جمعه, ۱۰ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

علما در میان امت وجود خواهند داشت

(ترجمه)

از عبد الله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ لَا يَقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعًا يَنْتَزِعُهُ مِنْ الْعِبَادِ، وَلَكِنْ يَقْبِضُ الْعِلْمَ بِقَبْضِ الْعُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ يُبْقِ عَالِمًا اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالًا فَسُئِلُوا فَأَفْتَوْا بِغَيْرِ عِلْمٍ فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا» (سنن ابن ماجه)

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) علم را از سینۀ بندگان خود محو نمی‌کند، بلکه با قبض نمودن علماء آن را از بین می‌برد. زمانی‌که علماء از بین رفتند، مردم جاهلان را رهبر خود می‌گیرند و مسائل خود را از آ‌ن‌ها می‌پرسند و آنان نیز بدون علم فتوا می‌دهند، بنابراین خودشان گمراه شده و دیگران را نیز به گمراهی می‌کشانند.

این حدیث شریف ما را از سنت الله سبحانه وتعالی در خصوص مخلوقات آگاه می‌سازد که او سبحانه وتعالی به هر کس بخواهد علم می‌دهد و او را از جملۀ علما می‌گرداند. هم‌چنین الله سبحانه وتعالی علم و طلب علم را دوست می‌دارد.

این روزها کسانی را می‌بینیم که خود را عالم می‌نامند؛ در حالی‌که آن‌چه از علم باید بدانند نمی‌دانند و برخی از آنان علم را به دیگران باز می‌دارند و این کار‌شان از روی جهل و نادانی نیست؛ بلکه از ترس اینست که مبادا با گفتن سخن حق، خود را متضرر نمایند! این‌ها علم را در خود محبوس می‌نمایند و به دیگران نمی‌رسانند؛ این گروه در روزگاری‌که انسان ذلیل باعزت و محترم شمرده می‌شود، انسان باعزت ذلیل شمرده شده و نادان احترام می‌شود و انسان عاقل و هوشیار از قلم افتاده است، از ترس خشم و تحقیر مردم، زندانی شدن و شکنجه شدن یا تبعید شدن  علم را می‌پوشانند.

کسی‌که علم را می‌پوشاند و به دیگران نمی‌رساند، زیان بزرگی نموده و کسانی‌ را که به دنبال حق هستند، از پیدا کردن حق منحرف کرده است. پس اگر علم از کسانی‌که در جستجوی حق هستند، دریغ شود به چه کسی باید مراجعه شود؟ و عالمی که علم را از رساندن به دیگران دریغ کرده است در برابر الله سبحانه وتعالی چه جوابی خواهد داشت؟

نکتۀ دیگری که در حدیث شریف به آن اشاره شده، اینست که هرگاه جامعه از وجود علمای دین خالی شود، کسانی به جای آن‌ها خواهند آمد که از دین چیزی نمی‌دانند و سخنانی به زبان می‌آورند که در دین هیچ اصلی ندارد. سخنان‌ آن‌ها هیچ شباهتی به اسلام ندارد و فقط حکام فرومایه را خوشحال می‌سازند. بنابراین بخاطر موجودیت چنین اشخاصی در جامعه  و طفره رفتن آن‌ها از گفتن سخن حق، می‌بینید که مردم دین خود را گم کرده و به بی‌راهه روان هستند. اما در سنت الله سبحانه وتعالی هیچ تغییری وارد نمی‌شود.

شاید به نظر برسد که در این امت دیگر علم و علما یافت نخواهند شد، اما کسانی‌که چنین می پندارند، سخت در اشتباه هستند؛ زیرا علم و علمای دین الله سبحانه وتعالی از بین نمی‌روند و بسیارند؛ اما بخاطر وضعیتی‌که در آن به‌سر می‌بریم، ممکن دست‌یابی به آن‌ها دشوار شود.

از الله سبحانه وتعالی می‌خوهیم که علم و علمای متقی را باز گرداند تا چراغ راه بندگان باشند! امت اسلامی را از لوث استعمار کفار آزاد نماید و پرده را از چشمان امت بردارد تا این‌که حق را ببینند و از بهترین و راست‌ترین سخن پیروی نمایند!

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...

دولت خلافت و اقلیت‌ها

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

تنوع در نخستین دولت اسلامی که پیامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مدینه منوره بنیان‌گذاری کرد، از همان آغاز وجود داشت. در این دولت، مهاجرین و انصار در کنار یکدیگر بودند و در میان ساکنان آن، عرب و غیرعرب، مسلمان و غیرمسلمان وجود داشت. پیامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اصول روابط میان اقشار مختلف این جامعه نوپا را در «وثیقۀ مدینه» پایه‌گذاری کرد. سپس دولت اسلامی در دوران پیامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به تمام جزیرةالعرب گسترش یافت و در دوران خلفای راشدین و خلفای بعد از آن در دوره‌های اموی، عباسی و عثمانی این گسترش ادامه یافت. تنوع در دولت اسلامی با ورود مردم از قبائل و ملل مختلف به دین اسلام و هم‌چنین حضور پیروان ادیان گوناگون در این دولت افزایش یافت. علی‌رغم تمام این تفاوت‌ها از نظر نژاد، رنگ، زبان، فرهنگ و دین، رابطه میان مردم و نیز رابطۀ آنان با دولت و حاکم به طور عمده با هماهنگی، توافق و حسن معاشرت همراه بود. مفهوم «اقلیت» در دولت اسلامی و جامعۀ اسلامی، که طی قرون متمادی از آن خبری نبود، تنها زمانی به این جامعه وارد شد که این مفهوم از غرب به تدبیر و نقشه‌ریزی کشورهای استعمارگر در اواخر دورۀ عثمانی وارد شد.

این کشورها بعد از استعمار سرزمین‌های مسلمانان، به تحریک و تقویت این مفهوم ادامه دادند تا مرحلۀ بعدی، یعنی تأسیس کشورهای ملی و قوم‌گرایانه سکولار بر خرابه‌های دولت عثمانی، فراهم شود.

ظهور مفهوم اقلیت‌ها به‌عنوان یک مفهوم سیاسی و قانونی در جوامع اروپایی به دوران رنسانس برمی‌گردد. پیش از این دوران، جوامع اروپایی به‌طور عمده تحت تأثیر نظریه حق الهی بودند، که بر اساس آن، پادشاه یا حاکم به نام خدا و دین حکومت می‌کرد و قدرت مطلقاً در دست او بود و هیچ‌گونه قانونی بر عمل او نمی‌توانست تأثیر بگذارد. اما با شروع تفکر غربی به سمت آزادی از سلطۀ کلیسا و تمرد از تفکر دینی، توجه به فرد و حقوق وی بیشتر شد و شعارهای انقلاب فرانسه مانند: آزادی، برابری و برادری دارای صبغه جهانی گشت. با این حال، تفکر غربی در پی ریشه‌کن‌کردن نظریه حق الهی با چالش‌هایی در عرصۀ سیاسی مواجه شد و برای بیرون‌رفت از این بحران، فلاسفۀ غربی إیدۀ ملی‌گرایی را با مفهوم سیاسی آن مطرح کردند و مفهوم ملت و قوم را بر اساس آن تعریف کردند.

مفهوم اقلیت به‌عنوان یک مفهوم سیاسی و قانونی در تفکر غربی، در واقع می‌تواند برای جوامع بشری بسیار خطرناک باشد. این مفهوم به‌طور ضمنی وجود تعارض و تنش میان اقلیت‌ها و اکثریت‌ها و حتی میان خود اقلیت‌ها را فرض می‌کند، تنها به دلیل تفاوت‌های قومی، دینی، زبانی یا فرهنگی، به ‌مانند فرضیه‌های مارکسیستی که تنش بین طبقات اجتماعی را پیش‌بینی می‌کرد. در حالی‌که این تفاوت‌ها در جوامع، طبیعی و از سنن الهی به شمار می‌آیند.

موقف اسلام در برابر مفهوم اقلیت‌ها:

برای آشنایی با دیدگاه اسلام در مورد مفهوم اقلیت‌ها، به چند نکتۀ اساسی اشاره می‌کنیم:

اولاً: جامعه‌ای که پیامبر صلی الله علیه وسلم بنیان‌گذاری کرد و دولتی‌که در مدینه تأسیس نمود، نمونه‌ای برجسته و متفاوت از آنچه پیش از آن و پس از آن وجود داشت، بود. پیامبر صلی الله علیه وسلم امّت اسلامی را بر اساس عقیدۀ اسلامی بنا نهاد و پیوند میان مسلمانان را بر پایۀ ایمان به اسلام قرار داد، بدون توجه به تفاوت‌های نژادی، زبانی یا دیگر تفاوت‌ها. اسلام مفهوم امّت اسلامی را به بعد روحی و معنوی محدود نکرد، بلکه آن را به عنوان مفهومی با بعد سیاسی و قانونی تعریف کرد که حقوق و مکلفیت‌های مسلمانان را در جامعه و دولت تعیین می‌کند.

ثانیاً: اسلام به تفاوت‌های خلقی نظیر نژاد، رنگ یا زبان اهمیت نمی‌دهد، بلکه به انسان از حیث انسان بودنش توجه می‌کند. در دیدگاه اسلام، مردم برابرند و تفاوت میان آن‌ها تنها در تقوی، یعنی عمل به اطاعت از الله سبحانه وتعالی، خلاصه می‌شود. تفاوت‌های نژادی، رنگی و زبانی میان مردم امور طبیعی و از نشانه‌های قدرت الله سبحانه وتعالی هستند و اسلام به آن‌ها نه به صورت منفی و نه به صورت تفضیلی می‌نگرد.

ثالثاً: اسلام دولت اسلامی را بر مبنای نژاد یا زبان تعریف نکرد و برای آن مرزهای جغرافیایی و سیاسی ثابت مشخص نکرد، بلکه اسلام به مفهوم دارالاسلام و دارالکفر پرداخته است که نشان‌دهندۀ انعطاف‌پذیری مفهوم دولت اسلامی است.

رابعاً: با این‌که مفهوم امّت اسلامی در اسلام اهمیت زیادی دارد، اما اسلام آن را به عنوان پایه‌ای برای تابعیت در دولت اسلامی در نظر نمی‌گیرد. اسلام تنها وفاداری به دولت و نظام را شرط تابعیت اسلامی می‌داند. وجود غیرمسلمانان (اهل الذمة) در دارالاسلام امری طبیعی و منطبق بر سنن الهی است که تنوع بشر و تفاوت ادیان را مقرر کرده است و با سنن تشریعی الهی که فتنۀ مردم از دین‌شان را حرام کرده است، سازگار است. غیرمسلمانانی که می‌خواهند تابعیت دولت اسلامی را داشته باشند، ولی به اسلام ایمان ندارند و از دفاع از بلاد اسلامی معافند، باید تعهداتی را در قبال دولت و در عوض، دولت نیز باید به حقوق آن‌ها احترام بگذارد. شکل قانونی این تعهدات، قرارداد است و به همین دلیل اسلام وجود غیرمسلمانان در دار الاسلام را، چه به صورت موقت و چه دائمی، بر اساس مفهوم قرارداد تنظیم می‌کند که حقوق و وظایف هر دو طرف را مشخص می‌سازد.

روابط دولت اسلامی با رعیتش در دو بعد مشخص می‌شود:

بعد اول: جنبۀ حکومت و مراقبت از امور؛ دولت نباید میان رعیتش تفاوت قائل شود و باید با همه بدون توجه به نژاد، رنگ، جنس یا دین به طور یکسان رفتار کند. این بر اساس متون شرعی که به مسلمانان در ابواب حکم، قضا و مراقبت از امور پرداخته، بیان شده است.

بعد دوم: در قانون‌گذاری و اجرای قوانین، اسلام، نظامی جامع برای تمام امور زندگی از عبادات و حکم و اقتصاد و آموزش و سیاست داخلی و خارجی و قضا ارائه داده است. این نظام تنها به بعد روحی دینی نپرداخته، بلکه شامل بعد قانونی و اجرایی نیز می‌شود.

تشریع و قانون‌گذاری اسلامی و اهل الذمة:

تشریع اسلامی انسان‌ها را از جنبۀ انسانی می‌بیند و به‌عنوان انسان به آن‌ها توجه می‌کند. به گفتۀ علمای اصول، حکم شرعی خطاب شارع به اعمال عباد است و کافر نیز به احکام اسلام ملزم است، هرچند ممکن است به تمام احکام ملزم نباشد.

تشریع اسلامی مشکلات را از جنبه انسانی بررسی می‌کند و به این ترتیب، تفاوت‌ها را در نظر نمی‌گیرد، بلکه بر اساس ویژگی‌های خاص هر مشکل، حکم مناسب را صادر می‌کند. به عنوان مثال، روابط مرد و زن را تنظیم کرده و در احکام خود به ویژگی‌های جنسیت مرد و زن توجه کرده است. به این ترتیب، تفاوت‌های موجود در احکام میان مسلمانان و غیرمسلمانان به دلیل ویژگی‌های مسأله است، نه به دلیل تبعیض.

مدل دولت سکولار غربی که مشکل اقلیت‌ها را به وجود آورده است، به دلیل جدایی دین از زندگی و تعریف خود بر مبنای نژادی، زبانی و تاریخی بوده، هم‌چنین دولت سکولار غربی به رأی اکثریت هرچند که اشتباه باشد توجه کرده و رأی اقلیت‌ها را با وجودی که صحیح باشد پذیرا نیست، درحالی که دولت اسلامی تمام ادیان را در بر می‌گیرد و فضایی وسیع برای اجرای شعائر دینی فراهم می‌کند.

مسائل مرتبط با اقلیت‌ها و شکست دولت سکولار، شایان ذکر است. چیز بدتر اینست که این مدل به دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی مشهور به جهان سوم منتقل یافته است و در حال حاضر، مردم از آن رنج برده و یک عالم ویرانی و جنگ‌های داخلی را بوجود آورده که عراق و سوریه، بهترین دلیل محسوب می‌شوند.

در مورد چگونگی برخورد خلافت با اهل الذمة، باید گفت که با آنان با احسان و عدالت رفتار شد. هر کسی‌که احادیث نبوی و نصوص قرآنی مربوط به اهل الذمة را بررسی کند، شواهد روشنی از امر به احسان و عدالت و نیکی به آنان خواهد یافت. تاریخ نیز شاهد خوبی بر این موضوع است. هر گونه اختلاف و بی‌عدالتی که در برخی موارد علیه اهل کتاب پیش آمده، از اسلام و پیامبر و الله سبحانه وتعالی بری است و تنها در موارد نادری در تاریخ اسلامی که به مدت سیزده قرن ادامه داشته، رخ داده است. هم‌چنین، برخی از منصفان و مستشرقین غیر مسلمان نیز به عدالت اسلام و سعۀ صدر مسلمانان و دولت اسلامی در قبال غیر مسلمانان از رعیتش گواهی داده‌اند. اما دربارۀ ادعاهایی که می‌گویند اسلام با اهل الذمة با سخت‌گیری برخورد کرده و برخی نصوص شرعی از قرآن و سنت را به عنوان مدرکی برای ایجاد تنفر علیه غیر مسلمانان ذکر می‌کنند، باید گفت که این افراد آن نصوص را در جایگاه نادرست قرار داده‌اند. این نصوص به دو دسته تقسیم می‌شوند:

بخش اول از نصوص شرعی به مسئله‌ی درگیری فکری بین اسلام و دیگر ایده‌ها و ادیان می‌پردازد. این متون به وضوح بر صحت اسلام و بطلان سایر ادیان و معتقدات تأکید می‌کنند و لازم به یادآوری است که این نوع تمایز فکری و احساسی در هر دین و مکتبی وجود دارد. اسلام به دلیل این‌که خود را حق مطلق و از طرف الله سبحانه وتعالی می‌داند، طبیعی است که نسبت به ادیان و افکار دیگر موافق و راضی نباشد. با این حال، اسلام نسبت به اهل کتاب، با وجود این‌که آنان را کافر می‌داند و با آنان درگیر جنگ فکری است، رفتار خاصی دارد؛ مثلاً خوردن ذبایح آنان و ازدواج با زنان شان را مجاز می‌داند. این نشان‌دهندۀ آن است که مسئله‌ی اختلاف نظر فکری است و بر رفتار با آنان به عنوان انسان‌ها تأثیر نمی‌گذارد.

بخش دوم از نصوص شرعی به دشمنان اسلام، یعنی کافران، که علیه اسلام جنگ می‌کنند و با مسلمانان درگیرند، اختصاص دارد. احکام این گروه با احکام اهل الذمة متفاوت است، زیرا این افراد محارب هستند و نمی‌توان نصوص شرعی مربوط به این دسته را به اهل الذمة تعمیم داد، چرا که شرایط آنان متفاوت است.

مفهوم اقلیت را که غرب ساخته و به جهان تقدیم کرده توسط مشکل اقلیت‌ها حل نمی‌شود؛ زیرا این خود برای ایجاد فاصله میان جماعت‌های یک ملت و تقسیم شان کار و فعالیت می‌کند. تنها راه‌حل اساسی این مسأله، فعالیت‌کردن در راستای انسجام میان جماعت‌ها و گروه‌های مختلف انسانی است؛ زیرا وجود تفاوت‌های زبانی، مذهبی، دینی و امثالهم میان انسان‌ها از زمانی که الله سبحانه وتعالی بشریت را آفریده، یک امر طبیعی است.

راه‌حل معالجۀ مشاکل موجود در میان جماعت‌ها و گروه‌های که در یک رژیم مستقل زندگی می‌کنند و دارای ویژگی‌های متفاوت بوده و این ویژگی‌ها، احیاناً سبب بروز مشکلات و فتنه‌ها می‌شود، ریشه‌کن کردن آن جماعت‌ها نیست؛ زیرا این بسان نابودی تمام جسد است. راه‌حل، فعالیت برای حل مشاکل و برقراری صلح در میان مردم بعد از شناخت سبب مشکل و دورکردن آن می‌باشد.

در نهایت، باید توجه داشت که مشکل اقلیت‌ها یک مشکل مصنوعی و ساختگی است و درمان آن نمی‌تواند از طریق دولت‌های سکولار دموکراتیک که خود مسبب این مشکل هستند، صورت گیرد. دولت اسلامی، با اصول خود، بهترین راه‌حل برای این مسائل را ارائه می‌دهد و بر اساس آن، اهل الذمة در تحت سایۀ دولت خلافت، از تمامی حقوق خود بهره‌مند خواهند شد.

باید همگی بدانند که دولت و حاکمیت اسلام، آمدنی‌ست، هیچ راه‌حل و نجاتی برای مسلمانان و همۀ بشریت از ظلم و ستم سرمایه‌داری و سکولاریزم و دست‌اندکارانش وجود ندارد جز متمسک شدن به اسلام و حاکمیتش و در آن هنگام است که اهل الذمة خواهند دانست که همۀ خیر و خوبی در زندگی‌کردن تحت سایۀ دولت خلافت بر منهج نبوت نهفته است.

نویسنده: إیاد عبدالرحمن – ولایۀ عراق

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

آیا وقت آن نرسیده که خون شهداء به پیروزی برسد؟

  • نشر شده در سیاسی

غزه، سرزمینی‌که به واسطۀ سال‌ها مقاومت و خون‌های ریخته شده، به نمادی از پایداری و ایستادگی تبدیل شده است، امروز در شرایطی بحرانی قرار دارد. آیا وقت آن نرسیده که خون شهداء در این سرزمین به پیروزی منجر شود و موانعی‌که در مسیرش است برداشته شود؟

غزه، با تاریخ پرفراز و نشیب، همواره میدان مبارزات و مقاومت علیه اشغال‌گران بوده است. از جنگ‌های دهه‌های گذشته تا عملیات‌های نظامی اخیر. خون بسیاری از شهداء در این سرزمین ریخته شده است. این خون‌ها، که نماد فداکاری و ایثار هستند، باعث شده‌اند مقاومت در غزه به یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های تاریخ معاصر تبدیل شود. به گونه‌ای که هر شهید نه تنها از دست رفته است؛ بلکه داستان مقاومت و پایداری را به یادگار گذاشته است.

اما در حالی‌که خون شهداء ارزشمند و مبارک است، اوضاع کنونی غزه از مشکلات عدیده‌ای رنج می‌برد. بحران انسانی، فقر و بیکاری گسترده و حملات نظامی مداوم به زندگی روزمره ساکنان غزه فشار آورده است. این بحران‌ها باعث شده‌اند که دست‌یابی به پیروزی و تحقق اهداف مقاومت دشوارتر از همیشه به نظر برسد.

بسیاریی چالش‌ها، از جمله تحریم‌های اقتصادی، محدودیت‌های حرکتی و مشکلات سیاسی داخلی و بین‌المللی، تحقق آرمان‌های شهدا را پیچیده‌تر کرده است. در سطح بین‌المللی، عدم حمایت کافی و سیاست‌های پیچیده کشورهای دیگر نیز بر این وضعیت تأثیر گذاشته است. در این میان، تلاش‌های داخلی برای وحدت و هماهنگی نیز با موانع جدی مواجه است.

در این میان، حکام طاغوتی هم‌چنان به فشار بر روی امت اسلامی و منابع قدرت آن‌ها ادامه می‌دهند و با دل‌سرد کردن شان به دنبال راضی نگهداشتن یهود و حفاظت از منافع غرب هستند. اگر در میان این حکام فردی با کمی شرف وجود می‌داشت، در برابر طغیان‌گران جهان برمی‌خاست و می‌دید که تمام امت با تمام توان نظامی، انسانی و اقتصادی پشت سر او ایستاده‌اند؛ اما دیگر به این حکام امیدی نیست.

ای اهل قدرت و فرزندان امت در ارتش‌ها! الله سبحانه وتعالی شما را مورد آزمایش و ابتلاء قرار داده، شما را نگهبانان و حصار محافظ امت و نیروی ضربت آن قرار داده، پس چرا از حمایت اهل خود در غزه دریغ می‌کنید؛ در حالی‌که مشاهده می‌کنید گروهی از یهود به آن‌ها بدون هیچ ترس و هراسی حمله می‌کنند؟! بنابر این، حکام طاغوتی و دست‌نشاندۀ حاکم بالای تان را سرنگون کرده و تاج و تخت شان را ویران کنید و به متاع ناچیز این دنیا، پشت کرده و به رضایت الله سبحانه وتعالی وبهشت جاویدان بشتابید.

ای امت اسلامی! وقت آنست که با همکاری یکدیگر، مسیر جدید و کوتاه‌ترین راه را برای پیشبرد اهداف شهداء و پایان بخشیدن به ظلم و ستم حاکم بالای برادران خود در پیش بگیریم و این مسیر، جز پیوستن به حزب‌التحریر برای إقامۀ خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت چیز دیگری نیست. بلی، با دعوت‌گران مخلص حزب‌التحریر که شب و روز به خاطر کسب رضایت الله سبحانه وتعالی دعوت را طبق منهج نبوت برای حاکمیت دین الله سبحانه وتعالی به پیش می‌برند و در این مسیر، از ملامت هیچ ملامت‌گر و ظالمی نمی‌هراسند و مردانه‌وار می‌رزمند؛ یکجا شوید!

﴿وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ[یس: 17]

ترجمه: ‏بر ما جز تبليغ آشکارا و روش، وظیفۀ دیگری نیست.‏

نویسنده: محمد مزمل

ادامه مطلب...

علمای با تقوا؛ یکی از پایه‌های اساسی اصلاح امت و حکام!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

علماء وارثان انبیا و یکی از پایه‌های اساسی اصلاح امت و حکام می‌باشند؛ همان‌طور که پیامبر اسلام ﷺ فرموده‌اند:

«صِنفَانِ مِنَ النَّاسِ إِذَا صَلَحَا صَلَحَ النَّاسُ وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَ النَّاسُ؛ العُلَمَاءُ وَ الأُمَرَاءُ» (رواه ابونعیم فی الحلیة)

ترجمه: دو گروه از میان مردم اگر اصلاح شوند، مردم نیز اصلاح می‌شوند و اگرفاسد شوند، مردم نیز فاسد می‌شوند؛ علماء و حکام.

 فساد حکام و مسئولین به فساد علماء بستگی دارد؛ زیرا وظیفه آن‌ها نظارت بر حکام و آگاهی‌دادن به امت دربارۀ لزوم و چگونگی نظارت و هدایت آن‌ها به حق است. بنابراین، بر علماء واجب است که قبل از دیگران به عنوان مبلغان دین، نقش خود را بر وجه أحسن  إیفا کنند؛ زیرا آن‌ها به سبب علم شان به حلال و حرام الله سبحانه وتعالی آگاه‌تر از دیگران به شمار می‌روند. علم، عمل و حمل آن به مردم، میراث و دعوت‌شان محسوب می‌شود؛ زیرا آنان نخستین کسانی اند که فتنه را شناخته و توسط آگاهی شان از کتاب الله و سنت رسولش، به ظهور فتنه آگاه‌تر از دیگران اند و مثل مردم نیستند که فتنه را بعد از ظهور و درگیرشدن به آن بشناسند.  
علماء نباید در انجام این نقش خود کوتاهی کنند و یا آن را به فراموشی بسپارند؛ زیرا الله سبحانه وتعالی از آن‌ها پیمان محکمی گرفته است؛ چنان‌که در قرآن آمده:

﴿وَإِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَـٰبَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ﴾ [آل عمران: 187]

ترجمه: و (به ياد بیاور) آن‌گاه را كه الله پيمان مؤكّد (بر زبان انبياء) از اهل كتاب گرفت كه بايد كتاب (خود) را برای مردمان آشكار سازيد و توضيح دهيد و آن را كتمان و پنهان نسازيد. امّا آنان آن را پشت سر افكندند و به بهای اندكی آن را فروختند! چه بد چيزی را خريدند! (آنان باقی را با فانی معاوضه كردند!).‏

علماء مکلف به تبلیغ و بیان آموزه‌های اسلامی بوده و در برابر آن‌ها نزد الله سبحانه وتعالی مسئولند و این را صحابه و تابعین خوب دانسته‌ بودند. بر علماء به موجب ارث نبوت، واجب است که دیدگاه شان به مسائل بر اساس اصول، عقیده و احکام اسلام باشد و نظرات و دیدگاه شان به هیچ‌وجه تحت تأثیر افکار کفری قرار نگیرند.

هم‌چنین، باید برای اجراء و تطبیق افکار اسلامی وارد عمل شده و لزوم تغییر واقعیت کنونی همراه با حاکمیت اسلام به تمام معنا را بدون نقص و تدریج و با جزئیات آن بیان کنند.

علماء باید مفاهیم اسلامی را به صورت ملموس به مردم معرفی کنند تا مردم به توانایی آن در حل مشکلات شان اعتماد کنند. هم‌چنین باید نظام کامل اسلامی را که شامل تمام جوانب زندگی است، به درستی اظهار و در این راستا از هرنوع کوتاهی و تدریج بپرهیزند تا مدل ناقصی ایجاد نشود که موجب دوری و تنفر مردم از اسلام و حاکمیتش شود. علماء باید سعی کنند تا کیفیت حاکمیت اسلام و راه رسیدن به آن را بدون توسل و کارگیری از نظام‌های دیگر بیان کنند و از تسلیمی به واقعیت و به رسمیت‌شناسی عرف‌های کنونی و قوانین بین‌الملل دوری کنند.

برگرفته شده از شماره 503 جریدۀ الرایه

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

حزب‌التحرير، حامی مظلومان و ستم‌دیدگان و دشمن طواغیت و ستم‌گران! Featured

(ترجمه)

تحت عنوان "افزایش نفوذ حزب‌التحرير در بنگلادیش ممکن است تأثیر غیرمستقیم بر هند داشته باشد" روزنامۀ (The New Indian Express) در تاریخ 28/8/2024م گزارشی منتشر کرد که در آن آمده است:

«در میان بی‌ثباتی و ناآرامی‌های مستمر در سراسر کشور، بنگلادیش با چالشی دیگر روبرو است و آن افزایش نفوذ حزب‌التحرير است. حزب‌التحرير یک سازمان سیاسی اصول‌گراست که آرزوی برپایی خلافت اسلامی و تطبیق شریعت اسلامی به‌طور جهانی را دارد... با وجود ممنوعیت حزب‌التحرير در بنگلادیش از اکتبر 2009م، حامیان این حزب هم‌چنان در تظاهرات‌ها و راه‌پیمایی‌ها شرکت می‌کنند، از جمله در داکا و منشورات خود را که ترویج‌کنندۀ ایدیولوژی شان است، به‌طور گسترده‌ای منتشر می‌سازند... در نهم اگست، حامیان حزب‌التحرير تظاهراتی در دروازۀ شمالی بیت‌المكرم در داکا برگزار کرده و خواستار برپایی خلافت در بنگلادیش بر اساس شریعت اسلامی شدند که به گفتۀ آنان می‌تواند "عدالت واقعی و رفاه" را برای تمامی مردم بنگلادیش تضمین کند. هم‌چنین خواستار اخراج شرکت‌های خارجی و لغو توافقات استراتژیک با کشورهای غیر اسلامی شدند... منبعی از داکا به این روزنامه گفت: "این موضوع نگران‌کننده است، به نظر می‌رسد که آن‌ها حامیانی در ارتش دارند. آن‌ها به دموکراسی اعتقاد ندارند و با حقوق جنسیتی مخالف‌اند. بنابراین، زنان نگرانی‌های زیادی خواهند داشت..." در عین حال، برخی از اعضای مخفی حزب‌التحرير در هند نیز دستگیر شده‌اند و به نظر می‌رسد که آن‌ها در حال گسترش حلقات خود هستند. بیشتر آن‌ها تحصیل‌کرده و یا دانش‌آموز هستند و دعوت خود را از طریق دانشجویان منتشر می‌کنند. این منبع افزود: "اگر فعالیت‌های حزب‌التحرير در بنگلادیش تشدید شود، تأثیراتی بر هند نیز خواهد داشت؛ زیرا احتمال دارد اعضای مخفی در هند با بنگلادیش هماهنگ شوند..." این حزب در کشورهای چین، روسیه، پاکستان، آلمان، ترکیه، بریتانیا، آسیای میانه، اندونزی و تمامی کشورهای عربی به‌جز لبنان، یمن و امارات متحده عربی ممنوع شده است..." در جنوری همین سال، پارلمان بریتانیا با لایحه‌ای که وزیر اسبق کشور، جیمز کلیورلی ارائه داده بود، به‌منظور ممنوعیت حزب‌التحرير تحت قانون تروریسم سال 2000 میلادی موافقت کرد.»

در پاسخ به ادعاهای منتشر شده در این روزنامه، دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحرير مایل است به نکات زیر تأکید کند و از روزنامه درخواست می‌کند که این پاسخ را در صفحات خود منتشر کند تا به اصول حرفه‌ای و انصاف پایبند باشد و خوانندگان و پیگیران روزنامه را با تصویری روشن‌تر از موضوع آشنا کند و نظرات مختلف را به آن‌ها ارائه دهد تا خود قضاوت کنند:

اولاً: دعوت حزب‌التحرير به برپایی خلافت اسلامی که به تطبیق اسلام می‌پردازد، دعوتی است برای پاک‌سازی شبه‌قاره هند از مشکلاتی که استعمار انگلیسی به جا گذاشته؛ از جمله ذلت، بردگی، فقر و تبعیض نژادی. در زمانی‌که شبه‌قاره هند تحت حاکمیت اسلام قرار داشت و بیش از هشت قرن در امنیت و آرامش و شکوفایی به سر می‌برد، اسلام با تلفیق مختلف اقوام در این سرزمین چندین نژاد و دین، اقتصاد هند را رونق بخشید تا حدی‌که کشورهای استعمارگر، به ویژه بریتانیا، به آن طمع کردند. سهم شبه‌قاره هند در دوران اسلامی از اقتصاد جهانی 23% بود و در زمان اورنگ‌زیب جهانگیر به 27% رسید. آیا این موضوع باید برای روزنامه یا مردم هند نگران کننده باشد که تحت سلطۀ نظام‌های دست‌نشاندۀ غربی هستند، که به نوبت از استعمار انگلیسی و امریکایی پشتیبانی کرده‌ و نمی‌دانند استقلال و ثبات داخلی چیست؟!

ثانیاً: حزب‌التحرير به حفظ فطرت انسانی از انحرافات دعوت می‌کند. الله سبحانه وتعالی انسان را با دو جنس مرد و زن آفریده است؛ چنان‌که در قرآن آمده:

﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى (36) أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى (37) ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى (38) فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى﴾ [قیامة: 36 – 39]

ترجمه:آيا انسان (منكر معاد) می‌پندارد كه او بيهوده به حال خود رها شود (و قوانين و مقرّرات الهی و حساب و كتاب و سزا و جزاي دنيوی و اخروی نداشته باشد؟!) آيا او نطفه ناچيزی از منی نيست كه (به رحم مادر) پرت و ريخته می‌گردد؟‏ سپس به صورت خون لخته و دَلَمه‌ای درآمده است و الله او را آفرينش تازه‌ای بخشيده است، و بعد اندام او را نظم و نظام و سر و سامان داده است‌ و از اين (انسان) دو صنف نر و ماده را ساخته و پرداخته است.‏

 این دیدگاه به انسان (مرد و زن) نسل بشر را حفظ کرده و به عدالت نسبت به مرد و زن پرداخته است. قوانین الهی روابط میان مرد و زن را تنظیم کرده و شأن زن را بالا می‌برد، به‌گونه‌ای که او به‌عنوان مادر، همسر و خانه‌دار باید محترم شمرده شود و هم‌چنین وی را مادر قرار داده و برای  فرزندان رفتن به بهشت را در کسب رضایتش قرار داده، برخلاف نگاهی که در جوامع غربی به زن به‌عنوان کالای جنسی برای لذت مرد می‌نگرد. بنابراین، کدام نگرانی را باید زنان از آنچه که روزنامه اشاره کرده احساس کنند؟

ثالثاً: ممنوعیت حزب در بسیاری از کشورها نشانۀ پیشرفت و صحت دعوت و فکر آن است. کشورهایی که حزب‌التحرير را ممنوع کرده‌اند یا استعمارگران هستند که نمی‌توانند تحمل کنند در میان امت اسلامی یا کشورهای جهان سوم حزبی وجود داشته باشد که به آزادی ملت‌ها از استعمار دعوت کند و از غارت منابع و بهره‌برداری از مردم و بردگی آن‌ها جلوگیری کند؛ مثال بارز آن بریتانیاست که شبه‌قاره هند را قرن‌ها استعمار کرده و مردم هند هنوز از نفوذ آن رنج می‌برند یا مزدوران آن‌ها. بریتانیا به‌تازگی حزب را به‌دلیل حمایت از مظلومان در فلسطین و مخالفت با نسل‌کشی در غزه ممنوع کرده است.  هم‌چنین بریتانیا می‌داند خلافتی‌که حزب به‌دنبال آن است، می‌تواند ملت‌های مستعمره و مظلوم را از استعمار آزاد کند، از جمله مردم هند. آیا ممنوعیت حزب توسط دولت استعمارگر بریتانیا نشانۀ "نگرانی" از دعوت حزب است یا این‌که نشانۀ شرف و عظمت حزب است که مخالف استعمار و استثمار ملت‌های درهم‌شکسته است؟ سایر کشورهایی که حزب را ممنوع کرده‌اند، از جمله کشورهای عربی و آسیای میانه، دولت‌های دیکتاتوری و دست‌نشاندۀ استعمار هستند که اجازه نمی‌دهند هیچ حرکت فکری یا سیاسی برای بیداری ملت‌ها و رهایی از استعمار وجود داشته باشد. ممنوعیت حزب از سوی آن‌ها نیز نشانۀ شرف و افتخار حزب است.

اشارۀ این روزنامه به ممنوعیت حزب در پاکستان نیز خنده‌آور است. آیا مگر پاکستان معیاری برای هند در مسائل "آزادی بیان" و "حقوق بشر" مبدل نگشته یا این‌که پاکستان و هند هردو با کشورهای استعمارگر، به‌ویژه امریکا، در جنگ علیه اسلام همکاری دارند؟!

رابعاً: ما می‌خواهیم این روزنامه و مردم هند را اطمینان دهیم که دعوت حزب، دعوتی است برای بیرون کردن مردم از بردگی سرمایه‌داران به سوی عبادت رب‌ العالمین که بیش از نود درصد از مردم را به بردگی کشیده‌اند تا میان ثروتمند و فقیر، قوی و ضعیف توازن قرار داده و اجازه نمی‌دهد امپراتورهای پول و جباران قدرت در دولت اسلامی وجود داشته باشند تا بشریت از حاکمیت اسلام عظیم بهره‌مند شود.

خوشا به حال هند اگر تحت حاکمیت اسلام قرار گیرد و به شأن و شوکت گذشتۀ خود در زمان حاکمیت اسلام بازگردد. شایسته است که مردم هند از جوانان حزب‌التحریر استقبال کنند و آن‌ها را در نشر دعوت حق و عدالت در کشورشان یاری دهند تا عدالت و شکوفایی دوباره در هند حاکم شود.

خامساً: می‌دانیم که بیشتر رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران در نشریات و خبرهای داغ به اصول شفافیت و قواعد حرفه‌ای پایبند نیستند و بدون بررسی و تحلیل به تکرار مطالب منتشر شده در رسانه‌های محلی و جهانی می‌پردازند و یا هم به این رسانه‌ها، مطالبی از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی محلی و جهانی دیکته می‌شود که به نفع نظام‌های فاسد و سلطه‌گر است. آیا این وضعیت شامل روزنامه (The New Indian Express) و خبرنگاران آن نیز می‌شود؟! هر خبرنگار صادق باید حقیقت را در انتقال اخبار به خوانندگان و مخاطبان خود جستجو کند و خیر را برای سرزمین و مردم خود بخواهد و هیچ خیری بزرگ‌تر از اسلام عظیم نمی‌باشد. خالق جهان هستی و انسان می‌فرماید:

﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً﴾ [مائده: 3]

ترجمه: امروز ( احكام ) دين شما را برای‌تان كامل كردم و (با عزّت بخشيدن به شما و استوار داشتن گام‌های‌تان ) نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين الله پسند برای شما برگزيدم.

 دین در اینجا به معنای روش زندگی و نظام حکومتی است.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

27 صفر 1446هـ.ق.

1 سپتمبر 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

این زمان، آن معتصم‌ها مرده اند!

  • نشر شده در سیاسی

در تاریخ، شخصیت‌های مختلف به شیوه‌های گوناگون به توهین‌ها و بی‌احترامی‌ها پاسخ داده‌اند. اما در میان این واکنش‌ها، برخی از پاسخ‌ها به دلیل شدت و تأثیرشان در ذهن‌ها ماندگار شده اند. یکی از این نمونه‌ها، واکنش خشمگین و قاطعانه‌ی خلیفۀ عباسی، معتَصِم بالله، به توهین‌ها و دشمنی‌ها بود.

روزی روزگاری، به معتصم بالله اطلاع دادند که زنی هاشمی اسیر در دست رومی‌ها چنین فریاد برآورده است: «وامعتصماه وامعتصماه»، معتصم بالله محض شنیدن این خبر در حالی‌که بر تختش نشسته بود، لبیک‌گویان وی را جواب داد و بلافاصله از جایش برخاست و در قصرش فریاد کشید: "آماده برای جنگ، آماده برای جنگ!" قاضیان و گواهان را جهت تحویل و توضیح حدود زمین‌های وقفی احضار نمود و شخصاً به جنگ (عموریه) رفت (یکی از شهرهای مهم روم) و آنجا را فتح نمود و طبق دستور، عموریه به آتش کشیده شد».

معتَصِم دستور داد دروازه‌های شهر را به روی دشمنانش ببندند و این عمل به نوعی یک پیام قوی به دشمنانش بود که نشان می‌داد، او اجازه نمی‌دهد که حتی یک توهین کوچک، به موقعیت و احترامش آسیب بزند. این واکنش، نه تنها بر قدرت و قاطعیت وی تأکید داشت؛ بلکه نشان‌گر اهمیت حفاظت از اعتبار و احترام شخصی نیز بود. وی کجا و حکام امروزی سرزمین‌های اسلامی کجا!

این داستان به ما می‌آموزد که در مواجهه با توهین‌ها و بی‌احترامی‌ها، قدرت و صلابت در پاسخ می‌تواند تأثیر بسیار بیشتری نسبت به واکنش‌های خفیف و ملایم داشته باشد. معتَصِم با واکنش خشمگین و مؤثر خود، درس بزرگی برای همۀ ما به جا گذاشت که در برابر توهین‌ها، نباید تنها به کلمات بسنده کرد، بلکه باید با عملی قوی و مؤثر، در مقابل تحقیر و توهین‌ها به مبارزه پرداخت.

ای مسلمانان! تا به کی به پای این وعد و عیدهای دروغین و فریبندۀ حکام بزدل تان نشسته و نظاره می‌کنید؛ چرا برای اجرای فرمان الله سبحانه وتعالی و ادای مکلفیت شرعی خود دست به کار نمی‌شوید؟ چرا فرزندان خود را در میان ارتش‌ها تحریک به جهاد و مبارزه با دشمنان و سرنگون‌ساختن تاج و تخت حکام دست‌نشاندۀ تان نمی‌کنید؟ منتظر چه هستید؟ آیا از دشمنان خود می‌ترسید؟ پس بدانید که در قدم نخست باید از الله سبحانه وتعالی ترسید و برای عملی ساختن احکامش، دست به کار شد! اگر چنین نکنید، چگونه خود را از روزی که الله سبحانه وتعالی چنین توصیف کرده است نجات می‌دهید:

﴿‏یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیءٌ عَظِیمٌ (1) یوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ [ حج: 1 و 2]

ترجمه:ای مردم! از (عقاب و عذاب) پروردگارتان بترسید (و به یاد روز قیامت باشید). واقعاً زلزله (انفجار جهان و فرو تپیدن اركان آن، در آستانه) هنگامه رستاخیز، چیز بزرگی (و حادثه هراس‌انگیزی) است.‏ ‏‏روزی كه زلزله رستاخیز را می‌بینید (آن‌چنان هول و هراس سرتا پای مردمان را فرا می‌گیرد كه حتی) همۀ زنان شیردهی كه پستان به دهان طفل شیرخوار خود نهاده‌اند، كودك خود را رها و فراموش می‌كنند. و جملگی زنان باردار (از خوف این صحنه بیمناك) سقط جنین می‌نمایند، و (تو ای بیننده !) مردمان را مست می‌بینی، ولی مست نیستند و بلكه عذاب الله سخت (وحشتناك و هراس‌انگیز) است (و توازن ایشان را به هم زده است و لذا آنان را آشفته و خراب، با چشمان از حدقه به در آمده و با گام‌های افتان و خیزان، و با وضع بی‌سر و سامان و حال پریشان می‌بینی).‏

نویسنده: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

استعفای نخست‌وزیر بنگلادیش و فرار او به خارج از کشور.

  • نشر شده در سیاسی

سوال:

به تاریخ ۵ اگوست ۲۰۲۴ اعلام شد که نخست‌وزیر بنگلادیش استعفا داده و به خارج از کشور فرار کرده است. این استعفا پس از اعتراضاتی صورت گرفت که علیه سیستم سهمیه‌بندی برای مشاغل دولتی از ابتدای ماه گذشته آغاز شده بود. این اعتراضات از اواسط ماه گذشته به خشونت کشیده شد و حامیان حزب حاکم با معترضان درگیر شدند. ارتش اعلام کرد که قدرت را به دست گرفته و رئیس‌جمهور کشور نیز اعلام کرد که مجلس را منحل کرده و دولت مؤقت ایجاد شده است. سوالاتی مطرح است که آیا اعتراضات برنامه‌ریزی شده بودند؟ آیا ورود ارتش با توافقی همراه بود؟ و آیا این موضوع به درگیری‌های بین‌المللی بر سر کشور ارتباط دارد؟

جواب:

برای پاسخ به سوالات مطرح شده، ابتدا باید به بررسی نکات زیر بپردازیم:

1. بنگلادیش یک سرزمین اسلامی است. در اوایل قرن سیزدهم میلادی، مسلمانان منطقۀ بنگال را فتح کردند که این فتح در طی یک لشکرکشی توسط محمد غوری در اواخر سال 1192 میلادی آغاز شد و به مدت طولانی در شمال هند ادامه یافت. بنگلادیش، که از نظر جمعیت هشتمین کشور بزرگ جهان است و حدود 171 میلیون نفر جمعیت دارد، در جنوب آسیا واقع شده و با کشورهای میانمار و هند هم‌مرز است. بیش از 90 درصد از جمعیت آن مسلمان هستند و اسلام دین رسمی آن است. به عنوان بخشی از سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" بریتانیا، از "رابطه عوامی" که در پاکستان شرقی (بنگلادیش کنونی) مستقر بود، به رهبری شیخ مجیب الرحمن، که به عنوان یک مزدور بریتانیا شناخته می‌شد، حمایت کرد. با حمایت بریتانیا، این گروه پس از جنگ با پاکستان در سال 1971، استقلال خود را از پاکستان اعلام کرد.

2. حسینه، نخست‌وزیر بنگلادش، مسئولیت را از پدرش، مجیب الرحمن، که رئیس‌جمهور سابق بنگلادیش و رهبر حزب عوامی بود، به ارث برد. مجیب الرحمن و اعضای خانواده‌اش در سال 1975 توسط افسرانی‌که علیه او کودتا کردند، اعدام شد. حسینه در آن زمان در خارج از کشور بود و از این رو جان سالم به در برد. او بعدها در بریتانیا زندگی می‌کرد تا این‌که در سال 1981 اجازه یافت به کشور بازگردد و فعالیت سیاسی کند. حسینه برای اولین بار بین سال‌های 1996 و 2001 رهبری دولت را بر عهده داشت و از سال 2009 تاکنون در این مقام باقی مانده بود. او به تقلب در انتخابات اوایل امسال متهم شد که در آن حزب وی، حزب عوامی، اکثریت قاطع را در پارلمان به دست آورد و 233 نفر از 300 عضو مجلس به علاوه 9 عضو از حزب متحد با حزبش را به خود اختصاص داد. سایر احزاب نتایج را رد کردند و آن را انتخابات نمایشی دانستند و امریکا نیز به آن انتقاد کرد. با این حال، نظام حسینه پیروزی آن را به طور رسمی تأیید نمود.

3. حسینه در دوران حکمرانی‌اش سعی کرد تا نفوذ امریکایی‌ها را کاهش داده و قدرت انگلیس‌ها را در ارتش، سیاست، قضاوت و دیگر مراکز مهم تقویت کند. او با خالده ضیاء، رهبر حزب ملی بنگالی و رقیب سیاسی‌اش، درگیر بود. خالده ضیاء مسئولیت را از شوهرش، جنرال ضیاء الرحمن، که در سال 1977 به قدرت رسید و در سال 1981 توسط عوامل انگلیس به قتل رسید، به ارث برد. خالده ضیاء دو بار، بین سال‌های 1991 و 1996 و سپس بین 2001 و 2006، رئیس‌جمهور شد. سپس به فساد و سوءاستفاده از قدرت متهم شد. پس از فرار حسینه در 5 اگست 2024، او و سایر زندانیان در تظاهرات اخیر آزاد شدند. به این ترتیب، در بنگلادیش، رقابتی بین انگلیس، که نفوذ قوی‌تری دارد و امریکا، که از طریق نفوذ در ارتش و سیاست تلاش می‌کند قدرت پیدا کند، وجود دارد. با این حال، نفوذ انگلیس‌ها هنوز غالب است.

4. حسینه و دولتش به شدت با تلاش‌ها جهت بازگرداندن اسلام به قدرت مخالف بودند؛ زیرا او و حزبش سکولار و ملی‌گرا هستند و به استعمار غربی وابسته‌اند که با اسلام و تلاش‌های آن برای بازگشت به قدرت مخالف است. به همین دلیل، در تاریخ 22 اکتبر 2009 حزب‌التحریر را به دلیل خواسته‌اش برای برپایی دولت خلافت راشده ممنوع کرد. با درک این‌که حزب‌التحریر یک حزب سیاسی اسلامی است که بر اساس اصول اسلامی فعالیت می‌کند و از طریق مبارزات سیاسی و فکری تلاش می‌کند، نه اقدامات مادی. هم‌چنین، چهار گروه اسلامی دیگر را نیز ممنوع کرد و بسیاری از جوانان حزب‌التحریر و دیگر گروه‌ها را به زندان انداخت و برخی از رهبران اسلامی را اعدام کرد.

از سال 2013، حسینه به تصفیه سیاسی علیه جماعت‌ اسلامی پرداخت و به بهانۀ این‌که اعضای این گروه مجرمان جنگی هستند که استقلال بنگلادیش را رد کرده‌اند، به سرکوب آن‌ها پرداخت. هدف اصلی او حذف جریان اسلامی بود. از رهبران جماعت اسلامی که تا کنون، زندانی شدند یا اعدام شدند و یا هم داخل زندان وفات کردند تا کنون هفت نفر از علمای برجسته‌ای هستند که پنج نفر آنان اعدام شده و دو نفر قبل از اجرای حکم اعدام در زندان فوت کردند. (منبع: 6/8/2024. https://alestiklal.net/ )

حسینه به شدت با اسلام و تلاش برای بازگرداندن آن به قدرت و اتحاد مسلمانان در یک دولت واحد مخالف است و رهبری حزب سکولار را به عهده دارد که توسط پدرش تأسیس شده است؛ پدری‌که خیانت بزرگی را مرتکب شد و در سال 1971 با حمایت بریتانیا و مزدورانش در هند، پاکستان شرقی (بنگلادیش) را از پاکستان غربی جدا کرد.

5. بنگلادیش به دلیل عدم وجود توسعه و وابستگی آن به قدرت‌های خارجی سیاسی و اقتصادی با بحران‌های اقتصادی شدیدی روبروست. تخمین‌ها نشان می‌دهد که حدود 18 میلیون جوان بنگالی در جست‌وجوی شغل هستند و فارغ‌التحصیلان دانشگاه با نرخ بیکاری بسیار بالایی مواجه‌ می‌باشند. بیش از 40 درصد از جمعیت بنگالی در رده سنی 15 تا 24 سال نه شغل دارند و تحصیل نمی‌کنند. بی‌بی‌سی بریتانیا در تاریخ 5/8/2024، به نقل از مصاحبه‌ای در مورد وضعیت اقتصادی در بنگلادیش گزارش داد که لطفی صدیقی، استاد مؤقت در دانشگاه لندن، گفت: "تغییر نظام در بنگلادیش از نظر اقتصادی اجتناب‌ناپذیر است و آنچه اتفاق افتاد فقط یک موضوع زمان بود. دولت حسینه حق و قدرت حکومت را از دست داده است و برای آن نیز کمبود منابع خواهد داشت. بنگلادیش در آستانه فروپاشی اقتصادی است." با درک این‌که حکومت حسینه اقتصاد و منابع کشور را به شرکت‌های خارجی، به ویژه بریتانیایی، امریکایی، چینی و هندی، واگذار کرده است؛ اما به قرضه‌های با سود بالا تحت شرایط سخت از صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی وابسته است. این مؤسسات تحت تسلط امریکا و بانک توسعه آسیایی چینی هستند. به همین دلیل، وضعیت اقتصادی بنگلادیش به شدت بحرانی است و در آستانۀ انفجار قرار دارد.

6. بنگلادیش از ابتدای ماه گذشته، یعنی 1 جولای 2024، شاهد موجی از اعتراضات دانشجویان علیه نظام استخدام بود. اعتراضات به دنبال لغو سیستم سهمیه‌بندی در بخش دولتی بود که حدود 56 درصد از وظایف را به گروه‌های خاصی اختصاص می‌داد. این سیستم به رئیس‌جمهور و حامیانش این امکان را می‌داد تا بستگان و حامیان خود را استخدام کنند و مخالفان را از مشاغل دولتی محروم نمایند. در میان این گروه‌های خاص که در مشاغل گنجانده شده‌اند، کسانی بودند که با پدر و فرزندان خود در خیانت بزرگ در جنگ جدایی پاکستان شرقی (بنگلادیش) از پاکستان غربی در سال 1971، با حمایت بریتانیا و عواملش در هند، شرکت داشتند.

این همان سیستم استخدامی بود که اعتراضات علیه آن شروع شد و دانشجویان خواستار آن بودند که استخدام‌ها بر اساس شایستگی فردی انجام شود نه بر اساس سهمیه‌ها. این اعتراضات سبب سقوط نظام شد و دادگاه عالی بنگلادیش در تاریخ 21 جولای 2024 اعلام کرد که تصمیم به بازگرداندن سهمیه‌ها غیرقانونی است. با وجود آن، این تصمیم نتوانست اعتراضات را متوقف کند. در تاریخ 16 جولای  2024، اولین مرگ‌ها در این اعتراضات رخ داد؛ زمانی که دانشجویان حامی حزب حسینه به معترضان در داکا حمله کرده و با چوب و سنگ به آن‌ها حمله نمودند.

7. برای توقف این اعتراضات، دولت حسینه دستور داد که مدارس/مکاتب و دانشگاه‌ها در سطح کشور بسته شوند. حسینه هم‌چنین از دانش‌آموزان خواست تا آرامش خود را حفظ کنند و وعده داد که تمام جنایاتی را که سبب قتل در جریان اعتراضات شده است پیگیری خواهد کرد. اما معترضان به اظهارات او پاسخ منفی دادند و به طور خاص به او حمله کردند و با شعار "سقوط دیکتاتور" به اعتراضات خود ادامه دادند. آن‌ها هم‌چنین مقر ادارۀ رادیو و تلویزیون دولتی بنگلادیش و ده‌ها ساختمان دولتی دیگر را آتش زدند. دولت نیز خدمات انترنت را قطع کرد. اعتراضات به شدت گسترش یافت و تعداد کشته‌ها و زخمی‌ها هر روز افزایش می‌یافت. دولت برای مقابله با این وضعیت، محدودیت‌های شدید برای رفت‌وآمد در تمام ساعات شبانه‌روز را اعمال و نیروهای نظامی را به کار گرفت. پولیس به معترضان تیراندازی کرده و از گاز اشک‌آور استفاده کرد و وضعیت فوق‌العاده در سراسر کشور اعلام شد. نیروهای ارتش نیز برای حفظ امنیت مستقر شدند. شامگاه ۱۹ جولای ۲۰۲۴، از کشته شدن ۱۰۵ نفر خبر داده شد. نعیم اسلام خان، سخنگوی دفتر نخست‌وزیر، اعلام کرد که «دولت تصمیم به اعمال محدودیت‌های شدید برای رفت‌وآمد و استقرار ارتش به منظور کمک به مقامات مدنی گرفته است». (منبع: خبرگزاری فرانسه، ۱۹/۷/۲۰۲۴) ارتباطات و برنامه‌های خبری و برخی خدمات موبایل به منظور سرکوب اعتراضات قطع شد. معترضان هم‌چنین به زندانی حمله کرده و روز ۱۹ جولای ۲۰۲۴، صدها نفر از زندانیان را آزاد کرده و سپس ساختمان زندان را به آتش کشیدند.

بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، شمار کشته‌های اعتراضات در بنگلادیش به حدود ۴۰۹ نفر رسیده که بر اساس اطلاعات شامل پولیس، مقامات دولتی و داکتران است. به نظر می‌رسد این اعتراضات به عنوان اعتراضات دانشجویی علیه نظام استخدامی آغاز شده بود که اکثریت را از اشتغال محروم می‌کند. این اعتراضات به دانشجویان محدود نشد و افراد از تمام اقشار به آن پیوستند و تعداد آن‌ها به حدود ۴۰۰ هزار نفر رسید. این تظاهرات به عنوان یک چالش و تهدید بی‌سابقه برای حکومت استبدادی حسینه که ۱۵ سال در قدرت بوده، تلقی شد.

8. جنرال وقرالزمان، فرماندۀ ارتش بنگلادیش، در تاریخ ۵/۸/۲۰۲۴ اعلام کرد که پس از استعفای حسینه و فرار او، مسئولیت کامل کشور را به عهده خواهد گرفت و دولت مؤقت تشکیل خواهد داد. او در تلویزیون رسمی گفت: «به شما وعده می‌دهم که با تمامی نارضایتی‌ها برخورد خواهد شد». و افزود: «کشور به شدت آسیب دیده، اقتصاد صدمه دیده و تعداد زیادی از مردم کشته شده‌اند؛ وقت آن است که خشونت متوقف شود». (منبع: خبرگزاری فرانسه ۵/۸/۲۰۲۴)

جنرال وقرالزمان که پیش از این افسر پیاده‌نظام بود، در ماه جون گذشته به عنوان فرمانده ارتش منصوب شد. حسینه به دلیل رابطۀ دور خانوادگی به او اعتماد کرد و به عنوان مشاور وی در دفترش بود. پدر همسر او نیز فرماندۀ ارتش در دوران اولیۀ حکمرانی حسینه از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بود. وقرالزمان در بریتانیا آموزش نظامی دیده و مدرک فوق‌لیسانس در مطالعات دفاعی از دانشگاه بنگلادیش و از دانشکدۀ سلطنتی "کینگز کالیج" در لندن دارد. این ارتباطات نشان‌دهندۀ نزدیکی او به نظام حسینه و بریتانیا است. به نظر می‌رسد که بریتانیا او را برای حفظ نفوذ خود در بنگلادیش به قدرت رسانده و توافق کرده که حسینه برای حفظ جانش از کشور برو؛، زیرا ادامه حضور او بحران را تشدید کرده و منجر به ریخته شدن خون‌های بیشتری می‌شود. پس از آن، ارتش تلاش کرد تا به معترضان نزدیک شود و اوضاع را آرام کند. به همین دلیل، در روز آخر پیش از تصرف کامل قدرت، ارتش به اعتراضات اجازه داد و از تیراندازی به معترضان خودداری کرد تا با این کار به آن‌ها نزدیک شده و اوضاع را آرام کند.

9. زمانی‌که فرمانده ارتش، جنرال وقرالزمان، از تصدی امور کشور خبر داد، وعده داد که دولت مؤقت را به سرعت تشکیل خواهد داد و با احزاب اصلی مخالف و افراد جامعۀ مدنی به استثنای حزب رابطۀ عوامی و حزب حسینه مذاکره خواهد کرد. برای جلب رضایت امریکا و جلوگیری از نفوذ سیاست‌های انگلیس، ریاست جمهوری بنگلادیش در تاریخ ۷ اگست ۲۰۲۴ اعلام کرد که محمد یونس، برندۀ جایزه نوبل صلح، ریاست دولت مؤقت را بر عهده خواهد گرفت. در بیانیۀ ریاست جمهوری آمده است: «تصمیم به تشکیل دولت مؤقت با ریاست یونس در جلسه‌ای میان رئیس‌جمهور محمد شهاب‌الدین و افسران ارشد ارتش و رهبران گروه دانش‌آموزان مخالف تبعیض اتخاذ شد.» هم‌چنین گفته شده است: «رئیس‌جمهور از مردم خواست تا به او در عبور از بحران کمک کنند و تشکیل سریع دولت مؤقت برای غلبه بر بحران ضروری بود.» (منبع: خبرگزاری فرانسه، ۷ اگست ۲۰۲۴) پس از آن، محمد یونس، که در اروپا به سر می‌برد و ۸۴ سال سن داشت، اعلام کرد که آماده است ریاست دولت مؤقت را بر عهده گیرد.

بنابراین، انگلیس‌ها برای نجات خود از سقوط و حفظ نفوذ خود تلاش کردند بعد از آن که مزدورشان با یک هلیکوپتر نظامی تحت فشار اعتراضات به هندوستان فرار کرد. انحلال دولت و مجلس را با به دست گرفتن کنترول فرماندهی ارتش و انتصاب یک مامور قدیمی امریکایی مانند محمد یونس به ریاست دولت مؤقت تا انتخابات آیندۀ مجلس و تشکیل دولت منتخب جدید اعلام نمود. این چنین تلاش کرد تا با اخراج حسینه، معترضان را ساکت کنند و با انتصاب محمدیونس که به امریکا وفادار است، او را نیز خشنود کند. پیش از این بیل کلینتون، رئیس جمهور سابق امریکا، او را شایستۀ دریافت جایزۀ نوبل دانسته بود. "پروفسور محمد یونس جایزۀ نوبل را دریافت کرد. جایزه صلح در سال 2006، مشترک با بانک گرامین... و بیل کلینتون امریکایی از اعطای جایزۀ نوبل به محمد یونس حمایت می‌کند و رئیس جمهور کلینتون طی یک سخنرانی در سال 2002 یونس را مردی توصیف کرد که باید مدت‌ها پیش جایزۀ نوبل را دریافت می‌کرد." (منبع: الجمهور، سه شنبه 8/6/2024)

با درک این‌که حسینه پیشتر با یونس مخالفت کرده بود و دادگاهی بنگلادیش در تاریخ ۱ جنوری ۲۰۲۴ او را به شش ماه حبس به خاطر نقض قوانین کار در داکا محکوم کرده بود. قاضی خورشید علم خان روز دوشنبه به خبرگزاری فرانسه گفت؛ محمدیونس، برنده جایزه صلح نوبل، به دلیل نقض قوانین کار بنگلادیش در پرونده‌ای که طرفدارانش می‌گویند انگیزه‌های سیاسی دارد، محکوم شده است. علم خان به خبرگزاری فرانسه توضیح داد که یونس و همکارانش بر اساس قوانین کار مجرم شناخته شدند و به شش ماه زندان محکوم شدند و خاطرنشان کرد که آن‌ها با قرار وثیقه آزاد شدند تا در انتظار محکمۀ استیناف باشند. ۱۶۰ شخصیت بین‌المللی، از جمله رئیس‌جمهور پیشین اوباما و دبیرکل پیشین سازمان ملل بان‌کی‌مون، نامه‌ای مشترک منتشر کردند که در آن به تداوم آزارهای قضائی علیه یونس اعتراض کرده و نگرانی‌های درباره امنیت و آزادی او ابراز کردند. (منبع: الشرق الأوسط، ۱ جنوری ۲۰۲۴)

به این ترتیب، محمد یونس به عنوان فردی مورد تایید بوده و انگلیس‌ها با برکناری حسینه توانستند اعتراضات را کاهش دهند و با انتصاب فردی کهن‌سال وابسته به امریکا، رضایت آن کشور را نیز جلب کنند. بدین ترتیب، بریتانیا هم‌چنان کنترول اوضاع بنگلادیش را از طریق فرماندۀ ارتش حفظ کرد و وضعیت کشور را به حالت پیش از فرار حسینه بازگرداند.

10. بنابراین، درگیری‌های بین‌المللی در بنگلادیش هم‌چنان ادامه دارد. کسانی‌که به نظریات استعمارگران تکیه می‌کنند و به دنبال تأمین منافع آن‌ها هستند، در دنیا و آخرت زیان‌کار خواهند بود. در دنیا، به خاطر گناهان‌شان رسوا خواهند شد و در آخرت نیز عذاب سختی در انتظارشان است.

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾

ترجمه: از سوی الله (سبحانه و تعالی) هرچه زودتر خواری و رسوائی (در دنیا) نصیب کسانی می‌گردد که بزهکاری پیش می‌گیرند، و عذاب سختی (در آخرت) به سبب نیرنگی که می‌ورزند بهره‌ی ایشان می‌شود.

اگر این افراد عقل داشتند، از سرنوشت کسانی مشابه خودشان در کشورهای دیگر، به ویژه سرزمین‌های اسلامی، عبرت می‌گرفتند. آن‌ها یا زندانی می‌شوند یا کشته می‌شوند یا هم از کشور به ذلت می‌گریزند. اما آن‌ها از پیشینیان عبرت نمی‌گیرند و هم‌چنان در گمراهی خود باقی می‌مانند. آیا نباید به سوی پروردگارشان بازگردند و به دین او پایبند باشند و از تلاش‌های کسانی که در پی برپایی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت هستند حمایت کنند؟ خلافتی‌که در مورد آن  رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی که احمد و طیالسی تخریج کرده‌اند فرمودند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه:سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

آیا اگر آن‌ها عقل می‌داشتند، به سوی پروردگارشان بازنمی‌گشتند؟

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾

ترجمه: بی گمان در این (سرگذشت پیشینان)  تذکر و اندرز بزرگی است برای آن کسی که دلی (آگاه) داشته باشد یا با حضور قلب گوش فرا دارد.

یازدهم صفرالخير 1446هـ.ق.

برابر با 16 اگست 2024م.

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

این زمان، آن معتصم‌ها مرده اند!

  • نشر شده در سیاسی

در تاریخ، شخصیت‌های مختلف به شیوه‌های گوناگون به توهین‌ها و بی‌احترامی‌ها پاسخ داده‌اند. اما در میان این واکنش‌ها، برخی از پاسخ‌ها به دلیل شدت و تأثیرشان در ذهن‌ها ماندگار شده اند. یکی از این نمونه‌ها، واکنش خشمگین و قاطعانه‌ی خلیفۀ عباسی، معتَصِم بالله، به توهین‌ها و دشمنی‌ها بود.

روزی روزگاری، به معتصم بالله اطلاع دادند که زنی هاشمی اسیر در دست رومی‌ها چنین فریاد برآورده است: «وامعتصماه وامعتصماه»، معتصم بالله محض شنیدن این خبر در حالی‌که بر تختش نشسته بود، لبیک‌گویان وی را جواب داد و بلافاصله از جایش برخاست و در قصرش فریاد کشید: "آماده برای جنگ، آماده برای جنگ!" قاضیان و گواهان را جهت تحویل و توضیح حدود زمین‌های وقفی احضار نمود و شخصاً به جنگ (عموریه) رفت (یکی از شهرهای مهم روم) و آنجا را فتح نمود و طبق دستور، عموریه به آتش کشیده شد».

معتَصِم دستور داد دروازه‌های شهر را به روی دشمنانش ببندند و این عمل به نوعی یک پیام قوی به دشمنانش بود که نشان می‌داد، او اجازه نمی‌دهد که حتی یک توهین کوچک، به موقعیت و احترامش آسیب بزند. این واکنش، نه تنها بر قدرت و قاطعیت وی تأکید داشت؛ بلکه نشان‌گر اهمیت حفاظت از اعتبار و احترام شخصی نیز بود. وی کجا و حکام امروزی سرزمین‌های اسلامی کجا!

این داستان به ما می‌آموزد که در مواجهه با توهین‌ها و بی‌احترامی‌ها، قدرت و صلابت در پاسخ می‌تواند تأثیر بسیار بیشتری نسبت به واکنش‌های خفیف و ملایم داشته باشد. معتَصِم با واکنش خشمگین و مؤثر خود، درس بزرگی برای همۀ ما به جا گذاشت که در برابر توهین‌ها، نباید تنها به کلمات بسنده کرد، بلکه باید با عملی قوی و مؤثر، در مقابل تحقیر و توهین‌ها به مبارزه پرداخت.

ای مسلمانان! تا به کی به پای این وعد و عیدهای دروغین و فریبندۀ حکام بزدل تان نشسته و نظاره می‌کنید؛ چرا برای اجرای فرمان الله سبحانه وتعالی و ادای مکلفیت شرعی خود دست به کار نمی‌شوید؟ چرا فرزندان خود را در میان ارتش‌ها تحریک به جهاد و مبارزه با دشمنان و سرنگون‌ساختن تاج و تخت حکام دست‌نشاندۀ تان نمی‌کنید؟ منتظر چه هستید؟ آیا از دشمنان خود می‌ترسید؟ پس بدانید که در قدم نخست باید از الله سبحانه وتعالی ترسید و برای عملی ساختن احکامش، دست به کار شد! اگر چنین نکنید، چگونه خود را از روزی که الله سبحانه وتعالی چنین توصیف کرده است نجات می‌دهید:

﴿‏یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیءٌ عَظِیمٌ (1) یوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ [ حج: 1 و 2]

ترجمه:ای مردم! از (عقاب و عذاب) پروردگارتان بترسید (و به یاد روز قیامت باشید). واقعاً زلزله (انفجار جهان و فرو تپیدن اركان آن، در آستانه) هنگامه رستاخیز، چیز بزرگی (و حادثه هراس‌انگیزی) است.‏ ‏‏روزی كه زلزله رستاخیز را می‌بینید (آن‌چنان هول و هراس سرتا پای مردمان را فرا می‌گیرد كه حتی) همۀ زنان شیردهی كه پستان به دهان طفل شیرخوار خود نهاده‌اند، كودك خود را رها و فراموش می‌كنند. و جملگی زنان باردار (از خوف این صحنه بیمناك) سقط جنین می‌نمایند، و (تو ای بیننده !) مردمان را مست می‌بینی، ولی مست نیستند و بلكه عذاب الله سخت (وحشتناك و هراس‌انگیز) است (و توازن ایشان را به هم زده است و لذا آنان را آشفته و خراب، با چشمان از حدقه به در آمده و با گام‌های افتان و خیزان، و با وضع بی‌سر و سامان و حال پریشان می‌بینی).‏

نویسنده: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

حملۀ گستردۀ کیان یهود به شمال کرانۀ باختری

(ترجمه)

خبر:

شبکه الجزیره  در 31 اگست 2024 و طی روزهای گذشته از حملۀ گسترده‌ای خبر داد که در آن نیروهای هوایی رژیم یهود بر علاوۀ  نیرو‌های زمینی آن ارتشی به اندازۀ یک لشکر نظامی به شهرهای شمال کرانۀ باختری (جنین، طولکرم و طوباس) یورش برده‌اند. این حمله یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های ارتش یهود از سال 2002 به این سو بوده که برای ریشه‌کن کردن مقاومتی که بار دیگر در این مناطق به وجود آمده، انجام شد.

تبصره:

این مناطق در گذشته به عنوان پایگاه‌های اصلی تشکیلات خودگردان فلسطین محسوب می‌شدند و بسیاری از ساکنین آن‌ها به نیروهای امنیتی این تشکیلات وابسته بودند. ولی با گذشت زمان، این نیروهای فلسطینی به بازوی امنیتی اشغال‌گران یهودی برای از پا درآوردن مردم فلسطین تبدیل شدند. از این رو، رشد نهادهای قوی مقاومت فلسطین در این شهرها، شکستی بزرگ برای اقتدار محمود عباس به حساب می‌آید؛ اقتداری‌که کنترل خود را بر این مناطق به ویژه اردوگاه‌های‌ آن از دست داده است؛ تا جایی‌که ارتش یهود دیگر نتوانست به سرویس های امنیتی محمود عباس در شمال کرانۀ باختری اتکا کند و خودش مستقیماً وارد عمل شد.

نسل جدیدی از جوانان فلسطینی به مقاومت در برابر اشغال پرداخته اند. این پیامی است که مردم فلسطین نسل به نسل برای جهانیان واضح ساخته‌اند که این ملت زنده است و حاضر نیست واقعیت تحمیل‌شده را بپذیرد، خواه این واقعیت از سوی اشغال‌گران باشد خواه از طریق کمک‌های مالی اروپا که برای دور کردن جوانان فلسطینی از مبارزه با یهودیان طراحی شده است و یا هم با فریب‌کاری و جذب جوانان به نیروهای امنیتی تحت نام "فلسطین" که سریعاً در خدمت یهود و مقابله با کسانی قرار می‌گیرند که علیه یهود سلاح برمی‌دارند. بنابراین تمامی این تلاش‌های شوم برای تحمیل شرایط جدید با شکست مواجه شده‌اند.

از سوی دیگر، جناح‌های سنتی سازمان آزادی‌بخش فلسطین به شدت تضعیف شده‌اند؛ در حالی‌که تمام گروه‌های اسلامی رشد چشم‌گیری را تجربه می‌نمایند. این پیام قوی دیگری است که نشان می‌دهد جریان و حرکت اسلامی به شکل قاطعی در میان مردم فلسطین نفوذ کرده و دیگر به هیچ تشکیلات سکولاری اعتماد ندارد و اسلام بار دیگر به مرکز رهبری مردم فلسطین بازگشته و آن‌ها جز اسلام هیچ شیوۀ دیگری را برای زندگی نمی‌پذیرند.

عقیدۀ اسلامی، اشتیاق به شهادت در راه الله سبحانه وتعالی و دفاع از مسجدالاقصی به حیث قبلۀ اول و سومین مسجد مقدس مسلمانان، انگیزه‌دهندۀ جوانان فلسطینی برای فداکاری و ایثار است؛ به‌ویژه پس از آن‌که تمام نمونه‌های سکولار سقوط کرده، آبروی‌شان رفته و فساد و توطئه‌ آن‌ها با دشمن علیه مردم فلسطین آشکار گردیده است.

با تمام این اوصاف، رژیم یهود که احزاب یمینی (محافظه‌کار) حاکم بر آن کرانۀ باختری را مرکز دولت خود می‌دانند؛ زیرا در آن، مناطقی وجود دارد که  نمادی از تاریخ یهود است. رژیم یهود که شعارهای دینی سر می‌دهد، باگروه‌هایی که اسلام را اساس مبارزه و پیکار خود می‌دانند، به شدت در تعارض قرار گرفته و این موضوع قضیۀ فلسطین را به اصل آن یعنی مبارزه کفر و اسلام برمی‌گرداند، درست مانند جنگ‌های صلیبی. این امر جنبش مسلمانان خارج از فلسطین را برای آزادسازی آن آسان می‌سازد؛ پس از این‌که تلاش‌های اروپا و آمریکا برای این‌که جنگ میان کفر و اسلام را جنگ میان دو ملت جلوه دهند با شکست مواجه شد و مفکورۀ غربی مبنی بر این‌که سازمان آزاد‌ی‌بخش فلسطین ممثل شرعی و یگانه راه مردم فلسطین است سقوط کرد. اکنون مردم فلسطین به دنبال آزادی هستند و جان فرزندان خود را در این راه فدا می‌کنند، در حالی‌که رهبران سازمان آزادی‌بخش فلسطین به دنبال مذاکرات بی‌حاصل هستند و بیش از دو سوم فلسطین را به یهودیان فروخته‌اند و آماده‌اند تا باقی‌ماندۀ آن را نیز بفروشند!

نویسنده: بلال التمیمی

28 صفر1446ه.ق.

2 اگست 2024م.

مترجم: حسین سلحشور

ادامه مطلب...

پاسخ واقعی "خشمگینانه" کم‌تر از پاسخ معتصم نمی‌باشد!

(ترجمه)

پاسخ‌های خشمگینانه علیه توهین وزیر امنیت عمومی یهودی، ایتامار بن‌گفیر، به حرمت‌های مسجدالاقصی و اظهاراتش دربارۀ ساخت یک کنیسه یهودی در مسجد الاقصی، به سرعت در حال افزایش است.

اقدامات و سخنان  بن‌گفیر جاهل و بی‌خرد، خشم سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب، الأزهر و بسیاری از وزرای خارجۀ سرزمین‌های اسلامی را برانگیخته است. آن‌ها در ابراز خشم‌شان تفاوت دارند؛ از نهادهایی‌که این اقدامات و اظهارات را محکوم و تقبیح کرده‌اند تا کسانی‌که هشدار داده‌اند اوضاع منطقه ممکن است به انفجار برسد -یا نگران فرآیند صلح هستند، یا خواستار اتخاذ مواضع جدی و قاطع در برابر اظهارات بن‌گفیر شده‌اند، یا از جامعه بین‌المللی خواسته‌اند مسئولیت‌های خود را بپذیرد- و تا افرادی‌که هشدار داده‌اند این اظهارات می‌تواند بر تلاش‌ها برای دستیابی به توافق برای توقف آتش‌بس در غزه و تبادل اسیران تاثیر بگذارد!

ای حکام فرومایۀ سرزمین‌های اسلامی!

این سخنان پوچ و میان‌خالی چرا؟ این چه بی‌ارزشی و بی‌اهمیتی است که از مسئولان سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب و الأزهر شریف می‌بینیم؟ یک فرد جاهل و بی‌خرد اقدام می‌کند، سخن می‌گوید و به چالش می‌کشاند و هیچ مرد بزرگی چون معتصم نمی‌بینیم که به طور واقعی خشم خود را نسبت به آنچه آن سفیه می‌گوید و انجام می‌دهد، ابراز کنند!

ما پاسخی از یک نظامیِ ارتش‌های قوی مسلمانان ندیدیم و نشنیدیم که کسی سوگند خورده باشد تا وقتی آن فرد جاهل و همراهان و حامیانش را درسی از یادبرندۀ وساوس شیطان ندهد؛ در جایش آرام نمی‌نشیند!

آنچه در این مقام باید به حکام و أمرای سرزمین‌های اسلامی، به ارتش‌های آن‌ها و به تمام مسلمانان تذکر دهیم، این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم است:

«أَعَاذَكَ اللهُ يَا كَعْبُ بْنَ عُجْرَةَ مِنْ إِمَارَةِ السُّفَهَاءِ». قَالَ: وَمَا إِمَارَةُ السُّفَهَاءِ؟ قَالَ: «أُمَرَاءُ يَكُونُونَ مِنْ بَعْدِي، لَا يَهْتَدُونَ بِهَدْيِي، وَلَا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي، فَمَنْ صَدَّقَهُمْ بِكَذِبِهِمْ وَأَعَانَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ، فَأُولَئِكَ لَيْسُوا مِنِّي، وَلَسْتُ مِنْهُمْ، وَلَا يَرِدُونَ عَلَيَّ حَوْضِي، وَمَنْ لَمْ يُصَدِّقْهُمْ بِكَذِبِهِمْ وَلَمْ يُعِنْهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ، فَأُولَئِكَ مِنِّي، وَأَنَا مِنْهُمْ، وَسَيَرِدُونَ عَلَيَّ حَوْضِي»

ترجمه: الله تو را، ای کعب بن عجره، از فرمانروایی بی‌خردان حفظ کند. پرسید: فرمانروایی بی‌خردان چیست؟ فرمودند: فرمانروایانی که بعد از من خواهند آمد، نه به هدایت من راه می‌برند و نه به سنت من عمل می‌کنند. هرکس به دروغ آن‌ها باور کند و در ظلم آن‌ها را یاری کند، از من نیست و من از او نیستم و آن‌ها به حوض من نخواهند رسید، و هرکس به دروغ آن‌ها باور نکند و در ظلم، آن‌ها را یاری نکند، از من است و من از او هستم و آن‌ها به حوض من خواهند رسید.

حتی امراء و حکام سفیه و نادان نیز به سفاهت بن‌گفیر نرسیده‌اند و تنها به گفتار اکتفا کرده‌اند، نه عمل!

پاسخ خشمگینانه واقعی به کلام و بیانیه‌ها خلاصه نمی‌شود؛ بلکه باید مانند آنچه معتصم و دیگر خلفای مسلمانان انجام دادند، با ارتش‌های بزرگ و قوی باشد که هر آنچه را در مسیرشان است، ازبین برده و رژیم یهود را به زبله‌دان تاریخ بسپارد و آن را عبرتی برای دیگران سازد و به این طریق هشداری به کسانی‌که آن رژیم را حمایت می‌کنند، ارسال کند. اگر امروز این کار را نکنید، فردا دولت خلافت بر منهج نبوت این کار را خواهد کرد و رژیم یهود و حکام سرزمین‌های ما و سرزمین‌های کفری که به آن رژیم فاسد کمک می‌کنند، آنچه را که از آن ترس دارند، خواهند دید و با آنچه که باعث ناراحتی‌شان می‌شود روبرو خواهند شد. إن شاء الله!

﴿فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ [روم: 47]

ترجمه: پس ما از مجرمان انتقام گرفته‌ايم (و مؤمنان را ياری كرده‌ايم) و همواره ياری مؤمنان بر ما واجب بوده است.

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

پنج‌شنبه 24 صفر 1446ه.ق.

29 اگست2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه