سه شنبه, ۰۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۲/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
پیمان‏های نظامی و مشارکت‏های سرمایه ‏داری؛ سست‏تر از خانۀ عنکبوت
بسم الله الرحمن الرحيم

پیمان‏های نظامی و مشارکت‏های سرمایه ‏داری؛ سست‏تر از خانۀ عنکبوت

حقیقت روابط بین کشورها، شیوۀ برخوردهای سیاسی، معاهده‏ ها، مشارکت‏ها، همکاری‌های نظامی و سیاسی و اتحادیه‌های متعاقب و مرتبط به آن، در واقع مبتنی بر مبدأ این کشورهاست.

اندیشه و مبدأ، ماهیتِ روابط، مشارکت‏ها و پیمان‏ها را تعیین می‏کند. بناءً در دولت اسلامی احکام شرعی، ماهیت روابط، معاهدات، تاکتیک‏های سیاسی و دیگر شیوه‏های برخورد با ممالک را تعیین می‏کند. به عنوان مثال؛ دولت اسلامی برای این‌که به یک کشور کفری حمله کند، با یک کشور کفری دیگر وارد معاهده نمی‏شود؛ حتی اگر باعث پیروزی شود، بازهم از لحاظ شرعی حرام است. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است: «لا تستضیئوا بنار المشرکین؛ با آتش مشرکین روشنی ایجاد نکنید.» امام نسایی در سنن خود آن را تخریج نموده است و آتش کنایه از قدرت و قتال در جنگ‏هاست.

اما در مورد کشورهای سرمایه‌داری قضیه از این لحاظ کاملاً متفاوت است؛ زیرا مبدأ‏شان را جدایی دین از زندگی بر مبنای آزادی در فکر و احکام تشکیل می‏دهد که بدون درنظر گرفتن اسلوب و وسایل، زندگی و روابط‏شان را به سوی منفعت و سودجویی سوق می‏دهد. گاهی بخاطر منافع و مصالح، دست به کارهایی می‏زنند که حتی حیوانات درنده چنین کاری انجام نمی‏‏دهند؛ مانند کاری‌که آمریکا در جنگ جهانی دوم با جاپان انجام داد؛ چنانچه جاپان را از نفت تحریم کرد و آن‏را فریفت که به بندرِ هاربر در سال 1941م حمله کند؛ اما آمریکا ناوهای هواپیمابر خود را پیشتر از جاپان خارج نمود، که باعث شد جاپان فریب خورده، به آن حمله کند و هزاران سرباز آمریکایی را بکشد. بناءً "روزولت" توانست مستقیماً مجوز کنگره را برای ورود به جنگ بگیرد، درحالی‌که قبل از آن کنگره این اجازه را نمی‌داد، همانطورکه برای اشغال عراق و افغانستان بهانه‏هایی مانند حادثه برج‏ها و دیگر حوادث ارائه گردید.

در واقع مصلحتی‌که اقدامات دیپلوماسی بر اساس آن صورت می‏گیرد، قابل افزایش است؛ زیرا ثابت نبوده و مبتنی بر افکار ثابتی نیست. بناءً هر دولتی‌که با یک کشور مانند آمریکا معاهده یا پیمان می‏بندد، ممکن است علیه خودش منقلب شود؛ در صورتی‌که کشور دیگری برای امریکا منفعت بیشتری داشته باشد. به عنوان مثال؛ پیمان‏ها و معاهدات زیادی در بین کشورهای بزرگ صورت گرفته که سرنوشت آن شکست فجیع بوده و متحدین بخاطر منافع بیشتر در مقابل یکدیگر قرار گرفته‏اند؛ چنانچه کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی علیه پیمان ورشو و اتحاد جماهیر شوروی با آمریکا وارد پیمان آتلانتیک شدند، اما این دیپلوماسی با فریب از جانب آمریکا مواجه گردید و از کشورهای اروپایی بهره‌برداری سیاسی و اقتصادی نمود. بنابراین، از طریق سیاست آشتی در سال 1961م با اتحاد شوروی تفاهماتی برگزار گردید، که توسط دو رئیس جمهور، خرشوف و کِندی به امضا رسید و آمریکا توانست با این سیاست حوزه‏های نفوذ خود را در جهان تقسیم کند و نفوذ خود را در خاورمیانه، آفریقا، جنوب شرق آسیا، آسیا و حتی در خود اروپا نسبت به اروپا افزایش داد. بناءً اتحاد، یک فریب آمریکایی برای زیربال گرفتن اروپا و استثمار اقتصادی آن و افزایش نواحی نفوذ آمریکا در جهان نسبت به دیگر کشورهایی است که وارد این پیمان‏ها می‌شوند.

آمریکا در ابتدای قرن بیست‌ویکم، یک اتحادیه از چند دولت مختلف علیه عراق تشکیل داد و با سیاست دروغ و فریب توانست جمعیت بزرگی از کشورها را تشکیل دهد. این پیمان نظامی از طریق بازرسی، ایجاد مناطق خلع صلاح شده و پرواز ممنوع، سال‏ها ادامه یافت تا این‌که در نتیجۀ آشکار شدن سیاست‏ها و دروغ‏های آمریکا، آهسته آهسته پارچه‌پارچه شدن راه باز کرد، اما آمریکا یک جنگ جدید و یک بهانه دیگر، یعنی مبارزه با تروریزم را ایجاد نمود؛ با این تفاوت که این اتحادیه مانند قبل نبود؛ چنانچه دولت‏های متحد، این دیپلوماسی را تحت ذره‏بین سیاست مبادلۀ منافع قرار دادند. مثال اخیر موضوع تحریم اقتصادی علیه ایران است که آمریکا چند دروغ جدید از قبیل: تهدید چاه‌های نفت و مناطق تقدسی/دینی در حرمین شریفین، تهدید امنیت رژیم یهود و غیره را اختراع کرد که این کار برای آسیب وارد نمودن به سیاست برخی از کشورها و باج‏گیری از کشورهای دیگر و تبدیل کردن ایران به مصدر تهدید برای کشورهای اطراف خلیج فارس صورت گرفت. این پیمان سال‏ها با انواع اقدامات فریب‏کارانه، گاهی با تشدید تحریم‏ها و گاهی با کاهش آن، برای این‌که اروپا را از با بستن قراردادهای تجاری همراه ایران به دام اندازد و دوباره با برعکس کردن وضعیت و تشدید تحریم‌ها باعث شود که کشورهای اروپایی چندین میلیارد دلار ضرر کنند و زیر سلطه آمریکا باقی بمانند، ادامه پیدا کرد.

آری، این آمریکاست که امروزه در رابطه با ایران یک سیاست جدید در پیش گرفته است. اوضاع را برای برداشتن تحریم‏ها از طریق یک راه‌حل سیاسی فریبنده هموار می‏کند که هدف آن وارد کردن ایران به نظام سیاسی منطقه و برقراری روابط بین آن و کشورهای منطقه از جمله، رژیم صهیونیستی می‏باشد و این به عنوان یک مقدمه برای برداشتن نهایی تحریم‏ها است.

همه این کارها برای تأمین منافع آمریکا در جنگ اوکراین و هم‌چنین ایجاد یک پیمان مشترک است که از نظر نظامی به سیاست‌های آمریکا در منطقه خدمت کند؛ مانند پیمان ناتو و پیمان‏های دیگر، از قبیل پیمان "اوکس" و "کواد" و ایجاد یک سیاست دراز مدت جدید در خاورمیانه.

پس از بررسی اصل سیاست غربی و دیپلوماسی، که بر مبنای اندیشه عمل‏گرایانه و اصلاح طلبانه است، به ویژه دیپلوماسی آمریکا، به یک نکته دیگر دست می‏یابیم که: پیمان‏های جدید علیه روسیه تا کجا ادامه خواهد یافت؟ و آیا غرب بالآخره می‌تواند با آمریا مصالحه نماید؟ در پاسخ به این پرسش می‌گوییم: دیپلوماسی آمریکا در پیمان‏هایش علیه روسیه بر اساس اهداف ذیل است:

اول: تهدید هر دولتی‌که بخواهد از سیاست‏های آمریکا خارج شود.

دوم: رساندن یک پیام محکم به چین، که اگر مانند روسیه کدام حرکتی انجام دهد، چنین عاقبتی خواهد داشت.

سوم: ماندن کشورهای اروپایی در محور خدمت به سیاست‌های آمریکا؛ به ویژه فرانسه، آلمان و بریتانیا و زیر بال نگهداشتن این کشورها، ضمن سیاست باج‏گیری سیاسی، اقتصادی و نظامی مداوم.

چهارم: حفظ سلطه جهانی آمریکا و برنامه‏ریزی برای آینده برای جلوگیری از هر حرکتی‌که بخواهد علیه آن اقدام نماید.

امور مختلفی وجود دارد که ممکن است در این سیاست‏ها با آمریکا و متحدان آن مؤثر واقع شده و باعث شود برخی از کشورها از این پیمان‏ها کناره‏گیری کنند: مانند طولانی شدن جنگ با روسیه و متحمل شدن خسارت‌های سنگین بر اثر آن. انجام برخی اقدامات دیپلوماتیک از جانب روسیه که باعث می‏شود در نظر منفعت‏گرایانه دولت‌های اروپایی ترجیح داده شود؛ مانند کاهش نرخ بنزین/تیل و گاز در برابر اخاذی‏های آمریکا و گرانی. هم‌چنین روسیه می‏تواند دست به تهدید و تشویق‏های اقتصادی بزند؛ به ویژه این‌که از لحاظ مواد سوختی، خوراکه و جنبه‏های تجاری، صادرات و واردات، از ظرفیت بالایی برخوردار است.

در پایان می‏گوییم که این کشورها متکی بر سیاست‏های پست، سرچشمه گرفته از مفکوره منحَط و مصلحت‏گرایانه هستند؛ حتی علیه دوستان و ملت خودشان. تنها سیاستی‌که می‏تواند امور جهان را با عدل و انصاف اداره کند و امنیت، عدالت و استقامت را در چهار گوشه زمین گسترش دهد که از نظام الهی؛ یعنی دین اسلام سرچشمه گرفته باشد. این کارها خواستار طرح برنامه‌های مفصل در برابر بشریت است تا به این مشکلات خاتمه دهد و نظام ربانی هدایت‏گر را دنبال کند. هم‌چنین در عین زمان از امت اسلامی می‏خواهد که ارزش و ثبات دین خود را بشناسد؛ به ویژه این‌که دیگر سیاست‏ها را تحریف شده می‏خواند... این دلیلی برای بازگشت امت اسلامی و شکست نظام خبیث سرمایه‏داری است. همه این‏ها دلایلی بر بازگشت دولت اسلامی و شکست نظام خبیث سرمایه‌داری و برپایی نظام اسلام بر مبنای اندیشه اسلامی زیر سایه دولتی است که آن را تطبیق نموده و این رسالت خیر را به سراسر زمین و تمام مردم مظلوم آن برساند.

نویسنده: استاد حمد طیب

مترجم: طه خالد

منبع: جريده الرايه شماره (۴۰۸)

Last modified onسه شنبه, 18 اکتبر 2022

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه