پنجشنبه, ۱۹ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۱م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
مفاهیم غلطی‌که زیر نام اعتدال و میانه‌روی در خورد  مردم داده می‌شوند!
بسم الله الرحمن الرحيم

مفاهیم غلطی‌که زیر نام اعتدال و میانه‌روی در خورد مردم داده می‌شوند!

(قسمت دوم)

(ترجمه)

2- سخنی‌که ما آزادی را باید قبل از طبیق شریعت مطالبه کنیم: «آزادی مقدم‌تر از تطبیق شریعت است.» این سخن توسط بعضی از افراد منسوب به حرکت‌های اسلامی -که در حقیقت آن‌ها سیکولارهای ریش‌دار هستند- گفته می‌شود و اگر از این افراد بپرسیم که آیا آزادی از اسلام است یا چیزی غیر از اسلام؛ می‌گویند که آزادی در اسلام است. به آن‌ها گفتیم که اگر آزادی بخشی از اسلام است، بر شما لازم است که دعوت به سوی تطبیق اسلام را مطالبه کنید و اگر چیزی غیر از اسلام است؛ پس چگونه صدای خود را برای دعوت به سوی غیر از اسلام بلند می‌کنید؟ لذا دعوت به سوی تطبیق و حاکمیت اسلام را خواستار باشید، اگر شما خود را دعوت‌گر می‌خوانید!

به همین اساس، آزادی باید توسط صاحبان عقل اداره شود و هنگامی‌که تحت کنترول افراد غیر عاقل باشد، تفسیر آزادی بر مفهوم سکولاری‌که  بر دین حد و مرز تعین می‌کنند و دین را به یک طرف گذاشته و دین را مورد توجه قرار نداده و هیچ اثر معتبر از شریعت در آن نمی باشد که این مفهوم مغایر با اصول و قواعد شریعت است. چگونه این مفهوم سیکولاری می‌تواند نظر شرعی اسلامی باشد؟ و چگونه یک نظر شرعی اسلامی است که از تاریخ مسلمانان، فقه و مذاهب‌شان کاملاً مفقود شده و هر قدر انسان تاریخ را مطالعه کند، چنین گفته‌های در تاریخ فقهی یافت نمی‌شود؟ این سخنی نیست که بتوانند آن را حق جلوه دهند؛ پس مفهوم آزادی در شریعت خلاف برده‌داری آمده است و اسلام احکامی را وضع کرده که این موضوع را با آن معالجه می‌کند؛ اما آزادی به مفهوم غربی به معنای انحلال هرگونه تعهد شرعی و اخلاقی را می‌رساند.

اما آنچه برخی استنباط می‌کردند که رسول الله ﷺ به کفار می‌گفت: «مَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ خَلَّوْا بَيْنِي وَبَيْنَ سَائِرِ النَّاسِ» بنابراین، ما به آن‌ها می‌گویم که وجه‌مشترک این بحث چیست؟ این چه ارتباط به این گفته دارد که ما باید اول سعی و تلاش برای آزادی و رفع استبداد و برکناری طواغیت را داشته باشیم و سپس حاکمیت اسلام را مطالبه کنیم. بناءً کار برای نابودی طواغیت و منع نمودن ظلم و رفع تسلط و انقیاد امت از حکام مزدور غرب ارتباط تنگاتنگی با ارائه بدیلی دارد که  زندگی اسلامی را برگرداند و آن عبارت از برپا کردن خلافت بر منهج نبوت است؛ نظام بدیل و اصیلی‌که به زودترین فرصت ریشۀ تسلط کفار را از ثروت و دارائی‌های امت قطع می‌کند و این همان چیزی است که ربیعی بن عامر گفته بود: «الله سبحانه وتعالی ما را فرستاده است تا انسان‌ها را از بندگی بندگان به پرستش الله و از تنگنای دنیا به وسعت آن و از جور و ستم ادیان دیگر به عدالت اسلام برسانیم.»

دولت‌ها به این شکل تأسیس می‌شوند و رسول الله ﷺ دولت را این گونه تأسیس نمود که نظام قدیم را بر طرف و نظام اسلام را قائم ساخت. لذا با تأسیس نظام اسلام عدالت برپا می‌شود و حاکمیت به امت بر می‌گردد و نیز حاکمیت شریعت بر قرار می‌شود.

3- صبر(مبارزه شرعی) در مقابل حکام امروزی و اطاعت از ولی الأمر: در تفسیر قرطبی آمده است که ابن خویز منداد می‌گوید: در مورد اطاعت از سلطان لازم است که سلطان از الله سبحانه وتعالی اطاعت کند. وقتی اطاعت الله را نمی‌کند، اطاعت آن واجب نیست و به همین دلیل گفتیم که حاکمان زمان ما اطاعت، احترام و همکاری با ایشان جواز ندارد و جنگ با آن‌ها زمانی لازم است که همراه‌تان جنگ کنند.

در حالی‌که حاکمان زمان آن‌ها در زیر سایۀ دولت خلافت، اسلام را تطبیق می‌کردند؛ ولی آن‌ها در عرصه تطبیق کوتاهی و ظلم می‌کردند و با آن هم می‌گفتند که اطاعت، احترام و همکاری با این حاکمان جواز ندارد. بنابراین حاکمان امروزی که احکام کفری را تطبیق می‌کنند و علی الرغم آن برخی شیوخ در مورد ضرورت اطاعت و عدم خروج علیه‌شان صحبت می‌کنند، نظر شما در رابطه به ایشان چیست؟ پس مسئله اصلی این است که اطاعت از حاکم توسط همین کسانی که به باور دینی تبدیل کرده اند، نادیده گرفته می‌شود؛ درحالی‌که خروج بر حاکم جائر روش تعداد از صحابه و بعد از ایشان فقهاء در قرون سوم هجری اول بود و علمای فقه به حاکمان جابر کشتن کسانی را که به حق علیه‌شان ایستادگی و خروج کرده، حرام دانسته و همکاری با ایشان را گناه دانسته اند و مصداق این گفته الله سبحانه وتعالی است که می‌فرماید:

﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ﴾ [هود: 113]

ترجمه: و به کافران و مشرکان تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو می‌گیرد.

ما نمی‌گویم که خروج مسلحانه علیه‌شان جواز ندارد؛ چون حکام امروزی اصلاً اسلام را تطبیق نمی‌کنند و کفر بواح آشکارا شده است، بلکه ما باید مطابق به طریقه رسول الله ﷺ در تغییر جامعه باشیم؛ چون در عدم وجود دولت اسلامی و تطبیق اسلام واقعیت مکه مشابه به واقعیت امروزی است.

با این حال، ما می‌گویم که این‌ها هرگز حاکمان قانونی و شرعی ما نیستند و هم‌چنان اطاعت از آن‌ها هم لازم نیست. در عصر اولی اسلام برای بیعت، شروط دقیق گذاشته شده بود که بر دو قسم استوار بود.

اول: جنگ و منازعه با ولی الأمر حرام بود.

دوم: مسلمانان ملزم بر این بودند که سخن حق بگویند و متوجع حاکم (خلیفه) باشند که اسلام را تطبیق کند و مسلمانان از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نترسند.

اما قسمت دوم مربوط به مقابله و اصلاح حاکمان بود که در دوره و عصر خلفای راشدین وجود داشت. برخی از گروه‌ها -که در این وقت و زمان  به دنبال استبداد هستند- مفهوم "ولی الأمر" را به خدمت حاکمان جهت استمرار ظلم‌شان قرار می‌دهند.

همانا غلوگرایان با نام‌های (الجامية أو المداخلة...) افشا شده و مؤظف اند که نصوص شرعی را در خدمت حکام مسلمانان قرار دهند؛ مسلمانانی‌که خواستار تطبیق اسلام هستند و این حاکمان با احکام شرعی موافق نیستند. براین اساس، اقدامات آن‌ها در طول تاریخ مغایر و مخالف با اسلام بوده و حاکمان امروزی اسلام را حاکم نمی سازند. چنانچه آن‌ها با تفسیر خودسرانه از اعلام حق و نهی از ظلم دست کشیده و نصوص را پنهان کردند و هم‌چنان فریضۀ امر بالمعروف و نهی از منکر را تعطیل قرار دادند و رسول الله ﷺ می‌فرماید:

«سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَرَجُلٌ قَامَ إِلَى إِمَامٍ جَائِرٍ فَأَمَرَهُ وَنَهَاهُ فَقَتَلَهُ»

ترجمه: سرور و سالار شهیدان حمزه بن عبدالمطلب است و هم‌چنین مردی‌که در مقابل فرمانروای ستمگر قیام کند و او را امر و نهی نماید و فرمانروا او را بکشد.

و نیز رسول الله ﷺَ می‌فرماید: 

«والَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، لَتَأْمُرُنَّ بالْمَعْرُوفِ، ولَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ، أَوْ لَيُوشِكَنَّ اللَّه أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عِقَاباً مِنْهُ، ثُمَّ تَدْعُونَهُ فَلا يُسْتَجابُ لَكُمْ»

ترجمه: سوگند به ذاتی‌که جانم در دست اوست، یا امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید، یا بیم آن می‌رود که به زودی الله عذابی از سوی خود بر شما فرود آورد و آنگاه او را فریاد می‌خوانید، اما دعای تان قبول نمی‌شود.

و نیز رسول الله ﷺ می‌فرماید: 

«أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عندَ سُلْطَانٍ جائِرٍ»

ترجمه: بهترین جهاد سخن گفتن حق در مقابل حاکم ظالم است.

بناً باید نقابی را که علمائ دربار در زیر آن خود را پوشانیده‌اند، کشف شود؛ علمائی‌که ظلم و بداخلاقی حکام را توجیه کردند و اعتبار خود را از دست داده اند.

نویسنده: حامد عبد العزيز

برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: پارسا امیدی

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه