دوشنبه, ۲۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۲۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

آنگلا میرکل خواستار جلوگیری از پوشش روبند(نقاب) در آلمان شد

آنگلا میرکل صدر اعظم آلمان خواستار منع پوشش روبند(نقاب) در آلمان گردید. وی این درخواست را در جریان یک بیانیه ای که در گردهمائی سالانه حزب دموکرات مسیحی در روز سه شنبه ایراد می کرد، مطرح نمود.

میرکل این سخنان را در میان جمعیتی که در شهر اسن گردهم آمده بودند و شمار شان به هزار تن می رسید، مطرح نموده گفت که روبند(نقاب) در کشور ما مناسب نمی باشد. وی هم چنین گفت: «جلوگیری از روبند در هر زمانی که از لحاظ قانونی امکان پذیر باشد، یک ضرورت جدی است. او افزود: بازگذاشتن چهره در روابط فردی که نقش اساسی را در کشور ما بازی می کند یک اصل به شمار می رود. و افزود: روبند به همین دلیل در کشور ما نامناسب است.» میرکل گفت که لازم است در زمان مناسب از روبند کاملاً جلوگیری صورت گیرد. سازمان عفو بین الملل به شدت از پارلمان بلغاریا، به دلیل تصویب قانون جواز پوشش "روبند" در اماکن عمومی انتقاد نمود. جون دال هوزن رئیس بخش اروپائی سازمان عفو بین الملل در آن زمان گفته بود: «این قانون بخشی از رویکرد نگران کننده ای است که از تعصب، تنفر و نژادگرائی در بلغاریا نشئت می کند.

ادامه مطلب...

بحران روهینگیا

جنایت هائی که نظامیان روهینگیا در بورما برعلیه مسلمانان مرتکب می شوند، در هفته جاری وارد مرحلۀ جدیدی گردیده، چنان چه مصیبت هایی را که مسلمانان بورما متحمل می گردند، به شدت رو به افزایش می باشد. بسیاری این اقدامات وحشیانۀ بودائیان بنیادگرا را، پاکسازی نژادی خوانده اند و آمار جدید نشان می دهد که در جریان چند هفتۀ اخیر، به تعداد بیست و یک هزار تن از مسلمانان روهینگیا از برما به سوی کوکس بازار فرار نموده اند و دلیل آن کشتار دسته جمعی بود که با آن مواجه گردیده اند. مقامات در برما نزدیک به 130هزار تن از مردان، زنان و اطفال را از احتیاجات اولیه شان محروم ساخته اند. از دیدارهائی که با پناهنده گان صورت گرفته، چنین برمی آید که آنان در معرض زورگیری ها، شکنجه ها و حتی کشتارهائی قرار دارند که توسط نیروهای امنیتی دولت صورت می گیرد.

در حالی که جهان شاهد این جنایت های وحشتناک بوده و اوضاع برما را که سازمان ملل متحد آن را جنایت برعلیه بشریت می خواند، دیده می شود که نظام های حاکم در کشورهای اسلامی همجوار برما هیچ گونه اقدامی برای توقف این جنایت های وحشتناک نکرده اند.

آونگ سان سوچی رهبر حزب ملی دموکرات میانمار که برندۀ جایزۀ نوبل نیز می باشد به برخی از این حوادث اعتراف نموده و کشتار جمعی توسط بودائیان بنیادگرای میانمار را محکوم نمود. شیخ حسینه نخست وزیر بنگله دیش صراحتاً گفت که به کسانی که از برما فرار می کنند، اجازۀ پناهنده گی به این کشور را نمی دهد.

ادامه مطلب...

چی راه حلی می تواند مردم تاجکستان را از حقارت، ظلم و ستم رهایی بخشد؟

  • نشر شده در سیاسی

درین اواخر ما شاهد حالتی هستیم که برای آزادی مردم تاجکستان فراخوانی های جریان دارد. برخی ها مردم را به دموکراسی فرا می خوانند و ادعا دارند که دموکراسی صلح و رفاه را به ارمغان می آورد. تعداد دیگری احساسات مردم را به وطن پرستی و نشنلیزم برمی انگیزاند و تحریک شان می کند که ما تاجک هستیم و باید خود را به جهان اثبات کنیم. درین جا احزاب اسلامی هم وجود دارد، مگر افکار و احساسات شان با دموکراسی و وطن پرستی آمیخته شده اند.

پس واقعاً بگویید چی راه حلی می تواند مردم مسلمانان تاجکستان را از حقارت، ظلم و ستم آزادی بخشد، آیا دموکراسی است یا اسلام؟ دموکراسی یک نظام فکری است؛ چون: به اساسی بنیاد شده که حکومت بدست مردم است و به خواست اکثریت مردم حلال و حرام تعین می شود. شراب نوشی، زنا، انکار مستقیم از اسلام، توهین به مقدسات و تمام این ها تحت نام دموکراسی بخاطری آزادی های شخصی که در خود دارد همه اش انجام می شود. دموکراسی همین است و واقعیت اش همین می باشد.

آیا ما مسلمانان تاجکستان هم چو آزادی های را خواهانیم که در آن جامعه فاسد می شود و جایی که مفکوره روابط نامشروع و همجنس گرایی عام خواهد بود؟ نخیر! ما منحیث مسلمانان تاجکستان، هرگز این چنین نظام فاسد را قبول نداریم، بگذارید که غرب در همین نظام فاسد زنده گی کنند. بدانید که مسلمانان تاجکستان هرگز این حالت را قبول نخواهند کرد.

غرب همواره تلاش می ورزد که نظام دموکراسی را توسط حکامی که درست از مفاهیم اسلام آگاهی ندارند، بالای مردم تطبیق کند. بدبختانه قدرت مندان به مردم راه حل پیشکش می کنند و ادعا می کنند که دموکراسی از اسلام مأخوذ شده است.

در اسلام تصمیم ‌گیری در مورد قانون صرف به اختیار الله سبحانه وتعالی است نه به اختیار مردم و ثانیاً در برگزاری شورای اسلامی هرگز قانون ساخته نمی شود و هرگز یک حکم را منع و یا مجاز قرار داده نمی تواند؛ بلکه تمام این ها مربوط الله سبحانه وتعالی است که قرآن کریم می فرماید:

إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ

[ انعام: 57]

حکم تنها از آن الله سبحانه و تعالی است.

حال این ها چگونه می گویند که دموکراسی از اسلام مأخذ شده؟ اگر به هوش و فکری دقیق این آیات را تکرار کنند، بدون شک این آیه کلام الله سبحانه وتعالی برای آنان کافی است:

وَاتَّقُواْ یوْماً لاَّ تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیئاً وَلاَ یقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ هُمْ ینصَرُونَ

‏[بقره: 123]

و از(عذاب) روزی خود را در امان دارید كه از دست كسی برای كس دیگری چیزی ساخته نیست و بجای كسی همانند و بلاگردانی  پذیرفته نمی گردد، شفاعت و میانجی گری بدو سودی نمی رساند و كسی به یاری كسی بر نمی خیزد و یاری نمی شوند.‏

توجه به آن اشخاصی که همیشه به وطن پرستی و قوم گرایی دعوت می کنند، در حالی که این مفکوره کاملاً با عقیده ی اسلامی در خلاف است. پیامبر الله سبحانه وتعالی می فرمایند:

مَنْ تَعَزَّى بِعَزَاءِ الْجَاهِلِیةِ فَأَعْضُوهُ بِهِنَّ أَبِیهِ وَلَا تُكَنُّوا

(رواه نسایی)

کسی که تسلیت اش بسان تسلیت جاهلیت است برایش بگوید که آله تناسلی پدر خویش را به دهان بگیرد و این را در کنایه برایش نگوید.

وَمَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَایةٍ عِمِّیةٍ، یغْضَبُ لِلْعَصَبِیةِ، أَوْ یقَاتِلُ لِلْعَصَبِیةِ، أَوْ یدْعُو إِلَى الْعَصَبِیةِ، فَقِتْلَةٌ جَاهِلِیةٌ

کسی که تحت بیرق تعصب می میرد، برای تعصب فرا می خواند و یا کمک می کرد، مرگ وی بسان مرگ جاهلیت است.

علاوه بر این، هم چو مفکوره ها امکان ندارد که منجر به ترقی و پیشرفت و وحدت مردم شود و چگونه می تواند توسط مفکوره های پوچ خود مردم را باهم متحد سازد، در حالی که این مفکوره ها مردم تاجکستان را به چندین سمت تقسیم کرده است.

پس مردم تاجکستان از کدام آزادی حرف می زنند، آیا آن ها نمی دانند که تاجکستان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی تابع و تحت سیطره ی روسیه است؟ آزادی مسلمانان تاجکستان زمانی می آید که کاملاً عاری از مداخله ی کشورهای بزرگ باشد. و این کار تنها و تنها با تغییر نظام باطل و ستمگر تاجکستان با یک نظام عادلانه ی اسلام امکان پذیر است.

ما منحیث یک حزب سیاسی اسلامی، برای آن مردان و زنان تاجیک و کسانی که می خواهند این کشور را توسط  فعالیت بر تأسیس دوباره خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت تغییر دهند، یک بار دیگر بازگو می کنیم. این خلافت بود که اجداد آتش پرست مان را بر نور هدایت و ایمان به الله سبحانه وتعالی سوق داد و به خوبی پیشرفت و باهم متحدانه در زیر سایه ی خلافت اسلامی زنده گی کردند.

به یاد داشته باشید! کمک و یاری الله سبحانه وتعالی بالای ما نازل خواهد شد و به اراده الله سبحانه وتعالی تاجکستان یکی از ولایه خلافت جهانی خواهد بود.

نویسنده: مبین ابوداود

ادامه مطلب...

استراتیژی مکارانۀ امریکا در سوریه!

  • نشر شده در سیاسی

استراتیژی امریکا

ادارۀ حکومت بوش پسر پس از حوادث 11 سپتمبر روی نیروی مستقیم نظامی متمرکز شده و این نیرو را به عنوان استراتیژی اساسی اش جهت اعمال هیبت و تجدید ساختار سیاست جهان به شکل کامل اتخاذ نمود؛ اما امریکا پس از جنگی که در افغانستان و عراق به راه انداخت در این سیاست ناکام شد و این جنگ ها مصیبت هایی را-هم برای امریکا و هم برای جهان- به بار آورد. ادارۀ حکومت اوباما استراتیژی متفاوتی را پیش گرفت که براساس صبر، بردباری، نیرنگ و استفاده از دیگران در رویاروئی ها استوار بوده و هدف آن مهار نمودن بحران های بود که رئیس جمهور پیش از او به بار آورده بود. هم چنین محافظت از تسلط امریکا و تداوم آن به صفت دولت نخست و بدون رقیب در سراسر جهان، این استراتیژی را می توان در خلاصۀ سیاست های امریکا در جهان بررسی نمود، به ویژه سیاست های مربوط به بحران های متعدد خاورمیانه که در این اواخر شاهد موج های سهمگینی بود که منجر به سقوط بعضی از نظام های حاکم در آن گردید.

آماده سازی ایران

برخی ها به خاطر برداشت غلطی که از استراتیژی امریکا داشتند، گمان می کردند که امریکا رو به عقب برگشته و در اتخاذ تصامیم لازم برای اعمال سیطره اش بالای جهان عاجز مانده، برخی دیگر گمان می کردند، امریکا قصد دارد از منطقۀ خاور میانه بیرون رفته و به شرق آسیا روی آورد. این گمانه زنی ها باعث شد که در درک سیاست های امریکا دچار اشتباه بزرگی شده و تصور کنند که واشنگتن در تنظیم سیاست هایش دچار سردرگمی، تردد و اضطراب گردیده و همین تردد امریکا مجال را برای ایران باز نمود تا به این منطقه هجوم آورد و تلاش کند جای امریکا را بگیرد؛ اما تمام شواهد بیانگر این است که امریکا خودش بگونۀ جدی و متداوم تلاش نمود تا ایران را برای ایفای نقش محوری در استراتیژی جدید امریکا آماده نماید.

پیمان نامۀ مشهور بیکر هاملتون در اواخر حکومت بوش پسر به همین منظور روی دست گرفته شد تا برای نظام های ایران و سوریه نقش محوری را ترسیم نموده و زمینۀ این را فراهم نماید تا این دو نظام بتوانند به صورت واضح و صریح برای نجات روند سیاسی که امریکا در عراق رهبری می نمود، نقش بازی نمایند. به همین دلیل بود که امریکا دوسیۀ هسته ای ایران را بست و تحریم های اعمال شدۀ جهانی علیه آن را لغو نموده و ایران را مجدداً به آغوش جامعۀ جهانی برگرداند و مبالغ هنگفتی را در مراحل مختلف به اقتصاد ایران تزریق نمود.

بنابر این، همکاری های دو کشور در عراق، جهان را به حیرت انداخت، در حدی که گروه های مسلح وابسته به ایران که توسط قاسم سلیمانی جنرال ایرانی رهبری می گردید، تنها زمانی وارد جنگ می شد که توسط طیاره های نظامی امریکا حمایت و پشتیبانی می گردیدند.

تناقض گویی ها به معنی سردرگمی در سیاست نیست

برای درک درست تحولات جاری، باید برداشت های غلط مربوط به استراتیژی امریکا را برطرف نمود، شاید دلیل اساسی این برداشت های غلط همانا اعتماد نمودن به اظهارات دوگانه و حتی احیاناً متناقض سیاست مداران امریکا در خصوص قضایای منطقه باشد؛ اما واقعیت این است که هدف از اظهارات این چنینی اکثراً فریب افکار عامه و حفظ آبروی امریکا بوده، به این معنی که این اظهارات نمی تواند اساس و معیار فهم درست سیاسی قرار گیرد.

هم چنین اختلاف سیاست امریکا با حدس و گمان های برخی ها، در تشکیل برداشت غلط از این سیاست نقش داشته و منجر به این گردیده که تصور کنند امریکا در شک و سردرگمی به سر برده و روی قضایا تأثیری ندارد؛ اما با اندکی دقت می توان دانست که چنین توقعات و انتظارها در اصل مبتنی بر تخیلات و منطق غلطی بوده و هیچ گونه واقعیت خارجی و عملی ندارد. چنان چه بسیاری از این تحلیل گران از همان ابتدا تصور می کردند که امریکا دشمن نظام بشار اسد بوده و براساس معلوماتی که از رسانه ها می گرفتند گمان می کردند این نظام برخلاف سیاست های امریکا عمل کرده و قطب مخالف آن به شمار می رود.

بنابر این طبیعی است که امریکا فرصت را از همان آغاز انقلاب مردمی غنیمت شمرده و تلاش می کند نظام بشار را از میان برداشته و نظام مناسبی را جایگزین آن نماید؛ اما پیوسته این کار را به تأخیر انداخت-براساس منطق آنان- هرگاه فرصت تحقق این کار فراهم گردید، امریکا این فرصت را از دست داد؛ طوری که نظام بشار اسد را هشدار داد اگر پایش را از خطوط سرخی که واشنگتن ترسیم نموده فراتر گذارد، با حملات امریکا مواجه خواهد گردید؛ اما زمانی که این خطوط را زیر پا نمود، امریکا از آن چشم پوشی نموده و به تسلیم شدن ذخایر هسته ای آن اکتفا نمود. سپس دیدیم به هر طریق ممکن از تعهدات اش با سخنانی مکارانه، کوتاه آمد و برای تحلیل گران خیال پرداز فوق الذکر طوری وانمود کرد که گویا امریکا به این قضیه توجه ندارد، یا در مورد آن متردد یا هم از آن عاجز می باشد.

انقلاب علیه نظام بشار اسد در حقیقت انقلاب علیه امریکاست

این برداشت غلط ناشی از عدم معلومات درست، از تاریخ نظام حاکم در سوریه و عدم آگاهی از واقعیت سیاست های جانب دارانۀ آن در جریان چندین دهه می باشد، سیاست هایی که با ورود به لبنان در سال 1975م، به اشارۀ امریکا آغاز شده سپس با یکجا شدن با ائتلاف امریکایی برای بیرون راندن عراق از کویت در سال 1991م، و درخواست مصرانه برای قرار دادن واشنگتن به عنوان یگانه میانجی جهت هرگونه حل و فصل با دولت یهود ادامه یافت و آخرین مورد آن پیوستن به روند موسوم به جنگ علیه تروریزم که توسط امریکا رهبری می گردد می باشد.

این واقعیت های تاریخی پرده از نقاب این مفکورۀ گمراه کننده بر می دارد که گویا نظام سوریه قطب مخالف و مانع امریکا در منطقه به شمار می رود؛ بلکه درک درست این واقعیت های تاریخی نشان خواهد داد که انقلاب علیه این نظام در حقیقت انقلاب علیه امریکا بوده و در نتیجه: مسئولیت ادارۀ اوباما در اصل این است که چنین انقلابی شکست داده و از پیروزی آن جلوگیری نماید و نه ضربه زدن به نظام بشار اسد و سقوط دادن آن، چنان که بعضی ها تصور می کنند.

درک این واقعیت ساده و بسیط، پرده از معادلۀ موجود برداشته و سیاست های امریکا را با اهداف واقعی آن همخوان و هماهنگ می نماید و سپس روشن می گردد که چرا امریکا با نظریۀ ایجاد منطقۀ امن در شمال سوریه مخالفت نمود و چرا نگذاشت سایر کشورها سلاح های پیشرفته به انقلابیون علیه نظام بشار کمک نمایند.

در حالی که هنوز بیرق های گروه داعش و سایر گروه هایی که بعداً آن ها را بهانه توجیه سیاست هایش در آغاز و تداوم آن در جریان سال های بعدی اتخاذ نمود، بر فراز منطقه ظاهر نگردیده بود؛ اما اظهارات متناقض و مترددی که امریکا در هشدار دادن به نظام بشار اسد به کار برده و سپس آن را پس می گرفت، چیزی جز تلاش ها برای حفظ آبرویش در برابر افکار عامۀ جهانیان نبوده و در حقیقت تاکتیک تقریباً موفقی بوده که برای سرپوش گذاشتن بالای سیاست خبیثانه اش برای حمایت از نظام وحشی به کار گرفته که مردم اش را با کشنده ترین ابزار ممکن به قتل می رساند.

توهم دست برداشتن امریکا از خاور میانه

این ادعا که امریکا توجه اش به منطقۀ خاور میانه را کاهش داده و در عوض روی شرق آسیا تمرکز نموده است، زیاد قابل بحث و بررسی نیست؛ زیرا امریکا عملاً در شرق آسیا حضور داشته و حتی یک روز هم از آن غافل نبوده و هرگز منتظر فرصتی؛ مانند: "انقلاب های جهان عرب" نبوده تا با استفاده از آن به جستجو و کشف منطقۀ شرق آسیا بپردازد. دلیل دوم که مهم تر از نخست است این که امریکا پس از جنگ دوم جهانی دولت نخست جهان شده و هنوز در اوج قدرت قرار دارد.

امریکا این را به خوبی می داند که هرگونه تغییر اساسی و بنیادی در نظام های حاکم در منطقه و یا هرگونه تغییر در رویکرد و سیاست های این نظام ها، مستقیماً به منافع حیاتی امریکا ضربه خواهد زد؛ زیرا موقعیت استراتیژیکی که منطقۀ خاور میانه در قلب جهان و در وسط قاره های کهن از آن برخوردار است، برای امریکا به صفت دولت نخست جهان از اهمیت فوق العاده ای بر خوردار می باشد. هرگونه بی توجهی به این منطقۀ حساس جهان به معنی برهم خوردن نقش دولت نخست جهان، مختل شدن نفوذ آن در منطقه و شروع تشکیل ساختار جدید سیاسی و اقتصادی جهان خواهد بود که هزینۀ آن را امریکا خواهد پرداخت؛ زیرا منابع اساسی انرژی جهان(نفت و گاز) به پیمانۀ وسیع در این منطقه قرار دارد. این منطقه به مثابۀ قلب جهان اسلام و مرکز اصلی رویکردها و رهبری روحی و فکری آن به شمار می رود. از این رو تسلط هر قدرت دیگری، چه این قدرت استقلال ذاتی و واقعی خود منطقه باشد و یا استعمار دیگری؛ مانند: اروپای پیر و در رأس آن انگلیس و یا روسیه، که در تلاش کسب نقش برجسته ای در جهان می باشد، می تواند توازن امریکا را در منطقه و جهان کاملاً برهم زند.

نقش روسیه در اقدامات امریکا در منطقه

نقش رو به گسترش روسیه در سوریه را باید در چهارچوب اصول و اساساتی که به بحث گرفتیم و پیامدهای مرتبط با آن بررسی و ارزیابی نمود. اگرچه روسیه خود یک دولت بزرگ بوده و دارای رویکردها و سیاست های مستقل می باشد؛ اما باید دانست که منطقۀ خاور میانه کاملاً از نفوذ آن بیرون می باشد. بنابر این روسیه هرگز نمی تواند در این منطقه براساس اجندای خودش عمل نماید. تمام کاری را که روسیه در این منطقه انجام می دهد، در اصل خدماتی است که بر مبنای معامله های دو جانبه برای امریکا ارایه می نماید.

چنان چه دیدیم زمانی که ناب هواپیمابر امریکا در سال 2013م، به جانب بحر متوسط حرکت نمود تا به اصطلاح جلو حکومت سوریه را که علیه غیر نظامیان از سلاح شیمیایی استفاده نموده بگیرد. دیدیدم که روس ها چگونه از سوریه پا به فرار گذاشتند. حتی روسیه علناً در آن زمان اعلان نمود که ما آماده نیستیم به خاطر هیچ کسی با دیگران دست به یخن شویم. هم چنین می دانیم که روسیه هیچ گاهی دامنۀ عملیات اش را به سوی عراق گسترش نداده، جایی که نفوذ واقعی گروه داعش، نفت، گاز و لقمه های چرب در آن موقعیت دارد.

بناً از دلایل فوق بر می آید که روسیه در منطقه برمبنای محاسبات کاملاً دقیق و از قبل برنامه ریزی شده ای عمل می نماید که اجازۀ آن را امریکا صادر می نماید. هم چنین می دانیم پس از آن که روسیه شبه جزیرۀ کریمیه را بلعیده و شروع به دست درازی در شرق اوکراین نمود، اروپا بالای آن فشار آورده و تلاش نمود، آن را در سیاست های جهانی به حاشیه براند؛ اما نقشی را که روسیه در سوریه بازی می کند باعث شده که این کشور را از این حاشیه بیرون آورده و آن را به جناح تأثیرگذاری مبدل نماید که نمی توان نقش آن را در چنین بحران حساس با واقعیت برجستۀ اسلامی آن، که قطعاً دامن اروپا و سایر دولت های منطقه را خواهد گرفت، ناچیز شمرد.

باتوجه به مسائل فوق الذکر، باید دانست که برانگیختن اختلافات ظاهری میان امریکا و روسیه و این که این اختلافات هرازگاهی حساس و مهم جلوه داده می شود و طوری وانمود می گردد که گویا جهان در آستانۀ جنگ جهانی میان این دو ابرقدرت می باشد. در اصل به هدف مصادره و انحصار بحران سوریه میان این دو قطب و جلوگیری از هرگونه مداخلۀ مؤثر بین المللی در این بحران می باشد. در عین حال؛ بزرگ جلوه دادن اختلافات میان امریکا و روسیه، بی تفاوتی امریکا در برابر جنایات نظام بشار اسد و پذیرفتن راه حل پیشنهاد شده توسط کری-لاوروف که هنوز برخی از بندهای آن اعلان نگردیده در برابر افکار عامۀ جهانیان توجیه می نماید و به امریکا اجازه می دهد تا در برابر کشتارها و جنایت های بی شمار این نظام خونخوار سکوت اختیار نموده و طوری جلوه دهد که اقدام جدی برای سرنگونی حکومت بشار اسد می تواند به مثابۀ جرقۀ آتش جنگ میان دو قدرت بزرگ جهان باشد.

از جانب دیگر این ظاهر نمایی امریکا و روسیه، تلاش های دوامدار اروپا برای مداخله در بحران سوریه را مهار نموده و دستیابی آن به مشارکت در این بحران را دشوارتر می کند؛ اما در عین حال دیده می شود که امریکا میدان را به علاوۀ برخی از کشورهای مزدور، برای شماری از دولت های همکارش نیز باز گذاشته تا آنان را برای تحقق منافع خود در منطقه و سراسر جهان به کار گیرد. البته طبیعتاً امریکا همواره به نحوی از انحا در تمام عرصه ها حضور داشته و نقش هر یک از این دولت های مزدور و همکار را تحت نظر می گیرد و مطابقت هرگونه حرکت و اقدام آنان با اهداف و برنامه های مورد نظر را به دقت بررسی و مراقبت می کند.   

نویسنده: حسن الحسن

ادامه مطلب...

تا زمانی که وحی الهی منبع قانون اساسی قرار نگیرد، هیچ راه حل دیگری پاسخ گوی نیازمندی های مردم نخواهد بود!

خبر:

نعمان کورتولماس معاون نخست وزیر ترکیه، زمانی که با سازمان محلی حزب عدالت و توسعه در منطقۀ ارهنگازی بورسا دیدار نمود، گفت: «ما همه پرسیِ وسیعی را براه انداخته ایم. امیدواریم این پروسه برای ترکیه خیر فراوان نصیب نماید.» (منبع: ترک تایمز)

تبصره:

در سال های اخیر خصوصاً در ماه های اخیر نظام حکومت داری جمهوری از جمله داغ ترین موضوعات بوده است. بعد از بیانیه رهبران حزب حرکت ملی ترکیه و حزب عدالت و توسعه، 15 قانون جدیدی را برای حزب حرکت ملی ترکیه طرح کرد. این 15 قانون شامل فرمان بود که در آن اصطلاح "ریاست جمهوری" که اساس و بنیاد آن را جمهوریت تشکیل می دهد و همیشه از آن تعبیر به رئیس جمهور می شود، تأکید گردیده بود.

شورای وزیران شاید که صلاحیت های رئیس جمهور را تعیین کنند که در این صورت رئیس جمهور ارتباط خویش را با حزب خویش قطع نخواهد کرد و رئیس حزب خویش باقی خواهد ماند. از بین بردن منصب نخست وزیری سبب زیاد شدن اعضای  پارلمان و اعضای کابینه در بیرون از پارلمان به تعداد 600  تن گردیده است. همین حالا کمیسون های حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی ترکیه در صحت بودن این متن کار می کنند و امکان دارد که در این تغییرات بیاورند و شکل دیگری را به خود بگیرد.

به نظرمی رسد که حزب عدالت و توسعه تصمیم دارد تا در اساس این تغییرات بیاورد و هر آن چه که خواستش بود، قدم به قدم درج آن  نمایند. بعداً آن را به دولت واگذار نموده و برنامه ی را علیه حزب کارگر کردستان که تحت حمایت انگلیس قرار دارد، حزب دموکراتیک خلق و نوسینده گان روزنامه جمهوریت که همیشه مانع قوانین اساسی جمهوریت می گردیدند، طرح ریزی نمایند.

علاوه بر این، حزب عدالت و توسعه در نظر دارد تا درین پروسه ملیت های مختلف سهیم گردند و با حزب حرکت ملی ترکیه یکجا فعالیت کنند. آن ها می خواهند قدرت خود را در مناطق شرق و جنوب شرق گسترش دهند. اما بررسی ها نشان می دهد که مردم این مناطق در اوایل با آنان موافق بوده اند اما با گذشته زمان مردم از آنان متنفر گردید اند.

بر آنان لازم و ضروری است تا چند روز آینده رضایت مردم را به دست آرند تا از قوت مردمی خوبی برخوردار گردند. از بیانیه نخست وزیر دانسته می شود که تا سال 2019م هیچ انتخاباتی برگزار نمی شود. اما از بیانیه نماینده نخست وزیر دانسته می شود که در ماه اپریل یک شورش مردمی برگزار خواهد شد. حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی ترکیه هردو می خواهند تا در اساس نظام حکومتی در فصل بهار آینده تغییراتی بیاورند و شاید که نظام حکومتی به شکل فعلی باقی نماند.

این یک تغییر بزرگی نخواهد بود بلکه برنامه انتخاباتی 2019م حزب عدالت و توسعه بوده تا بتواند دولت را تا آن زمان ازهمه موانع پاک بسازد. حزب عدالت و توسعه در مسایل انتخاباتی دست بالا و مهمی دارد، زیرا حزب خلق دموکرات و حزب کارگر کردستان کوشش می نمایند تا به مخالفت های داخلی خویش ادامه داده و هرگز آماده نیستند تا از مخالفت دست بردار گردند.

حزب حرکت ملی ترکیه حامی سرسخت حزب عدالت و توسعه می باشد. بناً اختلافات اساسی حزب دموکرات خلق در قدرت حزب عدالت و توسعه هیچ اثری نداشته است. تنها تغییرات و فعالیت های حزب عدالت و توسعه نمی تواند که تحولات بنیادی بیاورد و بتواند همه مشکلات موجود را حل سازد. این حقیقتی است که ثابت شده هرگز امکان ندارد نظام های ساخته بشر برای بشریت خوشبختی ها بوجود بیاورد.

نویسنده: بیاگلو

ادامه مطلب...

استعمارگران کافر و حکام خائن در سرزمین های اسلامی مشترکاً علیه مسلمانان در جنگ اند!

خبر:

به تاریخ 7 نومبر 2016م، شبکه خبری انترنتی اسپوتنیک گزارشی را در مورد توافق نامه ی دوجانبه که میان دولت چین و تاجیکستان صورت پذیرفته بود، به نشر سپرد. درین توافق نامه طرفین در مورد تسلیم دهی افراد مجرم به کشورهای خود شان که به ارتکاب جرم های مختلف دستگیر شده بودند، توافق نمودند.

پس ازین توافق نامه هریکی ازین دو کشور می توانند با پیشنهاد یکدیگر، شهروندان مجرم خویش را به کشور خود شان برگردانند. کانگرس ملی مردم چین طی یک اعلامیه مطبوعاتی در مورد این توافق نامه گفت: «این توافق نامه نمایان گر دوستی عمیق بین دو کشور بوده و یکی از نمونه های بارز همکاری ها بین دو کشور می باشد.»  

تبصره:

رژیم رحمان در تاجیکستان نه تنها بطور مستقیم در مقابل اسلام و امت مسلمه می جنگد؛ بلکه آماده ی هرنوع همکاری با مقامات دولت چین در جنگ علیه مسلمانان در اشغال ترکستان شرقی هستند.

چرا چین مشرک باید نیازمند این توافق نامه با تاجیکستان باشد؟ حقیقت این است که تعداد زیادی ایغوری ها و مسلمانان ترکستان شرقی در تاجیکستان زنده گی می کنند. این واضح است که تعداد زیادی ایغوری ها بخاطری حفاظت از دین شان از زیر شکنجه و قتل های وحشیانه ی که توسط مقامات چینی انجام می شد، فرار نمودند. بنابر این، این توافق نامه کمک می کند تا مسلمانان ترکستان شرقی، بخاطر ظلمی که توسط دولت چین بر آنان صورت می گرفت و متهم به جدایی طلبی از چین گردیده اند، دوباره برگردانده شوند.

باید یاد آور شد که رژیم رحمان نیز در برگشتاندن فعالین اسلام گرایانی که بخاطر مذهب و فعالیت های سیاسی شان به تاجیکستان فرار نموده بودند، نقش داشته است؛ طور مثال: رحمان در جریان ملاقات اش با وزیر امور خارجه ترکیه در شهر دوشنبه به تاریخ 21 اکتوبر سال 2016م به آنان گفت: «تا شهروندان تاجیکستان را که به جرم افراطی گرایی دستگیر نموده اند، به تاجیکستان تسلیم نمایند.» علاوه بر این، به اساس گفته های وزیر امور داخله روسیه در ماه اکتوبر 2016م معلوم گردید که روسیه و تاجیکستان اطلاعاتی را در سال 2015م در مورد 992  تن که با سازمان های تروریستی دست داشتند، رد و بدل نمودند.

استعمارگران کافر و حاکمان ظالم امت مسلمه جنگ تحمیلی را علیه مسلمانان و برگشت اسلام سیاسی براه انداخته اند. آنان بخاطر جنگ علیه اسلام و مسلمانان تلاش نموده و به کمک یکدیگر می شتابند. این حالت وخیم بر مسلمانان، تا تأسیس خلافت راشده ثانی ادامه خواهد داشت. زمانی که خلافت تأسیس گردد، حکام خائن سرزمین های اسلامی را از قدرت شان سرنگون خواهد نمود. مسلمانان مدافع خواهند داشت که آن خلیفه واحد مسلمین خواهد بود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم درین مورد فرموده است:

إنما الإمام جنة يقاتل من ورائه ويتقى به

امام(خلیفه) سپر است، از عقب آن می جنگید و توسط آن محافظت می شوید.

نویسنده: عمر فارسی

ادامه مطلب...

درگذشت محمد ابراهیم الخلف دعوتگر مخلص!

  • نشر شده در سوریه

‏ وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

[آل عمران: 169‏]

و كسانی را كه در راه الله(سبحانه وتعالی) كشته می شوند، مرده مشمار؛ بلكه آنان زنده اند و بدیشان نزد پروردگارشان روزی داده می شود(و چگونگی زنده گی و نوع خوراك ایشان را الله سبحانه وتعالی می داند و بس)‏.

با تسلیمی به دستور و قضای الله سبحانه وتعالی، حزب التحریر-ولایه سوریه، از شهادت مرحوم محمد ابراهیم الخلف  دعوتگر جوان برای تأسیس خلافت راشده ثانی ابراز سوگواری می نماید.

جدایی این دو برادر فقط برای یک هفته فاصله داشت. یک هفته از شهادت برادرش مصطفی ابراهیم الخلف  می گذرد. برادرش که وی را برای اقامه خلافت به منهج نبوت دعوت نموده بود، آنان همیشه دردها و آرزوهای شان را بخاطر بدست آوردن رضای الله سبحانه وتعالی با هم شریک می نمودند.

از وضعیت دشوار و بدی که بالای امت اسلامی آمده است، سخت رنج می بردند. آنان بر خود واجب می دانستند تا مسئولیت برپائی خلافت راشده را بدوش کشند تا حالتی را حاکم سازند که الله سبحانه وتعالی می خواهد و مسلمانان را از جمله بهترین امت ها قرار گیرند؛ اما حکام ظالم و خائن سوریه و روسیه ی ملحد آنان را تا آن دم نگذاشت و به شهادت رسانیدند. باوجودی که انگیزه ی اعمال را جز الله سبحانه وتعالی کسی نمی داند؛ اما نسبت به شناختی که از آنان داشتیم، شهادت آنان را حق می دانیم.

محمد ابراهیم الخلف به روز جمعه 25 نومبر 2016م، پس از یک بمباردمان وحشیانه ای دشمنان اسلام، در شهر حلب به شهادت رسید.

ما از الله سبحانه وتعالی برای فامیل محترم شان خواهان صبر جمیل و اجر کثیر هستیم و نیز خواهان پایان بخشیدن بی عدالتی نظام های فاسد با تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت هستیم که با برپائی آن تخت و تاج تمام حکومت های جابر و ظالم به لرزه در آمده و دوباره پرچم اسلام در جهان به اهتزاز در می آید، الله سبحانه وتعالی می فرماید:

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ

[قصص: 5-6]

ما می خواستيم كه به ضعيفان و ناتوانان تفضّل نمایيم و ايشان را پيشوايان و وارثان(حكومت و قدرت) سازيم ‏و ايشان را در سرزمين(مصر) مستقرّ گردانيم و سلطه و حكومت شان دهيم و بر دست مستضعفان، به فرعون و هامان و لشكريانشان چيزی را بنمایانیم كه از آن در هراس بودند .

و از الله سبحانه وتعالی استدعاء می کنیم که شما و بقیه مرده های اسلام را بیامرزد و ما جز از رضامندی الله سبحانه وتعالی در هر قضیه ی زنده گی هیچ حرفی نمی زنیم.

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

[بقرة: 156]

ما از آن الله(سبحانه وتعالی) ایم و به سوی او باز می گردیم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه سوریه

ادامه مطلب...

کنفرانس قلب آسیا؛ گردن نهادن به قاتل مسلمانان! Featured

حزب التحریر-ولایه پاکستان، اشتراک رژیم پاکستان را در کنفرانس قلب آسیا که در آمریستار هندوستان برگزار گردیده بود، شدیداً محکوم می نماید.

امروز همه شاهد ترور مسلمانان توسط هندوستان در مناطق اشغالی کشمیر هستند که پیوسته مسلمانان کشمیر را به قتل می رسانند. آنان توسط سلاح های ساچمه دار، مسلمانان بی گناه را کور نموده و عساکر شان بدون وقفه از کشتار افراد ملکی با پرتاب بم ها در مناطق مرزی دریغ نمی ورزند.

بناً فرستادن هیئت پاکستانی در چنین وضعیت نشان دهنده ی این است که حکومت پاکستان نمی خواهد بخاطر منافع بادار خویش(امریکا)، در مقابل حکومت قاتل هندوستان قرار گیرد، در عوض به آنان سر تسلیمی گذاشته است!

هندوستان هر فرصت را به منظور بدنام کردن و رسوائی پاکستان در نشست های بین المللی غنیمت می شمارد؛ اما رهبران خائن سیاسی و نظامی پاکستان به اشاره به بادران خویش، پالیسی های آنان را دنبال نموده و به بسیار تضرع به گفتمان های دوجانبه هندوستان و پاکستان تن می دهد. طبیعت قاتل طوری می باشد که اگر در مقابل اش سکوت صورت گیرد، به کشتار و قتل ادامه می دهد؛ اما اگر کسی برایش پاسخ دندان شکن دهد، قوت وی را حس نموده و از کار خویش باز می ایستد.

حکام خائن ملکی و نظامی پاکستان هرگز از قتل و کشتار مسلمانان توسط هندوهای مشرک جلوگیری نخواهند کرد، زیرا بادارش امریکا می خواهد تا هندوستان به قاتل زبردست در منطقه مبدل گردد. طبق این پالیسی امریکائی، برای پاکستان شایسته نخواهد بود تا در مقابل هندوستان قرارگرفته و برایش مشکل ایجاد نماید؛ تا ازین طریق هندوستان بتواند از نفوذ چین و برگشت اسلام جلوگیری نماید.

این اشتراک بی شرمانه حکام فعلی پاکستان در نشست قلب آسیا در هندوستان و در چنین وضعیت متخاصم، نشان دهنده ی تأمین منافع ملی امریکا می باشد. هدف کنفرانس قلب آسیا این است تا امریکا از آن منحیث یک دست آورد و موفقیت در برابر ناکامی های سیاسی و نظامی اش در افغانستان استفاده نماید. بدین اساس، امریکا تمام کشورهای منطقه را دور یک میز گردهم آورده تا پلان شوم اش را در مقابل مسلمانان در منطقه توسط آنان پیاده نماید. بالای مسلمانان افغانستان و پاکستان فشار وارد می نماید تا رژیم های مزدور و دست نشانده امریکا را بپذیرند. آنان دروازه خاک افغانستان را به روی هندوستان باز گذاشته تا ازین طریق قدرت و سلاح اتمی یگانه سرزمین اسلامی(پاکستان) را تضیعف و از بین ببرند.

این حکام خائن ملکی و نظامی پاکستان هیچ گونه حیثیت، عزت، شرم و حیا ندارند. حتی از اشتراک درین کنفرانس افتخار نموده و می گویند که جامعه بین المللی ازین تصمیم آنان قدردانی نموده است. جامعه بین المللی چه حیثیت دارد که از شما قدردانی می نماید! جامعه بین المللی که متشکل از چند قدرت کفری به رهبری امریکا می باشد، جز دشمنی آشکار علیه اسلام و مسلمین دیگر برنامه ی برای آنان ندارد. هم چنان اسلام از تسلیم شدن به هر ظالم تجاوزگر که خواهان ظلم در مقابل آنان می باشد، منع نموده است. الله سبحانه و تعالی درین مورد می فرماید:

فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ 

[بقره: 194]

هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید! و از الله سبحانه وتعالی بپرهیزید(و زیاده روی ننمایید)! و بدانید الله سبحانه وتعالی با پرهیزکاران است!

منافع را که باید مسلمانان با تحمل ظلم و شکنجه فراوان از جانب مستکبرین بدست آورند، همانا برپائی مجدد دولت خلافت به منهج نبوت است نه چیزی دیگر. حزب التحریر-ولایه پاکستان بطور عام مردم پاکستان را و بطور خاص اردو و افسران مخلص را مورد خطاب قرار می دهد که این حکام ملکی و نظامی خائن پاکستان تنها به منظور حقیر ساختن امت اسلامی در مقابل دشمنان الله سبحانه وتعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم و مؤمنین دست بکار اند.

بناً اگر مسلمانان پاکستان آرزوی سعادت در دنیا و آخرت را دارند، باید با حزب التحریر پیوسته و فرزندان مخلص امت در اردوی پاکستان، به حزب التحریر جهت اقامه خلافت راشده ثانی به منهج نبوت نصرت دهند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر–ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

هفت تن عساکر پاکستانی توسط دولت هند به شهادت رسید Featured

  • نشر شده در پاکستان

شب یک شنبه 13 نومبر سال جاری هفت تن عساکر پاکستانی به سبب درگیری های شدید با نیروهای هندی در مناطق مرزی دو کشور جام شهادت نوشیدند. هند بعد از بستن پیمان آتش بس آن را نقض نموده و در بالای بهمبر  منطقه هم مرز با هند حمله نمود که در نتیجه هفت تن عساکر پاکستانی به شهادت رسیدند.

بلی! افسران و عساکر پاکستان به خاطر ترس از الله سبحانه وتعالی آرزو دارند تا به شهادت برسند؛ زیرا می دانند که درجه شهادت بلندترین درجه است؛ اما آن ها تحت رهبری اشخاص خائن حکومت پاکستان بوده که به شکل ظالمانه و خائنانه به دستور واشنگتن، نظام حکومت داری خویش را به پیش می برند. نمونه ی آن؛ سکوت اختیار کردن و جواب ندادن در مقابل حملات وحشیانه ی هند بالای مسلمانان پاکستان بوده، زیرا بادارش دستور داده تا در مقابل مسلمان کشی هند، سکوت باشد.

ای افسران مجهز و مخلص ارتش پاکستان! به دقت موضوع را بررسی کنید، آیا سکوت اختیار نمودن رژیم راحیل-نواز در مقابل هم چون تجاوز پی هم هند، نشان دهنده ی تشویق کفار علیه شما و کشتن آزادانه ی مسلمانان نیست؟ این حملات از زمان  ابوتایید  به تاریخ دوم می 2011م به رهبری امریکا آغازگردیده و کفار آزادانه شما را به شهادت می رساند. رهبر جبون شما باید پاسخ دندان شکنی به دشمنان مسلمانان بدهند تا از مسلمان کشی دست بردار شوند؛ اما برعکس بعد از قتل بی رحمانه مسلمانان، پروسه ی بنام صلح برگذار می کنند و شما را فریب می دهند.

اوباما از سکوت بودن پاکستان در مقابل حملات هند قدردانی کرد وعلناً اظهار نمود: «دولت پاکستان قادر است تا از خاک خویش دفاع کند، اما در مقابل پیمان شکنی هند هیچ عکس العملی نشان نداد.»

در چهارم می 2011م، جنرال وی کی سنگ گفت: «نیروهای سه گانه ی زمینی، بحری و هوایی پاکستان در مقابل هر نوع حملات خارجی توانایی دفاع را دارند و نباید این حقیقت را ساده گیریم.» جنرال راحیل و هم دستانش کاری را انجام می دهند که مستقیم بسته گی به نواز شریف دارد و نواز شریف، پرویز مشرف و کیانی هر یک جداگانه در هر مقطع زمانی نوکری شان را برای امریکا ثابت کرده اند، تا حدی که نشستن و استادن آن ها به دستور واشنگتن بوده است.

ای افسران مخلص ارتش پاکستان! تا به کی زنده گی حقارت آمیز را زیر یوغ کفار به پیش می برید؟ آیا هرگاهی که حزب التحریر از شما طلب النصره برای برگرداندن خلافت به روش رسول الله صلی الله علیه وسلم می کند، دشمنان امت مسلمه مانع آن نمی شوند؟ پس شما مردان مجاهد و مخلص؛ مانند: انصار مدینه هستید، کسانی که نصرت را برای رسول الله صلی الله علیه وسلم دادند تا دولت اسلامی را برای تطبیق اسلام تأسیس کند. امروز در موقف انصار مدینه، جز شما کسی وجود ندارد و شما می توانید برای مدت ها یک تغییر جهانی برای امت مسلمه بیاورید. این به شما بسته گی دارد که نصرت  قدرت مادی  را در خدمت حزب التحریر داده تا زیر پرچم دولت اسلامی در آییم.

وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

[روم: 4-6]

 و آن روز مؤمنان شاد می شوند به یاری الله سبحانه وتعالی که الله متعال هر که را بخواهد نصرت و پیروزی می بخشد و اوست که(بر هر کار عالم) مقتدر و(به تمام خلق جهان) مهربان است. این وعده الله سبحانه وتعالی است و الله متعال هرگز خلاف وعده نکند؛ ولیکن اکثر مردم ازین آگاه نیستند.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

دیدار اردوغان از آرامگاه کریموف

خبر:

اردوغان رئیس جمهور ترکیه، به تازه گی از آرامگاه اسلام کریموف رئیس جمهور متوفای ازبکستان دیدن نمود؛ مردی که ده ها مسلمانان را در ازبکستان زندانی، شکنجه و به قتل رسانده است.

تبصره:

آیا اردوغان نمی دانست که کریموف در سال 2005م صدها مسلمان بی گناه را فجیعانه در اندیجان قتل عام کرد؟ آیا او نمی دانست که کریموف  صدها مسلمان اعم از زنان و مردان را مدت 10 الی 15 و حتی سالیان متمادی در پشت میله های زندان انداخته بود و هر روز افراد را به شکنجه های شدیدتر از قبل، مواجه می ساخت که در بسیاری موارد، از اثر شکنجه به شهادت می رسیدند؟ در حالی که این تماماً بخاطر بود که آن ها خواهان حاکمیت اسلام عزیز در سرزمین امام بخاری بودند.

بنابر این، در حال حاضر چرا اردوغان همراه مسلمانان حلب همکاری نمی کند که همواره زیر بمباردمان های شدید نظام بشار و پوتین هستند که هدف هردو خاموش ساختن انقلاب مجاهدین شام و تطبیق پلان های شوم امریکا بالای مردم است؟

 آیا اردوغان در برابر فریادهای مردم حلب، کر، لال و کور است یا این که وی تصمیم بودن با دوستان الله سبحانه وتعالى و محمد صلى الله عليه وسلم را نمی گیرد؟

اردوغان همراه دشمنان آشکار مؤمنان، زنده یا مرده ایستاده خواهد بود که این تصمیم مردود، سرنوشت ابدی اش را درین دنیا و آخرت به تباهی می کشاند؛ قسمی که الله سبحانه وتعالى می فرماید:

                    وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْماً مَّقْضِيّاً ثُمَّ نُنَجِّى ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّنَذَرُ ٱلظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً

[مريم: 71-72]

(مسلمانان برای عبور و ديدن و كافران برای دخول و ماندن) این امر حتمی و فرمانی است قطعی از جانب پروردگارتان  ‏سپس پرهیزگاران را نجات می دهیم و ستم گران را ذلیلانه در آن رها می ‌سازیم .

نویسنده: عبدالناصر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه