پنجشنبه, ۲۰ صَفر ۱۴۴۷هـ| ۲۰۲۵/۰۸/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

در صفحۀ 139 کتاب نظام اقتصادی آمده است که: «برای صاحب زمین جایز نیست تا زمین‌اش را اجاره دهد، برابر است که مالک زمین و سود آن باشد، یا تنها مالک منفعت آن باشد...» و در صفحۀ 140 همین کتاب آمده است که: «و اما اجارۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم در زمین خیبر به نصف، از این باب نمی‌باشد؛ زیرا سرزمین خیبر درخت بود؛ نه یک زمین خالص و هموار...»؛ پس حکم اجارۀ زمین برای کشت واضح می‌باشد و مناط حکم این است که (زمین باید خاص برای زراعت باشد) و اما مناط حکم در رابطه به زمین خیبر متفاوت می‌باشد؛ چون در آن زمین‌ها تنها درخت بود و درختان به صاحب آن تعلق می‌گیرد. هم‌چنان درخت متفاوت از زمین می‌باشد و حتی اگر زمینی در آن‌جا وجود داشته باشد، متعلق به درختان است.

اما نزد ما «سانیه» عبارت از زمینی است که دارای امکانات آبیاری؛ مانند: چاه یا ذخیرۀ آب یا کانال‌های آب‌رسانی به مزرعه (مانند کانال‌های آبیاری به صورت قطره) که ممکن است در آن خانه و اسطبل با تهویه هوا، دستگاه‌های دارویی وغیره تجهیزات کشاورزی که متعلق به زمین است و دهاقین بدان نیاز دارند، در آن وجود داشته باشد، دولت آن را برای دهاقین فراهم می‌سازد.

پرسش

1- آیا می‌توان گفت که مناط حکم در مورد زمینی‌که از طریق چاه آبیاری شده و دارای امکاناتی زراعتی بوده و زمین خشک نباشد، تغییر می‌یابد؟

2- اگر زمین برای کشت و غله‌جات نباشد؛ بلکه محصولات؛ مانند: گیاهان زینتی، نهالستان‌ها یا دام‌پروری تعیین شده باشد، آیا مناط حکم تغییر خواهد کرد؟

3- آیا در این موارد اجارۀ زمین جایز خواهد بود؟

پاسخ

1- معنای ملساء (بدون کشت) این است که زمینی برای کشت غله‌جات اختصاص یافته؛ اما کشت نگردد؛ پس اجارۀ این چنین زمین برای کشت حرام می‌باشد و دلایل آن قرار ذیل است:

از رافع بن خدیج روایت است که گفت:

«كُنَّا نُخَابِرُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم، فَذَكَرَ أَنَّ بَعْضَ عُمُومَتِهِ أَتَاهُ فَقَالَ:  نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عَنْ أَمْرٍ كَانَ لَنَا نَافِعاً، وَطَوَاعِيَةُ رَسُولِ اللهِ  صلى الله عليه وسلم أَنْفَعُ لَنَا وَأَنْفَعُ. قَالَ: قُلْنَا: وَمَا ذَاكَ؟ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: مَنْ كَانَتْ لَهُ أَرْضٌ فَلْيَزْرَعْهَا أَوْ لِيُزْرِعْهَا أَخَاهُ، وَلا يُكَارِيهَا بِثُلُثٍ وَلا بِرُبُعٍ وَلا بِطَعَامٍ مُسَمًّى»

ترجمه: [ما در زمان رسول الله -صلی الله علیه وسلم- کشت می‌کردیم، (دیدیم که)به یاد آورد که بعضی از کاکاهایش نزد وی آمده گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم از چیزی‌که برای ما سودمند بود، منع کرده است و اما اطاعت رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ما سودمندتر است. گفت: گفتیم: و آن چه است؟ گفت: رسول الله -صلی الله علیه وسلم- فرمود: "کسی اگر زمینی دارد؛ پس آن را کشت نماید یا (اجازه دهد تا) برادرش آن را کشت کند؛ ولی  او  آن را نه به ثلث (یک سوم) و نه رُبع (یک چهارم) و نه هم به بخشی از غذا اجاره ندهد.] (این حدیث را ابو داود روایت کرده است)

2- ولی اگر زمین ملساء (بدون کشت) نبود؛ یعنی با درختانی‌که نیاز به مراقبت داشتند، کاشته شده بود، در این حالت اجاره آن به نام مساقاة (آبیاری کردن) یاد می‌شود؛ حتی اگر بین درختانی‌که کشت می‌شوند، مساحت کمی هم برای کشت وجود داشته باشد، جایز است. زیرا در این حالت آن مساحت اندک به درختان متعلق می‌باشد؛ پس مراقبت از درخت امر اساسی محسوب می‌گردد و از دلایل جواز مساقاة موارد زیر می‌باشد:

بخاری از نافع روایت می‌کند که عبد الله بن عمر –رضي الله عنهما برایش خبر چنین خبرداده است:

«أَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم عَامَلَ خَيْبَرَ بِشَطْرِ مَا يَخْرُجُ مِنْهَا مِنْ ثَمَرٍ أَوْ زَرْعٍ، فَكَانَ يُعْطِي أَزْوَاجَهُ مِائَةَ وَسْقٍ ثَمَانُونَ وَسْقَ تَمْرٍ وَعِشْرُونَ وَسْقَ شَعِيرٍ...»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم خیبر را در برابر نصف محصولات آن، به صورت مزارعه، در اختیار کشاورزان قرار داد. سپس، صد وَسق (شصت پیمانه) از محصولات را به همسرانش می‌داد، که هشتاد وسق خرما و بیست وسق جو بود.

زمین خیبر درخت زار بود و در میان درختان مساحات وجود داشت که کشت می‌شد و جواز این امر از حدیث فوق فهمیده می‌شود. بناء درختان غالب‌اند و رسول الله صلی الله علیه وسلم با هزینۀ مشخصی با آن‌ها معامله کرد؛ یعنی به آن‌ها اجازۀ اجاره را داد؛ زیرا در آن زمین‌ها درختان کاشته شده بود که مساقاة (آبیاری) یا مراقبت از درختان گفته می‌شود.

3- ولی اگر زمینی‌که مختص برای کشاورزی باشد و چیزی‌که نزد شما معنای «سانیة» را می‌دهد و ما آن را به‌گونۀ تفصیلی بیان داشتیم، موجود باشد؛ یعنی (زمینی‌که در آن تجهیزاتی آبیاری؛ مانند: چاه یا کانال‌های آب‌رسانی و بعضی از ساختمان‌های؛ چون: خانه و اصطبل باشد و باقی زمین غیرمزروع باشد)، اجاره دادن آن برای کشاورزی جایز نبوده و کانال‌ و ساختمان‌ در آن تاثیری ندارد؛ چون این زمین تا زمانی‌که غیر مزروع باشد ملساء (صاف) محسوب می‌گردد.

به نظرم آن‌چه شما را در اشتباه انداخته است، معنای کلمه «ملساء» است و شما فکر کرده‌اید که ملساء زمینی را می‌گویند که در آن تجهیزات و سهولت‌های کشت‌مندی وجود نداشته باشد... و در پهلوی آن برداشت کرده‌اید که زمین ملساء؛ به معنای زمین غیرقابل کشت باشد. باید واضح باشد، زمینی‌که کشت نشده باشد؛ باوجودی‌که در آن ساختمانی هم وجود داشته باشد و به هدف کشت و زراعت اجازه گردد، در واقعیت ملساء داخل می‌گردد.

4. اما اجاره کردن زمینی‌که برای محصولات غیرکشاورزی باشد، جایز بوده و اشکالی نداشته و آن‌چه در اجارۀ زمین حرام است مزارعه می‌باشد. اگر اجاره برای ساخت و ساز گروهی کار فن‌آوری باشد، یا زمین جهت ساختن ایستگاه موترها، یا نمایشگاه فروشات، یا تربیه و نگهداری چهارپایان باشد، باکی نداشته و جایز می‌باشد؛ چون این موارد مزارعه نمی‌باشد. ممکن است، اجازۀ زمین جهت فرآورده‌های نباتات زینتی یا گل‌خانه باشد، به شرطی‌که این گیاهان در زمین اجاره شده کشت نشده؛ بلکه در ظروف شیشه‌ای و به ویژه در حوض‌ها کشت ‌گردد. واضح است که برای گل‌خانه‌ها و کشت‌زار نباتات زینتی؛ مانند: گل سرخ، جایی را در قسمتی از زمین برای حوض‌های کشاورزی  قرار داده و نباتات را در آن حوض‌ها کشت می‌نمایند، نه در خود زمین، در این صورت اجاره کردن زمین حرام نمی‌باشد؛ چون این مزارعه نبوده و دلایل حرمت مزارعه با آن منطبق نمی‌باشد؛ بلکه شامل دلایل جواز اجاره می‌گردد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: عمر موحد

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

در صفحۀ 139 کتاب نظام اقتصادی آمده است که: «برای صاحب زمین جایز نیست تا زمین‌اش را اجاره دهد، برابر است که مالک زمین و سود آن باشد، یا تنها مالک منفعت آن باشد...» و در صفحۀ 140 همین کتاب آمده است که: «و اما اجارۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم در زمین خیبر به نصف، از این باب نمی‌باشد؛ زیرا سرزمین خیبر درخت بود؛ نه یک زمین خالص و هموار...»؛ پس حکم اجارۀ زمین برای کشت واضح می‌باشد و مناط حکم این است که (زمین باید خاص برای زراعت باشد) و اما مناط حکم در رابطه به زمین خیبر متفاوت می‌باشد؛ چون در آن زمین‌ها تنها درخت بود و درختان به صاحب آن تعلق می‌گیرد. هم‌چنان درخت متفاوت از زمین می‌باشد و حتی اگر زمینی در آن‌جا وجود داشته باشد، متعلق به درختان است.

اما نزد ما «سانیه» عبارت از زمینی است که دارای امکانات آبیاری؛ مانند: چاه یا ذخیرۀ آب یا کانال‌های آب‌رسانی به مزرعه (مانند کانال‌های آبیاری به صورت قطره) که ممکن است در آن خانه و اسطبل با تهویه هوا، دستگاه‌های دارویی وغیره تجهیزات کشاورزی که متعلق به زمین است و دهاقین بدان نیاز دارند، در آن وجود داشته باشد، دولت آن را برای دهاقین فراهم می‌سازد.

پرسش

1- آیا می‌توان گفت که مناط حکم در مورد زمینی‌که از طریق چاه آبیاری شده و دارای امکاناتی زراعتی بوده و زمین خشک نباشد، تغییر می‌یابد؟

2- اگر زمین برای کشت و غله‌جات نباشد؛ بلکه محصولات؛ مانند: گیاهان زینتی، نهالستان‌ها یا دام‌پروری تعیین شده باشد، آیا مناط حکم تغییر خواهد کرد؟

3- آیا در این موارد اجارۀ زمین جایز خواهد بود؟

پاسخ

1- معنای ملساء (بدون کشت) این است که زمینی برای کشت غله‌جات اختصاص یافته؛ اما کشت نگردد؛ پس اجارۀ این چنین زمین برای کشت حرام می‌باشد و دلایل آن قرار ذیل است:

از رافع بن خدیج روایت است که گفت:

«كُنَّا نُخَابِرُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم، فَذَكَرَ أَنَّ بَعْضَ عُمُومَتِهِ أَتَاهُ فَقَالَ:  نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عَنْ أَمْرٍ كَانَ لَنَا نَافِعاً، وَطَوَاعِيَةُ رَسُولِ اللهِ  صلى الله عليه وسلم أَنْفَعُ لَنَا وَأَنْفَعُ. قَالَ: قُلْنَا: وَمَا ذَاكَ؟ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: مَنْ كَانَتْ لَهُ أَرْضٌ فَلْيَزْرَعْهَا أَوْ لِيُزْرِعْهَا أَخَاهُ، وَلا يُكَارِيهَا بِثُلُثٍ وَلا بِرُبُعٍ وَلا بِطَعَامٍ مُسَمًّى»

ترجمه: [ما در زمان رسول الله -صلی الله علیه وسلم- کشت می‌کردیم، (دیدیم که)به یاد آورد که بعضی از کاکاهایش نزد وی آمده گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم از چیزی‌که برای ما سودمند بود، منع کرده است و اما اطاعت رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ما سودمندتر است. گفت: گفتیم: و آن چه است؟ گفت: رسول الله -صلی الله علیه وسلم- فرمود: "کسی اگر زمینی دارد؛ پس آن را کشت نماید یا (اجازه دهد تا) برادرش آن را کشت کند؛ ولی  او  آن را نه به ثلث (یک سوم) و نه رُبع (یک چهارم) و نه هم به بخشی از غذا اجاره ندهد.] (این حدیث را ابو داود روایت کرده است)

2- ولی اگر زمین ملساء (بدون کشت) نبود؛ یعنی با درختانی‌که نیاز به مراقبت داشتند، کاشته شده بود، در این حالت اجاره آن به نام مساقاة (آبیاری کردن) یاد می‌شود؛ حتی اگر بین درختانی‌که کشت می‌شوند، مساحت کمی هم برای کشت وجود داشته باشد، جایز است. زیرا در این حالت آن مساحت اندک به درختان متعلق می‌باشد؛ پس مراقبت از درخت امر اساسی محسوب می‌گردد و از دلایل جواز مساقاة موارد زیر می‌باشد:

بخاری از نافع روایت می‌کند که عبد الله بن عمر –رضي الله عنهما برایش خبر چنین خبرداده است:

«أَنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم عَامَلَ خَيْبَرَ بِشَطْرِ مَا يَخْرُجُ مِنْهَا مِنْ ثَمَرٍ أَوْ زَرْعٍ، فَكَانَ يُعْطِي أَزْوَاجَهُ مِائَةَ وَسْقٍ ثَمَانُونَ وَسْقَ تَمْرٍ وَعِشْرُونَ وَسْقَ شَعِيرٍ...»

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم خیبر را در برابر نصف محصولات آن، به صورت مزارعه، در اختیار کشاورزان قرار داد. سپس، صد وَسق (شصت پیمانه) از محصولات را به همسرانش می‌داد، که هشتاد وسق خرما و بیست وسق جو بود.

زمین خیبر درخت زار بود و در میان درختان مساحات وجود داشت که کشت می‌شد و جواز این امر از حدیث فوق فهمیده می‌شود. بناء درختان غالب‌اند و رسول الله صلی الله علیه وسلم با هزینۀ مشخصی با آن‌ها معامله کرد؛ یعنی به آن‌ها اجازۀ اجاره را داد؛ زیرا در آن زمین‌ها درختان کاشته شده بود که مساقاة (آبیاری) یا مراقبت از درختان گفته می‌شود.

3- ولی اگر زمینی‌که مختص برای کشاورزی باشد و چیزی‌که نزد شما معنای «سانیة» را می‌دهد و ما آن را به‌گونۀ تفصیلی بیان داشتیم، موجود باشد؛ یعنی (زمینی‌که در آن تجهیزاتی آبیاری؛ مانند: چاه یا کانال‌های آب‌رسانی و بعضی از ساختمان‌های؛ چون: خانه و اصطبل باشد و باقی زمین غیرمزروع باشد)، اجاره دادن آن برای کشاورزی جایز نبوده و کانال‌ و ساختمان‌ در آن تاثیری ندارد؛ چون این زمین تا زمانی‌که غیر مزروع باشد ملساء (صاف) محسوب می‌گردد.

به نظرم آن‌چه شما را در اشتباه انداخته است، معنای کلمه «ملساء» است و شما فکر کرده‌اید که ملساء زمینی را می‌گویند که در آن تجهیزات و سهولت‌های کشت‌مندی وجود نداشته باشد... و در پهلوی آن برداشت کرده‌اید که زمین ملساء؛ به معنای زمین غیرقابل کشت باشد. باید واضح باشد، زمینی‌که کشت نشده باشد؛ باوجودی‌که در آن ساختمانی هم وجود داشته باشد و به هدف کشت و زراعت اجازه گردد، در واقعیت ملساء داخل می‌گردد.

4. اما اجاره کردن زمینی‌که برای محصولات غیرکشاورزی باشد، جایز بوده و اشکالی نداشته و آن‌چه در اجارۀ زمین حرام است مزارعه می‌باشد. اگر اجاره برای ساخت و ساز گروهی کار فن‌آوری باشد، یا زمین جهت ساختن ایستگاه موترها، یا نمایشگاه فروشات، یا تربیه و نگهداری چهارپایان باشد، باکی نداشته و جایز می‌باشد؛ چون این موارد مزارعه نمی‌باشد. ممکن است، اجازۀ زمین جهت فرآورده‌های نباتات زینتی یا گل‌خانه باشد، به شرطی‌که این گیاهان در زمین اجاره شده کشت نشده؛ بلکه در ظروف شیشه‌ای و به ویژه در حوض‌ها کشت ‌گردد. واضح است که برای گل‌خانه‌ها و کشت‌زار نباتات زینتی؛ مانند: گل سرخ، جایی را در قسمتی از زمین برای حوض‌های کشاورزی  قرار داده و نباتات را در آن حوض‌ها کشت می‌نمایند، نه در خود زمین، در این صورت اجاره کردن زمین حرام نمی‌باشد؛ چون این مزارعه نبوده و دلایل حرمت مزارعه با آن منطبق نمی‌باشد؛ بلکه شامل دلایل جواز اجاره می‌گردد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: عمر موحد

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

قوانین مربوط به کارگر، کار فرما را مکلف ساخته تا حقوق کارگر را به صورت کامل بدهد؛ ولی در بحران کار امروز و حرص کارفرمایان، حقوق کارگر ضایع شده و کارگران نمی‌توانند که حق خود را حصول کرده؛ بلکه گاهی مجبوراند که از طریق قوانین حاکم حقوق‌شان را به دست آورند؛ قوانینی‌که حق‌شان را تصریح کرده است. حالا سوال این است که هرگاه کارگر ظلم و حق تلفی را از طرف کارفرما احساس کرد، جائز است که به قانون تصریح شدۀ وضعی مراجعه نماید؟ ربحی ابو معاذ

پاسخ

وعلیکم‌السلام‌و‌رحمت‌الله‌وبرکاته!

شما از حکم مراجعۀ کارگر برای حصول حق‌اش از طریق قوانین وضعی سوال نمودید.

جواب این است که مراجعۀ کاگر به هدف حصول حق و دفع ظلم به قوانین وضعی مطابق به شریعت جائز است؛ یعنی به شرط این‌که حق کارگر و ظلم بالای آن از نظر شریعت ثابت باشد؛ پس حقی‌که از نظر شریعت حق نباشد، حصول آن جائز نیست. بناءً هرگاه چیزی‌که از لحاظ شرعی حق پنداشته نشود؛ اما مطابق قانون وضعی حق باشد، مطالبۀ چنین حقی برای کارگر جائز نبوده؛ اما درصورتی‌که از منظر قانون وضعی و در عین حال از نظر شریعت اسلام حق پنداشته شود، مطالبۀ چنین حقی برای کارگر جائز می‌باشد.

به گونۀ مثال: کسی‌که به خاطر بیان کلمۀ حق، مورد ظلم قرار گرفته و به زندان می‌افتد، اسلام از چنین شخصی دفاع کرده و از زندان آن را بیرون می‌کند؛ بناءً برای چنین شخصی جائز است که به کسی مراجعه کرده تا از آن دفاع نموده، ظلم را از سرش برطرف ساخته و از زندان آزادش سازد.

مثال دیگر: کسی‌که مال‌اش مورد سرقت قرار می‌گیرد، اسلام مال مسروقۀ آن را برایش بر می‌گرداند. پس برای چنین شخصی جائز است تا به کسی مراجعه کرده تا از حق‌اش دفاع نموده و مال مسروقه‌اش را به دست آورد.

و یا مثال دیگر: کسی‌که خانه‌اش را برای شخص دیگری به طور قسط به فروش رسانده و مشتری قسمتی از قیمت خانه را پرداخته؛ ولی از پرداختن قسمتی دیگر قیمت خانه خودداری و یا انکار می‌کند، این درحالی است که در خانۀ خریده شده می‌نشنید و یا آن را تحت تصرف خود در می‌آورد، اسلام در این صورت حق بائع را از مشتری می‌گیرد. بناءً برای چنین شخصی جائز است که با کسی‌که قیمت خانۀ آن را می‌گیرد، مراجعه کند.

به همین ترتیب کارگری‌که به اساس قرارداد مشخصی در بین او و کارفرما به معاش معینی کار می‌کند و کارفرما از معاش آن کم می‌کند، اسلام کارفرما را مکلف ساخته تا معاش کامل کارگر را پرداخت کند؛ در این صورت برای کارگر نیز جائز است که به شخصی‌که از حق آن دفاع کرده و حق آن را حصول کند، مراجعه نماید؛ یعنی هرگاه حق شرعاً ثابت باشد و چنین حقی از کارگر منع شود، برای کارگر جائز است که در پیشگاه قضاء حاضر شده و به خاطر حصول حق خود مراجعه کند. اما در صورتی‌که حق در قانون وضعی ثابت دانسته شده؛ اما مخالف شرع باشد در این صورت برای کارگر جائز نیست که در نزد قاضی مراجعه کرده و خواهان چنین حقی گردد. به گونۀ مثال: کسی‌که به اساس یک عقد باطل در یک شرکت سهامی سهم‌دار بوده و در وقت تقسیم سهام سودی متوجه می‌شود که یک مقدار از سهم‌اش که به اساس سود و ربا به دست آمده است کم می‌باشد، در چنین حالتی جائز نیست که به خاطر حصول چنین سهمی به قاضی مراجعه کند؛ هرچند که در قانون وضعی این سهم به عنوان حق ثابت باشد؛ زیرا این شرکت از اساس باطل بوده و مفاد که از چنین شرکتی حاصل می‌شود نیز شریعت آن را نمی‌پذیرد، برای مسلمان لازم است که از چنین شرکتی بیرون شود.

و یا به گونۀ مثال: کسی‌که مال خود را به هدف به دست آوردن سود در بانک گذاشته تا فائدۀ مشخصی را به دست آورد؛ اما زمانی‌که بانک کم‌تر از مفاد توافق شده برای آن پرداخت می‌کند، برای چنین شخصی جائز نیست که برای حصول این سود که در قانون وضعی به عنوان حق شناخته شده؛ ولی مخالف شرع است به قضاء مراجعه کند؛ زیرا این سود موافق قوانین سودی بانک به عنوان حق شناخته شده؛ ولی خلاف شرع می‌باشد و برای مسلمان لازم است که این معاملۀ سودی را با بانک لغو کند.

خلاصه این‌که هرگاه حقوق مطالبه شدۀ کارگر که به اساس قوانین وضعی حق بوده، به اساس شریعت نیز حق شناخته شود و یا از جمله عقودی باشد که مخالف شریعت نباشد، در چنین حالتی برای کارگر جائز است که این حق را مطالبه کند؛ اما هرگاه حق مطالبه شده تنها به اساس حقوق و قوانین وضعی حق پنداشته شده؛ ولی از نظر شریعت اسلام حق نباشد، برای کارگر جائز نیست که در چنین حالتی برای حصول این حق به قضاء مراجعه کرده و یا آن را بگیرد.

امیدوارم که در همین حد برای جواب سوال شما کافی باشد، الله سبحانه و تعالی عالم‌تر و در همه چیزها با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پرسش

السلام‌عليكم‌ورحمت‌الله‌وبركاته!

یكی از شرایط خلیفه این است كه او باید عادل باشد و ما برای استخراج این حکم از قیاس استفاده می‌كنیم. آیا آیه ذیل نیز می‌تواند به عنوان دلیل برای این شرط استفاده شود؟

﴿وَإِذا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ أَن تَحكُموا بِالعَدلِ﴾ (نساء 58)

ترجمه: وقتی‌که بین مردم قضاوت می‌کنید، با عدالت قضاوت کنید.

الله به شما اجر دهد.

پاسخ

وعلیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

پرسش شما مربوط به یکی از شرایط عقد خلیفه است که در کتاب‌های ما بیان شده است. در كتاب دستگاه خلافت این‌گونه آمده است، پنجم: "این‌كه خلیفه عادل باشد. درست نیست که خلیفه انسان فاسق باشد. عدالت شرط لازم برای عقد خلافت و ادامه آن است، الله سبحانه‌وتعالی در شاهد بودن تصریح نموده است كه عادل باشد." الله سبحانه‌وتعالی فرموده:

﴿وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ﴾

ترجمه: اهل عدالت را از میان خود به شهادت بگیرید.

پس آنچه‌که بزرگ‌تر از شاهد است، خلیفه می‌باشد، در قدم نخست باید که عادل باشد؛ زیرا اگر عدالت شرطی لازم برای شاهد باشد؛ پس شرط آن برای خلیفه از باب اولی است.

همان‌طور‌ی‌که می‌بینید، موضوع ارتباط به این می‌باشد که خلیفه باید عادل باشد؛ یعنی این‌که عدالت در خلیفه تحقق یابد. بنابراین، این یکی از ویژگی‌های خلیفه می‌باشد. نه تنها این؛ بلکه خلیفه باید به عدالت حکم کند و اختلاف را هم با عدالت جدا کند. چون کافر در میان دو مخالف با وجود کفر و فسق‌اش به عدل فیصله می‌کند؛ درحالی‌که عدل نیست. از همین خاطر استدلال درست و صحیح براین‌که ما ذکر نمودیم، شرط بودن عدالت در شاهد واجب است؛ پس در خلیفه از باب اولی واجب می‌باشد. 

خلاصه این‌که دستیابی به شرط بودن عدالت در خلیفه به معنای عدالت است و بر عدالت حکم می‌کند. دلیل در این‌جا‌ این‌که عدالت در شاهد شرط است، در خلیفه از باب اولی شرط می‌باشد؛ هرازگاهی‌که خلیفه عادل بود، به عدل حکم می‌نماید.

در مورد این‌که استدلال به آیه کریمه به معنای حکم کردن به عدل بوده، لزوماً این به معنای بودن کسی نیست که حکم به عدل می‌نماید و یا این‌که دعوا را به عدل جدا کند و این خودش به معنای عدل نیست. ممکن است که کافر؛ همان‌طوری‌‌که قبلاً ذکر نمودیم بین دو مخالف عدل نماید؛ درحالی‌که این عدل نمی‌باشد؛ بنابراین، قول راجح همانا استدلالی است که ما ذکر نمودیم. الله سبحانه‌وتعالی دانا‌تر وحاکم است.

شایان ذکر است که کلمۀ «حَكَمَ» که عرب آن را وضع نموده است، در لغت عرب و یا به اصطلاح حقیقی زبانی «قضی» به معنی (فیصله) می‌باشد. در لسان‌العرب ذکر شده است که: (والحُكْمُ: العِلْمُ وَالْفِقْهُ وَالْقَضَاءُ بِالْعَدْلِ، وَهُوَ مَصْدَرُ حَكَمَ يَحْكُمُ... قضى: القَضاء: الْحُكْمُ...)؛ یعنی حکم: علم و دانش، فیصله به عدل که مصدر حکم یحکم است. قضی: یعنی حکم و فیصله است. 

هم‌چنان در فرهنگ المحیط ذکرشده که: «حکم» به معنای فیصله بوده و در مختارالصحاح نیز فیصله معنا شده است. اما همین لفظ «حکم» در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم، خلفاء راشدین و در نزد عرب و بعد از آن‌ها، به معنای ملک و سلطان بوده؛ یعنی این‌که اصطلاح در حقیقت عرفی استفاده شده است.

از همین جهت است که لفظ «حکم» در حقیقت لغوی به معنای قضاء؛ یعنی (فیصله) استفاده شده و در حقیقت عرفِ خاص؛ یعنی در اصطلاح ملک و سلطان استفاده شده است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

02 ذوالقعده 1439 هـ.ق.

15 جولای 2018 م.

مترجم: احمد‌جبیر نوری

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

به مناسبت حلول عید سعید فطر سال 1441هـ موافق با 2020م

(ترجمه)

خدمت امت اسلامی به گونۀ عام، که الله سبحانه وتعالی آنان را علیه دشمنان‎شان نصرت و یاری فرماید و بر کلمۀ تقوا پایدارشان نگهدارد، زیرا آنان اهل این کلمه بوده و به آن مستحق‌تر اند!

خدمت حاملین دعوت به گونۀ خاص؛ آنانی‌که از الله می‌طلبیم تا دروازۀ نصرت را با دستان آنان باز نماید و با کمک و یاری خویش آنان را معاونت فرماید تا دولت اسلام، که همانا خلافت راشده بر منهج نبوت است را برپا دارند!

خدمت بازدید کننده‌گان بزرگوار صفحۀ انترنتی ما؛ همان‌هایی‌که پیوسته به خیر و برکت موجود در این صفحه روی آورده و آن را دنبال می‌نمایند؛ آنانی‌که با تمام توان به حمایت از حق ایستاده اند و اهل حق را یاری می‌نمایند!

به همه میگویم: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

حلول عید سعید فطر را برای همۀ شما تبریک و تهنیت می‎گویم و از الله سبحانه وتعالی می‎طلبم تا این عید را آغاز خیر و برکت برای تمام مسلمانان قرار دهد تا باشد که امت‎شان بار دیگر تبدیل به همان امتی شود که برای کمک مردم و بشریت به جانب خیر بیرون شده و این کار را با برپائی دولت‌شان، که همانا دولت خلافت راشده بر منهج نبوت می‌باشد، انجام می‌دهند؛ دولتی‌که با برپا شدن آن الله سبحانه وتعالی به رنج و دردشان پایان داده و عزت و کرامت‌شان را برای‌شان برخواهد گردانید.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

[روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز مؤمنان شادمان خواهند شد؛ به نصرت الله و الله هرکه را بخواهد نصرت می دهد و او عزیز و مهربان است!

هم‌چنین از او سبحانه وتعالی می‎طلبم تا این بلا و وباء را از سر تمام مسلمانان دور نماید و آن را سرآغاز نصرت و فتح مبین قرار دهد و می‌دانیم که این کار بر الله سبحانه وتعالی دشوار نیست!

در اخیر خدمت‌‎تان عرض سلام داشته و برای شما دعای خیر می‎نمایم و از الله قوی و عزیز می‎‌خواهم تا این ماه مبارک را آخرین ماهی قرار دهد که مسلمانان جهان بدون دولت به سر می‎برند؛ دولتی‌که اسلام و اهل اسلام را عزت می‌بخشد و الله عزیز و حکیم است.

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

یکم: شب گذشته (شب شنبه) حوالی ساعت دهِ شب به وقت مدینه، بر اساس گزارشارت در بارۀ تثبیت هلال ماه که به ما رسیده بود، شما را آگاه نموده بودیم که هلال ماه درین شب (شب شنبه) دیده نشده است. معمولاً مسئله رؤیت ماه را الی ساعت 10 شب و یا ده و نیم شب به وقت مدینه به تأخیر نمی‌اندازیم؛ لذا بر اعلان این خبر به برادرانی‌که در شرق هستند، ناوقت نکرده ایم. به همین ملحوظ، اعلان این خبر در مناطق مانند اندونیزیا قبل از آذان فجر به آن‌ها می‌رسد.

دوم: سپس مطلع شدیم که هلال ماه توسط سه مسلمان در کشور تانزانیا بر علاوۀ شاهدین در افریقا دیده شده بود؛ بنا بر آن، نمایندۀ خویش را آن جا ارسال نمودیم تا دو نفر را نزد کسانی‌که ماه را دیده بودند، بفرستد تا این مسئله به طور یقین روشن و واضح گردد. بعد از تثبیت شهادت آن‌ها بر رؤیت هلال ماه، جوابی برای ما فرستاد که ازین قرار است: «سه نفر شاهد، قوس باریک هلال ماه را با دو نشانه‌ای که به طرف آفتاب مایل بودند را مشاهده نمودند. آن‌ها نزد سه شباب ما سوگند یاد کرده و درین مسئله (رؤیت هلال ماه) شهادت دادند.»

سوم: جواب نمایندۀ ما تقریباً ساعت یک بعد از ظهر به وقت مدینه به ما رسید. این به دین معنی‌ست که رؤیت هلال ماه درست بوده و کمان یا قوس هلال ماه به سوی غروب آفتاب بوده است. مایل بودن قوس هلال ماه به سوی غروب آفتاب دلالت بر دیده شدن هلال ماه شوال با شهادت سه مسلمان می‌کند.

چهارم: بر اساس حدیث پیامبر صلی الله علیه و‌سلم که امام احمد از ابی عمیر بن انس رضی‌الله عنه، که از جملۀ انصار بود چنین روایت می‌کند:

«غُمَّ عَلَيْنَا هِلَالُ شَوَّالٍ فَأَصْبَحْنَا صِيَامًا فَجَاءَ رَكْبٌ مِنْ آخِرِ النَّهَارِ فَشَهِدُوا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُمْ رَأَوْا الْهِلَالَ بِالْأَمْسِ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ يُفْطِرُوا مِنْ يَوْمِهِمْ وَأَنْ يَخْرُجُوا لِعِيدِهِمْ مِنْ الْغَدِ»

(احمد)

ترجمه: در ارتباط به رؤیت هلال ماه شوال همه‌جا را ابر فرا گرفته بود، لذا با گرفتن روزه، صبح را آغاز کردیم. سپس در اخیر روز مسافرینِ نزد پیامبر صلی الله علیه و‌سلم آمدند و شهادت دادند که دیروز هلال ماه را دیده بودند؛ بنا بر آن رسول الله صلی الله علیه و‌سلم دستور داد که در همان قسمت روز، روزه خود را افطار کرده و برای عید، روز بعد آماده شوند.

و هم‌چنان بیهقی در سنن‌کبری از ربعی بن حراش یکی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و‌سلم چنین روایت کرده است:

«فَقَدِمَ أَعْرَابِيَّانِ فَشَهِدَا عِنْدَ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- بِاللَّهِ لأَهَلاَّ الْهِلاَلَ أَمْسِ عَشِيَّةً فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- النَّاسَ أَنْ يُفْطِرُوا وَأَنْ يَغْدُوا إِلَى مُصَلاَّهُمْ»

(بیهقی)

ترجمه: مردم در بارۀ آخرین روز رمضان اختلاف داشتند که دو اعرابی نزد پیامبر صلی الله علیه و‌سلم به الله سوگند یاد کرده و شهادت دادند که شام دیروز هلال ماه را دیده بودند. لذا، رسول الله صلی الله علیه و‌سلم برای مردم دستور داد تا روزه‌های خود را افطار و نماز را ادأ نمایند.

مبنی بر این احادیث، با پیروی از سنت رسول الله صلی الله علیه و‌سلم، امروز (شنبه) 05/23/2020 م روز اول عید سعید فطر می‌باشد. بنابر این، مسلمین باید روزه خود را افطار نمایند و اما این‌که وقت زوال است، نماز عید را فردا ادأ نمایند. از الله سبحانه‌و‌تعالی می‌خواهیم تا صیام و قیام ما را به درگاهش قبول نماید و ماه مبارک رمضان را سبب حسنات و برکات برای تمام مسلمین بگرداند! هم‌چنان از الله سبحانه‌و‌تعالی می‌خواهیم تا تأسیس خلافت راشده را برای مسلمین اعطاء و آن‌ها را از هرنوع بیماری ساری در امان‌اش نگهدارد تا مسلمین در دنیا و هم‌چنان در آخرت آسوده گردند. بدون شک الله سبحانه‌و‌تعالی عظیم و صاحب لطف و بخشش است. یا الله! طاعات همۀ مسلمین را قبول فرما، همۀ حمد و ثنا سزاوار خالق کائنات و مخلوقات است.

السلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته!

روز عید سعید فطر، 1 شوال 1441هـ.ق مصادف است با 23/05/20220م

برادرتان شیخ عطا بن خلیل ابوالرشته امیر حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

خبرها کاهش ناگهانی قیمت نفت مخصوصاً نفت تگزاس را دست به دست نموده، رقمی‌که به قیمت 30 دالر زیر صفر رسید و نفت خام برنت که به صورت منظم داد و ستد می‌شد، به 9% رسیده و قیمت هر بشکه آن به 25 دالر رسید، که عوامل کاهش نفت مختلف بوده خواه این کاهش ناگهانی به پرشدن ذخیره‌ها ارتباط داشته باشد و یا به اثر کرونا که روی نزول اقتصاد و تقاضای نفت تأثیر داشته است! سوال این است که اگر عمیق‌تر به این مسأله ببینیم عوامل بحران نفت چیست؟ آیا این بحران ادامه خواهد داشت؟ این بحران بر اقتصاد امریکا و اقتصادی جهانی چی تأثیری خواهد داشت؟

پاسخ

برای درک واقعیت بحران نفت به صورت کلی و مخصوصاً برای بحران نفت (غرب تگزاس) و هم‌چنان برای درک تأثیر آن بر اقتصاد امریکا و اقتصاد جهان ضروری است که سه واقعیت و یا سه موضوع را بشناسیم، مسأله اقتصادی و سیاسی و تأثیر آن بالای نفت "تگزاس" سپس شناخت تأثیر آن بالای نفت برنت و هم‌چنان شناخت تأثیر آن بالای اقتصاد امریکا و جهان.

اول) تأثیر ویروس کرونا بالای مصرف نفت: از آغاز سال جاری ویروس کرونا از چین انتشار و به اروپا و سپس به امریکا انتقال یافت و بعداً شیوع ویروس کرونا یک سلسله اقدامات قرنطینه‌ای و توقف بسیاری از بخش‌های اقتصادی را در تمام کشورها با خود داشت. هم‌چنان شیوع کرونا حرکت و پرواز هواپیماها را به دلیل منع سفر در بسیاری از کشورها مخصوصاً اروپا و امریکا متوقف ساخته و این کشورها از ترس انتقال ویروس کرونا حرکت هواپیماهای شان را متوقف ساختند، هم‌چنان اختلال و بی‌نظمی وحشتناک شدیدی که روی تجارت بین‌المللی به اثر توقف تقاضای مواد غیر غذائی و غیر صحی به وجود آمد، این موضوع باعث شد تا بر حرکت حمل و نقل تراسپورتی تأثیر بگذارد؛ در حالی‌که حمل و نقل خشکه و دریائی %68 از نفت را به مصرف می‌رساند. (منبع: اندپندنت عربی 24 اپریل 2010م)

 این موارد باعث شد که تقاضای جهانی نفت به سبب کرونا به کاهش بزرگی مواجه گردیده و این کاهش تقاضا، با انتشار ویروس کرونا از یک کشور به کشور دیگر عمیق‌تر شود، چنانچه هرجا که ویروس کرونا شیوع پیدا کرد، فلج شدن بسیاری از بخش‌های اقتصادی را با خود داشته؛ ولی تعامل آن با نفت متفاوت بود. وقتی کرونا در دولت‌های بزرگ اروپائی غربی انتقال یافت، باعث کاهش شدید تقاضای نفت جهانی گردید؛ چون این دولت‌ها مصرف کننده بسیار نفت بودند، وقتی این ویروس به صورت شدید آن به امریکا شیوع  پیدا کرد بحران نفت چنین حالتی را با خود گرفت، امریکائی‌که 20% درصد نفت جهانی را به مصرف می‌رساند، بناء اگر از ناحیه ارقام حساب کنیم، تقاضای نفت 30% در جهان کاهش یافت، جهانی‌که نزدیک به 100 ملیون بشکه نفت در روز به مصرف می‌رساند، در این زمینه دو مورد از اظهارات که در مورد کاهش تقاضای نفت در جهان ابراز گردیده بیان می‌کنیم:

1-       اظهارات اول: آژانس انرژی بین‌المللی به تاریخ 15 اپریل 2020م طوری پیش‌بینی کرد که تقاضای جهانی سالانه نفت روزانه به 29 ملیون بشکه خواهد رسید که این کاهش رقمی را ثبت خواهد که در طول 25 سال شاهد آن نبوده است... (مبنع: روزنامه وفد 15 اپریل 2020م)

2-       اظهارات دوم: «الکساندر نوفاک وزیر انرژی روسیه اعلام نموده که تقاضای جهانی نفت روزانه به 20 الی 30 بشکه کاهش یافته است. او گفت: حالا ما به پائین‌ترین درجه تقاضای جهانی نفت مواجه شدیم.» (منبع: عربی نت 22 اپریل 2020م)

به این ترتیب می‌بینیم که تقاضای جهانی نفت آن قدر کاهش یافته که در غیر از جنگ‌های جهانی تصور آن را کرده نمی‌توانیستم. این کاهش سرسام‌آور در طی سه الی چهار ماه یعنی در جریان بحران کرونا به وجود آمده، به حدی‌که نفت تگزاس با پائین‌ترین درجه خود یعنی به 37 درجه زیر صفر رسیده است و این کاهش سرسام‌آور به تاریخ 20 اپریل 2020م اتفاق افتاده که این روز را به نام دوشنبه سیاه نام گذاشتند.

دوم) واقعیت سیاسی: چون نفت یک کالای استراتیژیک است، دولت‌ها این کالا را برای ضربه زدن دیگر دولت‌ها استفاده می‌کنند. منظور استفاده این‌چنینی سیاست امریکا است، چون امریکا بود که یک ماه قبل به وسیله سعودی جنگ نفت را در برابر روسیه به راه انداخت که توضیح بیش‌تر این مسأله قرار ذیل است:

1-       امریکا روسیه را مجبور ساخت تا تولید نفت را کاهش داده تا قیمت بلند نفت را حفظ نموده و شرکت‌های شیلی امریکائی در بازار نفت رقابت کنند، زیرا استخراج نفت شیلی امریکائی بسیار پر مصرف است، از طریق این سیاست، سعودی توانیست که در طول سه سال روسیه را مجبور سازد تا تولید نفت روزانه به مقدار 2.1 ملیون بشکه نفت کاهش یابد، که در این تولید نفت "اوپک" روسیه نیز شرکت نمود؛ گروهی‌که جدیداً مشهور به "اوپک پلس" شد. این توافق سعودی با روسیه در اخیر مارچ 2020م به پایان رسید و این توافق قبل از انتشار کرونا بوده که آخر این توافق‌نامه هم‌زمان با شیوع کرونا واقع شده است.

2-        با شیوع ویروس کرونا در چین و آغاز انتقال آن به ایتالیا، قیمت نفت کاهش یافته و هر بشکه نفت برنت به 45 دالر رسید که این سطح قیمت و ادامه آن خطری بود برای تولید کننده‌گان نفت امریکائی، چون کاهش این چنینی تولیدکنندگان نفت امریکا را تهدید به اخراج‌شان از بازار نفت می‌نمود؛ لذا امریکا خود را مجبور احساس کرد که قیمت نفت را بالا ببرد، در این وقت بود که امریکا سعودی را مجبور ساخت تا بر ضد روسیه فشار وارد کرده تا در کاهش تولید نفت خود بیفزاید، چون تقاضای جهانی نفت به سبب شیوع کرونا به طور دوامدار پائین آمد؛ بناءً نشست "اوپک پلس" به تاریخ 6 مارچ 2020م صورت گرفت، زمانی‌که روسیه هرگونه کاهش اضافی تولید نفت را رد کرد و این عکس العمل روسیه به دلیل ترس آن از کاهش تولید نفت شیلی بود.
3- با از بین رفتن این نشست" اوپک پلس" قیمت نفت 10% به صورت فوری کاهش یافته آن‌هم به سبب انتشار خبر اختلاف گروه "اوپک پلس".

4- سعودی بعد از ناکام ماندن این نشست طی چند روز نزدیک آن جنگ قیمت نفت را علیه روسیه شروع کرد تا آن را از طریق پنج راهکار مجبور به کاهش تولید نفت سازد.

الف- راهکار اول سعودی این بود که از توافق‌نامه اول (توافقنامه که به اساس آن باید 2.1 ملیون بشکه روزانه کاهش می‌یافت) شانه خالی کند، با وجودی‌که روسیه اعلام نمود که به این توافق‌نامه پایبند می‌باشد.

ب- افزایش وحشتناکی در تولید نفت بود که این راهکار از 1 اپریل درست از ختم میعاد توافق‌نامه اول شروع شد، توافق‌نامه‌ای که میزان کاهش تولید نفت با روسیه را مشخص می‌نمود. بدین ترتیب از آغاز این راهکار میزان افزایش تولید روزانه نفت به 12 الی 13 ملیون بشکه می‌رسد، هرچند که در تقاضای جهانی نفت به سبب کرونا مشکلات زیادی پیش آمد.

ج-: کاهش قیمت مزدوران آسیائی در ازای هر بشکه نفت به 6 دالر امریکائی که سطح قیمت اولین بار در تاریخ خصمانه است.

د- کاهش و افزایش مزدوران آسیائی به خاطر از بین بردن نقش روسیه در بازار نفت است.

ه- به اجاره گرفتن کشتی‌های بزرگ نفت کشی‌که مانند ذخیره‌های شناگری در دریا بوده و با این پرخوری شان بازار نفت را به کساد می‌کشد.  

5- با این راهکارها که سعودی در همین چند روز نزدیک اعلام نمود، به تاریخ 6 مارچ 2020م نشست"اوپک پلس" را در پی داشت که این نشست کاهش ثلث قیمت نفت را به وجود آورد. روز دو شنبه قیمت نفت به ثلث قیمت‌اش رسیده و از زمان جنگ خلیج یعنی سال 1991 م به بیشترین خسارات روزانه رسید. این کاهش وحشتناک بعد از آن بود که سعودی به بلند بردن تولید نفت اشاره کرده و گفت که این افزایش تولید نفت به دلیل شیوع ویروس کرونا می‌باشد تا در بازار کمک بیشتری گردد. از همین جهت سعودی از قراردادهای آینده خود که 22 درصد نفت خام برنت را به 37.05 دالر در هر بشکه قیمت‌گذاری کرده بود عقب نشینی کرده که بعدا 31 درصد نفت خام را به 31.02 دالر در هر بشکه قیمت گذاری که این قیمت پائین‌ترین سطح از 12 فیبروری 2016م است. (منبع: رویترز 9 مارچ 2020 م.)

در حالی‌که می‌دانیم که خام برنت از منابع و چاه‌های نفت بحر شمال استخراج می‌گردد و خام برنت مخلوطی از نفت زیوت خام، فورتیز، اوزبیرگ و ایکوفیسک می‌باشد که این نوع نفت دو سوم معیار قیمت‌گذاری تولید نفت جهانی را رقم زده مخصوصاً در بازارهای اروپا و افریقا و گاهی اوقات به امریکا و بعضی از کشورهای افریقائی صادر می‌شود، البته این داد و ستد زمانی صورت می‌گیرد که بعد از مصارف حمل و نقل، قیمت نفت مناسب باشد.

 داد و ستد قراردادهای آینده خام برنت از طریق شرکت بورص انترکونتیننتال(ICE) در لندن پایان یافت، یعنی سعودی با این راهکارهایش سبب شد تا قیمت نفت کاهش یابد و بعد از 1 اپریل بعد از ختم توافق‌نامه "اوپک پلس" با روسیه از وقتی‌که سعودی این گام‌ها را به اجراء گذاشت، کثرت تولید نفت در بازار محسوس شده و باعث شد که قیمت نفت برنت به زیر 30 دالر برسد که این تحول در جریان ماه اپریل و قبل از 20 اپریل 2020م صورت گرفت.

6- این سیاست سعودی در اصل سیاست امریکا به خاطر فشار وارد کردن بر روسیه بوده اما این سیاست حدوداً قبل از دو ماه در واشنتن طراحی شده بود؛ یعنی قبل از آن‌که ابعاد کاهش تقاضای نفت به سبب شیوع کرونا پیش‌بینی شود، مخصوصاً کاهش تقاضای نفت در امریکا. در نتیجه این دو سیاست یعنی سیاست تحمیل شده امریکا بر سعودی و شدت کاهش تقاضای نفت شمشیر ویران کننده که اداره ترامپ آن را ساخته بود تا روسیه را توسط آن بزند مانند شمشیر دولبه شد که دو طرف به شمول شرکت‌های شینی امریکا را مورد ضربه قرار داد؛ یعنی پلان‌های که امریکا برای ضربه زدن روسیه از طریق کاهش قیمت نفت طرح‌ریزی کرده بود، فکر نمی‌کرد که به این عمق وفاجعه برسد. شکی نیست که عمق کاهش این قیمت، نتیجه دو عامل بوده است: سیاست امریکا- سعودی بر ضد روسیه و دیگری کاهش شدید دوامدار جهانی در تقاضای نفت؛ کاهشی‌که به این میزان در سیاست امریکا پیش‌بینی و هدف نبود.

 فشار بر شرکت‌های شیلی داخل امریکا شدت گرفته در حدی‌که شرکت "ویتینگ پترولیم" به تاریخ 2 اپریل ورشکستگی‌اش را اعلام و هم‌چنان صد شرکت شیلی امریکائی در لبه افلاس قرار گرفتند «چون قیمت نفت کم‌تر از مصارف تولید نفت شد، به گونه‌ای که مصرف هر بشکه نفت شیلی به 35 دالر رسید.» (منبع: اسواق عربی 11 مارچ 2020م.)

 هم‌چنان بنا به گزارش اندپندنت عربی به تاریخ 24 اپریل 2020م قراردادهای آینده در مورد نفت غرب تگزاس روز پنج شنبه مورخ 23 اپریل بین 15 و نزدیک به 27 دالر رسید و همه این قرار دادها تا 2020م زیر قیمت یعنی زیر 30 دالر بوده و این چیزی بود که فشار را بالای نفت شیلی ایجاد کرد.

7- این واقعیت‌های خطرناک است که بر صنعت نفت امریکا به سبب شیوع کرونا ایجاد شده و به همین دلیل اعلامیه‌های اداره امریکا به کثرت نشان‌دهنده دخالت در بین روسیه و سعودی است تا هردوی این دو کشور را وادار سازد تا دو باره به کاهش تولید نفت روی آورند. رئیس جمهور امریکا طی تماس تلیفونی به رئیس جمهور روسیه به تماس شده که با این تماس لعاب دهان رئیس جمهور روسیه از شوق به جریان شده و امیدوار شد که بار دیگر در خصوص قیمت نفت با امریکا هم‌آهنگ گردد؛ چنانچه ترامپ به سعودی تماس گرفته و گفته است: «ما گفتگوی ویژه را با رئیس جمهور پوتین انجام دادیم؛ هم‌چنان گفتگوی ویژه را با ولی عهد سعودی انجام دادیم.» (منبع: یورونیوز 1 اپریل 2020م .)

خلاصه ممکن است که اداره ترامپ توافق‌نامه روسی- سعودی را برای کاهش تولید نفت مراعات کرده و این بزرگترین توافق‌نامه است که کاهش 10 ملیون نفت روزانه را پذیرفته است. «اعضای سازمان دولت‌های تولید کننده نفت"اوپک" و هم‌پیمانان شان به یک توافق‌نامه همه‌پذیری برای کاهش تولید نفت 10 در صدی جهانی دست یافتند. چیزی‌که تا اکنون تأکید می‌شود، این است که "اوپک" و هم‌پیمانان اش به زودی تولید 9.7 ملیون بشکه نفت را کاهش خواهند دادند.» (منبع: بی بی سی 12 اپریل 2020م.) اجرای این توافق از 1 می 2020م شروع شده و برای مدت دو ماه ادامه خواهد داشت. بعد از آن دولت‌های امضاء کننده نظر به تقاضای جهانی برای گذاشتن طرح آینده قدم خواهد گذاشت، بناءً این یک توافق‌نامه کوتاه مدتی است که برای مدت دو ماه به انتظار بلند رفتن تقاضای جهانی نفت خواهد نشست که با ختم ماه جون به پایان خواهد رسید؛ اما چیزی‌که در ظاهر به نظر می‌رسد این است که مشکلات قیمت نفت به عمق خود رسیده و با این توافق‌نامه به صورت مقطعی قیمت نفت به صورت نسبی بلند رفته و سپس نرخ قیمت برنت زیر 30 دالر بر خواهد گشت. چیزی‌که این مسأله را تفسیر می‌کند این است که تقاضای جهانی نفت روزانه 30 ملیون کاهش یافته؛ پس کاهش روزانه 10 ملیون بشکه برای جلوگیری این کاهش کمک نخواهد کرد.

سوم) واقعیت سومی‌که باید مورد شناسائی قرار گیرد، ذخیره نفت امریکا است: امریکا دو قسم ذخیره نفت دارد، اول ذخیره استراتیژیک برای دولت است و دوم ذخیره شرکت‌ها، این مسأله با دو مسأله قبلی در عمیق ساختن بحران نفت نقش و سهم دارد، بخشی از این مسأله به ذخیره استراتیژیک تعلق دارد و بخشی هم به نفت غرب تگزاس که توضیح این موارد قرار ذیل است:

1- به طور عموم ذخیره استراتیژیک نفت مخصوص دولت، عبارت از ذخیره‌های است که غالباً در زیر زمین ساخته شده و این نوع ذخیره برای آن است که در زمان بحران از آن استفاده گردد. بسیاری از کشورها چنین ذخیره‌هایی را بعد از توصیه‌های سازمان انرژی به سبب بحران نفت در جنگ 1973 حفاری نمود. امروزه برای هر دولت بزرگ مصرف کننده نفت ذخیره‌های نفت وجود دارد که در زمان انقطاع نفت و نیاز مندی شان امکان استفاده نفت را برای مدت 30 الی 90 روز ممکن می‌سازد.


2- درسال 1975 کنگرس امریکا قانونی را تصویب نمود که حکومت فدرالی آن وقت را مکلف ساخت تا اماکن برای ذخیره‌سازی مقدار کافی نفت خام بسازد تا در حین خطر و نیازمندی شدید به آن بتواند نیاز را تأمین کند. اماکن ذخیره امریکا بر ساحل‌های ولایات تگزاس و لویزیانا واقع شده و دولت مکلف است که برای تأمین پاسبانی این ذخایر اقدامات شدیدی را بگیرد. آخرین مقدار ذخیره استراتیژیک امریکا در سال 2009 به 727 ملیون بشکه نفت می‌رسید و علاوه بر ذخایر فدرالی، شرکت‌های امریکائی در بخش انرژی دست به ذخایر خصوصی زدند که این ذخایر خصوصی به صورت کلی مساوی با ذخایر فدارالی است و مثل این ذخایر شرکت‌ها در ولایت تگزاس بسیار بوده؛ ولایتی‌که از سالیان سال بزرگترین تولید کننده نفت امریکا به حساب آمده و نفت آن بنام "خام غرب تگزاس" یاد می‌شود و هم‌چنان ولایت "اوکلاهوما" که مجاور ولایت تگزاس است ولایتی‌که از طریق آن نفت تگزاس به دورترین نقطه خشکی امریکا انتقال داده می‌شود.

3- با نزول سابق قیمت نفت در 6 مارچ 2020م و سپس جنگ نفتی بین سعودی و روسیه، بسیاری از دولت‌ها مخصوصاً امریکا و چین به پرنمودن ذخایر استراتیژیک نفت خود پرداختند. ترامپ در آن وقت به کاهش قیمت نفت خوش‌حالی کرد و به این ترتیب امریکا به خرید نفت به قیمت ارزانی از سعودی و کشورهای دیگر اقدام کرد. قبل از فرا رسیدن "دوشنبه سیاه" ذخایر تگزاس تقریباً به پرشدن رسید. به این ترتیب مشکل ذخایر نفت به حالت متشنج و پرشدن رسید، به گونه‌ای که جاسازی نفت‌های اضافی در صورت عدم بیع در این ذخایر به یک مسأله پیچیده و احیاناً غیر ممکن تبدیل شد و به این ترتیب بسته کردن کانال‌های ذخایر به عنوان یگانه راه حل تولید کننده نفت مخصوصاً نفت تگزاس گردید.

4- به این ترتیب ذخایر نفت استراتیژیک امریکا در حد زیادی پرشده و هم‌چنان کشتی‌های نفت‌کش در دریاها به مثابه هم‌کار ذخایر نفت کارمی‌کنند؛ پس به این صورت مشکل ذخایر نفت و خیم و بزرگ شده به گونه‌ای که نیاز به هم‌کار برای ذخیره سازی نفت مخصوص نفت غرب تگزاس پیدا کرد، آن هم در نقطه تسلیم‌اش در شهر کوشینگ در ولایت "اوکلاهوما" شمال ولایت تگزاس. میزان نفت خام ذخیره شده در امریکا زیاد شده مخصوصاً در شهر کوشینگ و هم‌چنان فعالیت‌های تصفیه کن را کاهش داده است.

 آخرین حد انرژی ذخیره شده در منطقه کوشینگ به 76 ملیون بشکه می‌رسد. معمولاً برای صاحبان قرار داد  نفت که ممکن است که در وقت فرار رسیدن میعاد آن نفت را در "کوشینگ" تسلیم دهند و یا آن را در آن‌جا ذخیره سازند، البته به قیمت عادی ‌که به داخل خشکه به امریکا انتقال داده می‌شود؛ اما چیزی‌که به وجود آمده چیزی دیگری است «چیزی‌که در ولایت کوشینگ و اوکلاهما مخصوصاً وقتی ذخیره‌سازی خام تگزاس به عقب کشید، حجم ذخیره به پنج ملیون بشکه اضافه شده و تقریباً به آخرین حد خود رسید و به همین ترتیب میزان ذخایر امریکا از مواد سوخت و تولیدات مکرر آن اضافه شد این در حالی است که مصرف هفته وار این مواد به سبب اقدامات خانه نشینی به 25 درصد رسید.» (منبع: رأی الیوم 25 اپریل 2020م )

به این ترتیب گفته می‌توانیم که کاهش بی‌سابقه تقاضای جهانی نفت که به 30% و در حدود 30 ملیون بشکه نفت به طور روزانه رسیده همین مسأله سبب عمده کاهش پی‌درپی قیمت نفت شد؛ اما سیاست امریکا- سعودی جهت فشار آوردن بالای روسیه در زمان عادی قابل تطبیق بود؛ نه در زمان بحران تقاضای نفت.

چهارم: واقعیت چهارم که باید مورد شناسائی قرار گیرد این است که تمامی این موضوعات بر نفت تگزاس تأثیر نموده و ذخایر شهر اوکلاهما پرشده و دیگر جای ذخیره سازی وجود ندارد؛ مگر به قیمت بسیار بلند، برای آن تجار تلاش کردند که از چنین قراردادهای خود را خلاص کنند. بناءً بحران نفت غرب تگزاس یا "دوشنبه سیاه" 20 اپریل 2020م وقتی به کمتر از 37 دالر در هر بشکه رسید و تجار در این بخش خسارات فاحش را در امریکا بر داشتند، به وجود آمد؛ چیزی‌که حالت بازار نفت را به این حد رساند، عواملی بود که بیان کردیم، یعنی پرشدن ذخایر کوشینگ. وقتی ذخایر نزدیک به پرشدن رسید، این اقدامات نادری بود چون قیمت ذخیره‌سازی بالا است و دیگر این‌که فضای مصرف نفت به دلیل بسته شدن بازار اقتصاد نامعلوم بوده و قیمت ذخیره نمودن در ذخایر کوشینگ به شدت حرکت نموده و عاملی دیگری بود که بر حاملین قراردادهای ماه "می" فشار وارد کرد. به این دلیل تلاش کردند که از این قرار دادها خود را آزاد سازند و به هین دلیل قیمت نفت این قراردادها به 10 دالر و بعدا به پنج دالر سپس به زیر صفر رسید که این یک صورت مسخره دراماتیکی در قیمت نفت است؛ سپس قیمت زیر صفر باقی مانده تا آن‌که آخر نفت این قراردادها در ماه "می" منفی 37.6 رسید. این کاهش در وقتی صورت گرفت که حاملین این قرار داد‌ها و تجار این بخش سخت حیرت زده شدند.

به این ترتیب بحران "دوشنبه سیاه" 20 اپریل 2020م برای نفت غرب تگزاس بود، و این ها عواملی بودند که هم‌دست و یکجا شده تا این بحران را به وجود آورند. به این دلیل بحران نفت تگزاس به وجود آمده و خوش‌حالی‌های "ترامپ" به خاطر توافق "اوپک پلس" بین سعودی و روسیه هیچ فایده نکرد. وقتی‌که ترامپ به تاریخ 12 اپریل 2020م گفت: «به زودی این توافق صدهاهزار وظیفه را در بخش انرژی در ایالات متحدۀ امریکا به وجود خواهد آورد. می‌خواهم از پوتین رئیس جمهور روسیه و پادشاه سعودی سلمان بن عبدالعزیز تشکر کنم.» (منبع: CNN عربی 21 اپریل 2020م) پس خوشحالی‌های "ترامپ" از واقعیت موضوع به دور بود، زیرا سقوط این‌چنینی قیمت نفت ترس بزرگ در امریکا و تمام جهان ایجاد کرده و بحران اقتصادی را مخصوصاً در بخش انرژی که به عمیق ترین حالت خود رسیده و به صورت کلی قابل انفجار بود، ایجاد کرد؛ در حالی‌که می‌دانیم که نفت خام غرب تگزاس متوسط از چاه‌های نفت امریکا و اساساً استخراج آن از تگزاس، لویزینا، داکوتای شمالی می‌شود؛ سپس از طریق خط انابیب به کوشینگ، ولایت اوکلاهما آمده و داد وستد آن از طریق قراردادهای بعدی از طریق تگزاس وسیط از طریق بخش نیویورک تجارتی صورت می‌گیرد که ملک بخش شیکاگوی تجاری است.

پنجم: از جهت دیگر امریکا از آغاز بحران کرونا به چند راهکار روی آورد، راه حمایت، نجات و تحریک که این راهکارها به صورت تدریجی بوده و اولین راهکار آن کوچک و به ارزش 8.3 ملیارد دالر بود که این راهکار برای حمایت برنامه‌های صحی و مبارزه با کرونا در امریکا صورت گرفته است. بعد از آن که کرونا بخش‌های بیرون از صحت را مورد ضربه قرار داد «امریکا قیمت فائده‌اش را نزدیک به صفر کاهش داده و هم‌چنان برنامه‌های تشویقی به قیمت 700 ملیارد دالر به راه انداخت تا از این طریق از اقتصادش در برابر کرونا حمایت کند.» (منبع: بی بی سی 16 مارچ 2020م )

پس امریکا با واریز کردن سیل‌آسای دالر اقدام کرد تا کمبود دالر را جلوگیری کند و بعداً به تاریخ 27 مارچ 2020م دست به راهکار تشویقی اقدام نموده و به قیمت 2.2 تریلیون دالر به طور خیالی روی دست گرفت، که این بزرگترین راهکار در تاریخ امریکا بوده و بیشترین این بخش به خرید قرض‌های شرکت‌های اختصاص داده شد که این شرکت‌ها در لبه افلاس بودند و در جریان این راهکار«بانک احتیاطی فدرالی قبلا اعلام کرده بود که به زودی به ارزش مقدار 500 ملیارد دالر از چک‌های ذخیره خریداری نموده و به ارزش 200 ملیارد دالر از اوراق مالی حمایت شده توسط رهن املاکی خریداری می‌نماید؛ چنانچه بانک مرکزی امریکا از ایجاد برنامه‌های جدیدی خبر داد که به ارزش 300 ملیارد دالر در تمویل جدید برای تمویل جدید اعتبار صاحبان کار و مصرف کننده گان و شرکت‌ها فراهم می‌کند.» (منبع: تریدرس اب  24 مارچ 2020م) سپس حجم هزینه‌های صحی برای مصابین ویروس کرونا انتظار می‌رود که برای امریکا بسیار رنج‌آور باشد و در کنار آن شرکت‌های بیمه نیز به نابودی گرائید که این شرکت‌ها بی‌نهایت بزرگ بود. سپس امریکا از بحران شدید بیکاری نیز رنج می‌برد؛ چون در حدود 30 ملیون امریکائی وظایف‌شان را در همین واقعه کرونا از دست داده و شرکت‌هایی‌که این کارگران را توظیف می‌نمود، در وضع مالی نا امیدکننده قرار گرفته که بازگشت این تعداد بیکاران برکارهای شان به زودی ممکن نمی‌باشد. این رقمی است که تنها بر اشخاص اطلاق می‌گردد که خواهان کمک‌های مالی شده‌که تعداد این بیکاران از 22 ملیون امریکائی بیش‌تر است، اگر دولت همین راه نجات را پیش گیرد، به زودی پول امریکا شاهد شکستی خواهد بود که به آتش آن امریکا، دولت‌ها و ملت‌هایی‌که تعامل‌شان با دالر است، به آتش آن بسوزد.

ششم: واقعیت ششم که باید آن را شناخت این است که این بحران هرچند که بر امریکا سخت‌تر وارد شده اما دولت‌های دیگری را نیز در جهان گرفته است.

1-       اگر در مورد اروپا بگوئیم حال اروپا از قرین‌اش -امریکا- بهتر نیست؛ چون پیامدهای کرونا اساس سیاست اروپا را در کنار اقتصاد این کشور تهدید نموده و آنچه که از بحران این مرض در ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، آلمان و بریتانیا می‌بینیم، واضح است؛ چنانچه ماکرون رئیس جمهور فرانسه در یک کنفرانس مطبوعاتی از طریق تیلیفون به تاریخ 26 مارچ 2020م گفت: «شیوع ویروس کرونا پایه‌های اساسی تشکیلات ما را تهدید می‌کند.» او هم‌چنان افزود: «برنامه اروپا در خطر است... تهدیدی‌که به آن مواجه هستیم، از بین رفتن منطقه شینکانگ است.» (منبع: روسی الیوم 26 اپریل 2020م) میرکل صدر اعظم آلمان گفت: «از نظر من اتحادیه اروپا از زمان تأسیس‌اش تا اکنون امروزه به بزرگترین امتحان مواجه گردیده است... مهم این است که ما به صورت جمعی و به قوت کامل از بحران اقتصادی آن بیرون آئیم.» (منبع: رویترز 7 اپریل 2020م) هم‌چنان "پیدروسانشیز" نخست وزیر اسپانیا به تاریخ 5 اپریل 2020م گفت: «این واقعیت یک واقعیت استثنائی است که موقف‌گیری‌های ثابت را می‌طلبد که با آن مقابله می‌کنیم یا با این واقعیت پیش می‌رویم و یا این‌که از بین می‌رویم.» (منبع: فرانکفورتر آلمانی 5 اپریل 2020م) رهبران اروپا در نشست تاریخ 23 اپریل 2020م خود از طریق یک ویدیو توافق کردند که برای نجات شان در حدود 500 ملیارد یورو جمع کنند؛ اما جزئیات آن را ترک کردند. این رهبران در مورد تأسیس صندوق کمک‌ها و اصدار چک‌های مشترک کرونا تبادل نظر کردند، آلمان، هالند، نمساء و فنلند این چک‌ها را رد کرده و فکر ایجاد صندوق را موافقه نکردند در حالی‌که فرانسه، ایتالیا و اسپانیا این برنامه و پلان را حمایت کردند این ها دولت‌های اند که بیشتر آصیب دیدند اما آلمان می‌خواهد که یک مقدار قرض‌های را به اسم خودش بدهد تا این دولت‌ها شهرهای خودش بوده و برآن‌ها تسلط پیدا کند.

2- نسبت به چین باید گفت: بانک بین‌المللی هشدار داده است که پیامدهای اقتصادی جهانی ممکن است که سبب شکست و رشد اقتصادی چین و 2.3% نسبت به 6.1% در سال 2019م خواهد رسید. (صفحه آزاد امریکا 10 اپریل 2020م) این صفحه از مسول بانک مرکزی چین نقل قول نموده که وی گفته است: «او سفارش نموده نظر به حالت های و حشتناک که چین به آن مواجه است، پکین در این سال باید به هدف رشد اقتصادی مشخص نگردد.» هم‌چنان روزنامه "ایکونومیک دیلی" گفته که "ماجون" عضو کمیته سیاست پولی در بانک ملی چین را چنین نقل کرده است: «به راستی دشوار است که به رشد 6% رسید.» او هم‌چنان اضافه کرده است: «محدود کردن هدف بوده ممکن است تدابیر رسمی را برای تعامل پیامدهای ویروس محدود بسازد.»

3- اما نسبت به روسیه باید گفت که این کشور 60% بر صادرات نفت و گاز وابسته است؛ پس نفت به عنوان شاهرگ اقتصادی روسیه محسوب می‌گردد؛ پس روسیه از خساراتی‌که بروی وارد گردیده است و هم‌چنان "روبل" روسیه به بدترین حالت خود رسیده؛ در حدی‌که یک دالر امریکائی مساوی به 79 "روبل" روسی است، که این مبلغ در پی جنگ قیمت نفت بوده است. در گزارشی از خبرگزاری "رویترز" از وضعیت روسیه گزارش داده شده که یکی از بانک‌های روسیه نقل قول کرده است: «وقتی قیمت هر بشکه نفت زیر بیست دالر برسد، تولید محلی به صورت کلی به 15% تقلیل می‌یابد.»

هفتم: بدون شک مفاسد و خرابی‌های نظام سرمایه‌داری واضح شده، ناتوانی و بی‌نظمی‌های آن در تعامل با کرونا ظاهر گردید و هم‌چنان خودخواهی و بزرگ نمائی دولت‌های آن نمایان شد دولت‌هایی‌که ضربات شدیدی در روی زمین وارد کرده؛ اما حالا جز ایدولوژی اسلام اصیل دیگر ایدولوژی نمانده است. بناءً این یک مرحله جدید طلائی برای امت اسلامی است، اما افسوس که نظام‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی بسان عائق و مانع در برابر حرکت امت اسلامی است. این حکام بر دشمنی شان در برابر امت اسلامی و ارتباط‌شان با دولت‌های بزرگ استعماری اصرار دارند. امت مسلمه به رهبری مخلص نیاز دارد که مطابق به اسلام پاک و خالص آن را رهبری کند، شکی نیست امت می‌داند که حزب التحریر یگانه پیشوائی است که برای اهل خود دروغ نگفته؛ پس ما از شما امت می‌خواهیم که با حزب التحریر صادقانه کار کنید.

﴿وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ [سوره حج: 40]

ترجمه: کسی‌که به نصرت دین الله (سبحانه وتعالی) برخیزد الله (سبحانه وتعالی) آن را یاری می‌رساند، بدون شک الله (سبحانه وتعالی) قوی و شکست ناپذیر است.

ای برادران! بدون شک این حوادث ثابت می‌سازد که موقف بین‌المللی بعد از کرونا مانند قبل‌اش نمی‌باشد. دولت‌هایی‌که خود را در روی زمین خدا دانسته و خلاف شریعت الله سبحانه وتعالی قوانین را وضع می‌نمودند و حق را باطل و باطل را حق می‌گردانیدند، این دولت‌ها ناتوانی شان در برابر مخلوق کوچکی‌که به چشم دیده نمی‌شود، واضح شد. این دولت‌ها در برابر این مخلوق ضعیف به پا در آمده که راه معالجه آن را ندانسته و نمی‌توانند که در برابر این مخلوق ضعیف استاده‌گی کنند. این دولت‌ها در تاریکی ظلم خودشان به زانو در آمدند، انگار که این قول الله سبحانه وتعالی این دولت‌ها را چلنج داده و هشدار می‌دهد:

﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً﴾ [اسراء: 81]

ترجمه: بگو ای (رسول الله) حق آمده و باطل رفت، بدون شک باطل از بین رفتنی است.

این آیه مبارکه این دولت‌ها را هشدار می‌دهد که به زودی صبح خلافت از جدید طلوع خواهد کرد تا دنیا را روشن و خیر و برکت را در جهان گسترش دهد.

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [سوره اسراء: 51]

ترجمه: می‌گویند آن روز کی خواهد آمد؟ بگو آن روز نزدیک است!

عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام‌عليكم‌ورحمت‌الله‌وبركاته!

پیرامون دوقلوهای به هم چسپیده پرسشی دارم که امیدوارم پاسخ دهید. اسلام پیرامون دوقلوهای به هم چسپیده چه حکم دارد؟

سپاس از توجه نیک‌‌تان!

پاسخ

وعليكم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبركاته!

در ارتباط موضوع دوقلو‌های به هم چسپیده از این‌که واقعیت چنین اطفال باهم فرق دارند، از این جهت احکام متعدد پیرامون چنین مسأله وجود دارد. بدین اساس انواع اطفال چسپیده قرار ذیل است:

چسپیده با دوبغل، چسپیده با کمر، چسپیده با سر، چسپیده با مقعد، چسپیده با شکم  و یا هم اجزای طفیلی باهم چسپیده می‌گویند به این معنی طفلی‌که از خود اجزای زاید یا تنه اضافی و یا اعضای اضافی غیرضروری داشته باشد.

به هرصورت، فهم واقعیت اطفال باهم چسپیده واضح خواهد ساخت که دوگانه‌های چسپیده حکم یک شخص را دارد یا دوشخص و یا هم چیزی دیگری. بدین اساس تمام حالات دوقلو‌های چسپیده درست فهم گردد؛ چنان‌چه در عصر کنونی دست‌رسی به این امر آسان است؛ نه این‌که  بالای همه‌ای حالات یک حکم داده شود؛ بلکه هرکدام احکام جداگانه‌ای دارند.

بدون شک که دوقلو‌های باهم چسپیده به نام دوقلوهای چسپیده سیامی [منسوب به یکی از شهرهای تایلند است و اولین دوقلوهای چسپیده بودند که از تمام جهت شخصیت جداگانه بودند] یاد می‌گردد که این چنین اطفال خیلی نادر می‌باشند. وقتی‌که آمارگیری گردید از هر پنجاه‌هزار و یا هم از هر صدهزار ولادت یک‌نفر با چنین حالتی تولد می‌‍شود. بیش‌تر آن‌ها در رحم مادر و یا هم بعد از تولد وفات می‌کند.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: محمد حبیبی

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

 امیر دانشمند ما، السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته! الله متعال پیروزی را به واسطۀ شما نصیب گرداند.

در کتاب «الأموال» در مبحث «جریمه‌های نقدی» صفحۀ (123-124) چنین آمده است: «و هم‌چنان از مانع زکات شطر از مالش (نصف مالش) را به اضافۀ زکات واجبی جهت تعزیر اخذ نمود، ابو داود و احمد از نبی -صلی الله علیه وسلم- روایت می‌کنند که: ...و کسی‌که آن (زکات) ‌را منع می‌کند، من آن‌ ونصف از مالش را می‌ستانم.»

از چیزی‌که این‌جا نقل شده، معلوم می‌گردد که [در این مسأله] تبنی همان گرفتن جریمه به عنوان جزا و تعزیر از مانع زکات می‌باشد، با وجود اختلافات زیادی‌که میان فقها در مشروعیت آن وجود دارد؛ اما من علاقمند توضیح این مسأله می‌باشم که عبارت است از:

حدیثی‌که از لحاظ سند و متن کاملاً بدان استدلال صورت گرفته باشد، نیافتم. من پیرامون این مسأله تحقیق زیادی نمودم؛ اما به جز یک حدیث چیزی دیگری پیدا ننمودم. در مورد بهز بن حكيم او از پدرش و او از بابایش مرفوعاً روایت کرده است:

«في كل إبل سائمة في كل أربعين ابنة لبون لا تفرق إبل عن حسابها، من أعطاها مؤتجرا فله أجرها ومن منعها فإنا آخذوها منه وشطر إبله عزمة من عزمات ربنا جل وعز لا يحل لآل محمد منها شيء»

(رواه أحمد)

ترجمه: بهز بن حکیم از پدرش به گونۀ مرفوع روایت می‌کند که: از چهل شتر سائمه (در اصطلاح فقها سائمه به شتری گفته می‌شود که طبق عادت به چراگاه رود)، یک بنت لبون (شتر ماده‌ای که دو سال را تمام کرده و وراد سال سوم شده باشد) زکات واجب است و دو نفر شریک نباید شتران‌شان را [هنگام زکات] از هم جدا کنند. هرکسی‌که زکات‌اش را به منظور دریافت پاداش پرداخت نماید، پاداشش را خواهد گرفت و کسی‌که از پرداخت آن خودداری کرد، ما علاوه بر آن، نصف مالش را هم می‌گیریم که این حقی از حقوق واجب الله متعال بوده و برای خانوادۀ محمد -صلی الله علیه وسلم- چیزی از آن حلال نیست. (این حدیث را احمد روایت نموده است)

در سنن ابی‌داود از بهز بن حکیم از پدرش و از جدش و او از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت کرده گفت:


«في كل سائمة إبل في أربعين بنت لبون ولا يفرق إبل عن حسابها من أعطاها مؤتجرا قال ابن العلاء مؤتجرا بها فله أجرها ومن منعها فإنا آخذوها وشطر ماله عزمة من عزمات ربنا عز وجل ليس لآل محمد منها شيء»
أما بلفظ "فأنا آخذها وشطر ماله" فلم أجدها

ترجمه: در سنن ابوداود از بهز بن حکیم از پدرش که وی از پدر کلانش روایت کرده، آمده است که رسول الله -صلی الله علیه وسلم- فرمود: از چهل شتر سائمه یک بنت لبون زکات واجب است و دو نفر شریک نباید شتران‌شان را [هنگام ادای زکات] از هم جدا کنند. کسی‌که زکات‌اش را به منظور دریافت پاداش پرداخت نماید، پاداشش را خواهد گرفت و کسی‌که از پرداخت آن خود داری کرد، ما علاوه بر آن، نصف مالش را هم می‌گیریم که این حقی از حقوق واجب الله متعال بوده و برای خانوادۀ محمد -صلی الله علیه وسلم- چیزی از آن حلال نیست.

مگر من این حدیث را به لفظ: «فأنا آخذها وشطر ماله» پیدا ننمودم.

1- مراد از شطر مالش چیست؟ آیا آن نصف همۀ اموال‌اش می‌باشد؟ یا نصف مالی‌که از پرداخت زکات‌اش امتناع ورزیده است؟ یا نصف آن اموالی‌که باید به عنوان زکات بپردازد؟ یا این‌که مطابق به آن‌چه که بعضی‌ها می‌گویند، مراد از آن این است که باید مال‌اش دو تقسیم گردد؛ سپس صدقه گیرنده به عنوان جزا یکی از بهترین قسمت را انتخاب می‌کند؟

الله متعال برای‌تان برکت نصیب فرموده و جزای خیرتان دهد.

پاسخ

وعلیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

در رابطه به این حدیث: «فإنا آخذوها وشطر ماله»؛ یعنی ما آن "زکات" و نصف از مال‌اش را می‌ستانیم، که شما یادآوری کردید:

1- ابوداود از بهز بن حکیم وی از پدرش و وی از پدرکلانش روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«فِي كُلِّ سَائِمَةِ إِبِلٍ فِي أَرْبَعِينَ بِنْتُ لَبُونٍ، وَلَا يُفَرَّقُ إِبِلٌ عَنْ حِسَابِهَا مَنْ أَعْطَاهَا مُؤْتَجِرًا - قَالَ ابْنُ الْعَلَاءِ مُؤْتَجِرًا بِهَا - فَلَهُ أَجْرُهَا، وَمَنْ مَنَعَهَا فَإِنَّا آخِذُوهَا وَشَطْرَ مَالِهِ، عَزْمَةً مِنْ عَزَمَاتِ رَبِّنَا عَزَّ وَجَلَّ، لَيْسَ لِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْهَا شَيْءٌ»

ترجمه: از چهل شتر سائمه یک بنت لبون زکات واجب است و دو نفر شریک نباید شتران‌شان را [هنگام ادای زکات] از هم جدا کنند. کسی‌که زکات‌اش را به منظور دریافت پاداش پرداخت نماید، پاداشش را خواهد گرفت و کسی‌که از پرداخت آن خودداری کرد، ما علاوه بر آن، نصف مالش را هم می‌گیریم که این حقی از حقوق واجب الله متعال بوده و برای خانوادۀ محمد –صلی الله علیه وسلم- چیزی از آن حلال نیست.

2- احمد و نسائی چنین روایت کرده است که روایت احمد از بهز بن حکیم از پدرش و از جدش روایت نموده گفت از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که گفت:

«فِي كُلِّ إِبِلٍ سَائِمَةٍ. فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ ابْنَةُ لَبُونٍ. لَا تُفَرَّقُ إِبِلٌ عَنْ حِسَابِهَا. مَنْ أَعْطَاهَا مُؤْتَجِرًا فَلَهُ أَجْرُهَا، وَمَنْ مَنَعَهَا فَإِنَّا آخِذُوهَا مِنْهُ وَشَطْرَ إِبِلِهِ عَزْمَةً مِنْ عَزَمَاتِ رَبِّنَا لَا يَحِلُّ لِآلِ مُحَمَّدٍ مِنْهَا شَيْءٌ»

ترجمه: از چهل شتر سائمه یک بنت لبون زکات واجب است و دو نفر شریک نباید شتران‌شان را [هنگام ادای زکات] از هم جدا کنند. کسی‌که زکات‌اش را به منظور دریافت پاداش پرداخت نماید، پاداشش را خواهد گرفت و کسی‌که از پرداخت آن خودداری کرد، ما علاوه بر آن، نصف مالش را هم می‌گیریم که این حقی از حقوق واجب الله متعال بوده و برای خانوادۀ محمد -صلی الله علیه وسلم- چیزی از آن حلال نیست.

علماء در فهم حدیث اختلاف دارند:

بعضی از آنان ادعای منسوخ بودن حدیث را دارند و می‌گویند که به جز زکات چیزی دیگری گرفته نمی‌شود و بعضی دیگر آنان می‌گویند که راویت (شطر) این‌جا به سکون «طا» نیست؛ بلکه به صیغۀ مجهول «شُطِرَ» می‌باشد؛ یعنی مال‌اش دو قسمت شده و مسوول جمع‌آوری زکات یکی از دو قسمت را می‌گیرد. بعضی می‌گویند که راوی این‌جا دچار توهم شده است و حدیث این‌گونه می‌باشد: «فإنا آخذوها من شطر ماله»؛ یعنی ما از شطر (نصف) مال‌اش می‌گیرم. یا «من شطر إبله»؛ یعنی از نصف شتران‌اش می‌گیرم... .

قول راجح در این مسأله نزد من همان است که نقل می‌گردد:

ا- در رابطه به این‌که کلمۀ «شُطِرَ» مجهول آمده یا موضوع توهم راوی و موضوع منسوخ شدن حدیث، باید گفت که من این همه را چنین بعید می‌دانم.

در تمام روایات معتبر حدیث «شطر» مجهول ذکر نگردیده است. در مورد توهم راوی باید تذکر داد که روایت به این‌گونه: «فإنا آخذوها منه شطر ماله» وارد نشده است که گفته شود «هاء» در «منه» توهم راوی را بیان می‌کند؛ با وجودی‌که این‌جا توهمی وجود ندارد؛ چون از یک راوی آگاه به زبان عربی، بعید می‌باشد که بگوید: «منه شطر ماله»؛ پس چگونه بعد از (منه) حرف (واو) می‌آید که گفته شود که وی در لفظ «منه و شطر» به جای «من شطر» دچار توهم شده است؟! [صحت] این رای بعید به نظر می‌رسد.

این در رابطه به صیغه مجهول و توهم بود؛ اما منسوخ بودن حدیث نیز به دور از حقیقت می‌باشد؛ چون تاریخ حدیث دقیق معلوم نبوده؛ پس دلیل منسوخ بودن نزد این گروه واضح نمی‌باشد. یکی از قرائن دیگر بر رد این ادعا چنین است که دلایل عام زکات دلیل خاصی را که جهت جزا برای مانع زکات است، منسوخ نمی‌کند...

ب- قول راجح نزد من حدیث اول «فإنّا آخذوها وشطر ماله» می‌باشد؛ چون این حدیث گرفتن به زور زکات را از مانع آن افاده می‌کند و نصف مال آن به عنوان جریمه گرفته می‌شود. امکان دارد هدف حدیث این باشد که نصف تمام اموال‌اش اخذ گردد؛ یعنی زکاتِ اموالی‌که بالای آن زکات است و یا نصف اموال دیگر وی؛ از قبیل: طلا، نقره، شتر، گاو، گوسفند، گندم، جو، خرما، کشمش و دیگر کالای تجاریی که به حد نصاب زکات نرسیده باشد.

ج- حدیث دیگر «فإنّا آخذوها منه وشطر إبله»، بعد از یادآوری زکات شتر «في کلّ إبل سائمة...»، بدین معناست که نصف مال به اضافه شترانی‌که در اختیار دارد؛ یعنی زکات شتر و نصف شتران وی گرفته می‌شود. به سخن واضح‌تر دیگر اگر نزد وی چهل شتر سائمه وجود داشته باشد، زکات آن یک (بنت لبون) بوده، سپس به عنوان جریمه نصف چهل شتر دیگر از وی گرفته می‌شود.

د- حدیث دومی تخصیص‌دهندۀ حدیث نخست که قبلاً تذکر یافت، می‌باشد؛ یعنی نصف تمام اموال‌اش نه؛ بلکه نصف مالی‌که زکات‌اش پرداخته شده است، مورد جریمه قرار می‌گیرد.

ه- در مورد این‌که آیا مدلول «شطر» نصف مال است و یا قسمتی از آن؟ در لغت نامۀ «المحیط» آمده است که: (الشطر: نصف الشيء وجزؤه)؛ یعنی شطر به معنای نصف و قسمتی از شی می‌باشد. بناءً این مسأله در رابطه به مانع زکات، به تبنی خلیفه واگذار می‌شود، خلیفه به عنوان جریمه‌ای نپرداختن زکات، زکات وی را با نصف از مالی‌که زکات‌اش را پرداخته است و یا هم زکات و قسمتی از مالی‌که زکات‌اش پرداخته شده است، را می‌ستاند. ولی من تمایل به اخذ نصف اموال را داردم؛ چون این یک جریمه است و در جریمه معنای جزا و شدت نهفته است... الله متعال بهتر می‌داند و وی بهترین حکم‌کننده است.

برای فهم و آگاهی، این موضوع را در «دلایل جریمه‌ها» ذکر نمودیم؛ یعنی نصف مال‌اش را که جریمه می‌باشد، می ستانیم؛ همان‌گونه که این موضوع در «کتاب اموال» و کتاب «نظام عقوبات» بیان شده است.

برادرتان عطاء بن خلیل أبوالرشته

مترجم: عمر موحد

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

در کتاب «تشکلات دولت خلافت» صفحۀ 16 چنین عبارتی آمده است: «نظام حکومت‌داری در اسلام، دموکراسی به معنای حقیقی آن نیست.» عبارت فوق یک نوع اختلاط بین نظام اسلام و دموکراسی را می‌رساند. ذکر کلمۀ «معنای حقیقی دموکراسی» چه فایده داشت؟ امید‌وارم در این ارتباط توضیح بدهید. الله به شما اجر نیکو نصیب نماید.

پاسخ

متن آمده در کتاب «تشکلات دولت خلافت» صفحۀ 16 این‌گونه می‌باشد: «نظام حکومت‌داری در اسلام، دموکراسی به معنای حقیقی آن نیست.» به این معنی که در دموکراسی قانون‌گذاری از آن مردم است، حلال و حرام، خوب و بد را مردم تعیین می‌کند؛ هم‌چنان به نام آزادی‌ها احکام شرعی تطبیق و تنفیذ نمی‌شود. کفار درک نموده‌اند که مسلمان‌ها دموکراسی را به معنای حقیقی آن هرگز نمی‌پذیرند. دولت‌های کافر استعماری (به ویژه امروز امریکا) تلاش دارد دموکراسی را درسرزمین‌های اسلامی تطبیق نماید. هدف آن‌ها درحقیقت گمراهی مسلمان‌ها است. دموکراسی را به مردم صرف وسیلۀ انتخاب حاکم معرفی می‌کنند؛ درحالی‌که اساسات آن؛ مانند: قانون‌گذاری، حلال و حرام ساختن برای بشر؛ نه برای پروردگار بشر را مبهم وپیچیده نگه‌می‌دارد. مردم را از حقیقت آن دور داشته که همانا سیادت انسان و قانون‌گذاری به اساس رأی اکثریت، حرام نمودن و حلال کردن، تعیین حسن و قبح و این‌که یک فرد در تمام اعمالش کاملاً آزاد است، می‌تواند شراب بنوشد، زنا کند، مرتد شود وبه مقدسات توهین و دشنام بدهد، این همه زیر نام دموکراسی انجام می‌شود که حقیقت دموکراسی است. پس یک مسلمانی‌که به اسلام ایمان دارد، چگونه جرئت دارد که بگوید دموکراسی جایز یا از اسلام است؟

اما موضوع انتخاب حاکم توسط امت؛ یعنی انتخاب خلیفه یک امر منصوص است. این‌که ذکر معنای حقیقی برای دموکراسی آن‌جا گفته شد به خاطری است که معنای حقیقی و اصطلاحی دموکراسی را پنهان کرده، صرف به انتخاب حاکم خلاصه می‌کنند؛ درحالی‌که معنای حقیقی آن چنین نیست. ولی انتخاب حاکم و بیعت به خلیفه چندین قرن قبل از غرب، در اسلام موجود بود.

برادرتان شیخ عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: بدرالدین حسینی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه