلامی است، هرکس که به فلسطین نزدیک‌تر باشد در صدر این مکلفیت قرار دارد، یعنی آزادسازی فلسطین بر کشورهای اطرافش از همه واجب‌تر بوده که در رأس آن‌ها مصر قرار داشته و ارتش‌ آن در آزادسازی فلسطین از همه نیرومندتر و توانمندتر است. چیزی‌که بر امت به طور عام و بر مردم فلسطین به طور خاص واجب و لازم است، اینست که هیچ یک از این ابتکارات، توافقات و اجزای آن را نپذیرند و خواستار نابودی مرزها با غزه و با تمام سرزمین مبارکه شوند و ارتش‌ها را برای آزادسازی فلسطین و نصرت مردم آن تحریک کنند. این همان تنها راه‌حل اساسی بوده که در زیر سایۀ رژیم‌های ستم‌گر که حامی و پاسبان رژیم یهود بوده و برای تداوم آن کار می‌کنند ممکن نیست؛ رژیم‌های ستم‌گری‌که در رأس آن‌ها مصر قرار داشته و نخستین حمایت‌گر رژیم مسخ یهود بوده که در نزدش به عنوان گنج استراتژی به شمار می‌رود. لذا، آزادسازی فلسطین با آزادسازی قاهره از زیر رژیم مزدوری که مردم مصر را به زنجیر کشانده است شروع می‌شود؛ رژیمی‌که ارتش‌هایش را از هر نوع فعالیتی که منجر به آزادسازی سرزمین اسلامی گردد، منع کرده و حتی آن‌ها را بالای مصر و مردمش مسلط گشتانده و توسط شان برادران ما را در سرزمین مبارکه محاصره کرده است و حال آن‌که باید آنان را نصرت می‌داد.

ای سربازان مصر کنانه! چیزی‌که میان شما و میان برادران تان در غزه حائل شده دیوارها و سیم‌خارهای است که از سوی رژیمی بنا و پابرجا شده که برای الله سبحانه وتعالی و احکامش هیچ ارزشی قایل نیست، شما را به منکر دستور داده و از معروف و کار نیک باز می‌دارد و شما را به سوی معصیت و غضب وی سبحانه وتعالی سوق می‌دهد که به جهنم منتهی می‌شود. پس قبل از آمدن روز ندامت و تأسف خود را دریابید؛ روزی‌که انگشتان خود را به دندان گرفته و می‌گویید که ای وای بر ما، کاش از الله سبحانه وتعالی و رسولش اطاعت می‌کردیم! ای کاش که ارتباط خود را با این رژیم قطع می‌کردیم و وفاداری خود را با وی کاملاً به پایان می‌رساندیم! یقیناً که ما را گمراه کرد و دنیا و متاعش را برای ما زینت داد.

قسم به  الله سبحانه وتعالی که متاع دنیا، متاع اندک و نابودشدنی است و هرآنچه که این رژیم برای تان وعده داده و می‌دهد، در برابر یک غوطه‌ورشدن در جهنم چیزی به شمار نمی‌آید و این نصیب کسی خواهد شد که خود را برای این رژیم تسلیم کند و با جنایتش در حق امت سهیم شود! پس بشتابید و خود را از این رژیم نجات داده و برای سرنگونی‌اش تلاش ورزید و سعی کنید برای تطبیق اسلام در زیر سایۀ دولتش فعالیت کنید؛ دولتی‌که پروردگارتان برای تان پسندیده و ارتش‌های تان را مجهز کرده و دست تان را برای نصرت برادران تان در سرزمین مبارکه و آزادسازی سرتاسر فلسطین باز گذاشته و برای تان اجازه می‌دهد تا این رژیم مسخ و تمام رژیم‌های دست‌نشانده و خیانت‌کار را که از آن حمایت می‌کنند ریشه‌کن نمایید.

ای سربازان کنانه، ای بهترین سربازان! این مکلفیت شماست که الله سبحانه وتعالی به شما سپرده است و در روزی که وی را ملاقات می‌کنید از شما پرسان خواهد کرد؛ پس چنان باشید که الله سبحانه وتعالی دوست دارد، که اگر چنین کنید وی سبحانه وتعالی فضل و بخشش خود را در دنیا برای تان می‌گستراند و در آخرت، بزرگواری و بهشت از آن شما خواهد شد. پس آنچه لازم است برای وی سبحانه وتعالی نشان دهید و خاص برای رضایت الله سبحانه وتعالی از این رژیم اعلان بیزاری و تنفر کنید و کارکنان و دعوت‌گران مخلصی را که برای تطبیق اسلام فعالیت می‌کنند نصرت دهید! امید است که الله سبحانه وتعالی از شما بپذیرد و فتح را نصیب تان کند که منجر به تأسیس دولت اسلامی شود، دولتی که از اسلام و امتش حمایت می‌کند؛ خلافت راشده بر منهج نبوت.

﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُون﴾َ [انفال: 24]

ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول كنید هنگامی‌كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد و بدانید كه الله میان انسان و دل او جدائی می‌اندازد (و می‌تواند انسان را از رسیدن به خواست‌ها و آرزوهای دل باز دارد و او را بمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد كه مهم‌ترین آرزوی دل هر انسانی است)، و بدانید كه همگان در پیشگاه الله گرد آورده می‌شوید (و به حساب و كتاب‌تان رسیدگی می‌گردد).‏

برگرفته از شماره 494 جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد سعید فضل

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

اصرار نتانیاهو بر تداوم جنگ

(ترجمه)

خبر:

رژیم یهود با وجود میان‌جیگری بین‌المللی و فشارهای مردمیِ جهانی اصرار دارد که به جنگ پایان ندهد!

تبصره:

مذاکرات متعدد میانجی‌گری جهت خاتمه دادن به جنگ غزه در اماکن مختلفی برگزار شد، با آن هم رژیم خونخوار یهود هم‌چنان به کشتن، تخریب، گرسنگی و محاصرۀ نوار غزه ادامه می‌دهد و نتانیاهو اصرار دارد که جنگ را تمام نکند، دلیلش چیست؟

کاملًا ساده و با تمام قواعد منطقی، آنچه راه و رسم بشری تقاضا دارد و آنچه احکام شرعی بیان می‌کند، نتانیاهو در میان حکام مسلمین یک مرد مخلص و شجاعی ندیده که وسوسه‌های شیطان را فراموش کرده شمشیر را بالای سر خود بگیرد و از نتانیاهو و رژیم‌اش درس عبرتی سازد که تاریخ آن را فراموش نکند.

بلی، نیازی به رفتن در عمق تحلیل و پیچیده‌گی مسئله نیست، خیلی ساده؛ نه تنها درگروه‌های انسانی حتی در میان حیوانات و پرنده‌گان هر که تجاوز کند جوابش را خواهد گرفت.

اما آنچه امروز مسلمانان از ظلم و ستم این حکام خائن، ترسو، رذل و  غلامان حلقه‌به‌گوش غرب تجربه می‌کنند یک  حالت نادر در تاریخ بشریت و تاریخ مسلمانان است، در حالی‌که اردوهای شان کوه‌ها و دشت‌ها را پر می‌کند، با آن هم انگشتی تکان نداده و متجاوز را ادب نمی‌کنند و با او وارد نبرد نمی‌شوند. چرا این چنین است؟!

نتانیاهو و اطرافیانش هم‌چنان با فخر فروشی و بالا بردن نام گناه و تجاوز خود ادامه خواهند داد و تا زمانی از نوادر عالم باقی خواهند ماند، که مسلمانان از شر این حکام خائن و رذیل خود خلاص شوند و صفوف خود را زیر پرچم خلیفه واحدی متحد کنند که بر اساس شریعت الله سبحانه وتعالی حکومت کند و اردوها را برای حمایت از دین و بندگان الله سبحانه وتعالی بسیج نماید.

نویسنده: خلیفة محمد

سه شنبه 21 شوال 1445 هـ.ق.

مطابق با 30 اپریل 2024 م.

مترجم: محمدیاسین سادات

ادامه مطلب...

اعتراض محصلین دانشگاه ها : مقابله در برابر نظامی ارزشی فاسد!

  • نشر شده در امریکا

(ترجمه شده)

در موج اخیر اعتراضات در محوطۀ دانشگاه‌های  امریکا و سراسر جهان، محصلین و دانشکده‌ها مخالفت شدید خود را به شکل صلح آمیز بیان داشته، صدا و گردهمایی‌های خود را به خاطر تقاضای متوقف ساختن نسل کشی جاری در غزه بلند نمودند. این اعتراضات محصلین‌ که نشان دهندۀ گسترش رأی عامه بوده از طرف مجریان قانون با برخورد شدید و در بسیاری موارد با خشونت مواجه شده که این امر مغایرت سرسختانه علیه آزادی‌های است که از طرف جوامع دموکراتیک ادعا می‌شود.

دولت امریکا  در طول تاریخ، خود را منحیث مدافع آزادی بیان و حقوق بشر تظاهر داده است و در برابر چنین سرکوب‌ها در میان ملت‌های دیگر در صورتی که با سیاست خارجی‌اش مخالفت نداشته، سریعاً انتقاد کرده است. اما در حال حاضر این امر در خاک خودش هنگام ابراز اعتراضات علیه اعمال غیر قانونی نهاد صهیونستی به چالش افتاده است. این واکنش‌ها در برابر اعتراضات محصلین دقیقاً همان روش‌های خودکامگی را به  تصویر کشید که امریکا   آنرا محکوم می‌کند.

در قلب این اعتراضات پیام عمیقی علیه فساد سیاست ها، ظلم و سرکوب تقاضا‌های برحق که از اثر جنایت نسل کشی تمام عیار در برابر افراد ملکی که اکثراً زنان و اطفال اند، قرار دارد. معترضین با قومیت، نژاد و ادیان مختلف به شمول تعداد قابل توجه محصلین یهودی انتقاد شان را در برابر پالیسی‌های صهیونستی با بیان شعار – یهود ستیزی - اشک تمساح بیان داشتند. این امر نشان دهنده ایستاده‌گی دسته جمعی علیه کدام دین یا مردم  نبوده  بلکه در برابر نسل کشی که توسط یک دولت غیر قانونی نژاد پرست صهیونستی صورت گرفته، برجسته می سازد.

این سخت‌گیری بیان کنندۀ ارزش گذاری فرمایشی نسبت به آزادی بیان در امریکا است؛ هرگاه در مطابقت با خواسته‌های حکومت قرار داشته باشد، حمایت شده اما اگر آنها را به چالش کشاند، متوقف می شود. این انتخاب تحمیلی، اساساتی را که حکومت امریکا ادعای حمایت آنرا دارد، برملا ساخته و از فسادی پرده بر می‌دارد که در تضاد با تصویر ارایه شده از ملتی است که خود را سردمدار دموکراسی و حقوق بشر می داند.

قراری که جهان وقوع این حوادث را در سراسر مراکز علمی معتبر از دانشگاه کلمبیا تا دانشگاه کالیفورنیا و برکیلی تماشا می‌‌کنند، این وضع پایبندی واقعی به ارزش های امریکا را تحت سوال قرار می دهد. عمق این تمسخر زمانی روشن می‌شود که اکثریت این نهاد‌های علمی شدیداً در موقف گیری های بیرونی امریکا کمک کننده بوده اما همین مراکز علمی از عدم توازن میان ارزش های درس داده شده و چیزی که عمل می شود حرف می زنند.

این مسئله نه تنها زیربنا‌های اخلاقی سیاست‌های امریکا را به چالش می‌کشد، بلکه آنرا در مقابل سایر الگو‌های فرهنگی نیز قرار می‌دهد، طوریکه آموزه‌های اسلامی در طول تاریخ به علما و شاگردان خود آموخته است که رهبران شان را مسؤول دانسته و تلاش به خرچ دهند تا حکومت از ارزش ها و معیار‌های اصیل اسلامی متابعت نماید.

حوادث درحال وقوع هم چنان بحران گسترده‌تر فرهنگی را در امر متابعت از ارزش‌های اساسی که ظاهراً رهبری امریکا ادعای پیشبرد آنرا دارد، برجسته می سازد. این نقد بر حمایت واقعی ارزش‌های که امریکا آنرا می آموزاند و حکومت اش ادعای حمایت آنرا دارد، دعوت به تأمل کرده و اصرار می ورزد تا نقش امریکا منحیث مدعی رهبری کننده بشر به شیوه انسانی و عادلانه، ارزیابی مجدد گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر در آمریکا

تاریخ قمری: ۲۲ شوال ۱۴۴۵

تاریخ میلادی: چهارشنبه، ۱ می ۲۰۲۴

مترجم:  منیب تقوی

   
   
   
ادامه مطلب...

عصر رسانه‌های اجتماعی: برملا شدن دروغ‌ها

  • نشر شده در امریکا

) ترجمه شده)

در طول سال‌های گذشته، جهان غرب توانسته است به بهانه‌ی کمک  به کشور‌های نیازمند، جنایات گوناگون را علیه این کشور‌ها مرتکب شود. جریان این کمک رسانی را از طریق روزنامه‌هایی مانند نیویورک تایمز و برنامه‌های جدیدی همچون فاکس نیوز منتشر می‌کردند.

مثال‌های از این کمک‌ها شامل جنگ علیه عراق است که بیش از ۶۵۰۰۰۰ نفر را کشته برجا گذاشته است، که  و این کار ضرورت حساب شده  زیرا واشنگتن معتقد بود «شواهد قابل توجهی وجود دارد که عراق دارای اسلحه‌ کشتار جمعی  بود و به عنوان یک تهدید واقعی محسوب می‌شد"»

وقتی نوبت به مداخله در یمن می‌رسد، ادعا می‌کند که می‌خواهد به شکست دولت حوثی کمک کند. با استفاده از رسانه‌های خبری، هر زمان که آمریکا می‌خواست وارد یک کشور شود، می‌توانست خود را به عنوان قهرمان در مقابل مردم خود نشان دهد.

اما با با وجود آمدن رسانه‌های اجتماعی، مردم  قادر استند که در سراسر جهان با افراد دیگر ارتباط برقرار کنند.. این حالت برای شرکت‌ها و دولت‌ها سودآور بود تا زمانی که به نفع آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت. وقتی قتل عام مردم فلسطین آغاز شد، مردم غزه قادر بودند به پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مانند تیک تاک متصل شوند تا تصاویر و ویدیوهایی از وضعیت فعلی خود را منتشر کنند.

بر علاوه، این ارتباط آنها را قادر می‌سازد تا دروغ‌هایی را که دولت یهودی و آمریکا سعی در ترویج آن کرده‌اند را بخوانند و با انتشار ویدیوها و تصاویری که اثبات کنند  که آنها دروغ می‌گفتند.

وقتی که قدرت‌های غربی ادعا کردند که به مردم فلسطین کمک می‌کنند، مردم سریعآ به نمایش اثبات‌هایی از اینکه آنچه دریافت می‌کردند تابوت برای جنازه‌ها بود، پرداختند.

وقتی دولت یهودی ادعا کرد که مردمش به دلیل حملات حماس در حال تشویش و نگرانی هستند، مردم ویدیوهایی از سربازان  یهودی را که در خانه‌های تخریب شده مردم فلسطین ویدیوهای تیک‌تاکی می‌ساختند پیدا کردند.

وقتی که آمریکا ادعا کرد که در ماه رمضان کمک می‌کند، مردم فلسطین نشان دادند که این کمک باعث کشته شدن بیشتر مردم شده و شامل گوشت خوک و غذاهای فاسد شده بوده است.

اخیراً پست‌های دربارۀ اعتراضات دانشجویان در دانشگاه‌های آمریکا مانند دانشگاه جنوب کالیفرنیا (USC) و هاروارد منتشر شده‌اند که توسط دانشجویان به «اعتراضات اردوگاهی» معروف هستند. این اعتراضات با تعطیلی از سوی دانشگاه و دخالت نظامی و پلیس آمریکا روبرو شده‌اند.

این اعتراضات ضبط شده و در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مانند تیک‌تاک دارای روند محبوب هستند. ویدیوهایی که دانشجویان را در حال بستن خودشان در ساختمان‌ها برای جلوگیری از ورود پلیس و نیروهای نظامی نشان می‌دهند، هزاران بار به اشتراک گذاشته شده‌اند. یک کلیپ از یک دانشجو که با یک بوتل آب خالی به یک پلیس ضربه می‌زند، به عنوان نماد مقاومت در برابر «دولت فاشیست» شناخته شده است.

تمام این موارد منجر به تصویب یک قانون توسط دولت آمریکا برای ممنوعیت استفاده از تیک تاک در آمریکا شده است. سناتور پیت ریکتس اعلام کرده است که این ممنوعیت به دلیل این است که «ویدیوهای حماس و حامیان  فلسطین در تیک تاک بیشتر از ده وب‌سایت خبری معتبر آمریکا به دسترس قرار گرفته و بازدید دشته اند. »

آمریکا متوجه شده است که دیگر نمی‌تواند نقش خود را در قتل عام مردم بی‌گناه برای مفاد خود پنهان کند. این امر باعث ایجاد عدم اطمینان درباره چگونگی جلب همدردی مردم خود شده است، زیرا هر تلاش برای دروغ گفتن به سرعت فاش شده و باعث بیشتر شدن نفرت و عدم اعتماد به دولت گردیده است . این موضوع آن‌ها را به سمت ممنوعیت شبکه‌های اجتماعی  سوق داده است، که به مردم نشان می‌دهد که مفهوم «آزادی بیان» تنها زمانی قابل قبول است که ایده‌ها و پول شما در هماهنگ با نیازهای دولت باشد، و منافع آنها را تأمین کند. .

نوشته شده توسط اسراء ترچون برای دفتر مطبوعات مرکزی

مترجم: عبدالله خیراندیش

ادامه مطلب...

دعوت‌گران حزب‌التحریر شما را به تطبیق کامل و شامل اسلام فرامی‌خوانند؛ آیا پاسخ شما زندان است؟ Featured

تعدادی از دعوت‌گران حزب‌التحریر در کابل و کاپیسا که به «جرم» دعوت بسوی خلافت و وحدت امت در زندان‌ها بسر می‌برند، با گذشت چند ماه از توقیف شان تا هنوز اجازه‌ی ملاقات با خانواده‌های شان داده نشده است. در حالی‌که سایر زندانیان به شمول مخالفین نظامی نظام، اختطاف‌گران، قاتلین و راهزنان اجازه دارند تا با خانواده‌های شان ملاقات داشته باشند. این ادعا که گویا پروسه‌ی تحقیق تکمیل نگردیده یک توجیه بی‌بنیاد است. فرمان رهبری نظام این است که ده روز پس از دستگیری باید «متهم» به محکمه معرفی گردد. ولی نه تنها این فرمان نقض شده، بلکه فشارهای متعدد بالای دعوت‌گران و خانواده‌های شان وارد گردیده است.

ما به کسانی از مسوولین نظام که چنین اعمال ناروا، تبعیض‌آمیز و ظلم آشکار را علیه دعوت‌گران مسلمان انجام می‌دهند، تذکر می‌دهیم که فعالیت حزب‌التحریر از لحاظ شرعی «جرم» نبوده و عمل حرام نیز نیست، بلکه کسانی اعمال حرام را انجام می‌دهند که دعوت‌گران را زندانی و سپس بر آنها فشارهای روانی و فزیکی می‌آورند. کسانی‌که به هر دلیلی این کار را انجام می‌دهند، از نظر اسلام خود این‌ها مجرم اند و از الله سبحانه وتعالی بترسند که این اعمال در روز آخرت بر ضد آنها شاهدی می‌دهد.

دعوت‌گران حزب‌التحریر با ادای تکلیف امر به معروف نهی از منکر و محاسبه‌ی حُکام، شما را به تطبیق همه‌جانبه‌ی اسلام در افغانستان و حمل اسلام به سایر ملل جهان دعوت می‌کنند. آیا کسانی‌که  شما را بسوی خیر فرا می‌خوانند، زندانی می‌سازید؟ جای تعجب این است که از خیرخواهی دعوت‌گران تشویش دارید، ولی با کسانی‌که شما را بسوی نظم بین‌المللی کفری و نزدیک شدن با کشورهای استعمارگر و سازمان‌های مزدور شان فرا می‌خوانند، تشویش ندارید؟ برعکس نزدیک شدن با آنها را بعضی مسوولین نظام دست‌آورد می‌دانند، در حالی‌که راهی که آنان دعوت می‌کنند منتهی به دوزخ است. دعوت‌گران حزب التحریر چیزی غیر از تطبیق کامل و شامل و حمل اسلام از شما تقاضا ندارند، الحقّ که اگر به این خواست کاملاً لبیک گویید، شما به قدرت منطقه‌یی و جهانی مبدل می‌شوید. اما تا زمانی‌که احکام الله سبحانه وتعالی را کامل تطبیق نکنید، این دعوت‌گران سکوت نکرده و امر به معروف و نهی از منکر نموده و مکلفیت محاسبه‌ی حُکام را انجام می‌دهند، ولو که در این راه سختی‌ها و آزارهای زیادی را متحمل شوند.

تذکر ما به مخلصین نظام این است که رسول الله صلی‌الله علیه وسلم می‌فرماید:

«كُلُّكُمْ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه» (رواه بخاری)

ترجمه: هرکدام از شما دربارۀ رعیت خود مسئول هستید و امام رعیت و مسئول رعیت خود است.

براساس حدیث ذکر شده مسوولین از رعیت و زیردستان شان مسوول می‌باشند. بناء مکلفیت مسوولین است آنانی را ‌که اعمال ناروا و فتنه‌انگیز را در مقابل دعوت‌گران مسلمان انجام می‌دهند، از آنها ممانعت بعمل آورند، چون بابت عمل‌کرد رعیت و زیردستان شان به الله سبحانه وتعالی در روز آخرت جواب‌گُو می‌باشند. بناء کسانی‌که ادعای اسلام، ایمان و جهاد را دارند  احکام اسلام را در تمام بخش‌های حکومت‌داری تطبیق نموده و افکار، اعمال، سیاست و رفتار شان باید متفاوت از ظالمین و اشغال‌گران باشد به خصوص در بخش استخبارات و نظام قضایی.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

بدون خلافت بر منهج نبوت ذوب نظم جهانی فعلی می‌شویم و سرزمین ما به میدان رقابت امریکا و منطقه مبدل می‌گردد Featured

وزیر دفاع روسیه در نشست وزیران دفاع سازمان همکاری شانگهای در قزاقستان ادعا کرده است که: «خطر اصلی به آسیای میانه از گروه های هراس افگن افراطی مستقر در افغانستان است و ایالات متحده تلاش می‌کند که پس از خروج در سال ۲۰۲۱ از افغانستان، در منطقه نفوذ کند.» در سوی دیگر، معین سیاسی وزارت خارجه امریکا جان بس، در سفرش به قطر و پاکستان تلاش دارد تا با مقامات این دو کشور و سایر هیأت‌های دیپلوماتیک در باره پشتیبانی از افغانستان و منافع مشترک امنیتی منطقه گفت‌وگو کند.

آن‌چه از اظهارات مقامات امریکا، روسیه و همین‌گونه مقامات چینایی واضح و روشن است این‌که رقابت شدیدی در بین قدرت‌های بزرگ بر سَر منافع شان در افغانستان براه افتاده و هر کدام از این قدرت‌ها خواهان مبدل ساختن افغانستان به حوزه‌ی نفوذ سیاسی و امنیتی خود هستند. هرچند امریکا پس از شکست ذلیلانه از لحاظ نظامی افغانستان را ترک گفته است، ولی بدلیل موقعیت خاص جغرافیایی این سرزمین که در نزدیکی با آسیای میانه، آسیای جنوبی و چین قرار دارد، هنوز طمع دارد تا نفوذ سیاسی و امنیتی خود را در افغانستان بازیابی نماید و سفرهای منطقوی دیپلومات‌های امریکایی بیشتر به همین هدف است.

در سوی دیگر، کشورهای منطقه فرار امریکا از افغانستان را نشانه‌ی ضعف تلقی کرده و آن را فرصتی برای گسترش نفوذ خود در این سرزمین می‌بییند و تلاش دارند تا با همکاری‌های اقتصادی، واگذاری مراکز دیپلوماتیک، و مطرح ساختن نگرانی‌های امنیتی؛ نفوذ سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را در افغانستان گسترش دهند. 

در میان رقابت قدرت‌ها، آن‌چه بیشتر از همه مایه‌ی نگرانی است، موقف ضعیف و سیاست خارجی اقتصاد محور حکومت افغانستان است که یک سیاست انفعالی بوده و جواب‌گُوی عصر رقابت قدرت‌های بزرگ استعماری نیست. بعضی از مقامات حاکمیت فعلی سخت در تلاش اند تا هم با منطقه نزدیک شوند و هم با غرب، و در وسط این بازی سیاسی، منافع و بقای خود را تامین کنند. رویکردی که خطرناک بوده و نوعی آب بازی در حوزه‌ی نفوذ سیاسی دیگران است. اسلام چنین سیاست خدعه آمیز را غیرشرعی می‌داند و از لحاظ عاقبت سیاسی نیز در نهایت افغانستان را یا در آغوش غرب پرتاب می‌کند یا به آغوش منطقه.

سیاست‌مداران و مردم مسلمان افغانستان باید بدانند که استعمار جزء لاینفک سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ است. استعمارگران اگر از دروازه پیش‌رُو از افغانستان بیرون شدند، تلاش دارند از دروازه‌ی عقب با چهره، نام و شعار جدید وارد شوند، ولی ماهیت استعماری شان هیچ‌گاه تغییر نمی‌کند. اگر رهبران حکومت افغانستان بخواهند در ساختار دولت ملت، نظم بین‌المللی کنونی و نظم‌های کوچک منطقه‌یی سیاست کنند، در این ساختارهای پوسیده و نظم‌ها فاسد و کفری ذوب شده و به سرنوشت ده‌ها گروه اسلامی دچار می‌شوند که بعد از پیروزی در میدان جهاد، در میدان سیاست به ناکامی بسیار خطرناک مواجه شدند.

 بناء راه حل این است که تلاش صورت گیرد تا حوزه‌ای نفوذ سیاسی ـ امنیتی مستقل ایجاد گردد. طوری‌که حاکمان فعلی به جای نزدیکی با غرب و یا منطقه، با مسلمانان جهان و گروه‌های اسلامی نزدیک شوند و مشترکاً به ایجاد یک نظم مستقل سیاسی بپردازند. این کار زمانی ممکن است که بیرون از زندان جغرافیایی دولت ـ ملت بنام افغانستان فکر شود و برای تأسیس خلافت بر منهج نبوت تلاش و مبارزه صورت گیرد. در واقع، این خلافت است که توانایی ایجاد نظم نوین جهانی را دارد که در آن مسلمانان را از حالت ذلت و ظلم بیرون کشیده و در سیاست جهانی فعالانه نقش ایفا می‌کند. نظم که در داخل اسلام را کامل و شامل تطبیق نموده و در سیاست خارجی توسط دعوت و جهاد، نور اسلام را به سایر ملل جهان حمل می‌کند.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم [الانفال:24]

اى مؤمنان! فرمان خدا را بپذيريد، و دستور پيغمبر او را قبول كنيد هنگامى كه شما را به چيزى دعوت كند كه به شما زندگى (مادى و معنوى و دنيوى و اخروى) بخشد

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه