دوشنبه, ۲۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
ندای «قبل از آخر» حزب التحریر؛ خطاب به امت اسلامی به ویژه به اهل قدرت وقوت!
بسم الله الرحمن الرحيم

ندای «قبل از آخر» حزب التحریر؛ خطاب به امت اسلامی به ویژه به اهل قدرت وقوت!

ندای «قبل از آخر» حزب التحریر؛ خطاب به امت اسلامی به ویژه به اهل قدرت وقوت!
 (ترجمه)
الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و صحبه و من والاه و بعد:
 برادران عزیز، السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
این نداء را در ماه مبارک رمضان خدمت شما اعلام می کنیم؛ ماه پر برکت روزه، که الله سبحانه و تعالی در مورد آن فرموده است:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ...
[بقره: 185]
رمضان ماهیست که قرآن در آن نازل شده است، (کتابی) که راهنمای مردم است، و (در بردارنده) نشانه ها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کننده حق از باطل...
همچنان رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث قدسی به روایت ابوهریره رضی الله عنه در مورد ماه مبارک رمضان چنین فرموده است:
قَالَ اللَّهُ: كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ، إِلَّا الصِّيَامَ، فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ...
(رواه بخاری)
الله متعال فرمود: تمام اعمال فرزند آدم برای خودش است، به جزء روزه که از برای من است و من پاداش آن را می دهم...
در حدیثی دیگری نیز از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ، وَصُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ
( رواه مسلم)
وقتی ماه رمضان فرامی رسد دروازه های جنت گشوده شده و دروازه های جهنم بسته می شود و شیطانها به زنجیر کشیده می شوند.
از الله بزرگ و توانا می خواهیم تا قلوب را شما به جانب ما گشوده و گوش های تان را به شنیدن پیام های ما سمت و سو دهید تا باشد که به آنچه می گویم گوش داده و به این ترتیب از جمله کسانی قرار گیرید که الله سبحانه و تعالی در مورد آنان فرموده است:
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَاب
[زمر: 18]
آنانی که سخن را می شنوند و از بهترین آن پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که الله آنان را هدایت کرده و هم آنان هستند که صاحبان عقل و اندیشه می باشند.
برادران عزیز! بدون شک شما حوادثی را که امت به آن دست و گریبان است می بینید و می شنوید؛ چنانچه دولت های کفری و استعمارگر جهت مقابله با ما، متحد شده اند. در نتیجه سرزمین های ما مورد هدف این پست فطرتان و مفت خواران فرصت طلب گردیده و دیگر کسی قادر نخواهد بود تا این پراکندگی ها را جمع کند. خون ما بدون هیچ دلیلی می ریزد، سرمایه های ما به غارت برده می شود و حتی قلب سرزمین های ما از پیکرش قطع می گردد. چنانچه یهود سرزمین مبارک فلسطین را اشغال کرد؛ سرزمینی که اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم در آن صورت گرفته و سرزمینی که نخستین قبله ما در آن قرار دارد. یهودیان در این منطقه برای خود دولتی ایجاد کرده و در زمین شروع به فساد و فتنه افگنی نموده اند. مردم این مرز و بوم را از دیار آبائی و اجدادی شان بیرون رانده، تمام حرمت ها را زیرپا کرده، کشتار و خون ریزی بی شماری را در آن منطقه به راه انداخته اند، و هنوز در این سرزمین مقدس به فساد و فتنه گری می پردازند.
 همچنان امریکا، سرزمین های عراق و افغانستان را اشغال کرد وسپس این دو را از هم پاشید و خون های بس فراوانی در آن ریخت. این کشور اشغال پیشه در هرجای جهان برعلیه ما، به نیرنگ و ایجاد دسیسه می پردازد؛ چنانچه سودان را به دو بخش تجزیه نمود، تیمور شرقی را از اندونیزیا جدا کرد و برای حاکمیت یونان بر قبرس زمینه سازی نمود. انگلیس در هر فتنه و فسادی شریک امریکاست، اگر توانست به تنهائی اقدام به قتل و خون ریزی می کند و اما پی برد که به تنهائی نمی تواند کاری کند، در چنین حالت با امریکا متحد شده و دست به جنایت بزرگ می زند. این مشارکت آن مشمول قضایای است که چه بر سر آن اختلاف نظر داشتند ویا اینکه در آن قضیه موافق همدیگر بوده اند. چنانچه در کشتارهای عراق، افغانستان و لیبیا شریک امریکا بوده است. فرانسه اما در قتل و کشتار پیوسته در کنار آنان قرار گرفته است، گاه در مشارکت با آنان اقدام به خون ریزی کرده است و گاهی هم به تنهائی وارد این معرکه می گردد؛ چنانچه در افریقای مرکزی خود به تنهائی اقدام کرد. از جانب دیگر، می توان به کشتار های روسیه در کریمه، قفقاز، چچین و تاتارستان اشاره نمود. عدوات چین علیه مسلمانان در ترکستان شرقی را نمی توان فراموش کرد، و نیز در کشمیر که مردمش مسلمان هستند از سوی هندوهای با استفاده از زور و خونریزی بالای آنان حکومت می شود. حتی کشورهای کوچک نیز در کشتار مسلمانان مشارکت کرده اند! چنانچه، رژیم برما، مسلمانان را به گونه فجیع به قتل رسانیده و به عزت و آبروی شان تجاوز می کند، و بودائیان سفاک را بر آنان مسلط کرده است...
خون مسلمانان تنها از سوی کفار استعمارگر نمی ریزد، بلکه در جنگ ها و کشمکش ها از سوی برخی از مسلمانان دست نشانده کفار نیز ریختانده می شود. اینگونه مسلمانان بی درک و درایت، در خون ریزی مسلمانان شرکت کرده و گمان می برند که کاری درستی انجام داده اند. چنانچه در سوریه به جان همدیگر چنان افتاده اند که گوئی سرسخت ترین دشمن همدیگر اند، در عراق چنان به قتل و خون یکدیگر مشغول اند که گویا در عصر اول جاهلیت قرار دارند، در لیبیا به شدت در برابر هم مبارزه می کنند، در یمن نیز در جنگ های سنگین در میدان معرکه باهم قرار دارند. به همین ترتیب، در مصر و تونس نیز به کشمکش های افتراق آمیز گه گاهی به جان هم می افتند. تمام این خون ریزی ها در نتیجه جنایت های اتفاق می افتد که قبلاً هرگز شبیه آن در جنگ های ذات البینی مسلمانان اتفاق نیفتاده بود.
این تنها خون ریزی های مادی نیست که از سوی مزدوران غرب وکفار استعمارگر قلب های مسلمانان را جریحه دار می کند، بلکه کشتارها و خون ریزی های نیز وجود دارد که اثرات مادی نداشته و در عوض افکار واحساسات مسلمانان را جریحه دارد می کند. چنانچه کفار استعمارگر با استفاده از هر روشی چون مکر، نیرنگ وانواع شرارت ها سعی می کنند تا در برابر دعوت به سوی تأسیس خلافت و دعوتگران این راه حق قرار بگیرند. گاه مستقیماً توسط کفار وگاهی هم از سوی مزدوران آنها آزار، اذیت وشکنجه می شوند تا به هدف خود نرسند. زمانیکه اما تلاش و کوشش های شان در آسیب رسانیدن به دعوتگران کارگر واقع نشد، برخی مسلمانان دست نشانده مؤظف می شوند تا مأموریت خود را به پایان برسانند. این غلامان کارهای را انجام می دهند که باداران شان نتوانستند انجام دهند. چنانچه، کنفرانس ها ونشست ها را برگزار کرده و در آن گفتند که خلافت یک اتفاق تاریخی است، نه یک حکم شرعی ویا یک وجیبه اسلامی... برخی دیگری به پا خاسته و در جنگ علیه معنی و مفهوم خلافت دست به کار شدند و آن را تحریف وخدشه دار نمودند. جنایت ها و کشتارهای بی شماری را تحت نام خلافت مرتکب شدند. بدون درک خلافت، ادعای تأسیس آن را کرده و کارهای را انجام که هرگز در ذهن بشر خطور نکرده بود. در نتیجه راه را برای کفار استعمارگر وسایر دشمنان دیرینه ای اسلام هموار نمودند تا آنها این جرائم را بهانه گرفته و خلافت را در سراسر جهان مملو از جنایات و قتل و قتال جلوه دادند تا مردم از آن متنفر شده و مفهوم آن در اذهان شان تاریک، خوار وذلیل شود.
چنانکه امروز می بینید، مسلمانان در وضعیت وحالت های متعدد و ناگوار به سر می برند که همه اینها ناشی از دخالت واشغال استعمار گران کافر نیست، بلکه ناشی از سوی کسانی هست که خود را به اسلام نسبت داده و پرچم دار اسلام معرفی می کنند. این مزدوران، در جرائم علیه مسلمانان شریک بوده و حتی در مواردی از آنها سبقت کرده اند. چنانچه در بعضی موارد با شعار های ضد اسلامی، به اسلام ضرر رسانیده اند!!
ای مسلمانان جهان، به ویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
وضعیت کنونی ما جاهلیت قبل از اسلام عرب ها را تکرار می کند. عرب های که به خاطر یک شتر چهل سال با یکدیگر می جنگیدند. عرب های که دختران خود را زنده به گور می کردند، بت ها را از سنگ و چوب با دستان خود می ساختند وسپس آن را معبود خویش قرار داده و پرستش می کردند. حتی گاهی اوقات از خرما بت می ساختند و عبادت می کردند، وهنگامیکه گرسنه می شدند آن را می خوردند! عرب های که بدون هیچ دست آورد برای جهان وحتی برای خود، در دشت و صحراء سرگردان می گشتند. انسان های متمدن شان اما از دولت های بزرگ آن زمان اطاعت می کردند. چنانچه منذرها در عراق پیرو فارسی ها بودند و غساسنه ها در شام از روم پیروی می کردند. اگر زمانی روم با فارس بر سر مسئله ای درگیر می شد ویا اینکه فارس با روم ناراحت می گردید، منذرها و غساسنه ها به جان هم می افتادند و وارد نبرد می شدند؛ و نیز عرب ها چنین بودند. چه عرب های که در صحراء زندگی می کردند وچه عرب های متمدن وساکن شهرها. به جزء مردم مکه که با وجود احاطه شدن با بت ها به تعداد روزهای سال، ولی بازهم الله سبحانه وتعالی آن را در حفظ  و امان خویش قرار داده بود.
وضعیت عرب ها در زمان جاهلیت چنین بود. خون خویش را با دستان خود می ریختاندند و باهم به جنگ و مبارزه می پرداختند، نه به دلیل کدام مسئله مهم وحیاتی، بلکه به سبب عصبیت و کینه توزی در مقابل همدیگر. اشخاص متمدن آنها اکثر اوقات به منظور تأمین منافع دولت های بزرگ آن زمان به جان همدیگر می افتادند. در نتیجه متفرق و پراکنده می گشتند و هیچ چیزی آنان را درکنارهم جمع نمی کرد. هیچ چیزی آنان را از ارتکاب گناه های بزرگ شان باز نمی داشت. پس بدین ملحوظ، وضعیت امروزی ما شباهت زیاد به وضعیت آنها دارد و اینکه وضعیت آنها شبیه وضعیت ماست. با وجود این همه کشمکش ها و مبارزات، حکام  وسران قبائل شان مردانگی و حیاء داشتند که متأسفانه این خصلت در حکام امروزی و رهبران سرزمین های اسلامی وجود ندارد. دلیل برای این ادعا آن است که مشرکین چهل مرد را آماده کرده و به منظور قتل رسول الله صلی الله علیه وسلم فرستادند، این چهل مرد شب هنگام به سوی خانه رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتند، وقتی نزدیک خانه شدند متوجه شدند که دروازه خانه قفل است، پس در اطراف خانه منتظر ماندند تا رسول الله دروازه را باز کند و وی صلی الله علیه وسلم را به قتل برسانند، زیرا مردانگی شان به آنان اجازه نمی داد تا به خانه هجوم برده و با زور وارد آن گردند و حیاء شان به آنان اجازه نمی داد تا وارد خانه ای گردند که اهل آن خوابیده اند، اما حاکمان امروز و جاسوسان شان تمام حرمت ها را از هم دریده اند و با تمام وقاحت و بی شرمی و بدون اجازه صاحب خانه وارد آن می گردند و زنان و کودکان را به وحشت انداخته و از خواب بی دار می کنند و آنان از شدت ترس و وحشت به لرزه می افتند. تمام این حوادث به دلیل آن اتفاق میافتد که حاکمان امروز و جاسوسان شان مردانگی و حیاء را از دست داده اند. چه راست می گوید رسول الله صلی الله علیه وسلم آنجا که می فرماید:
... إِذَا لَمْ تَسْتَحْيِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ
(رواه بخاری)
... وقتی حیاء نکردی، هرچه خواستی بکن.
ای مسلمانان جهان، بویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
رسول الله صلی الله علیه وسلم به حیث پیامبر اسلام مبعوث شد و عرب ها را از آن باتلاق جاهلیت بیرون کشید، پس از آنکه سقوط کرده بودند، نجات داد و پس از آنکه نشسته بودند به پا ایستاد نمود، پس از آنکه به خواب غفلت رفته بودند، بیدار کرد. از آن صحراء نشینان مجاهدین ساخت که در راه الله سبحانه وتعالی بدون اندکترین تأمل شروع به جهاد کردند. به هر جای جهان با پیام بزرگ از برکت وعدالت می شتافتند. رسول الله صلی الله علیه وسلم کسانی را که ایمان می آوردند، در خانه ارقم تنظیم می نمود و پس از چند سال که روند دعوت به اینگونه سپری گردید، وی صلی الله علیه وسلم مؤمنین را دستور داد تا با مردم تفاعل کرده و به این ترتیب دعوت شان را برای همه گان آشکار کنند و در برخوردهای فکری و مبارزات سیاسی خویش در برابر آنان قرار گرفته و در راه الله سبحانه وتعالی از هیچ ملامت گری بیم نداشتند. آنها چنان تثقیف شدند که در برابر آزار و اذیت ها پیوسته صبر پیشه می کردند و بدون هیچ گونه احساس ضعف و ناتوانی با مشکلات و نارسائی ها دست و پنجه نرم می کردند، تا آنکه سالی فرارسید که به نام «عام الحزن»(سال اندوه و غم) یاد می گردد، سالی که در آن ابوطالب کاکای رسول الله صلی الله علیه وسلم که پشتیبان وی صلی الله علیه وسلم بود وفات کرد و نیز ام المؤمنین خدیجه کبرا رضی الله عنها، همسر رسول الله صلی الله علیه وسلم که پناه گاه وی بود نیز این دار فانی را وداع گفت. در این سال که سال دهم بعثت بود، الله سبحانه وتعالی برای رسولش صلی الله علیه وسلم دو چیز را عنایت فرمود که شکوه و جلال دنیا و آخرت در آن نهفته بود.
نخست اینکه الله سبحانه وتعالی برای رسولش صلی الله علیه وسلم عنایت کرده و وی را به سفر اسراء و معراج برد، چنانکه نخست وی صلی الله علیه وسلم را از مسجد الحرام شب هنگام تا مسجد الاقصی انتقال داد و سپس از آنجا وی را به آسمان های بلند صعود داد و در آنجا هر آنچه لازم بود برای بنده اش وحی نمود. اما عنایت دوم الله متعال برای رسولش صلی الله علیه وسلم این بود که به وی اجازه داد تا طلب نصرت کند، این دستور با بیعت عقبه دوم آغاز گردید و سپس با بیعت نصرت و بیعت حکم ادامه یافت. طلب نصرت در ماه ذی الحجه و در سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد و رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از آن در ربیع الاول سال اول هجری، هجرت نمود و نخستین دولت اسلام را تأسیس کرد و پس از آن مسلمانان سربلند و عزتمند گردیدند. این یک حادثه ای بسیار بزرگ برای مسلمانان بود، به حدی که وقتی مسلمانان خواستند آغاز تاریخ اسلام را انتخاب کنند، حضرت عمر رضی الله عنه آنان را جمع کرد تا با هم این مسأله را بررسی کنند. سرانجام دریافتند که شروع هجرت و برپائی دولت یک تحول بزرگ و شکوه مند است، و اهمیت این را دارد که آغاز تاریخ اسلام برگزیده شود.
 به این ترتیب دولت اسلامی تأسیس شد و اسلام جزیره عرب و اطراف آن را با نور خود روشن کرد. پس از آن نوبت خلافت راشده و سپس سایر خلفاء فرا رسید و دائره فتوحات اسلامی گسترش یافت و خیر و برکت برخاسته از آن بخش های زیادی از جهان را، از شرق تا غرب، از اندونیزیا که در شرق قرار داشت تا مدیترانه در غرب، همه جا فتح شد. اگر مجاهدین در آن زمان می دانستند که آن طرف بحر[اقیانوس] اطلس نیز زمین خشکه ای وجود دارد، قطعاً تن به دریا می زدند تا آن سرزمین ها را نیز فتح نموده و خیر و برکت را در آن منتشر کنند. چنانچه عقبه بن نافع، یکی از آن مجاهدین در حالیکه سوار بر اسب اش وارد ساحل اطلس گردید گفت: "پروردگارا اگر می دانستم که پشت این بحر[اقیانوس]، زمین خشکه وجود دارد، قطعاً وارد آن می شدم تا به سراغ آن سرزمین بروم." در روایت دیگر چنین آمده است که او اسب اش را وارد آب بحر نمود تا جای که آب به گلویش رسید، سپس گفت: "پروردگارا شاهد باش که راه عبور نیست، اگر راهی برای عبور می بود قطعاً ادامه می دادم."
وضعیت مسلمانان به این ترتیب مملو از عزت و بزرگی ادامه یافت، تا آنکه کفار استعمارگر دانستند که سبب عزت مسلمانان همانا حکم به اسلام زیر سایه خلافت و بیرق عقاب که بیرق «لا اله الا الله محمد رسول الله» است، می باشد. بنابر این، تمام تلاش خویش را برای فروپاشی این دولت به کار انداختند. بزرگترین قدرت کفار در آن زمان انگلیس بود. از آغاز قرن هجدهم شروع به مبارزه نمود تا آنکه توانست در ربع اول قرن بیست میلادی با استفاده از خائنین عرب و ترک، دولت خلافت را سقوط دهد. از اینجا به بعد مسلمانان از هم پاشیدند و سرزمین های شان، محل گشت و گزار دشمنان اسلام قرار گرفت! تا جائیکه به قرآن اهانت شد، اما آنان از خود هیچ عکس العملی نشان نمی دادند، به رسول اسلام صلی الله علیه وسلم توهین می شد، باز هم خون در رگ های شان به جوش نمی آمد، به محارم و مقدسات اسلام تجاوز صورت می گرفت اما لشکرهای شان در اردوگاه های خویش خوابیده بودند و حکام آنان را به حرکت نمی آوردند مگر بر علیه خود شان، چنانکه در برابر مردم ناتوان و ضعیف همچون شیر می غریدند. اما در برابر دشمنان اسلام از شدت ترس و وحشت سر به زیر می انداختند تا آنکه وضعیت به جای رسید که ما اکنون در آن قرار داریم.
ای مسلمانان جهان، بویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
قطعاً وضعیت کنونی مسلمانان بهبود نخواهد یافت، مگر با آنچه که وضعیت مسلمانان اوائل تغییر کرد. حاکمیت بر اساس اسلام در دولت خلافت راشده زیر سایه رایه عقاب یعنی رایه رسول الله صلی الله علیه وسلم و دقیقاً به همان طریقه ای که شخص رسول الله صلی الله علیه وسلم پیام اسلام را رسانید، به پیش برده شود؛ طریقه ای که بر اساس آن نخست باید یک گروه تنها بر اساس اسلام و نه هیچ چیز دیگری تشکیل گردد، سپس این گروه با امت تفاعل نموده و از صاحبان قدرت طلب نصرت و یاری کند و این طریقه را ادامه دهد تا آنکه الله سبحانه و تعالی این گروه را نصرت داده و حاکمیت اسلام و دولت اسلام را برپا دارد. این یگانه راه بهبود وتغییر وضعیت مسلمانان است، و تنها به همین طریقه است که امت از پرتگاهی که در آن قرار گرفته اند بیرون می آیند و مجدداً تاریخ شکوفائی خویش را دوباره زنده می کنند. آن حکومت، همانا خلافت راشده است، خلافتی که اسلام را در داخل تطبیق و با دعوت و جهاد آن را به جانب سائر جهانیان حمل می کند و الله عزیز و حکیم نیز آن را کمک و یاری خواهد نمود. انشاء الله
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ
[غافر: 51]
در حقيقت ما فرستادگان خود و كسانى را كه گرويده ‏اند در زندگى دنيا و روزى كه گواهان برپاى مى ‏ايستند قطعاً يارى مى ‏كنيم.
البته نیاز به کار و تلاش برای برپائی خلافت تنها بر این اساس نیست که خلافت از منظر واقعیت یگانه راه پیروزی است و بس. بلکه قبل از هرچیزی به این دلیل که آن یک فرض بزرگ از جانب الله است(ما در فرائض و یا تاج سائر فروض) که توسط آن احکام برپا گردیده و حدود جاری می گردد، می باشد. در نبود آن، نه احکام اسلامی بالای مردم تطبیق می گردد و نه حدود جاری می شود. چون می دانیم که آنچه ادای یک واجب بدون آن ممکن نیست، خود نیز واجب می باشد. بنابرین، برپائی خلافت فرض است آن هم فرض که در مقایسه با دیگر فرائض مقدم است! پس هرکی توانائی کار برای برپائی خلافت را دارد ولی فعالیت نمی کند، مرتکب گناه بس بزرگی شده و به دلیل این گناه بزرگ بر اساس حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم گویا با مرگ جاهلیت مرده است.
... وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
(رواه مسلم)
... هر کی درحالی بمیرد که بیعتی در گردن ندارد، با مرگ جاهلیت مرده است.
تأسیس خلافت و نصب خلیفه فرض است! چنانچه مسلمانان پیش از آنکه به مراسم تدفین پیکر مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم بپردازند، به مسأله تعیین خلیفه پرداختند، زیرا خلافت اهمیت و بزرگی خاص خود را دارد. چنانکه بزرگان صحابه رضی الله عنهم اجمعین متفق به این نظر شدند که پرداختن به نصب خلیفه اولویت دارد بر این فرض(دفن پیکر مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم).
اهمیت دیگر خلافت این است که به رهبری خلیفه و یا امام، فتوحات صورت می گیرد.
... وَإِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ...
(رواه مسلم)
... امام همچون سپر است که در عقب او جنگیده و به او پناه برده می شود...
بنابرین، خلیفه و خلافت به سان سپر هستند، یعنی هرکی پناه گاهی داشته باشد، به خواست الله سبحانه و تعالی، سر انجام پیروز خواهد گردید، حقوق و سرزمینش هرگز ضایع نشده و دشمنانش هرگز جرأت نزدیک شدن به آن را پیدا نخواهند کرد. تاریخ اسلام گویای این ادعاء است؛ کجاست بیزانس و اقتدار سلطتنی اش؟ کجاست مدائن و کسراها؟
اگر دولت اسلام، سربازان اسلام و عدل اسلام نمی بود، چه کسی می توانست ندای تکبیر را در این سرزمین های پهناوری که طول و عرض زمین را فرا گرفته بود و از این بحر تا آن بحر ادامه داشت، بلند نماید؟ اگر خلافت می دانست که آن سوی آب های شرق و یا غرب سرزمینی وجود دارد، قطعاً تن به آب می زد تا آن سرزمین را به جانب الله رحمن، رحیم، عزیز و حکیم، دعوت کند.
ای مسلمانان جهان، به ویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
در گذشته نیز دو بار دیگر بر شما نداء کردیم:
بار نخست، در بیستم ربیع الثانی سال 1385هـ.ق مصادف با هفدهم آگست 1969م، یعنی تقریباً پنجاه سال قبل. آن نداء به مثابه ای زنگ خطری بود مبنی بر اینکه افکار و احکام اسلام در نزد مسلمانان در حال بی ثبات و متزلزل شدن است. این بی ثباتی به گونه ای آشکارا در میان مسلمانان ملاحظه می شد! از آنجای که حزب التحریر پیشگامی است که هرگز به مردم خود دروغ نمی گوید، آنچه در توان داشت برای برگرداندن اعتماد به افکار و احکام اسلام به خرچ داد و الله سبحانه وتعالی را سپاس گزاریم که در این کار و تلاش، مؤفقیت قابل توجهی را نیز حاصل نمود.  
 بار دوم، بیست و هشتم رجب 1426هـ.ق مصادف با سپتمبر 2005م بود، یعنی بیست سال قبل. آن نداء در فضای کاملاً داغ صورت گرفت، دقیقاً زمانیکه غرب به سرکردگی امریکا متوجه شد که تلاش های سالیان متمادی اش برای بی اعتمادی میان مسلمانان وافکار و احکام اسلامی به باد فنا رفته است. در آن مقطع زمانی، حزب التحریر با سایر مسلمانان مخلص مؤفق شدند تا فاصله های ایجاد شده را از میان مردم برطرف کنند. امریکا اما زمانی متوجه شد که مسلمانان در جهت کار برای تأسیس خلافت راشده قدم بر می دارند، حملات خویش را بالای حزب، گاه به صورت مستقیم و گاهی هم توسط مزدورانش افزایش داد و اقدام به جنگ های نمود که برخی آن را از روی بغض و کنیه توزی با اسلام، جنگ های صلیبی اعلام نمود، مانند جنگ در عراق و افغانستان.
بنابرین، ما در ندای دوم خویش سعی کردیم دشمنی غرب به رهبری امریکا را با خلافت و مسلمانان، به ویژه دعوتگران خلافت، واضح سازیم. ما در آن نداء بیان کردیم که دشمنان اسلام می خواهند گام های مسلمانان را در جهت تأسیس خلافت متزلزل نموده و آن را از کار بی اندازد. این مسئله را نیز توضیح دادیم که مسلمانان قطعاً موفق خواهند شد تا دشمنان دیرینه ای خود را شکست دهند، به شرط آنکه به احکام اسلام پابندی داشته و در دینداری شان با الله سبحانه و تعالی مخلص بمانند، و تنها به او تعالی که توانا و عزیز است، مراجعه کنند.
اینک این ندای موسوم به «قبل از آخر» را در حالی متوجه شما نموده اعلام می کنیم که خلافت به رأی عام و دیدگاه اکثریت مسلمانان مبدل گردیده است.
حالا دیگر چیزی به جزء این باقی نمانده که الله سبحانه و تعالی به نصرت دهندگانی همچون انصار رسول الله صلی الله علیه وسلم و افرادی مانند سعد اجازه نصرت را عنایت فرماید. مردانی که با نصرت دادن به دعوتگران خلافت، دین شان را یاری نموده و با نصرتی که به حزب التحریر می دهند، خلافت راشده دوم را برپا خواهند نمود. خلافتی که پس از این حکومت های ستمگر، بر منهج نبوت، دوباره تأسیس خواهد شد و به این ترتیب وعده الله سبحانه و تعالی و مژده رسول الله صلی الله علیه وسلم، جامه عمل پوشیده و عملی خواهد شد.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ
[نور: 55]
الله به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين خود قرار دهد.
...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ نُبُوَّةٍ
(رواه احمد)
.. سپس ملک جبری بوده و تا زمانی که الله متعال بخواهد ادامه خواهد یافت، سپس هرگاه الله بخواهد آن را برخواهد داشت؛ سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.
ما این «ندای قبل از آخر» را در حالی به شما اعلام می کنیم که خواهان خیر برای شما هستیم. بناً، ای مسلمانان و ای صاحبان قدرت، برای نصرت به حزب التحریر و تأسیس دوباره خلافت بر منهج نبوت بشتابید، نه اینکه تأسیس خلافت را از سوی حزب تنها نظاره کنید. آگاه باشید که خیر و پاداش را که شما امروز در پیوستن تان با داعیان خلافت حاصل می نمائید، هرگز به سان خیر وپاداش نخواهد بود که فردا به این صفوف خواهید پیوست، هرچند هر دو حالت عاری از خیر و نیکی نیست.
لا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
[حدید: 10]
كسانى از شما كه پيش از فتح مكه انفاق و جهاد كرده ‏اند با ديگران يكسان نيستند آنان از حيث درجه بزرگتر از كسانى‏ اند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداخته‏ اند، و الله به هر كدام وعده نيكو داده است و الله به آنچه مى‏ كنيد آگاه است.
ما این نداء را به شما اعلام می کنیم تا پس ازین به جزء از الله عزیز و جبار دیگر از کسی ترس و هراسی نداشته باشید، و با خود نگوئید که «اگر ما شما را یاری کنیم، امریکا و غرب در برابر ما قرار خواهد گرفت،» زیرا مقاومت آنان از هم پاشیده و پشت شان در برابر کسانی که به الله ایمان آورده و به دعوت، پناه و نصرت داده اند، خواهد شکست.
وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ
[روم: 47]
و يارى ‏كردن مؤمنان بر ما فرض است.
در این نداء، عزت و سربلندی شما و ذلت و خواری دشمنان تان را به یاد تان می دهیم. شما مسلمانان هستید و کسانی هستید که الله سبحانه وتعالی را پروردگار، اسلام عزیز را دین و محمد صلی الله علیه وسلم را پیامبر خویش پذیرفته و به آنان ایمان آورده اید.
شما کسانی هستید که به یاری پروردگار خویش توانا «لاقوة إلا بالله» و به وسیله دین تان عزت مند و سربلند می باشید «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین». شما نوادگان راشدین و نوادگان کسانی هستید که اندلس(اسپانیا) را فتح کرده و تمدن اسلام را در آن منتشر کردند. شما نوادگان معتصم هستید، همان که لشکر انبوهی را به کمک و دفاع از زنی رهبری نمود که یک فرد رومی به او ظلم کرده و وی ندای «وا معتصما» را فریاد زد. شما نوادگان «هارون رشید» هستید، همان که پاسخ پیمان شکنی پادشاه روم با مسلمانان را با لشکری داد که قبل از شنیدن آوازه آن، به سراغش رسید. شما نوادگان «صلاح الدین ایوبی» هستید، همان مجاهد غیور که صلیبی ها را شکست دندان شکن داده و آنان را به سزای اعمال شان رساند و نیز نوادگان قتز و پبرس که تاتار را مغلوب نمودند. نوادگان محمد فاتح، فرمانده جوانی که الله سبحانه وتعالی شرف فتح قسطنطنیه(مرکز امپراطوری روم) را برایش داد. چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فتح آن مژده داده بود:
... فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا، وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ
(مسند احمد)
فرمانده این نبرد بهترین فرمانده و لشکری که آن را فتح می کند بهترین لشکر است.
نوادگان «سلیمان قانونی» خلیفه ای که فرانسه برای رهائی پادشاه خویش از او طلب کمک نمود. نوادگان «سلیم سوم» خلیفه ای که امریکا در زمان حکومت اش برای جواز عبور کشتی های خود  در بحر، سالانه برای والی او در الجزائر مالیات می پرداخت. نوادگان «عبدالحمید» حکمروای که میلیون ها سکه طلائی را یهود برای خزانه دولت پیشنهاد نمود تا فلسطین را تجزیه کنند. اما این پول هنگفت مغرورش نکرد و هرگز از فشارهای بین المللی که جهت شهرک سازی در فلسطین بالایش اعمال می گردید، نه هراسید. وی این سخن مشهورش را در آن زمان گفته بود: "اگر حیوان درنده بدنم را پاره پاره کند برایم آسان تر از آن است که شاهد جدا شدن فلسطین از پیکر دولت خلافت باشم، بهتر است یهود این میلیون ها پولش را نزد خود نگهدارد و هرگاه روزی دولت خلافت از هم پاشید، آنان می توانند در آن هنگام فلسطین را بدون پرداخت چیزی از آن خود کنند." این خلیفه ای مسلمانان که رحمت الله بر او باد، بسیار دور اندیش بوده، چنانچه دقیقاً همان اتفاقی افتاد که او پیشبینی کرده بود.
حاکمان مزدور در حق فلسطین خیانت بزرگ کرده و آن را به دست یهود سپردند و حتی از یهود در فلسطین نگهبانی می کنند. همین خلیفه(سلیم سوم) با وجود شدت نیرنگ های کفار برعلیه او و دولت اسلامی، در اواخر قرن نزدهم(1890م) انگلیس را که ابر قدرت آن زمان بود، وادار کرد تا به خاطر منتشر نمودن چیزی از سوی یک شهروندی انگلیسی که بیانگر دشمنی با اسلام خوانده شد، رسماً به سفارت دولت اسلامی در لندن معذرت خواهی کند. این در حالی است که به قرآن کریم، کلام پروردگار جهانیان، از سوی کفار و یهودیان بی حرمتی صورت می گیرد، اما هیچ معذرت خواهی در کار نیست، زیرا مسلمانان امروز خلیفه ای ندارند که قرآن را قانون خود انتخاب کند و دولت را با تمام آنچه در اختیار دارد، بر علیه کافران که در برابر اسلام بی حرمتی می کنند، بسیج نماید.
آری! چنین است خلافت و چنین هستند مسلمانان زیر سایه ای خلافت! ای مسلمانان به یاد بیآورید زمانی را که آباء واجداد تان چنان بودند و آنگونه رفتار می کردند. شما نوادگان همان اجداد هستید، پس بشتابید به سوی همان حق که اجدادتان شتافتند و از آن پیروی کردند و سرانجام به سبب آن عزتمند گشتند.
در این «ندای قبل از آخر» یک بار دیگر آنچه را که قبلاً تذکر دادیم، مورد تأکید قرار می دهیم، و آن اینکه انشاء الله شما توانائی شکست دادن دشمنان تان را دارید، زیرا دولت های کفری استعمارگر در ظاهر بزرگ، اما در باطن ضعیف هستند، دارای سلاح های بزرگ، اما مردانی بزرگ ندارند، و سلاح بدون مردان غیور در برابر گروه مؤمنی که سلاح کمتر دارد اما توان بیشتر، اثرگذاری ضعیف خواهد داشت. این ادعاء یک حقیقتی است که نبردهای خلافت با دشمنان کافرش به خوبی بیانگر آن است. پس برتری در سلاح های جنگی به تنهائی نمی تواند میدان نبرد با مسلمانان را به نفع خود رقم زند، حتی اگر سلاح مادی شان اندک هم باشد، مسلمانان عقیده ای راسخ و صادقی دارند که برای شان انرژی و توان مبارزه و جنگی را می دهد که طاغوت های امروزی به سرکردگی امریکا، از آن بی خبراند. اما زمانی که به خواست و اجازه الله سبحانه وتعالی صبح خلافت شروع به دمیدن نمود، این توان را با چشم سر خواهند دید! و خلافت پیروزی های را یکی پس از دیگری نصیب گردیده و طاغوت های زمان به خانه های شان برخواهند گشت، در صورتی که برای شان خانه ای باقی بماند...
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
[ص: 88]
و قطعاً پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست.
در این نداء خطاب به شما چنین می گوئیم: از شما طلب نصرت می کنیم، پس با کسانی بپیوندید که قبل از شما به ما نصرت داده اند. به جانب شما دست همکاری دراز می کنیم، پس آن دستان را بفشارید و با کسانی یکجا شوید که در تلاش اند از ما دفاع کرده و یاری مان کنند، زیرا نزدیک است که کاروان به راه افتد، پس در این راه با ما همراه شوید.
وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا
[اسراء: 51]
و مى ‏گويند آن كى خواهد بود، بگو شايد كه نزديك باشد.
و ما مطمئن هستیم که الله متعال ما را نصرت و یاری خواهد داد.
وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ  بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
[روم: 4-5]
و در آن روز است كه مؤمنان از يارى الله شاد مى‏ گردند هر كه را بخواهد يارى مى‏ كند و اوست‏ شكست‏ ناپذير مهربان.  
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
حزب التحریر

Last modified onشنبه, 11 فوریه 2017

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه