یکشنبه, ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
هدایات شرعی و سیاسی هجرت نبوی
بسم الله الرحمن الرحيم

هدایات شرعی و سیاسی هجرت نبوی

(ترجمه)

هجرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم تولد یک امت بود. هجرت یک رویداد بزرگ است که امتی را از خارج تاریخ فرستاد تا تاج و تخت‌ها را سرنگون کند، امپراتوری‌ها را نابود سازد، بر جهان حکومت نموده و رحمت و عدالت را گسترش دهد.

دعوت با هدف مشخص و بینش مسیر خود آغاز به حرکت کرد:

-        دعوت جهانی:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً﴾ [سوره سبأ، آیۀ 28]

ترجمه: ما تو را براي جملگي مردمان فرستاده‌ايم تا مژده‌رسان (مؤمنان به سعادت ابدي) و بيم دهنده (كافران به شقاوت سرمدي) باشي.

-        دعوتی‌که بر تمام ادیان غالب بوده و تمام شریعت‌ها را منسوخ می‌سازد، تاج و تخت‌ها را به لرزه در می‌آورد و طواغیت زمان را نابود می‌سازد:

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ [سوره توبه، آیۀ 33]

ترجمه: الله است كه پيامبر خود (محمّد) را همراه با هدايت و دين راستين (به ميان مردم) روانه كرده است تا اين آئين (كامل و شامل) را بر همه آئين‌ها پيروز گرداند (و به منصّه ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.‏

-        دعوتی‌که مورد پسند پادشاهان نیست:

﴿وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا﴾ [سوره بقره، آیۀ 217]

ترجمه: (مشركان) پيوسته با شما خواهند جنگيد تا اگر بتوانند شما را از آئينتان برگردانند.

پس هر امتی‌که رسالت خود را نشناسد و دشمن خود را مشخص نکند، در وادی سقوط خواهد که برایش آرامش نیست.

-        دعوتی‌که هدف اساسی آن تأسیس خلافتی است که تاج فرایض می‌باشد.

-        دولتی‌که اسلام را تطبیق می‌کند و رسالت آن را با دعوت و جهاد حمل می‌نماید، دین را حراست و دنیا را با شریعت پروردگار جهانیان سیاست می‌کند.

-        دولت بدون قوت اقامه نمی‌گردد.

-        قوت نیز همان قوت ذاتی است که توسط طلب نصرت از اهل قوت و قدرت (با بیعت از اهل حل و عقد) گرفته می‌شود.

-        طلب نصرت از جمله اعمال نبی کریم صلی الله علیه وسلم است که به تواتر ثابت است و پیامبر صلی الله علیه و سلم با وجود آزار و اذیت‌های فراوان آن را تکرار کردند.

-        بیعت بر قتال با مردم سرخ و سیاه صورت می‌گیرد.

بنابر این قریش متقاعد شدند که بیعت، اعلام تأسیس دولت است و تأسیس دولت به معنای سقوط حاکمیت قریش و از بین رفتن سیادت آن است، چنان که هِرقل هنگام دریافت نامه از رسول الله صلی الله علیه و سلم یقین کرد که پیامبر صلی الله علیه وسلم به زودی زمین زیر پاهایش را تصاحب خواهد، بنابراین قریش تصمیم گرفتند که او را بکشند و برای هر که او را بکشد، پاداش بزرگی تعیین نمودند.

هجرت آغاز شد:

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رهسپار مدینه شد و سراقه به او رسید؛ به این امید که برندۀ جایزۀ قریش شود. رسول الله صلی الله علیه و سلم به او گفتند: برگرد ای سراقه! و دستبند کسری از تو باشد و این یعنی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به زودی دولتی تأسیس خواهد کرد که پادشاهی کسری را نابود کرده و دستبندهای او را به سراقه بخشش نماید.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدینه فرود آمد و تشکیل دولت را اعلام کرد و قانون اساسی آن را وضع نمود و روابط آن را بین خود مسلمانان، بین مسلمانان و دیگر ساکنان آن از اهل ذمه و روابط آن‌ها را با سایر ملل تنظیم کرد.

با تأسیس دولت، جهان به دو اردوگاه و دو دار تقسیم شد که سومی نداشت، دار اسلام و دار کفر و جنگ. دار اسلام برای سلطان امت است و سیادت از آن الله و شریعت اوست که بر روابط داخلی و خارجی آن حاکم می‌باشد. دار کفر و جنگ که سیادت در آن از آنِ طاغوت و تشریع در آن برای انسان است.

وصف دارالاسلام و دارالکفر وصفی برای مردم نیست، بلکه وصف نظام حاکم است؛ زیرا مکه دار کفر بود؛ باوجودی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاران بزرگوارش در آن بودند. مدینه دار اسلام گردید در حالی‌که مشرکان و یهودیان در آن وجود داشتند.

هجرت نه فراری بود برای نجات جان، نه پناهندگی و نه دوری و درخواستی برای امرار معاش و بهبود درآمد؛ بلکه هجرت برای یک هدف بزرگ بود؛ دولتی‌که امتی را از خارج تاریخ فرستاد تا همان تاریخ را بنویسد و بهترین امتی باشد که برای مردم بیرون کرده شده است. تصادفی نیست که صحابه، هجرت را سرآغاز تاریخ یک امت بزرگ قرار دادند؛ زیرا هجرت به طور مطلق، برجسته‌ترین رویداد سیاسی در تاریخ اسلام و مسلمین است. قبل از آن مسلمانان نه دولت، نه موجودیت و نه تاریخ داشتند.

اسلام اقامه نمی‌شود و احکام آن بدون دولت اجرا نمی‌گردد و گرنه افکاری در شکم کتاب‌ها و در سر فقها بدون واقعیت می‌ماند. اسلام نه دین کشیشی است و نه اندیشه‌ای زیبا در شکم کتاب‌هاست که زینت بخش ادارات و جنبش دادن به احساسات باشد، بلکه اسلام دینی است که حکومتی از آن نشأت گرفته و سبکی متمایز از زندگی بوده و رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را ملزم ساخته است که از نظام آن منحرف نشویم.

«كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأَنْبِيَاءُ، كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَيَكُونُ بَعْدِي خُلَفَاءُ فَيَكْثُرُونَ، فَفُوا بِبَيْعَةِ الأَوَّلِ فَالأَوَّلِ، ثُمَّ أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ، وَاسْأَلُوا اللهَ الَّذِي لَكُمْ، فَإِنَّ اللهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»

ترجمه: بنی اسرائیل را پیامبران رهبری می‌کردند، هرگاه پیامبری فوت می‌کرد پیامبری دیگر جانشین او می‌شد، ولی بعد از من پیامبری نخواهد آمد؛ البته بعد از من خلفای بسیاری می‌آیند، شما به ترتیب با هرکسی‌که بیعت کردید، به بیعت خود وفا کنید و سپس حق آن‌ها را به جای آورید و حق تان را از الله (سبحانه وتعالی) بخواهید زیرا الله (سبحانه وتعالی) ایشان را در بارۀ زیردستان و حقوق آن‌ها بازخواست خواهد کرد.

دولت دوام پیدا کرد و مسلمانان از زمان سیدنا ابوبکر تا زمان آخرین خلیفۀ عثمانی از آن حفاظت نمودند.

دولتی که رسول الله صلی الله علیه وسلم تأسیس کرد، به دست کفار و خائنان اعراب و ترک‌ها ویران شد، قانون الله سبحانه وتعالی به حالت تعطیل درآمد، مسلمانان تحت حاکمیت نظام‌های کفر قرار گرفتند و کلام الله سبحانه وتعالی در مورد آنان تحقق یافت.

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً...﴾ [سوره طه، آیۀ 24]

ترجمه: و هركه از ياد من روي بگرداند (و از احكام كتابهاي آسماني دوري گزيند)، زندگي تنگ (و سخت و گرفته‌اي) خواهد داشت.‌

دنیا بر ما تنگ شد و کفر در یک جنگ وحشیانه‌ی جهانی بدون اخلاق و دین، هم‌چون خورندگان سر کاسه بر ما جمع شدند و راه نجاتی جز خلافت وجود ندارد. زیرا این سبب شکوه ماست، قانون پروردگارمان را حاکم می‌کند، با آن دنیا را رهبری نمودیم، سرزمین‌ها را فتح کردیم و دین را گسترش دادیم و رحمت عام گردید. توسط آن سرزمین‌های خود را از غاصبان آن باز پس می‌گیریم و خائنان و مزدوران غرب و هم‌دستان آن را که عهدشکنی نموده و در امانت خیانت کردند و امت را ضایع ساختند، بیرون خواهیم کرد. توسط آن استعمارگران اشغالگر و کفار محارب را دور خواهیم انداخت و دو باره توسط حاکمیت این دین با عزت خواهیم شد.

پس ای اهل قوت و قدرت و ای افسران و سربازان ما، آیا آرزوی روزی مانند روز هجرت را ندارید؛ روزی‌که الله سبحانه وتعالی دین خود را توسط شما گرامی دارد و دشمن خود را زبون ‌سازد؛ سپس شما را در زمرۀ اولیای خود یاد نموده و زمان با تمام عظمتش از شما یادآوری کند؟! پس انصار الله سبحانه وتعالی باشید و دین و امت خود را نصرت دهید تا شما و دشمنان آن در یک صف در برابر آن نباشید.

هجرت یادآوری سرگرم‌کننده نیست؛ بلکه خاطره‌ی یک واقعۀ بزرگ و یادآور فریضه‌ای است که تاج فریضه‌هاست و همه در برابر آن پاسخگو هستیم.

ای مسلمانان، آنچه که درک آن در یادبود از هجرت لازم است، این‌که مسلمانان باید از پیامبرشان صلی الله علیه وسلم الگو بگیرند و حکومت اسلامی را آن گونه که او تأسیس کرده است، با اعتماد به وعدۀ الله سبحانه وتعالی که می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً﴾ [سوره نور، آیۀ 55]

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته انجام داده‌اند، وعده مي‌دهد كه آنان را قطعاً جايگزين (پيشينيان، و وارث فرماندهي و حكومت ايشان) در زمين خواهد كرد (تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند) همان گونه كه پيشينيان (دادگر و مؤمن ملّتهاي گذشته) را جايگزين (طاغيان و ياغيان ستمگر) قبل از خود (در ادوار و اعصار دور و دراز تاريخ) كرده است (و حكومت و قدرت را بدانان بخشيده است). هم‌چنين آئين (اسلام نام) ايشان را كه براي آنان مي‌پسندد، حتماً (در زمين) پابرجا و برقرار خواهد ساخت و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل مي‌سازد(آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از ديگران، تنها) مرا مي‌پرستند و چيزي را انبازم نمي‌گردانند.

با شادمانی به بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم برپا کنند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

ای بار الها، ما را از جمله لشکر و شاهدان آن و دعوتگران مخلص آن قرار بده!

نویسنده: شيخ سعيد رضوان

برگرفته از شماره 457 جریده الرایه

مترجم: احمد صادق امین

 

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه