یکشنبه, ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
سکوت امت در برابر عدم حاکمیت اسلام؛ تهلکه و خودکشی است
بسم الله الرحمن الرحيم

سکوت امت در برابر عدم حاکمیت اسلام؛ تهلکه و خودکشی است

 (ترجمه)

برخی از علماء و اکثریت مردم در سرزمین‌های اسلامی به مقطعی از آیت التَهلُکَة یعنی این قول الله سبحانه وتعالی﴿وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ استدلال کرده و به دفاع از خود می‌پردازند و وقتی از آنان خواسته شود تا اعمال حکام ظالم را رد و زشتی اعمال مسئولان فاسق را برای امت افشاء و خواستار إقامۀ حاکمیت شریعت اسلامی و احکام الله سبحانه وتعالی شوند، به این آیت متوسل شده و برای خود چنین دلیل می‌آورند که این کار خودکشی است و ما از آن نهی شده‌ایم!

آنان تنها به گناه سکوت علیه ظالمان و علیه فساد و استشهاد و استدلال اشتباه از آیت مبارکه اکتفاء نکردند؛ بلکه سد راه کسانی شدند که مسئولیت شرعی شان را در قبال حکام ظالم و مسئولان فاسق ادا می‌کنند و آنان با این عمل خود در گناه شناور شدند. آنان خار راه کسانی شدند که حکام و مسئولان را امر به معروف و نهی از منکر کرده، اعمال زشت شان را ایراد گرفته و آن‌ها را محاسبه می‌کنند و برای تغییرشان برای بازگشت حاکمیت الله سبحانه وتعالی بر روی زمین فعالیت کرده و در این راه قربانی می‌دهند. آنان این گونه افراد را که بخاطر ادای مسئولیت خود تحت آزار و شکنجه قرار گرفته و زندانی شوند و یا با تنگدستی مواجه شده و یا هم کشته شوند، متهم به خودکشی کرده و می‌گویند که آن‌ها به دست شان خود را به هلاکت رسانده اند و برخی از آنان، این گونه افراد را به به فتنه‌انگیزی و فسادجوی متهم می‌سازند!

کسانی‌که چنین پنداشته و سکوت را بر گفتن سخن حق ترجیح می‌دهند؛ این احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را فراموش کرده اند:

«لَایَنبَغِی لِإمرِئٍ یَشهَدُ مَقَامًا فِیهِ مَقَالُ حَقٍّ إلَّا تَکَلَّمَ فِیهِ، فَإنَّهُ لَن یُقَدِّمَ أجَلَهُ وَ لَن یَحرِمَهُ» (رواه بیهقی)

ترجمه:  برای کسی‌که در جای حضور می‌یابد (که حق کتمان شده و باید حق را بگوید) سزاور نیست که سکوت کند؛ بلکه باید حق را بگوید، زیرا گفتن حق اجل او را نه پیش می‌اندازد و نه پس.

«ألَا لَایَمنَعَنَّ أحَدَکُم رُهبَةَ النَّاسِ أن یَّقُولَ بِحَقٍّ إذَا رَآهُ أو شَهِدَهُ» (رواه ترمذی)

ترجمه: آگاه باشید که ترس از مردم، هیچ یک از شما را از گفتن حق، وقتی حق را می‌بیند، باز ندارد.

«سید الشهداء حمزة بن عبدالمطلب، و رجل قام إلی إمام جائر فأمره و نهاه فقتله» (رواه حاکم)

ترجمه: سید شهداء (حضرت) حمزه بن عبدالمطلب و مردی است که در برابر حاکم ظالم ایستاده و او را امر به معروف و نهی از منکر کرده و حاکم او را به قتل می‌رساند.

«أفضل الجهاد کلمة عدل عند سلطان جائر» (رواه أبوداود)

ترجمه: بهترین جهاد، گفتن کلمه حق نزد پادشاه ظالم است.

پس آیا کسی‌که در برابر حکام ظالم به خاطر اجابت امر رسول الله صلی الله علیه وسلم و رسیدن به منزلت سیدالشهداء می‌ایستد، خود را هلاک کرده است؟!

این علماء و مردم، مواقف علمای سلف صالح را در برابر حکام در تمام عصرهای اسلامی فراموش کرده اند؛ علمایی‌که به بهترین وجه مسئولیت خود را ادا نموده، امر به معروف و نهی از منکر کردند، حکام شان را محاسبه کرده و ملامت هیچ ملامت‌کننده‌ای مانع شان نشد؛ مثل إمام احمد بن حنبل و مورد آزار قرار گرفتن و زندانی شدن وی در قضیه معروف خلق القرآن. وی در برابر مصیبت‌ها و مشکلات صبر و استقامت کرد؛ زیرا می‌دانست که با لغزش وی امت خواهد لغزید. سلطان علماء العز بن عبدالسلام که در برابر ممالک و حکام‌ حلقه‌بگوش ایستاد و با آنان بدون این‌که از شکنجه و زندان بترسد، نیشگون و سخت صحبت کرد. إمام اوزاعی که با بیان حق به صورت قاطع و جدی با ابی العباس السفاح با وجود همه زور و قدرتش به مبارزه پرداخت... این گونه علماء می‌دانند که ایمان دارای تکالیف و مسئولیت‌هاست. الله سبحانه وتعالی فرموده است:‏

‏‏﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ[عنکبوت: 2]‏

ترجمه: ‏آيا مردمان گمان برده‌اند همين كه بگويند ايمان آورده‌ايم (و به يگانگي الله و رسالت پيامبر اقرار كرده‌ايم) به حال خود رها مي‌شوند و ايشان (با تكاليف و وظائف و رنج‌ها و سختي‌هائي كه بايد در راه آئين آسماني تحمّل كرد) آزمايش نمي‌گردند؟!‏

پس آیا این علماء و همانندان شان خود را به هلاکت رسانده اند و به عبارت دیگر، آیا خودکشی کرده اند؟!

اگر به آیه‌ای که اینان به جزئی از آن استشهاد و استدلال می‌کنند، رجوع کنیم یعنی این آیه مبارکه:

﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[بقره: 195]

ترجمه:و در راه الله انفاق (و بذل مال) كنيد و(با ترك انفاق)، خود را با دست خويش به هلاكت نيفگنيد و نيكي كنيد(در كشتن و ياري ستمديده و جنگ و...) همانا الله نيكوكاران را دوست ميدارد.

درمی‌یابیم که این آیت بیان می‌دارد، وقتی الله سبحانه وتعالی جهاد را در راه خود فرض و نشر دین را با فتح و پیروزی واجب و لازمی ساخت؛ بدنبال آن از انفاق که از عناصر اساسی و اصلی جهاد می‌باشد، یادآور شد. بنابر این، جهاد از طریق جنگ با دشمن با انفاق فی سبیل الله معنا پیدا می‌کند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

‏ ‏﴿انْفِرُواْ خِفَافاً وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ‏[توبه: 41]

ترجمه : ‏‏(اي مؤمنان! هرگاه منادي جهاد، شما را به جهاد ندا درداد، فوراً) به سوي جهاد حركت كنيد! سبك‌بار يا سنگين‌بار، (جوان يا پير، مجرّد يا متأهّل، كم‌عائله يا پرعائله، غني يا فقير ، فارغ‌البال يا گرفتار، مسلّح به اسلحه سبك يا سنگين، پياده يا سواره و... در هر صورت و در هر حال) و با مال و جان در راه الله جهاد و پيكار كنيد، اگر دانا باشيد، مي‌دانيد كه اين به نفع خود شماست.

سبب نزول این آیت مسئله را واضح‌تر خواهد ساخت، چنان‌که در تفسیر البغوی آمده است: «أبو أیوب انصاری گفت: گروهی از انصار نزد مان آمدند و این در حالی بود که الله سبحانه وتعالی دین خود را عزت و رسول خود را نصرت داده بود و ما در میان خود پنهانی گفتیم: ما اهل و اموال خود را ترک کردیم تا اسلام گسترش یافت و الله سبحانه وتعالی نبی خود را نصرت داد؛ پس اگر بسوی اهل و اموال خود برگردیم و در آنجا بمانیم و نیکوکاری کنیم، چیزی از آن‌ها ضایع نمی‌گردد. پس الله سبحانه وتعالی این آین را نازل کرد:

﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[بقره: 195]

ترجمه:و در راه الله انفاق(و بذل مال) كنيد و(با ترك انفاق) خود را با دست خويش به هلاكت نيفكنيد، و نيكي كنيد(در كشتن و ياري ستمديده و جنگ و...) همانا الله نيكوكاران را دوست ميدارد.

لذا، هلاکت یعنی باقی ماندن در میان اهل و اموال و ترک جهاد. أبو أیوب انصاری تمام زندگی خود را در جهاد فی سبیل الله سپری کرد و حتی آخرین غزوۀ او در زمان معاویه در قسطنطنیه بود که در همان‌جا وفات یافت و در کنار دیوار قسطنطنیه دفن گردید؛ درحالی‌که مردم با توسل جستن به وی طلب باران می‌کردند.»

بنابر این، هلاکت اینست که در میان اهل و اولاد و اموال بمانی و جهاد فی سبیل الله را ترک کنی.

روایت شده که قومی قلعه‌‌ای را محاصره و مردی با آنان به تنهایی تا دم مرگ جنگید تا سرانجام کشته شد و مردم گفتند که وی خودش را به دست خود هلاک کرده است. این سخن به عمر بن الخطاب رضی الله عنه رسید و ایشان گفتند: مردم دروغ گفته اند! آیا الله سبحانه وتعالی چنین نفرموده است:

﴿وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ[بقره: 207] ‏

ترجمه: ‏و در ميان مردم كسي يافت ميشود كه جان خود را (كه عزيزترين چيزي است كه دارد) در برابر خوشنودي الله ميفروشد (و رضايت الله را بالاتر از دنيا و مافيها ميشمارد و همه چيز خود را در راه كسب آن تقديم ميدارد) و پروردگار نسبت به بندگان بس مهربان است (و بدانان در برابر كار اندك، نعمت جاويد ميبخشد و بيش از توانائي انساني براي‌شان تكاليف و وظائف مقرّر نميدارد).‏

بسیاری از آیات و احادیث، تشویق و ترغیب بر جهاد با هردو نوع آن، یعنی جنگ و انفاق کرده و تشویق می‌کند که در برابر ظالمان باید مقاومت کرد و برای تغییرشان باید سدّ راه آن‌ها شد. مسئولان باید محاسبه و امر به معروف و نهی از منکر شوند، سکوت در برابر این ظالمان و مسئولان بی‌کفایت از دید آیات و احادیث مبارکه ترک واجب خوانده شده و این در ذات خود هلاکت بشمار می‌رود. صبر و استقامتی‌که مسلمان در این راه پیشه می‌کند، از دید آیات و احادیث از عزم الأمور بحساب می‌آید؛ چنان‌که الله سبحانه و تعالی فرموده است:

‏ ‏﴿لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذًى كَثِيراً وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُور [آل عمران: 186]

ترجمه: ‏به طور مسلّم از لحاظ مال و جان خود مورد آزمايش قرار ميگيريد و حتماً از كساني‌كه پيش از شما بديشان كتاب داده شده است و از كساني‌كه كفر ورزيدهاند، اذيّت و آزار فراواني ميبينيد (و اعمال ناشايستي و سخنان نابايستي ميشنويد) و اگر (در برابر آزمايش مالي و جاني) بردباري كنيد و (از آنچه بايد پرهيز كرد) بپرهيزيد(كارهاي شايسته همين است و)، اين اموري است كه بايد بر انجام آن‌ها عزم را جزم كرد و در اجراي آن‌ها كوشيد.

آیات و احادیث صبر مجاهدان را که با مشکلات و مصیبت‌ها دست و پنجه نرم کرده، با دشمن شان می‌جنگند و از مصیبتی که در راه الله می‌بینند، خسته نشده و ارادۀ شان ضعیف نمی‌گردد، توصیف و تمجید کرده است؛ چنان‌که الله سبحانه وتعالی فرموده است:‏

﴿وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ[آل عمران: 146]‏

ترجمه:و چه بسيار پيامبراني كه مردان ربانی زیادی به همراه آنان كارزار ميكردهاند و به سبب چيزي‌كه در راه الله بدانان مي‌رسيد(از قبيلغ كشتهشدن برخي از ياران و مجروحشدن خود و دوستان) سست و ضعيف نميشدند و زبوني نشان نميدادند (و بلكه شكيبائي ميكردند) و الله شكيبايان را دوست ميدارد.

پس کدام تهلکه و خودکشی در این عمل نهفته است؟ در حالی‌که الله سبحانه وتعالی برای شان در روز قیامت پاداش کامل و فراوانی آماده کرده است:‏

‏‏﴿إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ[زمر: 10] ‏

ترجمه: ‏قطعاً به شكيبايان اجر و پاداش‌شان به تمام و كمال و بدون حساب داده مي‌شود.

این چه نوع هلاکتی است؟! در حالی‌که حضرت بلال  رضی الله عنه در برابر آزار و اذیت و شکنجه‌های صحرای سوزان مکه بخاطر دین خود صبر و استقامت کرد و نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابه بزرگوار به درجۀ عالی نایل گشت تا جائی که عمر بن خطاب رضی الله عنه گفت: «أبوبکر سید و سرور ماست و سید و سرور ما را آزاد کرد.»

آیا آل یاسر خودشان را هلاک می‌کردند؛ در حالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای شان این سخن‌ را می‌گفت:

«صَبرًا یَا آلَ یَاسِر، فَإنَّ مَوعِدَکُم الجَنَّة؟!»

ترجمه: ای خانوادۀ یاسر! صبر و استقامت کنید؛ زیرا جایگاه تان بهشت است.

خلاصه سخن: استشهاد و استدلال این علماء و مردم به این مقطع از آیت یک استشهاد و استدلال فاسد و غلط بوده و این  وضعیتی که امت امروز در آن بسر می‌برد، از قبیل: هلاکت، گمراهی، سرگشتگی و نزول از جایگاه طبیعی‌اش که الله سبحانه وتعالی برایش برگزیده بود، همه و همه بخاطر عدم تطبیق دین الله سبحانه وتعالی بر روی زمین و بخاطر رضایت و سکوت در برابر این حکام طاغوتی و ظالم که از پروژه‌های غرب کافر در سرزمین‌های ما حراست و نگهبانی می‌کنند، می‌باشد که یقیناً این عمل‌کرد در ذات خود تهلکه و خودکشی بشمار می‌رود.

لذا، باید در برابر باطل ایستاد و آن را رد و برای رسیدن به حق بیداری قوی ایجاد کرد تا مسلمانان در پرتو آن مسئولیت‌های شان را در برابر دین و امت شان با ایستادگی در برابر طواغیت و کار برای تغییر بدوش بگیرند؛ هرچند هزینۀ بزرگی داشته باشد! عزت دنیا و آخرت در این نهفته است.

برگرفته از شماره 459 جریده الرایه

نویسنده: دکتور نبیل الحلبی – غزه (فلسطین)

مترجم: محمد مزمل

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه