با تطبیق نمودن اسلام،قوی ترین حاکم؛ خلیفه مسلمانان خواهد بود!
- نشر شده در پاکستان
هدف این حزب اعاده و بازگردانیدن زنده گی اسلامی و ابلاغ و رسانیدن دعوت اسلامی به جهان میباشد. مفهوم این هدف همانا بازگردانیدن مسلمانان ازلحاظ زنده گی و معیشت، به زندگی اسلامی در دار اسلام و جامعۀ اسلامی است. طوری که تمام امور زنده گی در آن مطابق احکام شرعی به پیش برود و دیدگاه و طرز دید در آن همانا حلال و حرام-تحت سایه دولت اسلامی که همان دولت خلافت است- می باشد. آن دولتی که مسلمانان درآن خلیفه را تعیین کرده با وی به سمع و طاعت-بر حاکم ساختن کتاب الله و سنت رسولش و برحمل اسلام منحیث رسالت جهانی توسط دعوت و جهاد به سوی جهانیان- بیعت میکنند.
حزب میخواهد که امت را به طور درست و با فکر روشن سرپا ساخته و میکوشد تا عزت و شوکت سابقش را بر وی اعاده نماید، به گونه ای که زمام پیشقدمی را از چنگ دولتها، ملت ها واقوام دیگر بدست گرفته، دولت ابر قدرت جهان راچنانچه درگذشته بود، اعاده نماید و سیاست اش را مطابق احکام اسلام به پیش برد.چنانچه هدف اش هدایت بشر و رهبری مسلمانانبرای مقابله با کفر و نظامها و افکارش میباشد تا اسلام همه کرۀ زمین را فرا گیرد.
حزب التحریر یک حزب سیاسی است که اساس و مبدء آن اسلام می باشد، لذا کارش سیاست و مبدء اش اسلام بوده؛ در میان امت و با امت کار و فعالیت می کند تا اسلام را قضیه مهم امت گردانیده و مسلمانان را به سوی برپایی خلافت به صفحۀ هستی و حکم به آن چه الله سبحانه وتعالی نازل کرده است، سوق داده رهبری کند.
حزب التحریر یک ساختار سیاسی بوده، تشکیل روحی، علمی، تعلیمی و یا هم یک تشکیل خیریه نیست؛ مفکوره اسلامی روح جسمش بوده همین مفکوره هستۀ و راز زندگیش می باشد.
با آن که اسلام مبدء وایدیولوژی جهانی هست، لیکن طریقه اش این نیست که از آغاز به صورت جهانی برایش کار و فعالیت کرده شود. بلکه ضرور است که به صورت جهانی به جانبش فرا خوانده شود، ولی ساحه کار و فعالیت برایش در یک یا چند قطر تعیین گردد تا در آن منطقه تمرکز یافته ودولت اسلامی درآنجا برپا گردد.
بدون شک که همه جهان شايسته ی دعوت اسلامی است. مگر مردم سرزمینهای اسلامی منقاد به دین اسلام میباشند، ضرورت است که دعوت از آنجا آغاز گردد و چون سرزمینهای عربی که بخشی ازسرزمینهای اسلامی اند و به زبان عربی سخن میگویند و آن زبان قرآن وحدیث و جزء جوهری اسلام و عنصر اساسی ازعناصر فرهنگ و ثقافت اسلامی میباشد، پس بهترین سرزمینها به آغاز حمل وابلاغ این دعوت، همانا سرزمینهای عربی اند.البته حزب دربخشی از سرزمینهای عربی ایجاد گردیده آغاز به حمل وپیشبرد دعوت کرد. سپس به گسترش دادن دعوت به شکل طبیعی آن پرداخت تا حدی که در بسیاری از سرزمینهای عربی و در عده یی ازاقطار اسلامی غیرعربی به کار وفعالیت ادامه داد.
فکره ای که حزب التحریر بر آن استوار بوده و در افرادش نیز تجسم نموده و کار میکنند تا امت در آن ذوب شده آنرا قضیه مهم خویش گرداند، همانا فکرۀ اسلامی است. یعنی عقیدۀ اسلامی و آن چه که از آن نشئت کرده ازاحکام وهمچنان افکاری که بر آن بنا گردیده است.
البته حزب از این مفکوره به قدری که برایش منحیث یک حزب سیاسی لازم می باشد، برگزیده است. منحیث حزبی که برای آوردن اسلام در جامعه فعالیت میکند، یعنی برای مجسم ساختن اسلام در حاکمیت، روابط و سائر امور زندگی. همچنان حزب هرآنچه را که بر گزیده است به طور تفصیلی در کتب و نشریات خود توضیح و بیان نموده و دلیل تفصیلی هر حکم، رأی، فکر و هر مفهوم را ذکر و بیان کرده است.
عمل حزب التحریرهمانا بدوش کشیدن دعوت اسلامی برای تغییر دادن وضع جامعۀ فاسد و تبدیل کردن آن به جامعۀ اسلامی توسط تغییر دادن افکار موجوده در آن به افکار اسلامی است تا آنکه افکار اسلامی رأی عام را نزد مردم تشکیل داده به مفاهیم و ارزشهایی تبدیل شود که مردم را به تطبیق آن، عمل به مقتضیاتش و به تغییر مشاعر و احساسات جامعه وادار سازد تا آنکه مشاعر و احساسات، همه احساسات اسلامی شده از آنچه الله سبحانه وتعالی راضی میگردد راضی شود و در مقابل آنچه الله سبحانه وتعالی ناراضی میشود ناراض گردد و به حرکت آید و روابط در آن تغییر کرده به روابط اسلامی تبدیل شود که مطابق احکام و فیصله های اسلام حرکت نماید.
این عملکردهای که حزب بدان اقدام میکند، اعمال سیاسی اند، چون حزب در اعمال مذکور شئون مردم را مطابق احکام و فیصله های شریعت به پیش میبرد و سیاست نیست مگر پیشبرد شئون و امور مردم مطابق احکام ومعالجات اسلام. در این اعمال سیاسی همانا تعلیم و تثقیف امت به ثقافت اسلامی آشکارمیگردد که بمنظور ذوب شدن امت دراسلام و نجات یافتنش ازعقاید فاسد، افکار نادرست، مفاهیم غلط و متأثربودن از افکار و نظریات کفری به پیش برده می شود. چنانچه در میان اعمال سیاسی مذکور مقابله فکری و مبارزۀ سیاسی تبارز میکند.
اما مقابلۀ فکری همانا در مقابله کردن با افکار و نظامهای کفری ظاهر میشود. همانطوریکه در میدان مقابله با افکار نادرست، عقاید فاسده و مفاهیم غلط و در بیان فساد و ظاهر ساختن نادرستی آنها و بیان حکم اسلام در مورد آنها تجلی می یابد. مبارزهٔ سیاسی همانا در میدان مقابله با کافران استعمارگرمتجلی است که بمنظور نجات امت از سیطرۀ ایشان و رهائی اش از نفوذ آنها و برای برکندن ریشه های فکری، ثقافتی، سیاسی، اقتصادی و نظامی آنان از همه سرزمین های اسلامی صورت میگیرد.همچنان درمقابله با حاکمان و آشکارسازی خیانت و دسیسه های شان در برابر امت و در محاسبه و انکار و انتقاد بر ایشان هنگامی که حق امت را تلف کنند و یا در ادای حقوق شان تقصیر نمایند، یا امری از امور شان را فروگذاشته توجه نکنند و یا از احکام اسلام مخالفت ورزند،متجلی است.
پس عمل حزب همه اش سیاسی میباشد، برابر است که خارج از حکومت باشد یا داخل حکومت. لذا کارش تعلیمی نیست، چون مدرسه نمیباشد همانطور که وظیفه و کارش وعظ و ارشاد نیست، بلکه عملش سیاسی است که افکار و احکام اسلام را اعطا میکند تا به آن عمل کرده شود و برای پیاده ساختن آن در برنامه زنده گی و در دولت فعالیت صورت گیرد.حزب اسلام را حمل میکند تا تنها آن تطبیق گردد و عقیده اش اساس دولت و اصل قانون اساسی و سائر قوانین در دولت گردد، زیرا عقیده اسلام عقیدهٔ عقلی بوده و همچنان عقیدهٔ سیاسی میباشد که از آن نظامی نشئت کرده که تمام مشاکل انسان را معالجه می کند. چه مشاکل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و غیره باشد.
حزب مردان و زنان مسلمان را به عضویت خود میپذیرد، قطع نظر از اینکه عرب باشند یا غیر عرب، سفید پوست باشند یا سیاه پوست؛ چون این حزب، حزبِ است برای همه مسلمانان و همه مسلمانان را به سوی بدوش گرفتن اسلام و پذیرفتن نظامهایش فرا میخواند، صرف نظر از قومیت ها، رنگها و مذاهب شان، چون به سوی همه ازدیدگاه اسلام توجه دارد.
طریقه ربط و جذب افراد در آن توسط پذیرفتن عقیدۀ اسلامی، پخته شدن در ثقافت حزبی و برگزیدن افکار و آرای حزب میباشد، و خود شخص هست که هنگامی در حزب ذوب میشود و آنگاه که دعوت باوی برخورد میکند و او افکار و مفاهیم دعوت را بر میگزیند، پذیرش خود را بر حزب لازم میگرداند. بنابر آن رابطی که افراد حزب را با هم یکجا میسازد همانا عقیدۀ اسلامی و ثقافت حزبی نشئت کرده از این عقیده میباشد. هم چنین حلقات زنان در حزب جدا از حلقات مردان بوده و سرپرست حلقات زنان همانا شوهران یا محارم ایشان و یا خود زنان میباشند
(ترجمه)
رئیس دیوان مظالم حزب التحریر به تاریخ 11 صفر سال 1424هـ.ق مصادف با 2003.04.13م اعلام نمود که انجنیر و عالم اصول فقه «عطا بن خلیل ابورشته»-ابو یاسین- به صفت امیر حزب التحریر انتخاب گردید. شیخ عطا که توجه زیادی به دعوت دارد، حزب را به بهترین وجه ممکن اداره می کند و توانائی ها و شادابی جوانان حزب را در پیش برد دعوت به بهترین صورت به کار می گیرد و بسیار امیدوار است که الله سبحانه وتعالی وی را به جانب نصرت و پیروزی هدایت و یاری نماید.
مختصری از زنده گی نامه امیر حزب:
او عطا بن خلیل بن احمد بن عبدالقادر خطیب ابورشته بوده، به گمان اغلب در سال 1362هـ.ق برابر با 1943م در خانواده ای متدین معمول و در قریه کوچک(رعنا) از مربوطات الخلیل سرزمین فلسطین چشم به جهان گشود. او در حالی که هنوز کودک بود شاهد اشغال فلسطین توسط دولت یهودیان به کمک انگلیس و خیانت سران عرب در سال 1948م بود. سپس به همراه خانواده اش به کمپ های آواره گان در نزدیکی شهر الخلیل نقل مکان نمود.
تعلیمات ابتدائی و متوسطه را در کمپ یاد شده به پایان رسانید و شهادت نامه نخست اش موسوم به(مترک اردنی) را در سال 1960م از لیسه عالی حسین بن علی در شهر الخلیل به دست آورد، سپس شهادت نامه دوم و نهائی موسوم به(التوجیهی المصری) را در سال 1961م از مکتب ابراهیمی در شهر قدس شریف کسب نمود. پس از آن وی در سال 1961-1962م شامل دانشکده انجنیری دانشگاه قاهره-مصر شده و دیپلوم لیسانس اش را در سال 1966م در رشته انجنیری ساختمانی(سیول) به دست آورد. وی پس از فراغت از دانشگاه؛ چند سال به صفت انجنیر در شماری از کشورهای عربی مشغول کار بود. ابورشته کتابی نیز در فعالیت های انجنیری شهری زیر عنوان «الوسیط فی حساب الکمیات و مراقبة المبانی و الطرق»(معجم محاسبه مقادیر و مراقبت از ساختمان ها و سرک ها) تألیف نمود.
وی در جریان تعلیمات متوسطه و در نیمه قرن بیستم با حزب التحریر همراه شد. او شکنجه و فشارهای فراوانی را برای اعلای کلمة الله در زندان های ظالمان متحمل گردید و در تمام بخش های تنظیمی و اداری حزب فعالیت نمود تا این که الله متعال خواست تا مسئولیت امارت حزب سر از تاریخ 11 ماه صفر 1424هـ.ق برابر با 2003.04.13م بر دوش وی گذاشته شود و او پیوسته از الله متعال می خواهد تا وی را در حمل این بار سنگین کمک و یاری نماید.
عطا بن خلیل ابورشته در علوم اسلامی کتاب های ذیل را تألیف نموده است:
1- تفسیر سوره بقره زیر عنوان(التیسیر فی أصول التفسیر)؛
2- تحقیقاتی در اصول فقه(تیسیر الوصول إلی الأصول)؛
3- شماری از جزوه ها؛
4- بحران های اقتصادی، واقعیت و راه حل های آن از نظر اسلام؛
5- جنگ جدید صلیبی در الجزیره و خلیج؛
6- سیاست صنعتی شدن و ساختن دولت صنعتی.
حزب تا کنون کتاب های زیر را در زمان امارت وی منتشر نموده است:
أ- مقومات نقسیه اسلامی؛
ب- قضایای سیاسی سرزمین های اشغال شده مسلمانان؛
ت- اصلاح و توسعه کتاب مفاهیم سیاسی؛
ث- اساسات تعلیمات سیستماتیک در دولت خلافت؛
ج- دستگاه های دولت خلافت در حکم و اداره؛
از جمله فعالیت های قابل توجهی که در زمان امارت شیخ عطا صورت گرفته این است که حزب به تاریخ 28 رجب 1426هـ.ق برابر با 2005.09.02م نداء عامی را به مناسبت سالروز دردناک سقوط خلافت که هشتاد و چهار سال پیش از آن روز اتفاق افتاده بود، خطاب به مسلمانان جهان سر داد. حزب فریاد این نداء را آن روز پس از نماز جمعه در میان گروه های مسلمانان جهان بلند نمود، فریادی که از شرق در کرانه های اقیانوس آرام-از اندونیزیا شروع- تا غرب در سواحل اقیانوس کبیر سر داده شد؛ این نداء تأثیر شگفت انگیزی داشت. به علاوه آن؛ حزب فعالیت های همه گانی دیگری نیز برای بلند نمودن صدای حق انجام داده که شامل کنفرانس ها، مظاهره ها، سمینارها و سائر موارد می گردد.
سال های که از زمان امارت امیر فعلی حزب می گذرد مملو از خیر و برکت بوده که از الله سبحانه وتعالی می خواهیم آن را گسترش و افزایش بخشد. هم چنین نشانه های نصرت الهی به خواست او تعالی و به رهبری امیر فعلی بالای حزب در حال درخشیدن است و با تمام وجود آرزومندیم زمان فعلی همان زمانی باشد که الله متعال در آن اجازه نصرت را عنایت فرموده است.
از جمله نشانه های شخصیت امیر جلیل القدر حزب می توان به زهد، تقوا، جدیت و پایبندی به احکام شریعت و دانش وی اشاره نمود. امیر حزب قبلاً در بخش های مختلف رهبری حزب مسئولیت داشته، به ویژه سخنگوی رسمی، معتمد(مسئول ولایت) عضو دفتر امیر قبلی. کار کردن در بخش های یاد شده به امیر حزب توانائی بیشتر داده تا حزب را با درک کامل از جزئیات کاری هر بخش و فعالیت ها و پیگیری درست امور رهبری نماید و از همین رو است که جوانان حزب در جریان فعالیت های شان(در سراسر جهان) تصور می کنند که شخص امیر در همه جا با آنان حضور داشته و حتی در جریان جزئیات کاری شان قرار دارد و همین ویژه گی است که به وی فرصت داده تا از توانائی های جوانان حزب به بهترین وجه ممکن در راه دعوت استفاده نماید.
شیخ عطا همواره از الله سبحانه وتعالی می خواهد وی را کمک و یاری نماید تا امانتی را که بر دوشش گذاشته شده به گونه ای که الله و رسول اش صلی الله علیه وسلم دوست دارند حمل نموده و در این کار پایدار باقی بماند، و امیدوار است الله متعال نخستین سنگ بنای خلافت راشده ثانی را با دستان وی پایه گذارد نماید؛ بیشک او تعالی شنوا و استجاب کننده است.
طریقه و طرزالعمل در حمل وپیشبرد دعوت همانا احکام شرعی اندکه از طریقهٔ فعالیتپیامبر الله صلی الله علیه وسلم در حمل وپیشبرد دعوت اخذ گردیده است. بدلیل این قول الله سبحانه وتعالی:
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً
[احزاب:21]
به تحقیق برای شماالگوی نیک رسول الله صلی الله علیه وسلم است، آن کسیکه به ثواب الله و روز قیامت امیدوار باشد ویاد الله رابسیار کنند.
و به این قول الله سبحانه وتعالی:
قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
[آلعمران:31]
ای محمد صلی الله علیه وسلم بگو اگر شما الله را دوست دارید از من پیروی کنید تا الله شما را دوست داشته باشد و گناهان شما را مغفرت کند.
و این قول او سبحانه وتعالی:
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا
[حشر:7]
آنچه پیامبربرایتان دهد-امرکند- بگیرید واز هر چیز منع کند واگذارید.
غیر از اینهانیز آیات زیادی اند که دلالت بر وجوب پیروی و اقتدا به رسول الله صلی الله علیه وسلم و اخذ از او می کند، چون مسلمانان امروزدردارکفر زنده گی میکنند- بدلیل آنکه به غیر آنچه الله سبحانه وتعالی فرستاده بر آنان حکومت می شود- دار(سرزمین) ایشان به مکه در زمان بعثت پیامبر صلی الله علیه وسلم شباهت دارد. بنابر آن واجب است که دور مکی را در حمل دعوت، محل اقتدا و پیروی خویش قرار داد.
برای بررسی کننده در سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم از زمان مکی تا هنگام تأسیس دولت در مدینه منوره ظاهر میشود که وی صلی الله علیه وسلم مراحل بارزی را پیموده است که در آن به کارهای آشکارو معینی اقدام می کرد. بنابرآن حزب طریقهٔ خود را درحرکت ومراحل حرکتش وکارهای که باید در این مراحل انجام شود همه را از اعمالی گرفته است که رسول الله صلی الله علیه وسلم درمراحل تأسیس دولت خود انجام داده بود.
حزب التحریر طریقهٔ حرکت به سوی تأسیس نظام را به سه مرحله مشخص کرده است:
مرحله اول را حزب در سال 1372هجری قمری برابر با1953میلادی در قدس(فلسطین) بدست مؤسس حزب عالم جلیل القدر،مفکر بزرگ، سیاستمدارتوانا و قاضی در محکمه استئناف در قدس، شیخ تقی الدین نبهانی رحمت الله علیه آغاز کرد، و حزب در آن مرحله با افراد امت تماس میگرفت و فکره و طریقۀ خویش را به طور انفرادی به آنان پیشکش میکرد و هرکس که میپذیرفت او را درحلقات حزبی برای تربیت عمیق تنظیم میکرد تا وی را به افکار و احکامی از اسلام که برگزیده ذوب نموده به شخصیت اسلامی مبدل نماید، شخصیتی که به اسلام فعالیت کند وازعقلیه و نفسیه اسلامی برخوردار بوده برای حمل و رسانیدن دعوت به مردم بمیدان بیرون شود.
هرگاه شخص به این سطح رسید، پذیرش خود را بر حزب لازم ساخته و حزب او را به عضویت خود میپذیرد. چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در مرحلۀ اول دعوت خود-که سه سال دوام کرد- همین روش را عملی کرد که مردم را به صورت انفرادی دعوت مینمود وآنچه را الله سبحانه وتعالی به آن مبعوثش کرده بود به ایشان عرضه می نمود و هر کس به وی ایمان میآورد او را به اساس همین دین به طور سری در جماعۀ خویش داخل میکرد و به تربیۀ اسلامی وی و آموزش قرآن برایش حرص میورزید تا آنکه ایشان را در اسلام ذوب کرده و با ایشان به طور مخفی بازدید میکرد و به طور مخفی در جاهای نامعلوم ایشان را تعلیم و تربیت میکرد و در حال اخفاء به عبادات خویش میپرداختند. سپس نام اسلام در مکه شایع و عام شد و مردم در باره اش به گفتگو پرداخته دسته دسته در آن داخل گردیدند.
در این مرحله توجه حزب به جانب درست کردن جسمش و تکثیر پیروانش و تربیت و تثقیف افراد در حلقاتش به ثقافت عمیق حزبی متمرکز بود تا آنکه توانست کتلۀ حزبی از جوانانی تشکیل دهد که در اسلام ذوب شده بودند و افکار حزب را برگزیده با آن به فعالیت آغاز کرده وآن را به جانب مردم حمل نمودند. بعد ازآنکه حزب توانست این کتله حزبی را تشکیل دهد و جامعه هم وجود آنرا درک نموده درموردش شناخت پیداکرد وافکار و دعوتش را شناخت تا این که حزب به مرحلۀ دوم انتقال کرد.
مرحلهٔ دوم که مرحلۀ تفاعل با امت است بمنظور کشانیدن دعوت به صحنه عملی میباشد. همچنان برای ایجاد آگاهی عمومی و رأی عام نزد امت در مورد افکار و احکام اسلام که حزب آنها را برگزیده فعالیت صورت میگیرد تا امت آنرا افکار خویش قرار داده برای پیاده کردن آن در برنامه زنده گی کار و فعالیت نماید و در راه برپا کردن دولت خلافت و نصب خلیفه برای اعادۀ زنده گی اسلامی وپیشبرد دعوت اسلامی به جهان با حزب همنوا شده حرکت کند. درین مرحله حزب به مخاطب قرار دادن عام مردم به صورت خطاب دست جمعی انتقال کرده و به کارهای ذیل مبادرت میورزد:
أ. مقابله با دولت های کافرو استعمارگرِکه بر سرزمینهای اسلامی سیطره و نفوذ دارند و مبارزه دربرابراستعماردرهمه اشکالش، چه فکری باشدیا سیاسی، اقتصادی ویا نظامی و کشف نقشه هایش و رسوا کردن دسیسه ها، برای نجات و آزادی امت از سیطرهٔ آن و از هرگونه تأثیر نفوذش.
ب. انتقاد بر حُکام در سرزمینهای عربی و اسلامی و افشا کردن ایشان، محاسبه با آنها و انکار بر ایشان هرگاهی که حقوق امت را تلف کردند یا در ادای حقوق شان تقصیر نمودند و یا امری از امور امت را واگذاشته توجه نکرده و نیز هرگاه که از احکام اسلام خلاف ورزی کرده اند.همچنان فعالیت برای از بین بردن حکمرانی ایشان و برپایی حکم اسلام بجای آن.
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
[حجر:94]
پس تو به صدای بلند آنچه راکه مأموری به خلق برسان و از مشرکان روی بگردان.
او صلی الله علیه وسلم بعد از این آیت کار خود را آشکار کرده قریش را به سوی کوه صفا فراخواند و به ایشان خبر داد که وی به رسالت مبعوث شده است و از آنان خواست که به وی ایمان بیاورند. همچنان به عرضه کردن دعوت خود به گروهها آغاز کرد، همانطور که به افراد نیز عرضه میکرد و به مخالفت با قریش، معبودان آن ها، عقاید و افکار شان پرداخته نادرستی، فساد و خطا بودن آنها را بیان میکردور آن ها طعن وارد مینمود و نیز بر آن ها تاخت وتاز میکرد، همانطوری که برهمه ی عقاید و افکار موجوده هجوم میبرد و انتقاد میکرد. آیات پیاپی در این مورد نازل میگردید و در رد و مهاجمه بر آنچه ایشان انجام میدادند؛ ازقبیل: سودخواری، زنده بگور کردن دختران، خیانت در ترازو و پیمانه، ارتکاب فعل زشت زنا و... آیات فرود میآمد. چنانچه در هجوم برزعیمان و سرداران قریش و سبکسر شمردن ایشان و سبکسر شمردن پدران ایشان و کمعقل خواندن آنان و در مورد رسوا ساختن دسیسه های شان بر ضد رسول الله صلی الله علیه وسلم و ضد دعوت و اصحابش نیزآیات نازل میگردید.
حزب در بدوش کشیدن افکارش و درمقابله کردنش با افکار وکتله های سیاسی دیگر و در متصدی شدنش برای مقابله با دولت های کافر استعمارگر و در انتقاد و پرخاشش با حُکام و در همه ی این موارد صریح، آشکارودارای لهجۀ رسا بوده بدون در نظرداشت نتایج و اوضاع، مدارا، مداهنت، تلطف و تملق نمیکند و سلامت را ترجیح نمیدهد. بنابر آن با هر کسیکه با اسلام و احکام آن مخالفت میکرد به منازعه و مقابله میپرداخت و این امر حزب را به اذیت شدید از جانب حُکام؛ از قبیل: حبس کردن، تعذیب، تبعید، پیگیری، تحریم خوراک، منع کردن مصالح و ضروریات، منع کردن از سفر و قتل مواجه کرده است. چنانچه حُکام ظالم در عراق، سوریه و لیبیا دهها عضو آنرا کشته اند، همانطور که محبس های اردن، سوریه، عراق، مصر، لیبیا، تونس، اوزبکستا وغیره کشورها مملو از جوانان حزب میباشد و این همه در پیروی و اقتدا به رسول الله صلی الله علیه وسلم است. چنانچه آنحضرت صلی الله علیه وسلم رسالت اسلام را به همه جهان به صورت چلنج درمقابل همه و به صورت آشکارا عرضه داشت.
در حالیکه به حق و حقیقتی که به سوی آن دعوت میکرد ایمان و یقین کامل داشته همه یجهان را به صورت کامل چلنج میداد و بدون اینکه روی عادات و تقالید یا ادیان و عقاید یا حکام و یا اهل بازار هیچگونه حسابی نماید. در برابر سفید و سیاه مردم جنگ را اعلام میکرد و به سوی هیچ چیزی جز رسالت اسلام توجه و التفاتی نمیکرد. چنانکه به ذکر خدایان قریش و عیبجوئی آنان آغاز کرد و درعقاید شان با آنها به منازعه و مقابله پرداخته آنرا کم عقلی و بیخردی شمرد. در حالیکه وی صلی الله علیه وسلم یک فرد بود، نه لشکری داشت و نه همکاری و نه هم نزدش سلاحی وجود داشت، جز ایمان عمیق و نیرومندش به رسالت اسلام که با آن مبعوث گردیده بود.
با آنکه حزب خودراملتزم میداند که باید در سیر و حرکت خود صریح، آشکارا و دارای سرعت عمل باشد، لیکن در این مورد بر کارهای سیاسی اکتفا کرده است و نیز به کارهای مادی بر ضد حُکام یا ضد کسانی که در برابر دعوتش می ایستند، نپرداخته است؛ و این هم اقتدا به رسول الله صلی الله علیه وسلم میباشد که وی صلی الله علیه وسلم درمکه به دعوت اکتفا کرده تا هنگام هجرت به هیچ عمل مادی دست نزده بود، و هنگامی که اهل بیعت دوم عقبه به وی پیشنهاد کردند که به ایشان اجازه دهد تا با اهل مِنا توسط شمشیر به جنگ آغاز کنند به ایشان چنین پاسخ فرمودند:
لم نؤمر بذلک بعد
هنوز به این کار مأمور نشده ام.
و الله سبحانه وتعالی از وی خواسته بود که مثل پیامبران پیشین دربرابراذیت صبر و شکیبائی کند، چنانچه او تعالی میفرماید:
وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا
[انعام:34]
چقدر رسولان قبل از تو راهم تکذیب کردند، آنها با همه اذیتهای منکران صبر و تحمل کردند تا آنگاه که عنایت و یاری ما شامل ایشان ها گردید.
همچنان عدم استعمال قوت مادی توسط حزب برای دفاع از خود ویا بر ضد حُکام ارتباطی به موضوع جهاد ندارد. جهاد تا روز قیامت ادامه دارد، پس هرگاه دشمنان کافر بر منطقه ای از سرزمین های اسلامی هجوم برند بر مسلمانان آن منطقه راندن کافران از آنجا واجب میگردد، و جوانان حزب التحریر در آن منطقه جزء دیگر مسلمانان بوده آنچه برسائرمسلمانان واجب میشود؛ از قبیل: جنگ با دشمن و راندن ایشان، بر اینان هم-به این اعتبار که مسلمان هستند- واجب میگردد و هرگاه امیر مسلمانی پیدا شد وبه جهاد برای «اعلای کلمة الله» پرداخت و مردم را نفیر عام کرده به جهاد فراخواند، آنگاه جوانان حزب التحریر در آن منطقه-به اعتبار مسلمان بودن شان- به نفیر عام لبیک گفته در جهاد شرکت خواهند کرد.
هرگاه در جامعه به اثراز دست دادن اعتماد امت نسبت به رهبران و زعیمان شان که چشم امید به سوی آنهاداشتند وبه اثراوضاع سختی که در منطقه درنتیجه اجرا شدن نقشه های دسیسه گران وضع گردیده، رفتار سختگیرانه و شدیدی که حُکام در برابر ملتهای خویش در پیش گرفته اند و اذیت شدیدی که حُکام بر حزب و اعضایش روا می دارند، درنتیجه این همه جامعه در برابر حزب منجمد گردیده فعالیتش در آن به رکود مواجه شود، حزب به طلب کمک از کسانی که بدان قادر اند اقدام نموده و برای دو هدف خواستار کمک می گردد:
نخست بخاطر جلب حمایت تا بتواند دعوت خود رادرموجودیت امن به پیشببرد.
دوم رسیدن به حکومت برای برپا کردن خلافت و تطبیق کامل اسلام.
با آنکه حزب به طلب نصره اقدام میکند، همچنان به همه اعمالی که انجام میداد؛ مانند: تدریس عمیق در حلقات، تربیه و تثقیف دسته جمعی، توجه جدی به امت برای کشانیدن اسلام بدوش ایشان و ایجاد نظریۀ عمومی نزد امت، مقابله با دولت های کفری استعمارگر و کشف نقشه های شان، رسوا کردن دسیسه های آنان و انتقاد برحُکام و گزینش مصالح امت و پیشبرد امور آنان ادامه میدهد، وحزب پیوسته به همه فعالیت های متذکره دوام میدهد و از الله متعال امیدوار است که برای حزب وامت اسلامی کامیابی، پیروزی و نصرت نصیب گرداند. آنگاه مسلمانان به یاری و مدد الله تبارک خوشحال و مسرور خواهند گشت.