پنجشنبه, ۲۶ شوال ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۴/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

 یکی از مامورین امنیتی ترکیه به تاریخ 19 دسمبر سال 2016م سفیر روسیه در ترکیه را در انقره با تفنگچه کمری خویش هدف گلوله قرار داده و او را به قتل رساند. این حادثه در حالی اتفاق افتاد که سفیر روسیه در یک نمایشگاه هنری در حال سخنرانی بود و این جریان از طریق برخی تلویزیون ها به صورت زنده پخش می شد. حکومت ترکیه فتح الله گولن را مسئول این حادثه قلمداد کرده است. حال پرسش اینست که این اتهام تا چه حد درست بوده و انگیزه های آن چیست؟ جزاکم الله خیراً.

پاسخ:

 برای روشن شدن موضوع باید مسائل زیر را بررسی نمائیم:

اول: واقعیت ماجرا از این قرار بود:

1-     بدون شک آنچه این اواخر در شهر حلب اتفاق افتاد، فاجعه ای بود که احساسات تمام مسلمانان را برانگیخته و دل های شان را پر از آتش ساخته و طبیعی است که چنین جنایت هایی مسلمانان را وادار به عکس العمل می کند. این در حالی است که خیانت های اردغان حاکم ترکیه نیز در قالب عملی نمودن دسیسه های که امریکا؛ دشمن درجه یک اسلام و مسلمانان به راه انداخته، برای همه گان روشن گردید. همچنین مسلمانان دیدند که سایر مزدوران امریکا اعم از روسیه، بشار اسد حاکم خون آشام سوریه و دار و دسته اش با همکاری ایران خائن و حزب اش در لبنان و سایر وابسته گان شان در حلب چه کردند!

2-     مردی که سفیر را به قتل رساند، شعارهای اسلامی سر می داد، چنانچه فوراً پس از قتل سفیر به زبان عربی گفت:«نحن الذین بایعوا محمداً علی الجهاد ما حیینا أبدا"؛ یعنی ما کسانی استیم که با محمد بیعت بسته ایم که تا زنده ایم جهاد را ادامه خواهیم داد». سپس با زبان ترکی گفت: «حلب را فراموش نکنید، سوریه را فراموش نکنید، الله اکبر» و این جمله را چندین بار تکرار کرد. این خود بیانگر آنست که آنچه در سوریه برعلیه مسلمانان جریان دارد، به ویژه حودث اخیر حلب، وی را سخت متأثر ساخته است. همچنان او در ادامه گفت: «هر کسی که در بیدادگری هایی حلب و سوریه دست داشته باشد، بهای آن را به زودی خواهد پرداخت». همچنین گفت: «تا زمانی که سرزمین های ما در امنیت نباشد، شما هم طعم امنیت را نخواهید چشید». ظاهراً او با سر دادن این شعارها می خواست به امریکا، روسیه و همپیمانان شان پیام دهد که جنایت های شما در سوریه و تجاوز به سرزمین مسلمانان فراموش ما نخواهد شد و ان شاء الله روزی فرا خواهد رسید که بهای سنگین آن را پس دهید.

3-     جالب اینجاست که نیروهای امنیتی به جای اینکه او را بازداشت کنند، اقدام به قتلش کرده و او را کشتند. به نظر می رسد نیروهای امنیتی آگاهانه دست به این اقدام زدند، چون سران مستبد و خودکامه این کشور ترسیدند که اگر وی را بازداشت و محاکمه کنند، شعارهای مربوط به حلب و سوریه را همچنان سر داده و پرده از خیانت هایی که حکام مسلمانان، به ویژه اردغان در سقوط حلب مرتکب شده افشا شود که این کار اردغان را می آزرد. اردغانی که از پشت به حلب خنجر زد. بنابر این بعید نیست که اردغان شخصاً دستور قتل این مامور امنیتی را صادر کرده باشد تا از پیامدها و اذیت های بعدی آن در امان بماند! اگرچه وی مسلح بود و برای اظهار نمودن جدیت موقفش و عدم ترس از مرگ گفته بود که: هرگز نمی توانید من را زنده به دست آورید، اما امکان بازداشت او هنوز هم وجود داشت، زیرا شمار زیادی از مامورین امنیتی وارد محل شده و او را محاصره کرده بودند. آژانس اناضول به تاریخ 21 دسمبر 2016 میلادی در خبری گفت: «برخی ها در این زمینه تحقیقی را در مورد اسباب عدم بازداشت مولود طنطاش آغاز کرده و در پی آن اند تا بدانند چرا با وجودی که وی هنوز زنده بود او را بازداشت نکرده و فوراً او را به قتل رساندند». اردغان به خاطر عدم بازداشت مولود زیر فشار قرار گرفته با این اظهارات از کشتنش توسط مامورین امنیتی دفاع نموده و گفت: «سر و صداهایی در مورد عدم بازداشت مولود بالا شده است، شما حادثه بشیکطاش را به یاد آورید که وقتی تلاش شد فرد مهاجم زنده بازداشت شود، چه اتفاق افتاد؟» اما واقعیت این حادثه با حادثه بشیکطاش هیچ شباهتی ندارد؛ به دلیل اینکه  این حادثه توسط یک فرد انجام شد که شعارهای اسلامی سر می داد و بالای کسی حمله نمود که نماینده یک دولت محارب بود. دولتی که شب و روز مسلمانان را در سوریه بی رحمانه به خاک و خون می کشاند و خانه های شان را به ویرانه مبدل می سازد تا حاکمیت کفر بشار اسد رئیس حکومت خون خوار این کشور را حمایت و پشتیبانی نماید. چنانچه حوادث اخیر حلب احساسات هر مسلمانی را جریحه دار نمود و مولود یکی از این مسلمانان بود که پس از قتل سفیر، شعارهای دفاع از حلب و ندای تکبیر را سر می داد. اما حمله بشیکطاش توسط یک گروه کرد قوم گرا، جدایی طلب و سکولار صورت گرفت که هیچ ربطی با اسلام و اهداف آن نداشت و انگیزه های آن کاملاً از اسلام به دور بود. همچنین می دانیم که این گروه روابط سیاسیی نیز با دولت های استعماری داشت. بناءً یاد کردن این دو حادثه در یک سخن، بیانگر خلط واقعیت ها و وارونه جلوه دادن آن می باشد که تهی از هر گونه دلیل واقعی و عقلی بوده و چنین استدلال ها، نه تنها که صاحب خود را حق به جانب نشان نمی دهد، بلکه پرده از منافقت هایش هم بر می دارد.

دوم: واکنش های مربوط به این حادثه:

1-     قتل سفیر روسیه، امریکا را ناراحت نمود، زیرا امریکا در حال حاضر روسیه را برای تطبیق پروژه هایش در سوریه استخدام نموده و دو کشور در بحران سوریه کاملاً با هم توافق نظر دارند و تمام امور را در هماهنگی دو جانبه انجام می دهند. چنانچه وزیر خارجه امریکا جان کیری این حادثه را به شدت تقبیح نموده و در اظهاراتی که به تاریخ 19 دسمبر 2016 م در آژانس خبری رویترز منتشر گردید، گفت: «ایالات متحده ترور اندری کارلوف، سفیر روسیه در انقره را که امروز صورت گرفت، تقبیح می کند.». کیری این حمله را یک حمله زشت خوانده و اعلان نمود که کشورش اش آماده است روسیه و ترکیه را در بررسی های مرتبط به این حمله همکاری نماید. همچنان جان کیربی سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز در اظهاراتی گفت: «این حمله ی خشونت آمیز را از هر منبعی که باشد، تقبیح می کنیم و برای او و خانواده اش دعا نموده و به یاد آنان خواهیم بود.» سخن گوی قصر سفید، سخنگوی وزارت دفاع امریکا و تیم جدید اداره حکومت ترامپ، رئیس جمهور منتخب نیز هر کدام به نوبه خود کشته شدن سفیر روسیه را تقبیح نمودند. بنابر این روشن است که امریکا و روسیه هر دو در این قضایا هماهنگ عمل می کنند.

2-     اردغان که وابسته به امریکا بوده و به اشاره  های این کشور با روسیه همپیمان شد، نمی خواهد روابطش با روسیه در پی اتفاق چنین حوادثی مخدوش گردد. چنانچه در قضیه سقوط طیاره روسیه دیده شد که چگونه موقف گیری داشت تا جای که بالاخره از روس ها معذرت خواهی نمود. همچنین به وضوع مشاهد کردید که وی اوج خیانت کاری هایش را در ماه آگست 2016  به نمایش گذاشت؛ آنگاه که با اتفاق پوتین دشمن الله سبحانه وتعالی، بر اساس نقشه ای که توسط امریکا طراحی گردیده بود، انقلابیون را فریب داده و آنها را از حلب بیرون کشید. پوتین خودش پرده از این خیانت برداشته و همپیمانش اردغان را در برابر جهانیان رسوا نمود تا مبادا به قهرمانی های دروغین او افتخار نموده و با سخنان فریبنده اش حقائق را وارونه جلوه دهد. اگرچه اردغان در دیداری که در ماه آگست سال گذشته با پوتین در سنپترسبورگ داشت، خود را به پوتین نزدیک نموده و با کمال ذلت و خواری پوتین را همپیمان و دوست عزیزش معرفی نمود. اما با وجود آن هم پوتین گندکاری های دوستش اردغان را پنهان نگذاشته و رسوایی هایش را برملا ساخت. اردغان درست یک روز بعد از کشته شدن سفیر روسیه اعلان نمود که وی با پوتین توافق نموده که همکاری های شان را در خصوص دوسیه سوریه، باوجود کشته شدن سفیر آن کشور، همچنان ادامه خواهند داد. چنانچه تلویزیون الجزیره به تاریخ 20 دسمبر 2016 به نقل از وی گفت: «من و پوتین رئیس جمهور روسیه، اتفاق نظر داریم که همکاری های مان در عرصه های مختلف، به ویژه قضیه سوریه، نباید به خاطر این حمله متزلزل شود». چاوش اغلو وزیر خارجه اردوغان نیز در جریان دیداری که با لاوروف همتای روسش در مسکو داشت گفت: «ترکیه و روسیه تا دستیابی به راه حل سیاسی در سوریه و سایر مناطق، همچنان همکار باقی خواهند ماند». وی هدف از کشتن سفیر روسیه را ضربه زدن به روابط دو جانبه ترکیه و روسیه خواند. پوتین نیز این قتل را تحریک آمیز خوانده و گفت که هدف از آن خراب کردن روابط حل و فصل شده روسیه و ترکیه و مختل کردن روند صلح در سوریه می باشد. دمیتری بیسکوف، سخنگوی رئیس جمهور روسیه در سخنانی گفت:«هردو رئیس جمهور، توافق نموده اند تا کمیته مشترکی جهت بررسی این حمله تشکیل گردد».

بناءً به نظر می رسد که ترکیه و روسیه در خصوص این حادثه به توافق نظر رسیده و قصد دارند زیر نام پروسه صلح یا راه حل مسالمت آمیز در سوریه، انقلاب این سرزمین را ناکام نمایند. چنانچه وزیران خارجه ترکیه، روسیه و ایران یک روز پس از کشته شدن سفیر روسیه در ترکیه گرد هم آمده و روی این هدف تأکید نمودند که بعداً در بیانیه مشترک شان گفته شد؛ هر سه کشور برای حمایت از نظام سکولاریزم در سوریه تلاش خواهند کرد.

3-     اروپا نیز برعلیه انقلاب سوریه قرار داشته و با برگشتن اسلام به صحنه حکومت در سوریه مخالف می باشد. چنانچه همواره همگام با امریکا حرکت نموده و حفاظت از حاکمیت نظام سکولار در سوریه را تائید نموده و موافقتش را از حاکمیت نظام سیاسی در سوریه با حضور در کنفرانس وین به تاریخ ۱۴ نومبر ۲۰۱۵م عملاً نشان داد. همچنین با فیصله های سازمان ملل در این زمینه نیز موافقت نموده و در کنار امریکا و روسیه قرار گرفت. تمام آنچه را اروپا می خواهد اینست که در حل سیاسی بحران سوریه برایش نقشی داده شود تا در سطح بین المللی به حاشیه رانده نشود. می دانیم که اروپا نیز در دشمنی با اسلام و مسلمانان و جنگیدن در برابر مفکوره برگشت اسلام به صحنه زندگی، دست کمی از امریکا و روسیه ندارد. به همین دلیل بود که فیدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، حادثه قتل سفیر روسیه را تقبیح نموده و در خبری که صفحه انترنتی الجزیره نت به تاریخ ۲۰ دسمبر ۲۰۱۶م منتشر شده، گفت: «در برابر این حادثه غیر قابل توجیه، سخت دچار شکه شدم». ماثیو ری کرافت سفیر بریتانیا در سازمان ملل متحد نیز از کشته شدن سفیر روسیه در ترکیه ابراز تأسف نمود. چنانچه منبع فوق به نقل از او نیز نوشت: کشورش آمادگی دارد تا در جنگ برعلیه ترورزم، در داخل و خارج سوریه با مسکو همکاری نماید. گزارش هایی به نقل از بوریسن جانسون وزیر خارجه بریتانیا نیز منتشر گردیده که از جمله صفحه انترنتی رشیا تودی به تاریخ ۲۰ دسمبر ۲۰۱۶م به نقل از وی گفت: «این یک حمله بزدلانه و متجاوزانه بود».

حکومت آلمان نیز قتل سفیر روسیه را تقبیح نمود؛ چنانچه صفحه انترنتی الجزیره نت به تاریخ ۲۰ دسمبر ۲۰۱۶م به نقل از استیفن زایبرت سخنگوی انگلامیرکل خبر داد که وی با گذاشتن پیامی در تویترش در این زمینه گفته: «خبر این ترور، بسیار غم انگیز بوده و حکومت آلمان این عمل را با شدید ترین الفاظ، تقبیح می کند». منبع فوق در همان تاریخ به نقل از جان مارک آیرو وزیر خارجه فرانسه نیز گفت: «هیچ چیزی نمی توان خشونت و ترور را، توجیه کند و ما در حالیکه با خانواده سفیر ابراز هم دردی می کنیم، آماده هرنوع همکاری با روسیه و ترکیه نیز می باشیم».

4-     اینکه اردغان مسئولیت این قتل را به گردن عبدالله گولن انداخته، یک اتهام عاری از صحت می باشد؛ آژانس خبری رویترز به تاریخ ۲۱ دسمبر ۲۰۱۶م به نقل از اردغان گفت: «شکی نیست فرد مسلحی که سفیر روسیه را در انقره به قتل رساند، یکی از اعضای شبکه ترورستی فتح الله گولن بود. تمام شواهد به شمول تعلیمات و روابطش نشان می دهد که او وابسته به شبکه ترورستی گولن بوده است». البته این نوع اتهامات از طرف اردغان چیز جدیدی نیست؛ زیرا دولت ترکیه به رهبری اردغان عادت نموده تا برای سرپوش گذاشتن به حقائق، انگشت اتهام را همواره متوجه این گروه کند. چنانچه در قضیه کودتای نافرجام نیز همین گروه را متهم نمود تا با استفاده از آن مزدوران انگلیس را که این انقلاب را به تاریخ ۱۵ جولای ۲۰۱۶م به راه انداخته بودند کنار زده و بازداشت نماید. لازم به ذکر است که گولن خود نیز کشته شدن سفیر روسیه را تقبیح نمود. چنانچه الب اصلان سخنگوی این گروه، به نقل از وی گفت: «آقای گولن این کار را کاملاٌ تقبیح نموده و آن را یک عمل زشت خوانده است.»وی همچنین گفته که: «متهم نمودن گروه او توسط حکومت ترکیه، خنده دار است». این اظهارات را آژانس رویترز به تاریخ ۲۰ دسمبر ۲۰۱۶م منتشر نمود.

بر علاوه، می دانیم که این گروه به رهبری گولن، هیچگونه احساسی نسبت به اسلام و مسلمانان ندارد. چنانچه همین گروه بود که حمله رژیم اسرائیل بالای کشتی مرمره و کشتن ۱۰ تن از مسلمانان ترک را توجیه نمود و همین گروه است که با اسرائیل همپیمان شده و آنان را مانند خودش مؤمن می خواند. درحالیکه هیچ گونه پیمانی با مسلمانان نداشته و در قضایای جهان اسلام با آنان همکاری نداشته و از آنان حمایت نمی کند. این گروه با پروژه خلافت اسلامی نیز مخالفت نشان داده و آن را به تمسخر می گیرد و با کسانی که در این راستا کار می کنند می جنگد. گروه موصوف تا پایان سال ۲۰۱۳م با اردغان شریک بود. سپس به دلیل رقابتی که با وی در خدمت به منافع امریکا داشت، مخالفت نشان داد. بناءً این گروه، مانند اردغان مزدوری امریکا را کرده و به نفع آن عمل می کند و درست همانند اردغان و حزبش؛ از دموکراسی، سکولاریزم و پروژه های امریکا حمایت می کند. پس این گروه به هیچ مسلمانی کمک نکرده و هرگز احساسات و غیرتش در برابر منافع مسلمانان و قضایای آنها برانگیخته نمی شود. در نتیجه می توان گفت که این گروه هیچ کاری برعلیه کفار استعمارگر انجام نمی دهد. حتی روسیه نیز او را در این قضیه متهم نکرد، چنانچه شبکه رشیا تودی به تاریخ ۲۱ دسمبر ۲۰۱۶م با نشر خبری به نقل از بیسکوف، سخنگوی رئیس جمهور روسیه گفت: «در واکنش به اظهارات ترکیه که گروه گولن را در این قضیه متهم می کند. باید گفت که هنوز زود است مشخص شود چه کسی در پس ترور سفیر قرار داشته.» وی هم چنین گفت: «این ترور قطعاً به هیبت ترکیه ضربه می زند». این اظهارات سخنگوی رئیس جمهور روسیه اردغان را برانگیخت تا از مامور امنیتی که سفیر را به قتل رسانید، انتقام بگیرد. چنانچه دستور داد تا پدر، مادر، خواهر و شمار از نزدیکان و دوستانش را که تعداد شان مجموعاً به ۱۳ تن می رسید باز داشت نمایند. سپس اردغان با رئیس جمهور روسیه در تماس شده و مراتب تسلیت خود را به وی تقدیم نمود!

سوم: انگیزه هایی که در پس این عمل قرار داشت:

با درنظر داشت واقعیت های متذکره در خصوص این حادثه، و عکس العمل هایی که از طرف های مختلف نشان داده شد به این نتیجه می رسیم که این مامور امنیتی به تنهایی دست به این عمل زده و هیچ ارتباطی با هیچ جهتی نداشته است. گرچه این تنها الله سبحانه وتعالی است که از نیت تمام انسان ها آگاهی دارد، اما از شواهد بر می آید که هدف مهاجم، انتقام گرفتن از جنایت های وحشیانه روسیه در سوریه بوده و یگانه انگیزه ی اش هم از این اقدام، احساسات اسلامی او بود. از الله سبحانه وتعالی می خواهیم تا رحمتش را شامل حال او نموده و به خانواده اش صبر جمیل عطا نماید. ﴿ إن الله مع الصابرین ﴾. همچنین از او تعالی مسئلت داریم تا به مصیبت هایی که دامنگیر مسلمانان گردیده گشایش داده و آنان را در برپایی خلافت شان هرچه زودتر نصرت عطا کند تا انتقام شان را از کفار استعمارگر و حکام خون آشام و منافقین بی شرم، بازپس گرفته و به سزای اعمال شان برساند تا به این ترتیب، تمام زخم های امت اسلامی مرهم یافته و مظلومین بی پناه دارای یار و یاور شوند.

﴿ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

برای اهل مان در شام به ویژه حلب، چی پیامی داشته اید و نقش امت و ارتش در یاری رساندن به آن ها چیست؟

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

بدون شک انقلاب بر مبنای مفکوره ی آغاز شد که آن عبارت از آزادی از زیر تسلط غربی ها نه تنها در سوریه؛ بلکه در  تمام سرزمین های اسلامی و این آزادی به معنی از بین بردن نظام سیکولریزم که استعمار غربی آن را بالای امت تحمیل نموده و تأسیس خلافت بر منهج نبوت برای تطبیق شریعت به طور کامل می باشد.

انقلاب برای آزاد کردن گوشه ی از شهرها و مناطق آغاز نشده است و نه هم به خاطر تجدید پیمان استعماری برای جاگزین نمودن سیکولریزم دیگری به عوض بشار. افزون بر این جنگ حلب با وجود سختی ها و مشکلات اش حقیقت توطئه گری و دسیسه چینی های جهانی و منطقه ای ضد انقلاب و ضد تطبیق شریعت را واضح ساخت.

تطبیق شریعت به عقیده مجتمع بین المللی یعنی دولت های استعمارگر چیزی غیر ممکن است؛ البته این عقیده ی آن هاست؛ اما به عقیده ی مایان بدون شک وعده ی الله سبحانه وتعالی حق است و الله سبحانه وتعالی به وعده ی خود خلاف نمی کند، چنان چه فرموده است:

يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

 [صف: 7-8]

آنان می خواهند نور الله(سبحانه وتعالی) را با دهان خود خاموش کنند و الله(سبحانه وتعالی) نور خود را کامل می کند؛ هرچند کافران خوش نداشته باشد. او(جل شأنه) ذاتی است که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاد تا او را به همه ادیان غالب سازد هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

این پنهان نیست که امریکا و هم پیمانان شان از حکام مسلمین پیمان می گیرند به کامیاب شدن شان در شکستاندن اراده ی امت؛ زیرا خلافت برای تمام امت می باشد نه فقط برای مسلمانان سوریه.

الله سبحانه وتعالی را سپاسگذار هستیم، می بینیم که گرد آمدن مسلمانان در مطالبه ی تطبیق شریعت هر روز و هر ساعت بیشتر می شود؛ بناً حكم شرعی را ذکر می کنیم که واجب می سازد بالای مسلمانان نصرت برادرانش را در سوریه که نخست عزل و برکنار کردن حکام موافقین ضد انقلاب، و دوم کار کردن برای بر پایی خلافت بر منهج نبوت می باشد.

اتم، بمب و موشک ها هرگز پیروز نمی شوند در قتل مفکوره ی خلافت و زنده گی کردن تحت سایه ی احکام دین الهی؛ چون: حلب دیدگاه درد ناک و ثابت است در روند امت برای برگشت آن. چنان چه اهل شام بهترین امت بود برای نفع امت؛ اما این آغاز پیروزی و یا پایان شب عصر جبریت است که استعمار بنابر تخلف از درک احکام دین و چنگ زدن به ریسمان الله سبحانه وتعالی -قرآن و سنت- آن را بالای امت تحمیل کرده است.

هم چنان جنگ حلب حقیقت خیانت حکام مسلمین بالخصوص اردوغان با حکام خلیج و اردن است و دسیسه چینی و توطئه گری آن ها را بر ضد اهل  شام واضح ساخت، با وجود آن هم انقلاب ادامه دارد و مخالفین و کسانی که آن ها را تنها گذاشته بودند ضرر رسانده نمی توانند تا فرارسیدن وعده ی الله سبحانه وتعالی.

و اما راجع به نقش افسران ارتش، کسانی که توانایی دور کردن مصیبتی که  اهل شام  به آن مبتلا گردیده را دارند، باید به آن ها  این قول الله سبحانه وتعالی را یاد آوری کنیم:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ

[فاطر: 14]

ای مردم! شما(همه گی) نیازمند به الله(سبحانه وتعالی) هستید؛ تنها الله(سبحانه وتعالی) است که بی نیاز و شایسته ی هر گونه حمد و ستایش است.

إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

[توبه: 40]

اگر او را یاری نکنید، الله(سبحانه وتعالی) اورا یاری کرد؛ (هنگامی که مشکل ترین ساعات اورا تنها نگذاشت) آن هنگام که کافران او را(از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود(و یک نفر بیشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند و او به همراه خود می گفت: غم مخور، بدون شک الله با ما است؛ در این موقع، الله(سبحانه وتعالی) سکینت و آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را تقویت نمود و گفتار(هدف) کافران را پایین قرارداد(آن ها را با شکست مواجه ساخت) و سخن الله(سحانه وتعالی) بالا است و الله(سحانه وتعالی) عزیز و حکیم است.

بناً اگر الله سبحانه وتعالی اراده ی خیر کند، شما را با استخدام نمودن در نصرت دینش و بلند نمودن کلمه طیبه شما را استقبال می نماید و اگر نه در زیان آشکارا قرار دارید. لهذا خود را قبل از از دست دادن فرصت دریابید؛ چون: الله سبحانه وتعالی نصرت دهنده ی دینش است، توسط شما و یا توسط غیر شما و هیچ چیزی او را عاجز نمی تواند و به انجام هر کار قادر و توانا است.

در عین زمان برادران واهل مان را به پاک کردن صفوف شان از اشخاص نجس که برای منحرف کردن انقلاب از مسیر آن  و ریزاندن آب به کوزه ی جلادان و برده فروشان جهانی می کوشند، و هم چنان به پاک و صفا نگهداشتن انقلاب؛ چنان چه با شعار: "انقلاب برای الله سبحانه وتعالی است، انقلاب برای الله سبحانه وتعالی است" و "رهبر ما برای ابد سرور ما محمد صلی الله علیه وسلم است" نصیحت می کنیم.

کسانی که شهید شدند؛ پس شهادت شان قبول و مبارک باد. کسانی که درد مند شدند درراه الله سبحانه وتعالی، امید است که در روز قیامت برایش شفیع قرار گیرد؛ چون: ما جز رضایت الله سبحانه وتعالی و پیروزی  دین او چیزی دیگری نمی خواهیم.

ای اهل مان در شام بخصو ص حلب! شما نور روشن کننده در عمق تاریکی ها هستید و به اذن الله سبحانه وتعالی نور شما هرگز خاموش نخواهد شد ونیز نقش امت و ارتش آن در یاری رسانیدن به اهل حلب و شام فراموش نخواهد شد.

عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعات مر کزی حزب التحریر

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

به تاریخ 17.12.2016م انفجاری در ترکیه به وقوع پیوست و لحظاتی بعد صفحۀ انترنتی عربی زبان سی ان ان با نشر خبری گفت: «در بیانیۀ منتشر شده از منابع نیروهای مسلح ترکیه گفته شده که بر اثر انفجار موتر بمب گذاری شده ای در نزدیکی دانشگاه ارجیس ولایت قیصریۀ ترکیه، 13 سرباز کشته و 48 تن، به شمول غیر نظامیان، مجروح گردیدند.» یک هفته قبل از آن یعنی به تاریخ 10.12.2016م در نزدیکی استدیوم ورزشی بشیکتاش، در وسط شهر استانبول نیز دو انفجار رخ داد که بر اثر آن 38 تن به شمول 30 تن از افراد پلیس کشته و تعداد کشته شده گان بعداً تا 44 تن افزایش یافت. گروهی موسوم به "عقاب های آزادی کردستان" مسئولیت دو انفجار قبلی را به دوش گرفته بود. پرسش این است که آیا انفجار اخیر نیز کار این گروه می باشد؟ و این که تاریخچۀ این گروه از چه قرار است؟ پرسش دیگر این که، چه انگیزه هایی در پس این انفجارها قرار دارد؟

پاسخ:

  1. در مورد انفجارهای استانبول که به تاریخ 10.12.2016م اتفاق افتاد، چنان که در اعلامیۀ گروه "عقاب های آزادی کردستان" گفته شده، این گروه مسئولیت آن را به دوش گرفته. خبرگزاری رویترز–انقره به تاریخ 11 دسمبر 2016م با انتشار خبری گفت: «گروه عقاب های آزادی کردستان، که شاخۀ از حزب کارگران کردستان به شمار می رود، مسئولیت انفجارهائی که در بیرون یک استدیوم فوتبال در شهر استانبول ترکیه رخ داد را به عهده گرفته است. این دو انفجار 38 کشته و 155 مجروح به جا گذاشت. گروه عقاب های آزادی کردستان که مسئولیت چند حملۀ دیگر سال جاری در ترکیه را نیز به دوش گرفته بود، با انتشار اعلامیه ای در صفحۀ انترنتی اش گفته بود: دو انفجار شام روز شنبه را گروه ما انجام داده است. این دو انفجار در کشوری اتفاق می افتد که هنوز از صدمه های انقلاب نا فرجام و چندین انفجار دیگری که از آغاز سال تا کنون رخ داده، رنج می برد. حملات روز شنبه در نزدیکی استدیوم ورزشی فودافون مربوط به تیم فوتبال بشیکتاش و درست دو ساعت پس از پایان یک سلسله مسابقات اتفاق افتاد. به نظر می رسد هدف این حملات، افراد پولیس بوده که شمار کشته شده گان بعداً افزایش یافت.»

چنان چه نشریۀ خاور میانه آن لاین روز دو شنبه 12 دسمبر 2016 با انتشار خبری نوشت: «براساس معلوماتی که رسانه های ترکیه به نقل از وزارت صحت این کشور منتشر نموده اند؛ شمار قربانیان انفجارهای که شام دیروز شنبه در استانبول رخ داد، تاکنون به حد اقل 44 تن افزایش یافته است. رجب اکداغ وزیر صحت ترکیه در برابر پارلمان این کشور گفت: بسیار دردناک است که 36 تن از افراد پولیس و 8 تن از غیر نظامیان مان را در این حملات خونین از دست می دهیم.»

  1. مسئولیت انفجاری را که به تاریخ 17.12.2016م رخ داد، کسی به دوش نگرفت، اما مسئولین ترک در اظهارات شان گفته اند که انفجار امروز شباهت به انفجار روز شنبه گذشته 10.12.2016م دارد. چنان چه العربیه نت روز شنبه 17 دسمبر 2016م در خبری گفت: «نعمان قورتولموش معاون نخست وزیر ترکیه گفته که مواد به کار گرفته شده در این موتر بمب گذاری شده شبیه به موادی است که در انفجارهای هفتۀ گذشته در استانبول به کار گرفته شده بود. حمله کننده، موتر سرویس حامل سربازانی را هدف قرارداد که نوبت کاری شان در قیصریه به پایان رسیده بود و روانۀ قرارگاه شان بودند. قورتولموش این اظهارات را در گفتگوئی با ایستگاه تلویزیونی ان.تی.فی بیان نمود. تا کنون هیچ جهتی مسئولیت این حمله، که 13 تن کشته و 55 تن مجروح به جا گذاشته را به عهده نگرفته است.»

منبع فوق هم چنین می گوید: «رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه نیز به نوبۀ خود حزب کارگران کردستان را مسئول این حملات دانسته و در بیانیه ای اعلان نموده که مسئولیت این حملات بر دوش یک "حزب تروریستی جدائی طلب" می باشد. وی حملات این چنینی را به تحولات اخیر عراق و سوریه ارتباط داد. استفاده از عبارت "حزب تروریستی جدائی طلب" توسط رجب طیب اردغان، اشاره ایست به حزب کارگران کردستان، حزبی که ایالات متحده، اتحادیۀ اروپا و ترکیه آن را در لیست سازمان های تروربستی شان دارند.»

بنابر این؛ به گمان اغلب حملۀ روز شنبه مورخ 17.12.2016م توسط کسی صورت گرفته که حملات تاریخ 10.12.2016م را انجام داده بود، یعنی گروه عقاب های آزادی کردستان، مشهور به گروه "TAK".

  1. تاریخچه و چگونگی تشکل این گروه را پس از ارائه معلوماتی در مورد تحولاتی بیان خواهیم نمود که در حزب کارگران کردستان، به ویژه پس از بازداشت بنیان گزار آن(اوجالان)، رونما گردید:

أ‌-        پس از آن که اوجالان در سال 1999م در نایروبی پایتخت کینیا بازداشت شد، کمیته ای شش جانبه به منظور رهبری نمودن سیستم جامعۀ کرد، تشکیل گردید که در مقایسه با احزاب کرد سایر بخش های کردستان از ساختار پیچیده تری برخوردار می باشد؛ طوری که این سیستم عملاً از مجموع چهار حزب بزرگ تشکیل می گردد که شامل ده ها سازمان دیگر، به شمول اتحادیه های جوانان، محصلین، زنان، سازمان های اجتماعی، کمیته های خدماتی، امنیتی وغیره می باشد. این احزاب عبارت از: حزب کارگران کردستان در ترکیه، حزب اتحاد دموکرات در سوریه، حزب حل دموکرات در عراق و حزب زنده گی آزاد در ایران موسوم به "بیجاک" اند. هر یک از این احزاب رهبری و ساختار ویژۀ خود را دارد، اما در نهایت همه در چهارچوب سیستم جامعۀ کرد فعالیت می کنند که از سال 1999م به این طرف توسط مراد قره یلان رهبری می گردد.

ب‌-    موقف حزب کارگران کردستان در جریان رهبری مراد قره یلان در برابر حکومت ترکیه نرم گردید. پس از دستگیری عبدالله اوجالان در سال 1999م درخواست های این حزب مبنی بر استقلال کامل کردستان کاهش یافته و تبدیل به درخواست برای دست رسی کردهای ترک به نوعی استقلال در حقوق فرهنگی گردید؛ این تغییر موقف کردها پس از آن صورت گرفت که حکومت ترکیه و اوجالان براساس نقشه ای که امریکا طراحی نمود با کردها به تفاهم هایی در این خصوص دست یافتند و در پی آن، برخوردها میان حزب کارگر کردستان و دولت ترکیه کاهش یافته و تبدیل به آرامش گردید.

ت‌-    روابط نرم و آرام میان حزب کارگر کردستان و حکومت ترکیه در زمان رهبری مراد قره یلان، براساس اقداماتی که امریکا برای آرامش اوضاع میان دو طرف روی دست می گرفت، هم چنان ادامه پیدا نمود. سپس اسباب آرامش میان دو طرف، به ویژه از سال 2012م به بعد افزایش یافت:

-          هاکان فیدان رئیس استخبارات ترکیه به تاریخ 16.12.2012م به جزیرۀ ایمرالی سفر نموده و در آن جا با عبدالله اوجالان دیدار نمود.

-          رجب طیب اردغان به تاریخ 09.12.2012م در تلویزیون حکومتی TRT از دیدارهایش با اوجالان خبر داد.

-          به تاریخ 21.3.02013م پیام عبدالله اوجالان در برابر تجمع عظیم مردم به مناسبت تجلیل نوروز به خوانش گرفته شد. اوجالان در این پیام از کردها خواست سلاح های شان را بر زمین گذاشته و مبارزات سیاسی را آغاز نمایند. اوجالان در بخشی از این پیام گفته بود: «اینک وقت آن فرارسیده تا دست از سلاح برداشته و افراد مسلح به بیرون از خاک ترکیه برگردند، البته این به معنی پایان مبارزات نیست، بلکه به معنی نوع دیگری از مبارزه می باشد.» صفحۀ انترنتی الجزیره نت به تاریخ 22.3.02013م با انتشار خبری گفت: «ایالات متحدۀ امریکا از پیامی که رهبر حزب کارگران کردستان برای افراد تندرو این حزب مبنی بر دست برداشتن از سلاح، استقبال نموده و آن را یک گام مثبت خوانده است. حکومت ترکیه نیز از این اقدام اوجالان استقبال نموده است، اما پیام وی خشم نژاد پرستان ترک را بر انگیخت. وکتوریا نولاند سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا گفت: درخواست اوجالان مبنی بر تأمین آتش بس می تواند به خشونت های مصیبت باری که سه دهه است در ترکیه ادامه دارد، پایان دهد. نولاند هم چنین افزود که ایالات متحده تلاش های شجاعانه ای را که حکومت ترکیه و سایر طرف ها، در جهت تحقق راه حل مسالمت آمیز و استحکام دموکراسی در ترکیه به خرچ داده اند، مجدداً احیاء خواهد نمود.»

-          به تاریخ 04.4.02013م کمیتۀ حکیمان، که متشکل از 63 تن بود تشکیل گردید. این کمیته به گوشه و کنار ترکیه سفر کرده و در مورد ایجاد راه حل متفق علیه برای قضیۀ کردها با مردم دیدار و گفتگو می نمودند.

-          مراد قارایلان یکی از رهبران کوه قندیل به تاریخ 25.4.02013م در برابر صدها خبرنگار اعلام نمود که این گروه خروج اش از خاک ترکیه را سر از تاریخ 8 می سال 2013م آغاز خواهد نمود.

ث‌-    این آرامش در سراسر دورۀ رهبری مراد قره یلان ادامه پیدا نمود، اما پس از برگزاری نوهمین گردهمائی حزب کارگران کردستان و انتخاب جمیل بیک به صفت جانشین مراد، اوضاع رو به خشونت گذاشت. چنان چه صفحۀ انترنتی حزب دموکرات کردستان به تاریخ 06.11.2013م با انتشار خبری گفت: «نوهمین دور گردهمائی حزب کارگران کردستان در ماه های جون و جولای گذشته در کوه قندیل برگزار گردید. در این گردهمائی که با حضور 162 تن از اعضای حزب برگزار گردیده بود، یک سلسله تغییراتی در رهبری حزب رونما شد، چنان چه بیک با تفاوت سه رأی از قره یلان پیشی گرفته و به صفت رهبر حزب برگزیده شد.»

از نظر برخی از کردها و ترک ها، تغییراتی که در رهبری حزب رونما گردید به معنی انقلاب سیاسی در مرحلۀ بعدی خواهد بود. چنان چه کمیتۀ رهبری، کاملاً جدید برگزیده شده که مرکب از سه مرد و سه زن می باشد و رهبری آن را جمیل بیک، که یکی از رهبران برجستۀ حزب می باشد، عهده دار خواهد بود. می توان گفت که این تغییرات در رهبری حزب می تواند تحول جدیدی در استراتیژی حزب به شمار رود، چه در خصوص انتخاب رهبری کاملاً جدید و چه در سطح سیاستی که در مرحلۀ بعدی باید پی گرفته شود. حوادثی که بعداً رخ داد، بیانگر این سیاست می باشد:

-          جمیل بیک، که یکی از فرماندهان نظامی حزب کارگران کردستان در کوه قندیل بود، همراه با پیسی هوزارت به تاریخ 5 می سال 2013م در رأس اتحادیۀ جوامع کرد موسوم به KCK برگزیده شدند.

-          جمیل بیک به تاریخ 31 جولای 2013م در اظهاراتی به رادیوی بی بی سی گفته بود: «اگر حکومت ترکیه گام های عملی را تا اول ماه سپتمبر پیش رو بر ندارد، حزب کارگران کردستان روند خروج از ترکیه را متوقف خواهد نمود. وی به این حد اکتفا نکرده بلکه هشدار داد که حتی ممکن است آنعده نیروهایی که خارج شدند نیز مجدداً به خاک ترکیه برگردند.

-          جمیل بیک به تاریخ 19 آگست سال 2013م اعلام نموده بود که در صورت ناکام ماندن روند مصالحۀ ملی، اوضاع امنیتی در داخل ترکیه از قبل نیز متشنج تر خواهد شد.

-          اتحادیۀ جوامع ترک KCK در اول سپتمبر سال 2013م اعلام نمود که روند خروج نیروهای حزب کارگران کردستان از خاک ترکیه به صورت کامل متوقف گردید.

-          جمیل بیک در 3 دسمبر سال 2013م بیانیه ای در خصوص تحولات ترکیه منتشر نموده و در آن گفته بود: «اگر اوضاع به همین منوال به پیش رود، قطعاً باید جنگی در ترکیه راه اندازی گردد. ما به حکومت ترکیه مهلت داده بودیم تا خواسته های ما را تا بهار آینده براورده نماید، در صورتی که این خواسته ها از طرف حکومت ترکیه براورده گردد، مشکل به گونۀ صلح آمیز حل و فصل خواهد شد اما در صورتی که حکومت ترکیه شرط های ما را نپذیرد، در این صورت ما قادر نخواهیم بود این گونه با ترک ها کنار بیاییم.»

-          جمیل بیک به تاریخ 20 دسمبر سال 2014م در اظهاراتی گفت: «دست برداشتن از سلاح برای ما به معنی مرگ است.»

-          صلاح الدین دیمیرطاش رئیس حزب ملت های دموکرات به تاریخ 12 جولای 2015م گفت: «اگر عبد الله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان بخواهد، این حزب حاضر است از سلاح دست بردارد.» اتحادیۀ جوامع کرد فوراً در پاسخ به وی اعلان نمود: «همه باید این واقعیت را درک کنند که مسئلۀ دست برداشتن از جنگ مسلحانه برعلیه دولت ترکیه کاملاً به ما برمی گردد و هیچ شخصی حق ندارد در این خصوص ابراز نظر کند. در عین حال همه باید این را نیز بدانند که حزب ملت های دموکرات نمایندۀ سیاسی ما به شمار نمی رود، بنابر این رهبران این حزب نمی توانند از ما بخواهند سلاح مان را بر زمین گذاریم و مطمئن استیم که رهبر ما "عبدالله اوجالان" از ما نخواهد خواست با توجه به اوضاع و شرائط موجود، دست از سلاح بر داریم. می خواهیم این را نیز خطاب به همه بگوئیم که فیصلۀ ما مبنی بر عدم دست برداشتن از سلاح، هرگز به معنی رد کردن خواسته های اوجالان نیست و ما در صدد مختل نمودن تلاش های سیاسی حزب ملت های دموکرات نیز نیستیم.»

-          سیستم جوامع کردستان یا KCK روز یک شنبه 12.7.02015م با انتشار اعلامیه ای گفت که آتش بس با ترکیه از سال 2012م عملاً نقض گردیده است. این اعلامیه که توسط ریاست مشترک مجلس اجرایی سیستم جوامع کردستانKCK  منتشر گردید، دلیل نقض آتش بس را، "ساختن موانع و پایگاه های نظامی" توسط دولت ترکیه معرفی نموده و گفت که دولت ترکیه با این کارش شروط آتش بس را نقض نموده است. (منبع: آرا نیوز 12.07.2016)

-          یکی از رؤسای سیستم جوامع کردستان(پیسی هوزارت)، به تاریخ 14.7.02015م مقاله ای زیر عنوان "مرحلۀ بعدی، مرحلۀ جنگ ملت انقلابی ترکیه خواهد بود" در نشریۀ اوزغور غوندم منتشر نمود.

ج‌-     از آن چه گذشت چنین برمی آید که حزب کارگران کردستان زیر رهبری مراد قره یلان به امریکا نزدیک تر بوده و در اجرای توافق نامۀ امریکا میان حزب کارگران و حکومت ترکیه همکاری بیشتری نشان می داد. اوج همکاری های دو طرف در آن مرحله؛ توافق نامۀ صلحی بود که در ماه مارچ 2013م میان طرفین به امضاء رسید. نارضایتی برخی از کردها از آن مرحله منجر به اعتراض ها و تقسیماتی در درون حزب گردید. دورۀ رهبری مراد قره یلان که از سال 1999م الی 2013م ادامه داشت، بعضی از کردها را سخت ناراحت نمود، زیرا فضای حاکم در آن مرحله همواره تشویق به آرامش می نمود و این از نظر کردهای ناراضی به معنی کوتاه آمدن بود. گروه عقاب های آزادی کردستان در جریان همین مرحله خودش را از پیکر حزب کارگران جدا نمود.

این گروه که TAK نام دارد از سال تأسیس اش در 1993م با حزب کارگران ارتباط داشت، اما در سال 2004م از  پیکر آن جدا گردید و در حال حاضر به گونه مستقل فعالیت دارد. این گروه در حال حاضر تأکید دارد که فعالیت های آن کاملاً مستقلانه بوده و با هیچ کسی ارتباط ندارد. اعضای این گروه از لحاظ ساختار خود شان را "نیروهای فدائی" نامیده و هدف اساسی شان ضربه زدن به زیربناهای نظامی اردوی ترکیه و ایجاد اختلال در سکتور جهانگردی آن می باشد. نخستین عملیات گروه عقاب های آزادی کردستان در سال 2005م بود که موتر سرویس حامل تعدادی جهانگرد را هدف قرار داد که منجر به قتل 5 تن و مجروح شدن 20 تن دیگر گردید. بنا به گفته مقامات ترکیه، این گروه از سال 2008م بدین سو توسط وزارت خارجۀ امریکا یک گروه تروریستی خوانده شده و در لیست گروه های تروریستی بیگانه قرار گرفته و اتحادیۀ اروپا نیز آن را یک حزب تروریستی می خواند.

ح‌-     پس از تغییری که در انتخابات نوهمین گردهمائی حزب کارگر رونما گردید و در پی آن بیک در ماه جولای 2013م در رأس حزب قرار گرفت، دیده می شود که حزب کارگران کردستان به جانب انگلیس ها تمایل پیدا نموده و اردغان و حکومت اش را با فعالیت های مادی، به شمول کشتار و انفجارها، هدف قرار می دهد. این گونه فعالیت ها بیشتر در گروه عقاب های آزادی و به ویژه در جریان سال جاری به نظر می خورد، زیرا فضا برای این گروه آماده بود تا فعالیت هایش را برعلیه نیروهای امنیتی ترکیه افزایش دهد. به این ترتیب فعالیت های گروه عقاب های آزادی کردستان در این مرحله شدت گرفت و اینک می خواهیم با ذکر نمونه هایی از فعالیت های این گروه که از اواخر سال گذشته تا سال جاری ادامه داشته روشنی اندازیم، فعالیت هایی که اوج شدت آن را می توان در عملیات اخیر که به تاریخ 17.12.2016م اتفاق افتاد مشاهده نمود:

-          در دسمبر 2015م میدان هوائی کوکجن واقع در استانبول را با موشک هدف قرار داد که منجر به قتل یک زن کارمند گردید.

-          در فبروری 2016م یک موتر بمب گذاری شده را در شهر انقره منفجر نمود که منجر به قتل 28 تن گردید که بیشتر آن سربازان بودند.

-          در مارچ 2016م باز هم موتر بمب گذاری شده ای را در شهر انقره منفجر نمود که منجر به مرگ و جراحت ده ها تن گردید.

-          در جولای 2016م موتر بمب گذاری شده ای را در منطقۀ فزنگیلار استانبول منفجر نمود که 11 کشته و 35 مجروح به جا گذاشت و بیشتر آن افراد پولیس بودند.

-          در اکتوبر 2016م موتور سکلیتی را در منطقۀ ینی بوسنای شهر استانبول انفجار داد که 10 تن تلفات به جا گذاشت.

-          در نومبر 2016م موتر بمب گذاری شده ای را در مقابل دروازۀ ورودی ساختمان ولایت اضنه در جنوب ترکیه انفجار داد که تعدادی غیر نظامی را کشته و ده ها تن دیگر را مجروح نمود.

-          به تاریخ 10 دسمبر 2016م دو انفجار را در منطقۀ بشیکتاش انجام داد که منجر به قتل 44 تن، که بیشتر آنان افراد پولیس بودند و جراحت حدوداً 200 تن دیگر گردید.

-           به تاریخ 17 دسمبر 2016م صفحۀ عربی زبان سی ان ان با نشر خبری از یک انفجار در ترکیه چنین گفت: «در بیانیه ای که از جانب نیروهای مسلح ترکیه منتشر گردیده گفته شده که روز شنبه بر اثر انفجار یک موتر بمب گذاری شده در نزدیکی دانشگاه ارجیس ولایت قیصریه در وسط ترکیه، 13 تن به شمول غیر نظامیان کشته و 48 تن دیگر زخم برداشته اند. منابع امنیتی گفته اند که این موتر درنزدیکی دروازۀ ورودی دانشگاه ارجیس و دقیقاً در کنار یک موتر سرویس انفجار داده شده که شماری از نظامیان را پس از ختم دورۀ کاری و سپری نمودن رخصتی آخر هفته شان انتقال می داد. دسته های پولیس و تیم های نجات فوراً به محل حادثه اعزام گردیده و مقتولین و زخمیان را زیر تدابیر شدید امنیتی به شفاخانه ها منتقل نمودند.»

خ‌-     با در نظرداشت معلومات فوق می توان به پس زمینۀ سیاسی گروه عقاب های آزادی کردستان پی برده و آن را به گونۀ زیر جمع بندی نمود:

پس از آن که جمیل بیک به تاریخ 20.12.2014م اعلام نمود که کنار گذاشتن سلاح برای آنان به معنی مرگ است، حزب کارگران کردستان به رهبری "بیک" شروع به اعمال خشونت آمیز نمود تا این که این اعمال به تاریخ 12.7.02015م به اوج خود رسید. چنان چه سیستم جوامع کردستان KCK به رهبری بیک رسماً اعلام نمود که آتش بس با حکومت اردغان به پایان رسید. گروه عقاب ها یا TAK نیز در یک خط متوازی شروع به اعمال مادی برعلیه منافع حیاتی حکومت ترکیه، به ویژه امنیتی، نمود تا این که دو عملیات اخیر به تاریخ های 10.12.2016 و 17.12.2016م اتفاق افتاد.

این بدان معنی است که به گمان اغلب گروه عقاب های آزادی در هماهنگی با خط مشی بیک در حرکت می باشد و می دانیم که خط مشی بیک در حال حاضر هماهنگ است با خط مشی اروپا، به ویژه انگلیس که تلاش دارند حکومت اردغان وابسته به امریکا را مختل نمایند.

د‌-       اظهارات بیک، که یکی از پایه گذاران حزب کارگران کردستان می باشد، گمان های فوق را تقویت می کند؛ چنان چه وی به تاریخ 15 مارچ 2016م در اظهاراتی به نشریۀ تایمز انگلیس گفت: «ما در پی سقوط دادن حاکمیت اردغان و حزب عدالت و توسعه می باشیم، زیرا تا زمانی که اردغان و حزب اش از صحنه کنار نروند، هرگز در این کشور دموکراسی حاکم نخواهد شد.» این خبر را تلویزیون بی بی سی به تاریخ 15.3.02016م منتشر نمود.

کلیگدار اغلو رئیس حزب مردم جمهوری خواه، که از مزدوران انگلیس می باشد، نیز در هفتاد و دومین دور برگزاری کنفرانس اتحادیۀ اتاق های تجارت ترکیه یا TOBB در انقره پایتخت ترکیه گفت: «چیست این نظام ریاستی که در ترکیه حاکم است؟ یک نفر صحبت می کند و تمام ترکیه در برابر وی ساکت نشسته است. هرگز نمی توان نظام ریاستی را بدون خونریزی در این کشور تطبیق نمود.» (منبع: سایت tna24 2016.05.13)

ذ‌-       از شواهد فوق بر می آید که در پس انفجارهای اخیر استانبول انگلیس قرار دارد. انگیزه های انگلیس از دست زدن به چنین اقداماتی را می توان در مسائل زیر جمع بندی نمود:

ایجاد اوضاع متشنج و عدم استقرار نظام وابسته به امریکا در ترکیه، انگلیس می خواهد دامنۀ تلاش های کودتای اخیر را که مزدوران اش به راه انداخته بودند کشانیده و آن را تداوم بخشد. بدون شک آنان می دانند که تغییر دادن حاکمیت موجود در ترکیه کار آسانی نیست، زیرا اردغان توانسته پایه های مستحکمی را برای امریکا در این کشور بسازد، اما ممکن است بتوانند با ایجاد تشنج و عدم استقرار بالای نظام تأثیر گذاشته و این پایه ها را متزلزل نمایند.

این یک بعد قضیه بوده و بعد دیگر آن این است که نظام پارلمانی را انگلیس توسط مزدور اش مصطفی کمال، پس از سقوط دادن خلافت در سال 1924م، در ترکیه تهداب گذاری نمود و این بدان معنی است که در حقیقت پدر روحانی نظام پارلمانی در ترکیه، انگلیس می باشد. بناً اردغان و از پشت اش امریکا می خواهند دروازۀ نظام پارلمانی را برای همیشه بسته و آن را به نظام ریاستی تبدیل نموده سپس صلاحیت های بیشتری را برای رئیس جمهور تفویض نمایند. اما انگلیس با نظام ریاستی موافق نیست، چنان چه قبلاً اشاره کردیم که کلیگدار اغلو رئیس حزب مردم جمهوری خواه، که از مزدوران انگلیس می باشد در اظهاراتی گفته بود: «هرگز نمی توان نظام ریاستی را بدون خونریزی در این کشور تطبیق نمود.» سپس نشریۀ ترکی موسوم به "صباح" مقاله ای را زیر این عنوان منتشر نمود: "او به پارلمان، مردم و سیاست توهین می کند" اشارۀ این نشریه به اظهارات رئیس حزب مردم جمهوری خواه "کلیگدار اوغلو" بود که گفته بود: «هرگز نمی توان نظام ریاستی را بدون خونریزی تطبیق نمود.» (منبع: ترکیه پوست 13.5.02016)

خلاصه این که انگلیس در پی آن است تا با راه اندازی کشتار و انفجارهائی که وابسته گان اش، به شمول گروه عقاب های آزادی کردستان، انجام می دهند، با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد:

  1. ایجاد عدم استقرار در نظام وابستۀ ترکیه به امریکا؛
  2. قرار گرفتن در برابر تلاش های اردغان برای جایگزین کردن نظام ریاستی با نظام پارلمانی.

اما این که تصور می شود این اعمال منجر به ایجاد منطقۀ مستقل خواهد شد، باید گفت که چنین کاری، حد اقل در آینده های نزدیک، بعید به نظر می رسد.

در اخیر باید خاطر نشان نمود این که: آن چه بسیار درد آور و مایۀ تأسف است، این است که خون مسلمانان، نه به خاطر اسلام و امت اسلامی، بلکه در جهت تحقق منافع کفار استعمارگر ریختانده می شود! اما با وجود همه باید در نظر داشت که این امت، امت خیر و برکت است و به خواست الله متعال پس از این زمین خوردن ها مجدداً به پا خاسته و پس از این شکست ها یک بار دگر پیروز خواهد شد.

تاریخ این امت شاهد گویای این مدعاست؛ چه کسی تصور می کرد امت اسلامی پس از جنگ هایی که با صلیبیان و سپس تتار داشت، مجدداً به پا خیزد؟! تتاری که بغداد، پایتخت خلافت را به ویرانه ای مبدل نمود و آب صاف و روشن دریای دجله را با خون و رنگ دوات کتاب های مسلمانان تبدیل به رنگ سرخ و سیاه نمود! چه کسی تصور می نمود مسلمانان پس از آن همه تلفات و خساراتی که در برابر صلیبیان و تتار متحمل گردیدند، یک بار دیگر به پا خاسته و موفق شوند، قسطنطنیه را، با آن همه عظمت اش، فتح نمایند؟!

نباید فراموش نمود که الله سبحانه و تعالی همواره مردانی در کمین نشسته دارد که هرگز در برابر مشکلات ناامید نشده و سر خم نمی کنند و هرگز در برابر ظلم و ستم، احساس ترس و وحشت ننموده و خاموش و بی پروا نمی نشینند و تا رسانیدن حق به حقدار و برپائی مجدد خلافت راشده و استحکام پایه های آن، هرگز احساس آرامش و آسوده گی نخواهند نمود.

زبان حال این مردان را می توان در این آیت مبارکه به خوبی درک نمود، آن جا که الله سبحانه و تعالی می فرماید:

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا

[احزاب: 23]

آری راست است که الله متعال برای هر چیزی اندازه ای تعیین نموده و سرانجام، آن را در جایگاه خود اش قرار خواهد داد.

إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا

[طلاق: 3]

الله فرمان خود را به انجام می رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است!

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

هنوز دو هفته از شروع جنگ اخیر در حلب-که از تاریخ 26.11.2016م آغاز گردید- نگذشته بود که سخن ها در مورد خروج  غیر نظامیان و افراد مسلح از شهر بر سر زبان ها افتاد و درست یک هفته پس از آن بود که بخش شرقی حلب تقریباً از وجود غیر نظامیان، افراد مسلح و خانواده های شان تخلیه گردید. آژانس خبری رویترز به تاریخ 18.12.2016م با نشر خبری گفت: «هزارها تن در یک میدان در شرق حلب تجمع نموده و در انتظار اتوبوس هائی به سر می برند که قرار است آنان را بیرون از منطقۀ تسلط مخالفان انتقال دهد. انتقال این افراد بخشی از برنامۀ دوامدار بوده و کمیتۀ صلیب سرخ سازمان ملل امیدوار است روز یک شنبه مجدداً از سر گرفته شود. شماری از ساکنین این منطقه می گویند که در حدود 15هزار تن در این میدان اصلی که در ناحیۀ موسوم به السکری حلب تجمع نموده و بیشتر آنان غیرنظامیانی می باشند که در آخرین ساحۀ زیر تسلط مخالفان به سر می برند و اکثر آنان بسته گان و خانواده های افراد مسلح و سایر شهروندان می باشند. هم چنین تعداد کمی از افراد مسلح نیز در کنار آنان حضور دارند. تنظیم کننده گان این جا به جائی برای هر خانواده شمارۀ مسلسلی را داده اند تا بتوانند در هنگام رسیدن اتوبوس ها به گونۀ منظم سوار آن گردند.»

پرسش این است که چه چیزی باعث شده شرق حلب را به این سرعت تسلیم حکومت سوریه کنند، باوجودی که در گزارش های قبلی گفته می شد که حلب می تواند حد اقل یک سال دیگر در برابر حکومت دوام بیاورد؟ آیا دلیل آن، ضعف مخالفان مسلح بوده و یا دسیسه هائی است که دسیسه گران به راه انداختند؟ با ابراز سپاس!

پاسخ:

حلب در معرض حملات شدید و وحشیانه ای قرار گرفت که توسط امریکا طراحی گردیده و به وسیلۀ روسیه، ایران، پیروان و یاران آن عملی گردید. گرچه این حملات وحشیانه در حدی گسترده بود که کوه های سر به فلک کشیده هم از تحمل آن عاجز می ماند، اما حلب توانست مدت ها در برابر آن استوار مانده و مقاومت نماید و شمار زیادی از دشمن چند ملیتی اش را به خاک و خون کشاند. این مقاومت و پایداری می توانست مدت های زیادی ادامه پیدا کند، اما امریکا به ترکیه دستور داد تا در جبهه های حلب دخالت نموده و بالای گروه های وابسته به خود اش فشار وارد نماید تا این جبهه ها را ترک نموده و پشت سایر گروه های موجود در حلب را خالی نمایند.

همین فشارها، برگشت و خروج متکرر از جبهه های جنگ بود که یک نوع تشویش را به وجود آورد و سرانجام منجر به چیزی شبیه تسلیم نمودن حلب به دشمن گردید. پس ترکیه موظف بود نقشۀ طراحی شده توسط امریکا را در هماهنگی با روس ها عملی نموده و زمینۀ ورود حکومت را به شرق حلب فراهم نماید. بنابر این، آن چه که باعث شد حلب در دست حکومت افتد، توانائی و قدرت خود حکومت نه، بلکه دسیسه ای بود که توسط روسیه و ترکیه و زیر نظر امریکا طرح و عملی گردید.

چنان چه پوتین پرده از این دسیسه برداشته و شریک اش اردوغان را در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر تمام جهان رسوا نمود. پوتین در این کنفرانس مطبوعاتی گفت که آن چه در حلب اتفاق افتاد، نتیجۀ توافقاتی است که وی با اردغان، در جریان سفر اش به سنپرسبورگ، به دست آورده بود. پایگاه های خبری "ایلاف" و "سبوتنیک" به تاریخ 16.12.2016م  هر یک با انتشار خبری گفتند: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از این که روند تخلیۀ شرق حلب از وجود افراد مسلح، قبلاً در ماه آگست و در جریان سفر رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه به شهر سنپترسبورگ روسیه، میان وی و اردوغان هماهنگ گردیده بود، پرده برداشته و با این کارش یک بمب بزرگ سیاسی را منفجر نمود. پوتین که دیروز جمعه در یک کنفرانس مشترک مطبوعاتی با نخست وزیر جاپان در توکیو صحبت می نمود گفت که مسکو و انقره قبلاً توافق نموده بودند که ترکیه در اخراج آن عده افراد مسلحی که تمایل دارند قبل از هر چیزی سلاح های شان را برای حمایت از غیر نظامیان بر زمین گذارند، سهم گرفته و همکاری نماید. وی افزود: اگر از نقطه نظر من به این قضیه دیده شود، واقعیت این است که هر آن چه در حال حاضر اتفاق می افتد، دقیقاً همان چیزی است که با رجب طیب اردغان در جریان سفر اش به پترسبورگ توافق نموده بودیم.»

گرچه می توان پاسخ به پرسش حاضر را با این اظهارات پوتین خاتمه بخشید؛(زیرا توسط آن به خوبی می توان پی برد که دلیل اصلی سقوط حلب چه بوده و چه کسی نقش اساسی این نمایش را بازی نموده). (مترجم) اما می خواهم  توضیح دهم که چگونه شد که حلب قهرمان و سربلند، حلبی که به "شهر سفید" شهرت یافته، توسط ترکیه به کشتارگاه کشانده شد؟! ترکیه ای که حلب را در برابر حکومت سوریه خط سرخ خوانده بود، اما در عمل از آن خط سرخی ساخت که با خون ساکنین اش رنگین گردید! هم چنین توضیح خواهم داد که ترکیه چگونه آن عده از گروه هائی که در بدل مشتی پول کثیف به انقلاب خیانت نمودند، خنجر زده و آنان را با پول آن عده دولت هائی که در حق الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین خیانت می کنند، تغذیه نموده و سرانجام آنان را از میدان مبارزه بیرون کشید. اینک می خواهم جزئیات این امور را با ارائۀ معلومات بیشتر توضیح دهم:

نخست: انقلابیون در حلب هرگز به این اندازه ضعیف و ناتوان نبودند که در چنین مدت کوتاهی مورد تهاجم قرار گیرند. چنان چه نیروهای حکومت و همپیمانان آن توانستند از تاریخ 26.11.2016م شروع و تا تقریباً دو هفته پس از این تاریخ وارد منطقۀ هنانو، که بزرگ ترین منطقۀ شهر حلب به شمار می رود، شوند و سپس پیشروی های شان را ادامه داده وارد مناطق صاخور و پس از آن منطقۀ الشعار و ما حول منطقۀ حلب کهنه شوند. این نیروها به گونۀ غیر قابل تصوری بسیار به آسانی پیشروی می نمودند، در حدی که با هیچ گونه مقاومتی مواجه نمی گردیدند، مقاومتی که اگر مداخلۀ اردغان نمی بود قطعاً از این پیشروی ها جلوگیری می نمود! نیروهای نظام دو روز استراحت نموده، سپس به سمت جنوب شهر پیشروی را آغاز کردند تا این که منطقۀ شیخ سعید را به تصرف خود در آوردند. این پیشروی ها همراه بود با حملات وحشیانۀ هوائی و زمینی، حملاتی که هیچ گونه حرمتی برای جان و مال شهروندان قائل نبوده و منازل مسکونی را بی رحمانه به ویرانه هائی مبدل می نمود، بلکه حتی بسیاری را به آتش می کشاند. دست به کشتارهای دسته جمعی زده و همه جا را پر از وحشت می نمودند. هدف از این کارها انداختن رعب و وحشت در دل مبارزینی بود که با ترک حلب مخالفت نموده بودند، تا به این ترتیب وادار شوند هرچه زودتر از شهر بیرون روند.

ترکیه از زمان آغاز این حملات نظامی بالای شهر حلب، به گونۀ مستمر با روسیه در مورد بحران سوریه بحث و گفتگو می نمود، چنان چه تلویزیون بی بی سی به تاریخ 02.12.2016م در خبری گفت: «مولود چاووش اغلو گفته که ترکیه با روسیه و ایران که دو همپیمان اصلی بشار اسد به شمار می روند و هم چنین با حکومت سوریه و لبنان، به منظور دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه، پیوسته بحث و گفتگو می نماید. در عین حال رجب طیب اردغان قضیۀ سوریه را در جریان هفتۀ گذشته حد اقل سه بار از طریق تماس تلفونی با ولادمیر پوتین همتای روس اش به بحث و مناقشه گرفته. هم چنین چاووش اغلو روز پنج شنبه جهت ارزیابی و بحث در مورد موضوع یاد شده، با وزیر خارجۀ روسیه، دیدار و گفتگو نمود.»

این تحرکات به منظور عملی نمودن گام به گام کشتار خونین حلب صورت می گرفت که جزئیات آن قبلاً توسط واشنگتن طرح و برنامه ریزی شده بود و سپس ترکیه همراه با روسیه و ملحقات اش آن را جامۀ عمل پوشاندند.

دوم: مسئولین ترک قبل از اجرای نقشۀ امریکا در حلب، در مورد بیرون راندن "تروریستان" از حلب اظهارات عجیب و غریب و بی سابقه ای را مطرح می نمودند، چنان چه تلویزیون الجزیره به تاریخ 27.10.2016م با انتشار خبری گفته بود: «مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه خواستار توقف جنگ در شمال حلب گردیده و از جبهۀ فتح شام-که قبلاً جبهة النصرة نام داشت- خواست تا هرچه عاجل تر از حلب بیرون رود.» اغلو این سخنان را پس از نشست لوزان-که به رهبری امریکا در خصوص سوریه- دایر گردیده بود، به زبان آورد. امریکا در آن زمان همراه با ترکیه، که بازیگر اصلی و حساس اش به شمار می رود، سرگرم آماده سازی این میدان بودند. درست یک روز پس از آن نشست بود که لحن اظهارات ترکیه به گونۀ قابل ملاحظه ای تندتر گردید، چنان چه اتحاد پرس به تاریخ 17.10.2016م به نقل از مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه، گفت: «حلب باید فوراً از وجود تروریستان جبهۀ النصره پاک سازی گردد و مخالفان سوریه باید از آن فاصله بگیرند.» اغلو این اظهارات را درست یک روز پس از آن مطرح نمود که وزیران خارجه روسیه، امریکا، ایران، عراق، مصر، ترکیه، سعودی، قطر و  اردن، به علاوۀ استیفن دی مستورا نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل در سوریه در شهر لوزان سویس جمع شده و نشستی را برگزار نمودند. این در نوع خود نخستین موقف گیری ترکیه در برابر جبهة النصره به شمار می رود، جبهه ای که سازمان ملل آن را یک گروه تروریستی می خواند.

اما در خصوص توافقاتی که میان روسیه و ترکیه صورت گرفته می توان به خبری که خبرگزاری ترک پرس قبلاً به تاریخ 31.10.2016م و به نقل از نشریه ای ترکی موسوم به ینی شفق، منتشر نمود، اشاره کرد. نشریۀ مذکور به نقل از منابعی که نخواست نامش را فاش کند، گفته بود: «ترکیه و روسیه به توافقات جدیدی دست یافته اند که قرار است براساس آن اوضاع در هر یک از حلب، ریف لاذقیه، ادلب، حسکه، دیرالزور، و الرقه به حالت قبل از آغاز جنگ سوریه برگردد، البته با رعایت ساختار جمعیتی این مناطق.» پس از این توافقات بود که ترکیۀ اردغان گام های بسیار تندتری را در این راستا برداشته و توافقاتی را که قبلاً به منظور تسلیم نمودن حلب به حکومت سوریه صورت گرفته بود، به گونۀ دقیق با روس ها هماهنگ نمود!

سوم: امریکا خود اش را در صحنۀ سوریه اندکی پشت پرده پنهان نموده و در عوض، اردغان و صحنه سازی های ماحول اش را برجسته نمود. ترکیه همزمان با آغاز حملات بالای حلب و به گونۀ غیر مترقبه، اعلام نمود که گفتگوهائی میان روس های جنایت کار و هیئتی متشکل ازمخالفان سوریه(احرار شام، جیش المجاهدین، فیلق شام و گروه های جبهة الشامیه) جریان دارد. (منبع: ترک پرس 08.12.2016) هیئت مذکور که در واشنگتن آماده گردیده بود، به ترتیب در دام اردغان افتاده و این گفتگوها به مثابۀ پنجره ای بود که روس ها از طریق آن با همکاری اردغان به حلب ضربه وارد می نمودند. هرچند راه اندازی چنین گفتگوهائی چیزی است که روس ها از مدت ها قبل خواستار آن بودند، اما این که در انقره با حضور مسئولین ترک و حمایت آنان راه اندازی گردد، خود پیام روشنی بود برای مخالفان مسلح که ترکیه قصد دارد آنان را از "تروریستان" جدا کند!

این گفتگوها همزمان با کشتارهای وحشیانه و عملیات دهشت افگنی در حلب، ادامه داشت و سپس روسیه یک روز بعد خواستار خروج تمام افراد مسلح از حلب گردید. زمانی که هیئت گفتگو کننده مخالفان مسلح مطمئن شدند که این درخواست روس ها، درخواست ترک ها نیز هست، آنگاه روی مخالفان موجود در حلب فشار وارد نمودند تا از آن جا عقب نشینی نموده و از شهر خارج شوند، به این معنی که شهر را برای حکومت و همپیمانان اش تسلیم نمایند. به این ترتیب کاملاً روشن  شد که این هیئت گفتگو کننده در انقره و نماینده گان مخالفان مسلح بودند که همزمان با عملیات وحشیانۀ زمینی و هوائی روسیه، ایران و حکومت سوریه، آهنگ تفرقه را سر داده و تشویق به عدم مقاومت می نمودند. زمانی که این مسئله روشن گردید، انقلابیون از داخل حلب به هیئت مذاکره کننده پیام دادند که هرگز از شهر عقب نشینی نکرده و از آن دفاع خواهند نمود و سپس از تأسیس اردوی حلب خبر داده شد.

چهارم: روسیه به نشر خبرهائی پرداخته و در آن ادعا می نمود که بخشی از انقلابیون از فشارهای ترکیه متأثر گردیده اند، به ویژه کسانی که رهبران نظامی و سیاسی شان در انقره با روسیه و ترکیه سرگرم گفتگو می باشند. چنان چه تلویزیون روسیه امروز به تاریخ 16.12.2016م در گزارشی خبر داد: «نزدیک به 3500 تن از افراد مسلح مخالفان میانه رو سلاح های شان را به زمین گذاشته و تسلیم شده اند و سه هزار تن آنان مورد عفو قرار گرفته اند.» روسیه نیز خبرهای مشابهی را در جریان جنگ ها منتشر می نمود، این به معنی خروج زود هنگام عناصر وابسته به ترکیه از شهر و تسلیم نمودن مناطق زیر تسلط شان به اردوی نظام و همپیمانان آن و هم چنین گروه های کرد همپیمان با حکومت بود.

گروه های یاد شده به این ترتیب به درخواست ترکیه لبیک گفته و پشت انقلابیون را ناجوانمردانه خالی نمودند. آنان به طور مستقیم و یا از طریق هیئت گفتگو کننده و یا رهبران نظامی و سیاسی خوابیده شان در ترکیه، که مبالغ هنگفت پول های کثیف و مسموم ترکیه، سعودی، قطر و غیره آنان را کر و لال نموده بود، تحت تأثیر قرار گرفتند. بنابر این عملیات تسلیم نمودن حلب به دشمن زمانی عملی گردید که گروه های یاد شده در حلب دست از جنگ برداشتند، چه با تسلیم شدن برای اردوی حکومت به ضمانت ترکیه و چه با تظاهر به شکست و عقب نشینی و تنها گذاشتن گروه های خاصی که در جنوب حلب باقی مانده بودند. اگر این صحنه سازی ها نمی بود، اردوی جنایت کار حکومت هرگز قادر نبود به این سرعت بالای حلب تسلط پیدا نماید، حلبی که قلعۀ مستحکم انقلاب در شمال سوریه و خار بزرگی در حلقوم امریکا به شمار می رفت!

چنان چه ارزیابی های نظامیان نشان می داد که جبهات حلب می توانند یک سال کامل دیگر مقاومت نمایند. هم چنین آسیا نیوز نیز به تاریخ 07.12.2016م در خبری گفت: «صفحات انترنتی مربوط به مخالفان معلومات سری را به نقل از رهبران شان منتشر نموده و آن را "خیانت در حق انقلاب" خواندند. این معلومات نشان می دهد که برخی از رهبران گروه های مسلح در حلب با واشنگتن در خصوص تسلیم نمودن حلب و تخلیۀ کامل شهر تا صبح روز چهار شنبه، گفتگو نموده اند. آنان این گفتگوها را در صفحات شان؛ توافقات روسیه با امریکا خواندند که رهبران را وادار نموده حلب را به حکومت سوریه و ایران تسلیم نمایند.»

پنجم: ترکیه همزمان با حملات وحشیانۀ نظامی که در حلب جریان داشت، حمله ای دیگری را بالای شهر الباب، برعلیه گروه داعش، راه اندازی نمود. این حمله در اصل زهر دیگری بود که اردغان به منظور عملی شدن طرح تسلیم حلب به حکومت از خود پرتاب نمود، زیرا هدف او از راه اندازی چنین حمله ای، توجیه و ایجاد انگیزه برای سرعت بخشیدن خروج تفنگ داران وابسته به خودش از حلب بود تا طوری وانمود کند که گویا وی در این حمله به آنان نیاز دارد.

انگار حمایت از مسلمانان محاصره شده در حلب و دفاع از آنان از نظر اردغان رئیس جمهور ترکیه، هیچ ارزشی نداشته و تمام هم و غم اش این بود که پروژه های امریکا را عملی نماید، بدون این که هیچ گونه توجهی به عواقب دنیوی و اخروی این کارش داشته باشد!

به این ترتیب؛ ترکیبه بالای گروه های وابسته به خود فشارهای زیادی را اعمال نموده و آنان را وادار کرد تا در جنگ الباب و عملیات موسوم به سپر فرات با آنان یکجا شوند و این کار باعث شد جبهۀ حلب تضعیف شود. تلاش های اردغان برای تنها گذاشتن انقلابیون حلب به تاریخ 08.12.2016م به اوج خود رسید، زیرا منطقۀ شیخ سعید در جنوب شهر حلب دو هفتۀ کامل در برابر اردوی بشار اسد و همپیمانان اش به شدت مقاومت نموده بود، اما خروج برخی از گروه های وابسته به ترکیه به دلیل جنگیدن در الباب، این جبهه را متزلزل و تضعیف نمود و سرانجام مناطقی که در اختیار انقلابیون قرار داشت تنگ و تنگ تر گردید تا این که در مناطق جنوب غربی شهر مانند بخش هایی از صلاح الدین و منطقۀ السکری خلاصه گردیده و شمار زیادی از غیر نظامیانی که از مناطق شان فرار نموده بودند در این مساحت تنگ جمع گردیدند. این جا بود که ترکیه با اقدام ناگهانی، که کمتر از ایجاد رعب و وحشت نبود، اعلام نمود که در خصوص تخلیۀ حلب از وجود افراد مسلح و غیر نظامیان، با روسیه به توافق رسیده است.

تلویزیون الآن به تاریخ 13.12.2016م با نشر خبری گفت: «برخی از منابع وابسته به مخالفان سوری تأکید دارند که در خصوص آتش بس و تخلیۀ مناطق محاصره شده در شرق حلب از غیر نظامیان و افراد مسلح، با حکومت بشار اسد به توافق رسیده اند و این توافق صبح روز چهار شنبه عملی خواهد شد. آژانس خبری فرانسه به نقل از یکی از مسئولین گروه نورالدین زنکی گفته که این توافق با حمایت روسیه و ترکیه صورت گرفته و در جریان چند ساعت آینده عملی خواهد شد. از جانب دیگر مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه امروز اعلام نمود که کشورش تماس ها جهت دست یابی به آتش بس در حلب را با روسیه افزایش خواهد داد، هدف از این تلاش ها بیشتر این است تا غیر نظامیان بتوانند شهر را بدون خطر ترک نمایند.»

زننده ترین بخش این اقدام این بود که ابتداء اعلان نمودند که برنامۀ تخلیۀ شهر از غیر نظامیان بسیار سریع و در مدت زمانی مابین ساعت پنج الی هفت صبح عملی خواهد شد، زیرا هدف آنان ایجاد احساس وحشت و شکست بود تا کسی فرصت اندیشیدن به هیچ گزینه ای دیگری را نداشته باشد و ترکیه تمام این اقدام های ناجوانمردانه را با ادعای نجات جان غیر نظامیان سرپوش گذاشته و نقش دایۀ مهربان تر از مادر را بازی می نمود.

ششم: گروه های مسلح وابسته به ترکیه، ناجوانمردانه و به گونۀ غیر قابل قبول برای یک مسلمان، از حلب عقب نشینی کردند و روسیه این گونه از آن یاد نمود: «ادارۀ کل روسیه روز جمعه 16 دسمبر اعلام نمود که روند جداسازی مخالفان میانه رو از تروریستان در شرق حلب به پایان رسید.» هم چنین در اوایل روز جمعه بود که مرکز هماهنگی مصالحه روسیه در سوریه که در میدان هوائی حمیمیم موقعیت دارد، این چنین خبر دارد: «عملیات جداسازی افراد مسلح و خانواده های شان در شرق حلب به پایان رسید. وزارت دفاع روسیه نیز اعلام نمود که اردوی سوریه موفق شده مرکز اصلی افراط گرایان شرق حلب را به طور کامل تخریب نماید.»  (منبع: روسیۀ امروز 16.12.2016م)

این جاست که میزان دسیسه ای که ترکیه برعلیه انقلاب سوریه به راه انداخت روشن می گردد، چنان چه روند اخراج گروه های وابسته به خود را کامل نموده و مردم بی دفاع حلب را با تعداد نه چندان زیاد رزمنده گان مخلص، تنها گذاشت.

هدف ترکیه از این اقدام، تضعیف آنان بود تا روسیه، ایران و حکومت خونخوار سوریه بتوانند آنان را ریشه کن کنند، زیرا بنا به اظهارات قبلی وزیر خارجۀ ترکیه و مرکز نیروهای نظامی روسیه(حمیمیم)، آنان "تروریستانی" استند که باید نابود گردند. روسیه به صراحت اعلام نمود که گروهی از جنگجویان را به یک زاویۀ خاص رانده تا زمینۀ دستگیری و یا قتل عام شان را فراهم کند، بدون این که هیچ گونه اعتنائی به شمار زیاد غیر نظامیانی که در آن زاویه با آنان گیر مانده اند داشته باشد.

اما ترکیه در این وضعیت از تداوم عملیات تخلیۀ شهر، باوجود پایان یافتن زمان رسمی آن، خبر می دهد. دلیل این کار ترکیه این است که از طرف گروه های مسلحی که وابسته به آن بوده و با عجله از حلب اخراج گردیدند، به شدت زیر فشار قرار گرفته، زیرا این گروه ها عقب نشینی از حلب را به این شرط پذیرفته بودند که همه گی از شهر خارج شوند. اما همین گروه ها حالا متوجه شده اند که ترکیۀ اردغان آنان را به خاطر عملی نمودن اهداف امریکا و روسیه، که به گفتۀ آنان جداسازی مخالفان میانه رو از تروریستان می باشد، فریب داده و آنان را به دام انداخته است.

به این ترتیب واقعیت جدیدی را برای حلب ساختند تا بتوانند انقلابیون مخلص را براساس آن هدف قرار دهند و سرانجام هر یک از امریکا و روسیه و هم چنین اردغان به نوبۀ خود از تطبیق موفقانۀ نقشۀ امریکا خبر دادند تا زمینۀ انتقال نمایش شان را به جای دوری، که آستانه پایتخت قزاقستان باشد، فراهم نمایند.

هفتم: اگرچه امریکا به دلیل مدت کمی که از ادارۀ حکومت اوباما باقی مانده و هم چنین به دلیل اطمینان زیادی که به اخلاص مندی بیش از حد ترکیه و مصمم بودن آن برای نقش بازی در این بحران، خود را پشت پرده پنهان نگهداشت، اما با وجود آن، هرگز از صحنه غافل نبوده و شادمانی اش در خصوص این تحولات را با برخی گردن درازی ها، برملا نمود. چنان چه:

-          رویترز به تاریخ 15.12.2016م در خبری به نقل از رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه گفت که وی اوضاع سوریه و عراق را روز پنج شنبه طی یک تماس تلفونی با باراک اوباما رئیس جمهور امریکا به بحث و گفتگو گرفت. اردغان هم چنین گفت که ترکیه نظارت بر خروج غیر نظامیان از حلب را هم چنان ادامه خواهد داد.

-          صفحۀ تویتر وزارت خارجه امریکا به تاریخ 16.12.2016م با نشر یک پیامی گفت: « اوباما رئیس جمهور امریکا از اردغان رئیس جمهور ترکیه به خاطر تلاش های کشورش جهت برپائی آتش بس در حلب و زمینه سازی برای خروج بی خطر مخالفان و غیر نظامیان از شهر، ابراز سپاس و قدر دانی نمود.»

-          وزیر خارجۀ امریکا به تاریخ 15.12.2016م در مقابل رسانه ها ظاهر شده و از روند تخلیۀ شهر حلب خبر داد. این کار خود اش بیانگر رضایت کامل امریکا از این تحولات می باشد، تحولاتی که امریکا در جریان دورۀ موسوم به "استراحت آتش بس ها" که با تمام وجود برای تحقق آن تلاش می نمود و هم چنین در جریان سال های گذشته بی صبرانه در انتظار آن به سر می برد. جان کری وزیر خارجه امریکا در بخشی از اظهاراتش گفت: «آن چه ما فعلاً و قبل از هر کار دیگری در حلب می خواهیم این است که هرچه زودتر و به صورت دائمی به اقدامات خصمانه پایان داده شود.» (منبع: تویتر وزارت خارجه امریکا 16.12.2016)

-          صفحۀ انترنتی نشریۀ القبس به تاریخ 13.12.2016م در خبری نوشت: «روز شنبه گذشته نشستی در سطح وزیران خارجه به منظور بررسی اوضاح حلب و سراسر سوریه در پاریس برگزار گردید. نشریۀ القبس از زبان برخی مسئولین بلند پایه ای که در بخش هایی از این نشست شرکت داشتند معلوماتی را به دست آورده که نشان می دهد اظهارات جان کری وزیر خارجۀ امریکا در این نشست به خوبی بیانگر این بود که از مخالفان سیاسی و نظامی سوریه خواسته شود تا خود شان را به صورت کامل تسلیم روسیه، ایران و بشار اسد نمایند. منبع فوق الذکر در اظهارات خاص به نشریۀ القبس گفت که کری در جریان این نشست خواستار اخراج تمام جنگجویان از حلب گردید و گفت که مخالفان سوریه باید وادار شوند تا بدون هیچ گونه قید و شرطی به ژینو رفته و پشت میز گفتگو بنشینند. این منبع هم چنین گفته که حاضرین این نشست پرسشی در مورد گزینه های ممکن برای اعمال فشار بالای بشار اسد و همپیمانان اش را مطرح نمودند، اما پاسخی که جان کری به آنان داد، به نوعی آنان را حیرت زده و به تعجب انداخت؛ کری در پاسخ گفت: رئیس من، یعنی اوباما تصمیم گرفته که ما تنها به جنگ داعش می رویم وبس.»

هشتم: این بود واقعیت نمایش خونینی که در حلب به راه انداختند و آن هم ابزار و لوازمی که در آن به کار گرفته شد. هم چنین دیدیم که ترکیه به رهبری اردغان، چگونه خون مسلمانان سوریه را برای کسب رضایت امریکا، بی ارزش و سبک شمرده و از کنار جوی های خون ریخته شده در حلب و کشتارها و جنایت های بی شمار در آن، بی پروا و آسوده خاطر گذشت! دلیل اصلی تمام این زهرهائی که روی جسد شهر حلب ریختانده شد، همانا پول های کثیف و آلوده ای بود که رهبران برخی گروه ها، از ترکیه، سعودی و سایر کشورها به دست آوردند، پول هائی که ارادۀ آنان را سست نموده و ذلیلانه در برابر آن سر خم نمودند، درحالی که قبلاً ادعا می کردند که هرگز مردم و خون های ریخته شده را در بدل مال دنیا نخواهند فروخت! اما امروز می بینیم که آنان سر از بازارهای برده گی و مزدوری ترکیه و سعودی به در آورده و سرگردان دنبال منافع بیشتر مادی می گردند و این در حالی است که بخش نخست این معاملۀ کثیف شان به پایان رسیده و نتائج ویرانگر آن در برابر چشم جهانیان نمایان شد، پس آیا کسی هست که از این وضعیت عبرت بگیرد؟! آیا هنوز کسی هست که قناعت نکرده باشد که پذیرفتن پول های سیاسی، عیناً خود انتحار سیاسی است؟!

در مورد صحنه های باقی مانده از نمایش حلب پس از تمام شدن "استراحت آتش بس ها" که توسط امریکا راه اندازی گردید، باید گفت که این صحنه ها نیز مملو از ذلت و ننگ بوده و دست کمی از صحنه های قبلی ندارد، پس هر آن که هنوز ذره ای از حیاء در وجود اش باقی مانده باشد، باید در این صحنه ها که این بار در آستانه پایتخت قزاقستان راه اندازی گردیده و نمایش داده می شود، شرکت نکند.

تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 16.12.2016م به نقل از نمایندۀ روسیه در سازمان ملل متحد گفت: «مسئولیتی که اینک پس از آزادی حلب در اولویت قرار دارد این است که به طور کامل به خصومت ها پایان داده شده و گفتگوها میان طرف های سوریه از سرگرفته شود.» قبل از آن، پوتین نیز در گزارشی که تلویزیون روسیۀ امرزو به تاریخ 15.12.2016م منتشر نمود، گفته بود که وی با اردغان به توافق رسیده که مشترکاً پیشنهاد گفتگو میان حکومت سوریه و نماینده گان گروه های مسلح را برای دو طرف مطرح نمایند.

در عین حال، خبرگزاری ترک پرس نیز به تاریخ 16.12.2016م با انتشار خبری گفت: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه گفته که وی به زودی در شهر آستانه پایتخت قزاقستان با رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه جهت بحث و گفتگو پیرامون آتش بس در سوریه، دیدار و گفتگو خواهد نمود. پوتین که لحظاتی پیش از سفر به سوی جاپان سخن می گفت، افزود: قرار است به زودی توافق نامه های به دست آمده در ژینو، که با پا درمیانی سازمان ملل در مورد سوریه به دست آمده، عملی گردد. پوتین در ادامه گفت که قدم بعدی، تأمین آتش بس در سراسر سوریه می باشد. وی افزود: من و رئیس جمهور ترکیه به توافق رسیده ایم که پیشنهاد مشترکی را برای آغاز دور جدید گفتگوها تسلیم طرف های متخاصم سوریه نماییم. پوتین هم چنین افزود که او و همتای ترک اش تلاش های فراوانی را تا پایان کار تأمین آتش بس در شهر حلب و روند جا به جائی محاصره شده گان به خرج داده اند.»

ترکیه در حال حاضر، در چهارچوب مسئولیت خاصی که امریکا در نقشۀ خبیثانه اش برای آن در نظر گرفته، تلاش دارد گروه های مخالفان مسلح را به جانب تسلیم نمودن به حکومت سوریه و ترمیم و تقویت مجدد نظام بشار اسد سوق دهد. بنابر این اگر سلول های اخلاص دل های رهبران این گروه ها به طور کامل نابود شده باشد، به جانب آستانه، پایتخت قزاقستان حرکت خواهند نمود تا سوریه و خود شان را در بدل مشتی پول، روی چوبۀ دار برده و ذلیلانه تن به نابودی دهند. اما در صورتی که هنوز چیزی از آن سلول ها باقی مانده باشد، باید هرچه زودتر از کشتی اردغان بیرون پریده و برای رهائی از تنفر و غضب مردم، با مردم یکجا شوند و بدانند که این تنفر و غضب برعلیه آنان عملاً آغاز گردیده است.

پیام ما به افراد مخلص گروه های فوق این است که رهبران شان را به راه درست برگردانند و یا دیگر از آنان اطاعت نکنند، زیرا چگونه می توانند بپذیرند که رهبران چند گروه مسلح، انقلاب یک امت را در بدل چند میلیون دالر ذلیلانه برای دشمن اش(روسیه و امریکا) بفروشند، بدون این که هیچ ترسی از الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین داشته باشند!

پیام ما به مردم سربلند سوریه این است: فراموش نکنید که الله متعال شما را در این ابتلای عظیم قرار داده تا خوب و بد(خبیث و طیب) را به وسیلۀ آن در سرزمینی که بهترین مسکن مسلمانان گفته شده، از یک دگر جدا کند، سرزمینی که رسول اش علیه السلام آن را مرکز دار اسلام(عقر دار الاسلام) خوانده است. الله متعال می فرماید:

لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

[انفال: 37]

(این ها همه) بخاطر آن است که الله(می خواهد) ناپاک را از پاک جدا سازد، و ناپاک ها را روی هم بگذارد، و همه را متراکم سازد، و یکجا در دوزخ قرار دهد؛ و این ها هستند زیانکاران!

نهم: آخرین نکته ای را که می خواهم در این پاسخ به پرسش بیان کنم این است که خطاب به اردغان و هر آن کس دیگری که برعلیه حلب دست به دسیسه و نیرنگ زده و در تسلیم نمودن آن به دشمنان و خالی نمودن پشت مبارزین حلب دست داشتند تا در عوض آن دشمنان الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم را از خود راضی نگهدارند، چنین می گویم: این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را به یاد آور که بن حبان در کتاب اش به نقل از القاسم و وی از أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

مَنْ أَرْضَى اللَّهَ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ، وَمَنْ أَسْخَطَ اللَّهَ بِرِضَا النَّاسِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ

هر کی الله را در بدل  نارضایتی مردم راضی نگهدارد، الله او را کفایت خواهد نمود و هر کی الله را در بدل رضایت مردم ناراض کند، الله او را به مردم(انسان ها) واگذار خواهد نمود.

مصداق این حدیث شریف را اردغان با چشم و گوشش دید و شنید که چگونه مردم در مورد  او با قهر و غضب یاد می کنند، بلکه حتی دوستش پوتین نیز گند کاری های او را نپوشیده و وی را در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر جهانیان رسوا نمود، چنان چه در آغاز این پاسخ به پرسش به آن اشاره نمودیم و بد نیست یک بار دیگر آن را تذکر دهیم: 

پایگاه های خبری "ایلاف" و "سبوتنیک" به تاریخ 16.12.2016م هر یک با انتشار خبری گفتند: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از این که روند تخلیۀ افراد مسلح از شرق حلب، قبلاً در ماه آگست و در جریان سفر رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه به شهر سنپترسبورگ روسیه، میان وی و اردغان هماهنگ گردیده بود پرده برداشته و با این کارش یک بمب سیاسی را منفجر نمود. پوتین که دیروز جمعه در یک کنفرانس مشترک مطبوعاتی با نخست وزیر جاپان در توکیو صحبت می نمود گفت که مسکو و انقره قبلاً توافق نموده بودند که ترکیه در اخراج آن عده افراد مسلحی که تمایل دارند قبل از هر چیزی سلاح های شان را برای حمایت از غیر نظامیان بر زمین گذارند، سهم گرفته و همکاری نماید. وی افزود: اگر از نقطه نظر من به این قضیه دیده شود، واقعیت این است که هر آن چه در حال حاضر اتفاق می افتد، دقیقاً همان چیزی است که با رجب طیب اردغان در جریان سفر اش به پترسبورگ توافق نموده بودیم.»

رسوائی دنیا به علاوۀ عذاب دردناکی است که الله متعال برای کسانی آماده نموده که در حق امت اسلامی مرتکب جنایت شده و یا در از دست رفتن سرزمین های اسلامی سهم می گیرند.

سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ

[انعام: 124]

بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند(و مردم را از راه حق منحرف ساختند)، در مقابل مکر(و فریب و نیرنگی) که می‌کردند، گرفتار حقارت در پیشگاه الله، و عذاب شدید خواهند شد.

در خطاب به دشمنان شرور اسلام یک بار دگر سخنی را می گویم که قبلاً گفته بودم و آن این که: باوجود تمام این واقعیت های ناگوار، بازهم باید دانست که حلب-هر اندازه که ویران هم گردد- باز مجدداً برپا خواهد خواست و تمام سرزمین مبارک شام-به ویژه حلب سربلند- چون خنجر زهر آلودی است که در حلقوم امریکا، روسیه، وابسته گان و دنباله روان شان گیر کرده و خواب را از چشمان شان ربوده است. آنان هرگز فرصت این را پیدا نخواهند نمود تا پیروزی تخیلی شان را به یکدیگر تبریک گویند؛ زیرا ورود به یک شهر(حلب) پس از ویرانی کامل و قتل عام ساکنین آن و دست یافتن به افراد دشمن تنها پس از شهادت شان، خود بیانگر پیروزی تخیلی و شکست واقعی است که امریکا و همپیمانان اش آن را جشن می گیرند! این که موشک های ویرانگر، بمب های آتشزا و لشکرهای بی شمار را برای مقابله با صدها و یا نهایتاً چند هزار تن(مجاهد، با کمترین تجهیزات نظامی) به میدان جنگ می کشانند، اما باوجود آن هم نمی توانند رو در رو با آنان وارد جنگ شوند، مگر پس از راه اندازی بمباران هوائی و موشک های بحری، قطعاً خود پیروزی انسان های بزدل و وحشت زده ای را نشان می دهد که در برابر مردان شجاع و سربلندی حاصل می کنند و روشن است که چنین پیروزی، هرگز پایدار نبوده و سرانجام محکوم به شکست است!

امریکا، روسیه، همپیمانان، یاران و دنباله روان شان در پی آن اند تا با ارتکاب این همه جنایت وحشیانه، تاریخ ننگین برادران صلیبی و مغول های تاتار شان را تکرار نمایند، صلیبیان و مغول هائی که در عراق و سرزمین شام مرتکب جنایت های هولناک گردیدند. اما اینان یک بخش از آن تاریخ را فراموش کرده اند و آن، سرنوشتی است که برادران دیرین شان در برابر مسلمانان با آن مواجه گردیدند، چنان چه مسلمانان، آنان را از سرزمین خویش ریشه کن نموده و یک بار دیگر روی پای شان ایستادند و عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان را برای شان برگردانده و خلافت شان را استحکام بخشیدند. آنان شهر هرقل را فتح نموده و از آن "استانبول" یعنی شهر اسلام را ساختند، سپس خود شان را به مسکو نزدیک نموده و دروازه های وین را کوبیدند. باید دانست که تاریخ همواره در گردش است و این گردش برای آنانی که چشم بینا دارند، دور به نظر نمی رسد.

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

[شعرا: 227]

آن ها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

اسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

ترکیه تماس هایش با روسیه را در این اواخر در خصوص قضیۀ سوریه، جهت از سرگیری گفتگوهائی که امریکا به منظور حل و فصل بحران سوریه به راه انداخته بود، به شدت افزایش داده؛ چنان چه بی بی سی به تاریخ 2.12.2016م در گزارشی چنین گفت: «مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه گفته که کشورش در خصوص دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه، با روسیه مشورت می کند. در عین حال رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه نیز قضیۀ سوریه را در جریان هفتۀ گذشته با ولادمیر پوتین همتای روس اش حد اقل سه بار از طریق تلفون به بحث و مناقشه گرفته است. هم چنین چاووش اغلو روز پنج شنبه جهت ارزیابی و بحث در مورد موضوع یاد شده، با وزیر خارجۀ روسیه دیدار و گفتگو نمود.»

 اما با وجود همه، جهان شاهد است که روسیه حملات وحشیانه اش بالای حلب را هم چنان ادامه می دهد، حتی می دانیم که به تاریخ 5.12.2016م از حق "ویتو" اش برعلیه قانونی که قرار بود در شورای امنیت به منظور آتش بس چند روزه در حلب تصویب شود، استفاده نمود. پرسش این است که چه چیزی ترکیه را وادار می کند تا باوجود این همه وحشی گری روسیه باز هم حاضر می شود با آن تماس برقرار نموده و گفتگوهای این چنینی راه بیندازد؟ پرسش دیگر این که؛ واقعیت آن چه این روزها در سوریه-به ویژه حلب- اتفاق می افتد، از چه قرار است؟ جزاکم الله خیراً.

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

برای روشن شدن پاسخ، مباحث زیر را به بررسی می گیریم:

نخست: بیشتر از دو ماه می شود که امریکا طوری وانمود می کند که گویا میانه اش با روسیه روبه وخامت گذاشته است. این موقف را امریکا پس از آن روی دست گرفت که اروپا به شدت از روسیه به خاطر شدت گرفتن حملات وحشیانۀ هوائی اش بالای حلب انتقاد نمود، هم چنین به دلیل بالاگرفتن مخالفت های مردم سوریه با نقش مکارانه ای که امریکا در قضیۀ سرزمین شان بازی می کند، می باشد.

این مخالفت ها زمانی به اوج خود رسید که برخی از گروه های نظامی نپذیرفتند در عملیات موسوم به "درع فرات" که توسط ترکیه راه اندازی شده بود، در کنار نیروهای ویژه امریکا بجنگند. این جا بود که امریکا برای وادار کردن مردم سوریه و انقلابیون به پذیرش راه حل سیاسی اش، به اهمیت راه اندازی حملات خشن تر و شدید تر نظامی پی برده و آن را پیش شرط بر برگشتن به پشت میز گفتگو و دست یابی به برخی از فکتورهای پیروزی در این بحران دانست. از آن زمان به بعد امریکا تمام مکر و نیرنگ اش را روی چند جهت مشخص متمرکز نمود:

1-      روسیه را وادار نمود هرچه عاجل تر قطعات نظامی خشن تر و کشنده تر اش را به سوریه اعزام نماید. به همین دلیل بود که یگانه ناو هواپیمابر روسیه موسوم به "کوزنیتسوف" به تاریخ 1.11.2016م، همراه با مجموعۀ امکانات خاص جنگی و موشک های ویژه اش به سواحل سوریه مواصلت نمود. این ناو به مجرد رسیدن به سواحل سوریه، فوراً شروع به راه اندازی عملیات استخباراتی بر فراز سوریه، به ویژه حلب نمود. این در حالی است که طیاره های نظامی و ابزار جنگی فراوان روس ها از قبل در سوریه، به ویژه میدان هوائی حمیمیم، مستقر می باشد.

2-      فراخواندن نیروهای بیشتر ایرانی و وابسته گان آن، به ویژه در منطقۀ حلب.

3-      سردسازی بسیاری از جبهات جنگ در سوریه توسط عربستان سعودی، ترکیه و سایر همپیمانان، به علاوۀ تأثیری که این دولت ها توسط دالرهای شان بالای برخی از گروه های جنگی سوریه گذاشتند، یاد آور شد. این اقدامات باعث گردید آتش بس ها و مصالحه ها-به گونۀ خطرناکی- افزایش یابد و اتوبوس های فراوانی به چشم خورد که انقلابیون را با فامیل های شان به سمت شهر ادلب انتقال می داد. هدف از این اقدامات؛ باز کردن مجال برای حکومت سوریه بود تا کمک هایش را به سوی جبهات سرد شدۀ ادلب سرازیر نماید.

به علاوۀ تمام موارد یاد شده؛ دولت های فوق الذکر تمام تلاش شان را به خرج دادند تا آتش فتنه را در داخل خود حلب بیفروزند و نتیجه آن برخوردهائی بود که میان انقلابیون محاصره شده رخ داد، اما به فضل و مرحمت الله متعال این برخوردها خیلی زود خنثی گردید.

4-      به علاوۀ موارد فوق؛ عملیاتی را که اردوغان زیر نام "درع فرات" راه اندازی نموده بود، هم چنان ادامه یافت. هدف از این عملیات جلب و جذب شمار بیشتری از گروه های جنگی وابسته به ترکیه به سوی جنگ الباب بود که پس از جنگ جرابلس راه اندازی گردیده بود تا به این ترتیب جبهات واقعی جنگ در حلب را تضعیف نماید، جبهاتی که توانائی شکستن محاصرۀ کشندۀ شهر حلب و نجات آن را داشت. بخش عربی اسکای نیوز به تاریخ 28.11.2016م در خبری چنین گفت: «گزارش های میدانی می رساند که دلیل اصلی این که مخالفان مسلح سوریه یک سوم مناطق شان در شرق حلب را از دست دادند این است که شمار زیادی از نیروهای جنگی شان جبهات حلب را به منظور کمک به نیروهای ترکیه در جنگ برعلیه داعش و گروه های کرد ترک نموده و به عملیات "درع فرات" پیوستند.»

رامی عبدالرحمن مدیر کمیتۀ حقوق بشر سوریه روز دو شنبه در اظهاراتی به بخش عربی اسکای نیوز چنین گفت: «دستورهائی از جانب ترکیه به شماری از افراد وابسته به ارتش آزاد رسیده و از آنان خواسته شده بود تا به نیروهائی بپیوندند که زیر نام عملیات "درع فرات" برعلیه داعش می جنگند. این عملیات را انقره دو ماه قبل برعلیه داعش و کردها راه اندازی نمود، زیرا انقره بیم دارد که مبادا داعش و کردها بالای مناطق مرزی سوریه با ترکیه تسلط پیدا کنند. عبدالرحمن اظهار داشت: دلیل اصلی و رمز شکست مخالفان، همانا مداخلۀ ترکیه می باشد؛ زیرا گروه های وابسته به خود اش را که در ارتش آزاد فعالیت می نمودند، فراخوانده و آنان را سرگرم جنگ اش بر علیه داعش و کردها نمود و این کار باعث گردید جبهاتی که باید در برابر اردوی سوریه و همپیمانان آن می جنگیدند، تخلیه گردد.»

دوم: به این ترتیب از دست دادن بسیاری از مناطق آزاد شده، فشار سنگینی را بالای انقلابیون حلب وارد نمود و انقلابیون در منقطه ای تنگ تری محاصره گردیدند و بمباران شدید و هشدارها برای حمله به سایر مناطق هم چنان ادامه یافت. این جا بود که امریکا، همزمان با درخواست های جهانی برای اعمال آتش بس، فرصت را برای احیای مجدد روند حل سیاسی بحران سوریه مناسب دیده و این راه حل را با استفاده از فضای جدید بوجود آمده، که می طلبد در آن عجله صورت گرفته و از تأخیر جلوگیری گردد، یک بار دگر بر سر زبان ها انداخت. واقعیت های زیر این ادعا را روشن تر می کند:

1-      امریکا به خوبی می داند که پس گرفتن برخی از مناطق مهم در شرق حلب به معنی پایان انقلاب سوریه نیست و پاکسازی انقلابیون در مناطق مختلف سوریه؛ آرزوی مستحیل و غیر عملی می باشد. امریکا این را نیز می داند که سال های دراز انقلاب در سوریه فضای خطرناک اسلامی را به بار آورده، بناً تلاش می کند هرچه زودتر این فضا را از میان بردارد و راه کار سیاسی و صالون های گفتگو نسبت به ابزار نظامی بهتر می توانند این هدف را براورده نمایند؛ زیرا استفاده از زور و جنگ، دامن این فضا را گسترده تر و مستحکم تر خواهد نمود. بنابر این امریکا در شکست دادن و مطیع نمودن مردم سوریه از طریق کشتار و ویرانی و افزایش آن کاملاً ناامید شده و سال هاست که دنبال فرصتی است تا با استفاده از آن راه حل سیاسی را مطابق برنامه ها و نقشه هایش مطرح و اعمال نماید.

2-      ادارۀ حکومت اوباما به تاریخ 20.1.2017م قصر سفید را ترک خواهد نمود، اما هنوز این خیال را در سر دارد که این قصر را با دستاوردهای قابل ملاحظه ای ترک نماید. به همین دلیل است که وقتی اردوی حکومت سوریه وارد مناطق حلب گردید، روسیه ادعا نمود که جان کری وزیر خارجه امریکا به شدت در تلاش است بر سر حلب معامله کند. چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز در خبری به تاریخ 28.11.2016م، به نقل از یوری اوشاکوف معاون رئیس جمهور روسیه گفت که وی امروز دوشنبه 28 نومبر در اظهاراتی چنین گفته است: «اگر در مورد تلاش های جان کری پرسش دارید، باید گفت که این تلاش ها به شدت افزایش یافته است. وی در ادامه گفت: با توجه به حجم بی سابقۀ تماس های تلفونی وزیران خارجۀ امریکا و روسیه، می توان این تلاش ها را بی سابقه خواند؛ زیرا تمرکز این تماس ها تنها روی یک موضوع بوده و آن هم قضیۀ سوریه می باشد.»

3-      امریکا به ترکیه تمرینات لازم را داده و آن را موظف نمود تا نقش برجستۀ سیاسی را به نیابت از آن بازی کند، در حدی که نشست های دو جانبۀ کری-لاوروف تبدیل به نشست های دو جانبۀ روسیه-ترکیه گردید و همین مسئله است که پرده از واقعیت تماس های گستردۀ اخیر ترکیه جهت تصرف مناطق شرق حلب و ملاقات های دوستانۀ مسئولین ترک با همتاهای روس شان و هم چنین سفرهای این مسئولین به لبنان و ایران، بر می دارد. این ملاقات ها و سفرها بسیار گسترده و قابل توجه بوده و می توان به نحو زیر از آن یاد نمود:

أ‌-           الجزیره نت به تاریخ 26.11.2016م در خبری چنین گزارش داد: «حسن روحانی امروز شنبه مورخ 26.11.2016م با مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه دیدار نموده و به علاوۀ روابط دو جانبه میان دو کشور، در خصوص بحران سوریه و سایر قضایای منقطه ای نیز بحث و گفتگو نمود. آژانس خبری جمهوری اسلامی ایران(ایرنا) گزارش داد که وزیر خارجۀ ترکیه مشوره هایش را در تهران با محمد ظریف همتای ایرانی اش ادامه خواهد داد.»

ب‌-       آژانس اناضول نیز به نوبۀ خود خبر داد که: «چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه، مسئله نیاز به آتش بس فوری و ارسال کمک های اولیه به حلب را با ریاض حجاب مورد بحث و بررسی قرار داد، دو طرف در این دیدار تلاش های را که تا کنون در جهت ایجاد راه حل سیاسی بحران کشور به کار گرفته شده نیز ارزیابی نمودند.» (منبع: الجزیره نت، 30.11.2016)

ت‌-        سفر لاوروف به ترکیه مورخ 30.11.2016م، در این سفر سرگی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه اعلام نمود که: «توافقاتی که میان روسیه و ترکیه در مورد بحران سوریه در عرصه های نظامی، دپلوماتیک و سیاسی حاصل گردیده، در شرف عملی شدن است.» (منبع: روسیۀ امروز 1.12.2016م) لاوروف در ادامه افزود: «روسیه و ترکیه گفتگوها جهت دست یابی به حل بحران سوریه در زودترین زمان ممکن را هم چنان ادامه خواهند داد.» (منبع: الجزیره نت، 1.12.2016م)

ث‌-       تلویزیون بی بی سی به تاریخ 2.12.2016م در خبری گفت: «رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه اوضاع سوریه را در جریان هفتۀ گذشته با ولادمیر پوتین همتای روس اش حد اقل سه بار از طریق تماس تلفونی به بحث و مناقشه گرفت.»

ج‌-        هم چنین تلویزیون یاد شده به تاریخ 1.12.2016م به نقل از مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه خبر داد که وی در کنفرانس مطبوعاتی که با سرگی لاوروف همتای روس اش در شهر انیای ترکیه برگزار نموده بود گفت: «ما به خاطر پایان دادن به فاجعه، روی احتمال آتش بس توافق نظر داریم.» وی هم چنین به تاریخ 2.12.2016م در اظهاراتی چنین گفت: «ترکیه با روسیه و ایران، که همپیمانان بشار اسد می باشند و هم چنین با سوریه و لبنان جهت دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه مشوره می کند.»

ح‌-        آژانس سبوتنیک روز پنج شنبه اول دسمبر به نقل از سمیر نشار یکی از اعضای ائتلاف مخالفان گفت: «سه روز قبل نشست هائی توسط ترکیه راه اندازی گردید، بسیار کوشش می شد این نشست ها مخفی نگهداشته شود و گروه هائی که در این نشست ها مشارکت نموده بودند، همان گروه هائی بودند که ترکیه می تواند بالای آنان نفوذ داشته باشد، اما این نشست ها هیچ نتیجۀ محسوسی به بار نیاورد.» (منبع: روسیه امروز 1.12.2016) هم چنین تلویزیون بی بی سی نیز در همین تاریخ به نقل از نشریۀ فایننشل تایمز گزارش داد که شماری از فرماندهان مخالفان سوریه سرگرم گفتگوهائی مخفی با بعضی از مسئولین روس می باشند که توسط ترکیه هماهنگ گردیده و هدف از این گفتگوها پایان دادن به جنگ های مستمر حلب می باشد. این نشریه در ادامه افزود: «چهار تن از اعضای مخالفان که در شمال سوریه حضور دارند، به این نشریه خبر داده اند که ترکیه گفتگوهائی را با بعضی از مسئولین روس در انقره پایتخت ترکیه راه اندازی و ترتیب داده اند.»

نشریۀ "المدن" به تاریخ 3.12.2016م در خبری می نویسد: «گروه اسلامی احرار شام زیر نام "جبهۀ اسلامی" مذاکراتی را با برخی از مسئولین روس به پیش می برد که هدف از آن دست یابی به آتش بس در حلب می باشد. براساس این آتش بس قرار است افرادی از "جبهۀ فتح شام" از طریق کاستیلو از منطقه اخراج شوند و هم چنین راه هائی برای بیرون کشیدن مجروحین و مریضان از مناطق شرق حلب در نظر گرفته شده و این کار زیر نظر گروهی وابسته به سازمان ملل صورت خواهد گرفت. معلوماتی را که "المدن" به دست آورده نشان می دهد که خروج گروه "فتح شام" از حلب از طریق برنامه ای انجام خواهد گرفت که توسط ترکیه ترتیب گردیده و قرار است بعدها انقره براساس این برنامه، موضوع رساندن کمک ها به مناطق محاصره شده را به عهده گیرد.»

خ‌-        رضایت امریکا از این اقدامات ترکیه را می توان در استقبال وزارت خارجۀ امریکا از این مذاکرات مشاهده نمود؛ چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 1.12.2016م در خبری گفت: «مارک تونر سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا روز پنج شنبه اول دسمبر در کنفرانس مختصر مطبوعاتی چنین گفت: گزارش های را مشاهده کردیم که نشان می دهد روسیه با انقلابیون سوریه گفتگو می کنند. وی در ادامه گفت: در مورد عکس العمل ما در این مورد باید بگویم که ما از هرگونه تلاش واقعی که هدف از آن کاستن از رنج و درد مردم سوریه، به ویژه حلب باشد، استقبال می کنیم.» پس باید دانست که امریکا در پس تمام این اقدامات قرار دارد، به ویژه با توجه به این که در مورد روند گفتگوها و حل و فصل این بحران، با روس ها همنظر می باشد.

چنان چه باز هم تلوزیون روسیۀ امروز به تاریخ 3.12.2016م در خبری گفت: «وزیر خارجۀ روسیه روز شنبه سوم دسمبر اعلام نمود که جان کری همتای امریکائی اش مجموعه پیشنهادهائی را در خصوص حل و فصل قضیۀ حلب به وی تسلیم نموده که با موقف های اساسی روسیه هماهنگ می باشد.» نشریۀ دارالحیاة در گزارشی نوشته: «لاوروف در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته که قرار است شام فردا و یا صبح روز چهار شنبه روسیه و ایالات متحده گفتگوهائی را در خصوص خروج از ژینو انجام دهند. وی افزود: وزیر خارجۀ امریکا مجموعه پیشنهادهائی را در خصوص روند و زمان این خروج به وی سپرده است.» روسیۀ امروز نیز در خبری که به تاریخ 5.12.2016م منتشر نمود، چنین گفت: «طرف روس آماده گی اش را برای آغاز این گفتگوها در روز دوشنبه 5 دسمبر اعلام نمود، اما واشنگتن خواست تا دیدار آگاهان دو طرف اندکی به تأخیر افتد. انتظار می رود این گفتگوها شام روز سه شنبه یا صبح روز چهار شنبه آغاز گردد.»

با توجه به معلومات فوق، قطعاً اقدامات گسترده ای را که اخیراً ترکیه روی دست گرفته، به مراتب بزرگ تر از آن است که ترکیه به تنهائی آن را طراحی و عملی نموده باشد. روشن است که این امریکاست که ترکیه را به جانب این اقدامات بر انگیخته و قدم به قدم آن را تعقیب می نماید. این امریکاست که گفتگوهای یادشده با روسیه را براساس پیشنهادهائی که تسلیم روس ها نموده، اداره می نماید؛ زیرا ادارۀ حکومت اوباما تلاش دارد در جریان چند هفته ی اندکی که از عمرش باقی مانده، بیشترین استفادۀ ممکن را نموده و در قضیۀ سوریه دستاوردی را-اقلاً در حلب- برای خود رقم زند.

سوم: فرصت هایی را که امریکا برای کشاندن موفقانۀ گروه های نظامی به پای میز گفتگو و از سرگیری روند سیاسی بحران سوریه در اختیار دارد، می توان در موارد زیر بررسی نمود:

1-      راه حل های مسالمت آمیز در داخل سوریه از هیچ گونه پشتیبانی بر خوردار نبوده و محکوم می باشد، زیرا مردم سوریه به دسیسه هائی که دولت های عربی و ترک ها با امریکا و روسیه برعلیه آنان به راه انداخته به خوبی پی برده اند و همین مردم هستند که بالای گروه های جنگی فشار وارد می نمایند تا مسیر تحرکات شان را پس از آلوده شدن به وابستگی های گوناگون به خارجی ها، تصحیح نمایند؛ این وابسته گی و آلوده گی ها را می توان در متأثر شدن شان از کمک های کثیف پولی، سهم گرفتن در روند مصالحه، آتش بس و سرد نمودن جبهات جنگ و هم چنین پایبندی به خطوط سرخ و دساتیر صادر شده از اتاق های فرماندهی بیرونی شان مشاهده نمود.

اگرچه گرداننده گان نظام حاکم در سوریه و کسانی که اخیراً بالای شرق حلب با آنان همپیمان شده اند، از بیداری مردمی در داخل سوریه و فشارهای آن بالای گروه های نظامی آگاه بودند، اما این بیداری و فشارها در حال حاضر افزایش یافته و گروه های موصوف را خود باخته و خائن معرفی کرده و خواستار اخراج رهبران آن از صحنه شده اند. گروه های داخل حلب تصمیم گرفتند خود را در برابر حملات وحشیانۀ اخیر منحل نموده سپس به طور دسته جمعی اردویی موسوم به اردوی حلب تشکیل دهند تا به این ترتیب یک نیروی واحد باشند. باید گفت که این اقدام بسیار خوبی است و شاید بتواند آنان را در برابر خطرهای موجود متحد نموده و از وابستگی به طرف های خارجی نجات دهد.

تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 1.12.2016م در خبری چنین گفت: «سمیر نشار یکی از اعضای ائتلاف مخالفان سوریه اعلام نمود که گفتگوهای گروه های نظامی با روسیه و ترکیه هیچ گونه دستاوردی نداشته، زیرا تصمیم اساسی در دست گروه های مسلح محاصره شده در داخل شهر حلب می باشد؛ چنان چه وی گفت: این نشست ها هیچ گونه نتیجۀ محسوسی در قبال نداشته، زیرا کسانی که در شهر حلب محاصره می باشند، جداً از رهبران شان که در بیرون از شهر به سر می برند تصمیم می گیرند، بنابر این فیصلۀ نهائی به گونۀ مستقلانه اتخاذ گردیده و در اختیار کسانی است که در داخل شهر محاصره می باشند.»

شکی نیست که گروه های مسلح داخل حلب هیچ اعتنائی به گفتگوهای خائنانه و هشدارهای وحشیانه ای که در بیرون به منظور تسلیم شدن صورت می گیرد، "نه" گفته اند. الحرة به تاریخ 3.12.2016م در خبری گفته که: «آژانس خبری رویترز روز شنبه به نقل از یکی از مسئولین گروه های مخالف سوریه خبر داده که رهبران نیروهای مخالف هرگز شرق حلب را به نیروهای حکومت تسلیم نخواهند نمود، این در حالی است که روسیه قبلاً گفته بود که حاضر است در مورد خروج نیروهای مخالف از این منطقه، با ایالات متحده گفتگو نماید.»

2-      به این ترتیب مردمی را که خطر سقوط تاج انقلاب شام(حلب) از خواب غفلت بیدار نموده، هرگز با راه حل های سیاسی موافقت نکرده و تسلیم دشمن نخواهند شد، بلکه دیدیم که با پیمانۀ گسترده تر برای اصلاح مسیر گروه های وابسته به دولت های عربی و ترکیه دست به کار شده اند، گروه هائی که کمک های مالی دشمن برای شان تبدیل به لگام بزرگی گردیده که آنان را از ادامه دادن راه انقلاب باز می دارد، به این ترتیب پاک و آلوده از یکدیگر تفکیک می گردد؛ آلوده آنانی هستند که دنبال باداران شان در ترکیه و سعودی و غیره رفته و به سرعت تسلیم روند ذلت آور سیاسی طراحی شده توسط امریکا، همپیمانان و یاران آن گردیده و در خندق دسیسه گران برعلیه انقلاب سقوط نمودند.

و اما پاک؛ کسانی هستند که هم چنان با عزم مستحکم شان، استوار باقی مانده و به جز در برابر الله متعال در برابر هیچ کس دیگری سر خم نکرده اند و همین پاکان اند که به خواست الله متعال، مکر و نیرنگی را که امریکا به کمک ایران، روسیه، ترکیه و دولت های عربی به راه انداخته اند، از هم گسسته و آن را از نابود خواهند کرد.

این تهاجمات وحشیانه و این پایداری افسانه ای انقلابیون در حلب، نه تنها خباثت و دو رنگی برخی ها را در داخل برملا نمود، بلکه پرده از چهرۀ تمام طرف های دخیل و خبیث، به ویژه ایران، سعودی و ترکیه نیز برداشته است. ایران براساس نقشه هائی که امریکا طرح می کند، دست به کشتارهای وحشیانه ای می زند که نظیر آن را بجز کشتار وحشیانۀ روس ها دیگر در هیچ موردی نمی توان دید؛ سعودی با پول های کثیف اش برخی گروه هائی را تغذیه می کند که در گفتگوهای خائنانه سهم می گیرند و ترکیه با گمراه نمودن برخی ها در اجرای نقشه های امریکا سهم می گیرد، چنان چه با صدای بلند اعلام نمود که هرگز حلب را تنها نخواهد گذاشت، اما دیدیم که در برابر چشم جهانیان آن را ناجوانمردانه تنها گذاشت، نه فقط این، که حتی گروه های وابسته به خود را از منطقۀ حلب بیرون کشیده و آنان را مکارانه به جهتی دور از حلب سوق داد.

هم چنین با صدای بلندتر فریاد زد که هرگز اجازه نخواهد داد کشتار دسته جمعی منطقۀ حماة تکرار شود، اما در عمل دیدیم که حماة دوم و سوم تکرار شد، بدون این که ترکیه دست به هیچ کاری بزند! زمانی که عرق شرم در جبین اش جمع گردید، در این اواخر دیدیم که یک بار دیگر صدایش را بلند نمود، چنان چه اردوغان در اظهاراتی گفت: «هدف ما از راه اندازی عملیات "سپر فرات" برکناری بشار اسد است!» تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 29.11.2016م به نقل از رجب طیب اردغان خبر داد که وی در بیانیه ای که روز سه شنبه 29 نومبر سال جاری در استانبول و در یک سمینار اختصاصی، گفت: «ما در کنار ارتش آزاد سوریه وارد این کشور شدیم. سپس پرسید: چرا وارد شدیم؟ وارد شدیم تا به حاکمیت بشار اسد ظالمی که مردم سوریه را توسط دولت تروریست اش می هراساند پایان دهیم و هدف ما از ورود به سوریه هیچ چیز دیگر نبوده است.»

اما در عمل دیدیم که حتی پیش از این که سر و صداها در مورد این اظهارات اش فروکش کند، از آن به خاطر رضایت روس هائی که صبح و شام حلب را موشک باران می کنند، کوتاه آمد! چنان چه تلویزیون عربی زبان تی آر تی به تاریخ 1.12.2016م در خبری گفت: «اردوغان رئیس جمهور ترکیه در سی و مین دورۀ گردهمائی شهرداران که در کاخ ریاست جمهوری برگزار گردید، سخنرانی نموده و در بخشی از این سخنرانی گفت: هدف عملیات "سپر فرات" که توسط نیروهای مسلح ترکیه رهبری می گردد، هیچ شخص و یا کشور مشخصی نیست؛ بلکه هدف این عملیات-که از 24 آگست آغاز گردیده- تنها گروه های تروریستی می باشد.»

روسیه از همان ابتدا می دانست که اظهارات اردوغان در مورد کنار زدن بشار اسد پوچ و بی معنی می باشد، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به نقل از وزیر خارجۀ روسیه خبر دارد که وی روز پنج شنبه اول دسمبر در تعلیق اظهارات اخیر اردوغان چنین گفت: «مسکو در عمل روی توافقاتی متکی است که میان رئیس جمهوران دو کشور صورت گرفته، توافقاتی که عملاً در حال اجرا است و نه روی اظهارات یک جانبه ای که در موارد زیادی مطرح می گردد. سپس مورخ 7.12.2016م، یلدرم در جریان سفر اش به مسکو در گفتگوئی که با آژانس خبری روسیه)انترفاکس( به صراحت و خیلی روشن گفت که عملیات سپر فرات هیچ ربطی به حوادث جاری در مرکز شهر حلب نداشته و نیز هیچ ارتباطی به روند تغییر نظام سوریه ندارد.» این خبر را صفحۀ انترنتی الخلیج آن لاین به تاریخ 7.12.2016م نیز منتشر نمود.

چهارم: با توجه به موارد فوق دانسته می شود که روسیه حملات وحشیانه اش را در هماهنگی کامل با امریکا انجام می دهد و امریکاست که در پس عملیات "سپر فرات" قرار دارد، عملیاتی که یکی از اهداف راه اندازی آن؛ بیرون کشیدن برخی از جبهات جنگی از جبهۀ حلب و در نتیجه، تضعیف نمودن جبهۀ حلب بود. گفتگوهای صورت گرفته میان گروه های ساخته گی و روس ها نیز با حمایت امریکا راه اندازی گردیده و هم چنین امریکاست که در پس نیروهای ایرانی و وابسته گان آن قرار دارد.

از جانب دیگر؛ باز همین امریکاست که از دست رسی مخالفان به سلاح های مؤثر جلوگیری نموده و خبرهائی را که رسانه ها مورخ 7.12.2016م منتشر نمودند، این واقعیت را تغییر داده نمی تواند. به طور مثال تلویزیون العربیه امروز مورخ 7.12.2016م در گزارشی گفت: «مجلس نماینده گان امریکا قانونی را تصویب نمود که براساس آن به ادارۀ حکومت دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب اجازه داده می شود تا موشک های زمین به هوا را-که می تواند طیاره ها راهدف قرار دهد- برای گروه های مخالف سوریه بفرستد.» نشریۀ "واشنگتن پوست" خبر داده که این قانون شامل بعضی قیوداتی در مورد انتقال این سلاح ها می شود.

عملی شدن این قانون مشکوک به نظر می رسد و حتی اگر عملی هم گردد، باز هم تفاوتی با عملی نشدن آن ندارد، زیرا استفاده از این سلاح ها تنها به دستور دشمنان اسلام و مسلمانان صورت خواهد گرفت، پس چنین مسلح نمودن هیچ فرقی با خلع سلاح ندارد و امیدوار بودن به این وعده و نویدها بسان انتظار انگور از بوتۀ خار است. گذشته از آن؛ این قانون در حالی تصویب می گردد که حلب در آستانۀ ویرانی کامل قرار دارد و پارلمان امریکا اجرای این قانون را به زمان آغاز کار حکومت ترامپ موکول نموده و این در حالی است که ترامپ قبلاً اعلام نموده بود که به مخالفان سلاح نخواهد داد! پس شکی نیست که این صحنه سازی ها برای گمراه نمودن مسلمانان ساده لوح بوده و تهمت های بزرگی است که در حق انقلابیون زده می شود.

باوجود تمام این واقعیت های ناگوار، باز هم باید دانست که حلب، هر اندازه که ویران هم گردد، باز مجدداً بر پا خواهد خواست و تمام سرزمین مبارک شام، به ویژه حلب سربلند، چون خنجر زهر آلودی است که در حلقوم امریکا، روسیه، وابسته گان و دنباله روان شان گیر کرده و خواب را از چشمان شان ربوده است.

آنان هرگز فرصت این را پیدا نخواهند نمود تا پیروزی تخیلی شان را به یکدیگر تبریک گویند؛ زیرا ورود به یک شهر(حلب) پس از ویرانی کامل و قتل عام ساکنین آن و دست یافتن به افراد دشمن تنها پس از شهادت شان، خود بیانگر پیروزی تخیلی و شکست واقعی است که امریکا و همپیمانان اش آن را جشن می گیرند! این که موشک های ویرانگر، بمب های بیرلی و لشکرهای بی شمار را برای مقابله با صدها و یا نهایتاً چند هزار تن-مجاهد، با کمترین تجهیزات نظامی- به میدان جنگ می کشانند، اما با وجود آن هم نمی توانند رو در رو با آنان وارد جنگ شوند؛ مگر پس از راه اندازی بمباردمان هوائی و موشک های بحری، قطعاً خود پیروزی انسان های بزدل و وحشت زده ای را نشان می دهد که در برابر مردان شجاع و سربلندی حاصل می کنند و روشن است که چنین پیروزی، هرگز پایدار نبوده و سرانجام محکوم به شکست است!

امریکا، روسیه، همپیمانان، یاران و دنباله روان شان در پی آن اند تا با ارتکاب این همه جنایت وحشیانه، تاریخ ننگین برادران صلیبی و مغول های تاتار شان را تکرار نمایند، صلیبیان و مغول هائی که در عراق و سرزمین شام مرتکب جنایت های هولناک گردیدند.

اما اینان یک بخش از آن تاریخ را فراموش کرده اند و آن، سرنوشتی است که برادران دیرین شان در برابر مسلمانان مواجه گردیدند، چنان چه مسلمانان، آنان را از سرزمین خویش ریشه کن نموده و یک بار دیگر روی پای شان ایستادند و عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان را برای شان برگردانده و خلافت شان را استحکام بخشیدند.

آنان شهر هرقل را فتح نموده و از آن "استانبول" یعنی شهر اسلام را ساختند، سپس خودشان را به مسکو نزدیک نموده و دروازه های وین را کوبیدند. باید دانست که تاریخ همواره در گردش است و این گردش برای آنانی که چشم بینا دارند، دور به نظر نمی رسد.

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

[شعراء: 227]

آن ها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!

 

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در 17 اکتوبر 2016م اعلام مبارزه برای واپس گیری موصل آغاز شد، هدف ازین حرف ها چیست؟ از بیانات گذشته ی سران امریكایی که توقع داشتند جنگ موصل بعد از چند سال صورت گیرد چه برداشتی می شود؟ آیا اگر داعش در موصل شكست بخورد پایان كار داعش خواهد بود؟ چرا بین حكومت عراق و رژیم تركیه جر و بحث جریان داشت و چرا تركیه به اشتراك درین جنگ علاقمندی دارد؟ 

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

اگر در مسئله ی عراق تمركز شود به این نتیجه می رسیم كه این قسمتی از سلسله قسمت های است كه عراق را از هم پاشیده و منطقه ای به سنی ها و منطقه ای برای شیعیان تشكیل دهند. این در حالیست كه رژیم كُرد روز به روز در صحنه قوی تر می شود. این سیاست امریكا از امروز و یا از زمان اشغال عراق شروع نشده؛ بلکه از زمانی كه امریكا در 1991م در شمال عراق مناطقی را تحت تصرف گرفت و اجازه ی پرواز در آن ها را به هیچ كس نمی داد شروع شد.

هنگامی كه امریكا عراق را در 2003م اشغال كرد، رژیمی كه در عراق  پایه گذاری شد، رژیمی بود كه توسط بریمر-نماینده رئیس جمهور امریکا در 2003م برای عراق و هم چنان رئیس حکومت ائتلاف موقت در این کشور- برای حكومت عراق گماشته شد و این رژیم جز رژیم فرقه ای بر اساس تعصبات دینی نبود. 

بریمر در ماه جولای مجتمع نمادین شورای حكومتی عراق و در اگست 2016م كمیته 26 نفری، آماده نمودن قانون اساسی را پایه گذاری کرد. این كمیته، عراق را حكومت فدرال اعلام كرد و مناطق مجزا مثل منطقه كردستان را بنا نهاد و در 31 جنوری 2005م انتخاباتی بخاطر قانونی ساختن پروسه ی قانون اساسی برگزار كرد. با وجود میتودهای لجام گسیخته ی كه حتی در آن خشونت نیز جا داشت تنها 58 درصد از اشتراك كننده گان به پای صندوق های رأی رفتند كه همین کار به قانون اساسی رنگ قانونی داد.

بعضی از ماده های قانون اساسی قرار ذیل اند:

ماده 1: قانون اساسی عراق در سال 2005م چنین بیان می دارد: «جمهوری عراق یك دولت فدرال است.»

ماده 116: «سیستم فدرال جمهوری عراق مشمول پایتخت غیر مركزی، مناطق، ولایات و واحد های اداری محلی است.»

ماده 117: «قانون اساسی از صلاحیت های اجرایی منطقه كردستان حمایت كرده و قدرت های فدرال را در منطقه به رسمیت می شناسد.»

با نگاه به سردمداران مناطق فدرال، فروپاشی عراق در آینده ی نزدیك قابل پیش بینی است که این امر در ماده 119 بخوبی اشاره شده است كه: مناطق جدید فدرال در عراق معرفی خواهند شد. بناً امریكا تخم های فروپاشی عراق را با این كار مشكوك و این قانون اساسی كه از قانون اساسی قبلی عراق خیلی بدتر است، كاشته است.

امریكا بعد از كامیابی در قبول این قانون اساسی كه ریشه ی فروپاشی عراق است احساس غرور كرده و مزدوران خود را در رأس این اداره ها گماشت كه اولویت كاری شان ساختن فضا به قبولی این قانون اساسی بود؛ اما در این امر ناكام ماند. مناطقی كه بنام شیعه و سنی از هم جدا شده بودند، حتی تحت نام مناطق مختلف جدا نشدند و این نام مناطق شیعه و سنی حتی در اذهان مردم عراق جای نداشته و عجیب بودند.

امریكا بخاطر پیاده سازی میتودهای خود دست به فضاسازی های زد و برای این كار، نوری المالكی را در 20 می 2006م بحیث نخست وزیر گماشت؛ كسی كه قلبش از نفرت اسلام و مسلمانان پر بود. نخستین اولویت كاری كه برای المالكی داده شد، كشت فتنه بین سنی ها و شیعیان بود كه باعث بدتر شدن اوضاع شده و آن ها را از یكدیگر دور نمود. المالكی در مزدوری به امریكا و دامن زدن به مسائل فرقه ای خیلی موفق بود و با تحریك احساسات دیگران مناطق را برای تجزیه آماده كرد. المالكی به اندازه ای بین كردها و سنی ها تفرقه افگنی كرد كه حتی بعضی از مردم عراق خواهان تجزیه عراق شدند.

المالكی هدفی كه برایش از طرف امریكا گماشته شده بود-كه همانا فضاسازی و تشكیل دشمنی ها و تقسیم مناطق بود- موفق شد، به همین خاطر امریكا دوره ی قدرت او را تمدید كرد. دوره ی المالكی دوره سیاهی بود و اگرچه امریكا تا سپتمبر 2011م تنها به شكل نظامی تظاهر وجود می كرد؛ اما در كنترول عام و تام سیاسی و امنیتی بود. المالكی با جهل و ظلم متمایزش درخت فتنه را در عراق كاشته و بارور ساخت و هر باری كه شعله ی فتنه در عراق خاموش شد المالكی دوباره روشن نمود.

در دوره ی حكمروایی المالكی نفاق های فرقه ای در عراق ریشه گرفته و منجر به تشكیل ملیشه های مسلح شیعه درین كشور شد. امریكا به مهره ی اصلی اش-المالكی برای ایجاد خلا میان مسلمانان- دست یافته بود. او با نفرت، زیركی، ظلم و كنترول در متلاشی كردن مسلمانان از همدیگر كوشش كرد. اگر مردم خواهان عدالت و حقوق حقه شان شدند او با ظلم آن ها را سركوب كرد، قسمی كه در 2012م تظاهرات صلح آمیز مردم مناطق سنی نشین را كه بخاطر عدالت خواهی، رهایی زنان از بند و توقف حملات شبانه بود، به بهانه ی ارتباط با تروریزم و سرنگون كردن دولت، سر كوب كرد و با این كار خواست تا خواست مردم را برای دولت فدرال با تشكیلات اداری مجزا ازدیاد بخشد. المالكی این كارها را بدون اجازه و رضایت امریكا نكرده است.

بر علاوه، حتی قبل از تظاهرات صلح آمیز در انبار بعضی از گروه های شیعه خواهان تشكیل منطقه ی جدا برای شیعیان در امتداد مرزهای كردستان شدند. در عین حال، كشورهای منطقه نیز خواهان فرقه های جدا برای این گروه ها شدند. همه ی این کاركردها برای پیاده سازی سیاست های امریكا است كه یك عراق متحد را نمی خواهد و خواهان گروه هایی است كه به سر همدیگر زده و مناطق مجزای خود را بخواهند كه درین كار خود كامیاب بوده و حتی این جدا خواهی را به رأی عام مردم تبدیل كرده است.

در این حال، نمایش كاركردهای داعش در عراق ریشه گرفت و امریكا ازین استفاده ی اعظمی كرد؛ چون: به زعم امریكا اگر داعش درین مناطق قوت گیرد فرصت خیلی خوبی است كه سنی ها و شیعه ها بین هم بیفتند. درین وقت با المالكی دستور داده شد كه ارتشش را بدون اسلحه و پول هایش در بانك ها از موصل بیرون آورد. سقوط موصل بدست داعش در 2014م اعلان شد؛ اما گزارشات گوناگون می رساند که ارتش عراق این شهر را بدون كدام جنگ به داعش تسلیم كرده و حتی اسلحه، سخت افزارها، لباس و پول های شان را در موصل رها كرده و عساكر عراقی با وجود زیادت در تعداد و تجهیزات پا به فرار گذاشتند.

در این حال، همگی به تفكر درین باره افتادند كه چرا باید ارتش عراق این شهر را این گونه بدست داعش واگذار كند؟ این شایعه تا حدی قوی شد كه المالكی قبول كرد که این همه یك نقشه بود. (منبع: صفحه فیسبوك المالكی ، 18 اگست 2016م) اگرچه المالكی خواست تا درین مورد حاشیه روی كند؛ اما بخاطری که او نخست وزیر، قومندان اعلی قوای مصلح و مسئول جنگ ها بود. این كار ارتش عراق یك بار دیگر در شهر رمادی نیز تكرار شد. عقب نشینی نیروهای طلایی از رمادی بدون مقاومت، خواست ها بخاطر مسئول شمردن المالكی به این اعمالش اوج گرفت؛ اما دوباره خاموش شد و قضیه بسته نگهداشته شد.

درین جا امریكا نیز نیاز مبرم برای بسته نگهداشتن این مسئله را احساس كرد، بخاطری كه تصمیم گیرنده ی اصلی در عقب نشینی ارتش عراق ازین مناطق، امریكا بود. امریكا با این كار می خواست جای پای برای داعش بسازد كه با این كار می توانست به تفرقه اندازی میان مسلمانان شیعه و سنی در عراق كامیاب شده و به هدف اصلی اش كه همانا تقاضا برای یك عراق فدرال است، برسد. همین دلیل بود كه امریكا به ارتش عراق دستور عقب نشینی داد تا داعش بتواند به آسانی داخل شود. نه تنها این، امریکا از بمباردمان داعش در موصل نیز خودداری كرد. چنان چه اوباما در 13 جون 2014م گفت: «ما در جنگ با داعش بدون پلان نظامی كه توسط عراقیان به ما داده شود، داخل نمی شویم.»

 این در حالیست كه بین امریكا و عراق توافق نامه ی امنیتی امضا شده و دولت عراق خواهان بمباردمان داعش از طرف امریكا شد؛ اما امریكا دست به هیچ اقدامی نزد. این بیانات حتی توسط زبری وزیر خارجه عراق در جده نیز صورت گرفت.

این بیانات توسط جنرال دمپسی رئیس رؤسای نظامی امریكا در كنفرانسی تأیید شد، خود می رساند كه امریكا هیچ عجله ای برای مداخله در موضوع نداشت و مداخله اش را تا وقتی به تعویق انداخت كه زمینه ی تطبیق پلان های منطقوی اش در عراق مساعد شد. وقت تطبیق پلان منطقوی امریكا در عراق كه همانا عراق فدرال با مناطق جداگانه با سنی ها و شیعیان است، با تشدید این مفكوره در ذهن مردم آغاز شد؛ قسمی كه در كردستان عراق، امریكا امر جنگ با داعش را داد و داعش را از آن جا بیرون راند.

ما این جا با اخباری می پردازیم كه توسط ویب سایت عراق امروز در 6 دسمبر 2016م اعلام شد: «راه حل برای عراق یك عراق فدرال است، عراقی كه در آن سه منطقه جداگانه با صلاحیت های فدرالی به رسمیت شناخته خواهند شد، این یگانه راه حل برای مشكل داعش در عراق است و این راه حلی برای از بین بردن تمام قدرت های دومی در بغداد بخصوص ملیشه های شیعه كه توسط ایران رهبری می شوند نیز است.»

خبر نامه هم چنان اظهار داشت كه: «واشنگتن قصد محافظت از عراق را با حمایت شورای امنیت سازمان ملل دارد. بناً امریكا با استفاده از المالكی بین شیعه ها و سنی ها به تفرقه افگنی شروع كرده و خواست که عراق را پارچه پارچه كرده و از آن مناطق مختلف با صلاحیت های فدرالی بسازد كه ارتباط خیلی ضعیف با مركز دشته باشند که همین ارتباط ضیف نیز در ادامه شكسته و از بین خواهد رفت. امریكا هم چنان از مفكوره ی داعش در باره شیعه ها و اعلام خلافت آن ها نیز استفاده كرده و با اجازه دادن این گروه در موصل خلا و دشمنی میان این دو گروه را افزایش داد.

امریكا هر عمل وحشیانه ی داعش را؛ از قبیل: قتل، آتش سوزی و آواره شدن افراد بی گناه را به خلافت ارتباط می داد؛ اما الله سبحانه وتعالی این اعمال شان را عقیم ساخت و مردم فهمیدند كه خلافت عراق جز خرافاتی بیش نیست و خلافتی كه الله سبحانه وتعالی فرض گردانیده و مژده رسول اكرم صل الله علیه وسلم است، خلافتی خواهد بود كه بخاطر عدل و حقانیتش مردم به آن جا مهاجرت خواهند نمود و این خلافت فقط خوبی و عدل را برای باشنده گان اش و جهانیان خواهد آورد.

هدف تركیه ی سنی در شمال عراق همان هدف ایران شیعه درین كشور است كه تركیه بخاطر قوت سنی ها و ایران بخاطر قدرت شیعیان در عراق می رزمند كه این خودش برای جدایی خواهی این دو گروه از یكدیگر در عراق كمك می كند. هدف دخول تركیه در مسئله ی عراق خلا میان مسلمانان شیعه و سنی است؛ چون تركیه بخاطر حفظ سنی ها و ایران بخاطر حفظ شیعیان می جنگند که همه تیرها به یك هدف-تجزیه ی عراق- اصابت می كنند.

این در حالیست كه جنگ های لفظی میان عبادی و اردوغان نیز صورت گرفته است، تركیه اصرار به اشتراك در جنگ عراق را دارد و ادعای حفظ سنی های عراق را سر می زند؛ در حالی كه عبادی از تركیه خواسته تا از شمال عراق بیرون شود كه این سخن، تعجب اردوغان را در پی داشته است. اردوغان و عبادی هردو این را می دانند كه كارهای هردو هیچ ربطی با صلاحیت های خود شان ندارند و همه تطبیق سیاست امریكا در عراق كه همانا عراق فدرال و منطقوی است، می باشد. دلیل به این حرف اینست كه اردوغان از سنی ها و عبادی از شیعیان حمایت شان را اظهار داشته اند كه خود به تجزیه عراق كمك می كند.

عبادی در سخنانش تنها از اخراج قوای تركی نام می برد، در حالی كه زمین و آسمان عراق پر از ارتش های گوناگون است و هدف ازین كارش جلب حمایت شیعیان است كه این اعمال صرفاً به نتیجه ی تجزیه و فروپاشی عراق می انجامند و ادامه یا توقف این تشنجات لفظی همه و همه به سیاست های امریكا تعلق دارد.

بار نخست نیست كه حكومت عراق خواهان اخراج ارتش تركیه شده است. این خواست عراق در اتحادیه عرب نیز مورد بحث قرار گرفته و قبول شد، اتحادیه عرب این خواست را به شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد كرده و خواهان محكوم كردن حكومت تركیه از سوی این سازمان شدند؛ اما این كار اتحادیه عرب مثل طوفان شروع شده و آهسته آهسته از شدتش كاسته شد.

پس این دیگر راز نیست كه چرا ارتش تركیه در عراق می خواهد پیشرفت كند، این همان پیاده سازی سیاست امریكاست كه مناطق مختلف فدرال را در عراق بسازد. اردوغان بحث های دولت مستقل برای موصل را به پیش می برد؛ اما كسانی كه در مركز عراق در منطقه كردستان به دولت سازی شخصی پرداخته و جور شدن دولت دیگر را در موصل را رد كردند، محكوم می كنند. اردوغان در بیانیه یی در منطقه بستپ انقره در ترکیه در باره ی پیشرفت موصل گفت: «كسانی كه برای دولت محلی در شمال عراق موافقت نشان دادند، برای چنین دولتی در موصل موافقت نشان ندادند. (منبع: خبرگزاری The Time Turk Newspaper در 18 اكتوبر 2016)

امریكا به این مفكوره بود كه وقت بیرون راندن داعش حالا نیست و اوباما می خواست تا پایان دوره ی كاری اش به این مسئله نقطه ی پایان بگذارد، در حالی كه بعضی از سران امریكا در بیانات شان گفته بودند: «این كار سال ها طول خواهد كشید؛ اما اوضاع قسمی شد كه اوباما را مجبور به سریع سازی این كار كرد.»

اوباما می خواست از دوره ی پرتنش خود كامیاب یا قسماً كامیاب بیرون شود؛ اما از طریق همكاری های ایران و ملیشه هایش و بمباردمان های هوایی روسیه در مسئله ی كامیابی بالای قضیه ی سوریه تمركز داشت؛ اما با مقاومت مردم سوریه و بخصوص مردم حلب امید اش را از دست داد.

حنگ موصل در 17 اكتوبر 2016م آغاز شد. گزارش ها حاكی از اشترلك 140هزار نیرو درین جنگ بود كه مشتمل بر نیروهای ارتش عراق، نیروهای پیش مرگه ی کرد، مردمان قبیلوی وغیره بودند.

پیتر كوك سخنگوی وزارت دفاع امریكا درین مورد چنین اظهار نظر كرد: «قوای ائتلاف بین المللی به رهبری واشنگتن همه از ارتش عراق در جنگ موصل حمایت عام و تام می كنند.» وی هم چنان از حضور نیروهای زمینی امریكایی در واپس گیری موصل خبر داد و گفت: «این نیروها خدمات لوجستیكی را برای ارتش عراق و نیروهای پیش مرگه فراهم خواهند كرد.»

قرار گزارش خبرگزاری رویترز: «در 17 اكتوبر 2016م امریكا خبر از اضافه كردن 600 نیروی دیگر بر 4400 تن از نیروهایش به درخواست حیدر العبادی نخست وزیر عراق داده است.»

این جنگ در ادامه ی انتخابات ریاست جمهوری امریكا و تا پایان كار اوباما ادامه خواهد داشت تا او بتواند برای خود و حزب جمهوری خواه دستاوری داشته باشد.

در حالی كه جنگ موصل جنگ آسانی نیست، این جنگ رقابت میان قوت های داخلی و قوت ها در منطقه؛ مانند: ایران و تركیه است، این تنش ها جنگ موصل را دامن زده و دوباره آرام می سازد. این در حالیست كه بازیگر اصلی درین جنگ امریكا است و این تنش ها این جنگ را ادامه خواهند داد تا وقتی كه منافع امریکا در ختم این جنگ باشد و آن جاست كه امریكا به این جنگ نقطه پایان خواهد گذاشت.

امریكا درین جنگ به اروپا نیز سهمی داده است بخصوص به فرانسه و انگلیس، در حالی كه آن ها مستقل نیستند؛ اما فقط منحیث متحد این كشورها، اتحاد به رهبری امریكا را به پیش می برند و امریكا با استفاده ازین ها می خواهد اطمینان حاصل كند كه هیچ چیزی مانع هدف امریكا كه همانا تجزیه ی عراق است، قرار نگیرد.

مثل گذشته فرانسه می خواهد بخاطر انتقام حمله ی داعش در فرانسه، درین اتحاد مهره ی خوبی باشد؛ به همین خاطر این كشور در 20 اكتوبر 2016م كنفرانسی را مبنی بر آینده ی سیاسی شهر موصل و حفظ جان افراد ملكی در پاریس برگزار كرده و نماینده گان و وزرای خارجه ی بیش از 20 كشور جهان و سازمان ها را در آن دعوت کرد. به همین منوال فرانسه در 25 اكتوبر 2016م كنفرانس دیگری برگزاركرده و در آن از وزرای دفاع كشورهای ائتلاف علیه داعش دعوت نمود.

بعد ازین ملاقات، اشتون كارتر وزیر دفاع امریكا گفت: «كشورش رهبری این اتحادیه را در دست دارد و این كه محور اصلی این بحث جستجوی راه ها برای ختم تصرف شهر رقه توسط داعش و تمركز بالای تطبیق پلانی بود كه چطور كشورهای عضو می توانند مناطق شان را از تصرف داعش در امان نگهدارند كه به این هدف رسیدند.» (منبع: خبرگزاری الجزیره، 20 اكتوبر 2016م) این بیانگر رهبری امریكا بالای این كشورها است كه برای دفاع از قلمرو شان از تهدید داعش به این كشور پناه می برند.

اگر داعش در موصل شكست بخورد، آیا ما شاهد ختم این گروه خواهیم بود؟ نخیر، این گروه به جنگ ادامه خواهد داد و از خارج شهرها حمله نموده و فرار خواهد كرد و در اطراف شهرها باقی خواهد ماند؛ مثلی كه این گروه از مركز رمادی كشیده شد؛ اما در اطرافش باقی ماند. به همین شكل اگر این گروه از موصل نیز رانده شود در اطرافش باقی خواهد ماند و در تلاش واپس گیری شهر موصل خواهد بود، قسمی كه این شهر را در 2014م تصرف كرده بود و این سازمان در دشت ها و كوه ها و شهرها و قریه ها فعالیت خواهد كرد.

این گروه بخاطر عدم آگاهی سیاسی اش دست به اعمالی خواهد زد كه فكر می كند به نفعش است؛ اما از اعمال این گروه قدرت های كافر استعماری استفاده خواهند برد كه این امر را داعش نیز می داند.

امریكا هیچ وقت از پلانش در قبال عراق كه همانا تجزیه ی عراق به سه فدراسیون است، عقب گردی نخواهد كرد و این پالیسی امریكا در عراق است. این تا حدی جدی است كه حتی سنای امریكا پروژه امریكا در عراق را كه تجزیه ی عراق به سه فدراسیون سنی، شیعه و كرد است ،تصویب نمود و این تصمیم تنها تصمیم رئیس جمهور اوباما نیست.

بوش رئیس جمهور قبلی امریكا در قبال تطبیق این قطعنامه گفته بود: «زمینه برای تطبیق این قطعنامه مساعد نیست.» اما "جوبایدن"  معاون نخست دولت اوباما، این قطعنامه را دوباره به مرحله ی تطبیق پیشنهاد كرد. "بایدن" بطور غیر رسمی برای تطبیق این قطعنامه جدا كوشید و اوباما نیز دوسیه عراق را به او سپرد.

امریكا قانون اساسی عراق را بر مبنای همین قطعنامه بنیاد نهاد و اعمال آن ها در آینده بطرف تطبیق همین قطعنامه روان اند.

بعد از تصرف موصل امریكا در صدد سیاست های دیگرش در قبال رهبری این منطقه و مناطق دیگر سنی نشین خواهد بود، بخاطری كه این مناطق مشكل ترین بخش كار امریكا در عراق است و مناطق شیعه نشین به این اندازه برای امریكا سخت نیست.

این كار آن قدر هم آسان نیست؛ چرا که در عراق مردان زیادی هستند كه فقط به الله سبحانه وتعالی و رسول اكرم صلی الله علیه وسلم متعهد اند و به هیچ وجه تجزیه ی كشور شان را نمی پذیرند و در مقابل این پروژه ها ان شاء الله ایستاده گی می كنند و الله سبحانه وتعالی قوی و قدرت مند هست.

مردم عراق و مردم رافیدین! ما بالای شما قسمی كه قبلاً صدا زدیم، صدا می زنیم: اسلام شما را برای قرن ها متحد نگهداشت و تحت بیرقش شما را برای زمان زیادی پوشش داد و شما عزت مند و قوی بودید؛ چرا كه خوبی ها را بین هم شریك ساخته و با فتنه به هم یك جا می جنگیدید. سرزمین شما سرزمین پیروزی است، سرزمین قادصیه و سرزمین بویب است. سرزمین شما سرزمین هارون الرشید و صلاح الدین و فاتحان گذشته است و ان شاء الله سرزمین فاتحان آینده نیز خواهد بود.

عراق متحد و قوی با مردم اش است و عراق تجزیه شده عراق ضعیف توسط تقسم كننده گانش. اگر مردم كردستان فكر می كنند كه منطقه مجزای كردستان و دولت جداگانه كردستان آن ها را به عزت خواهد رساند، این عزت چند روز انگشت شماری دوام نخواهد كرد و بعد از چندی جز ویرانی بار نخواهد آورد. اگر سنی های عراق فكر می كنند كه دولت جداگانه ی سنی در شمال و غرب عراق به آن ها زنده گی خوبی بار خواهد آورد، این عزت چندی دوام نخواهد كرد و بعداً باید شاهد سختی و بدبختی های جدید باشند. اگر شیعیان عراق فكر می كنند كه دولت جداگانه ی آن ها در جنوب به آن ها قوت ظلم كردن را خواهد داد، این قوت فقط برای مدت محدود خواهد بود و دیری نخواهد گذشت كه همه معادلات معكوس شده و به آن ها جز ضعف و ذلالت چیزی باقی نماند.

دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ

(صحیح بخاری)

آن را رها كنید چون گندیده است.

 فرقه گرایی را خاتمه دهید و دور نام الله سبحانه وتعالی جمع شوید:

هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِین

[حج: 78]

الله شما را مسلمانان نام نهاده است.

پس به او ملحق شوید؛ درین صورت است كه شما پیروز می شوید، در غیر آن ذلت از هر طرف به شما حمله ور خواهد شد.

إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِید

[قاف: 37]

قطعا در این[عقوبت ها] براى هر صاحبدل و حق شنو كه خود به گواهى ایستد عبرتى است.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

فرانسوااولاند رئس جمهور فرانسه،حملات هوایی روسیه را در حلب، "یک جنایت جنگی" توصیف کرد.(منبع: بی بی سی،20 اکتوبر 2016م)

پس از آنکه مراسم افتتاحی مرکز فرهنگی مذهبی ارتودوکس روسیه به تاریخ 19 اکتوبر 2016م در غیاب پوتین برگزار گردید؛دیمیتری پیسکوف،سخنگوی کریملین اعلام کرد که:«رئیس جمهور پوتین به تاریخ 11 اکتوبر 2016م تصمیم گرفت تا دیدار رسمی خود را از پاریس که به تاریخ 19 این ماه تعین شده بود فسخ نماید.»این عملکرد عدم تمایل رئیس جمهور فرانسه را از استقبال پوتین در پیش رو داشت. این در حالیست که روسیه در مقابل پروژه ی فرانسه در سوریه از حق ویتو خود استفاده نمود که این امر سبب تنش ها میان روابط این دو کشور گردیده است.

دلیل این تنش چیستو چه تأثیری بر روابط روسیه و اتحادیه اروپا خواهد داشت؟آیا این حوادث باعث تغییر در بازیگران بین المللی در بحران سوریه خواهد گردید؟جزاکم الله خیر!

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

به منظور داشتن وضوح به این دلایل و برای بررسی تنش هاو اینکه آیا تأثیر آن منجر بر تغییر بازیگران بین المللی خواهد شد یا خیر،نیاز به بررسی موارد زیر را داریم:

  1. مفکورهی مشارکت بین المللی زمانی روی صحنه آمد که اداره ی اوباما نقش روسیه را برای پیشبرد مأموریت بین المللی اش در سوریه تعیین نمود، این یک حقیقت انکار ناپذیر در واشنگتن استو آن را از برخی سیاستمداران روسیه پرسیدیم، آنها در مورد تنش امریکا با روسیه در موضوع سوریه بحث و گفتگو نمودند که:«امریکا در عقب روسیه در کشتار و تخریب سوریه قرار دارد. امریکا همچنان در عقب خروج کشورهای اروپایی از اتحادیه اروپا مخصوصاً بریتانیا و فرانسه قرار دارد و آنها را از دخالت در حل بحران سوریه واداشته است.»

در همین حال، روسیه مطمئن بود که این مأموریت جهانی بطور خودکار روسیه را به یک بازیگر بین المللی تبدیل مینماید؛اما این زمانی تعجب آور میگردد که امریکا نقش وی را در دیگر مسایل باز داشته است، حتی در مسئله ی بحران اوکراین که یک مسئله ی بسیار حساس به روسیه است.امریکا متعقد است که همکاری با روسیه در سوریه منجر به رسمیت شناختن منافع روسیه در اوکراین نمی گردد؛زیرا سوریه یک مسئله و اوکراین مسئله ی دیگراست.

بنابر این، روسیه به مرحله ی جهانی دست یافت، بخاطریکه مداخله ی وی در سوریه سبب حضور نظامی وی در منطقه گردید، باوجودی انتقادات برخی از سیاست مداران در واشنگتن به سیاست مشارکت بین المللی، بازهم روسیه جایگاه مناسب خود را کسب نموده است.

یک سند توسط پنجاه دیپلمات در وزارت امور خارجه امریکا نوشته شده است که خواستار دولت برای اجرای یک راه حل یک جانبه در بحران سوریه گردیده اند-بدون روسیه-اما استفاده از روسیه، از سیاست های اجرا شده ای واشنگتن میباشد. این سیاست امریکا بود و نتیجه ی آن ظهور روسیه در عرصه ی بین المللی میباشد که سبب واکنش در غرب اروپا گردیده است.

  1. روسیه شاهد تقویت موقف بین المللی خود به خاطر سوریه میباشدو لباس با عظمت حضور نظامی و جلسه کری-لاوروف در مورد سوریه، دوباره به روسیه برگشته است. بنابر این، این بازی با امریکا بخاطر منزوی ساختن اروپا از سوریه بود، روسیه از تقسیم بحران سوریه بین امریکا و روسیه خوشحال است، بخصوص که با راه اندازی پلان واشنگتن یک جناح خارجی در منطقه تحت تسلط امریکا نفوذ پیدا نماید؛مگر بصورت بین المللی، روسیه هم مانند امریکا جایگاه مناسب خود را دریافته استکه در مورد کشورهای بزرگ اروپایی هیچ توجه ندارد و احتمالاً کشورهای اروپایی منتظر عدم پیروی روسیه از گام های واشنگتن بودند؛ مگر این که بلاعوض با آنها کمک نماید تا موقف امریکا را در مسئله ی جهانی پائین بیاورد که با امریکا همکاری نماید. به همین سبب، پیروی روسیه از امریکا، تا حد زیاد خشم اروپا را بر انگیخته است.
  2. امریکا مانع واقعی در رد اروپا از دخالت در بحران سوریه میباشد و مانع بزرگ در بحران بین امریکا و روسیه است؛مگر اخیراً چنین به نظر میرسد که اروپا بخاطر شکستن ممانعت ها و دخالت در بحران سوریه راه های ذیل را درنظر گرفته است:

در جریان ماه های گذشته، امریکا در جستوی راه حل برای بحران سوریه به سختی مواجه گردیده بود؛زیرا مردم سوریه طرح و پلان امریکا را قبول ننمودند و این عملکرد حمایت تمام انقلابیون مخلص را به دنبال داشت. حتی نجیب زاده گان آماده اند تا با این شرایط همه مشکلات را تحمل کنند و آنها تا حدی بر این تصمیم خود استوار اند که حاضر نشدند با نیروهای ویژه ی امریکا که توسط اردوغان در عملیات فرات که مانند سپر معرفی گردیده بود، همکاری نمایند. امریکا متوجه تشدید بمباردمان حلب گردید و تأثیر وحشیانه ی آنرا که بالای مردم سوریه گذاشته است، مقاومت مردم را بیشتر ساخته است که سبب ناکامی طرح امریکا گردید. بنابرین امریکا توجه خود را تشدید نمودو میخواهد قبل از اتمام دوره ی اوباما بعضی از موفقیت ها را به پایش به اتمام رساند.

به این ترتیب جنگ لفظی میان روسیه و امریکا در جلسات 20 و 22 سپتامبر 2016مدر مجمع عمومی نیویارک به اوج خود رسید کهاین حالت خطرناک امریکاییرا در سوریه تجدید نمود و منجر به آتش بس امریکا گردید. از سوی دیگر شکست کری-لاوروف برای رسیدن به هدف، امریکا را وادار به دریافت گزینه ی دیگر ساخته است که این فرصتی بود برای اروپا تا از این طریق مانع را از سد راه خود دور نماید.

کشورهای اروپایی در جلسات مجمع عمومی در نیویارک شروع به اعلام نمودن پایان راه حل های کری-لاوروف در بحران سوریه کردند و سر انجام فرصت را برای امریکا مهیا مینماید تا نقش تک فردی را در بحران سوریه بازی نماید.بعداًدر جستجوی افزایش تنش ها میان امریکا و روسیه خواهد گردید تا از طریق امریکا، روسیه رااز سوریه بیرون نماید که این دلیل تنش های جدید میان اروپا و روسیه میباشد.

اروپا در تلاش است که با استفاده از ضعف امریکا وارد صحنه شود و با ارایه ی بیانیه ها و نوآوری اروپایی وارد بحران سوریه گرددکه شامل موارد ذیل میشود:

فرانسه برای تطبیق پروژه اش در سوریه با فرستادن وزیر خارجه اش "آیرالت" به مسکو،زمینه را فراهم ساخته و روسیه را معتقد بر تطبیق پروژه فرانسه نمود. پروژه فرانسه خواهان پایان اضطراری بمباردمان هوایی حلب میباشد که برخلاف موافقتنامه ی قبلی امریکا-روسیه میباشد که نیازمند هواپیماهای بیشتر به منظور مغلوب ساختن انقلابیون گردیده بودند. در دیدار با وزیر خارجه فرانسه، روسیه بسیار خجلت زده شد، بخاطریکه از یک طرف حرف تطبیق از پروژه فرانسه و از سوی دیگر نگران رد آن بود. درادامه ی توانایی ها فرانسه برای بدست آوردن موفقیت در این پروژه، وزیر خارجه فرانسه بعد از مسکو از واشنگتن دیدن نمود تا حمایت امریکا را در شورای امنیت بر تطبیق این پروژه جلب نماید.

حق ویتو ی روسیه تمام توانایی های فرانسه را در شورای امینت به تاریخ 8 اکتوبر 2016مخنثی نمود که این عمل سبب بر انگیختن تنش میان روسیه و فرانسه و کشورهای اروپایی گردید و آنها متوجه شدند که روسیه پلان را روی دست گرفته است که مانع دسترسی آنها به بحران سوریه میگردد. اگر امریکا با تأمل، فرصت را برای کشورهای اروپایی مهیا می ساخت که بعد از تعین نقش روسیه در بحران سوریه قابل تطبیق نمی بود.

این دیدار که برای رئیس جمهور روسیه، به تاریخ 19 اکتوبر 2016مدر پاریس در نظر گرفته شده بود، همزمان با توجه بر روابط روسیه و فرانسه و مسئله ی ملاقات خصوصی که در حین بازگشایی مرکز فرهنگی روسیه و کلیسای آرتودوکس، از زمان موافقت آنها در اشتراک رئیس جمهور فرانسه با پوتین در بازگشایی جلسه، در نظر گرفته شده بود. بخاطر این موضوع، رئیس جمهور فرانسه به تاریخ 10 اکتوبر 2016م نخستین اعلامیه خود را در قبال عدم دیدار خصوصی با پوتین اعلام نمود؛ همزمان با این کریملین نیز تنظیمات ابتدایی خود را در ادامه ی دیدار رئیس جمهور روسیه اعلام نمود که روسیه در یک حالت ناخوشایند قرار گرفت. زمانی فرانسه اعلام کرد که رئیس جمهور فرانسه با پوتین در جریان دیدار تنها بالای بحران سوریه بحث مینمایند و بازگشایی محفل را با وی سهیم نمی سازد که این عمل خارج از چوکات تعظیم و اکرام بود.

رهبری حکومت فرانسه بیان نمود:«ما این فرصت را برای روسیه داده ایم تا در مورد مشارکت پاریس در بحران سوریه بحث و گفتگو نماید و هولاندباید بداند که آنها در بازگشایی مرکز سهم ندارد و آنها خواهان صحبت بالای مسئله ی سوریه میباشند. (منبع: روزنامه Russia Today، 11 اکتوبر 2016م)

روسیه خشمگین گردید و مسکو به تاریخ 11 اکتوبر 2016ماعلام نمود که:«رئیس جمهور روسیه دیدار از پاریس را لغو نمود.» به همین خاطر، مفکوره های روسیه-فرانسه بین این دو کشور خیلی رفیع بود.

فشار فرانسه ادامه دارد،فرانسوا اولاندرئیس جمهور این کشورگفت:«وی هیچگاه فشار بالای روسیه را در حمایت از دولت سوریه در جنگ علیه باغی گران کم نمی سازد.» وی بخاطر دیدار باولادیمیر پوتینرئیس جمهور روسیه اعلام آماده گی نمود تا در مورد جنگ بحث نمایند که این خبر از سوی یک روزنامه محلی در فرانسه به روز شنبه نشر گردید.(منبع: رویترز، 16 اکتوبر 2016م)

رئیس جمهور فرانسه وانگلا مرکلنخست وزیر آلمانبه روز سه شنبه مورخ 20 اکتوبر 2016م در جریان کنفرانس مطبوعاتی در ختم جلسه فرانسه، جرمنی و روسیه در برلین، بمباردمان شهر حلب سوریه را توسط جنگنده های هوایی روسیه به شدید ترین الفاظ تقبیح نمودند. اولاند همچنان حملات هوایی را "جنایت حقیقی جنگی" معرفی نمود. مرکل جنگ روسیه و کشور سوریه را در حلب "غیر بشری" خواند.(منبع: بی بی سی عربی، 20 اکتوبر 2016م)

این دلایل منجر به تشدید تنش در روابط میان فرانسه و روسیه و تبدیل خط مقدم راهکار دو جانبه گردیده است، مخصوصاً در بحران سوریهکه فرانسه؛ مانند: روسیه، در عملکردهای سیاسی موفق نیست. هرگونه تنش منجر به تنش بیشتر گردیده و می تواند روابط دو جانبه را صدمه جدی برساند.

در مورد تأثیر تنش روسیه و فرانسه بر روابط اروپا، باید موارد ذیل را مورد بحث قرار دهیم:

تنش ها میان روسیه و فرانسه در روابط روسیه با کل اروپا تأثیر دارد، مخصوصاً بالای کشورهای تأثیر گذار اروپایی؛ مانند:انگلیس، آلمان و... موقعیت فرانسه در تصامیم شورای امنیت نماینده گی از اتحادیه اروپا می کند که تا اکنون عضو آن میباشد؛ اما انگلیس سیاست خود را با فرانسه تا حد زیادی هماهنگ مینماید.

بعد از رای دهی شورای امنیت، نماینده ی انگلیس شدیداً در سخنرانی خود از نماینده گی ویتوی روسیه بصورت "شرم آور" یاد نموده گفت:«ما عملکردهای روسیه را میدانیم.» (منبع: عرب نیوز 8 اکتوبر2016)

همچنان به نقل ازشرق میانه آنلاینبه تاریخ 11 اکتوبر 2016م، جانسوندر پارلمان اظهار داشت: «اگر روسیه در مسیر فعلی خود ادامه دهد، پس از آن من فکر می کنم که کشور بزرگ در معرض خطر تبدیل شدن به یک کشور منفور است.»و نیز اشاره نمود:«گروه های معترض ضد جنگ برای تظاهرات در نزدیک سفارت روسیه خواهند ایستاد که من قطعاً خواهان دیدن تظاهرات در مقابل سفارت روسیه استم.»(منبع: رویترز)همه شواهد موجود اشاره به مسئولیت روسیه برای این اعمال وحشیانه مینماید، مخصوصاًحمله ی روسیه بالای یک کاروان کمک های بشر دوستانه در سوریه که روسیه به تاریخ 12 اکتوبر 2016م پاسخ این حمله اسپوتنیک را چنین ارایه نمود:«وزارت دفاع روسیه ادعاهای جانسون را ناشی از بیماری عصبی دانسته کهبالای خصومت اطرافیانتأثیر میگذارد.»

آیگور کوناشینکوف سخنگوی وزارت دفاع روسیه، گفت:«اتهامات مطرح شده توسط جانسون نشان دهنده ی علایم مریضی عصبی بنام "هیستری روسوفوبیک" میباشد که در برخی از رهبران سیاسی انگلیسی ذاتی است.» بیانیه ی که ما در بالا متذکر شدیم: اولاند این حملات هوایی را منحیث "جنایت جنگی" میپندارد.(منبع: بی بی سی عربی، 20 اکتوبر 2016م)

تنش ها با روسیه و اتحادیه ی اروپا ادامه دارد. صداهای بلندی در اروپا وجود دارد که فشار را بالای روسیه وارد مینماید و بخاطر اعمال تحریمهای جدید به خاطر سوریه به پا خواسته اند. به همین ترتیب، فرانسه، انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی با هم یکجا به سوی تیره شدن روابط با روسیه استو رد سیاست های روسیه را ابراز نمودند. همه به این امید که این کشورها یک راه حل مناسب را در بحران سوریه نظر به مسوده ی شماره یک بین الملل ایفا خواهند نمود.

این کشورها در قبال مسلمانان از نیت خوب برخوردار نیستند، موضوع مهم برای اینها دخیل ساختن کشورهای اروپایی در قتل عام مسلمانان سوریه است و آنها مدافع مسلمانان علیه قتل عام در سوریه توسط روسیه نیستند؛ زیرا موقعیت این کشورها از بی تفاوتی نسبت به خونریزی ها در سوریه در طول شش سال گذشته میباشد، مسئله اینها این است که این کشورها میخواهند منحیث کشورهای ابر قدرت، در حل بحران سوریه نقش داشته باشند.

تنش ها در اتحادیه ی اروپا با ایجاد تنش بر روابط فرانسه و روسیه روز افزون است. انگلیس و فرانسه از اتحادیه ی اروپا خواستار محکوم کردن حملات هوایی روسیه در سوریه گردیده و به اعمال تحریم های بیشتر علیه مسکو پافشاری دارند.

جینمارک آیرولت وزیر خارجه فرانسه گفت:«فشار بالای روسیه باید قوی تر گردد و آنها اشاره به یک موقف اتحادی دارند، اتحادیه اروپا میتواند جلو حرکت هایی راکه به قتل عام مردم حلب می انجامد بگیرد. انگلیس و فرانسه میخواهند اعمال ممنوعیت سفر بیست تن از شهروند سوریه را بگیرند، همچنان دوازده تن از مردم روسیه را به فهرست تحریم اضافه نمایند که شامل دو صد تن دیگر نیز میشود. به شمول 3 ایرانی که این ها متهم به اعمال چنین وحشت ها در سوریه هستند.»(منبع: الجزیره 17 اکتوبر 2016م)

موضوع تحریم های مالی بدون صدور قطعنامه صورت گرفته است. "روزنامه ی روسیه ی امروز، اعلام نمود:«بانک انگلیس تمام حسابات بانکی را بدون اعلام دلایل آن مسدود نموده است.»

اگر تنش ها میان فرانسه و اتحادیه ی اروپا با روسیه افزایش یابد، پس از آن دروازه ی درگیری بین روسیه و اروپا باز خواهد شد و عواقب آن در اوکراین و یا در منطقه دیگری در شرق اروپا نمایان میگردد و کشورهای اروپایی تحریم ها را بالای روسیه افزایش خواهند داد. علل افزایش تنش در روابط روسیه و اروپا بسیار زیاد است؛ حتی اهمیت بین المللی در بحران سوریه محدود نمی شود. اگر روسیه از خود ابتکار نشان می دهد احتیاط در برخورد با اروپا ضرور استو این بزرگترین باخت در روابط با اروپا خواهد بود.

با تسلط در بحران سوریه، روسیه شایسته گی کافی در روابط بین المللی از خود نشان داده نمیتواند، آنهم در زمانی که جهان در حال اجلاس در مورد جنایات جنگی در سوریه هستند. روسیه سرعت بمباردمان حلب را افزایش داده و این عملکرد وی از عدم سیاست کافی روسیه میباشد. آنها امروز از روابط خود با امریکا اطمینان دارند و آنها میدانند که تنش آشکار در روابط روسیه با امریکا در مورد سوریه واقعی نیست.

در حین این تنش ها وزارت امور خارجه امریکا اعلام کرد که:«یک جلسه بین کری و لاوروف در لوزان برگزار خواهد شد.» قبلاً نیز به تاریخ 15 اکتوبر 2016م بعد از درگیری برخی از پیروان و حامیان به صورت حاضرباش موضوع تعلیق جلسات با روسیه مورد بحث قرار گرفته بود که در حال حاضر مانع بزرگ دخالت اروپا در مسایل میباشد.

چنین به نظر میرسد که روسیه متوجه حالت وخیم خود که امریکا از وی به مثابه فرمانده جنگ جهت بمباردمان وحشیانه در سوریه ه شده است، اروپا از این تنش های مصنوعی میان امریکا و روسیه فایده به دست آورد و در مورد حملات وحشیانه روسیه موضعگیری شدید نموده است.روسیه خواهان پایان آوردن سطح فشار اروپا گردیده است و در ابتدا در مورد آتش بس صحبت نمود: «مکث بشردوستانه بمباردمانش را از شهر حلب سوریه توقف داده است. روسیه گفته است که بمباردمان شهر حلب سوریه را پنجشنبه بعدی 20 اکتوبر 2016م برای هشت ساعت توقف خواهد داد، شروع آتش بس 8 صبح به وقت محلی و ختم آن 4 بعد از ظهر می باشد.» این حرکت بعد از خبر قتل 14 تن از یک فامیل، در جریان بمباردمان در شهر حلب، آغاز گردید.(منبع: بی بی سی،17 اکتوبر 2016م)

پوتین بخاطر بحث روی مسایل سوریه با اتحادیه ی اروپا موافقه نمود، آنهم بعد از اینکه قبلاً با اولاند رد نموده بود.ریاست جمهوری فرانسه دیروز اعلام نمود:«فرانسوااولاند رئیس جمهور فرانسه وولادیمیر پوتینرئیس جمهور روسیه و هم چنانانگلا مرکل نخست وزیر جرمنی ، امروز چهارشنبه در برلین یک "ورکشاپ" را روی بحران های سوریه دایر خواهند نمود.»(منبع: آژانس ها، روزنامه خلیج 19 اکتوبر 2016)

به همین ترتیب، تنش ها در روابط فرانسه و روسیه تأثیر منفی در اتحادیه ی اروپا دارد که فشار را بالای روسیه افزایش خواهد داد و در پی تلاش دریافت راهکار برای این معضله است. این ملاقات با اتحادیه ی اروپا در مورد بحران سوریه میباشد، پس از آنکه اولاند از بحث امتناع ورزید که سبب لغو ملاقات پوتین گردید و تحریم ها از هر وقت دیگر بیشتر افزایش یافت.

آیا این، نتایج بازیگران منطقوی و بین المللی را که در بحران سوریه دخیل هستند، تغییر خواهد داد؟ هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد، همه چیز در جایش باقی خواهد ماند، بازیگران بین المللی همه شان باقی خواهند ماند، امریکا و نماینده گانش: روسیه، ایران، ترکیه وعربستان سعودی باقی خواهند ماندو اتحادیه ی اروپا درین بحران چانس زیاد ندارد، بدون اینکه تنش را علیه روسیه تشدید نمودهو تلاش برای نزدیک شدن به امریکا را بخاطر داشتن نقش در حل بحران سوریه نماید.

امریکا جلسه لاوزن را به تاریخ 15 اکتوبر 2016م با شامل نساختن اتحادیه ی اروپا دایر نمود، روسیه در جلسه به امریکا نزدیکتر بود با وجود اینکه امریکا روابط اشرا با روسیه متزلزل اعلام نموده بود.زمانیکه امریکا متوجه شد که اروپا ازین کار رنجور گردید، از اروپا خواستار جلسه ی تنهایی، بدون اشتراک دیگر طرفین شد که هیچ مسئله یمهم در جلسه اتفاق نیفتادو چنین به پایان رسید که آغاز شده بود.

بنابر این احتمال وجود دارد که نقش بین المللی در بحران سوریه به همین شکل باقی خواهد ماند و تنها بازیگران آن امریکا و نماینده گان اش، روسیه و دیگر پیروانش خواهد بود.

از نظر بین المللی و منطقوی، طرحی است که آنها ریخته اند؛ اما آنها نمیدانند که مردان مخلص به الله سبحانه وتعالی در شام هنوز هم وجود دارد، با پیامبر صلی الله علیه و سلم باورمند هستند و امریکا، روسیه و دیگر پیروان شان توانایی مقابله با مردان با استقامت شام را ندارندو سرنوشت این ها به اذن الله سبحانه وتعالی؛ مانند: سرنوشت پیشینیان شان خواهد شد.

قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ

[نحل: 26]

پيش از آنان كسانى بودند كه مكر كردند[ولى] الله سبخانه وتعالی از پايه بر بنيانشان زد، درنتيجه از بالاى سرشان سقف بر آنان فرو ريخت و از آنجا كه حدس نمى‏ زدند عذاب به سراغشان آمد.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

برای نخستین بار به تاریخ 2016.08.08م نشست سه جانبه ای با حضور سران کشورهای روسیه، ایران و آذربایجان در باکو پایتخت آذربایجان برگزار شد. در بیانیۀ اختتامی این نشست گفته شده که سران کشورهای یاد شده در این گردهمائی مسایل گوناگونی را به بحث و بررسی گرفتند؛ از جمله: روابط میان کشورهای سه گانه، همکاری های اقتصادی، گذرگاه شمال-جنوب، مبارزه با تروریزم، بحران سوریه، اوضاع افغانستان، تجارت مواد مخدر، بنیادگرائی، جنایات فرامرزی، تجارت غیر قانونی اسلحه، تجارت انسان وغیره. تمام این مسایل در یک روز به بحث و بررسی گرفته شد! پرسش این است که آیا این یک تبلیغات رسانه ای است و یا این که یکی از مسایل یاد شده، محور بحث بوده و سائر موارد در این نشست به طور ضمنی مطرح گردیده است؟ پرسش دیگر این که می دانیم ایران و آذربایجان بر محور سیاست های امریکا می چرخند، بنابر این آیا امریکا در این گردهمائی نقشی دارد یا خیر؟ و اگر دارد هدف اش از راه اندازی چنین گردهمائی چیست؟

پاسخ:

بلی! این دقیق است که تمرکز نمودن روی این همه مسایل گسترده در یک یا دو جلسه و یا در یک و یا بخشی از یک روز معقول نیست، اما به نظر می رسد که موضوع اقتصادی اصل هدف این نشست بوده، به ویژه ساخت گذرگاه اقتصادی موسوم به(گذرگاه شمال-جنوب). هم چنین باید گفت که امریکا در این نشست نقش اصلی و اساسی را دارا می باشد و آن این که می خواهد روسیه را از چین به دور نگهداشته و با سرگرم نمودن آن در این گذرگاهی که از روسیه تا آذربایجان و سپس ایران و کشوهای خلیج امتداد دارد، آن را از لحاظ اقتصادی ضربه زند. برای بهتر روشن شدن این مسئله موارد زیر را به بحث و بررسی می گیریم:

نخست: سائر مواردی که در بیانیه اختتامی این نشست تذکر داده شده در این گردهمائی از اهمیت زیادی بر خوردار نمی باشد، جزئیات آن قرار ذیل است:

  1. در مورد افغانستان باید گفت که هیچ یک از این کشورهای سه گانه هیچ گونه تسلطی در قضایای افغانستان ندارند، بلکه یگانه دولت مؤثر و فعالی که تمام قضایای این کشور را در اختیار دارد امریکا می باشد، و حکومت افغانستان به صورت کامل زیر تسلط آن قرار دارد. بنابر این نام بردن از افغانستان در بیانیه یاد شده از جمله مسایل ضمنی و حاشیه ای می باشد!
  2. جنایات فرامرزی و تجارت انسان از جمله اولویت های فعالیت مشترک کشورهای یاد شده به شمار نمی رود تا جهت بحث و بررسی آن نشست مشترک سه جانبه ای را راه اندازی نمایند.
  3. و اما در خصوص بحران سوریه، باید گفت که روسیه و ایران نیاز دارند برای تلافی نمودن شکست هائی که در آن جا متحمل شده اند با یکدگر گفتگو و هماهنگی هائی را انجام دهند. از آن جائی که آذربایجان در بحران سوریه هیچ دخلی ندارد، دانسته می شود که این نشست به منظور بررسی بحران سوریه راه اندازی نگردیده، به ویژه با توجه به این که نشست مذکور به پیشنهاد آذربایجان راه اندازی شد. شبکه خبری i24 news به تاریخ 2016.08.08م در گزارشی گفت: «آن چه نظر را به خود جلب می کند این است که این گردهمائی سه جانبه که قرار است روز دو شنبه راه اندازی گردد، در نوع خود اولین گردهمائی است که به پیشنهاد رئیس جمهور آذربایجان در جریان گفتگوی تلیفونی که در فبروری گذشته با همتای روس اش داشت، دایر گردید.» پس این بدان معنی است که این نشست که به پیشهاد و دعوت آذربایجان دایر گردیده، ارتباطی به بحران سوریه ندارد، زیرا آذربایجان در بحران سوریه هیچ نقشی ندارد.
  4. مبارزه با تروریزم، مواد مخدر و فعالیت های قاچاق سلاح و عبور و مرور مسلحین، به ویژه میان آذربایجان و روسیه به صفت گذرگاهی برای مجاهدین به سوی قفقاز، چنان چه قبل ها در جریان جنگ های چچن در سراسر دهه نهم قرن بیست جریان داشت، این ها مواردی است که اگرچه روسیه در جریان گردهمائی از آن یاد نمود، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 2016.08.08م در خبری گفت: «رئیس جمهور پوتین در جریان دیدار سه جانبه با همتای ایرانی و آذربایجانی اش حسن روحانی و الهام علی اوف روی نیاز به ممانعت از ترانیزیت سلاح و مواد مخدر و عبور و مرور مسلحین از خاک سه کشور تأکید نمود. پوتین در این دیدار که روز دو شنبه 8 اگست انجام شد خواستار گسترش تبادل معلومات در مورد فعالیت گروه های تروریستی میان این سه کشور گردید.» اما روسیه می تواند چنین مسایلی را در دیدارهای دوجانبه با آذربایجان و بدون نیاز به نشستی با مشارکت رئیس جمهور ایران حل و فصل نماید. بنابر این مسئلهٔ ترانیزیت سلاح و عبور و مرور مسلحین مشکلی است که روسیه و آذربایجان با آن دست و پنجه نرم می کنند، زیرا عبور و مرور مسلحین معمولاً از طریق آذربایجان صورت می گیرد و اما موضوع مواد مخدری که از افغانستان صادر می گردد و از طریق ایران و آذربایجان ترانیزیت می شود، اگرچه دارای تأثیر می باشد اما برای این کشورها-به خصوص در شرایط کنونی- در اولویت قرار ندارد تا نشستی این چنینی برای بحث و بررسی آن راه اندازی گردد.

دوم: به این ترتیب دیدیم که موارد یاد شده، اگرچه تا حدودی اثر گذار می باشد، اما اهمیت اش در حدی نیست که برای آن نشست سه جانبه ای به اشتراک این سه کشور برگزار گردد. آن چه باقی ماند همانا موضوع اقتصادی است که هدف اصلی راه اندازی این نشست را تشکیل می دهد، به ویژه مسئله ساخت گذرگاه اقتصادی موسوم به گذرگاه(شمال-جنوب). برای بیشتر روشن شدن موضوع اینک می پردازیم به معلوماتی که در بیانیه اختتامی مذکور در مورد امور اقتصادی از آن یاد شده و هم چنین اظهاراتی که در خصوص این موضوع منتشر گردیده است:

  1. در بیانیه اختتامی گفته شده است: «قرار شد روسیه، ایران و آذربایجان اقداماتی را جهت گسترش زیربناهای مواصلاتی روی دست گیرند، این اقدامات شامل ساخت گذرگاه(شمال-جنوب) می گردد. چنان چه هر سه کشور می کوشند تلاش هائی را جهت پیوند دادن زمینه های حمل و نقل منطقه ای و هدف مند به منظور ساختن زیربناهای مواصلاتی اقتصادی پر سود و با امن را به خرج دهند. کشورهای سه گانه قصد دارند قدم هائی را به منظور گسترش ساخت و ساز زیربناهای مواصلاتی، به منظور بهبود امکانات موجود حمل و نقل مسافرین و کالاها از طریق گذرگاه مواصلاتی بین المللی(شمال-جنوب) بردارند. در بیانیه هم چنین اشاره شده به این که مسکو، تهران و باکو کار مشترک عملی شدن پروژه های جدید را جهت پیوند دادن راه های آهن، در چهارچوب برنامه های گسترش و بهبود امکانات گذرگاه حمل و نقل بین المللی(شمال-جنوب) هم چنان ادامه خواهند داد. (به نقل از روسیه امروز 2016.08.09م)
  2. اظهارات روحانی رئیس جمهور ایران در مورد هدف این کنفرانس، آن جا که گفت: «این کنفرانس فرصت های رشد گسترده میان این کشورها را فراهم خواهد نمود.» (صفحه انترنتی شبکه العالم 2016.08.08م)
  3. برجسته ترین هدف این کنفرانس که رسانه های روسیه منتشر نمودند، است. چنان چه آژانس خبری سبوتنیک روسیه به تاریخ 2016.08.08م خبری را منتشر نموده و در آن از پروژه مشترک و عظیم روسیه و ایران نام برد که قصد دارد با کانال سویس مصر رقابت نماید. یعنی قرار است این پروژه تا حدی با کانال سویس مصر رقابت نماید؛ چنان چه طول این گذرگاه به 7200 کیلومتر رسیده و شمال اروپا را از طریق ایران، روسیه و آذربایجان به هندوستان و دولت های خلیج پیوند دهد. وزیر خارجه ایران اعلام نمود که این پروژه به نفع ملت های ایران، آذربایجان، روسیه و سراسر منطقه خواهد بود، زیرا این پروژه بدیل خوبی برای مسیر بحری کانال سویس بوده و با راه اندازی آن، هزینه ها و زمان لازم برای حمل و نقل کاهش خواهد یافت.
  4. شبکه روسیه امروز نیز به تاریخ 2016.08.08م در خبری گفت: «رئیس جمهور روسیه قبل از برگزاری این نشست در اظهاراتی گفته بود که همکاری های سه جانبه میان روسیه، ایران و آذربایجان راه را به سوی عملی شدن چندین پروژه جدید در نزدیکی دریای خزر باز خواهد نمود. وی هم چنین گفت: قرار است چندین موضوع مطرح شده را در این دیدار سه جانبه به بحث و بررسی گیریم.»

به این ترتیب هدف اساسی از برگزاری این کنفرانس همانا همکاری های اقتصادی، به ویژه ساخت گذرگاه شمال-جنوب می باشد. این پروژه نسبت به سائر پروژه های اقتصادی مطرح در کرانه های بحری خزر از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد، زیرا سائر کشورهائی که در سواحل این بحر موقعیت دارند به این نشست فراخوانده نشدند. بنابر این مطرح شدن بحث این پروژه ها در کنفرانس یاد شده بیشتر بحث آینده بوده تا عملی نمودن آن و عملی شدن آن در آینده های نزدیک بعید به نظر می رسد تا زمانی که میان کشورهای همجوار دریایی خزر در مورد آن به تفاهم رسند. گذرگاه یاد شده مربوط به سه کشور حاضر در کنفرانس می باشد، به ویژه با توجه به این که رسانه های روسیه آن را بسیار برجسته نموده و پیوسته اشاره می نمودند که این پروژه با کانال سویس رقابت خواهد نمود.

سوم: در مورد نقش امریکا در این نشست باید گفت که بدون شک امریکا در آن نقش دارد، اما باید دانست که برخی از جزئیات این نقش نیازی به تعمق و تدبر زیاد ندارد و در مورد برخی دیگر باید بیشتر تأمل نمود.

نوع اول نقش امریکا را می توان به آسانی درک نمود. طوری که واقعیت کشورهای سه گانه شرکت کننده در این کنفرانس با یکدیگر متفاوت می باشد، چنان چه روسیه یک دولت مستقل بوده و از سیاست های منطقه ای و بین المللی مستقلانه بر خوردار می باشد، اما دولت های ایران و آذربایجان همواره در رکاب سیاست امریکا روان می باشند و روشن است که سیاست خارجه چنین دولت هائی هرگز نمی تواند جدا از سیاست خارجه امریکا باشد، به عبارت دیگر؛ ساخت گذرگاهی از شمال به سوی جنوب تا منطقهٔ خلیج در سواحل ایران ممکن نیست جدا از سیاست های امریکا باشد.

این بود در خصوص نوع اول که می توان به آسانی و بدون تفکر عمیق به آن پی برد. و اما نوع دوم که نیاز به تدبر و تفکر عمیق دارد، می توان با در نظر داشت نکات زیر درک نموده و به آن پی برد:

  1. امریکا متوجه شد که روسیه از شرایط سخت اقتصادی رنج می برد، بناً به آذربایجان و ایران دستور داد تا روسیه را سرگرم راه اندازی پروژه بزرگ اقتصادی نمایند تا باعث تضعیف اقتصاد آن گردد.

هم چنان که سیاست امریکا در قبال چین طوریست که قصد دارد این کشور را سرگرم سرمایه گذاری روی پروژه های بزرگی مانند گذرگاه اقتصادی چین از طریق پاکستان نماید. به همین ترتیب قصد دارد روسیه را برانگیزد تا روی پروژه جدید گذرگاه شمال-جنوب سرمایه گذاری کند تا به این ترتیب از نظر اقتصادی تضعیف شده و به قرضه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی روی آورد؛ صندوق و بانکی که زیر تسلط امریکا قرار دارد. بناً با توجه به مسایل یاد شده، امریکا به ایران و آذربایجان دستور داده تا آنان نیز روی این پروژه یا گذرگاه، سرمایه گذاری نمایند تا باشد که روسیه نیز تشویق شود در خصوص این پروژه پا پیش گذاشته و در منجلاب آن گیر افتد.

  1. امریکا در عین حالی که تلاش دارد سیاست گذاری هایش را در شرق دور، برای جلوگیری از تبدیل شدن چین به یک قدرت بزرگ جهانی، گسترش و افزایش دهد و همواره در پی آن است تا نقاط ضعف و ناهنجاری های چین را برجسته نموده و به آن دامن زند. در عین حال مطمئناً می داند که خطرناک ترین روی کرد روسیه به جانب کشوهای آسیائی این است که به سوی چین روی آورد. اگر سیاست امریکا در قبال چین این باشد که از تقویت شدن چین توسط سائر کشورهای بزرگ ممانعت نماید، در این صورت به خوبی می داند که روسیه خطرناک ترین این کشورها خواهد بود که می تواند با نزدیک شدن به چین اوضاع را متشنج نماید. بنابر این امریکا براساس سیاست هائی که جهت دور نگهداشتن روسیه از چین به کار می برد، تلاش دارد روسیه را سرگرم پروژه هائی مانند گذرگاه شمال-جنوب نماید، به ویژه با توجه به این که این گذرگاه اقتصادی که از کشورهای روسیه و آذربایجان می گذرد، شباهت زیادی به گذرگاه اقتصادی هند و ایران دارد. بر مبنای این پروژه گذرگاه اقتصادی، قرار است هند در بندر چابهار ایران از طریق بحر با این کشور پیوند داده شود و هم چنین ایران را از طریق خشکه با افغانستان پیوند دهد.

این بدان معنی است که گذرگاه جدید موسوم به "شمال-جنوب" که از روسیه می گذرد، با پیوند دادن هند به شمال اروپا در حقیقت به گذرگاه اقتصادی این کشور جان تازه ای می بخشد و در نتیجه روسیه در کنار هند ظاهر می گردد، هندی که دشمن منطقه ای چین در جنوب آسیا به شمار می رود و به این ترتیب میان چین و هند فاصله بیشتری ایجاد می گردد. از جانب دیگر، اشتراک روسیه در این گذرگاه اقتصادی با ایران و آذربایجان، مطمئناً از میزان احتمال اشتراک روسیه با نقشه های چین در سائر گذرگاه های اقتصادی مانند "راه ابریشم" می کاهد. خلاصه این که امریکا شاهد روی کرد آزار دهنده روسیه به جانب چین است. بناً ایران و آذاربایجان را که از وابسته گان و دنباله روان آن محسوب می گردند، تحریک می کند تا روسیه را با راه اندازی پروژه های مشترک المنافع سرگرم نمایند تا باشد روسیه از چین فاصله گیرد و چین از روسیه جدا نگه داشته شود.

خلاصه سخن این که:

  1. هدف اصلی از راه اندازی نشست سه جانبه باکو که به تاریخ 2016.08.08م بر گزار گردید تنها مسایل اقتصادی می باشد، به ویژه پروژه گذرگاه شمال-جنوب.
  2. بدون شک امریکا در راه اندازی این نشست-توسط آذربایجان و ایران- نقش مؤثری داشته و قصد دارد با این کار روسیه را سرگرم پروژه شمال-جنوب نماید تا باشد که از نظر اقتصادی تضعیف شود، به خصوص در شرایط فعلی که از بحران اقتصادی رنج می برد. امریکا با این کار در پی آن است تا روسیه را تشویق و تحریک نماید تا به جای روی آوردن به سوی جنوب شرق روسیه و مشخصاً چین، به طرف جنوب غرب و مشخصاً آذربایجان و ایران روی آورد و به این ترتیب روسیه به تدریج از چین فاصله گیرد.
ادامه مطلب...
  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

«رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه به تاریخ 2016.08.09م، طی یک سفر رسمی از روسیه دیدن نمود. این سفر درحالی صورت گرفت که پس لرزه های کودتای نافرجام ترکیه هنوز تمام نشده بود. پرسش این است که این اقدام عجولانه برای چیست؟ دیگر این که هدف اصلی از این سفر چه می باشد؟ به ویژه با توجه به این که نماینده گان وزارت خارجه، اردو و استخبارات ترکیه نیز به روسیه سفر نمودند. هم چنین آیا این سفر ارتباطی به بحران سوریه دارد و یا این که صرفاً به منظور بهبود بخشیدن روابط ترکیه و سوریه پس از سقوط طیاره جنگی روسیه انجام گرفته است؟

پاسخ:

برای دانستن اسباب سفر عجولانه و هدف از آن، موارد زیر را به بحث و بررسی می گیریم:

  1. سخن در مورد این سفر قبل از تلاش ها برای کودتا به تاریخ 2016.07.15م بر سر زبان ها بود. چنان چه در اصل قرار بود این دیدار میان دو رئیس جمهور در جریان بیستمین نشست دوره ای صورت گیرد که قرار بود در ماه سپتمبر 2016م برگزار گردد؛ اما دیدار پوتین رئیس جمهور روسیه واردغان رئیس جمهور ترکیه با عجله و در جریان ماه اگست صورت گرفت، زیرا امریکا مصمم بود پس از ناکام ماندن سائر ابزار اعم از ایران، روسیه وغیره کشورها این بار ترکیه را به عنوان یک ابزار کاراتر، جهت حل و فصل بحران سوریه وارد صحنه نماید.

وزیر خارجه ترکیه این دیدار دو رئیس جمهور را بسیار برجسته نموده و آن را مهم جلوه داد و اعلام نمود که احتمال دارد این دیدار در روسیه و در جریان ماه اگست برگزار گردد. چنان چه صفحه انترنتی العربیه نت به تاریخ 2016.07.02م به نقل از آژانس انترفاکس خبر داد که وزیر خارجه ترکیه در اظهاراتی گفته که احتمالاً ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در جریان ماه اگست در شهر سوچی روسیه با هم دیدار و گفتگو نمایند. موضوع گفتگوهای صورت گرفته در این سفر در فضای مصالحه و دوستانه به بحث و بررسی گرفته شد تا ترکیه بتواند در حل و فصل بحران سوریه برمبنای سیاست های امریکا نقشی را بازی نماید.

جزئیات این مسئله را ما در پاسخ به پرسشی که به تایخ 2016.07.14م منتشر نموده بودیم بیشتر توضیح دادیم. چنان چه در آن جا گفته بودیم: «در حال حاضر خواست امریکا از ترکیه این است که با تمام توان بالای مخالفان سوریه فشار وارد نماید تا مجبور شوند دوباره جهت از سرگیری گفتگوها به ژینو برگشته و راه حل مسالمت آمیز را بپذیرند. این خواست امریکا شامل پای بندی مخالفان به اعلامیه مشترک امریکا و روسیه مبنی بر پایان دادن به فعالیت های خصمانه در سوریه بود که به تاریخ 2016.02.27م منتشر گردید. ترکیه هم چنین موظف است به مخالفان هشدار دهد که در صورت رد نمودن پیشنهاد پیوستن به روند ادامه گفتگوها از پشتیبانی آنان دست خواهد کشید و ترکیه این هشدار را از طریق علنی نمودن همکاری های ترکیه و روسیه به مخالفان ابلاغ نمود. چنان چه العربیه نت به تاریخ 2016.07.02م به نقل از وزیر خارجه روسیه خبر داد: «امیدواریم میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص قضیهٔ سوریه روابط مشترکی را ایجاد نمائیم.» هم چنین با اظهار این که ترکیه هنوز مخالف مداخله روسیه در سوریه می باشد و با توجه به این که ترکیه در معرض حملات تروریستی قرار دارد، مخالفان سوریه موظف اند در برابر گروه های تروریستی مبارزه نمایند و این مبارزه طوری باشد که امریکا، روسیه و ترکیه می خواهند.

شکی نیست این هشدار ترکیه بالای آن بخشی از مخالفان سوریه تأثیر خواهد گذاشت که هنوز چشم به کمک های ترکیه دوخته اند، آنانی که باور کرده بودند که اردوغان اجازه نخواهد داد کشتار وحشیانه منطقه حماة تکرار شود و آنانی که هنوز با ترکیه تماس و روابط دارند. به این ترتیب امریکا امیدوار است این گروه ها به گفتگو با نظام روی آورند.

این نیز بعید نیست که ترکیه در اعمال فشار بالای مخالفان از ابزارهای سیاسی فراتر رفته و دست به اقدامات نظامی زند و به بهانهٔ مبارزه برعلیه اقدامات تروریستی گروه داعش وارد میدان جنگ شود و این در حالی است که داعش از سائر مخالفان مسلح تفکیک نمی شود، به این معنی که ترکیه نیز دقیقاً استدلال روسیه در هنگام بمباران مخالفان مبنی بر هدف قراردادن داعش را مطرح خواهد نمود! اظهارات وزیر خارجه روسیه در مورد تماس ها میان اردوهای روسیه و ترکیه بیانگر این احتمال می باشد.»

هم چنین گفته بودیم: «اوباما می خواهد مانند کلنتن رئیس جمهور دموکرات قبلی امریکا عمل کند. کلنتن در آخرین سال حکومت اش تلاش کرد تا قضیهٔ فلسطین را با کنار هم نشاندن سازمان فتح و یهودیان بر اساس راه حل قاطع و مبتنی بر گفتگو حل و فصل نماید، اگرچه او در این تلاش موفق نشد اما توانست یاسرعرفات رهبر فلسطین و ایهود باراک رهبر اسرائیل را کنار هم نشاند. اوباما نیز اینک تلاش دارد مخالفان نظام سوریه را بر اساس راه حل مبتنی بر گفتگو با نظام پشت میز مذاکره نشاند تا در آینده گفته شود که وی در آخرین روزهای حکومت اش کار قابل قدر و ستودنی انجام داده است.

تفاوت تلاش های کلنتن با تلاش های اوباما در این است که کلنتن تلاش هایش را در برابر مزدورانش به صورت آشکارا و علنی انجام می داد، اما اوباما خود را در پس مزدوران اش پنهان نموده و کارها را توسط آنان به پیش می برد. امریکا در زمان حکومت اوباما نسبت به وابسته گان اش اعتماد بیشتری نشان می دهد. چنان چه پس از ناکامی ایران و همکاران آن و بعد از شکست روس ها و اینک در تداوم تنگناهی که امریکا در سوریه در آن قرار گرفته، امریکا به اردوغان دستور می دهد تا با روسیه وارد مصالحه گردد تا باشد روسیه مورد تشویق قرار گرفته و هم چنین روند بمباران انقلابیون سوریه برایش آسانتر گردد و به این ترتیب بالای انقلابیون فشار بیشتر وارد گردیده و وادار شوند تا با نظام پشت میز مذاکره نشینند.

پس از آن که مداخلات ایران و روسیه در بحران سوریه با بنبست مواجه گردید اینک امریکا در تلاش است ترکیه را نیز جهت حفظ نفوذ امریکا در سوریه و حذف رنگ و بوی اسلامی از انقلاب سوریه به سرعت در کنار ایران و روسیه قرار دهد. به این ترتیب روسیه که شب و روز سوریه را زیر بمباران دارد، سرانجام در جنگ علیه ترورزم در سوریه همکار ترکیه شده و تبادل نظرها میان دو طرف در یک فضای بسیار دوستانه صورت می گیرد. حتی وزیر خارجه روسیه خواستار این می شود که میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص بحران سوریه تماس ها و روابط وجود داشته باشد.» (اخذ شده از پرسش و پاسخ قبلی مؤرخ 2016.07.14م)

  1. قرار بود ترکیه نقش اش را به سرعت بازی نماید، اما تلاش هائی که برای کودتا توسط نظامیان متمایل به کمال اتاترک و وابسته به انگلیس صورت گرفت، باعث شد نقش ترکیه برای مدتی متوقف گردد و نظام ترکیه سرگرم مشکلات داخلی گردید. امکان این وجود داشت که این نقش تا فارغ شدن کامل ترکیه از پس لرزه های کودتای نافرجام هم چنان متوقف بماند. چنان چه خود اردوغان نیز به آن اشاره نمود، اما آن چه در آغاز ماه اگست 2016م اتفاق افتاد، حملات انقلابیون برای شکستن محاصره شهر حلب و کامیابی نسبی شان در این حملات امریکا را وادار نمود تا از این فرصت استفاده نموده و نقش ترکیه را با عجله راه اندازی نماید. به همین دلیل بود که سفر اردوغان به روسیه انجام گرفت و تلاش ها برای عادی سازی روابط با آن راه اندازی گردیده و رفتن به سوی راه حل سیاسی امریکایی اما با نقش فعال ترکیه روی دست گرفته شد.

امریکا در پی آن است تا حملات انقلابیون بی ثمر مانده و به جای این که در میادین جنگ پیروز باشند، در پشت میزهای گفتگو پیروزی شان را به دست آورند. امریکا تلاش دارد از این فرصت بهانه ای ساخته و آن را در اختیار ترکیه قرار دهد تا با استفاده از آن گفتگوهای متوازنی را راه اندازی نماید که اردوغان از آن یاد نمود، زیرا امریکا گمان می کند ترکیه به دلیل برخوردار بودن از امکانات گوناگون موفق خواهد شد طرف های متخاصم را در جریان روزهای کمی که از حاکمیت اداره اوباما باقی مانده کنار هم جمع نموده و راه حل امریکایی مبتنی بر گفتگوهای متوازن را بر آنان بقبولاند! چنان چه صفحات انترنتی السوریه نت و الخلیج الجدید به تاریخ 2016.08.06م به نقل از اردوغان گفتند: «رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه امروز خواستار راه اندازی گردهمایی منطقه ای به منظور حل بحران سوریه گردید. وی در جریان اظهاراتی که در یک گفتگوی طولانی با شبکه الجزیره کشور قطر داشت و شام روز شنبه از این شبکه منتشر گردید افزود: هرچند اوضاع در حلب نگران کننده است، اما مخالفان توانسته اند توازن را در این اواخر بر گردانند.»

چنین هم شد؛ سفر یاد شده صورت گرفت و این اوباما بود که به اردوغان دستور داد تا با عجله دست به کار شده و طرف های متخاصم را در یک چهارمین دور گفتگوها کنار هم جمع نماید. اوباما می خواهد دورۀ حکومت اش را با راه اندازی این دور گفتگوها پایان دهد و همان گفتگوهایی است که مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه به آن اشاره نمود. چنان که رویترز بخش عربی روز جمعه تاریخ 2016.08.05م به نقل از وی گفت: «گفتگوها در مورد آیندهٔ سوریه باید از سر گرفته شود.» وی خواستار راه اندازی چهارمین دور گفتگوهای صلح ژینو شد. سفر اردوغان به روسیه و دیدارش با پوتین به این ترتیب صورت گرفت.

  1. پس از کشمکش های به وجود آمده میان روسیه و ترکیه در نتیجه سقوط دادن جنگنده روسی توسط نظامیان ترک، این نشست؛ نخستین گامی به شمار می رود که در مسیر عادی سازی روابط میان دو کشور برداشته می شود. این عادی سازی روابط طوری صورت گرفت که منجر به ذلت و خواری ترکیه گردید. چنان چه اردوغان با تن دادن به شرط هائی که پوتین گذاشته بود، از سقوط طیاره روسیه به تاریخ 2016.06.27م رسماً عذر خواهی نمود. هم چنین اردوغان خیلی زود و به تاریخ 2016.06.29م، با رئیس جمهور روسیه ارتباط تلیفونی برقرار نموده و گفتگوی دوستانه انجام داد. پس از وی، وزیر خارجه اش با لاوروف وزیر خارجه روسیه به تاریخ 2016.07.01م در شهر سوچی روسیه دیدار و ملاقات نمود. وی در این دیدار در پهلوی سایر موارد، در خصوص دیدار پوتین و اردوغان در شهر سن پترزبورگ روسیه نیز گفتگو نمودند. مورد دیگر این که وزیر خارجه ترکیه در سخنانی اشاره نمود که ممکن است برای روسیه در ترکیه پایگاه هائی نظامی داده شود تا بتواند حملاتی از آن جا در سوریه انجام دهد.

باید دانست که این موقف گیری ذلیلانه ای ترکیه در برابر روسیه به این دلیل نبود که ترکیه از اعمال تحریم های اقتصادی مسکو بر علیه انقره رنج می برد، بلکه یگانه دلیل آن گیرماندن امریکا در تنگناه سوریه بود و بس. امریکا قصد دارد ترکیه را نیز در کنار روسیه و ایران قرار دهد تا برای یک طرفه کردن بحران سوریه با هم مشترکاً کار نمایند. بناً دلیل منت کشی ها و کوتاه آمدن های ترکیه در برابر روسیه همین بود که یاد آور شدیم. یعنی دلیل آن ارتباط و وابسته گی است که ترکیه به امریکا و اجرای سیاست های آن دارد، و به این ترتیب این گونه به دستورهای امریکا لبیک می گوید.

  1. اگرچه اردوغان پس از کودتای نافرجام ترکیه به شدت سرگرم سامان دادن به اوضاع داخلی بوده و تلاش می نمود به آن چه  که خود یک زلزله می خواند و به پس لرزه های مربوط به آن رسیده گی نماید. در جریان دیداری که روز یک شنبه مؤرخ 2016.08.07م در استانبول با جمع زیادی از مردم داشت، از آنان خواست تا روز چهار شنبه هم چنان در صحنه حضور داشته باشند. یعنی تا برگشتن اش از روسیه تا مبادا نظامیان وابسته به انگلیس دست به تحرکاتی بزنند. هم چنین با وجود افزایش یافتن جنایت های وحشیانۀ روس ها در حلب، باز هم اردوغان اصرار داشت که سفرش به روسیه که پیش از تلاش های کودتای نافرجام 2016.07.15م برنامه ریزی شده بود، انجام گیرد.

آری، اردوغان با وجود تمام مشکلات یاد شده بازهم اصرار نمود تا دیدار اش با پوتین صورت گرفته و به تأخیر نیفتد. این اصرار به این دلیل بود که اردوغان به شدت علاقه مند بود که صفحهٔ تاریک روابط گذشته اش با روسیه هرچه عاجلتر بسته شود و هم چنین به این دلیل که امریکا ترکیه را به شدت به جانب روسیه سوق می داد. طوری که پوتین در سخنان کنایه آمیزی در مورد این اصرار بیش از حد اردوغان گفت: «اگرچه رئیس جمهور ترکیه پس از تلاش های صورت گرفته برای کودتای نافرجام در شب های 15 و 16 جولای با اوضاع سخت داخلی دست و پنجه نرم می کند، اما باز هم فرصتی پیدا نمود تا به روسیه سفر نماید.» (به نقل از روسیهٔ امروز 2016.08.09م)

  1. روشن بود که موضوع اساسی نشست اردوغان و پوتین، بحران سوریه بود. چنان چه دو رئیس جمهور این موضوع را در جریان گفتگوهای اعضای هیئت های دو طرف به بحث نگرفتند، بلکه گفتگوهای شان در مورد سوریه را به شام آن روز و با حضور وزیران خارجه و نماینده گان استخبارات دو کشور به تعویق انداختند تا در آن روی راه های یک طرفه نمودن بحران سوریه بحث و گفتگو صورت گیرد. پوتین در خصوص این دیدار گفت: «در این دیدار برخی معلومات را رد و بدل نموده و راه حلی را جستجو خواهیم نمود.»

به تعویق انداختن گفتگو در مورد سوریه به شام آن روز و دور کردن اعضای هیئت های دو طرف، به استثنای وزیران خارجه و استخبارات، خود بیانگر سری بودن و اهمیت فوق العاده ای است که دو جانب به موضوع بحران سوریه می دهند و نشان می دهد که این بحران، پس از برطرف نمودن موانع قبلی برای هر دو جانب به مثابۀ بزرگ ترین مسئله مطرح می باشد. هدف امریکا این است تا تمام طرف های درگیر یعنی نظام سوریه و مخالفان آن را پشت میز مذاکره جمع نموده و این کار را به عنوان پایان نیک دورۀ حکومت اوباما و دستاورد ادارۀ وی رقم زند.  

  1. در جریان نشست و بعد از آن، نقش ترکیه به دلایل ذیل به خوبی بارز گردید:

أ‌.         مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه روز جمعه در اظهاراتی گفت که گفتگوها در خصوص آیندهٔ سوریه باید از سر گرفته شود. وی هم چنین خواستار برگذاری دور چهارم گفتگوهای صلح ژینو شد. (به نقل از رویترز عربی مؤرخ 5.08.2016م)

ب‌.     رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه خواهان نشست کشورهای منطقوی برای حل بحران سوریه شد. وی که مصاحبه طولانی با شبکه خبری الجزیره در شام روز شنبه داشت افزود: «وضعیت در حلب نگران کننده بوده، ولی مخالفین دولت درین اواخر توازن را باز گرداندند.» )شبکه السوریه و الخلیج الجدید مؤرخ 6.08.2016م)

ت‌.     از طرفی دیگر آژانس اطلاعاتی روسیه دیروز به نقل ازاومیت یاردیم سفیر ترکیه در روسیه گفت: «حکومت ترکیه بدین باور است که رهبری فعلی دولت سوریه می تواند در گفتگوهایی که برای حل بحران سوریه راه اندازی گردیده، مشارکت نماید.» هم چنان آژانس خبریتاس به نقل از یاردیم می گوید: «انقره با سهم گیری رهبری برحال سوریه در اجرای طرح انتقال قدرت مخالف نیست.»

ث‌.     و اما نخست وزیر ترکیه در این زمینه از همه سبقت گرفته بود. طوری که وی قبل از آغاز مصالحه با روسیه که اندکی پیش از کودتای نافرجام این کشور آغاز گردید، در مورد حل دیپلماتیک موضوع سوریه با نظام حاکمه اش اعلام موافقت نمود. چنان چه صفحهٔ انترنتی العربیه نت بتاریخ 13.07.2016م در خبری تحت عنوان ترکیه به گونه غیر مترقبه از عادی سازی روابطش با سوریه سخن می گوید گفت: «علی بن یلدریم نخست وزیر ترکیه امروز چهار شنبه اظهار داشت که او مطمئن است روابط کشورش با سوریه به حالت عادی بر خواهد گشت.» هم چنان بی بی سی عربی نیز این خبر را بتاریخ 13.07.2016م منتشر نمود: «نخست وزیر ترکیه علی بن یلدریم گفت که ترکیه در تازه ترین اقدام برای بهبود بخشیدن روابط با همسایگان اش در تلاش گسترش روابط خوب با ترکیه می باشد.»

  1. به این ترتیب ترکیه فعالانه وارد بحران سوریه شد؛ مگر نه برای حمایت مردم سوریه و نجات دادن شان از دهشت و وحشت ایران و روسیه، بلکه در یک مثلث شیطانی‏ که ارتکاب جرایم را برای آنان آسان تر کرده و آن ها را در پیاده کردن برنامه شوم امریکا که گفتگو با نظام مستبد شام است، کمک کند. این نشست دو جانبه که با مشارکت پوتین و اردوغان برگزار گردیده، سراسر نامیمون و ناخجسته است، زیرا ترکیه به شکل علنی از موقف اش مبنی بر پشتیبانی از انقلاب سوریه عقب نشینی نمود؛ بلکه حتی این عقب نشینی تا حدی بود که وزیر خارجه ترکیه در اظهاراتی گفت: «روسیه بخاطر بهتر هدف قراردادن مواضع انقلابیون، از ترکیه خواسته تا اطلاعاتی را که استخبارات کشورش، راجع به مواضع استقرار انقلابیون جمع آوری نموده به خدمت اش قرار دهد. بخاطر این اصرار امریکا که هرچه را روسیه نیاز دارد، ترکیه باید در اختیارش بگذارد، قرارشد یک هیئت بلند پایه استخباراتی، یک روز پس از این نشست، یعنی هرچه عاجل تر به مسکو سفر کند.

وزیر خارجه ترکیه بتاریخ 10.08.2016م در اظهاراتی به آژانس خبری آناتولی گفت: «در مورد ضرورت به آتش بس، رساندن کمک های انسانی و پیدا کردن راه حل دیپلماتیک برای بحران سوریه، دیدگاه ما با روسیه هم سو است و میکانیزم قوی این همکاری بزودی به اجرا گذاشته خواهد شد.» وی افزود: «رئیس عمومی امنیت ملی و نماینده گان وزارت خارجه و اردوی ترکیه، این پرونده ها را امروز در سان پترزبورگ روسیه به بحث خواهند گرفت.» (شبکه خبری الجزیره مؤرخ 11.08.2016م)

آن چه در اظهارات وزیر خارجه ترکیه مبنی برتحکیم آتش بس در سوریه، رساندن کمک های انسانی و پیدا نمودن راه حل دیپلماتیک) گفته شد دقیقاً همان موقف امریکا است و نیز دقیقاً همان راه حلی است که روسیه بارها خواستار آن شده و حتی برای تحقق آن عملاً می جنگد.

این که ترکیه هیئت های متذکره را فوراً پس از برگشتن اردوغان از مسکو به این شهر فرستاد، خود بیانگر این است که ترکیه مثلث سه ضلعی روسیه، ایران و ترکیه را تکمیل نمود! به نقل از شبکه خبری الجزیره بتاریخ 8.08.02016م، ابراهیم رحیم پور معاون وزیر خارجه ایران تأکید کرد که منطقه نیازمند است تا کشورش همراه روسیه و ترکیه ارتباطات حسنه برقرار نماید. وی هم چنان خواستار همکاری های جدیدی تحت فرمول ترکیه، روسیه و ایران گردید. وی تأکید نمود که کشورش آماده است که این راه را هم چنان ادامه دهد. هم چنین جواد ظریف وزیر خارجه ایران روز جمعه مؤرخ 12.08.2016م در انقره با مسئولین کشور ترکیه دیدار کرد. مسئولین یاد شده تأکید نمودند که تلاش های مشترک با ایران برای حل بحران سوریه افزایش خواهد یافت. هم چنین اردوغان در قصر ریاست جمهوری سه ساعت را پشت درهای بسته و دور از حضور رسانه ها با جواد ظریف دیدار داشت. هرچند از نتیجهٔ این نشست چیزی به رسانه ها گفته نشد، ولی این دیدار محرمانه خود بیانگر عجله و اصراری است که امریکا به منظور ترتیب دادن مقدمات وارد نمودن ترکیه در صحنهٔ بحران سوریه و کمک به روسیه و ایران جهت عملی نمودن برنامه های امریکا در این کشور، می باشد.

  1. از همۀ این ها چنین بر می آید که ترکیه با عجلهٔ قابل توجهی و با تمام توان وارد روند ایجاد راه حل سیاسی در سوریه، بطریقۀ امریکا گردیده است. این درحالی است که ترکیه هنوز اوضاع داخلی خویش پس از کودتای نافرجام را سر و سامان نداده است. به نظر می رسد ترکیه بر اساس نقشه ی که امریکا طراحی نموده، همگام با ایران و روسیه به پیش رود! جزئیات این ادعا قرار ذیل است:

أ‌-        از لحاظ سیاسی: برای انقلابیون به خوبی آشکار خواهد شد که ترکیه سیاست خویش را تغییر داده و جانب نظام سوریه، ایران و روسیه را گرفته است. انقلابیون را دعوت نموده و بر آن ها فشار وارد خواهد نمود تا این که راه حل امریکایی متمثل در ژینو را بپذیرند، و آن عبارت است از نشستن پای میز مذاکره و توافق با نظام برسر آیندۀ سوریه و داخل شدن در حکومت مشترک میان انقلابیون و نظام، می باشد. هم چنین اعمال فشار بالای انقلابیون به بهانهٔ اقدامات انسان دوستانه برای برداشتن محاصرهٔ انقلابیون از مناطق تحت اداره نظام در حلب و ایجاد توازن در مذاکرات؛ به این اعتبار که گویا انقلابی ها بعضی از پیروزی ها را در حلب بدست آورد و به این ترتیب از آدرس یک قدرت مستقل در مذاکرات شرکت می نمایند.

امریکا قصد دارد این اسلوب را با اسالیب اعمال فشار یکجا نموده و به این ترتیب زمینه آتش بس را فراهم نماید. آتش بسی که مدیریت طرح منسجم سیاسی را در پی خواهد داشت. این طرح سیاسی برای بارک اباما، پیش از به پایان رسیدن دورۀ حکومت اش در اواخر ماه جنوری سال آینده، به نوعی یک دست آورد محسوب می شود. احتمالاً این دست آورد همان چیزی است که علی بن یلدریم نخست وزیر ترکیه در اظهارات اش با اشاره بهشش ماه آینده از آن یاد نمود، آن جا که گفت: «انتظار می رود تحولات مهمی در سوریه در جریان شش ماه آینده رونما گردد.»

این اظهارات یلدریم پس از کنفرانس مشترک مطبوعاتی مولود چاووش اغلو وزیر جارجه ترکیه و همتای ایرانی اش محمد جواد ظریف که بعد از ظهر روز جمعه  دایر گردید، صورت گرفت. در مقابل جواد ظریف وزیر خارجۀ ایران گفته که کشورش از نزدیکی روابط روسیه و ترکیه خرسند بوده و تأکید نمود که دستیابی به حل اختلاف نظرها با ترکیه در مورد بحران سوریه، از خلال افزایش گفتگوها ممکن است. وی تأکید نمود که همکاری ایران و ترکیه در مورد سوریه، فرصت های راه حل مسالمت آمیز را با قوت تمام فراهم خواهد نمود.» (صفحۀ انترنتی العربیه نت، 2016.08.13م)

ب‌-    از لحاظ نظامی: ترکیه در پیمان مشترکی با روسیه و به بهانهٔ جنگ با گروه دولت اسلامی، وارد جنگ سوریه خواهد شد و سپس به زودی تبدیل به نیروی مشترک جهت اعمال آتش بس خواهد گردید. نقش ترکیه در سوریه شامل فراهم آوری تمام تسهیلات برای روسیه خواهد بود تا جنگنده های روسیه بتوانند پایگاه های انقلابیون را هدف قرار دهند، پایگاه هائی که روسیه از آن بی خبر بوده و استخبارات ترکیه از آن آگاهی دارد. این نیز دور از انتظار نیست که ترکیه پایگاه های نظامی ای را در اختیار روسیه قرار دهد تا بتواند بر اساس مسئولیت جنایت کارانه ای که متقبل گردیده، مسلمانان را از دم تیغ بگذراند.

ایران نیز چنین می کند و پایگاه هائی را در اختیار روسیه قرار می دهد تا بتواند با سهولت بیشتر به هدف یاد شده دست پیدا کند؛ چنان چه هماهنگی ها میان این کشورها در زمینه عملاً صورت گرفته است!

چاووش اغلو گفت: «طیاره های ترکیه به عملیات مشترک جنگ بر علیه گروه دولت اسلامی خواهد پیوست. وی افزود: مادامی که ما از روسیه خواستیم تا عملیات مشترکی را بر علیه گروه دولت اسلامی راه اندازی نماید، پس طبیعی است که تمام جزئیات آن را ارزیابی خواهیم نمود.» (الجزیره نت، 2016.08.01م) طبیعتاً با توجه به استدلال روسیه، این عملیات تمام گروه های نظامی را در بر خواهد گرفت، زیرا پایگاه های آنان از هم جدا نیستند.

در بیانیه ای که امروز از وزارت دفاع روسیه منتشر گردید گفته شده که طیاره های بمب افگن دور بردی از نوع تو-22 ام 3 و بمب افگن هایی از نوع سو-34 روز یک شنبه 16 اگست 2016م از میدان هوایی همدان ایران پرواز نموده و ضربات شدیدی را به پایگاه های گروه های تروریستی داعش و جبهة النصرة در ولایت های حلب، دیر الزور و ادلب سوریه وارد نموده است. در عین حال رسانه ها قبلاً گزارش داده بودند که طیاره های بمب افگن از نوع تو- 22 ام 3 مربوط نیروهای هوائی روسیه به میدان هوائی همدان ایران مواصلت نموده تا در عملیات هدف قراردادن پایگاه های گروه تروریستی داعش مشارکت نمایند. (به نقل از روسیهٔ امروز 2016.08.16م)

  1. این نقشه ای است که امریکا طراحی نموده و قصد دارد آن را با استفاده از مزدوران اش در سوریه تطبیق نماید. این مکر آنان است و مکر شان نابود شدنی است، زیرا در شام مردانی هستند که هیچ نوع تجارت و خرید و فروشی آن ها را از ذکر الله جل جلاله باز نمی دارد. آن ها کار شان را به خوبی می دانند و به خواست الله جل جلاله آن بد سرشت ها را فرصت نخواهند داد تا پیروزی های انقلاب شام را راهی به سوی مذاکرات قرار دهند. آن مثلثی که سراسر جنایت برعلیه مردم شام بوده و توسط واشنتن اداره می گردد، هرگز موفق نخواهد شد؛ آن چه را که از سرزمین شام می خواهند بدست بیاورند. هم چنان ابزار قبلی امریکا ناکام شد؛ ابزار جدیدش نیز به خواست الله متعال ناکام شدنی است. استعمارگران در جریان پنج سال گذشته دانستند که در شام مجموعه های مخلص و صادقی به سر می برند که عزم شان را فشارهای امریکا، ایران، روسیه و اتباع شان سست نمی کند و حتی موفق نخواهند شد سائر مسلمانان را از پشتیبانی آنان باز دارند. آنان بإذن الله متعال محکم و استوارباقی مانده و خم نمی شوند. این مجموعه های مخلص به الله سبحانه وتعالی و صادق با رسول الله صلی الله علیه وسلم شریعت الله متعال(خلافت راشده) را برپا خواهند نمود و سپس سرزمین های مسلمانان را از وجود تمام دشمنان اسلام پاک می گرداند. الله سبحانه وتعالی از جایی به کمک و یاری آنان می رسد که گمان نمی کنند.

وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

[حج: 40]

بدون شک الله سبحانه وتعالی کسانی را که در راه حق همکاری می کنند، کمک می کند؛ و الله متعال قوی وغالب است.

ادامه مطلب...
  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

جناب شیخ بزرگوار در کتاب شخصیت اسلامی چنین آمده است: «هم چنان صحابه رضی الله عنهم به فساد عقود و بطلان آن به سبب ورود نهی استدلال کرده اند که از آن جمله احتجاج، ابن عمر رضی الله عنه به فساد يا بطلان نکاح با زنان مشرک مبنی بر این قول الله سبحانه وتعالی استدلال شده است:

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ

[بقره: 221]

و زنان مشرک را نکاح نکنيد.

هیچ کسی بر وی در اين استدلالش انکار نکرده، پس این خود اجماع می باشد. پرسش من اینست که چگونه این موضوع را اجماع بگوئیم، در حالی که دلیل واضحاً آیت می باشد؟

پاسخ:

وعليکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

برای وضاحت بيشتر به پاسخِ پرسش شما، نصی را که از آن پرسيده ايد تحت عنوان النهی عن التصرفات والعقود  یعنی نهی از تصرفات در عقود را به طور کامل نقل می کنیم:

النهی عن التصرفات والعقود المفيدة لأحكامها، كالبيع والنكاح و نحوهما، إما أن يكون راجعاً لعين العقد، و إما أن يكون راجعاً لغيره فإن كان راجعاً لغير التصرف و لغير العقد، كالنهي عن البيع في وقت النداء يوم الجمعة، فإنه لا يؤثر على العقد و لا على التصرف لا بطلاناً و لا فساداً و إن كان راجعاً لعين التصرف أو لعين العقد فلا شك أنه يؤثر على العقد و على التصرف، و يجعله باطلاً أو فاسداً.

(شخصیت اسلامی: صفحه 232-233)

 نهی از تصرفات و عقودی است که احکام خويش را افاده می کند؛ مانند: بیع، نکاح و امثال آن ها یا راجع به عین عقد می باشد و یا هم راجع به غیرش. پس اگر نهی به غیر تصرف و غير عقد راجع بود؛ مانند: نهی بیع در وقت آذان روز جمعه، پس این نهی بر عقد و تصرف از روی بطلان و فساد تأثير گذار نمی باشد و اگر به عين تصرف و عين عقد راجع باشد، پس شکی نيست که در عقد و تصرف تأثير نموده و آن را باطل يا فاسد می گرداند.

دلیل بر این که نهی بر تصرفات تأثیر کرده و آن ها را باطل و یا فاسد می کند این فرموده ی پيامبر صلی الله عليه وسلم می باشد:

مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ

(رواه مسلم)

هر کس عملی را انجام دهد که آن مطابق امر ما نباشد آن عمل مردود است.

منظور این که منهی عنه نه صحیح است و نه مقبول. بناً مردود می باشد و مردود در برابر بطلان و فساد معنای دیگری ندارد. هم چنین صحابه رضی الله عنهم به سبب نهی به فساد و بطلانِ عقود استدلال کرده اند که از آن جمله احتجاج ابن عمر رضی الله عنه بر فساد و بطلان نکاح زنان مشرک، مبنی بر این قول الله سبحانه وتعالی می باشد:

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ

[بقره: 221]

و زنان مشرک را نکاح نکنيد

که هیچ کسی بر وی در اين استدلالش انکار نکرده، پس این خود اجماع می باشد. و از آن جمله استدلال صحابه رضی الله عنهم بر فساد عقود ربا و بطلان آن به اساس این فرموده الله سبحانه وتعالی است:

وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا

[بقرة : 278]

و آن چه از(مطالبات) ربا باقی مانده است آن را ترک کنيد.

و به این فرموده ی پیامبر صلی الله عليه وسلم:

لاَ تَبِيعُوا الذَّهَبَ بِالذَّهَبِ وَلاَ الْوَرِقَ بِالْوَرِقِ...

(رواه مسلم)

طلا را به طلا و نقره را به نقره نفروشيد...

پس این ها همه دلیل بر این اند که نهی در تصرفات آن ها را باطل یا فاسد می گرداند، اما این تأثیر زمانی می باشد که نهی مفید تحریم باشد قسمی که طلب جازم به ترک عمل باشد. اگر نهی افاده تحریم نکند بلکه مفید کراهیت باشد، پس تأثیری بر تصرفات و عقود ندارد؛ زیرا که تاثیر از ناحیه تحریم می آید. بناً تحريم در تصرف و عقد آن را باطل یا فاسد می گرداند.

براساس بیان این نص واضح می شود که یقیناً مقصد از اجماع در این سیاق اجماع صحابه رضی الله عنهم است، چون نهی وارده در آیت وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ مفید فساد و بطلان آن عقد نکاح می باشد، از همين رو وقتی ابن عمر رضی الله عنه مبنی بر آيت فوق به بطلان عقد زنان مشرک استدلال نمود هیچ یک از صحابه رضی الله عنه بر آن انکار نکرد و این دلالت بر آن دارد که صحابه رضی الله عنهم می دانستند که نهی در این نصوص شرعی متعلق به عقود و تصرفات می باشد؛ چنان که در آیه ی فوق مطلوب اصلی فساد عقد و تصرف می باشد و این چیز دیگریست غیر از دلالت مستقیم آیت، چون آیت فوق مستقیماً دلالت بر نهی از نکاح با زنان مشرک دارد. صحابه رضی الله عنهم بر سخن ديگری نیز اجماع کرده اند و آن این که نهی وارده در آیت به فساد و بطلان عقد دلالت می کند که این موضع اجماع می باشد و این امریست که از ظاهر آیت واضح نشده است، ليکن اجماع آن را بیان کرده است.

 برای وضاحت بيشتر از صورت موضوع، دو مسئله زير را برای تان ارائه می نمايیم:

نخست: اگر شخصی از شما بپرسد که آیا به نکاح گرفتن زن مشرک جواز دارد؟ عاجل پاسخ می دهید: نخیر جواز ندارد. اگر بپرسد به چه دلیل؟ پاسخ می دهید: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ؛ یعنی زنان مشرک را نکاح نکنيد.

دوم: اگر شخصی از شما بپرسد که من زن مشرکی را به نکاح دارم، آیا زندگی نمودن با او را ادامه دهم یا خير؟ در این صورت ذکر آیت: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ، پاسخ کافی نمی باشد، زيرا پاسخ می دهد که در آینده چنين عملی را انجام نمی دهد ليکن او از زن مشرک موجوده که در نکاح وی است از شما می پرسد، در این صورت نیز پاسخ کامل نیست مگر این که گفته شود که اجماع منعقد شده است بر این که نهی در آیه ی فوق به بطلان عقد می باشد. یعنی برايش می گویید که واجب است تا به عقد ازدواج تان اختتام بخشید، زيرا عقدی را که همراه زن مشرک بسته اید باطل بوده طوری که نهی در آیت مذکور از طريق اجماع افاده ی بطلان عقد را می کند.

شما می دانيد که در این جا پاسخ کامل نمی شود مگر این که آیت را ذکر نمائید و بگوئید که در این آیت نهی است، و اضافه کنید که معنی نهی ثبوت بطلان عقد از طریق اجماع می باشد و اگر از طریق اجماع بطلان عقد از نهی ثابت نشود، در این صورت از پاسخ دادن در مورد نکاح گذشته اش متوقف و حیران می مانید. امیدوارم مسئله برایتان واضح شده باشد.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه