یکشنبه, ۲۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

تشدید کشتار مسلمانان توسط بشار اسد همزمان با گفتمان صلح سران استکبار

خبر:

شورای امنیت سازمان ملل حمایت خویش را از برنامه جدید گفتگوهای صلح سوریه بعد از اینکه شمار کشته شدگان حمله رژیم بشار بالای شهرهای تحت کنترول انقلابیون که به کشته شدن بیش از 100 تن انجامید، اعلام نمود. سازمان ملل نیز حمایت خود را از این برنامه درست چند ساعت بعد از محکوم نمودن حملات مرگبار روز شنبه در شهر دوما که در طول چهار سال جنگ سوریه بی سابقه بود، اعلام کرد.

تبصره:

انقلاب مبارک شام به تاریخ پانزدهم مارچ سال 2011م آغاز شد که در آن هزاران نفر معترض در اکثر شهرهای سوریه علیه رژیم مستبد اسد ودست نشانده غرب، قیام نمودند؛ مسلمانان سوریه ثابت قدم و صبورانه همه چیز شان را با تحمل ظلم شدید اسد که توأم با قتل عام، شکنجه وتجاوز بالای مردان، زنان و کودکان بی گناه بود از دست دادند، هر چیز خود را در دفاع از انقلاب مقدس دریغ نه نموده اند.

موقف کفری اسد را با درک منبع قدرت او(کشورهای غربی وهم پیمانان منطقوی آن) که محرک اصلی وی در ظلم بالای مسلمانان است، تشکیل می دهد. برنامه فعلی صلح سازمان ملل که به تاریخ 17اگست 2015 در موافقت با نشست ژینو در سال 2012 توسط شورای امنیت آماده شده بود، واقعیت حمایت غرب از اسد را برملا می سازد. وزیر خارجه روسیه سرگی لاوروف، در نشست مسکو با همتای ایرانی خود محمد جواد ظریف گفت: "روسیه خروج بشار اسد از دولت آینده سوریه را به حیث پیش نیاز صلح قبول ندارد." وی بدون نام بردن از اسد افزود: "درحالیکه برخی از شرکای ما به این باور اند که موافقت با کناره گیری رئیس جمهور[اسد] از موقف اش در دوره اخیر دولت انتقالی آینده  ضروری می باشد، اما برای روسیه این موضوع قابل قبول نیست."

دولت های غربی به این ترتیب به سرپا نگهاه داشتن و حمایت رژیم های دیکتاتور که بدون درنظرداشت کدام ارزش اخلاقی وانسانی بالای اتباع خود ظلم می کنند وآنها را به قتل می رسانند، ادامه می دهند. به این اساس انتقال قدرت سیاسی در سوریه که به حیث تنها روش برآوردن خواست های مشروع مردم سوریه تلقی می شود، چیزی بیش از ادامه برنامه های سیاسی نامشروع غرب برای سوریه نمی باشد. امت می داند که سیاست های سرمایه داری دول غربی برای مسلمانان به جز بدبختی وذلت چیزی بیش نیست. حالا غرب نمی تواند با سیاست های خود مسلمانان را فریب دهد وآن هم برادارن بیدار وآگاه سوری مان را، بلآخره غرب در برنامه های شوم اش برای مردم سوریه وانقلاب مبارک شان که هدف آن وحدت مسلمانان تحت چتر عدالت دولت خلافت است، ناکام خواهد ماند. چنانچه الله سبحانه وتعالی می فرماید:

وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ ۚ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ

[انفال:30]

(به خاطر بیآور) هنگامی را که کافران نقشه می ‌کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند ویا(از مکه) خارج سازند؛ آنها چاره می ‌اندیشیدند(و نقشه می ‌کشیدند)، والله هم تدبیر می‌ کرد؛زیرا الله از بهترین چاره جویان وتدبیرکنندگان است!

نوشته شده توسط، تسوریا امل یسنا برای

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

اشغال افغانستان: آغاز سال های بدبختی و فاجعه!

اشغال واژه ی که با بکار بردن آن تصاویری از جنگ، خون، آتش، ویرانی، فقر، فساد و هزارها تصویر ناخوشایند دیگر را در پیش چشمان مان مجسم می گردد. این واژه به تنهایی حامل مفاهیم تکان دهنده ی است که شاید برای هیچ خواننده ی به زبان آوردن آن خوشایند نباشد و نگارش آن برای نویسنده نیز کار دشوار باشد، اما نباید فراموش کرد که اشغال با مفاهیم تکان دهنده ی که در خود دارد ناشی از یک واقعیت بشری بنام حب سیادت (قدرت طلبی) می باشد. حب سیادت (قدرت طلبی) یکی از واقعیت های انکار ناپذیر بشری است و انسان با در نظر داشت آن تلاش می نماید تا بدنبال طلب قدرت گشته و با به دست آوردن آن جایگاه خود را در خانواده، اجتماع، یک کشور و بالاخره منحیث ابر قدرت در سطح جهان تثبیت نماید. اما الله سبحانه و تعالی این واقعیت بشری را با در نظر داشت نظامی که برای بشریت فرستاده تنظیم نموده است. از این رو این واقعیت بشری با در نظر داشت ایدیولوژی اسلام می تواند جهت مناسب را اختیار نماید. از جانب دیگر این واقعیت بشری می تواند در چهار چوب ایدیولوژی های بشری انحراف نماید که تاریخ گواه به انحراف کشیده شدن این واقعیت بشری است. یکی از مثال های بارز آن ایدیولوژی کپیتالیزم (سرمایه داری) است که برای بقای خود و یکه تازی در سطح جهان از این واقعیت بشری استفاده نموده و میلیون ها انسان را قربانی می نماید. لذا، جنگ افروزی و جنگ جوئی همراه با اشغال کشورها از شاخصه های انکار ناپذیر ایدیولوژی سرمایه داری می باشد که توسط دولتی مشخص در جهان حمل می گردد و حامل این ایدیولوژی بشریت را برای بقای خود به سوی نابودی می کشاند. این ایدیولوژی از بدو ظهورش تا حال میلیون ها انسان را برای بقای خود به کام مرگ فرستاده است تا باشد که چندی بیش بالای بشریت حاکمیت نموده و با اشغال و به یغما بردن منابع کشورهای ضعیف بقای خود را حفظ نماید. از این رو اوصافی چون اشغال، استعمار و غیره موجودیت این ایدیولوژی را تضمین می نماید و با جنگ و جنگ افروزی، اشغال کشورها و به یغما بردن منابع آنها تلاش می نمایند تا به عمر خود بی افزاید.

یکی از این جنگ ها که می توان آنرا گامی برای حفظ ایدیولوژی سرمایه داری دانست جنگ افغانستان یا به تعبیر دقیق تر اشغال افغانستان از سوی امریکا می باشد. تجاوز و اشغال نظامی مشترک چندین کشور به رهبری امریکا در هفتم اکتوبر 2001 صورت گرفت و اینک از تداوم آن 14 سال می گذرد. دستاویز این اشغال بزرگ حمله ی سازمان یافته به برج های تجارت جهانی در یازدهم سپتامبر2001می باشد که در نتیجه آن در حدود سه هزار انسان جان های خود را از دست دادند تا باشد که دستاویز قابل قبول اشغال گران را به سوی کشور دیگر بنام افغانسان هدایت نماید  و این روز منحیث سر آغاز سال ها بدبختی یک ملت در تاریخ ثبت گردد.

این دستاویز بزرگ امریکا را به بهانه جنگ با تروریزم، تأمین امنیت و صدها شعار دروغین دیگر واداشت تا عساکر خود را با انواع و اقسام تجهیزات جنگی به افغانستان سرازیر نماید. اشغال چهارده ساله افغانستان نتایج تکان دهده ی را در بخش مختلف برای این کشور به بار آورده است که از آن جمله می توان به کشتار بی رویه مردم بی گناه افغانستان اشاره کرد که به بهانه های مختلف تحت نام مبارزه با تروریزم به خاک و خون کشیده شده اند. گفتنی است که از زمان حمله نظامی امریکا به افغانستان در اکتبر 2001 تاکنون، بیش از یک‌صد هزار غیرنظامی جان های خود را از دست داده‌اند که از این میان تنها در سال 2015 به تعداد4.921 غیر نظامی کشته شده اند. فقر روز افزون نیز از دست آوردهای چهارده سال اشغال می باشد که با گذشت هرروز به تعداد فقرا کشور افزوده می شود. در حال حاضر نزدیک به پنجاه درصد مردم افغانستان زیر خط فقر به سر می برند. تولید مواد مخدر و افزایش تعداد معتادین در این کشور نیز از پیامد های این چهارده سال ترور و وحشت می باشد. افغانستان 90 در صد مواد مخدر جهان را تولید می کند که از این حیث مقام اول را در جهان حایز می باشد. بیش از 3.5 میلیون نفوس این کشور نیز معتاد به مواد مخدر می باشند. افزایش نرخ بی کاری نیز بر مشکلات این کشور افزوده است و با گذشت هر روز به تعداد بی کاران آن افزوده می شود. بر اساس گزارش که از سوی اداره احصایه مرکزی افغانستان به نشر رسیده است نشان می دهد که 40 درصد افغان ها از بیکاری رنج می برند. فرار جوانان از کشور نیز ناشی از تمام مشکلاتی است که دست به دست هم داده و آنها را مجبور به ترک کشور نموده است تا برای تأمین زندگی بهتر راهی اروپا شوند.

پس وقت آن رسیده که دیگر فریب شعارهای دروغین اشغال گران و مزدورانشان را نخوریم. اینان جز برآورده ساختن منافع خود و استفاده از شما برای رسیدن به مقاصد شوم شان کاری دیگر ندارند. پیامدهای 14 سال اشغال گواه این واقعیت است که چگونه اشغال گران این خطه را اشغال نموده و برای رسیدن به اهداف شان از هر جنایتی که آنها را در جهت رسیدن به اهداف شان می توانست یاری نماید، دریغ نکردند. کمپاین 14 سال ترور و وحشت پرده از واقعیت حضور اشغال گران در افغانستان برداشته و در صدد این است تا عمر استعمارگران و حاکمیت شان را کوتاه نماید.

‫#‏۱۴سال_ترور_و_وحشت
‫#‏۱۴کاله_ترور_او_وحشت

سهیل صالحی

ادامه مطلب...

رابطه انگلستان با اتحادیۀ اروپا

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

قرار است به‏ تاریخ 23 جون 2016م در انگلستان بر سر باقی ماندن در اتحادیۀ اروپا یا بیرون شدن از آن، همه‎ پرسی صورت گیرد. این همه ‏پرسی در یک زمان حساس برای اتحادیۀ اروپا راه‏ اندازی می ‏گردد، زیرا این اتحادیه در حال حاضر از بحران اقتصادی رنج می ‏برد که از سال 2008م آغاز شده و تاکنون نیز ادامه ‏دارد. در عین حال پرسش ‏هائی مطرح گردیده که در صورت بیرون شدن انگلستان از اتحادیۀ اروپا، این اتحادیه هم‏ چنان باقی خواهد ماند یا از هم خواهد پاشید؟ و این ‏که گذشته از موضوع همه ‏پرسی، آیندهٔ این اتحاد چگونه خواهد بود؟ هم ‏چنین پرسش‎ هائی در داخل انگلستان بالا گرفته در مورد نقش این کشور در جهان می ‏باشد، زیرا این همه ‏پرسی پیامدهای متعددی دارد؛ به ‏باور شما این همه ‏پرسی چه پیامدهائی خواهد داشت؟

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

برای این‏ که بتوانیم پیامدهای همه‏ پرسی را پیشبینی نمائیم؛ نخست چگونگی شکل‏ گرفتن این اتحادیه و نقش انگلستان در آن را بررسی می ‏نمائیم:

1-      ریشه‏ های شکل ‏گیری اتحادیۀ اروپا بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1945م برمی ‎گردد و دلیل آن تمایل به ‏یکپارچه ‎گی اروپا جهت جلوگیری از جنگ ‏های بیشتر در این قاره بود. قارۀ اروپا سال‏ های درازی مصروف جنگ بود. «ونستن چرچیل» نخست وزیر وقت انگلستان این مفکوره را پذیرفت و پیشنهاد کرد که اروپا برای خود نهادی؛ مانند: ایالات متحده امریکا، ایالات متحده اروپا تشکیل دهد که بتواند بر اساس آن در صلح، امنیت و آزادی به ‏سر برد، اما در آن زمان و پس از ویرانی ‏هائی که جنگ جهانی دوم به ‏بار آورد، انگلیس مفکورۀ تشکیل اتحادیۀ اروپا را جدی نگرفت، بلکه حتی تصور نمی ‏کرد که چنین مفکوره ‏ای ممکن باشد. زمانی ‏که بنیاد ذغال سنگ و فولاد در سال 1951م تشکیل گردید و توافق ‏نامۀ روم در سال 1957م امضا گردید، انگلیس به ‏این بنیاد نپیوست؛ زیرا از این بیم داشت که مبادا اروپای یک ‏پارچه، اقتدار انگلستان را با خطر مواجه کند. بناً حالت انتظار و تعقیب را به ‏خود گرفت تا ببیند که آیا این اتحادیه زنده خواهد ماند یا خیر.

از جهت دیگر، عدم پیوستن انگلیس به‏ اتحادیهٔ اروپا باعث شد این اتحادیه از همان ابتدای تشکیل ضعیف‏ باشد، زیرا بزرگ ‏ترین دولت اروپائی هنوز جزء این اتحادیه نبوده و آن را تأیید نمی ‏کرد. «جان مونیه» که یکی از مهندسین اصلی اتحادیۀ اروپا به‏ شمار می ‏رفت، در اظهاراتی گفت: "من هرگز نفهمیدم چرا انگلیسی ‏ها با اتحادیه یکجا نشدند تا این ‏که سرانجام به ‏این نتیجه رسیدم که دلیل آن قطعاً باید بهای پیروزی باشد؛ این تصور که می ‏توان از آنچه که داری بدون هیچ تغییر نگهداری نمائی." (بی بی سی 2014.04.01م)

2-      اتحادیۀ اروپا در اوایل سال 1960م استحکام پیدا نمود و رهبران انگلیس پی ‏بردند که بیرون‏ ماندن از دائره اتحادیۀ اروپا به ‏این معنی است که هیچ نفوذی در اتحادیه نخواهند داشت. آنان پی ‏بردند که برای تأثیر داشتن بالای اتحادیه و مطمین شدن از این ‏که یک ‏پارچه ‏گی آن در حدی نیست که بتواند انگلستان را ضعیف و بی ‏اهمیت سازد، نیاز دارند تا در اتاق‏ رهبری اتحادیۀ اروپا حضور داشته ‏باشند. این ‏جا بود که انگلیس در سال 1961م درخواست عضویت اتحادیه را داد، اما دو بار این درخواست از طرف شارل دیگول رئیس جمهور فرانسه رد گردید. وی تلاش نمود تا انگلستان را از اتحادیه دور نگهدار داشته‏ شود، زیرا می‏ دانست هدف انگلیس ضعیف کردن اتحادیه می ‏باشد. وی انگلیس را متهم نمود که در اساس با اروپا «عداوت دیرین» دارد؛ اما دیگول در سال 1969م از منصب ریاست جمهوری فرانسه استعفا داد و یک‏ سال پس از استعفایش درگذشت. جورج بومبیدو رئیس جمهور بعدی فرانسه در سال 1971م با «ادوارد هیث» نخست وزیر انگلستان دیدار نمود و پس از مذاکرات طولانی سرانجام انگلیس موفق شد عضویت اتحادیۀ اروپا را به ‏دست آورد.

3-      انگلستان پس از کسب عضویت در زمان حاکمیت حزب محافظه کار، فوراً خواستار از سرگیری مذاکرات در مورد شرط‏ های پیوستن بریتانیا به ‏اتحادیه گردید، هدف انگلیس از این کار تضعیف اتحادیه بود. رهبران حزب کارگر که در سال 1974م به ‏قدرت رسیدند، تلاش نمودند با استفاده از موضوع از سرگیری مذاکرات، رهبران اتحادیۀ اروپا را تهدید نمایند، زیرا این رهبران خواستار همه ‏پرسی در مورد مذاکره با انگلستان شده ‏بودند. سپس هیلموت شمیت رهبر آلمان غربی و «هارولد ویلسون» نخست وزیر انگلستان در پی یک معامله به ‏این توافق رسیدند که انگلیس در اتحادیه اروپا باقی ‏بماند، طوری‏ که شمیت بعضی امتیازهائی را به ‏انگلستان بدهد و وانمود کند که گویا حکومت انگلستان موفق گردیده هدف ‏اش را در مورد از سرگیری مذاکرات براورده ‏نماید. احزاب اساسی سه‏ گانه در انگلستان با تبلیغات همه ‏جانبه تلاش نمودند انگلستان را در دایرۀ اتحادیه اروپا نگهدارند تا این ‏که در همه ‏پرسی سال 1975م؛ 67 درصد رأی دهنده‏ گان به ‏باقی ماندن در اتحادیهٔ اروپا رأی مثبت دادند، اتحادیه ‏ای که در آن زمان تنها یک منطقه ‏ای آزاد تجارتی بود و بس.

با آغاز سال 1980م رهبران اتحادیه روی این تمرکز نمودند که اعضای اتحادیه را افزایش داده و اروپا را به ‏جانب اتحاد هرچه بیشتر و واحد پولی مشترک سوق دهند. اروپا به‏ جانب اتحاد سیاسی و داشتن بازار مشترک در حرکت بود و این بدان معنی بود که انگلیس در قالب این اتحادیه تنها یک دولت می ‏باشد و بس، درست؛ مانند: بلجیک! در عین حال این بدان معنی بود که انگلیس باید از برخی امتیازهای رهبری، سلطه و قوانین پارلمانی ‏اش به‏ نفع پارلمان اروپا که در بروکسل موقعیت داشت، بگذرد. هرچند مارگریت تاتچر نخست وزیر در ابتدا موقف اروپا را تأیید نمود، اما در سال 1988م در شهر بروگ بلجیک بیانیه ‏ای را ایراد نمود و در آن موقف انگلستان را به ‏صراحت اعلام کرد: "طوری ‏که یک دولت بزرگ اروپائی تلاش دارد تا سلطه ‏ای جدیدی را از بروکسل اعمال نماید." این باعث دو دسته ‏گی در حزب محافظه کار گردید که تا امروز ادامه ‏دارد و در نهایت منجر به‏ سقوط آن گردید. به ‏این ترتیب انگلیس در تلاش برای مفرق نگهداشتن اتحادیۀ اروپا ناکام ماند و سرانجام توافق‏ نامه ماستریخت را در سال 1992م امضا نمود و به ‏این ترتیب بخش ‏های زیادی از صلاحیت ‏ها به ‏اتحادیۀ جدید اروپا منتقل گردید، اما انگلستان خودش را از دائره واحد پولی مشترک بیرون نگهداشت.

4-      اختلافات میان سیاست ‏مداران حزب محافظه ‏کار و سائر سیاست ‏مداران در زمان حکومت مارگریت تاتچر(1997–1990م) به ‏شدت بالا گرفت و در نتیجه چندین وزیر استعفاء دادند، از جمله جیفری ‏ها و معاون نخست وزیر. اگرچه در سال 1971م هیچ جناح مخالفی با اتحادیۀ اروپا وجود نداشت، اما جناح مخالف زمانی ایجاد و بزرگ شد که برخی از سیاست‏ مداران به ‏این نتیجه رسیدند که انگلستان بسیاری از صلاحیت‏ های خود را به ‏اروپا تفویض نماید. «استاد بوجدانور» که یکی از آگاهان تاریخ انگلستان می ‏باشد در اظهاراتی در کنجز کالج لندن گفت: "اروپا در سیاست انگلیس یک قضیۀ زهرآلود و اذیت کننده به ‏شمار می ‏رود، نه‏  تنها به‏دلیل این‏ که باعث تفرقه گردیده، بلکه هم‏ چنین به ‏دلیل تفرقه‏ های عمیقی که در داخل احزاب انگلستان ایجاد نموده شاید بعضی‏ ها به ‏این باور رسیده ‏باشند که کشمکش سیاسی در انگلستان پس از جنگ جهانی دوم بیشتر از این ‏که میان جناح‏ های چپ و راست باشد، میان کسانی‏ است که آینده انگستان را در اروپا می ‏بینند و هم‏ چنین کسانی ‏که خلاف آن را باور دارند." (بی بی سی 2014.4.1م)

5-      دو قضیه وجود داشت که بسیاری از سیاست ‏مداران و مردم انگلستان در مورد آن اختلاف نظر پیدا کردند؛ یکی قضیه رهبری و دیگر قضیۀ ملی. یکجا شدن با اتحادیۀ اروپا به‏ معنی تفویض بخش بزرگی از صلاحیت ‏ها به ‏سازمان ‏های این اتحادیه بود، به ‏شمول بسیاری از قوانین‏ که به‏ جای پارلمان انگلستان باید در بروکسل تصویب می ‏شد. این کار با استقلال یک دولت بزرگ در تعارض می ‏باشد، زیرا قانون‏ گذاری و تعیین سیاست ‏های یک دولت سیکولار توسط خودش، نشانه ‏ای استقلال آن به ‏شمار می ‏رود. به ‏این ترتیب با نزدیک شدن اتحادیۀ اروپا به ‏درجۀ کمال، انگلستان بسیاری از صلاحیت‏ های خود را از دست می ‏داد و این امر اختلافات فراوانی را در میان طبقه سیاست‏ مدار به ‏وجود آورد. در عین حال اتحادیۀ اروپا خود نیز سازمانی است که مرزهای ملی را زیر پا می ‏کند و این موضوع هویت و تاریخ انگلستان را به صفت دولت مستقل به‏ چالش می ‏کشاند.

این قضایا باعث به‏ وجود آمدن اختلافات و مشکلات بزرگی گردید که دامن ‏گیر حکومت ‏های پی ‏هم می ‏شد، حکومت ‏هائی که از اتحادیۀ اروپا برای منافع خاص خودشان استفاده می ‏کردند؛ به‏طور مثال: تأسیس حزب استقلال در انگلستان در خصوص قضیۀ دشمنی با اروپا منجر به ‏این شد که این حزب از پشتیبانی بسیاری از مردم این کشور برخوردار گردد و این پشتیبانی باعث شد اختلافات بیشتری در داخل حزب محافظه ‏کاران به ‏وجود آید، و هم‏ چنین باعث گردید شمار بیشتری از مردم عام با اتحادیۀ اروپا مخالفت نشان دهند.

حزب استقلال توانست تعدادی از کرسی ‏هائی را در پارلمان اروپا از آن خود کند و با استفاده از موقعیت ‏اش در آن‏ جا قضیه را بیشتر به‏ چالش کشد؛ چنان ‏که طرف ‏داری مردم از این حزب در انتخابات سال 2015م روشن ‏تر گردید و جایگاه سوم را در این انتخابات از آن خود نمود، اما از آن‏ جائی‏ که بر اساس سیستم انتخاباتی انگلیس، قدرت را برنده ‏ای اولی در اختیار می ‏گیرد، در نهایت منجر به ‏این شد که این حزب از قدرت دور نگهداشته ‏شود.

6-      انگلستان از زمان شروع بحران اقتصادی در سال 2008م در خصوص چندین موضوع با اتحادیۀ اروپا دست به ‏گریبان شد، چنان‏ که «دیوید کامرون» نخست وزیر در مورد برنامه‏ های برای اعمال مالیات بالای بانک‏ ها و مقید کردن بخش اقتصادی در لندن، با اروپا به ‏بحث و مشاجره پرداخت. این کشور در سال 2015م در یک دعوای قضائی در محکمه عدلی اروپا برعلیه بانک مرکزی اروپا برنده اعلان گردید. بانک مرکزی اروپا تلاش داشت پست «حل و فصل معاملات منطقه یورو» را به ‏داخل اتحادیه منتقل نماید و این نقشه می ‏توانست لندن را کنار زده و پاریس و فرانکفورت را به‏ صفت مرکز اقتصادی جذاب ‏تر جلوه دهد، طبیعتاً این موقف اقتصادی انگلیس را تضعیف می ‏نمود. کامرون هشدار داد که اگر روی شرط‏ هائی بهتری با مسئولین اتحادیه مذاکره صورت نگیرد انگلستان اتحادیۀ اروپا را ترک خواهد نمود و در صورتی ‏که این هشدار نتیجه ‏نداد هشدار بعدی این خواهد بود که در مورد بیرون شدن از اتحادیه همه ‏پرسی راه ‏خواهد انداخت.

7-      یک‏ پارچه‏ گی اتحادیۀ اروپا برای قدرت انگلیس یک تهدید به‏ شمار می ‏رود و به‏ همین دلیل است که هدف همیشه‏ گی انگلیس این است تا این اتحادیه را بی ‏اتحاد و پراگنده‏ نگهدارد. انگلیس از یک ‏طرف می‏ خواهد اتحادیۀ اروپا همواره بی ‏اتحاد و پراگنده ‏باشد و از طرف دیگر می‏ خواهد از آن در قضایای بین المللی به‏ نفع خود استفاده‏ نماید. انگلیس از هر فرصتی برای ضربه ‏زدن به‏ اتحادیۀ اروپا استفاده‏ کرده، چنان ‏چه از اولین لحظه ‏ای که به ‏اتحادیه پیوست، فوراً خواستار راه ‏اندازی مذاکرات گردید و این امر به ‏نوبه ‏ای خود منجر به‏ همه ‏پرسی شد. ابتدا خواستار راه‏ اندازی بازار مشترک در داخل اتحادیۀ اروپا گردید سپس خود در برابر آن قرار گرفت.

موضوع تأسیس دولت بزرگ اروپائی را به ‏باد انتقاد گرفت، زیرا این کار قدرت و صلاحیت‏ های آن را کاهش می ‏داد. در ابتدا انگلستان خواستار ایجاد وحدت در اروپا شد، سپس خود از یک جا شدن با منطقۀ یورو سر باز زد. به ‏این ترتیب انگلیس در هر فرصتی تلاش نموده تا اتحادیۀ اروپا را متزلزل ساخته و آن را تضعیف کند، اما از همان ابتدای تشکیل این اتحادیه فهمیده بود که برای تأثیر گذاشتن روی آن باید در داخل اتحادیه حضور داشته ‏باشد، بناً از لحاظ سیاسی انگلستان نیاز داشت عضویت اتحادیه را داشته ‏باشد. به ‏این ترتیب این کشور پس از مطمئن شدن این‏ که از بیرون اتحادیه نمی‏ تواند روی آن تأثیر داشته ‏باشد، با اتحادیه یک جا شد تا بتواند اهداف‏ اش را بهتر براورده‏ نماید. جنرال دیگول به ‏هدف انگلیس از یک جا شدن با اتحادیۀ اروپا پی برده ‏بود و به ‏همین دلیل آن را بیرون از دائرۀ اتحادیه نگهداشت، اما سرانجام اجازه یکجا شدن را به‏ دست آورد.

8-      انگلستان استفادۀ اقتصادی نیز از اتحادیۀ اروپا می ‏کند و این به‏ نفع شرکت‏ ها و سرمایه‏ داران بزرگ آن می‏ باشد؛ زیرا خدمات اساس اقتصاد این کشور به ‏شمار می‏ رود و خدمات اساسی آن همانا خدمات پولی می ‏باشد. انگلستان کالاهای اندکی صادر می ‏کند و در عوض برای حفظ ذخائر اش بالای خدمات پولی سرمایه ‏ها و واحدهای پولی بیگانه متکی می‏ باشد. وجود بازار مشترک اروپائی به‏ این معناست که انگلستان می ‏تواند صادرات‏ اش را بدون هیچ قید و شرطی به‏ سراسر اروپا بفرستد و این امر به ‏نفع شرکت‏ های بزرگ و سرمایه ‏داران بزرگ آن می‏ باشد. بناً بیرون شدن از اتحادیه به ‏معنی از دست دادن این فرصت بوده و منجر به ‏مشکلات سیاسی در داخل انگلستان خواهد گردید. از جانب دیگر، بیرون شدن از اتحادیه به‏این معنی است که انگلستان دیگر ملزم به ‏پای بندی به‏ قوانین و تصامیم گرفته شده در اتحادیۀ اروپا نخواهد بود. هم ‏چنین از آن ‏جائی‏ که اتحادیۀ اروپا اساسی‏ ترین شریک تجارتی این کشور به ‏شمار می‏ رود و در عین حال خود یکی از کشورهای اروپائی می‏ باشد، این مسایل موقعیت آن را در داخل اروپا تضعیف خواهد نمود. به ‏علاوه آن؛ انگلستان نیاز خواهد داشت اتحادیۀ اروپا را از بیرون به‏ چالش کشد و این کار تأثیر آن را در اتحادیه تعضیف خواهد نمود، اما در صورتی‏ که در داخل اتحادیه حضور داشته‏ باشد، این تأثیر قوی‏ تر و کاراتر خواهد بود.

9-      با توجه به ‏معلومات ارائه شده می‏ توان رابطۀ انگلستان با اتحادیۀ اروپا و نتائج احتمالی همه ‏پرسی را این چنین خلاصه نمود:

أ‌-        انگلستان همواره در پی برهم‏ زدن یک‏ پارچه‏ گی اروپا بوده و برای تحقق این هدف از داخل این اتحادیه سعی و تلاش نموده‏ است.

ب‌-    در عین حال، انگلستان از زاویۀ منافع خاص خود نیز به ‏این اتحادیه نگاه می‏ کند و تلاش دارد واقعیت آن را براساس منافع خود تغییر دهد، و این موقف انگلستان قهر و غضب فرانسه و آلمان را برمی‏ انگیزد.

ت‌-    حضور انگلستان در داخل اتحادیۀ اروپا ضررهائی را متوجه این کشور نیز می‏ کند، چنان‏چه موقف رهبری و صلاحیت ‏اش را از دست می‏ دهد، اما به‏ این ضرر به‏ صفت بهائی نگاه می ‏کند که در بدل تأثیرگذاری بالای اتحادیه از داخل آن می ‏پردازد. این مسئله باعث چند دسته‏ گی سیاست‏ مداران، نخبه ‏گان و مردم انگلستان گردیده و در نتیجه حکومت آن وادار شده تا اتحادیه را هشدار دهد تا برخی از صلاحیت ‏های آن را برایش برگرداند، در غیر آن در خصوص بیرون شدن از اتحادیه، همه‏ پرسی راه‏ اندازی خواهد نمود.

ث‌-    با توجه به ‏دلائل فوق انتظار نمی ‏رود انگلستان اتحادیۀ اروپا را ترک نماید، بلکه گمان اغلب این است که آنان به‏ نفع اوضاع جاری رأی خواهند داد.

بناً گمان اغلب در این قضیه همین است که بیان کردیم، باوجود آن هم باید گفت که انگلیس در تحریک کردن دیگران و هشدار دادن مهارت زیاد دارد. با توجه به این بعید نیست در صورتی‏ که منافع آن تقاضا کند، زمان برگزاری همه ‏پرسی را به ‏تعویق اندازد و یا نتایج آن را غیر قطعی اعلام نماید. به ‏این ترتیب فرصت معامله‏ گری بیشتری فراهم گردیده و بتواند اتحادیۀ اروپا را بیشتر تهدید کند تا به ‏این کشور امتیاز بیشتر قایل شود. انتظار می‏ رود نیرنگ کاری آن با اتحادیۀ اروپا هم‏ چنان ادامه پیدا کند تا آن ‏که در داخل اتحادیه کسی پیدا شود که به‏ واقعیت آن پی ‏برده و آن را از دائرۀ اتحادیه بیرون افگند و هیچ توجهی به ‏هشدارهای آن مبنی به ‏روی آوردن به‏ همه ‏پرسی ننماید!

 

ادامه مطلب...

زنان با عفت حزب التحریر را آزاد نموده وجنگ علیه اسلام را توقف دهید!

(ترجمه)

به تاریخ 30 اگست 2015م، دو تن از زنان اعضای حزب التحریر در بنگلادیش دستگیر گردیده بود؛ به همین مناسبت حزب التحریر سخنرانی های عامه را در یک تعداد از مساجد شهر «داکا» -پایتخت کشور بنگلادیش- به راه انداخت که هدف آن رهائی فوری آنها بوده است. بیشتر از یک ماه می گذرد مگر آنان تا هنوز در زندان بسر می برند. به تاریخ 7 اکتوبر 2015م، رژیم خائن حسینه به طور ظالمانه وبه بی شرمی تمام، یک تن از فعالین دیگر این حزب را به نام تازیلا تمنا در «جیسور» دستگیر نمود. تمنای 23 ساله، دانشجوی با استعداد پوهنتون «میشل مضوسودان» در جیسور شهر داکا، نخست توسط رژیم مزدور حسینه توقیف گردیده بعداً به جرم این که برادرش فعال حزب التحریر بوده وبخاطر دعوت به کنفرانس آنلاین به تاریخ 4 سپتمبر 2015م، از طرف رژیم جابر دستگیر گردیده بود، به زندان فرستاده شد. این زن مسلمان در حال دستگیر می شود که مادر یک طفل، یک ونیم ساله می باشد. کودکی شیر خوار که شب روز در فراق مادرش اشک می ریزد. حسینه ای ظالم وبی رحم دو خواهر تانزیلا، با شوهران ایشان یکجا به جرم حمایت از افراطیت علیه حکومت نظر به قوانین ضد تروریستی اش متهم نموده که آنها اکنون فراری اند.

از دست این غلام غرب(حسینه) والدین تانزیلا نیز مصؤن نبوده وهمیشه آنان را تهدید نموده وبه آنان می گویند: "اگر دو دختر وشوهران ایشان را پولیس دستگیر نتوانست، همه فرزندان ایشان را یکا یک به زندان خواهد فرستاد!" قبلا نیز، پدر یکی از فعالین حزب التحریر نیز در جیسور به تاریخ 26 سپتمبر 2015م، به خاطر تسلیم نکردن فرزندش به پولیس، توسط این رژیم مزدور حسینه راهی زندان شده بود. حزب التحریر این نوع دستگیری های اعضای فامیل فعالین حزب التحریر را شدیداً محکوم نموده وخواهان رهائی فوری آنان می باشد.

تمام این عکس العمل ها وجنایات نمایانگر نفرت رژیم حسینه در جنگ علیه اسلام بوده وبرای دولت های امپریالست غلامی خود را به اثبات می رساند، تا اینکه از برگشت خلافت واقعی جلوگیری نمایند. برای باداران ومزدوران رژیم مزدور بنگلادیش بهتر این است تا درک نمایند که درین جنگ بازنده اند؛ جنگ علیه اسلام فقط یک نتیجه دارد که همانا حکم الله سبحانه وتعالی جاری شده ومؤفقیت از آن اسلام می باشد. نشانه های بهتر آنرا خود مشاهده می نمائید که همه مردم در شهرها، قریه وقصبات به یک آواز ندای خلافت سر می دهند. رژیم خائن ومزدور حسینه باید جنگ اش را علیه اسلام قبل از اینکه دونیا واخرت هر دو را از دست دهد، به این جنگ خاتمه دهد، زیرا بعد از اینکه خلافت به منهج نبوت تأسیس گردد، آنان به جزای اعمال شان  خواهند رسید؛ در آن صورت باداران شان به خاطر نجات ایشان هیچ کاری کرده نمی توانند. الله سبحانه وتعالی می فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَـٰئِكَ فِى ٱلأَذَلِّینَ كَتَبَ ٱللَّهُ َلأَغْلِبَنَّ أَنَاْ وَرُسُلِیۤ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِی عَزِیزٌ

] مجادله 20:[

مسلّماً كسانی كه با الله وپیامبراش دشمنی می ‌كنند، از زمره پست ‌ترین وخوارترین(مردمان) خواهند بود.‏ الله سبحانه وتعالی چنین مقدر كرده است كه من وپیامبرانم قطعاً پیروز می‌ شویم. بی ‌گمان الله سبحانه وتعالی نیرومند وچیره است.‏

دفتر مطبوعات حزب التحریر–ولایه بنگلادیش

ادامه مطلب...

زنان اقصی تا هنوز چشم به راه شجاعت معتصم در میان اردوی مسلمانان اند!!

(ترجمه)

وزارت صحت عامه فلسطین از افزایش تلفات تعداد شهداء از زمان آغاز «انتفاضه فلسطین» سوم اکتوبر بدین سو خبر داده است. درین خبرنامه که به تاریخ 9 نومبر 2015م، به نشر سپرده شده است؛ به تعداد 80 تن شهید و 6 هزار تن دیگر زخمی گزارش شده است. بر اساس آمارها 4/1 حصه از شهداء را که به تعداد 17 تن می باشند، زنان وکودکان تشکیل می دهد. در میان این شهداء سه زن جوان به اسم های «بیان اسیلیح، دانیا ارشید ورشا اوایسی» نیز شامل است. سه زن دیگر نیز به شهادت رسیدند که مسن ترین ایشان زن 72 ساله به نام «ثروات الشراوی» بود که توسط عساکر اشغالگر یهود به تاریخ 6 نوامبر در منطقه «هبران الخلیل» سر بریده شده، اما آنان ادعا دارند که این زن از مقابل میدان جنگ عبور می نمود.

جنایات یهودیان از حد گذشته، مردم را به اساس گمان وخیال به قتل رسانیده وهیچ فرق میان پیر جوان، زن ومرد نمی نمایند؛ حتی کودکان از ظلم وجنایت این ظالمین در امان نیستند. چنانچه کودک خورد سال 8 ماهه به نام «ثوابتح» با استفاد از گاز خفه کن به قتل رسید. این کودک معصوم وآن پیر زن 72 ساله چه گناهی را مرتکب شده بود که این جنایت کاران آنان را به خاک وخون کشانیدند!؟ یهودیان جنایت کار از کدام کار آنها احساس تهدید وخطر می نمودند حالانکه این کودک وپیر زن توان ضرر رساندن به کسی را نداشتند؟

در پهلوی این همه جنایات، ظلم و وحشت علیه زنان، کودکان وافراد ملکی، توهین وتحقیر، باز جوئی به منظور اذیت وآزار مردم در پوسته های تلاشی، تعقیب ودستگیری، ویرانی خانه ها، ایجاد ترس، وحشت، ظلم... جنایات ظالمانه  نیز از سوی این وحشیان، کار روزانه ایشان است. مسئول خون شهدای زنان وفریاد اندوه بار این خواهران، حکام ورهبران است که بی باکانه حملات یهودیان وحشی را که در مکان اسرأ ومعراج رسوالله صلی الله علیه وسلم بسر می برند، به تماشا نشسته اند.  

کجاست شجاعت معتصم که زنان، کودکان وبزرگان مسلمان را از سیطره این غاصبین نجات دهد؟ کجاست شمشیر خالد بن ولید ویا اشک های دلسوزانه ای صلاح الدین ایوبی که به خاطر نبودن خلافت وغصب مسجد الاقصی بریزند!

ای اهل قدرت، ای  جنرالان، افسران وعساکر اردوی مسلمانان! بعد از ریختاندن خون پاک این شهداء جنگ ها وقربانی ها، ذلیل شدن وحقیر شدن، بی خانمان شدن برادران وخواهران مسلمان، آیا وقت آن نرسیده که الله سبحانه وتعالی وبندگان مؤمن الله سبحانه وتعالی را حمایت ونصرت نماید؟ آیا وقت آن نرسیده که به فریاد مردم مظلوم فلسطین ودیگر سرزمین های اسلامی پاسخ بگوید؟

ما قبلاً هم بالای شما افسران وجنرالان ندا کرده بودیم واینک بازهم  درین کمپاین «خلافت واقعی آزاد کننده اقصی ومحافظ زنانش» به خاطر آزاد ساختن زنان، کودکان، بزرگ سالان فلسطین از قتل، کشتار، بی عزتی وظلم این حکام، بازهم ندا می نمایم که به حزب التحریر جهت تأسیس خلافت راشده ثانی به منهج نبوت نصرت داده، محافظ عزت زنان مانند گذشته ها باشید. تنها خلافت می تواند فلسطین را از شرور یهودیان دوباره به امت اسلامی بسپارد. آیا به ندای ما پاسخ مثبت می دهید؟ الله سبحانه و تعالی درین رابطه می فرماید:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ

] انفال: 24 [

ای مؤمنان! فرمان الله سبحانه وتعالی را بپذیرید ودستور رسول او را قبول كنید، هنگامی كه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی  بخشد وبدانید كه الله سبحانه وتعالی میان انسان ودل او جدائی می‌ اندازد وبدانید كه همگان در پیشگاه الله سبحانه وتعالی  گرد آورده می ‌شوید(وبه حساب وكتابتان رسیدگی می ‌گردد). 

بخش زنان

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ادامه سرکوب بی رحمانه دولت چین علیه خواهران مسلمان نقاب پوش ایغور

(ترجمه)

به اساس گزارش رسانه ها، دولت چین هفته گذشته گروهی از زنان مسلمان نقاب پوش ایغور در ایالت «حنان» این کشور که در 3 هزار کیلومتری ایالت «سین کیانگ» موقعیت دارد وتقریباً بالاترین جمعیت را در آن منطقه مسلمانان تشکیل می دهند، از سوی افراد مسلح پولیس دستگیر گردیدند. این دستگیری ها زمانی اتفاق افتاد که دولت چین در ماه جنوری پوشش نقاب را در شهر «ارومچی»؛ مرکز ایالت سین کیانگ تحت شعار دروغین مبارزه علیه تروریزم منع قرار داد. به همین شکل دولت چین به کمپاین مبارزه خود علیه اسلام ومسلمانان در سایر نقاط این کشور ادامه می دهد که مانع اجرای مکلفیت های شرعی مسلمانان، مانند: منع گرفتن روزه، ممنوعیت کسانیکه دارای لباس اسلامی اند،‌ منع از سوار شدن در آتوبس های عمومی و وادار ساختن زنان مسلمان بشکل اجباری به سقط جنین... بیانگر ظلم وستم دولت مستبد چین علیه زنان مسلمان ایغور می باشد.

این دستگیری ها در حالی صورت می گیرد که دولت ظالم چین در جستجوی کمک از امریکا برای سرکوب مسلمانان سین کیانگ برآمده است. به اساس گزارش شبکه خبری «رویترز» و«سوت چینا مارنینگ پوست» به تاریخ 5 اگست امسال، پس از نشست که بین «چنگ گیوپنگ»، معاون وزیر امور خارجه دولت چین و«تینا کیدانو»، سفیر سیار وزارت امور خارجه امریکا در بخش مبارزه با تروزیرم رخ داد، دولت چین به منظور جنگ علیه اسلامگرایان جنگجو از دولت امریکا به این بهانه که جنگجویان مذکور تهدیدی برای ایالات متحده به شمار می روند، طلب حمایت کرد. به گفته این وزارت: "دولت چین نگرانی خود را از تهدید جدی که از طرف سازمان های تروریستی ترکستان شرق متوجه ایالات متحده امریکا، جامعه جهانی وخود دولت چین است، اظهار کرد واز ایالات متحده امریکا درخواست کرد تا در امر مبارزه با تروریزم حکومت چین را همکاری نمائید." دو طرف توافق کردند که در راستای مبارزه با تروریزم خشونت آمیز وتقویت سازمان های استخبارتی ضد تروریزم مبارزه جدی نمایند.

دولت چین با این عمل زشت اش(دستگیری زنان با حجاب مسلمان) عجزاش را در راستائی پخش اسلام آشکار ساخت، از طرف دیگر این دولت ظالم به صورت بی شرمانه در راستائی اجرای کمپاین دهشت علیه مسلمانان بی گناه ایغور دست گدائی به دولت امریکا دراز کرده است. پس واقعیت امروز بیانگر آنست که دولت های ظالم امریکا وچین یکجا در صدد هدف قرار دادن مسلمانان سین کیانگ هستند، ودر این راستا باهم همکاری می کنند. واقعیت فوق بازتاب دهنده آنست که اسلام دشمن مشترک دولت های امریکا وچین می باشد. بناً، با برملا شدن نکات برجسته فوق هر صاحب خرد به این نتیجه می رسد که درعصر حاضر مبارزه ایدیولوژی ها است که میان اسلام در یک جناح، سوسیالزم و کپیتالزم دو ابر قدرت دنیا امریکا وچین در جناحی دیگر قرار دارد. این مبارزه از آن جهت غیر متوازن است که ایدیولوژی اسلام(خلافت اسلامی) بعد از سقوط اش توسط دسیسه انگلیس در سال 1924م توسط نهادی حقوقی چون «دولت» حمل نمی شود. بنابر این اهمیت ونقش اساسی پیروزی مسلمانان در این مبارزه مهم گره خورده به قضیه سرنوشت ساز علیه ایدیولوژی های سرمایه داری(دموکراسی) وکمونزم(سوسیالزم) منوط به تأسیس دوباره خلافت برمنهج نبوت می باشد.

پس ای خواهران مسلمان ایغور! در قبال ظلم بی رحمانه وفشارهای سخت از طرف رژیم های سفاک که می خواهند شما را از اصل تان که اسلام است برگردانند، صبور باشید. طلوع خلافت بسیار نزدیک است وما امت واحد هستیم، دین ما یک است، پیامبر ما یک است، قرآن ما یک است، بیرق(رایه) ما یک است وبالآخره جنگ ما یک می باشد. تنها با تأسیس دولت خلافت ممکن است که مظلومین سرزمین ترکستان شرقی را از ظلم ستمگران استعمارگر نجات داده شود، وزمینه تطبیق احکام الله سبحانه وتعالی برایشان مساعد گردد، به شمول تضمین پوشش حجاب وجلباب برای خواهران مسلمان تا با عزت و وقار تحت حمایت وحفاظت قوی دولت خلافت زندگی کنند. انشاء الله وتعالی!

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

[نور:55]

الله به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده ‌اند وعده می ‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد ساخت، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ ودین وآئینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا وریشه ‌دار خواهد ساخت، وترسشان را به امنیت وآرامش مبدل می ‌کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند وچیزی را شریک من نخواهند ساخت وکسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.

بخش زنان دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

شهادت دیگر از برادران در زندان رژیم مستبد ازبکستان

برادر «عمر زكوف كودر‍‍ژون تیشبوفیچ» متولد سال 1964م باشنده شهر کاراسوی منطقه اندیجان سرزمین ازبکستان که در زندان مستبد و فرعون زمان «کریموف» زندانی بود به رحمت حق پیوست. «كودر‍‍‍ژون» رحمت الله علیه از دعوتگران مخلص و فعال حزب التحریر بود که برای اولین بار ندای جهانی تأسیس نظام اسلامی حزب التحریر را در ازبکستان لبیک گفته و در مدت كم يكتن از دعوتگران برجسته و افراد کلیدی این حزب در ازبكستان گرديد. وی مانند سایر جوانان حزب التحرير لحظه ای از دعوت به نظام اسلام غفلت نکرده شب و روز را در این راه وقف نمود تا بلاخره در سال 1999م از طرف استخبارات خون آشام رژیم مستبد کریموف دستگير شد.

مرحوم بعد از دستگیری به زندان جاسلیک(Jaslyk Prison) انتقال داده شد. این زندان که در سال 1999م برای نگهداری زندانیان سیاسی و مذهبی ضد رژیم کریموف در منطقه ای «كار كلپکستان» واقع در شمال ازبکستان ساخته شده، بدترین ریکارد را از لحاظ حقوق بشری به خود رقم زده است. برادر «کودرژون» 14 سال را در این زندان با شنكنجه های شديد ضد بشری سپری نمود، مگراين آزار و اذيت ها نتوانست كه هيچ ضعفی در اراده وی به راه حقی که رسیده بود، وارد کند؛ بلكه ايمان و اراده اش را در نشر و توسعه اسلام هنوزهم شدت بخشید. وی در سال 2013م به زندانUYA 64/51  به شهر كونسن «منطقه كشكدريا» ازبکستان انتقال داده شد.

دریغا که در ماه مبارک رمضان امسال فاميل «كودر‍‍ژون» خبر مرگ وی را دريافت كردند. با استفاده از تاريكی شب افراد پولیس به مثل دزدان و جنایتکاران که تلاش پوشش جرم خود را داشتند، یک تابوت محکم شده را به فامیلش آوردند. بدون این که به فرزندان، خانم و والدین او اجازه دیدن اش را بدهند و یا جسد مغفور(کودرژون) را غسل دهند، پولیس سفاک رژیم ازبکستان امر سریع انجام مراسم جنازه را داد.

 دفتر مرکزی حزب التحریر تأثیرات عمیق خود نسبت به شهادت برادر «کودرژون» را برای فامیل محترم این «ابرمرد» که همچون اصحاب اخدود در مقابل همه ظلم و ستم رژیم سفاک کریموف خم به ابرو نیاورد و الگوی برای دعوتگران است؛ تقدیم می کند. از الله سبحانه وتعالی برای فامیل محترم صبر جمیل و اجر جزیل را در این درد بزرگ خواهانیم. از الله سبحانه وتعالی می خواهیم که ما را با بخشیدن خلافت راشده برمنهج نبوت در آینده نزدیک مورد لطف خود قرار دهد که توسط يك رهبر واقعی اداره شود و به خاطر آزادی تمام زندانيان مسلمان مانند برادر «کودرژون» از زندان های كريموف فرعون زمان ارتش قوی خود را اعزام نماید. تمام کسانی که در شهادت، شکنجه و دستگيری مسلمانان در ازبكستان سهم دارند به جزای اعمال شان برسانند. در پابندی به حق برادران دعوتگر چون «کودرژون» و دیگران  الله سبحانه وتعالی در قرآن كريم چنین می فرمايد:  

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا.

[احزاب:23]

از ميان مؤمنان مردانى‏ اند كه به آن چه با الله عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آن ها در همين انتظارند و هرگز عقيده خود را تبديل نكردند.

دفتر مطبوعات مركزی حزب التحرير

ادامه مطلب...

رژیم ایران بعد ازاین برای منافع استعماری امریکا آشکارا خدمت می نماید!

اعلامیه مطبوعاتی

رژیم ایران بعد ازاین برای منافع استعماری امریکا آشکارا خدمت می نماید!

(ترجمه)

رژیم ایران برای حفظ مصالح امریکا سرکوب علنی آرمان های مسلمانان شرق میانه علی الخصوص مسلمانان سوریه وافغانستان را آغاز نمودهاست.دیدار علی شمخانی رئیس شورای عالی امنیت ملی ایرانازپاکستان به هدف خدمت به منافع امریکا بود. ایران از آغاز اشغال افغانستان توسط امریکا تا هنوزمانند پاکستان علیه مقاومت مسلمانان افغان درمقابل اشغالگران توطئه می چیند، هردورژیم(ایران وپاکستان)ازنصب رژیم اجیرامریکا درکابل حمایت نمودند، وبرای تطبیق برنامه استعماری امریکا بالای افغانستان همکاری تنگاتنگ داشتند.

دراین میان تنها تفاوت ایران وپاکستان این است که رهبری سیاسی ونظامی خائن پاکستان ازآغاز تا اکنونبگونه ای علنی به نفع امریکا توطئه چینی می نماید، اما رژیم ایرانحمایت اش را ازاشغال افغانستان درعقب پرده ای دروغین دشمنی باامریکاپنهان نمود، تا اینکه بعد ازتوافق هستوی با امریکا که در واقع به معنی تسلیم کردن سلطه وقدرت یک سرزمین اسلامی به یک دولت کفری می باشد،ایران دیگر به اندختن پرده بر سررابطه عمیق ودیرینه ای خود باامریکا ضرورت ندارد.

اکنون ایران اینکه توانسته باشد منافع امریکا را درسوریه وافغانستانتأمین نماید اقدامات ملموس سیاسی، نظامی را زیر عنوان دروغین مبارزه با«افراطگرائی» و«تروریزم» انجام می دهد. به همین خاطراست که خائنین در رهبری سیاسی ونظامی پاکستان از کمک ایران در تطبیق طرح امریکا برای حل مشکلات افغانستان، استقبال نمود؛درحالیکه رژیم ایران ادعای«حکومت عادل اسلامی»بودن وکمک به جنبش های اسلامی را در سرتاسر جهان دارد،اما زمانیکه مسلمانان سوریه علیه رژیم مستبدِ چهل ساله ای خانواده بشاراسد انقلاب نمودند، دیدیم که رژیم ایران مسلمانان مظلوم سوریه را تنها گذاشت. حتی برعکس رژیم ایران طرف حمایت حزب کافر بعث را که دستانش به خون مسلمانان آلوده می باشد گرفت؛ زمانیکه عساکر یهود مسلمانان فلسطین ولبنان را به قتل می رساند،  نیروهای امریکائی وناتو افغانستان را اشغال می نمایند، هزاران مسلمان را به قتل می رسانند وزمانیکه عساکر دولت یهود حریم مسجد الاقصی رامورد تجاوز قرارمی دهند، درحالیکه همه این اتفاقات افتاد رژیم ایران جرأت شکستاندن مرزهای استعماری جعلی کفاررا ننمود، بلکه درعوض ارتش خودرا در قرارگاه های نظامی خویش محصور نمود، اما زمانیکه مردم مسلمان سوریه علیه بشارورژیم کفری اش قیام نمودند، شعارمردم «خلافت به منهج نبوتمی خواهیم» را سرمی دادند، واضح دیدیمکه ایران حریم مرزهای بین المللی را نقض نمود، هزاران عساکر همراه با میلیاردها دالر برای حمایت از بشار قاتل وخائن جهت سرکوب قیام مسلمانان سوریه فرستاد.

جنگ سوریه، افغانستان، عراق، فلسطین پرده ازچهره ریاکارانه ومنافق رژیم ایران برداشت. هم چنان برای ما ثابت شد با وجود که امریکا یک ابرقدرت نظامی واقتصادی است بازهم بدون کمک وهمکاری حکام خائن سرزمین های اسلامی نمی تواند توطئه های خود را جامه عمل بپوشاند.اگر امروز افسران مخلص ارتش های مسلمان تصمیم بگیرند می توانند سلطه ای مقام تک قدرتی را ازامریکا بگیرند وآنرا به اسلام بدهند، زیرا اجرای عملی این تصمیم برای شان دشوار نخواهد بود.

این عمل زمانی میسراستکه افسران مخلص نصرت وقدرت را به حزب التحریر بدهند تا خلافت بر منهج نبوت را تأسیس وبا امت در تخریب مرزهای جعلی استعمارگران کافر همکاری نموده،بالآخره امت وافواج امت را تحت بیرق واحد(الرایه) وحدت ببخشد. دراین باره الله سبحانه وتعالی می فرماید:

بَلْ نَقْذِفُ بِٱلْحَقِّ عَلَى ٱلْبَاطِلِ فَيَدْمَغُةُ

[انبیاء:18]

بلکه ما حق را برسر باطل می‌کوبیم تا آنرا هلاک سازد، این گونه باطل محو ونابود می‌شود

دفترمطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

راه اندازی کمپاین جهانی برای حمایت از داعیان ازبکستان

(ترجمه)

کریموف خائن، ستمگر، دشمن الله سبحانه وتعالی، اسلام ومسلمانان تا هنوز دست از کینه توزی ونفرت علیه داعیان مخلص اسلام بر نداشته است. با آنچه قبلاً مانند: جرایم سنگین که نمایانگر دشمنی علیه الله سبحانه وتعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم وتطبیق شریعت مرتکب شده بود، بسنده نکرده حتی می خواهد از شعایر بزرگ دین جلوگیری نماید. جنایات رژیم ظالم کریموف رئیس جمهور ازبکستان بی شمار بوده، اما به عنوان نمونه به تعداد اندکی آن اشاره می نایم:

بستن رگبار مردم ملکی در اندیجان، حذف فزیکی اشخاص که با وی مخالفت فکری دارند، حتی توهین شعایر بزرگ اسلامی چون پوشیدن حجاب، گذاشتن ریش، به سر کردن دستار، منع کارمندان دولتی از ادای نماز، مانع شدن جوانان از ورود به مسجد وممانعت از افطار دسته جمعی در ماه مبارک رمضان می باشد. برعلاوه این جنایات، رژیم سفاک وخون آشام کریموف، رفتار وحشیانه ای با زندانیان انجام داده که زندانیان در توقیف خانه های این ظالم مصؤن نبوده وبطور متداوم مورد شکنجه، ظلم وجزاهای سنگین قرار می گیرند. این همه را به خاطر انجام می دهد تا عزم، اراده وعزت زندانیان را زیر سوال برده با زندانیان مبارزه نماید، اما این محبوسین مخلص هرگز ثبات خویش را از دست نداده هنوز هم در اطاعت از الله سبحانه وتعالی ومردود دانستن باطل از خود استقامت نشان داده صبر ومبارزه می کنند.

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر به خاطر افشای جرایم کریموف ستمگر که شب وروز به کمک حکام غربی وشرقی مرتکب این جنایت ننگین می شود، کمپاینی را به راه انداخته است تا بتواند از ظلم وبربریت که به صورت عام علیه داعیان مخلص ازبکستان وبه صورت خاص در زندان ها وتوقیف خانه ها صورت می پذیرد، پرده بردارد. بناً، از هر یک شما دعوت می نمایم تا با اشتراک خویش درین کمپاین از قهرمانانی حمایت نمائید که چون پیامبر صلی الله علیه وسلم با حکام ظالم وفرعونی مبارزه می نمایند.

این جنایات هرگز مانع گسترش دعوت حزب التحریر واحیائی دوباره زندگی اسلامی در عصر کنونی نخواهد شد. این صبر، ثبات وقربانی ها نمایانگر نزدیکی نصرت از جانب الله سبحانه وتعالی وبرگشت دین بزرگ وبا عظمت وی می باشد. الله سبحانه وتعالی چنین می فرماید:

تَبَ اللَّـهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّـهَ قَوِی عَزِیزٌ

] مجادله: 21 [

 الله سبحانه وتعالی چنین مقدر كرده است كه من وپیامبرانم قطعاً پیروز می‌ گردیم. بی‌ گمان الله سبحانه وتعالی نیرومند چیره است.

عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

کشتار دسته جمعی مسلمانان سربنیتسا و لکه ای بدنامی روسیه، بالکان و اتحادیه اروپا!

(ترجمه)

شبکه های خبری به شمول«الجزیره» گزارش دادند که الکساندر فوسیک، نخست وزیر صربستان در مراسم یاد بود از قتل عام مردم مسلمان سربنیتسا، هنگام که وی برای اظهار همدردی می خواست پیامی را درج کتاب یاد بود از مقتولین نماید، مورد سنگ باران قرار گرفت؛ و در نتیجه مجبور به ترک مراسم گردید. اما، دولت این عمل را محکوم و سوء قصد علیه وی می داند. شبکه خبری صربستان«تنجگ» خبر می دهد: "فوسیک و محافظین وی از قسمت سر ضربه شدید دیده اند و محافظین اش با سرعت تمام وی را از مراسم خارج ساختند." این عمل وقتی صورت می گیرد که وی در مقابل مقبره ها با گرفتن نام های افراد که به صورت بی رحمانه به قتل رسیده بودند، گل می پاشید و با بلند شدن نعره تکبیر از هر طرف، سنگ باران گردید. همچنان اعضای خانواده قربانیان این حادثه می خواهند آن ظالمان را به محاکمه بکشانند و با این کار اندکی بر زخم های خود مرهم بمالند. چنانچه الله سبحانه وتعالی می فرماید:

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

[بقره:179]

ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص حیات و زندگی است، باشد که تقوا پیشه کنید.

بناً مظلومین این حادثه هنوز هم انتظار مجازات ظالمان را می کشند، چون دسیسه علیه افراد ملکی وغیر مسلح، اطفال، زنان و بزرگان شهر سربنیتسا توسط گروه حیوان صفت شرق و غرب به همکاری محافظین بین المللی، صدمه شدید به آنها وارد نمود که با خاموشی کامل اروپا و سازمان ملل روبرو گردید. در این حادثه مردان و زنان همه به قتل رسیدند؛ همچنان زنان و فرزندان شان مورد شکنجه و سوء استفاده قرار گرفتند، و مسؤل این همه«جنرال راتکوملادیچ» فرمانده سفاک کشور صربستان می باشد؛ چون هزاران سرباز و حامیان روسی و اروپائی اش با گیلاس های پر از شراب در مهمان سرای وی، یکجا جمع شده به عیش و عشرت می پرداختند و از کشتار افراد ملکی وغیر مسلح، به خود می بالیدند، آنها فکر می کردند که قوانین بین الملل و حقوق بشر از آنها حمایت می کند، این در حالی است که دسایس ذکر شده به همکاری نوکران غرب تعقیب می شد. همچنان خاموشی حاکمان مسلمان در باره مصیبت که بالای امت مسلمه در سربنیتسا اتفاق افتاد تعجب انگیز بود، تو گوئی که این حاکمان مانند سوسمارها نه احساس دارند و نه عزت ونه هم به خون کسی حرمت می گذارند.

از همین رو، وقتی که کفار پی بردند حاکمان مسلمان هیچ عکس العملی از خود نشان ندادند، آنها با جرات عام و تام و بدون کدام هراس مناطق مختلف سرزمین های اسلامی از قبیل: افریقا، فلسطین، افغانستان، عراق، چیچین و سوریه را مورد هجوم قرار دادند؛ درد و رنج امت را دو چند ساختند، خصوصاً وقتی که عدم توجه، بی مسؤلیتی و عدم حرکت اردوی مسلمان را دیدند، درک کردند که معتصم های مسلمانان مرده اند تا برای نجات زنان مسلمان قیام کنند! پس جای تعجب و نگرانی نیست که این ظالم سنگ باران گردید، چون در گذشته ها دشمنان اسلام با نعره های تکبیر همیش شکست می خوردند، زیرا وی یکی از وارثین این رژیم خائن می باشد.

این در حالی صورت می گیرد که الکساندر فوسیک، به طور علنی و بی باکانه قتل عام که در شهر سربنیتسا، در ماه جولای سال 1995م اتفاق افتاد و جرم قانونی شمرده شد را رد کرد. حالا آنکه محکمه عدلیه بین المللی در سال 2007م این فاجعه را قتل عام اعلان کرد؛ اما دشمن قسم خورده مسلمانان(روسیه) چندی قبل با استفاده از حق وتو(حق رای مخالف) خواست تا از شناخت بین المللی این قضیه چشم پوشی شود، حتی دشمنان اسلام از کلمات که ممکن است مسلمانان داغدیده سربنیتسا را اندکی تسلی دهد، به طور خسیسانه جلو گیری می کند. بناً این کار نفرت دیرینه آنها را نمایان می کند و اشاره می کند که کفار با هم متحد و در یک مسیر روان هستند. چنانچه الله سبحانه وتعالی می فرماید:

قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

[آل عمران:118]

 آنها دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید، به راستی دشمنی از دهان(زبان) شان آشکار شده است و آنچه در سینه هایشان پنهان می دارند بزرگتر است. بی شک ما آیات و نشانه های(دشمنی آنان) را برای شما بیان کردیم، اگر اندیشه کنید.

پس ای مسلمانان سربنیتسا! تنها خلافت بر منهج نبوت می تواند که به صرب ها، روسی ها و غربی ها چنان درس عبرت دهد که هرگز فراموش نکنند. قسمیکه فاتحین و اجداد ما انجام داده بودند، و فضای عدل و انصاف، امنیت و آرامش را در سراسر جهان با ریشه کن سازی بی عدالتی ها تحت سایه خلافت فراهم ساخته بودند.

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه