جمعه, ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
ترویج مفکورۀ پوسیدۀ غرب، حامیانش را به قدرت بر نمی‌گرداند
بسم الله الرحمن الرحيم

ترویج مفکورۀ پوسیدۀ غرب، حامیانش را به قدرت بر نمی‌گرداند

(ترجمه)

عبدالله حمدوک تأکید کرد که کنفرانس توافق، برنامۀ ملی و مشارکت زنان و حمایت از مسائل مربوط به زن و توافق به نمایندگی زنان و مردان را تا چهل در صد را ایجاد کرده است. (منبع: سودان تربیون/30می2024م)

حمدوک، نخست وزیرسابق که در قسمت فراهم کردن زندگی خوب برای زنان در سودان در زمان حکومت‌داری‌اش به شدت به ناکامی مواجه شد به یک حکومت غیر نظامی رجوع کرده که برای مشارکت سیاسی زنان چانه‌زنی می‌کند. او نقش"اولیمپ دی گوگیس" را شکسته است. "گوگس" شخصی بود که با دیدگاهش حق شهروندان زن را در یکی از کتاب‌های شاهی اعلان کرد و به سبب آن اعدام شد و بعد از آن کتابش نشر شده و شخصی بود که اولین مدافع عصری به حساب می‌آید که به خاطر حقوق زنان در انتخابات وارد مبارزه شد.

سوال اینست که مشکل زن در سودان در این وقت در گیرو مشارکت و یا عدم مشارکت سیاسی است و یا در گیرو نظام حاکم عادلی که حقوق شهروندی که توسط نظام سکولاریزم غلط سلب شده بازگرداند؟ هم‌چنان سوال است که اگر زن در نظام حکومت‌داری سکولاریزم مشارکت داشته باشد به همان قلۀ بلند آرزوهایش در زندگی باعزتی دست پیدا خواهد کرد که مورد رضایت‌اش باشد؟ و آیا زن با دست یافتن به مشارکت سیاسی الگوی در جهان قرار خواهد گرفت؟ زنانی‌ که فریاد و فغان شان به آسمان‌ها رسیده است!

حقیقت این شعارهای که حقوق زن را سر می‌دهند چی خواهد بود؟ زنی که غم‌های بزرگ و تلاش‌های فراوان برای رفع این رنج‌ها کشیده تا این سنگینی‌ها را از دوش‌اش بردارد؛ شعارهایی‌که مساوات زنان را با مردان و حق مشارکت کامل را در ابعاد مختلف زندگی طلب نموده و میزان ظلم تحمیل شده بر زنان و وخیم بودن حالت زنان را بیان می‌کنند. حقیقت این شعارها و مطالبات چی می‌باشد؟ میزان دست‌آوردهای که تلاش دارند برای زنان به دست آورند چی قدر بوده و کدام زن هدف شان است؟ هم‌چنان سوال است که چی کسی بر حق زنان ظلم کرده است؟

امروزه مسألۀ مشارکت سیاسی زنان از جمله مسائل بحث‌‌برانگیز بوده که این مورد را فرهنگ غرب همیش دامن زده و ادعاء می‌کند که برای زنان در تمام میدان‌های زندگی مشارکت داده است. اما سوال است که آیا هدف زن تنها مشارکت سیاسی است و یا آن‌چه این مشارکت برایش داده است؟ شکی نیست که فرهنگ غرب در تمام میدان‌‌ها پیش‌رفت نموده اما در این فرهنگ، زن است که آزادی و کرامت خود را از دست داده و مردان طوری با آن تعامل دارند که با حیوانات تعامل داشته باشند. در این فرهنگ زن به حالتی رسیده که آن را از دائرۀ انسانیت به دائرۀ حیوانیت کشانده و زن را آنقدر بی‌ارزش و خوار کرده که حیوانات از حالت شان ننگ و عار می‌کنند!

بدون شک آخرین مرحله‌ای را که مدعیان حقوق زن در غرب برای زنان طلب دارند همان است که تمام محدودیت‌ها را از بالای زنان پس کنند تا باشد که زنان مانند کالای تجارتی به دسترس همه‌گان قرار گیرد و به یک کالای بی‌ارزش تجارتی تبدیل شود که هیچ حرمتی برایش نباشد؛ چنانچه احصائیه‌های که منشورات، روزنامه‌ها و تحقیقات اجتماعی نشر و تحت پوشش قرار داده بر این مسأله دلالت دارند؛ تحقیقات و نشریاتی که بلند بودن میزان قضایای لت و کوب، تجاوز را بیان کرده و ثابت ساخته است که برای زنان استقلال مالی که در اسلام است در آنجا وجود ندارد بلکه تنها زندگی مدنی جنجالی مشترک بین زوجین است.

هم‌چنان در غرب ظلم بر زن تحمیل شده و مجبور به کار می‌شود تا بتواند لقمۀ نانی برای زندگی‌اش آمده کند، در غیر آن جایش کنار سرک است؛ آنچه در همین ماه در امریکا اتفاق افتاد که سایت‌های اجتماعی قطعۀ ویدیوی را دست به دست کردند که درکانال"فردا" نشر شد. در این ویدیو مادری را نشان می‌دهد که با دخترش عقد اجاره را به امضاء رسانده تا اطاقی برایش به اجاره بگیرد. در این ویدیو آمده است که این مادر این عملش را از طریق این ویدیو توجیه نموده و تأکید نموده است که گامی برای کامیابی دخترش است که به سن 18 سال رسیده است. طبق این عقد اجاره طوری توافق شده که این دختر از تاریخ امضای عقد در هر ماه مبلغ صد دالر امریکائی پرداخت نماید و این مبلغ را در ابتداء هر ماه اداء نموده و حتی روز دهم همین ماه شامل قرار داد شده است. به این ترتیب دختران در نظام‌های استعمارگر غربی به هر روش و طریقه‌ای که شده وسیله و ابزار کار قرار گرفته تا مبلغ پول و لقمۀ نانی برای زندگی شان در خانۀ مادران شان کمائی کنند!

یقیناً که زنان جهان به این نسخۀ شوم اصلاً نیاز ندارند که غرب و اجیرانش برای حقوق زن سر می‌دهند و فرهنگ پوسیده و درنده خوی شان را  ترویج داده و فقه اسلامی را به رکود پرداخت حقوق زن متهم می‌کنند و می‌گویند که اسلام از این‌که سلطۀ سیاسی را به زن نمی‌دهد بر ضد حق زن قرار می‌گیرد.

من در این مقاله به کدام موضوع جدیدی نمی‌پردازم، بلکه به صورت کلی به همان چیزی تمرکز می‌کنم که شریعت اسلامی  در مورد نقش زن گفته، مخصوصاً نقش سیاسی را به صورت مشخص بیان می‌کنم تا هر چیز بر همان حقیقت که دارد نمایان گردد.

بدون شک اسلام از همان شروع و آغازش توجه به نقش سیاسی زن نموده و از جریان سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم و سیرت خلفاء راشدین به وضوح دانسته می‌شود که شریعت اسلامی بر مشارکت سیاسی زن تأکید نموده است؛ چنانچه حق کاملی را در کار سیاسی برایش در نظر گرفته که با طبیعت و ساختار جسمی آن مناسبت دارد و هیچ حقی را از آن کم نکرده و ممنوعیت زن در بعضی کارها از جانب اسلام به دلیل نقصان شخصیت زن نبوده چنانچه بعضی چنین ترویج می‌کنند، بلکه این ممنوعیت به دلیل عدم مناسبت طبیعت و ساختار جسمی آن است؛ چنانچه مرد نمی‌تواند بعضی از اعمال را که مناسب طبیعت جسمی وی نیست انجام دهد. لذا خالق زن و مرد نسبت به احوال هردوی شان از همه داناتر است. آنچه برای مرد از حق قائل شده برای زن نیز قائل شده و آنچه بر مرد فرض و واجب گردانیده بر زن نیز فرض و واجب نموده است، مگر بعضی مواردی‌که نسبت به زن و یا نسبت به مرد خاص کرده است. بناءً زن حق دارد که تجارت، زراعت، صنعت انجام داده، عقود و معاملات را مدیریت کند و انواع مالکیت‌ها را داشته باشد و اموالش را خودش و یا به وسیلۀ دیگران تصرف و فایده نمایند و تمام بخش‌های زندگی را خودش انجام دهد. اسلام برای زن اجازه داده تا به استثنای حاکمیت، تمام شغل‌ها و وظائف را در امور دولت‌داری انجام دهد؛ چون غیر از حکم و حاکمیت در تمام بخش‌های دولت‌داری هیچ فرقی بین زن و مرد نبوده و برای زن ممکن است همان‌طوری که مرد امور را به عهده می‌گیرد، او نیز به عهده داشته باشد.

بهترین نمونۀ مشارکت زن در زندگی سیاسی و اشتراک آن در تمام عرصه‌ها، همان نمونۀ زنان صحابیه است، که زن پهلو به پهلوی مرد در زندگی سیاسی، اقتصادی، جهاد و غیره امور شرکت می‌نمود و از این نوع مثال‌ها و نمونه‌ها بسیار زیاد است که بعضی از  آن‌ها را یاد می‌کنیم:

زنان بودند که در بیعت عقبۀ دوم برای رسول الله صلی الله علیه وسلم شرکت نمودند؛ بیعتی‌‌که توانست هستۀ اولی دولت اسلامی را در مدینۀ منوره بگذارد. هم‌چنان زنان بودند که در هجرت حبشه برای حفظ دین شان شرکت نموده و مشقت‌های فراوانی را مانند مردان قبول کنند. قصۀ ام هانیء بنت ابوطالب که بسیار واضح است، وقتی مردی از مشرکین به آن پناه برد، حضرت علی رضی الله عنه می‌خواست آن مرد را بکشد، رسول الله صلی الله علیه وسلم حمایت آن زن را قبول نموده فرمود: «قد أَجَرْنا مَن اجرتِ یا ام هانیء؛ ما پناه دادیم کسی را که تو پناه دادی ای ام هانی.» اینست نمونۀ احترام اسلام نسبت به  زنان.

به همین ترتیب مشارکت زن در جهاد نیز اتفاق افتاده است که این مشارکت برای هم‌کاری لشکر بوده و یا هم در حالت اضطرار  در قتال و جنگ بوده، مثل نسیبة المازنیة، ام عماره، خوله بنت ازور و سائر زنان، اما اسماء بنت ابوبکر رضی الله عنهما که رسول الله صلی الله علیه وسلم و پدرش را در سفر هجرت کمک کرد و برای شان غذاء برد با وصف این‌که آن سفر مملو از خطرات تعقیب و ترور بود. هم‌چنان ام المومنین عائشۀ صدیقه رضی الله عنها لشکر کاملی را برای مطالبه و در خواست خون عثمان بن عفان رضی الله عنه در جمل حرکت داد و به همین ترتیب عبدالرحمن ابن عوف است که بر حق زنان در انتخابات تأکید فراوان داشت و از تمام زنان مدینه به شمول دختران خانه در امور تعیین خلیفه مشوره خواست.

قصص و روایت‌های بسیاری است که دال بر مشارکت زن در زندگی سیاسی است که گنجایش بیان آن در یک مقاله ممکن نیست و از هیچ یک از صحابه و خلفای راشدین نقل نشده که فکر و نظر زن را بی‌اهمیت شمرده و یا آن را از مشارکت سیاسی به دلیل زن بودنش منع کرده باشد، بلکه نظر زن مورد تقدیر و توجه جامعه قرار داشته است. هم‌چنان در زمانی‌که اسلام من‌حیث یک نظام تطبیق می‌گردید، یک حادثه‌ای را نقل نکرده که دال بر عیب گرفتن نسبت به زن و عدم کفایت آن در مدیریت باشد، بلکه زن را به یک سلسله اعمالی خاص مکلف ساخته و از یک سلسله اعمالی منع ساخته که مناسب به طبیعت آن نیست، با وصف این‌که زن مادر و مدیر خانه است و عزت و دانۀ قیمتی است که باید حفظ شود. پس از نظر اسلام بر زنان لازم است که با این چهرۀ زیبا و با کرامت در امور زندگی بدرخشند. چهرۀ زن با تقوی، پاک و عامل به دین و شریعت پروردگارش، زنی‌که هم‌کار برای آباد کردن جامعه‌اش بوده  و عامل برای بیداری امت برای رضای پروردگاش باشد.

ما این‌گونه، نظریۀ ترویج کنندگان نقش زن را بر اساس نمونه‌ها و الگوهای منحط غربی سکولاریزم إفشا می‌سازیم؛ مفکورۀ غربی که ستارۀ آن در حال سقوط بوده و تنها در انتظار فرصتی هستیم که به همان نقش با شکوه خود بازگردیم.

برگرفته از جریدۀ الرأیه شمارۀ 498

نویسنده:استاد غادة عبدالجبار

مترجم:مصطفی اسلام

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه